وحدت و انسجام در قرآن کریم و سیره نبوی
۱۳۹۱/۱۱/۲۱
بسمه تعالی
وحدت و انسجام در قرآن کریم و سیره نبوی
زهرا خلفی
آغاز سخن
«واعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جمیعا وَ لاتَفَرَّقُوا» درعصرحاضر که مستبدان و اَبَرقدرتهای جهان تلاش میکنند جهان اسلام و مسلمانان را زیر یوغ استعمار و استبداد نابود کنند، امپریالیسم شرق و غرب میکوشد سلطهی خود را با نمایش تسلیحاتی بر مسلمانان جهان عرضه کند و با صدور سرمایه به کشورهای زیرسلطه و کشمکش بر سر تسلط برآنها قدرتهای مالی و انحصاری خود را نشان دهند، ملتهای مسلمان باید یکی شوند و دستبهدست هم دهند تا اجازه ندهند وحدتشان از هم بپاشد و باید دربرابر دشمنان با ایمان راسخ و توکل بر خدا مقاومت کنند. پشه چو پر شد، بزند پیل را با همه تندی و صلابت که اوست مورچگان را چو بود اتّفاق شیر ژیان را بدرانند پوست توحید الاهی مایهی توحید مسلمانان مسلمانان همگی زیر پرچم توحید هستند و با اتحاد میتوانند این پرچم را دربرابر کفر برافراشته کنند و بر فراز بام اتحاد مسلمانان به اهتزاز درآورند. قرآن با عبارت «اِنَّما اللهُ اِلهٌ واحِدٌ» به مردم نشان میدهد که وحدت کلمه خیر و رستگاری آنان را تأمین میکند. همچنین، «کانَ الناسُ اُمةً واحدةً» و «رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ» نشانگر آن است که وحدت نشانهی حق و اختلاف زبان شیطان است، مسلمانان از سربازان خدا هستند و هرگز با تفرقه میان افراد، خود را جزو لشکر ابلیس قرار نمیدهند. اتحاد مسلمانان جهان تعالی و پیشرفت آنان را مهیا میکند و آنان را بهسوی رستگاری و پیروزی میکشاند. تلاشهای پیامبر برای اتحاد مسلمانان حُسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان میتوان گرفت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در راه وحدت اسلامی کوشش زیادی کرد. ایشان اتفاق و همدلی را خیر میدانستند و تفرقه را عذاب و مایهی رنج مردم؛ ازهمینرو بین مسلمانان عقد برادری بستند. از نخستین گامهای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پس از ورود به مدینه پیریزی زندگی اجتماعی اسلامی بود. ایشان پس از ساختن مسجد که مرکز تعلیموتربیت و اجتماع اسلامی بود، بین دو قبیلهی «اوس» و «خزرج» صلح برقرار کردند؛ زیرا آنها سالها در حال جنگ و خونریزی بودند. همچنین بین «مهاجران» و «انصار» - مردمی که مهاجران را در خانههای خود پذیرفته بودند - پیمان برادری برقرار کردند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) توحید اسلامی و پیوند برادری را جایگزین رابطههای قبیلهای کرد و از مردمی کینهتوز و بیخبر از نظام اجتماعی و قانون، جامعهای متحد بهوجود آورد. آئین محمدی نهتنها وحدت خالق را میان مشرک و بتپرست ایجاد کرد، بلکه وحدت امت و مخلوق را نیز بهوجود آورد. بهعلت مقاومتها و دشمنیهای قریش، سیزده سال طول کشید تا محمد (صلیاللهعلیهوآله) این نظام جدید را پیریزی کند. این نظم جدید همهی مؤمنان جامعه را واحد کرد؛ بااینکه از قبیلههای مختلف بودند و موضعهای متفاوتی داشتند. اسلام محور اتحاد و برادری مذهب اسلام درواقع نیروی پیونددهندهی سالمی بود که نخست قبیلهها و سپس ملل خارجی را به هم متصل کرد تا حکم نیرویی واحد و جامعهای یگانه را پیدا کردند. جامعهای که هیچ نیرویی نمیتوانست آنها را از یکدیگر جدا