هر ملت و هر آئینی برای انجام عبادتها و فرائض کیش خود مکان مخصوصی دارد. برای مثال، یهودیان و مسیحیان در کنیسه و کلیسا جمع میشوند یا بتپرستان و آتشپرستان در بتکده و آتشکده. مسلمانان نیز از این امر مستثنی نیستند و آنها نیز در مسجد جمع میشوند.
بسمه تعالی
مسجد از منظر کتاب و سنت
ناصر محمدی
مسجد در لغت
مسجد در لغت عبارت است از مکان سجده و عبادت که اسم مکان از مادهی سجد، یسجد است؛ اما تعریف اصطلاحی و شرعی آن عبارت است از مکانی معین برای عبادت، رازونیاز، دعا و نیایش. در بعضی از کتب لغت و فرهنگها چنین آمده است: «جای سجده، محل عبادت» . فرهنگ مسجد نیز در بارهی معنای لغوی و اصطلاحی مسجد میگوید: مسجد در اصل اسم مکان از فعل سجد یسجد است... اما اگر مسجد به فتح جیم خوانده شود بهمعنای جایگاه عبادت در خانهها و جایگاه نماز جماعت است... اما با این تلفظ تاکنون استعمال نشده است. در در اصطلاح شرعی، مسجد به مکان معینی گفته میشود که برای نماز است. مسجد در قرآن کریم واژهی مسجد در قرآن کریم بیستودو بار آمده است و واژهی مساجد شش بار. در فرهنگ قرآن، لفظ «بیت» مترادف با مسجد دانسته شده است و به آن بیتالله نیز گفته میشود؛ شاید بهدلیلاینکه در مسجد خداوند را عبادت میکنند. کلمهی «بیت» بهصورت معرفه، نکره و اضافه بیستوهشتبار در قرآن آمده است که در یازده مورد منظور مسجدالحرام و خانهی کعبه است. طوائف آیهها آیههایی که در مورد مسجد و مساجد در قرآن آمده است سه طائفهی عمده دارد: 1 - آیههایی که در آن از مسجدی خاص نام برده شده است یا منظور مسجدی خاص بوده است؛ 2 - آیههایی که منظور فقط مسجد است؛ 3- آیههایی که در آنها لفظ مساجد آمده است. طائفهی اول آیههای طائفهی اول خود به چند دسته تقسیم میشود: 1- آیههایی در مورد مسجدالحرام؛ 2- آیههایی در مورد مسجدالاقصی؛ 3- آیههایی در مورد مسجد ضرار؛ 4- آیههایی در مورد مسجد قبا. دستهی اول آیههایی که در آن از مسجدالحرام نام برده شده است یا منظور آن مسجدالحرام بوده است در حدود بیستوپنج آیه است: سورهی بقره آیهی 144، 149، 150، 191، 196 و 217، سورهی مائده آیهی 2، سورهی انفال آیهی 34، سورهی توبه آیهی 7، 19 و 28، سورهی اسراء آیهی 1، سورهی حج آیهی 25 و سورهی فتح آیهی 25 و27. آیههایی که لفظ «بیت» در آنها آمده است (البته بهصورت مفرد، جمع یا اضافه) عبارتند از: سورهی بقره آیهی 125، 127 و 158، سورهی آلعمران آیهی 96 و 97، سورهی مائده آیهی 2 و 97، سورهی انفاق آیهی 35، سورهی حج آیهی 26، سورهی قریش آیهی 3 و سوره ی نوح آیهی 28. این آیهها بیانگر سه نکته هستند: نکتهی اول: یک سری از آیهها در مورد احکام تکلیفی مسجد است؛ مثل احکام قبله و تغییر آن، حرمت قتال در مسجدالحرام و احکام دیگر، از جمله آیهی 144 سورهی بقره: «قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاء فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیْثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَکُمْ شَطْرَهُ... »، ما [به هر سو] گردانیدن رویت در آسمان را نیک مىبینیم؛ پس [باش تا] تو را به قبلهاى که بدان خشنود شوى برگردانیم؛ پس روى خود را به سوى مسجدالحرام کن و هر جا بودید روى خود را به سوى آن بگردانید... . این آیه جریان تغییر قبله را بیان میکند که خداوند به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) امر میکند رویش را از سمت مسجدالاقصی به