چهارشنبه / ۱۲ مهر ۱۴۰۲ / ۱۱:۲۰
سرویس : مسجد پژوه
کد خبر : ۳۸۴۰۶
گزارشگر : ۶۹۱
پژوهشی بر مبنای اصول بنیادین تربیتی

راهکار مأنوس نمودن کودکان با مسجد چیست؟

شنا نمودن افراد در ایام کودکی با فضاهای معنوی، به‌ویژه مساجد، می‌تواند مسیر تربیتی آنها را در مسیر درست و هدایت‌یافته‌ای تضمین نماید.

به گزارش سرویس مسجدپژوه پایگاه تخصصی مسجد؛ این مقاله با عنوان «راهکارهای مأنوس نمودن کودکان با مسجد بر مبنای اصول بنیادین تربیتی» به عوامل مؤثّر در جذب کودکان و نوجوانان به مسجد و اثرات و فوایدی که گرایش به این مکان مقدس بر روی آنان دارد؛ می پردازد. هدف این نوشتار، آشنایی بیشتر والدین با نقش مسجد در تربیت فرزندانشان، مسجدی بار آوردن آنان و اقامه نماز جماعت در این مکان مقدّس است.

 
چکیده
 
مأنوس نمودن کودکان با مساجد در ایام کودکی می‌تواند ارتباط آنها با مساجد در ایام نوجوانی و جوانی را به دنبال داشته باشد؛ تحقق این امر نیازمند سازوکارهای مناسبی، چون ابراز محبت به کودکان، احترام گذاشتن و سلام کردن به آنها، ارائه الگوی تربیتی مناسب به کودک، جذاب نمودن محیط فیزیکی و معنوی مسجد، بازی‌های کودکان در مساجد و آشنا نمودن کودکان با احادیثِ ورود آنها به مسجد است که می‌توان از آنها تحت عنوان راهکارهای مأنوس نمودن کودکان با مسجد یاد نمود. این راهکارها بر اصولی بنیادین استوار است که در این مقاله با روش تحلیلی و استنادی و با استفاده از مطالعۀ سیره و سنت اهل‌بیت (ع)، مورد بحث و بررسی قرار داده شده است.
 
واژگان کلیدی: کودک، مسجد، تربیت کودک، سیره اهل بیت (ع)، تربیت دینی.
 
مقدمه
 
امروزه بیشتر جوانان و نوجوانان، ارتباط وثیقی با مساجد نداشته و بیشتر اوقات خود را در فضاهای مجازی سپری می‌کنند که این امر ریشه در تربیت نشدن آنها بر مبنای اصول صحیح تربیتی در ایام کودکی و خردسالی دارد. آشنا نمودن افراد در ایام کودکی با فضاهای معنوی، به‌ویژه مساجد، می‌تواند مسیر تربیتی آنها را در مسیر درست و هدایت‌یافته‌ای تضمین نماید. مأنوس شدن انسان با مساجد و فضاهای معنوی در دوران خردسالی و کودکی، در بردارندة اموری چون خودشناسی و خودباوری فردی، ایجاد عزت و اعتمادبه‌نفس، تقویت روحیۀ مذهبی، فعلیت یافتن فطرت و طبیعت کودک است و درنهایت باعث قرار گرفتن او در مسیر انسان‌های کاملی، چون اهل بیت(ع) را به دنبال خواهد داشت که تضمین‌کنندۀ سیر تربیتی او در مسیر صحیح است. بااین‌حال، مأنوس شدن انسان با مساجد و دیگر فضاهای معنوی در دوران خردسالی و کودکی نیازمند سازوکارها و لوازمی است که در این مقاله مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است. درواقع سؤال اصلی در این مقاله، این است که راهکارهای مهم در جهت ایجاد روحیۀ مذهبی و متمایل ساختن کودکان به مسجد و اماکن مذهبی چیست؟ در جهت پاسخ به این سؤال، ابتدا تلاش خواهم شد تا تصویری از تربیت مسجدیِ کودک در سنت و سیرۀ اهل‌بیت ارائه داده شود؛ سپس در بخش دوم مقاله، اصول بنیادینی مورد تبیین قرار خواهد گرفت که باید در تمام مراحل تربیت کودکان و نوجوانان مورد توجه قرار داده شوند؛ در بخش سوم، بر مبنای اصول بنیادین، تلاش شده تا با تکیه ‌بر سیره و سنت اهل‌بیت (ع)، راهکارهایی را برای جذب نمودن کودکان و مأنوس نمودن آنها با فضاهای معنوی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته شود.
 
1. حضور کودکان در مساجد در سنت و سیرۀ اهل‌بیت(ع)
 
سنت و سیرۀ اهل‌بیت (ع)، همواره به این شکل بوده که فرزندان را در ایام خردسالی با خود به مراسم‌های مذهبی در مسجد می‌بردند تا از همان ایام کودکی با فضای مسجد مأنوس شوند. احادیث متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد پیامبر(ص) همواره کودکان خود را با خود به مسجد می‌برد. در کتب حدیثی چنین نقل شده است که امام حسین(ص) نزد پیامبر(ص) مى‌آمد و در‌حالى‌که آن حضرت در سجده بود از صف‌های جماعت عبور مى‌کرد و نزد آن حضرت مى‌رسید و بر کمر حضرت سوار مى‌شد؛ پیامبر(ص) نیز از سجده بلند مى‌شد، درحالی‌که یک‌ دست بر کمر حسین(ص) و دست دیگر را روى زانوى مبارک خود گذاشته بود (هلالی، 1416 ق، 401؛ هلالی، 1377، 131)؛ همچنین نقل شده است که امام حسن(ص) درحالی‌که پیامبر(ص) بر فراز منبر در حال ایراد خطبه بودند از منبر بالا مى‌رفت و بر گردن آن حضرت سوار مى‌شد و پاهایش را روى سینه مبارک آویزان مى‌کرد، اما پیامبر همچنان او را نگاه مى‌داشت تا خطبه‌اش به پایان مى‌رسید (ابن‌بابویه، 1380، 1، 613؛ هلالی، 1416 ق، 401)؛ همین‌طور از سوی امام صادق(ص) توصیه‌ شده است که فرمودند: «در طواف کعبه، کودکان‌ خود را همراه ببرید و در سنگ زدن بر سر شیطان از آنان نیابت کنید» (کلینی، 1363، 4، 33)؛ این شواهد نشان می‌دهد که پیامبر و اهل‌بیت(ص)، همواره کودکان را با خود به مسجد می‌بردند تا از ایام کودکی با فضای مسجد مأنوس شوند؛ البته اجباری در این مسئله در ایام کودکی نباید باشد؛ چراکه مأنوس نمودن کودکان با مسجد و فضاهای معنوی و نیز قرار دادن آنها در مسیر تربیت دینی، فرآیندی تدریجی و چندمرحله‌ای است که متناسب با طبیعت کودک است؛ البته در برخی از روایات آوردن کودکان به مسجد را نهی نموده‌اند؛ از جمله این بیان حضرت علی(ص) که فرمودند: «از آوردن کودکان و مجانین به مسجد بپرهیزید» (ابن‌بابویه، 1413 ق: 1، 237)، اینجا نهی ناظر به آوردن آنها از روی امر و اجبار است؛ طبیعی است در مأنوس نمودن کودک به‌صورت طبیعی و در قالب بازی کودکانه در مسجد، منافاتی با این‌گونه روایات نخواهد داشت؛ از همین‌رو امام صادق(ص) مراحل رشد تربیتی فرزند را این‌گونه ترسیم فرموده‌اند که: «فرزندت را تحمل کن تا شش سال بر او بیاید؛ سپس او را در مکتب شش سال تأدیب کن، پس ‌از آن او را هفت سال همراه خود بدار و او را با ادب خویش ادب کن، پس اگر پذیرفت و شایسته گشت که هیچ، وگرنه او را رهاساز» (بروجردی، 1386، 26، 849).
 