کند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پیوسته به انصار دستور میداد به برادران مهاجر خود کمک کنند زیرا آنها همه چیز خود را در مکه گذاشته بودند. گفته شده است که عبدالرحمن بن عوف بدون دیناری به مدینه رسیده بود و انصاری که در عقد «پیمان برادری» برادرخواندهی او شده بود همهی دارایی خود را در اختیار وی گذاشت. محمد (صلیاللهعلیهوآله) در هفتههای اول ورود به مدینه همهی سعی خود را کرد تا نهتنها زمزمهی رقابت و اختلاف میان مهاجران و انصار را برطرف کند، بلکه آنها را بیشازپیش به یکدیگر نزدیک کند و اساس این بنیان را محکم کند. او میدانست که نیروی بزرگ از پیوستگی نیروهای کوچک بهدست میآید. روزی ازطرف پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به همهی مؤمنان اطلاع داده شد که برای نماز مغرب در صحن مسجد حضور یابند. مسلمانان همیشه شوق دیدار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را داشتند و همهی شبها برای دیدار وی و خواندن نماز در مسجد حاضر میشدند؛ ولی این خبر اشتیاقشان را زیادتر کرد. آنها پشت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نماز گزاردند. بعد از نماز محمد (صلیاللهعلیهوآله) برای آنان صحبت کرد، از خدای یگانه گفت، از مأموریت رسولش گفت، از عملهای نیک و نیت پاک گفت، از برادری و مساوات گفت که اساس وحدت معنوی مسلمانان است و از پاداشی گفت که مهاجران و انصار برای خدمتهای خود به اسلام خواهند گرفت و سپس چنین اظهار داشت: «ای مسلمانان و ای مؤمنان! قسمتی از شما به مکه آمدید و در عقبه، در دل شب، با من بیعت کردید و مرا به شهر خود فرا خواندید. قسمت دیگر از آغاز پیدایش اسلام به دین خدا درآمدید و در این راه هرگونه ناملایمی را تحمل کردید و خلوص نیت و پاکی ایمان خود را نشان دادید. من اکنون به شما اعلام میدارم که شما افراد مهاجر و انصار برادر یکدیگر هستید. این برادری شما در آسمانها منعقد شده واکنون من آن عهد تقدیر و قضا را که بر لوحهی ابدیت مانند علم الهی نقش بسته است به شما اعلام میدارم. هرکدام برخیزید و برادر خود را انتخاب کنید». این سخنان تأثیر بسیار عمیقی در حاضران داشت و آقا و نوکر، بزرگ و کوچک و ثروتمند و فقیر جملگی برادر یکدیگر شدند. حمزه، عموی رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآله)، با زیدبنحارثه، غلام آزادشدهی خود، برادر شد. سلمان فارسی که تازه از قید رقیت یهودی نجات یافته بود برادر ابو درداء شد و بلال، غلام ابوبکر، برادر ابورویحه شد. بقیه نیز هرکدام برادران خود را انتخاب کردند و حتی در اموال یکدیگر برادر شدند. آنوقت محمد (صلیاللهعلیهوآله) از میان جمعیت دست علی (علیهالسلام) را گرفت، او را از میان مسلمانان بیرون کشید و با صدای محکم و پراراده گفت: «این هم برادر من». حمایت خداوند از اتحاد جماعت مسلمانان اگر همهی قشرهای ملتهای اسلام به حکم «اِنَّما المُؤمِنونَ اِخْوَةٌٌ فَاَصْلِحوا بَیْنَ اَخَوَیْکُمْ» گردن نهند، اَبَرقدرتها هرگز نمیتوانند کوچکترین ضربهای به اسلام واردکنند. ملت اسلامی اگر بخواهد میتواند دسیسههای قدرت شیطانی را سرکوب کند؛ زیرا میداند «یدُ اللهِ مَعَ الجماعةِ» است و از یک قطره هیچکاری برنمیآید. اگر دو یار موافق دو دل یکی سازد فلک به یک تن تنها چه میتواند کرد؟ زدانا تو نشنیدی این داستان که برگوید از گفته باستان که گر دو برادر نهند پشت پشت تن کوه را باد ماند به مشت بخشی از خطبهی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در حجةالوداع درمورد اتحاد و برادری مسلمانان با یکدیگر بود. «هان، مسلمان برادر مسلمان است؛ پس هیچچیز برای مسلمان درحق برادرش روا نیست مگر آنچه را که بر خود نیز روا میداند». اسلام بانی عقد اخوت است و مسلمانان جهان زیر پرچم پرافتخار اسلام و دستورهای نورانی خدای متعال، با وحدت و برادری، میتوانند دست قدرتهای بزرگ را قطع کنند که هیچ فکری جز مصلحت خود و چپاول ذخیرههای ملتهای ضعیف ندارند. همانگونه که یک دست صدا ندارد، مسلمانان هم اگر بخواهند بهتنهایی دربرابر دشمنان اسلام مبارزه کنند، راه به جایی نخواهند برد. تا «من» «ما» نشود، فریادش به جایی نخواهد رسید؛ به قول حمید مصدق: چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم؟ خانهاش ویران باد! من اگر ما نشوم، تنهایم تو اگر ما نشوی، خویشتنی از کجا که من و تو شور یکپارچگی را در شرق باز بر پا نکنیم؟ از کجا که من و تو مشت رسوایان را وا نکنیم؟ من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه برمیخیزند من اگر بنشینم تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد؟ چه کسی با دشمن بستیزد؟ چه کسی پنجه در پنجه هر دشمن دون آویزد؟ اتحاد مسلمانان سبب ثبات جامعه اسلامی محمد (صلیاللهعلیهوآله) با پیمان برادری رابطهی مؤمنان را به عالیترین نحو محکم ساخت و نقشهی منافقانی را بیاثر کرد که میخواستند رابطهی مسلمانان اوس و خزرج و مهاجر و انصار را تیره کنند. بعدازاین، همهی توجه خود را به تشکیل امت واحد اسلامی و عقد قرارداد با یهود و سایر قبیلههای مدینه معطوف کرد. در آن زمان، برای اولین بار بود که قسمتی از قبیلههای عرب به نام امت واحد نامیده میشدند و برای نخستین بار بود که عربها برای عقد قرارداد همکاری موفق بودند. این پیمان برادری که در مدت کوتاهی منعقد شد، مؤمنان را نهتنها از هجوم قریش سرمایهدار راحت کرد، بلکه اجازه داد به تشکیلات داخلی و اجرای قوانین الهی مشغول شوند. بیشتر حکمها و قانونها بعد از این پیمان نازل شد و مسلمانان با همبستگی آنها را اجرا کردند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میان مؤمنان ایمان و نوعی اتصال باطنی بهوجود آورد. آنان نوری واحد، بهشتی واحد، خدایی واحد و زندگیای واحد پیش روی خود میدیدند. علاوهبراینها، تشکیل امت واحد و عهد برادری تأثیر جداگانهای بر فردفرد آنها گذاشت. هنگامیکه منافقان میخواستند میان «اوس» و «خزرج» دوباره اختلاف بیندازند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میان آنان رفت و روی سنگ مرتفعی ایستاد و گفت: «ای گروه مسلمانان، اللّه، اللّه، آیا دوباره به دورهی جاهلیت برگشتید و من میان شما هستم؟ آیا به دورهی جاهلیت برگشتید بعدازآنکه خدا شما را به اسلام هدایت و رهبری کرد؟ آئین اسلام را به شما عطا نمود؟ عادتها و کارهای جاهلیت را از شما برید؟ شما را از کفر نجات داد؟ میان دلهای شما الفت و محبت برقرار ساخت؟». هریک از این کلمات مانند نور خورشید بود که غبار و ابرکینه و حس برادرکشی را از روح آنها زدود. شمشیرها به غلافهای خود بازگشتند. یکمرتبه به دل آنها وحی الهی آمد که این تفتین و افساد از ناحیهی شیطان است و این دام ازجانب دشمنان. ناگهان اوسیها و خزرجیها یکدیگر را در آغوش گرفتند و بلند بلند گریستند. رسول خدا آنها را نوازش و تحسین کرد و بهطرف شهر حرکت کرد. این دو قبیله هم با اطاعت و انقیادی که از دل و جان آنها برمیخاست دنبال وی روان گشتند. برق شمشیرها جای خود را به برق اشکهای شادمانی سپرد و بدینگونه آتش مکر و تفتین شائس بن قیس (یهودی نفاقانداز) خاموش شد. همنشینی وحدت و رحمت سیرهی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در حفظ و انسجام وحدت میان مسلمانان اینگونه بود. ازنظر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) وحدت رحمت بود و هر دولتی از اتفاق است و هر بیدولتی از نفاق. حضرت علی (علیهالسلام) در ستایش فضیلتهای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، او را الفتدهندهی دلها و زدایندهی کینهها معرفی کردند و فرمودند: «به برکت وجودش، خداوند کینهها را دفن کرد و آتش دشمنیها را با او خاموش ساخت. بهواسطهی او در میان دلها الفت افکند (و افراد دور افتاده را در سایهی آئینش برادر ساخت) و نزدیکانی را (که در ایمان با او هماهنگ نبودند) از هم دور ساخت». ملتهای مسلمان، با هر مسلک و فکر سیاسی یا مذهبی، لازم است وحدت خود را حفظ کنند، علیه جنایتهای بیشمار مستکبران موضعی خصمانه بگیرند و از اشکالتراشی و تفرقهاندازی که به سود دشمنان است بپرهیزند. آنان باید همواره هشدارهای قرآن و سیرهی رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآله را مدنظر داشته باشند و در ترویج اسلام و قرآن آگاه باشند. مسلمانان حافظان وحدت اسلام هستند و هر مسلمان مسئول است در برپایی این انسجام بکوشد. ائتلاف مسلمانان یعنی نمایش قدرت اسلام. باید آگاهانه عمل کرد و به دشمنان ضعف نشان نداد؛ زیرا آنان منتظرند تا از تفرقه سوءاستفاده کنند . همانگونه که علی (علیهالسلام) میفرماید: «از پراکندگی بپرهیزید که انسانِ تنها بهرهی شیطان است؛ چنانکه گوسفندانِ تک رو طعمهی گرگ!». نتیجه همانگونه که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با درایت و هوشیاری به عقد برادری میان قبیلههایی همت ورزیدکه سالیان سال با هم نبرد میکردند، ادامهی حیات دینی و سیاسی را وحدت مسلمانان تشخیص داد. پس مسلمانان جهان باید با پیروی از پیامبر خود متحد شوند و با تلاشهای پیاپی ریسمان همبستگی میان مسلمانان را محکمتر کنند. منبعها 1 ـ احمدی بیرجندی، احمد، چهارده اختر تابناک، مؤسسهی چاپ وانتشارات آستان قدس رضوی، چ نهم. 2 ـ پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، انتشارات جاویدان، 1374 . 3 ـ خرمشاهی، بهاءالدین و انصاری، مسعود، پیام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، انتشارات جامی، 1376 . 4 ـ دکتر خطیب رهبر، خلیل، دیوان غزلیّات حافظ، انتشارات صفی علیشاه، چاپ بیستوچهارم، 1378 . 5 ـ خطیب رهبر، خلیل، گلستان سعدی، انتشارات صفی علیشاه، چ سوم، 1364 . 6 ـ دهخدا، علی اکبر، امثال و حکم، انتشارات امیرکبیر، چ ششم، 1363 . 7 ـ رهنما، زین العابدین، پیامبر، جلد 1 و 2 ، چاپخانهی آتشکده، چ چهاردهم. 8 ـ محمدی، محمدکاظم و دشتی، محمد، المعجم المفهرس لِالفاظ نهج البلاغه، نشر امام علی (علیهالسلام)، قم، چ چهارم، 1374 . 9 ـ مصدق، حمید، گزینهی اشعار، انتشارات مروارید، چ پنجم، 1376. منبع: دفتر مطالعات و پژوهشهای مرکز رسیدگی به امورمساجد