داستان ملاقات آیت الله طالقانی با امام خمینی(ره) در قم، پس از تشکیل نهضت آزادی که گویا جنابعالی واسطه اخذ وقت ملاقات بودید، چه بود؟
پس از تشکیل نهضت آزادی در سال 1340 ش، روزی به من اطلاع دادند که آیت الله طالقانی همراه مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم دکتر سحابی، برای دیدار با مراجع، عازم قم هستند و بهتر است که وقت ملاقات قبلا تعیین شود و در دیدار عمومی خدمت مراجع نرسند. من به منزل آیت الله شریعتمداری و آیت الله نجفی مرعشی رفتم و وقت دیدار تعیین شد. سپس نزدیکی های ظهر که به منزل خود می رفتم و چون منزل من در یخچال قاضی متصل به بیت امام بود خدمت ایشان رسیدم و موضوع را گفتم. امام فرمودند، «این حرکتی را که ما شروع کرده ایم، نمی خواهیم در این شرایط به احزاب ربط داده شود.» من گفتم، «حاج آقا! آقای طالقانی درخواست کرده اند.» امام گفتند، «بله، ایشان را می شناسم و به ایشان ارادت دارم ؛ اما به عنوان حزب تمایلی به دیدار ندارم.» باز پرسیدم،« پس بفرمایید من به آقایان چه بگویم؟» امام با لبخندی اشاره به آیه ای از قرآن کردند و گفتند،«قال ربی انی سقیم» که اشارتی است به داستان حضرت ابراهیم... من هم رفتم و به آقایان گفتم، «گویا حاج آقا کمی کسالت دارند!» آقای مهندس بازرگان بلافاصله گفت، «پس می رویم به عیادتشان و عملا ملاقات هم انجام می شود.» من دیگر چیزی نگفتم و در ملاقات با آیت الله نجفی و آیت الله شریعتمداری در خدمتشان بودم، اما در مورد بیت امام، به بهانه اینکه درس دارم، همراه ایشان نرفتم. فردا ظهر که باز به منزل می رفتم، آقای شیخ حسن صانعی حفظه الله موقع خروج از بیت امام، مرا دید و گفت، «آقای خسرو شاهی! این آقایان را که فرستادید.» گفتم، «من نفرستادم. خودشان آمدند. آیا حاج آقا پذیرفتند، آقای صانعی گفت، «خوب وقتی تا اینجا تشریف آوردند که نمی شد ایشان را نپذیرند.» به هر حال این ملاقات انجام شده بود.
در دوران گرفتاری و محاکمه آیت الله طالقانی در دادگاه نظامی، آیا ارتباطی با ایشان داشتید یا به علت شرایط حاکم، به ارتباط خود ادامه ندادید؟
در ایام محاکمه، حضور عده ای معدود و محدود در جلسات دادگاه مجاز و آزاد بود ومن و مرحوم علی حجتی کرمانی برای اینکه نوبت به ما برسد، صبح زود جلوی در دادستانی ارتش و محل محاکمه می رفتیم و ایشان را ملاقات می کردیم. در همان ایام در دفاع از آیت الله طالقانی و همراهان و همرزمان ایشان، بعضی از مراجع تقلید وقت از جمله مرحوم آیت الله میلانی و آیت الله شریعتمداری، در تاریخ 42/6/20، تلگرافی که متن آن توسط آیت الله میلانی تهیه شده بود، به زندان قصر مخابره کرده بودند که متن آن تلگراف چنین بود:
تلگرام شهری
شماره قبض 179298
تعداد کلمه 58
زندان قصر حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید محمود طالقانی دامت معالیه
سلام علیکم بما صبرتم. سختی ها و مرارت هائی که آن جناب و دیگر رجال مذهبی و مجاهدین راه مصالح امت اسلامی تحمل می کنید، سرمایه امید برای آینده مجتمع اسلامی می باشد. فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم.