 از امام صادق و امام باقر(ع)، مراحل تربیت کودک این‌گونه نقل شده که ‌فرمودند: «هنگامی‌که پسر سه‌ساله شود به او گفته مى‌شود: هفت‌بار لا اله الّا الله بگوید، سپس رها مى‌شود تا سه سال و هفت ماه و بیست روزش کامل شود؛ سپس به او گفته مى‌شود که هفت بار بگوید محمّد رسول خداست؛ باز رها مى‌شود تا چهار سالش کامل شود؛ سپس به او گفته مى‌شود تا هفت بار بگوید صلّى اللَّه على محمّد وآله (درود خدا بر محمّد و خاندان او باد)؛ سپس رها مى‌شود تا پنج سالش کامل شود؛ پس از آن به او گفته مى‌شود که دست راست و چپت کدام است و چون دست راست و چپش را شناخت، چهره‌اش را به‌سوی قبله مى‌گردانند و به او گفته مى‌شود که سجده کند؛ سپس رها مى‌شود تا هفت سالش کامل شود و چون هفت سال او تمام شد به او گفته مى‌شود که صورت و دو دستت را بشوى و چون این دو را شست، به او گفته مى‌شود که نماز بخوان و سپس رها مى‌شود تا نه سالش کامل شود و چون نه سالش تمام شد، وضو به او مى‌آموزند و براى وضو او را تنبیه مى‌کنند و دستور نمازخواندن به‌ او داده مى‌شود و براى نماز تنبیه مى‌شود و چون وضو و نماز را آموخت، خداوند او و پدر و مادرش را مى‌آمرزد» (بروجردی، 1386، 26، 853)؛ در این نقل‌قول که مراحل تربیت دختربچه را بیان می‌کند، دستور دادن و سختی گرفتن بر فرزند در انجام عبادات، به زمان بلوغ و پس‌ از آن اختصاص یافته است؛ از این‌رو قبل از سن بلوغ، نباید تحمیلی بر کودکان از این‌ جهت صورت گیرد. در همین راستا از امام صادق(ص) پرسیده شد که در چه سنى کودکان‌ را به روزه گرفتن وادار کنیم؟ ایشان پاسخ فرمودند: در سن پانزده‌سالگی و یا چهارده‌سالگی و اگر در اثر اشتیاق، قبل از رسیدن به این سن روزه گرفتند، مانع آنان نشوید (کلینی، 1363،3، 174)؛ درعین‌حال، مواخذه نمودن فرزند به جهت انجام ندادن واجبات از زمان بلوغ به بعد در روایات توصیه شده است؛ از این‌رو در بیان برخی از فقها آمده است که «کودکان‌ خود را نماز بیاموزید و ایشان را به سبب آن مؤاخذه کنید و هرگاه به احتلام برسند، یعنی پیش از بلوغ نیز گفته‌اند که ایشان را باید به نماز خواندن عادت داد، یعنی هرگاه شش‌ساله شوند؛ بعضى نیز گفته‌اند که هرگاه هفت‌ساله شوند و هر دو در حدیث‌ وارد شده‌ است» (خوانساری، 1366، 4، 354).
 
 با توجه به مطالب بیان شده، برخی از اصول خاص تربیتی که در فرآیند مأنوس نمودن کودک با مساجد لازم است که مدنظر قرار داده شود، در این بخش مورد بحث قرار گرفته است.
 
2. اصول بنیادین در تربیت کودک؛ پیش‌شرط‌هایی برای مأنوس‌شدن با مساجد
 
روش‌ها و شیوه‌های آموزش مسائل دینی به فرزندان، در دوران کنونی بر چند اصل مهم استوار است که به‌کاربستن آنها در جهت مأنوس نمودن فرزندان با فضاهای معنوی توسط خانواده‌ها ضروری است؛ این اصول در زیر بیان شده است.
 
2-1. اصل زمینه‌سازی و آموزش تدریجی: زمینه‌های گرایش به فضائل معنوی و اخلاقى در مقطع کودکی و نوجوانی در فرد شکل می‌گیرد؛ از این‌رو باید در این دوران، زمینه‌ای فراهم شود تا در فرزندان نسبت به تکالیف دینی، رغبتی ایجاد شود؛ لازمۀ این امر آشنا ساختن فرزندان با فضای عبادی به‌صورت طبیعی و غیرمستقیم است؛[1] در همین راستا حضرت علی(ص) این اصل را مورد توجه قرار داده و خطاب به فرزندش امام حسن(ص) می‌فرماید: «قلب نوجوان، چون زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است که در آن پاشیده شود؛ از این‌رو من -در ایام نوجوانی - در تربیت تو شتاب کردم و پیش از آنکه دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگرى مشغول شود...» (شریف الرضی، 1379، 523)؛ بنابراین درست است که پسر قبل از چهارده سال و دختر قبل از نه سال تکلیفی ندارند، اما انجام تکالیف دینی را نمی‌توان تا سن بلوغ به تأخیر انداخت و با رسیدن آنها به سن بلوغ، به‌یک‌باره آنان را توصیه به عبادت نمود؛ بنابراین باید انسان از کودکی به انجام عبادات و تکالیف دینی عادت کند تا در سن بلوغ به آنها رغبت داشته باشد (امینی، 1385، 156).
 
 «بچه‌ها را از کوچکی باید به نماز تمرین داد؛ دستور رسیده است که به بچه از هفت‌سالگی نماز تمرینی یاد بدهید، البته بچه هفت‌ساله نمی‌تواند نماز صحیح بخواند؛ ولی صورت نماز را می‌تواند بخواند؛ از هفت‌سالگی می‌تواند به نماز عادت کند؛ چه پسر و چه دختر؛ یعنی همان اولی که بچه به دبستان می‌رود، باید نماز را در دبستان به او یاد بدهند؛ در خانواده نیز باید آن را به او یاد بدهند» (مطهری، 1373، 100).
 
از جمله لوازم رعایت این اصل، این است که والدین و بزرگ‌سالان، خود را به شرایط روحی کودکان نزدیک کنند تا از این‌ جهت زمینه لازم برای تربیت دینی را فراهم سازند؛ از این‌رو پیامبر(ص) فرمودند: «مَنْ‌ کَانَ‌ عِنْدَهُ‌ صَبِی‌ فَلْیَتَصَابَ لَهُ»؛ هر کس که کودکی نزد اوست، باید برایش بچگی کند (حر عاملی، 1409 ق، 21، 486).
 