سمت مسجدالحرام برگرداند. پس میتوان گفت کارکرد بعضی از این آیهها این است که احکام مربوط به مسجد را بیان میکنند. نکتهی دوم: تعدادی از آیهها در مورد جلوگیری کفار است از ورود مؤمنان به مکه ومسجد الحرام. این آیهها عبارتند از: سورهی بقره آیهی 217، سورهی مائده آیهی 2، سورهی انفال آیهی 34، سورهی حج آیهی 25 و سورهی فتح آیهی 25. در اینجا، برای نمونه آیهی 217 سورهی بقره را میآوریم: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِندَ اللّهِ...»، از تو دربارهی ماهى که کارزار در آن حرام است مىپرسند؛ بگو کارزار در آن گناهى بزرگ و بازداشتن از راه خدا و کفرورزیدن به او و بازداشتن از مسجدالحرام [=حج] و بیرونراندن اهل آن از آنجا... . این آیه بیان میکند که جرم قتل در ماه حرام بسیار سنگین است؛ اما جرم سدکردن راه خدا و جلوگیری از ورود مسلمانان به مسجد الحرام و اخراج اهل آن سنگینتر است. درنتیجه، این آیه علاوهبر بیان احکام، قداست وحرمت مسجد الحرام را نیز بیان میکند. نکتهی سوم: یکسری آیهها در مورد وقایع وحوادث خاص است. این آیهها عبارتند از: سورهی توبه آیهی 7 و 19، سورهی اسراء آیهی 1 و سورهی فتح آیهی 27. برای مثال، آیهی 7 سورهی توبه بیان میکند: «کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِندَ اللّهِ وَعِندَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُواْ لَکُمْ فَاسْتَقِیمُواْ لَهُمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِی»، چگونه مشرکان را نزد خدا و نزد فرستادهی او عهدى تواند بود؛ مگر با کسانى که کنار مسجد الحرام پیمان بستهاید؛ پس تا با شما [بر سر عهد] پایدارند با آنان پایدار باشید؛ زیرا خدا پرهیزگاران را دوست مىدارد. این آیه به عهد مؤمنان با مشرکان در مسجدالحرام اشاره دارد و سفارش میکند مادامی که آنها پایبند عهد هستند، شما نیز پایبند تعهدها باشید. آیهی 19 همین سوره نیز میفرماید: «أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»، آیا سیرابساختن حاجیان و آبادکردن مسجد الحرام را همانند [کار] کسى پنداشتهاید که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و در راه خدا جهاد مىکند [نه این دو] نزد خدا یکسان نیستند و خدا بیدادگران را هدایت نخواهد کرد. در آیهی اول سورهی اسراء خداوند به جریان معراج پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از مسجدالحرام به مسجدالاقصی اشاره میکند و در آیهی 27 سورهی فتح نیز به رویای صادق پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) اشاره میکند که در مورد راهیابی مؤمنان به مسجدالحرام و پیروزی بر مشرکان بود. دستهی دوم دو آیهی 1 و 7 سورهی اسراء در مورد مسجدالاقصی است. خداوند در آیهی اول سورهی اسراء میگوید: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ»، منزه است آن [خدایى] که بندهاش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى که پیرامون آن را برکت دادهایم سیر داد تا از نشانههاى خود به او بنمایانیم که او همان شنواى بیناست. این آیه بیان میکند که معراج رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از مسجدالحرام شروع شد و در مسجدالاقصی پایان یافت. درآیهی 7 همین سوره نیز به مسجدالاقصی اشاره شده است؛ البته بدون ذکر نام مسجد. «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوؤُواْ وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیرًا»، اگر نیکى کنید به خود نیکى کردهاید و اگر بدى کنید به خود [بد نمودهاید] و چون تهدید آخر فرا رسد [بیایند] تا شما را اندوهگین کنند و در معبد[تان] چنانکه بار اول داخل شدند [به زور] در آیند و بر هر چه دست یافتند یکسره [آن را] نابود کنند. این دو آیه حادثهای عظیم و مهم را در طول زندگی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بیان میکنند. دستهی سوم در این دسته فقط یک آیه وجود دارد و آن هم آیهی 107 سورهی توبه است که دربارهی مسجد ضرار است. «وَالَّذِینَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفَنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ»، و آنهایى که مسجدى اختیار کردند که مایهی زیان و کفر و پراکندگى میان مؤمنان است و [نیز] کمینگاهى است براى کسى که قبلاً با خدا و پیامبر او به جنگ برخاسته بود و سخت سوگند یاد مىکنند که جز نیکى قصدى نداشتیم و[لى] خدا گواهى مىدهد که آنان قطعاً دروغگو هستند. شأن نزول این آیه مشهور و مشخص است: منافقان در مدینه مسجدی ساخته بودند و این آیهها درصدد بیان دو هدف آنها از آن کار بود: اول ضرررساندن به مؤمنان و تفرقهانداختن بین آنها و دوم درستکردن مقر جاسوسی برای نیروگیری و دسیسه علیه مسلمانان. بعد از نزول این آیه، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مأمور میشود آن مسجد را خراب کند؛ بهدلیلاینکه هدف اصلی از ساخت این مسجد ضرررساندن به مسلمانان بود. بعدازآن، این مسجد به مسجد ضرار معروف شد . دستهی چهارم آیهی 108 سورهی توبه دربارهی مسجد قباست: «لاَ تَقُمْ فِیهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ»، هرگز در آنجا مایست؛ چرا که مسجدى که از روز نخستین برپایهی تقوا بنا شده سزاوارتر است که در آن [به نماز] ایستى [و] در آن مردانىاند که دوست دارند خود را پاک سازند و خدا کسانى را که خواهان پاکىاند دوست مىدارد. این آیه در ادامهی آیهای است که دربارهی مسجد ضرار نازل شده بود. در این آیه، منظور از مسجد، مسجد قبا است؛ اولین مسجدی که در اسلام در شهر مدینه بنا شد و اساس آن بر تقوا بود. طائفهی دوم در قرآن، سه آیه وجود دارد که در آنها منظور از مسجد مطلق مسجد است: «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ»، بگو پروردگارم به دادگرى فرمان داده است و [اینکه] در هر مسجدى روى خود را مستقیم [بهسوى قبله] کنید و درحالىکه دین خود را براى او خالص گردانیدهاید وى را بخوانید همان گونه که شما را پدید آورد [به سوى او] برمىگردید. «یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»، اى فرزندان آدم جامهی خود را در هر نمازى برگیرید و بخورید و بیاشامید و[لى] زیادهروى مکنید که او اسرافکاران را دوست نمىدارد. «وَکَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا»، و بدین گونه [مردم آن دیار را] بر حالشان آگاه ساختیم تا بدانند که وعدهی خدا راست است و [در فرارسیدن] قیامت هیچ شکى نیست هنگامى که میان خود در کارشان با یکدیگر نزاع مىکردند؛ پس [عدهاى] گفتند بر روى آنها ساختمانى بنا کنید پروردگارشان به [حال] آنان داناتر است [سرانجام] کسانى که بر کارشان غلبه یافتند گفتند حتماً بر ایشان معبدى بنا خواهیم کرد. در مورد آیهی اول باید گفت که در معنای مسجد اختلاف فراوانی وجود دارد؛ برای مثال مرحوم علامه طباطبایی (رحمةاللهعلیه) میفرمایند