محمد هادی الحسینی میلانی سید کاظم شریعتمداری
20/6/1342
البته مخابره رسمی آن در واقع برای آن بود که دستگاه حاکم از پشتیبانی مراجع مطلق گردد؛ ولی برای احتیاط، متن اصلی آن را در ملاقاتی به آیت الله تحویل دادم و سلام آقایان را ابلاغ کردم.
آیت الله طالقانی پاسخی به عنوان هر دو بزرگوار در تاریخ 42/6/26 برای مخابره به دفتر زندان شماره 42 قصر تحویل داده بودند که در ملاقات بعدی، رونوشت آن را به اینجانب نیز دادند که بلافاصله به هر دو بزرگوار تقدیم شد. متن پاسخ چنین بود:
محضر مقدس آیتین معظمیتین، سیدسندین، حضرتین میلانی و شریعتمداری ادام الله ظلهما. تلگراف تفقد آن دو مرجع عالیقدر جهان شیعه موجب تسلی خاطر مخلص و برادران ایمانی گردید. صبرو ثبات و اخلاص و بصیرت پیشوایان بزرگوار مذهب حقه، فروغ ایمان را در دل ها می افروزد، غبار شبهات و تبلیغات سوء را از ذهن ها می برد، مردم با ایمان را مصمم تر و مرارت ها و سختی ها را گوارا و آسان می کند. پیروی از مراجع بزرگوار دین که سرمایه شان علم و تقوی و طهارت، نظرشان تنها رضای خدا ورسول، هدفشان اجرای احکام و عدل الهی، آرزوشان رشد و سعادت و استقلال ملت، سلاحشان تأییدات غیبیه می باشد، شرعا و وجداناً بر هر فرد مسلمان و ایرانی، به خصوص در این فصل تاریخی واجب. مخالفان، مخالف رشد و سعادت و خود مبغوض و مطرود قلوب و محکوم نظام حیاتند ؛ ان بطش ربک لشدید. اللهم الیک المشتکی و لک العتبی حتی ترضی.
زندان قصر
سید محمود طالقانی
این تلگراف در موضوع دستگاه حاکم تأثیر گذاشت یا به آن توجهی نکردند؟
ظاهرا توجهی نکردند. چنان مغرور و سرمست بودند و حتی بر فشار و تضییقات افزودند و به همین دلیل در ملاقاتی دیگر، تقریبا یکی دو ماه بعد، آیت الله طالقانی به من گفتند که اگر بقیه آقایان هم تلگراف یا نامه ای می فرستادند و منتشر هم می شد، شاید بهتر بود! به دنبال این «تذکار»، من به مشهد رفتم و نامه ای از حضرت آیت الله میلانی گرفتم و بعد به قم برگشتم و ضمن ارائه متن نامه به آیت الله میلانی به مراجع وقت قم، از آنها هم خواستار نامه مستقل و دفاع قوی تر و صریح تری شدم و خوشبختانه همه آقایان مراجع و آیات عظام : شریعتمداری، نجفی، مرعشی، محمد صادق روحانی، سید احمد زنجانی، شیخ مرتضی حائری و سید رضا صدر به درخواست حقیر پاسخ مثبت دادند و هر کدام نامه مستقل و جداگانه ای نوشتند که من برای احتیاط و یا طبق معمول!؟ اصل آنها را نگه داشتم و یک نسخه از کپی آنها را در زندان به آیت الله طالقانی دادم و نسخه ای هم از هر کدام به محمد حنیف نژاد (نوه دختر خاله اینجانب) و تراب حق شناس(طلبه سابق قم) و از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان تهران که عضو سازمان دانشجویان نهضت آزادی شده بودند، تحویل دادم تا به نحوی برای انعکاس در جامعه و محافل سیاسی، آنها را منتشر سازند
که اقدام کردند. متن آن نامه ها و دستخط مراجع عظام، برای ثبت در تاریخ، اینک برای نخستین بار به طور کامل منتشر می گردد:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج محمود آقا طالقانی دامت ایامه. پس از تسلیم و تحیت وافر به عرض می رسانم پیوسته حضرتعالی و آقایان دانشمند محترم آقای مهندس مهدی بازرگان و آقا دکتر یدالله سحابی و دیگر آقایان و برادران دینی را در موقع دعا یادآورم و از پیشامدهای گوناگون، فوق العاده افسرده و متأثرم.
شگفت آور آنکه هیئت حاکمه درباره شما آقایان که مفخر این ملت هستید و مدام در خدمات دینی و اجتماعی سعی بلیغ داشته و با نیت پاک در مصالح امت اسلامی می کوشید، به جای آنکه تمجید و توفیر نماید، دستگیر می کند و به زندان می برد و اخیرا محاکمه می کند.
بلی در این نشأه چنین پیشامدها سابقه دارد و چنین ابتلائات را اشخاص بزرگ و مردان با ایمان داشته اند و البته نشأه دیگری هم هست و محکمه دل الهی هم تشکیل خواهد شد و نعم الحکم الله.
باری خبر شروع محاکمه شما آقایان رسید و بر نگرانی و تأثر افزود، چه آنکه جدا نه محاکمه شما آقایان صحیح است و نه محکمه صلاحیت آن را دارد و نه پرونده ای که ساخته شده و در آن حقایق به صورت دیگر درآمده، قابل اعتبار می باشد. ندانم که کدام ایمان و وجدان می تواند در این میانه قضاوت نماید.
لاحول و لا قوه الا بالله العلی و العظیم
محمد هادی الحسینی المیلانی
حضرت آیت الله العظمی شهاب الدین نجفی مدظله (قم) به عرض می رساند، لطفا چند کلمه نظریات خودتان را درباره جناب حجت الاسلام و آقای سید محمود طالقانی و آقایان مهندس بازرگان و دکتر سحابی و دانشمندان محبوسین با ایشان را مرقوم فرمایید. موجب مزید امتنان و تشکر است. عده ای از محصلین علوم دینیه
باسمه تعالی
عرض می شود این امر مکررا از حقیر سئوال شده. آقایان نامبرده کثرالله امثالهم و ابلغ آمالهم از افراد متدین و با ایمان و از خواستاران جدی استقلال حاکمیت مملکت محروسه ایران صانهاالله عن الحدثان می باشند و از فضلا و دانشمندان مورد احترام ارباب علم می باشند.
حضرت مستطاب حجه الاسلام آقای طالقانی و جناب مستطاب آقای مهندس مهدی بازرگان دارای تألیفات نافعه بوده و در ارشاد تهذیب اخلاق مردم سهم به سزایی را دارند و این تألیف بهترین نمونه ارزنده از خدمات دینی و علمی این آقایان می باشد. متأسفانه به سبب بعضی سوءتفاهمات،اینگونه افراد متدین و خادم به دین و مملکت فعلا از نعمت آزادی محروم و تحت محاکمه فرا گرفته اند. ما از خداوند متعال، استخلاص این آقایان را به نحو احسن توأم با توفیقات بیشتر خدمتگزاری به دین و مملکت مسئلت می نماییم.
18رج/1383
شهاب الدین الحسینی المرعشی نجفی
باسمه جلت اسمائه
جناب مستطاب حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج سید محمود طالقانی دامت افاضاته. درود و تحیات وافره به حضور عالی و سایر برادران مجاهد مخصوصا دانشمند معظم آقای مهندس بازرگان و دانشمندان محترم آقای دکتر یدالله سحابی تقدیم، عنایات خاصه اعلیحضرت بقیه الله فی الارضین ولیعصر روحی و ارواح العالمین له الفدأ شامل حال شما گردیده و موفقیت پوشالی و لرزان مخالفین دین استقلال کشور را در هم بکوبد.