2-2. اصل فطری بودن یا طبیعی بودنِ مسائل دینی: نیاز به پرستش و میل به نیایش در عمق وجود هر انسانی نهاده شده است؛ گاهی این میل طبیعی در مسیر صحیح قرار گرفته و به خداپرستی ختم می‌شود، اما گاهی بر اثر جهالت، انحراف و لجاجت، از مسیر صحیح خارج شده و به مسیری منجر می‌شود که رضایت الهی در آن نیست؛ به تعبیر استاد مطهری: «یکی از پایدارترین و قدیمی‌ترین تجلیات روح آدمی و یکی از اصیل‌ترین ابعاد وجود انسان‌ها، حس نیایش و پرستش است؛ مطالعه آثار زندگی بشر نشان می‌دهد، هر زمان و هرجا که بشر وجود داشته، نیایش و پرستش نیز وجود داشته است، چیزی که وجود دارد، شکل کار و شخص معبود متفاوت شده است» (مطهری، 1387، 21).
 
مرحوم شیخ صدوق بیان می‌دارد که حیا، ترحم، بخشش، سخاوت و الفت در زندگى از اخلاق فطریه و اولیه بشر است و این اخلاق عالیه فطرى را باید از کودکان‌ آموخت که موجوداتی حساس و معصوم هستند که هنوز دچار کجروى‌هاى اجتماع بشر فاسد‌الاخلاق نشده‌اند؛[2] از نظر ایشان، این سوءتدبیر پدر و مادر و گاهى ضربت سیلى و شلاق به‌اصطلاح تأدیب آنهاست که خوى پاک و فطرى کودک را در دوران نوجوانی و جوانی عوض می‌کند، به‌گونه‌ای که دیگر مهرورزی‌هاى خالصانه را ندارند و به‌جاى تواضع و الفت دوران کودکى، تکبر و کناره‌گیرى را شعار خود می‌سازند (ابن‌بابویه، 1377، 1، 4)؛ تأثیر سوء تربیت پدران و مادرانِ بداخلاق در فساد مزاج پاک و معصوم فرزندان، در احادیث نیز بیان شده است؛ در این‌باره از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمودند: «من کودکان را به‌واسطه چند خصلت دوست دارم؛ یکى آنکه بدون تکبر بر خاک می‌نشینند؛ دیگری آنکه ستیزه کنند، ولى کینه در سینه ندارند و به‌زودی با یکدیگر آشتى کنند و بر سر صلح و صفا باز آیند؛ البته بشر در ضمن معاشرت و اختلاط که در زندگانى اجتماعى خود بدان گرفتار است، پی‌درپی تغییر روش می‌دهد و از محیط زندگانى اجتماعى، اخلاق تازه‌اى کسب می‌کند و در نتیجة محیط آلوده، اخلاق پاک فطرى خود را از دست می‌دهد» (ابن‌بابویه، 1377، 1، 5)؛ حضرت در بیانی دیگر فرمودند: «هر نوزادى به فطرت خداشناسى و مسلمانى زائیده مى‌شود، جز آنکه پدر و مادرش او را منحرف می‌سازند و یهودش می‌کنند، نصرانش بار می‌آورند، کیش زرتشتی به او مى‌آموزند؛ که در اینجا مقصود، سوء‌تربیت و انحرافى است که کودکان معصوم بر اثر محیط فاسد خانواده یا مدرسه و بازار بدان دچار می‌شوند و آن آینه فطرت پاک خداجوى خود را از دست می‌دهند» (ابن‌بابویه، 1377، 1، 6).
 
لازمۀ پرورش این استعداد فطری در کودکان و جلوگیری از انحراف آن، فراهم ساختن شرایطی طبیعی است که متناسب با این استعداد فطری باشد. همراه ساختن کودکان با خود در فضاهای معنوی، از جمله فضای مسجد، درصورتی‌که نوعی سرگرمی و تفریح برای کودک باشد، می‌تواند در جهت پرورش این فطرت پاک، نقش قابل توجهی داشته باشد؛ امروزه بی‌رغبتی و عدم تمایل خیلی از جوانان به مسائل دینی از جمله نماز، ریشه در معنوی و مذهبی نبودن فضایی دارد که در آن رشد یافته‌اند؛ درواقع شرایط مناسب برای شکوفایی استعدادهای فطری این جوانان وجود نداشته است؛ از این‌رو استعدادهای طبیعیِ آنها در مسیر صحیح قرار نگرفته و به‌تدریج رو به انحراف گذاشته و از رسیدن به قلۀ کمالات معنوی محروم می‌شوند.
 
2-3، اصل اختیاری‌بودن مسائل دینی: انسان، موجودی ذاتاً مختار است و دلایل متعدد عقلی، نقلی[3] و تجربی بر این امر دلالت دارند. در دوران کودکی نیز انسان از اختیار برخوردار است، هرچند قلمرو و دامنه اختیار او متفاوت از ایام جوانی و بزرگ‌سالی است؛ بنابراین از جمله حقوق هر انسانی این است که به اختیار او احترام گذاشته شود؛ از همین‌رو تکریم کودک به‌عنوان یک انسان به این است که او را مجبور نسازیم، بلکه تلاش کنیم تا ضمن توجه به اقتضائات کودکی، او را در مسیر صحیح تربیت کنیم.
 
واگذاری حق انتخاب به فرزندان و عرضه نمودن دین در شرایط و فضای مناسب به آنها، باعث می‌شود تا آنها در قالب نوعی روش تربیت عقلانی و استدلالی رشد یابند و دلایل قابل دفاعی را هرچند در حد توان ذهنیِ خود برای اعتقادات خود مهیا سازند؛ این امر باعث می‌شود تا آنها اعتقادی را بپذیرند که نه وراثتی و تقلیدی، بلکه خالصانه و از روی رغبت باشد؛ در نتیجة این امر درصورتی‌که در ایام جوانی با شبهات اعتقادی مواجه شوند، به‌یک‌باره دست از اعتقاد خود نخواهند شست، بلکه با ذهنی فعال و منطقی، شبهات را تحلیل نموده و کنار آنها به‌سلامت خواهند گذشت؛ بر اساس این اصل، نباید هیچ‌گاه فرزندان را مجبور به دین‌داری کرد، بلکه همواره باید فضایی را برای آنها فراهم ساخت تا خود با قرار گرفتن در آن، بتوانند مسیر خود را انتخاب کنند.
 
 باز هم به نظر می‌رسد همراه ساختن کودک با خود هنگام رفتن به مسجد، درصورتی‌که منافی با بازی‌های کودکانه نباشد، بهترین فضایی است که زمینه‌ای را فراهم می‌سازد تا فرزندان مسیر درست را انتخاب کرده و به اعتقادی که نه به دلیل ترس از اجبار، بلکه متناسب با روح و فطرت الهی آنهاست، دست یابند؛ از این‌رو اگر والدین می‌خواهند فرزندان آنها نمازخوان و معتقد بار آیند، باید سعی کنند ضمن مأنوس ساختن آنها با فضاهای مذهبی، اختیار و انتخاب در پذیرش را به خود آنها واگذار نمایند.
 