مسجد بهمعنای عبادت است و میگویند: «بر هر عابد واجب است که در عبادت خود توجه را از غیرعبادت و در بندگی خدا توجه را از غیر خدا منقطع سازد». البته، اغلب مسجد را به همان معنای اصطلاحی خود اخذ کردهاند، یعنی محل عبادت. بحث ما دراینباره بر مبنای قول غالب است، و معنای مراد علامه از محل بحث ما خارج است. آیهی دوم زینتکردن موقع رفتن به مسجد را بیان میکند که درواقع یکی از مستحبات رفتن به مسجد است. بنا بر این آیه، باید با لباسی آراسته و خوشبو به مسجد رفت . البته، بعضی از مفسران میگویند منظور از زینت در این آیه زینت معنوی است نه ظاهری. شأن نزول آیهی سوم نیز چنین است: عدهای بر سر اینکه جلوی در غار اصحاب کهف چه چیزی درست کنند نزاع میکردند، عدهای میگفتند معبدی درست کنیم و عدهای دیگر که موحد بودند میگفتند مسجدی بنا کنیم تا محل عبادت بندگان خدا شود. طائفهی سوم در قرآن، شش آیه وجود دارد که در آنها لفظ «مساجد» بهکار رفته است:سورهی بقره آیهی 114 و 187، سورهی توبه آیهی 17 و 18، سورهی حج آیهی 40 و سورهی جن آیهی 18. در اینجا به یک آیه برای نمونه اشاره میکنیم: « .... وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ»، و درحالىکه در مساجد معتکف هستید [با زنان] در نیامیزید این است حدود احکام الهى پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزدیک نشوید این گونه خداوند آیات خود را براى مردم بیان مىکند باشد که پروا پیشه کنند. بیشتر این آیهها احکام فقهی مسجد را بیان میکنند؛ ازجمله اعتکاف و تعمیر مسجد. یک آیه هم در مورد جلوگیری از ورود کفار و مشرکان مکه به مسجد و ممانعت از تلاش آنها است برای تخریب مسجدها. در مورد آیهی 18 سورهی جن اختلاف وجود دارد در اینکه منظور از مساجد چیست. بعضی مفسران منظور از مساجد را مسجد الحرام میدانند، بعضی کعبه و بعضی هم هر دو. برخی دیگر نیز منظور از مساجد را اعضای هفتگانهی انسان میدانند که موقع سجده روی زمین قرار میگیرد. البته، باتوجهبه لفظ مساجد که جمع استفاده شده است، بهنظر میرسد منظور از مساجد همان اعضای هفتگانهای باشد که موقع سجده روی زمین قرار میگیرد. باتوجهبه همهی این 28 آیه و آیههایی که در آنها لفظ «بیت» بهمعنی مسجد است، سه نکته بهدست میآید: نخست، آیههای زیادی دربارهی بیان احکام مسجد است و درواقع کارکرد آنها کارکرد تبیین است؛ البته آیهها احکام کلی را بیان کردهاند و جزئیات را باید از روایتها پیدا کرد. سپس، آیههایی وجود دارند که خبر میدهند مشرکان وکفار مؤمنان را از مسجدالحرام وحرم الهی اخراج میکردند و مانع ورود آنها به این حرم میشدند و از جزای کفار و مشرکان نیز میگویند.در آخر، آیههایی هستند که از جریانها و وقایع خاص خبر میدهند؛ مثل واقعهی معراج، مسجد قبا و مسجد ضرار. مسجد در روایتها درمقایسه با قرآن، تعداد روایتها و حدیثها دربارهی مسجد فراوان است و به مسائل جزئی نیز پرداخته شده است. ازآنجاکه تعداد این حدیثها و روایتها فراوان است، در اینجا به ذکر چند نمونه بسنده میکنیم و برای بقیه آدرس منبعهایشان را بیان میکنیم. روایتهای زیادی دربارهی احکام و آداب مسجد وجود دارد؛ از قبیل واجبات، محرمات، مکروهات و مستحبات و روایتهایی نیز دربارهی احکام مسجدهای خاصی بیان شده است؛ ازجمله مسجدالحرام، مسجدالنبی (صلیاللهعلیهوآله)، مسجد کوفه و... . نام برخی از کتابهای روایی خاصه که دربارهی مسجد روایتهایی