چندی قبل طی تلگرافی ابراز همدردی و اعلام پشتیبانی نمودم؛ ولی طبق اطلاعی که اخیرا رسید تلگراف را نرسانیده اند، اینک بدین وسیله از مجاهدات مدافعات شما از قرآن و حریم مقدس دین تقدیر می نمایم. خبر محاکمه شما وهمکارانتان که صفات دینی و اجتماعیتان بر ملت پوشیده نیست، رسید و مزید بر تأسف و تأثر گردید ؛ زیرا قطع نظر از آنکه اصولا محاکمه شما غیر شرعی و غیرقانونی است و این دادگاه صلاحیت رسیدگی به امور شما ندارد، رد آن دادگاه رعایت ظواهر امور راهم نکرده اند چه آنکه شما را به اتهام خیانت ! به مملکت به محاکمه می کشند! بنابراین طرف دعوا ملت ایران است و حاکم قاضی اوست و باید او کما هو حقه از جریان محاکمه آگاه شود و قضاوت نماید، ولی طبق اخباری که به ما رسیده، محاکمه شما در اطاق در بسته و بدون حضور هیئت منصفه و مردم مسلمان و شرکت خبرنگاران داخلی و خارجی انجام می پذیرد و انتشار مدافعات وکلای شما هم در جراید ممنوع است. فقط در جرائدی که به زبان خارجی و برای خارجیان و به نفع آنان منتشر می شود، با عناوین وهن آوری با عکس و تفصیلات جریان دادرسی شما را می نویسند.
هیئت حاکمه بداند چنانکه خیال کند علیرغم احساسات مردم مسلمان ایران و علمای اعلام مراجع تقلید، با به زنجیر کشدین و محاکمه شما می تواند مشعل هدایتی را که در میان نسل جوان و دانشگاه روشن ساخته اید خاموش سازد، اشتباه بزرگی نموده و آقایان به راه خود ادامه داده و حتما به پیروزی نائل خواهند شد. امری که لازم است به آن اشاره شود آنکه رأی دادگاه درباره شما هر چه باشد، برای ملت ایران ارزش ندارد و ملت مدت هاست که درباره شما و دولتی که شما را به زنجیر کشیده، قضاوت نموده و متن این قضاوت در سینه تاریخ معاصر ایران محفوظ خواهد ماند.
در پایان بار دیگر به نام مسلمان ایران از شما اعلام پشتیبانی نموده و از خدای بزرگ مسئلت می نماید که شما را در راهی که در پیش گرفته اید، موفق و مؤید فرماید.
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
15رج / 1383
الاحقر محمد صادق الحسنی الروحانی
هوالله تعالی
به عرض حضور مبارک حضرت مستطاب حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج سید محمود طالقانی دامت برکاته،بعد از عرض سلام و ادای مراسم احترام می رساند. در موضوع محاکمه حضرت مستطاب عالی و آقای مهندس بازرگان و آقای دکتر سحابی و برادران دیگر، مذاکره کردند که محاکمه سری می کنند، تعجب کردیم که اولا محاکمه مثل سرکار که جز تبلیغ احکام و بیان صلاح مملکت کاری ندارید، چه صورت دارد؟ و آن هم محاکمه سری!
رجا هست که قضاوت محکمه، قضاوت منصفانه و عادلانه نمایند. ما اطمینان داریم که اگر قضاوت عادلانه بشود، شما محکوم نمی شوید. فقط از جهت سری بودن محاکمه نگرانی داریم که قضاوت با عدل و انصاف نتوانند اظهار رأی بر وفق واقع بنماید. با همه این رجا داریم که قضات قضیه حاضره، قضاوت محکمه عدل الهی را در نظر داشته باشند و سر کار و رفقای سرکار را تبرئه نمایند. خداوند خودش احکم الحاکمین است. حکم به حق می کند. و الله هوالحاکم بین عباد.
