ا مسجد و نقشی که در تحقق امنیت اجتماعی می تواند داشته باشد ا
۱۳۹۲/۰۶/۲۴
از دیدگاه اسلام امنیت یکی از اصول زندگی فردی و اجتماعی است که زمینه ساز بهره وری بشر از مزایا و مواهب حیات و سبب تکامل زندگی جمعی بشر بوده است و همواره به عنوان یکی از مقدس ترین آرمان ها مطرح است. تا جایی که از دیدگاه اسلام ایمان یعنی باور همراه با عمل است که برای انسان امنیت به ارمغان می آورد و این مقوله قرآن و نصوص اسلامی به عنوان مقدس ترین سرمایه انسانی شمرده شده است. از نظر اسلام ریشه امنیت در لغت از امن، استیمان، ایمان و ایمنی گرفته شده است که به مفهوم اطمینان، آرامش در برابر خوف و ترس و نگرانی و ناآرامی است. به عبارت دیگر امنیت را به اطمینان و فقدان خوف تفسیر، تعریف و ترجمه نموده اند که تا حدود زیادی به واقعیت نزدیک است و در برگیرنده دو بعد ایجابی و سلبی در تعریف است. از یک سو اطمینان، آرامش فکری و روحی و از سوی دیگر فقدان خوف، دلهره و نگرانی که موجب سلب آرامش و اطمینان می گردند.
از منظر اسلام امنیت سنگ زیربنای حیات فرد و جامعه است و پیش شرط هرگونه توسعه و رشد و رفاه و ارتقای مادی و معنوی به حساب می آید. اسلام امنیت فردی را در ایمان واقعی و آرامش روحی و اطمینان و طمانینه نفس و یاد خداوند متعال جست و جو کرد که: «الا بذکرالله تطمئن القلوب.». در واژگان علوم سیاسی امنیت را به معنای تضمین ایمنی؛ یعنی قرارهای تنظیمی سیاسی که برای کاهش احتمال بروز جنگ، برقراری مذاکره به جای محاربه، مصونیت از تعرض و تصرف اجباری و وجود اطمینان به سلامت جان و مال و ناموس تعریف کرده اند. اما در جامع ترین تعریفی که برای امنیت در نظر گرفته اند آن را توانایی برای رفع تهدیدات خارجی علیه حیات سیاسی و یا منافع ملی بیان داشته اند.
در کل برای تحقق امنیت در جامعه از دو رویکرد استفاده می شود؛ رویکرد اول متاثر از فرهنگ استراتژیک کشور است و به سطح بینش و بصیرت رهبران و نخبگان کشور بازمی گردد و در عین حال بالاترین قدرت هنجارسازی خود و تضعیف قدرت هنجارسازی حریف در محیط بین المللی است. یعنی کاربعدی دوگانه دارد. در این جا به هر میزانی که بازیگران بتوانند در این سطح ایجاد کنند و یا بر قدرت هنجارسازی دیگران تاثیر بگذارند امکان پیروزی خواهند داشت. در این رویکرد باید دو فاکتور را در بعد داخلی و بین المللی تعقیب کرد.
در بعد خارجی هدف باید تاثیرگذاری بر برآوردها و شناخت نخبگان و رهبران حریف باشد تا هر چه بیشتر آن ها را از میدان به در کرد و در عین حال با سرمایه گذاری بر روی نخبگان داخلی زمینه ظهور مسلط و قدرتمند در این سطح را فراهم آورد. در سطح دوم باید بر روی عنصر مردمی که تشکیل دهنده قدرت ملی کشور مانند مساجد است تکیه کرد. این سطح از امنیت نرم باید معطوف به سطح آحاد عمومی جامعه باشد. در واقع در این سطح از امنیت نرم مردم باید از تصمیمات نخبگان و رهبران واقعی و مشروع جامعه مانند مقام معظم رهبری در کشور ما حمایت و اطاعت کند که این امر راسخ تر شدن عزم و اراده آن ها سبب می شود.
اگر هدف سطح میانی تهدید نرم، سلب اراده و انگیزه از مردم و بی تفاوت کردن جمعیت همراه و تبدیل آن به جمعیت معارض، مخالف و شکل دادن به نافرمانی های مدنی با ایجاد تکیه بر عنصر مردمی و بصیرت نخبگان و خواص که هدایت جامعه را در دست دارند تهدیدات نرم را در این حوزه متوقف و به فرصت تبدیل کرد.
در صورتی که کشوری از امنیت نرم لازم در این سطح برخوردار باشد به طور طبیعی آن کشور فاقد بحران های پنج گانه اعم از سیاسی، مشروعیت، نفوذ، مشارکت، توزیع و هویت خواهد بود و بازدارندگی مردمی در برابر تهدید نرم شکل خواهد گرفت. در مقابل وجود بحران های پنج گانه فوق و همچنین نبود قدرت هنجاری و الگوهای رفتاری برتر و کارامد که قابلیت نهادینه نمودن در حوزه فرهنگ ملی را داشته باشند می تواند یک کشور را آسیب پذیر کند. این دو سطح محوری ترین کار امنیت نرم است. پس نقش مساجد و اقشار مسجدی به عنوان نیروهای مومن و متعهد به نظام مشخص در حفظ و حراست از دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی پر واضح و مشخص است که نقش آن ها نیز در این رخداد همانند همیشه کم نظیر و یا به تعبیر بهتر بی نظیر است.