2-4، اصل بصیرت‌دهی به فرزندان: در دوران نوجوانی، سؤالات زیادی در رابطه با مسائل اعتقادی و ماورائی در ذهن فرزندان وجود دارد؛ به تعبیر استاد مطهری، نوجوان همواره به دنبال این است که بداند از کجا آمده و به کجا خواهد رفت؟ او در خود احساس نیاز به پرستش و ارتباط با یک نیروی مطلق می‌کند، چراکه حس پرستش فطرتاً در وجود او قرار دارد (مطهری، 1373، 100)؛ از طرفی، به جهت اینکه فرزندان امروزی غالب اوقات خود را در اینترنت و فضای مجازی می‌گذرانند، تلاش می‌کنند تا پاسخ این سؤالات را در فضای مجازی بیابند و اینجاست که با پاسخ‌های انحرافی مواجه شده و گمراه خواهند شد؛ برای رهایی از این مشکل، بهترین راه، بصیرت دهی به فرزندان است؛ این بصیرت دهی از راه‌های مختلف می‌تواند انجام بپذیرد؛ به‌عنوان نمونه یکی از راه‌های بصیرت دهی به فرزندان، آموزش قرآن به آنهاست؛ فرزندانی که از کودکی با قرآن مأنوس شوند، به‌مرور زمان بسیاری از پاسخ‌های خود را از این کتاب جامع خواهند یافت؛ از این‌رو در روایات، پدران و مادران به تعلیم قرآن به فرزندانشان توصیه‌ شده‌اند؛ در حدیثى از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمودند: «مَنْ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ دُعِى بِالْأَبَوَینِ فَیکْسَیانِ حُلَّتَینِ یضِى‌ءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ»؛ کسى که به فرزندش قرآن تعلیم دهد او و همسرش (پدر و مادر آن فرزند) را در روز قیامت مى‌آورند و دو لباس فاخر نورانى بر آنها مى‌پوشانند که از نور آنها صورت بهشتیان روشن مى‌شود (کلینی، 1407، 6، 49)؛ همچنین در حدیثى از امیرمؤمنان على(ص) نقل شده که خداوند گاه اراده مى‌کند، همه اهل زمین را هلاک کند و یک نفر را باقى نگذارد، اما چون کودکانى را ببیند که مشغول فراگرفتن قرآن‌اند به تمام اهل زمین رحم مى‌کند و عذابشان را به تأخیر ‌اندازد (حر عاملی، 1409، 6، 180).
 
2-5. اصل مشاهده و تجربه محسنات: ارتباط معنوی با خدا در محیط مذهبی و از طریق مشاهده و تجربه در کودکان ایجاد می‌شود. تجربه نمودنِ احساس معنوی در محافل مذهبی و مشاهده نمودن دیگران در حال تضرع و عبادت، می‌تواند نقش قابل‌توجهی در رشد معنوی کودک داشته باشد. این تجربه و مشاهده، می‌تواند با قرار گرفتن کودکان در فضای مسجد، به‌ویژه هنگام نماز جماعت و یا برپایی مراسم مذهبی، حاصل شود. استاد مطهری در این رابطه معتقد است: «قرار گرفتن کودکان و نوجوانان در محیط و فضای مسجد، مشوق کودک و نوجوان به اعمال عبادی خواهد بود و زمینه گرایش به اعمال عبادی در او به‌صورت آگاهانه شکل می‌گیرد» (مطهری، 1373، 100)؛ علاوه بر اینکه، روح و ذهن انسان در دوران کودکى بسیار تأثیرپذیرتر است و بر اساس احادیث منقول از اهل‌بیت(ع)، امری را که کودک، مشاهده و تجربه می‌کند، همچون نقشی بر «حجر» خواهد ماند. از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «مَنْ تَعَلَّمَ فِى شَبَابِهِ کَانَ بِمَنْزِلَةِ الرَّسْمِ فِى الْحَجَر وَ مَنْ تَعَلَّمَ وَ هُوَ کَبِیر کَانَ بِمَنْزِلَةِ الْکِتَابِ عَلَى وَجْهِ الْمَاءِ»؛ کسى که در جوانى (و نوجوانى) چیزى را فراگیرد، همچون مطلبى است که بر سنگ ترسیم مى‌شود و کسى که در بزرگ‌سالی چیزى را فراگیرد، همچون نقشى است که برآب زنند (مجلسی، 1403، 1، 222)؛ با در نظر داشتن اصول مذکور، در این بخش راهکارهایی را بیان خواهیم نمود که بر اساس آنها می‌توان در مسیر مأنوس نمودن کودکان با مسجد و جذب نمودن آنها به محافل مذهبی، گام برداشت.
 
3. راهکارهای مأنوس ساختن کودکان با مسجد
 
3-1. ابراز محبت به کودکان
 
به‌طورکلی محبت، عامل مهمی در شکل‌گیری شخصیت در تمام دوره‌های رشد انسان است؛ اما این نیاز طبیعی در دوران کودکی از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است؛ چراکه اساساً شکل‌گیری شخصیت روانی کودک تا حد زیادی به ارضاء این نیاز بستگی دارد؛ ابراز محبت به کودک باعث ایجاد حس اعتمادبه‌نفس و خودباوری در او می‌شود و این امر در ثبات شخصیت او تأثیر بسزایی خواهد داشت؛ برعکس، بی‌احترامی و تحقیر کودک، باعث می‌شود در طولانی‌مدت اعتمادبه‌نفس و خودباوری خود را از دست داده و در مراحل رشد شخصیتی خود با مشکلات روانی متعددی مواجه شود؛ بر این اساس از جمله وظایف مبلغان و نیز نمازگزارن در مسجد، تکریم و احترام کودکان است و سفارش‌ها بسیاری در سنت نبوی و احادیث اهل‌بیت(ع) در این رابطه بیان شده است؛ از جمله بیان شده است که پیامبر(ص) نسبت به کودکان‌، مهربان‌ترین مردم بود (قطب‌الدین راوندی، 1378، 601)؛ از جمله سفارش‌های حضرت(ص) در این رابطه نیز این است که فرمودند: «أَحِبُّوا الصِّبْیَانَ‌ وَ ارْحَمُوهُمْ‌ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا یَرَوْنَ إِلَّا أَنَّکُمْ تَرْزُقُونَهُمْ»؛ به بچه‌ها محبت کنید و بر آنان ترحم نمایید و هرگاه به آنان وعده‌اى دادید، بدان وفا کنید، چون اینان شما را روزی‌رسان خویش مى‌دانند (ابن بابویه، 1413، 2، 483؛ کلینی، 1407 ق، 6، 49)؛ همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمودند: «کودکان را دوست بدارید و آنها را مورد محبت و مرحمت خود قرار دهید» (محمدی ری‌شهری، 1379، 10، 699)؛ ایشان در بیانی دیگر فرمودند: «کودکان‌ را دوست بدارید و به ایشان ترحم کنید» (طبرسی، 1365، 1، 420؛ ابن فهد حلی، 1381، 1، 81). در جای دیگری سفارش شده که «کودکان‌ خود را ببوسید که هر بوسه‌اى درجه‌اى در بهشت براى شما خواهد بود که هر درجه پانصد سال راه است» (طبرسی، 1365، 1، 421).
 