19رج /1383
الاحقر احمد الحسینی الزنجانی
باسمه تعالی شانه
17 رج /83
42/23/8
حضور مبارک حضرت مستطاب حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای حاج سید محمود طالقانی مدظله مشرف گردد. گرفتاری برای وجود محترم و سایر آقایانی را که به گرفتاری مسانخ سرکار عالی مبتلی می باشند از خداوند متعال مسئلت دارم.
اخلاص موروثی و قدیمی حقیر ایجاب می کرد که از این زودتر اظهار ارادت نموده باشم، ولی توفیق حاصل نمی شد و احتمال نمی دادم که زندان وجود محترم عالی این مقدار طولانی باشد. فعلا که موفق می باشم، اظهار اخلاص نموده و در ضمن از خداوند متعال مسئلت دارم که هر چه زودتر وسایل اختلاص آقا و سایر آقایان را فراهم آورده و با حسن وجه مشخص گردید. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
مرتضی حائری
اینجانب هم مراتب اخلاص را مانند آنچه مرقوم رفته تقدیم می دارد.
سید رضا صدر
حضرت امام در این زمینه نامه یا پیامی نداشتند؟
امام خمینی (ره) در دوران محاکمه،نامه یا پیامی نفرستادند، ولی پس از اعلام رأی دادگاه نظامی، طی بیانیه ای، استنکار خود را اعلام و علت تأخیر در موضعگیری را هم بیان کرده اند. در این بیانیه چنین آمدهاست.
بسم الله الرحمن الرحیم
وسیلعم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
من خوف داشتم که اگر در موضوع بیدادگری نسبت به حجت الاسلام آقای طالقانی و جناب آقای مهندس بازرگان وسایر دوستان، کلمه ای بنویسم، موجب تشدید امر آنها شود و ده سال زندان به پانزده سال تبدیل گردد... اینک که حکم جائرانه دادگاه تجدید نظر صادر شد، ناچارم به اظهار تاسف از اوضاع ایران عموما و از اوضاع دادگاه خصوصا. به قدری خلاف قوانین و مقررات در دادگاه ها جریان دارد که موجب تأسف و تعجب است. محاکمات سری، حبس های قبل از ثبوت جرم، بی اعتنائی به دفاع مظلومین.
اینجانب و اشخاص با وجدان و با دیانت متاسفیم از مظلومیت این اشخاص که به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی، محکوم به حبس های طویل المدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان برای اطفاء شهوات و نقاهت دیگران به سر برند. رأی دهندگان باید منتظر سرنوشت سختی باشند...
روح الله الموسوی الخمینی
18/6/1343
البته در این بیانیه به مسائل دیگری از جمله نفوذ اسرائیل در ایران و ادامه ظلم و ستم حکومت درباره مردم هم پرداخته شده و متن کامل آن در صحیفه نور، جلد اول چاپ شده است.
غیر از مراجع تقلید، علمای دیگر، نامه ای یا تلگرافی برای پشتیبانی نفرستادند ؟
اتفاقا بسیاری از علمای تهران و شهرستان ها، با ارسال تلگرافی خطاب به ایشان با عنوان «آیت الله حاج سید محمود مجتهد طالقانی» از ایشان پشتیبانی کردند. متن تلگراف «علمای بلاد» که همان هم چاپ و منتشر گردیدـ بدین قرار است :
تهران 178222 ت/41
زندان قصر، حضرت آیت الله حاج سید محمود مجتهد طالقانی
سلام علیکم بما صبرتم
فداکاری های جنابعالی و دیگر برادران ایمانی موجب مباهات جامعه اسلامی ملت ایران و بالاخص روحانیین می باشد. حضور عموم آقایان مجاهدین، خاصه دو شخصیت متدین و ملی، جناب آقای مهندس بازرگان و جناب آقای دکتر سحابی، عارض سلامیم. نصرت و توفیقات عموم را از خداوند مسئلت داریم.