دارند بدین شرح است: 1. من لایحضر الفقیه، ج1، ص 228، باب 37؛ 2. وسائل الشیعه، ج3، کتاب الصلوه، ابواب احکام المساجد؛ 3. تهذیب الاخبار، ج 4، ص 287؛ 4. همان، ج 3، باب 25، ص 248؛ 5. جامع احادیث الشیعه، ج 4، کتاب الصلاه، ابواب المساجد، ص 428 - 564؛ 6. میزان الحکمه، ج 4، ص 390 - 400؛ 7. بحار الانوار، ج 80، ص 339 - 388، باب 8، کتاب الصلاه، باب فضل المساجد واحکامها وآدابها و همچنین ج 81 ، بحار، ادامهی همین باب، تا ص 18. و اما نام برخی کتابهای روایی عامه: 8. کنز العمال، ج 7، ص 648 – 678؛ 9. سنن ابی داود، ج 1، ص 122، باب فی بناء المساجد؛ 10. صحیح مسلم، ج 2، ص 7، کتاب المساجد ومواضع الصلاه؛ 11. سنن ابن ماجه، ج 1، ص 243 - 263. در پایان، چند روایت را برای نمونه بیان میکنیم: پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: « مَنْ أَسْرَجَ فِی مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدِ اللَّهِ سِرَاجاً لَمْ تَزَلِ الْمَلَائِکَةُ وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ مَا دَامَ فِی ذَلِکَ الْمَسْجِدِ ضَوْءٌ مِنَ السِّرَاجِ » این حدیث بیانگر حکمی از احکام خمسه است، یعنی استحباب روشنکردن چراغی در مسجد. «وَ رَوَى جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا فِی کُتُبِ الِاسْتِدْلَالِ عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ: جَنِّبُوا مَسَاجِدَکُمُ النَّجَاسَةَ» این حدیث نیز بیانگر حکم نجسنکردن مسجد است. البته، حرمت به لفظ تحریم نیست اما در حدیث فعل نهی آمده است که ظهور در حرمت دارد . «أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بِإِسْنَادِهِ رَفَعَهُ ... قَالَ وَ رَفْعُ الصَّوْتِ فِی الْمَسَاجِدِ یُکْرَهُ» این حدیث حکم کراهت بلندکردن صدا در مسجد را بیان میکند. مسجد محل عبادت و رازونیاز است و حرمت و احترام خاصی دارد؛ بنابراین بلندکردن صدا در آن روا نیست. همچنین، روایات دیگری در احکام مختلف وارد شده است. نکتهای که در مورد این روایات وجود دارد این است که بعضی از آنها ازنظر سندی مشکل دارند، اما ضعف سند آنها مشکل ایجاد نمیکند؛ زیرا اولاً تعداد این روایات زیاد است و چهبسا بعضیشان به حدّ تواتر برسند. ثانیاً درمورد مستحبات، بهدلیل جریان قاعدهی تسامح، مشکل ضعف سندی خیلی از روایات حل خواهد شد. از آنچه تا کنون گفتیم نتیجه میگیریم که بیشتر آیهها و روایتهای دربارهی مسجد، در مقام بیان احکام تکلیفی مسجد است و کارکرد تبیینی دارند. بعضی از آیهها و روایتها نیز درمورد مساجد خاص و بیان احکام آنها است. بعضی دیگر نیز کارکرد گزارشی و اخباری دارند. منابع 1. قرآن کریم 2. فرهنگ مسجد، دفترمطالعات و پژوهشهای مرکز رسیدگی به امور مساجد قم، مؤسسهی فرهنگی ثقلین، 1385. 3. فرهنگ عمید، حسن عمید، انتشارات امیر کبیر،تهران، 1369. 4. المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، محمد فؤاد عبد الباقی، تهران، انتشارات اسلامی، 1372. 5. ترجمهی تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ترجمهی موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا. 6. وسائلالشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه محمد بن الحسن الحر العاملی، با تحقیق عبد الرحیم ربانی شیرازی، بیروت دار احیاء التراث العربی، 1412 ق. منبع: دفتر مطالعات و پژوهشهای مرکز رسیدگی به امورمساجد