بیان‌های متعدد دیگری نیز در این رابطه وجود دارد[4] که در صورت رعایت آن از سوی متولیان و هیئتت امنای مساجد و روحانیونی که به‌عنوان مبلغ فعالیت می‌کنند، می‌تواند نقش قابل‌توجهی در جهت مأنوس نمودن کودکان به مسجد داشته باشد. ابن شهرآشوب در مناقب از لیث بن سعد نقل می‌کند که در مسجد هنگامی‌که پیامبر(ص) به سجده می‌رفت، حسین(ص) بر پشتش سوار می‌شد و پاهای خود را تکان می‌داد. هنگامی‌که پیامبر می‌خواست از سجده برخیزد او را می‌گرفت و در کنار خود می‌نهاد. این کار در سجده‌های متعدد ادامه یافت تا اینکه در پایان نماز، یکی از یهودیان گفت: شما با کودکان به‌گونه‌ای رفتار می‌کنید که ما نمی‌کنیم و پیامبر در پاسخ به او گفت:«لَوْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ لَرَحِمْتُمُ‌ الصِّبْیَان»‌؛ اگر شما هم به خدا و پیامبر اعتقاد داشتید، به کودکان رحم می‌کردید و با آنان به مهربانی رفتار می‌کردید (ابن‌شهر آشوب، 1379 ق، 4، 72)؛ این نکته نشان می‌دهد که اساساً مهربانی و محبت به کودکان، به‌ویژه در فضای مسجد، از ویژگی‌های ذاتی دین اسلام است و هر کس به خداوند و پیامبر راستین او ایمان داشته باشد، باید این‌گونه رفتار کند. در حدیث دیگری نقل شده که پیامبر(ص) در سجده بودند و حسن(ص) بر گردن ایشان سوار بودند؛ پیامبر در این حالت، سجده را به‌قدری طولانی کردند که اصحاب گفتند: فکر کردیم حادثه‌ای رخ داده یا وحی نازل شده است که پیامبر در پاسخ به آنها فرمودند: «إِنَّ ابْنِی‌ ارْتَحَلَنِی‌ فَکَرِهْتُ أَنْ أُعَاجِلَهُ‌ حَتَّى یَنْزِل»؛ فرزندم بر من سوار شده بود و خوش نداشتم تا عجله کنم، بلکه خواستم خود او فرود آید (مجلسی، 1403 ق، 38، 81)؛ اینها همه بیانگر برخورد محبت‌آمیز با کودکان، به‌ویژه در فضای‌های معنوی است که اهل‌بیت(ع) با عمل و رفتار خود ما را به این امر توصیه نموده‌اند.
 
3-2. سلام کردن به کودکان
 
سلام کردن به کودکان در مساجد، از دیگر راهکارهای مهم در جهت مأنوس نمودن کودکان با مسجد است. این حدیث را هم امام صادق(ص) و هم امام رضا(ص) به تواتر نقل فرموده‌اند که: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) خَمْس‌ لَا أَدَعُهُنَ‌ حَتَّى الْمَمَاتِ الْأَکْلُ عَلَى الْحَضِیضِ مَعَ الْعَبِیدِ وَ رُکُوبِیَ الْحِمَارَ مُؤْکَفاً وَ حَلْبِیَ الْعَنْزَ بِیَدِی وَ لُبْسُ الصُّوفِ وَ التَّسْلِیمُ عَلَى الصِّبْیَانِ لِتَکُونَ سُنَّةً مِنْ بَعْدِی»؛ پنج چیز است که تا آخرین لحظات عمر ترک نمی‌کنم‌؛ نخست غذا خوردن روى زمین (بدون فرش) با غلامان (و خدمتکاران خانه)؛ دوم سوار شدن بر الاغ که فقط پالان داشته باشد؛ سوم دوشیدن بز با دست خودم؛ چهارم پوشیدن لباس پشمین‌ و پنجم، سلام کردن به کودکان تا اینکه این پنج مورد سنتی باشد و پس از من باقی بماند (ابن‌بابویه، 1376، 72؛ حر عاملی، 1409 ق، 12، 62؛ حر عاملی، 1380، 57)؛ در رابطه با پیامبر(ص) آمده است که «کان رسول اللَّه(ص) اذا مر على الصبیان‌ فیسلم علیهم لکمال تواضعه»؛ پیامبر(ص) هنگامی که از کنار کودکان می‌گذشت به آنها سلام می‌کرد؛ چرا که در برابر آنان بسیار متواضع بود (منسوب به امام جعفربن محمد، 1360، 243).
 
3 ـ 3. احترام گذاشتن به کودکان و برخورد محترمانه با آنها
 
خداوند کودکان را تکریم نموده و آنها را محترم شمرده است؛ چراکه امیرمؤمنان علی(ص) فرمودند: «هنگامی‌که مردم روى زمین مرتکب گناهان شوند و به زشتکاری‌ها دست یازند، خداوند آهنگ آن مى‌کند که همه را بدون استثنا عذاب کند؛ ولى چون سالخوردگان را مى‌بیند که براى نماز به‌سوی مساجد گام برمى‌دارند و کودکان‌ را می‌بیند که قرآن مى‌آموزند، بر آنان رحمت مى‌آورد» (ابن بابویه، 1382، 59). همان‌طور که ذات اقدس الهی، کودکان را محترم شمرده و به احترام آنان از عذاب گناهکاران در گذشته است، بر انسان‌ها، به‌ویژه روحانیون و هیئت‌امنای مساجد لازم است تا کودکان را تکریم کنند و به‌گونه‌ای عمل کنند که رفتار آنها برای کودکان الگو شود؛ از ‌این‌رو از امام رضا(ص) نقل شده است که «أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ‌ وَ أَحْسِنُوا آدَابَهُمْ یُغْفَرْ لَکُم»؛ فرزندانتان را اکرام کنید و آداب آنها را نیکو سازید تا مورد غفران خداوند واقع شوید (مجلسی، 1403 ق، 101، 95).
 
محترم شمردن کودکان و داشتن برخوردهای محترمانه با آنها در مسجد از سوی مسئولین فرهنگی و حتی نمازگزاران، باعث می‌شود تا آنها هنگام حضور در مسجد، تجربۀ خوبی را احساس کنند و این تجربه لذت‌بخش برای آنها ماندگار شود؛ سیرۀ اولیاء الهی به‌گونه‌ای بوده است که همواره در تجربه‌های لذت بخش دعا، کودکان را شریک می‌کردند؛ از امام جعفر صادق(ص) روایت است که فرمودند: «عادت پدرم این بود که چون امرى او را غمناک مى‌کرد یا او را حاجتى رخ مى‌داد، کودکان‌ را جمع مى‌فرمود، بعد از آن دعا مى‌کرد و ایشان آمین مى‌گفتند» (کلینی، 1388، 4، 343؛ کلینی، 1375، 6، 71).
 