والسلام و علیکم و رحمت الله و برکاته
الاحقر سید علی جزایری، نصرالله الموسوی، الحاج بحرالعلوم، السی محمود ضیابری، صدرالدین جزایری، ابوالفضل موسوی زنجانی، الاحقر علی اصغر صالحی کرمانی، اقل الحاج شیخ جواد، حاج سید عزالدین حسینی (امام جمعه زنجان)، غلامحسین جعفری، رضی الدین شیرازی، مرتضی مطهری، محی الدین انواری، الاحقر حسین رسولی، الاحقر علم الهدی، سید مصطفی علم الهدی، سید اصغر هاشمی، مهدی انهار، الاحقر سید احمد عبد منافی، حاج سید حبیب الله موسوی، الاحقر محسن الموسوی خلخالی، محمد حسن جزایری، محمد والا کاویانی، الاحقر سید نورالدین طاهری، الاحقر سید حسین الموسوی، فضل الله مهدی زاده (محلاتی)، الاحقر حسین هاشمیان رفسنجانی.
با توجه به محدودیت های دادگاه نظامی و زندان، آیا آیت الله طالقانی به نامه های مراجع، پاسخ کتبی هم دادند ؟
بله. ایشان به همه نامه ها، به طور مکتوب پاسخ دادند و من در یکی از ملاقات ها، آن نامه ها را که در داخل یک کتاب بود، تحویل گرفتم و به مراجع عظام رساندم و متأسفانه از ایشان اجازه نگرفتم که ازآنها کپی بگیرم و لذا اصل نامه ها را به آقایان دادم. فقط اصل پاسخ ایشان به آیت الله روحانی، اخیرا به دستم آمد که متن آن چنین است :
باسمه تعالی شأنه
سلام و تحیات خود و دوستان زندانی را تقدیم می دارم. گرفتاری های مشهود و وضع محدود با همه اشتیاق، توفیق عرض سلام و اخلاص را سلب کرده. می دانم که اطلاع دارید از تلگراف و نامه جنابعالی پس از مدتی اطلاع حاصل شد. از تلگراف های گذشته و نامه تسلیت اخیر امتنان دارم. با بصیرت و احاطه ای که جنابعالی به اوضاع دارید، می دانید که مجاهده و ارشاد مراجع اعلام چه اندازه پس از یأس، موجب امید عموم مردم و به خصوص جوانان رمیده گردیده. از خداوند مسئلت دارم که به اتفاق و همنظری از این رحمت و نعمتی که روی آورده، عملا شکرگزاری شود و حیات نودمیده شده دینی و ایمانی به ثمر رسد. اگر مشمول رحمت خداوند و مورد عنایت شارع مقدس و اولیاء اسلام باشیم. همه رنج ها و تعب ها، آسان و قابل تحمل می شود.
و حمداحمد حتی ینجی عموم الحق وانتم الاعلون و من یترکم اعمالکم
دوستان و برادران زندانی به خصوص آقایان مهندس بازرگان و دکتر سحابی سلام عرض می کنند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
22 ذیقعده 83
مخلص : سید محمود طالقانی
متن این نامه ها در آن زمان منتشر نشد؟
چرا، بیشتر نامه ها، البته دستخط، با مقدمه ای از جوانان نهضت، و یا به قلم جلال فارسی (دقیق نمی دانم) منتشر شدند. در آن مقدمه که از نظر بعضی از اعضای اصلی نهضت در زندان تند بود، چنین آمده بود:
«... مبارزات قاطعانه و پیگیر نهضت آزادی ایران و صراحت بی نظیر رهبران به همراهی روحانیت آگاه و مبارز، در افشای قانون شکنی های شاه، لرزه بر پیکر ناتوان هیئت حاکمه انداخت و تصور سیه روزی آینده آنان را به تلاشی مذبوحانه وا داشت تا آنجا که شخصیت بزرگ عالم اسلامی، آیت الله العظمی خمینی را در بند کشیده اند و مراجع عالیقدر دیگر، حضرات آیت الله میلانی و شریعتمداری و دیگران را مجبور به ترک تهران نمودند. سیاه چال زندان ها را از انسان های مبارز عدالتخواه انباشتند و طبقات مختلف ملت را به جرم حق طلبی به رگبار گلوله بستند و گروهی از گرامی ترین فرزندان نهضت آزادی را به خاطر همکاری با جنبش مترقیانه مراجع تقلید و ملت به شکنجه گاه ها گسیل داشتند. غافل از آنکه روزی به حساب جنایات خائنین رسیدگی خواهد شد. 42/8/18» ظاهرا به دنبال امام خمینی (ره)، این برای اولین بار بود که یک سازمان سیاسی آشکارا به شاه حمله می کرد و وعده حسابرسی خائنین را می داد و شاید برای همین بود که بعضی از رهبران نهضت در زندان، این لحن تند را، آن هم در شرایطی که هنوز محاکمه آنان پایان نیافته بود؛ خنثی کننده تأثیر نامه های تأییدیه مراجع تلقی کردند و اعتراض داشتند.