3-3. الگو بودن یا ارائه الگوی تربیتی مناسب به کودک
 
انسان‌ها به‌صورت طبیعی، متمایل به اتصاف به صفات الگوها هستند (ابن فهد حلی، 1381، 1، 322)؛ درواقع نیاز به الگو در مرحله‌ای از زندگی انسان، به‌ویژه دوران کودکی، از نیازهای طبیعی انسان بوده و بهترین الگو برای کودک، پدر و مادر او هستند؛ آنها در طریق خالقیت و ربوبیت الهى قرار گرفته و مظهر این دو صفت پروردگار متعال نسبت به اولاد خود هستند (منسوب به امام جعفربن محمد، 1360، 312)؛ از این جهت، بهترین و نزدیک‌ترین الگو برای فرزند محسوب شده و رفتار آنها در تعیین نوع رفتار فرزند، تأثیرگذار خواهد بود؛ از همین‌رو عدم حضور و یا حضور کم‌رنگ والدین در مسجد، می‌تواند بیشترین زمینه را برای بیگانگی کودک از مسجد فراهم سازد. اولیاء اطفال باید متوجه باشند که فرزندان، اماناتی الهى نزد آنان هستند که باید با اعمال و رفتار خود نهایت تلاش در جهت تربیت صحیح آنها را داشته باشند؛ کوچک‌ترین انحراف اخلاقى و ضعف روحى و تسامح در انجام وظائف دینى که از آنها دیده شود، در فرزند تأثیر می‌گذارد؛ چراکه کودک آنها را الگوی رفتاری خود تلقی کرده است؛ از این‌رو سپردن فرزند به دست مربی، معلم و هر الگوی دیگری که مقید به برنامه صحیح دینى نیست و یا فرستان کودک به مؤسسه و محیطى که برخلاف آداب و احکام الهى عمل می‌کند، بزرگ‌ترین خیانت به فرزند است (منسوب به امام جعفر بن محمد، 1360، 313)؛ پیامبر گرامی اسلام پیش‌تر، مضرات وجود پدر و مادران نالایق را گوشزد فرموده‌اند به این بیان که: «واى بر فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان، سؤال شد: اى رسول خدا، از دست پدران مشرکشان؟ حضرت فرمود: نه از دست پدران مؤمنشان که چیزى از واجبات را به آنان نمى‌آموزند و هنگامى هم که فرزندان‌شان بیاموزند، پدران آنان را منع مى‌کنند و تنها به داشتن متاع کمى از دنیا از آنان راضى مى‌شوند؛ من از این پدران و آنان از من بیزارند» (بروجردی، 1386 ق، 26، 851).
 
3-4. جذاب نمودن محیط فیزیکی مسجد
 
بر اساس این اصل که پیش‌تر بیان شد، «العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر»، تجربه‌های کودک در ایام خردسالی می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در روحیات او در بزرگ‌سالی داشته باشد؛ از این‌رو ایجاد فضای متناسب با طبیعت کودک، برای برخوردار شدن کودک از تجربه‌های ماندنی، از جمله لوازم تربیت صحیح و از راهکارهای مأنوس نمودن کودکان با مساجد است. موارد متعددی را می‌توان در فضای مسجد ایجاد نمود که باعث شود کودک، بیشتر با فضای درونی مسجد انس و ارتباط برقرار نموده و با برخوردار شدن از تجربه‌های لذت بخش، با این فضا مأنوس شود؛ به‌عنوان نمونه ایجاد پایگاهای تابستانی و برگزاری کلاس‌های هنریِ مورد علاقه کودکان، تزیین نمودن فضای درونی مسجد به گل و گیاه و درختان میوه، به‌گونه‌ای که با طبیعت و فطرت کودک سازگار باشد، ایجاد حوض آب کم‌عمق و زیبا و یا آب‌نما و یا آبشار کوچکی که صدای لذت بخش آب به نرمی در آن احساس ‌شود، می‌تواند زمینۀ ایجاد تجربۀ لذت‌بخش در وجود کودکان و در نتیجه زمینه مأنوس نمودن کودکان با فضای مسجد را مهیا سازد.
 
3-5. جذاب نمودن برنامه‌های معنوی مسجد
 
به لحاظ معنوی نیز می‌توان جذابیت‌های خاصی را در مساجد ایجاد کرد تا زمینۀ برخوردار شدن کودکان از تجربه‌های ماندنی و لذت‌بخش هنگام حضور در مسجد فراهم شود؛ به‌عنوان نمونه، اهمیت دادن به جشن‌ها و محافل شادمانی باعث می‌شود تا کودکان لحظات شادی را در مسجد تجربه کرده و این تصور در آنها ایجاد شود که مساجد تنها جای مرثیه‌سرایی و مراسم عزاداری نیست؛ اردوها، برنامه‌های ورزشی و تفریحی و دیگر برنامه‌های جذاب برای کودکان و...، که از سوی مساجد انجام می‌گیرد، نیز در این رابطه می‌تواند نقش قابل‌توجهی داشته باشد؛ همچنین ایجاد مهدهای قرآنی، ویژۀ ساعات خاص نماز با اقتضائات خاص مهدکودک جهت آموزش نمازخواندن، نحوۀ وضو گرفتن و آشنا نمودن کودکان با برخی احادیث و آیات قرآن و یا حتی ایجاد اتاق‌های ویژه بازی‌های فکری کودکان که موجبات سرگرمی آنان را فراهم می‌سازد، می‌تواند در ایجاد تجربۀ ماندنی و لذت‌بخش در کودکان، هنگام حضور یافتن در فضای مسجد موثر باشد.
 
3-6. بازی‌های کودکانه در مسجد و فضاهای معنوی
 
بازی کردن از ویژگی‌های ذاتی کودکان است و باید از این ظرفیت طبیعی نیز در جهت مأنوس نمودن کودک با مساجد استفاده نمود. صالح بن عقبه می‌گوید از امام هفتم(ص) شنیدم که می‌فرمود: میل بسیار کودک به بازى، خوب است و علامت متانت و پختگى او در بزرگى است‌ (ابن‌بابویه، 1367، 5، 178)؛ از پیامبر(ص) نیز نقل شده که فرمودند: «عرامة الصّبیّ‌ فی صغره زیادة فی عقله فی کبره»؛ شیطنت و سرکشى طفل در دوران کودکى، مایه فزونى عقل او در بزرگى است (پاینده، 1382، 564). این ظرفیت طبیعی در وجود کودکان، از این جهت می‌تواند در مأنوس ساختن آنها با مساجد موثر باشد که استعدادهای درونیِ کودک در حین بازی یا مسابقه شکوفا می‌شود و درصورتی‌که بازی‌های او در فضایی معنوی که فضای آن با طبع کودک سازگار است، صورت پذیرد، موجب می‌شود که استعدادهای شکوفا‌ شده او با نوعی معنویت عجین شود؛ به‌عنوان‌ مثال: کودک هنگام بازی در فضای مسجد، تحت‌تأثیر فضای معنوی مسجد، ناخواسته با تقلب و جرزنی مخالفت خواهد نمود و به‌تدریج این روحیه را پیدا خواهد کرد تا فراتر از بازی و در خارج از فضای مسجد نیز تقلب و دورویی در کارهای خود نداشته باشد؛ همین‌طور کودکی که در بازی‌های خود در فضای معنوی مسجد، صمیمیت و محبت با همبازی‌های خود را حس و تجربه کند، ناخواسته این روحیه را در خود تثبیت خواهد کرد تا با افراد جامعه با صمیمیت و محبت برخورد کند؛ علاوه‌بر‌این، انواع بازی‌ها و تفریحات برای رشد جسمی و فکریِ کودکان نیز لازم است و بازی‌های معمول بدنی، بنیۀ جسمانی آنها را تقویت می‌کند؛ از این‌رو پیامبر(ص) نقل شده است که «عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمُ‌ السِّبَاحَةَ وَ الرِّمَایَة»؛ به فرزندان خود شنا و تیراندازی بیاموزید (کلینی، 1429 ق: 11، 442). خود پیامبر نیز در موارد بسیاری با کودکان وارد بازی می‌شدند تا در حین بازی، هم نیاز طبیعی کودکان را برطرف ساخته و هم در جهت تربیت صحیح کودکان بکوشند. از جابربن عبدالله انصاری چنین نقل شده که فرمود: «دَخَلْتُ عَلَى النَّبِیِّ ص وَ هُوَ یَمْشِی عَلَى أَرْبَعٍ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ یَقُولُ نِعْمَ الْجَمَلُ جَمَلُکُمَا وَ نِعْمَ‌ الْجَمَلَانِ‌ أَنْتُمَا»؛ پیامبر خدا بر چهار دست‌وپا راه می‌رفت و حسنین سوارش بودند و می‌فرمود: مرکب شما مرکب خوبی است و شما بر دوش این مرکب، بار خوبی هستید (اربلی، 1381 ق: 1، 562)؛ همچنین در روایات متعددی آمده است که امام حسن و امام حسین(ع) با بچه‌ها بازی می‌کردند (اربلی، 1382، 2، 244؛ بروجردی، 1386 ق، 26، 867)؛ ابورافع‌ که رابطۀ نزدیکی با امیرالمؤمنین(ص) داشت می‌گوید: «من با امام حسن(ص) در زمان کودکى بازى مى‌کردم؛ هر وقت سنگ‌هاى من به سنگ‌هاى او برخورد مى‌کرد و من برنده مى‌شدم و مى‌گفتم: مرا ببر، وى مى‌گفت: واى بر تو آیا مى‌خواهى بر پشتى سوار شوى که پیامبر(ص) او را بر دوش خود سوار مى‌کند؛ من نیز او را رها مى‌کردم و هر وقت سنگ‌هاى او به سنگ‌هاى من برخورد مى‌کرد و او برنده مى‌شد، من به وى مى‌گفتم: همان‌طور که تو مرا نبردى، من نیز تو را نمى‌برم و امام حسن(ص) مى‌فرمود: آیا خشنود نیستى از اینکه بدنى را بر پشت خود سوار مى‌کنى که پیامبر اکرم(ص) آن را مى‌برد؟ من نیز او را سوار مى‌کردم» (بروجردی، 1386 ق، 24، 347)؛ این نوع بازی‌ها درصورتی ‌که در قالب فضایی معنوی و درعین‌حال صمیمی و شادمانه صورت گیرد، می‌تواند تأثیر بسزایی در سلامت جسمی و روحی کودک داشته باشد و در طولانی‌مدت او را با فضای معنویِ مسجد مأنوس سازد.
 
3-7. آشنا نمودن کودکان با احادیث ورود کودکان به مسجد
 
آشنا نمودن کودکان با احادیث و سخنان اهل‌بیت(ع) نیز از جمله اموری است که در طولانی‌مدت، می‌تواند در مأنوس نمودن آنها با محافل مذهبی تأثیرگذار باشد؛ در توصیه‌های امامان معصوم آمده است که به کودکان،‌ احادیث اهل‌بیت و مطالب سودمند بیاموزید تا مخالفان بر آنها غالب نشوند (ابن‌شعبه حرانی، 1382، 159)؛ این دستور در راستای اصل بصیرت‌دهی که پیش‌تر از آن سخن گفته شد و به هدف آماده ساختن اطفال از خردسالى براى دفاع از حریم عقاید و مبارزه کردن با وسوسه‌هاى شیاطین و شبهات اغواگران، از سوی ائمه(ع) به مسلمانان ابلاغ شده است. امام صادق(ص) فرمود: «در آموزش حدیث به نوجوانانتان شتاب کنید، پیش از آنکه مرجئه (فرقه ضاله) قبل از شما به سراغ آنان بروند» (بروجردی، 1386 ق، 26، 851)؛ این امر در سیرۀ عملیِ ائمه نیز مورد توجه بوده و به همین جهت، ابوهارون مکفوف نقل کرده است که امام صادق علیه السلام به من خطاب کرد و فرمودند: اى پدر هارون! ما کودکان‌ خود را به تسبیح حضرت زهراh فرمان مى‌دهیم (ابن‌بابویه، 1381، 415).
 
جمع‌بندی
 
بر اساس آنچه در این مقاله بررسی شد، می‌توان با استفاده از سیره و احادیث اهل‌بیت (ع)، راهکارهایی را در جهت جذب نمودن کودکان به مسجد و مأنوس نمودن آنها با محافل مذهبی ارائه داد؛ این راهکارها، در صورتی مفید و موثر خواهند بود که متکی بودن آنها بر اصول بنیادین تربیتی، از جمله اصل تدریجی و فطری بودن مسائل دینی، اصل اختیاری بودنِ پذیرش مسائل دینی و اصل بصیرت‌دهی، مورد توجه و دقت قرار داده شود. در صورت توجه به این اصول و به‌کار بستن راهکارهای ارائه شده در این تحقیق، می‌توان نسلی را تربیت کرد که اُنس و الفت با مساجد و اماکن مذهبی به‌صورت طبیعی با وجود آنها عجین شده است؛ بدیهی است چنین نسلی، علیرغم فعالیت گستردة شبکه‌های مجازی و سایت‌های منحرف اعتقادی، به‌راحتی مورد انحراف واقع نخواهد شد و خود در جهت مقابله با آنها اقدام خواهد کرد؛ ازاین‌رو بر والدین، متولیان مساجد و حتی نمازگزاران لازم است تا با به‌کارگیری راهکاری مذکور و با توجه داشتن به اصول بنیادینِ تربیتی، در جهت مأنوس ساختن کودکان با مساجد و محافل مذهبی بکوشند. طبیعی است اگر راهکارهای مذکور در رابطه با کودک و نوجوانِ امروزی به‌کار گرفته نشود، جوان فردا نیز بخش زیادی از وقت خود را با گردش بی‌هدف در فضای مجازی و سرگرم شدن با بازی‌های بی‌هدف رایانه‌ای خواهد گذراند و با فضاهای نامناسبی اُنس خواهد یافت که عامل انحرافات اخلاقی است.
 