آیا آیت الله طالقانی با علمای سنتی تهران هم روابطی داشتند؟
آیت الله طالقانی مورد احترام همه علمای تهران بودند و حتی کسانی که با روش سیاسی ایشان موافق نبودند، احترام ایشان را نگه می داشتند و البته خود ایشان هم در محافل علمائی «سنتی» زیاد حضور نمی یافتند، ولی بودند کسانی از علمای غیر سیاسی که با آیت الله طالقانی الفت خاصی داشتند. یکی از این علما، مرحوم آیت الله کمره ای بود.
شیخ محمد باقر کمره ای ؟
نخیر! شیخ محمد باقر کمره ای در زمره علمای سنتی نبود. او در شهرری زندگی می کرد. مرد ملا و با سوادی بود، ولی متاسفانه در دام سیاستبازان افتاد و با نیرنگ آنها، روزی به «کنفرانس صلح بخارست» که از طرف توده ای ها دعوت شده بود، رفت و روزی دیگر، رساله ای نوشت در تطابق انقلاب سفید شاه و مواد ششگانه پیشنهادی وی با تعلیمات اسلامی!... به هر حال مراد من مرحوم آیت الله حاج میرزا خلیل کمره ای بود که مرد ملا و با سواد و پرکاری بود و ده ها کتاب مفصل و پرحجم و پر محتوا در زمینه های مختلف، به ویژه «نهج البلاغه» نوشته است. ایشان در عین حال که از علمای «سنتی» بود، در کنفرانس های اسلامی در بلاد عربی غیره شرکت می کرد. من خوب به خاطر دارم که مرحوم آیت الله طالقانی، همراه ایشان در بعضی از روزهای تعطیل به منزل مرحوم حاج موسی ابریشمچی(از مریدان مرحوم پدر من و عضو هیئت مدیره مجله مکتب اسلام) در خیابان عین الدوله (ایران ) می رفتند و صبحانه را هم که توسط بچه های حاج موسی (پدر مهدی ابریشمچی!) تهیه می شد، آنجا بودند. آیت الله کمره ای یک بحث تفسیری یا نهج البلاغه را مطرح می ساختند و آیت الله طالقانی هم، مانند بقیه به سخنان آیت الله کمره ای گوش می دادند و گاهی به درخواست وی، توضیحاتی بر گفته های ایشان می افزودند. حضار این جلسات تعدادشان البته خیلی اندک بود و چند بار هم که من به تهران آمدم، همراه مرحوم حاج احمد ابریشمچی که میهمان وی بودم، در آن جلسات شرکت داشتم. این نکته نیز شایان ذکر است که به نظر من مرحوم آیت الله کمره ای هم از جمله علمای مجهول القدری است که حق است درباره ایشان هم حداقل یادنامه ای منتشر شود و آثار چاپ شده و مخطوط وی، مورد بررسی قرار گیرند وتجدید چاپ شوند.