 منابع
 
* قرآن کریم
 
شریف الرضی، محمد بن حسین؛ نهج البلاغه، ترجمه دشتى، چاپ اول؛ قم: ایرانسال نشر، 1379.
ابن بابویه، محمد بن على؛ الأمالی (للصدوق)؛ چاپ ششم، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، 1376.
----------؛ الخصال، ج 1، ترجمه کمره‌اى، چاپ اول، تهران: کتابفروشى اسلامیه، 1377.
----------؛ پاداش نیکیها و کیفر گناهان؛ ترجمه ثواب الأعمال، چاپ اول، قم: انتشارات سرور، 1381.
----------؛ ترجمه من لا یحضره الفقیه؛ ج5، چاپ اول، تهران: نشر صدوق‌، 1367.
----------؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال؛ ترجمه انصارى، چاپ اول، قم: تسنیم کوثر، 1382.
----------؛ علل الشرائع؛ ج1، ترجمه ذهنى تهرانى، چاپ اول؛ قم: ایرانسال نشر، 1380.
---------؛ من لا یحضره الفقیه؛ ج 1 و 2، چاپ دوم، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1413 ق.
ابن شعبه حرانى، حسن بن على؛ تحف العقول، ترجمه جنتى، چاپ اول، تهران: امیرکبیر، 1382.
ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على؛ مناقب آل أبی طالب(ع) (لابن شهرآشوب)، ج 4، چاپ اول، قم: انتشارات علامه، 1379 ق.
ابن فهد حلى، احمد بن محمد؛ آداب راز ونیاز به درگاه بى نیاز (ترجمه عدة الداعی)، ج 1، چاپ اول، تهران: دارالکتب اسلامی، 1381.
اربلى، على بن عیسى؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)؛ ج 1، چاپ اول، تبریز: دارالکتب اسلامی، 1381 ق.
--------؛ کشف الغمة؛ ترجمه و شرح زواره‌اى، ج 2، چاپ سوم، تهران: اسلامیه، 1382.
امینی، ابراهیم؛ تربیت؛ قم: بوستان کتاب، چ 2، 1385.
بروجردى، آقا حسین؛ منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة)؛ ج 26، چاپ اول، تهران: انتشارات فرهنگ سبز، 1386 ق.
پاینده، ابو القاسم؛ نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(ص)؛ چاپ چهارم، تهران: انتشارات جاویدان، 1382.
حر عاملى، محمد بن حسن؛ آداب معاشرت از دیدگاه معصومان(ع) (ترجمه وسائل الشیعة)؛ چاپ پنجم، مشهد: مؤسسه آل البیت، 1380.
----------؛ وسائل الشیعة؛ ج 6 و 12 و 21، چاپ اول، قم: مؤسسه آل البیت، 1409 ق.
حلى، علامه حسن بن یوسف بن مطهر؛ نهج الحقّ و کشف الصدق؛ ترجمه کهنسال، چاپ اول، تهران: عاشورا، 1379.
خوانسارى، آقا جمال محمد بن حسین؛ شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم؛ ج 4، چاپ چهارم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1366.
طبرسى، حسن بن فضل؛ مکارم الأخلاق، ترجمه میرباقرى، ج 1، چاپ دوم، تهران: ایرانسال نشر، 1365.
فقیهی، علی‌نقی؛ شیوه‌های ترغیب و جذب به نماز؛ تهران: مؤسسة مهر تابان، چ 1، 1384.
قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله؛ جلوه‌هاى اعجاز معصومین (ع)؛ چاپ دوم، قم: دفتر انتشارات اسلامى، 1378.
کریمی‌نیا، محمدعلی؛ الگوی‌های تربیت اجتماعی؛ چ 2، قم: پیام مهدی (ص)، 1386.
کلینى، محمد بن یعقوب؛ اصول الکافی؛ ج 6، ترجمه کمره‌اى، چاپ سوم، قم: ایرانسال نشر، 1375.
-------------؛ الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج6، چاپ چهارم، تهران: ایرانسال نشر، 1407 ق.
------------؛ تحفة الأولیاء (ترجمه أصول کافى)؛ ج4، چاپ اول، قم: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1388.
---------------؛ کافی (ط - دار الحدیث)؛ ج11، چاپ اول، قم: دارالحدیث، 1429 ق.
--------------؛ گزیده کافى، ج3 و 4؛ چاپ اول، تهران: مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1363.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج1، و 38 و 101، چاپ دوم، بیروت: مؤسسة الوفاء، 1403 ق.
محمدی ری شهری؛ میزان الحکمه؛ ج10، قم: انتشارات دارالحدیث،
مطهری، مرتضی؛ انسان در قرآن، (مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی)؛ تهران: انتشارت صدرا، 1387.
-----------؛ گفتارهای معنوی؛ تهران: صدرا، چ 14، 1373.
منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم (ص)؛ مصباح الشریعة؛ ترجمه مصطفوى، چاپ دوم، تهران: ، 1360.
هلالى، سلیم بن قیس؛ أسرار آل محمد (ع)؛ ترجمه کتاب سلیم، چاپ اول، قم: نشر الهادی، 1416 ق.
------------؛ تاریخ سیاسى صدر اسلام؛ ترجمه کتاب سلیم، چاپ اول، تهران: انتشارات رسالت قلم، 1377.
 پی‌نوشت‌ها
 
* . استادیار دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی.   R.dehghan88@yah.cm  
 
[1]. به همین جهت، مستحب است هنگام تولد در گوش نوزاد، نوای ملکوتی اذان و اقامه نواخته شود؛ شاید این بدان علت باشد که این عمل آثار روانی و تربیتی بسیار مفیدی را در کودک به‌جای می‌گذارد، گرایش فطری کودک را به خدا و پرستش رشد می‌دهد و نخستین بذر نماز را در دل کودک می‌کارد (فقیهی، علی‌نقی، شیوه‌های ترغیب و جذب به نماز، تهران، مؤسسه مهر تابان، چ 1، 1384، ص 30).
 
[2]. مرحوم علامه حلی در بیان ذاتی بودن حسن و قبح بیان می‌دارد که کودکان‌ نیز این‌گونه ضروریات را مى‌شناسند درحالی‌که چه‌بسا هنوز شناخت ضروریات (دیگر) براى ایشان حاصل نشده باشد (علامه حلى، حسن بن یوسف بن مطهر، نهج الحقّ و کشف الصدق / ترجمه کهنسال - تهران، چاپ: اول، 1379، ص 98).
 
[3]. از جمله بیان شریف قرآن که فرمود: «اِنّا هَدیناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکراً و اِمّا کفوراً» (انسان: 3)؛ ما راه راست را به او (انسان) نشان دادیم؛ یا شکرگزار خواهد بود یا کفران خواهد ورزید.
 
[4]. از جمله اینکه رسول خداq فرمود: «هر کس فرزندش را ببوسد خداوند عزوجل برایش حسنه‌اى مى‌نویسد و هر کس او را شاد سازد، خداوند در روز قیامت وى را شاد کند و هر کس به فرزندش قرآن بیاموزد، پدر و مادر او را مى‌آورند و دو لباس بر تن آنان مى‌کنند که از نور آن دو لباس چهره‌هاى بهشتیان نورانى مى‌شود» (بروجردى، آقا حسین، منابع فقه شیعه (ترجمه جامع احادیث الشیعه)، 26، 863.)؛ همچنین از پیامبرq نقل شد که فرمودند: «فرزندانتان را ببوسید چون براى شما در برابر هر بوسه‌اى یک درجه بهشت است و فاصله بین هر دو درجه‌اى پانصد سال است» (همان، 1386 ق، 26، 865.)؛ همین‌طور امام صادقg فرمود: «مردى نزد پیامبر آمد و گفت: بچه‌ای را هرگز نبوسیده‌ام، چون آن مرد رفت، رسول خداq فرمود: این مردى است که نزد من از اهل جهنّم است» (همان، 26، 865).

نویسنده: رحیم دهقان

پایان پیام
https://pajhoh.masjed.ir/u/1c1e

ارسال نظر

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید