گسترهی وظایف زن در خانواده «زیباییهای حکم خدا»
دکتر ع. میرخانی
۱۳۹۱/۱۱/۲۱
"بسمه تعالی"
گسترهی وظایف زن در خانواده «زیباییهای حکم خدا»
دکتر ع. میرخانی
مقدمه
«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»، از نشانههاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانی براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در این [نعمت] براى مردمى که میاندیشند قطعاً نشانههایی است. هبوط آدم ابوالبشر و همسرش حوّا به عالم خاک و ورود این دو یار هماندیش و مهربان از عالم افلاک، حقیقت مستوری بود که قرآن کریم با بیانی شیوا و دلنشین از آن پرده برداشت و رمز آرامش و صعود هماهنگ را برای نوع بشر، در پناه زوجیت آشکار ساخت. گرچه این فرود برای آن زوج نخستین ناگوار و بسیار دردناک بود، اما سایهی همسری و همتایی خویش توانستند سیمای عروجی زیبا را ترسیم و برای زمینیان همدلی و تفاهم را تشریح کنند. آنگاه که هر دو با عزمی راسخ و قلبی نادم ولی مطمئن به عنایت خالق، توبه کردند و زمزمهی ندامت سردادند و زندگی دشوار زمینی را بر مبنای رجوع به حق و استمداد از او آغاز کردند، این پیام عملی را از فراسوی زمان و مکان به گوش فرزندان خویش رسانند که در سایهی زوجیت و در پناه هماندیشی و همسری میتوان همه ی فرازونشیبها و پستیوبلندیهای زندگی زمینی را در نوردید و دیگربار به روشنایی و نور رسید. کانون خانواده بنابراین، سنت زیبای ازدواج امری فطری و طبیعی است که از روز نخستین در زندگی بشر بوده است و برایناساس، در همهی شرایع و جوامع مدنی صالح، پیروان بدان ترغیب میشوند. بر هیچ انسان خردمندی پوشیده نیست که سلامت و امنیت جوامع در گرو سلامت و امنیت خانواده است و حتی حفظ و گسترش قدرت ملی و استقلال سیاسی و اقتصادی، ریشه در استحکام بنای خانواده دارد؛ زیرا توانمندی و صلاحیت جامعه، حاصل توانایی افراد آن است و این توانایی جز در سایه صلابت و استحکام خانه و خانواده شکل نمیگیرد. امیر مؤمنان علی(علیهالسلام) در به مالک اشتر میفرماید: «ثم اَلْصِقْ بِذویِ الأحساب وَ اَهلِ البیوتاتِ الصالِحةَ وَ السَوابِقِ الحَسَنَه....»، ای مالک در امور حکومت، انسانهایی را بهکار بگمار که از شرافت خانوادگی و حسبونسب لازم برخوردار باشند و در خانههای شایسته رشد و پرورش یافته باشند؛ زیرا ریشههای کرامت و بزرگواری و فضیلت از آنجا آغاز میشود. در کلامی دیگر، میفرماید: «اذا کَرُمَ اَصْلُ الرَجُلِ کَرُمَ مَغیبُهُ وَ مَحْضَرُه.» اگر انسان از کرامت و اصالت خانواده برخوردار باشد، دیگر به مراقب و نگهبان نیازی ندارد و در حضور و غیاب، رفتارش پسندیده و یکسان است. این همان دغدغهی انسان امروزی است که موجب نگرانی جوامع بشری شده است تاآنجاکه پیوسته اندیشمندان جوامع را به اعترافی تلخ دربارهی حکایت جدایی بشر از این اصل واداشته است. «ژوسران» دانشمند فرانسوی میگوید: «تاریخ به ما میآموزد که تواناترین ملتها مللی بودهاند که خانواده در آنها قویترین سازمان را داشته است». اگر ریشههای مفاسد و بزهکاری را ارزیابی کنیم، درمییابیم که عمدهترین مشکلات از ناحیهی انسانهایی متوجه جامعه میشود که در پناه خانواده رشد نیافتهاند و کمبودهای عاطفی و اخلاقی آنان را تباه کرده است. در تحقیقی که بعد از جنگ جهانی دوم صورت گرفت، این مسئله روشن شد که کودکان بی سرپرست جنگی، همانها که تربیت شان به مراکز دولتی و پرورشگاهی واگذار شد، بهلحاظ عاطفی و احساسی، درمقایسهبا کودکانی که در خانواده پرورش یافتهاند، کمبودها و خلأهایی دارند که این کمبودها حتی بعد از یک سالگی نیز بروز و ظهور میکند. ازیکسو، ثبات، اقتدار و پیوستگی و همبستگی در خانه و خانواده، اثری بسیار بزرگ بر استحکام، پویایی، اقتدار و بالندگی جامعه دارد و درصورت فقدان یا وجود خلل در آن، هیچ نهاد و سازمان مجهزی نمیتواند جای آن را بگیرد. ازاینرو، دولتها باید مقدمات ازدواج مردمان را فراهم کنند تا جامعهای آرام، امن و بالنده داشته باشند. ازسویدیگر، هرچه از عمر زندگی اجتماعی انسان میگذرد، اهمیت و نقش خانواده روشنتر میگردد و رعایت اصول و ضوابط شرعی و پذیرش حقوق و وظایف متقابل ازسوی زوجین ضرورت بیشتری مییابد. لذا در این نوع از قانونگذاری محوریت حقسالاری بر پایهی مصلحت و تکامل خانواده است و هرگونه فردیت، چه در قالب مردسالاری و چه در قالب زنسالاری، نفی میگردد و درواقع، ازدواج همان الفت و مؤانستی است که طبیعت انسان طالب است. در این گفتار برآنیم که بنا بر روایات و سیرهی ائمه(علیهالسلام) و نیز حکمت هریک از اوامر و نواهی، بحثی کوتاه دربارهی وظایف زن بکنیم و موارد نشوز را برشمریم. گستردگی و وسعت روایات در این عرصه ما را بر آن داشت تا در نوع وظایف زنان تقسیماتی صورت پذیرد. الف: الگوهای رفتاری روایاتی دربارهی زیباییهای رفتاری زن در این دسته از متون، به الگوهای رفتاری زنان اشاره شده و خود بر دو بخش است: نخست، معرفی بهترین زنانی که شیوههای رفتاری آنان تأیید و تحسین شده است؛ دوم، معرفی زنان بدکرداری که بهدلیل نوع عملکرد و تخلفشان از وظایف، نکوهش شدهاند. بههرروی، این دسته از روایات مهمترین وظیفهی زوجین را حسن سلوک و زیبایی در رفتار و معاشرت نیکو میدانند. ازآنجاکه در تقسیم وظایف و تدبیر امور منزل، مسئولیت آرامش و سکونت خانواده به عهدهی زن گذاشته شده است و کلیدهای عاطفی و روابط قلبی و روانی در دست اوست، لذا قانونگذار حکیم هستی براساس طبیعت خاص زنان که مظهر مودت و رحمت حق و مظهر زیبایی خلقت است، انتظاری بزرگ از زن دارد و مسئولیت عظیمی بر دوش او نهاده است. ازهمینرو و برای پرهیز از تشنجآفرینی، خداوند زشتخویی و ترشرویی مادر و همسر را بسیار مذمت میکند. درحقیقت، چون او اساس شکلگیری هویت خانواده است و حتی شخصیت اجتماعی همسر و فرزندان متأثر از فاعلیت اوست، لذا سعادت و شقاوت خانواده به وابسته میشود. در روایات، سعیدترین مرد کسی دانسته شده که همسری شایسته دارد. برخی از این روایات: 1 - مرحوم کلینی از امام رضا(علیهالسلام) نقل میکند: «هیچ فایدهای به کسی نمیرسد بهتر از اینکه برای او بانویی باشد که نگاه و مصاحبت با او موجب سرور و شادمانی همسر باشد؛ چنین زنی در غیاب شوهر، امانتدار و حافظ حریم خویش و خانواده و اموال شوهر است». 2 - امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «مردی نزد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) میآید و میگوید: همسری دارم که هرگاه به خانه میروم، به استقبالم میآید و هرگاه از منزل بیرون میروم مرا بدرقه میکند. وقتی مرا اندوهگین میبیند، میگوید: چه چیز تو را اندوهناک کرده است؟ اگر برای معشیت دنیا ناراحتی که دیگری عهدهدار روزی توست و اگر برای آخرت ناراحتی، خدا بر همّ تو بیفزاید. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: (ای مرد) خداوند در زمین کارگزارانی دارد و این بانو یکی از آنهاست و بهاندازه نیمی از ثواب شهادت پاداش میبرد». 3 - موسیبنجعفر(علیهالسلام): «جهاد زن شوهرداری نیکوی اوست». 4 - ورامبنابیفراس در کتاب «تنبیه الخواطر» از امام(علیهالسلام) نقل میکند: «بدانید که بانوی شایسته و صالح از هزار مرد غیرصالح بهتر است و هر بانویی که به شوهر خود هفت روز خدمت کند، خداوند هفت درب آتش را بر او بسته و هشت درب بهشت را بر او باز میگشاید تا از هریک که بخواهد وارد شود». 5 - امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «هر بانویی که در منزل شوهر، چیزی را جهت مصلحت زندگی زناشویی، جابهجا کند، خداوند بر او نظر رحمت کند و هرکس خدا بر او نظر کند، عذابش نمیکند». 6 - امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در جواب اصبعبننباته دربارهی جهاد و وجوب آن بر مردان و نفی وجوب از زنان، فرمودند: «جهاد زن در این است که در زندگی زناشویی صبر و مدارا پیشه سازد و دربرابر رفتارهای ناهنجار و اذیت شوهر بردباری لازم را داشته باشد». لازم به ذکر است که اینگونه از روایات برای ترغیب مرد به اذیت و آزار نیست، بلکه ازاینجهت است که اگر در سختیهای روزگار مرد دچار بحران خاصی شد، زن بهسبب مصالح زندگی با او مدارا کند. 7 - عبداللّهبنسنان به نقل از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) میگوید: «بدترین زنان شما کسی است که خالی از صفات ارزشمند و زشتخو، لجوج، نافرمان باشد، زنی که در میان قومش ذلیل و در نزد خویش خود را عزیز و بزرگ میپندارد، درقبال شوی خویش ایفای وظیفه نکند و نسبت به او دریغ ورزد، ولی به غیر شوهر خویش نهایت خضوع و تواضع بیجا از خودنشان دهد». 8 ـ در سخنی دیگر، شیخ صدوق در نقلی نسبتاً طولانی از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله)، اثر نامطلوب سوءرفتار را در زن و مرد دوسویه ارزیابی میکند. بخشی از آن روایت اینگونه است: «کسی که خانمی دارد ولی او را در زندگی همراه نیست و به آنچه خدا بر او روزی کرده است مدارا و صبر ندارد و شوهر را تحتفشار قرار دهد و بر کاری وادارد که در توان او نیست، خداوند هیچ حسنه و کار خوبی را از او نمیپذیرد و این زن مورد غضب پروردگار خویش است، مادامی که اینگونه رفتار میکند». حقمداری در تقسیم وظایف خانواده اینها گوشهای از روایات متعدد و فراوانی است که در نحوهی تعامل رفتاری زن و مرد وارد گردیده است. در اغلب روایات، به وظایف هر دو طرف اشاره شده است و درکنار وظایف زن مسئولیت مردان نیز برشمرده میشود. البته، حکمت نیز همین امر را اقتضا میکند؛ زیرا نمیتوان بهگونهای قانونگذاری کرد که از یک دسته حمایت بیاساس بشود و از دستهی دیگر کار طاقتفرسا خواسته شود. همهی قوانین باید در راستای تحکیم بنیان خانواده باشد که محور پیشرفت جامعه است. تحکیم خانواده مبتنی بر این است که زن و مرد هردو به وظایف خود عمل کنند. ارسطو میگوید: «هیچ موجودی به غایت خود نمیرسد، مگرآنکه همواره وظیفهای را اجرا کند که برای او مقرر است و این انجام وظیفه برای هر موجودی فضیلت است». دکارت در موضوع صلاح جامعه میگوید: «صلاح کل بر صلاح جزء مقدم است و اگر کسی این حس را داشته باشد، مکارم والا از او ظاهر خواهد شد». قوانین اسلام در پی استحکام پایگاه خانواده است، یعنی تقویت کانونی که بنیادگذار همهی سجایای ارزشی و تجلیگاه شکوه و یکپارچگی جامعه است. خانواده همان جایگاهی است که بشر از صفات شیطانی دست میکشد و صفات رحمانیای چون مودت، رحمت، فضل، عفو، اغماض و لطف را تمرین میکند. انسان در خانواده از فردیت و خودنگری بیرون میآید و به کمال زوجیت و زیبایی صفا و همدلی میرسد. قانون مدنی و حسن معاشرت مادهی 1103: «زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند». در مادهی بعدی که میتوان آن را متمم این ماده دانست اینگونه آمده است: «زوجین در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد به یکدیگر معاضدت نمایند». این ماده تعیین نوع و کیفیت این همکاری را با رجوع اشخاص به عرف معقول حل مینماید و به مقتضیات زمانی و مکانی در این جهت توجه میکند. ب: زیبایی عفیف این دسته از روایات شامل متون متعددی میشود که ازسویی، تبرج و آرایش در برابر نامحرمان را نفی و ازسویدیگر، بر نظافت، پاکیزگی، پیرایش و آرایش بانو در منزل تأکید میکند. چنین رویکردی فوائد بسیاری دارد و آثار شگرفی در بهبود وضع خانواده میگذارد؛ ازجمله: فایدهی اول: «اِنّ اللّه جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمال و یُحِبُّ اَن یری اثرالنِعمَةِ عَلی عَبده»، پروردگار بدیع و زیباآفرین ظهور جمال و زیبایی را دوست دارد و چون زنان مظهر صفت جمال هستند، زینت برای ایشان زیبندهتر است. زیبایی زن در خانه بیشک تأثیر زیادی در تشدید جذابیت خانه برای مرد دارد. البته، مردان نیز درقبال زیبایی و رعایت بهداشت مسئولاند و این فکر که مرد به زینت ظاهر نیازی ندارد، فکر باطلی است که ازسوی اسلام کاملاً مطرود است و مخالفت با سیرهی نبوی(صلاللهعلیهوآله) و ائمهی معصومین(علیهمالسلام) است. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «بِئْسَ العَبْدُ القاذُورة»، آدم کثیف و ژولیده بندهی بد و مذمومی است. در بیان دیگر، امام رضا(علیهالسلام) میفرماید: «لَقَدْ ترک النساء العِّفَةَ لِتَرک اَزواجهنَّ التّهیةَ لَهُنَّ»، چهبسا بیتوجهی مرد به رعایت آراستگی ظاهری موجب شود که زن از وادی عفت و پاکدامنی فاصله بگیرد. فایدهی دوم: رعایت آراستگی و پیراستگی زن و انجام این وظیفه ازسوی او درست درراستای میل طبیعی زن به آرایش و پیرایش و خودآرایی و دلبری اوست و شریعت درصدد تعدیل و شکلبخشیدن صحیح به این تمایل طبیعی زن برآمده است. ازاینرو، اسلام نهتنها برخی از زینتها مختص زن قرار داده است (مثل طلا و ابریشم) بلکه تدارک آلات تنظیف و تزئین زن را وظیفهی مرد قرار داده است. فایدهی سوم: چنین رویکری سبب ایجاد اعتماد بیشتر بین زن و مرد میشود؛ زیرا وقتی بیشترین حد آرایش و پیرایش زوجین برای یکدیگر باشد، علاوه بر ایجاد و ازدیاد عاطفهی قلبی، موجب اطمینان زوجین نسبت به یکدیگر میشود. هر دو معتقد خواهند شد که تمامی ارادت و علاقهی خویش را فقط در راه رضایت یکدیگر بهکار میگیرند و بس. در چنین فضایی هرگونه سوءظن و عدم اطمینان در روابط خانواده محو میگردد و پایههای نظام خانواده براساس حسن روابط استوار میگردد. فایدهی چهارم: چنین راهی به امنیت اجتماعی و سلامت روان جامعه میرسد. وقتی توجه زن به وظایف اصلی خویش در محور خانواده نباشد، زن که مبدأ آرامش و امنیت خانواده است، جایگاه خویش را به عنصری نامطلوب میدهد که نهتنها خود از آزادی و امنیت برخوردار نیست، بلکه جامعه را بهسوی ناامنی میکشاند. چنین زن منحرفی عامل تبرج جاهلیت مدرن میشود. درواقع، او از اوج عزت بندگی حق و کرامت انسانی به حذیذ دنیا سقوط کرده است و به نام آزادی به اسارتی ننگین تن میدهد. پیشبینی مورخ معروف غربی «ویل دورانت» از سال 2000 و نگرانی او درمورد مسئلهی زنان و نابسامانی خانواده در عصر مذکور قابل توجه است: «اگر فرض کنیم در سال 2000 مسیحی هستیم و بخواهیم بدانیم بزرگترین حادثهی ربع اول قرن بیستم چه بوده است، متوجه خواهیم شد که این حادثه جنگ یا انقلاب روسیه نبوده است، بلکه دگرگونی وضع زنان بوده. تاریخ چنین تغییر تکاندهندهای، آنهم در مدتی به این کوتاهی، کمتر دیده است و خانهی مقدس که پایهی نظم اجتماعی ما بوده، شیوهی زناشویی که مانع شهوترانی و ناپایداری وضع انسان بود، قانون اخلاقی پیچیدهای که ما را از توحش به تمدن و آداب رسانده بود، همه آشکارا در این انتقال پرآشوبی که همهی رسوم و اشکال زندگی و تفکر ما را گرفته است گرفتار گشتهاند». روایاتی دربارهی وظایف سازندهی زن در خانواده 1 - امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) دربارهی حقوق شوهر بر بانو، در پاسخ خانمی که از وظایف زن سؤال میکرد، فرمود: بانو وظیفه دارد با خوشبوترین عطرهایش خود را معطر کند و بهترین لباسهایش را برای شوهر بپوشد و با نیکوترین زینتهایش خود را بیاراید. 2 - جابربنعبداللّه انصاری از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نقل میکند که حضرت در ارزیابی صفات زنان شایسته میفرماید: «بهترین زنان شما بانویی است که ... مهربان و عفیف است، در بین بستگان عزیز و در برابر شوهر پذیرش و انعطاف دارد (در برابر او گردنکشی نمیکند) آنگاه که در کنار شوهر خویش است، خود را میآراید، اما نسبت به دیگران خود را محفوظ میدارد (بیبندوباری نمیکند)». 3 - محمدبنمسلم از امام باقر(علیهالسلام) نقل میکند: «سزاوار نیست بانو به خود نرسد، ولو در گردن خود گردنبندی بیندازد و سزاوار نیست رنگکردن دستش را ترک کند، اگر چه با حنا مسح نماید». 4 - امام صادق(علیهالسلام) از پدرش و او از جدش رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نقل میکند: زن نباید برای غیر شوهر خود، آراییش کند. 5 - اصبغبننباته از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نقل میفرماید: «در آخر الزمان که بدترین زمانهاست، زنانی ظاهر میشوند که اینها (عفت و حجاب) را کنار میزنند و به عریانی روی میآورند و (در منظر دیگران) با زینت و خودآرایی ظاهر میشوند. اینان از جرگهی دین خارج و بهسوی فتنهها پیش میروند. تمایل آنان بهسوی شهوات است و برای لذتبردن عجله دارند و میکوشند حلالها را حرام کنند. اینان همواره در جهنم خواهند ماند». 6 - عبداللّهبنسنان از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نقل میکند: «بدترین زنان شما کسی است که برای شوهرش پرهیز و منع دارد (و زیبائیهایش را بر او عرضه نمیدارد) ولی برای دیگران و غیرشوهر تباهکاری میکند». در همهی این روایات به تحکیم بنای خانواده از درون و ازطریق آراستگی ظاهری و باطنی توصیه شده است. درواقع، ایجاد روابط سالم و صمیمانه و تعامل رفتاری و گفتاری ارزشمند بهعنوان وظیفهی دو طرف شمرده میشود و سهم زن در این میان این است که نظر شوهرش را جلب کند و باعث مصونیت خانواده شود. آرایش زن از دیدگاه امام خمینی(قدسسره) حضرت امام خمینی(قدسسره) در تحریرالوسیله دراینباره میفرماید: ترک وظایف و عدم رعایت حقوق همسری از جانب زن عبارت است از: 1- آمادهنساختن خود برای کامیابی و عدمتمکین ازسوی زن؛ 2- ازبیننبردن آنچه مایهی تنفر انزجار و مانع ایجاد رابطهی زناشویی و تمتع لازم است؛ 3- ترک نظافت و آرایش درصورتی که همسر خواستار آن است؛ 4- بیرونرفتن از خانه و غیر از آن. ایشان میفرماید: اگر زن از انجام خدمات خانه و نیازمندیهایی که در تمتعات زناشویی لحاظ نمیشود (مانند جاروزدن، خیاطی، آشپزی و حتی آبدادن یا پهنکردن رختخواب) خودداری کند، نشوز محسوب نمیشود. بنابراین، عمدهترین وظایف زن ایجاد رابطهی شایسته با شوهر ازجهت رفتار و گفتار و تحبیب قلوب و تسکین روان خانواده است. قانون مدنی در مادهی 1108 این چنین میگوید: «هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نخواهد بود». ج: عشق و وفاداری بانو این دسته شامل روایاتی است که در آنها بر وفاداری زن دربرابر شوهر تأکید میشود. بیتوجهی زن درقبال پیمان زناشویی یکی از مفاسد و جرایم زن محسوب میگردد و هرگونه روابط نامشروع با غیر همسر شدیداً مذمت میشود. این وظیفه هم طرفینی است و اختصاص به زن ندارد؛ یعنی تعامل دوسویه است، لذا رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «نسبت به زنان مردم عفیف باشید تا زنان شما عفیف بمانند». 1 - رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله): بدترین زنان و شرورترین آنان کسی است که ارزشی در او یافت نمیشود، وجودش تهی از فضایل شده است، به آلودگی دامن میزند، لجوج و عصیانگر و طغیانگر است، قوم خویش را با اعمالش ذلیل و خوار میکند، از درون خود را بزرگ میبیند [و از بیرون رفتارش موجب حقارت و پستی است]، از شوهر پرهیز میکند و از غیر شوهر پروا و پاکدامنی ندارد و خود را به دیگری عرضه میدارد. 2 - محمدابنمسلم از امام صادق(علیهالسلام) نقل میکند: خداوند با سه دسته سخن نمیگوید و ایشان را پاک نمینماید و برایشان عذاب دردناکی مهیاست و یکی از آنها زنی است که فراش و رختخواب شوهر خویش را در اختیار مرد دیگری قرار میدهد. 3 - امیرالمؤمنین(علیهالسلام) پرسید : «آیا از بدترین نوع زنان خبر بدهم؟ گفتند: آری. فرمود: آن زنی که با مرد دیگری در رختخواب همسر میآمیزد [و شرمگینانهتر اینکه] فرزند دیگری را به شوهر تحمیل و ملزم میدارد. اوست آن بندهای که خدا هرگز با نظر لطف به او نمینگرد و روز قیامت او را مورد خطاب خود قرار نمیدهد و او را نمیآمرزد». شاید بسیاری از ما با صرف دیدن برخی از روایات پی به اهمیت تأکیداتی نبریم که شارع بر انجام وظایف زوجین دارد؛ اما وقتی انسان به تفکر و اندیشه مینشیند و به زوایای حقوق و اخلاق در خانواده فکر میکند، هر لحظه دقایق و ظرایف خاصی جلوه میکند و حکمتها و اسرار نوینی ظاهر میشود که انسان را به حیرت وامیدارد. برای مثال، شاید ما کراراً این آیه از قرآن را خواندهایم: «... و مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمرانَ التی اَحْصَنَتْ فَرْجَها فنفخنا فیه مِنْ رُوحِنا» اما به نقش پاکدامنی این بانوی بزرگ در ظهور شخصیتی چون عیسی توجه نکرده باشیم. این آیه مبین چند واقعیت در نظام هستی است: اول: هرآنچه مصلحان جهان از ارزشها دارند، حاصل پاکدامنی مادرشان است؛ دوم: پاکدامنی زن نقش جهانی و اثر بینالمللی دارد؛ سوم: پاکدامنی زن عامل جاودانگی شخصیت او در تاریخ بشریت است؛ چهارم: مقدار ارزشمندی زن به مقدار تعبد او در مقابل حکم خدا و پاکدامنی اوست؛ پنجم: مادر دلسوز و اندیشمند به صلاح فرزندان هرگز دست به آلودگی و مفسده نمیزند. اینجاست که حکمت تأکید شریعت بر رعایت کامل وفاداری ازسوی زوجین به یکدیگر روشن میشود و اینکه چرا الزام آنها به تعهداتشان موجب تجکیم میثاق خانواده میگردد. ازاینرو، قانونگذار حفظ حریم پاکدامنی را فقط بهعنوان وظیفهی حقوقی متقابل برای زوجین بر نمیشمارد، بلکه بیتوجهی به آن را نه تنها بیاعتنایی به «حقوق اللّه» میشمارد، بلکه برای آن عقوبت دنیوی و اجرای حد قرار میدهد و در حقوق جزا برای جرم عدم وفاداری زوجین، غرامت خاص و سنگین وضع میکند. شارع مقدس هرگونه آزادی جنسی و ارتباط نامشروع را برای زن و مرد شدیداً نکوهش میکند و و برای ارتکاب آن توسط زن و مردی که همسر دارند، مجازاتی تا اعدام در نظر میگیرد. در این دسته از روایات، چند نکته مورد توجه است: اول، تأکید بر تمکین «خاص ازسوی بانو» و عرضهداشتن خود بر شوهر؛ دوم: عدم امتناع از برقراری روابط سالم زناشویی؛ سوم: منع از هرگونه برقراری ارتباط و التذاذ در محیطهای اجتماعی و نگاههای هوسانگیز مسموم. در فرهنگ اسلام، سه عنصر کرامت زن، مصلحت خانواده و سلامت جامعه از مهمترین اهداف فرهنگی هستند و ازاینرو این سه عنصر حکمت بسیاری از احکام را روشن میکنند. میتوان گفت، وظایف زوجین درست در راستای این اهداف شکل میگیرد. در نگرش اسلام، محیطهای اجتماعی باید بهگونهای باشد که مبدأ رشد و بالندگی علمی، اقتصادی، فرهنگی و فنی باشد. ازاینرو، تعاملات رفتاری و گفتاری و نحوهی ایجاد ارتباط باید بهگونهای باشد که تأمینکنندهی این اهداف و نیز قداست و حرمت حریم خانواده گردد. لذا، اگرچه در ظاهر محدودیتهایی ازجهت کنترل در نوع نگاه، نوع سخن و نوع ارتباط هست، اما در دل این قوانین حریت، آزادگی، استقلال، منزلت و شرافت نهفته است. ازاینرو، مراد از تمکین و حصول رضایت همسر، صِرف قراردادن زن تحت اعمال غریزهی جنسی مرد نیست، بلکه این تمکین اولاً خشوع در مقابل حکم کردگار حکیم؛ و ثانیاً عشقورزی بیشائبه و پایبندی به قداست خانواده است؛ و ثالثاً محکمساختن میثاق ازدواج و کمک به انجام رسالت زن در برابر هستی است. 1 - طبرسی در مکارم الاخلاق از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نقل میکند: «شایسته نیست که زن بخوابد، مگراینکه تمایل خود را به تمکین از شوهرش ابراز دارد؛ به اینگونه که بانو با همسر خویش زیر یک پوشش باشد و خود را از لباس عفاف که در مقابل دیگران دارد، خلع کند و بخشی از بدن خود را در تماس با بدن زوج قرار دهد. پس به این صورت اگر عمل کرد، عرضه بر شوهر محقق شده. مراد این است با تمسک به ظرافتهای خاص رفتاری، شوهر را بهسوی خود جلب کند. 2 - رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله): «مادران [باتوجهبه روحیات لطیف و حساسی که دارند] به فرزندانشان واله و شیدا و با آنها بسیار مهربان هستند و اگر در سلوک خویش با شوهرانشان بعضی رفتارهای نامطلوب را انجام ندهند، قطعاً به آنها گفته میشود که بدون حساب داخل در بهشت شوید». 3 - امام باقر(علیهالسلام) فرمود: «خیرات حسان که خداوند در قرآن کریم از آن خبر داده است از زنان اهل دنیا هستند و ایشان از حورالعین هم زیباترند و هیچ اشکالی ندارد که مرد به بدن بدون لباس همسر نظر نماید». امام(علیهالسلام) در روایت دیگر میفرماید: «آیا لذت مرد غیر از این است؟» 4 - محمدبنمسلم از امام باقر(علیهالسلام) نقل میکند: «بانو نباید شوهر را [از تمکین خاص] منع نماید، اگرچه بر مرکب سوار باشد». 5 - جابربنعبداللّه انصاری از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نقل میکند: «بدترین زنان کسی است که در خلوت، شوهرش را از بهرهمندی منع میکند». 6 - امام باقر(علیهالسلام) علیهالسلام فرمود: «بهترین زنان کسی است که بههنگام خلوت با شوهر، لباس حیا را در کنار همسر درمیآورد». 7 - رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «بهترین بانو کسی است که عفیف است در مقابل دیگران و به انقیاد شوهر در ارضای تمایل جنسی دارد». بحثی درباره ی تمکین واطلاعت کردن معناهای تمکین: پذیرفتن، قبولکردن، دستدادن، پابرجاکردن، نیرودادن، قدرتدادن، احترام، اطاعتکردن و توانایی. آنچه از این معانی بهدست میآید این است که تمکین به ظاهر بهمعنای اطاعت شوهر است، اما در واقع به معنای بالایی و بزرگی و برتری است. وقتی ما به نوع وظیفه در تمکین و حدودی که کردگار حکیم برای آن معین نموده است توجه میکنیم، میبینیم که این همان تمکینِ حکم خداست که در سایهی آن عزت، بزرگی و کرامت انسانی قرار دارد. این همان ارزشمندی زن در نزد پروردگار و در نزد شوهر و در نزد مردم است که از متن بسیاری از روایات هم همین معنا بدست میآید. در بسیاری از متون روایی، دربارهی صفات ناپسند زن این عبارت به چشم میخورد: «الذّلیلة فی اهلها العزیزة مع بَعْلها»، (در برابر دیگران زبونی و خضوع بیجا بکاربردن و در نزد شوهر گردنکشیکردن و انعطاف نداشتن) اینگونه کلمات مبین این است که انقیاد صحیح زن درمقابل رسالت خویش در خانواده، عزت و بزرگی او را در همه جا بهدنبال دارد. البته، تمکین و اطاعت در مقابل شوهر فقط درراستای حکم خدا بر زن لازم است، نه الزام و پذیرش هر حکمی، ولو غیرمنطقی و غیرمعقول یا حکمی مخالف حکم الهی. اقسام تمکین: از آیات و روایات و متون اسلامی برمیآید که تمکین در دو بخش عام و خاص وجود دارد و تمکین خاص همان اذن استمتاع جنسی است. ازآنجاکه اسلام دین اکمل است، درمقام پاسخگویی به تمامی نیازها تمایلات و جهتدادن به آن بهترین روشها را ارائه داده است. اینجا هم، دربارهی ارتباط زوجین و همکاری و تعاون دو جنس بهترین دستورات بهداشتی، اخلاقی و روانی را عرضه داشته است. استاد شهید مرتضی مطهری دراینباره میگوید: «قانون خلقت زن و مرد را طالب و علاقهمند به یکدیگر قرار داده است، اما نه از نوع علاقهای که به اشیا دارند. علاقهای که انسان به اشیا دارد از خودخواهی او ناشی میشود، .... میخواهد آنها را فدای خود و آسایش خود کند؛ اما علاقه زوجیت به این شکل است که هریک از آنها سعادت و آسایش دیگری را میخواهد، از گذشت و فداکاری دربارهی دیگری لذت میبرد. عجیب است که بعضی از افراد نمیتوانند میان شهوت و رأفت فرق بگذارند، خیال کردهاند که آن چیزی که زوجین را به یکدیگر پیوند میدهد، منحصراً طمع و شهوت است، حس استخدام و بهرهوری است.... این افراد گمان کردهاند که مرد به زن همیشه با آن چشم نگاه میکرده و میکند که احیاناً یک جوان عزب به یک زن هرجایی نگاه میکند، یعنی فقط شهوت است که آن دو را به یکدیگر پیوند میدهد؟! درصورتیکه پیوندی بالاتر از شهوت است که پایهی وحدت زوجین را تشکیل میدهد و آن همان چیزی است که قرآن کریم از آن به نامهای «مودت و رحمت» یاد کرده... چقدر اشتباه است که تاریخ روابط زن و مرد را فقط ازنظر حس استخدام و استثمار و بر پایهی اصل تنازع بقا تفسیر کنیم و چقدر مهملات در این زمینه بافته شده است». ه: تمکین عام غیر از تمکین خاص، شارع موارد دیگری را نیز برشمرده است که در آنها زن باید از شوهرش اطاعت کند. به این موارد تمکین عام میگویند؛ برای مثال، شوهر میتواند بهدلیل مصالح خانواده معاشرتهای همسر را در رفتوآمد و خروج از منزل کنترل کند یا اینکه سکونت زن در منزلی که شوهر برای زندگی مشترک تدارک دیده است از وظایف زن محسوب میشود، مگراینکه زن اختیار تعیین را بهعنوان شرط ضمن عقد برای خود قرار دهد. البته، مرد هم باید در انتخاب مسکن برای زوجه رعایت اعتدال، عرف و شأن زن را بنماید و حق ندارد خودسرانه زن را در تنگنا و عسرت روانی یا مالی قرار دهد. بهعبارتدیگر، ریاست مرد هم باید براساس اعتدال و رعایت مصلحت خانواده باشد، یعنی مرد حق حاکمیت براساس معروف و عدالت دارد، اما حق تحکم ندارد. موارد عدم تمکین و تخلف از وظایف (نشوز زن) 1 - سوءمعاشرت، مانند بی اعتنایی به همسر یا تندخویی با او و رعایتنکردن شئون همسر در رفتار؛ 2 - عدم معاضدت در استحکام مبانی خانواده و بیتوجهی به زندگی مشترک و امور فرزندان؛ 3 - خروج از منزل بدون اذن زوج؛ 4 - امتناع از رفتن به خانهای که زوج برای زندگی مشترک انتخاب کرده است. روایاتی درباب تمکین 1 - سعدانابنمسلم از امام صادق(علیهالسلام) نقل میکند: در حدیث بیعت، پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) به زنان فرمود: «ای بانوان، گوش فرا دهید من درصورتی با شما بیعت میکنم که [در عرصهی عقیده] شرک نورزید و دست شما به سرقت و تعرض به مال دیگران دراز نشود و زنا نکنید و فرزندان خود را نکشید و دچار بهتان و تهمتزدن به یکدیگر نشوید و در امر شوهرداری دربرابر آنچه عرف است با ایشان مخالفت نورزید». در این روایت اطاعت از زوج به قید عرف آمده است، یعنی مرد حق ندارد برخلاف معاشرت به معروف و درجهت مخالف حکم خدا و رسول از همسر خویش اطاعت از چیزهایی را بخواهد که نه با عرف و سیره شایستگان همسویی دارد و نه با حکم خدا و یا اینکه موجب ضرروضرار یا عسروحرج او میشود. 2 - امام باقر(علیهالسلام) میفرماید: خانمی به محضر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) آمد و از حق زوج به زوجه سؤال نمود، ایشان فرمودند: «اینکه خانم اطاعت او را کند و با او به مخالفت و عصیانگری [و مشاجره در خانه] نپردازد؛ [چون رسالت زن ایجاد امنیت است نه اغتشاش ]. بانو از مال شوهر و خانهی شوهر چیزی نبخشد، مگر با مشورت و اجازهی او، روزهی مستحبی نگیرد، مگر با رضایت او و نسبت به شوهر دریغ نورزد.... و از خانهی او بدون اجازهی همسر خارج نشود...». 3 - رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «زن با بهترین عطریاتی که دارد، خود را خوشبو سازد و بهترین لباسهایش را بر تن نماید و خود را در هر صبح و شام بر شوهر عرضه بدارد». 4 - امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «اگر خانم نمازهای پنجگانهی یومیه و روزهی ماه رمضان را بهجای آورد و حج بیتاللّه کند و وظایف خویش را در برابر همسر انجام دهد و معرفت به حق امامت داشته باشد، پس بهشت بر او واجب میگردد، از هر دری که بخواهد». 5 - امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «هر بانویی که با زبان خویش درصدد رنجش شوهر باشد (و زخم زبان بزند)، خداوند از این خانم کارهای نیکش را نمیپذیرد. مادام که زن ظالم و اذیتکار باشد دارای چنین سرنوشتی است. بدانید هر بانویی که همراهی و رفق و مدارا با شوهر را نداشته باشد و او را بر کارهایی وا دارد که در توان و قدرت او نیست و یا بر اموری که تحمل آن بر شوهرش ممکن نیست، خداوند کارهای حسنهی او را قبول نمیکند و درحالی پروردگار را ملاقات میکند که از او خشمناک است». آنچه از مجموعه این روایات بهدست میآید، دقیقاً درراستای کلام خداست که میفرماید: «فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافظاتٌ لِلغَیبِ بِما حَفِظَ اللّه.» زنان با صلاحیت و مسلّح به سلاح ایمان در راستای بندگی خدا به صلاح خانواده میاندیشند و آنگاه که شوهر در خانه و در کنار اوست، با با محبت رفتار میکند. اینان منشأ سکونت و آرامشاند، زیرا چشمهسار زلال عشق و عواطف انسانی از سینههای پرعطوفت آنان روان و سرازیر میگردد. آنها در غیاب شوهر هم حفاظت از حیثیت خانواده پاسداری میکنند و برای تثبیت سجایای اخلاقی میکوشند. زن؛ محور پیشرفت اجتماع اگر درون پیکری ساماندهی نداشته باشد، بیرون آن قطعاً متزلزل است. امروز، به اثبات رسیده است که احساسات و عواطف بذری است که طبیعت در سرشت بنیآدم افشانده است و این بذر به باغبانی و آبیاری نیاز دارد و رسالت این باغبانی بر دوش زن است. نقش عواطف بهقدری است که میتواند نیروی عقل را با همهی قدرت و نورانیتش تیرهوتار کند. عقل و علم با تمام ارزش و گسترهای که دارد مانند عدالت سرد و بیروح است و این عواطف است که انسانها را سرشار از جنبشها، هیجانها، گرمیها، انعطافها و دوستیها میسازد و حتی عقل را بارور میکند و به علم، لباس عمل میپوشاند. اگر به دیدهی دقت بنگریم، حقیقت ایمان هم حب و عشق به خوبیها و خوبان است، چنانچه میفرماید «و هَلْ الایمانُ اِلاّ الحُبّ....». اینجاست که نقش تعینکننده و بالندهی مادر و همسر در القای چنین روحیهای در افراد خانواده روشن میگردد و فلسفهی تمکین او در برابر حکم خدا در انجام وظایف همسری آن است که میخواهد دیگران را متمکن و مستغنی سازد. زن رسالت انسانسازی دارد و کارش در رتبه ی کار معلمان و مصلحان و رهبران جامعهی بشری است. خانه دانشگاه و پرورشگاه و مدرسهای است که کلاس آن دامان پرعشق و عطوفت مادر است. حال آیا ممکن است دانشگاه بشریت را خالی از مربی آن سازیم و بگوییم خانه به حضور مادرانه نیازی ندارد؟ اینجاست که در روایات متعدد بر اذن و ایجاد هماهنگی لازم در خروج مادر از منزل شده است، زیرا لازمهی رسالت پدر و ایفای مسئولیتش که ادارهی زندگی و مدیریت است، در خانه ماندن نیست و روحیات او هم اقتضای این را ندارد. حال که خواهوناخواه مربیگری و تدبیر و تنظیم امور منزل با زن است و خلأ نبودن او و تأثیرات روانی آن کاملاً مشهود است، در غیاب شوهر، رسالتی دوچندان دارد. بااینتوصیف، چگونه میتوان به صرف توسعهی نگرشهای التقاطی و فمینیستی اینگونه القا کرد که زن برای رفتوآمدش به تبادل نظر با شوهر و اذن در خروج نیازی ندارد و آیا میتوان حقایق طبیعی زندگی را نادیده گرفت و بر پایهی اعتبارات غیرمستند، خانواده را به کام سقوط و انهدام سپرد؟ البته، هرگز این سخن بدان معنا نیست که ما حضور اجتماعی زن را نادیده بگیریم و او را از بهرهمندیهای لازم و شایستهاش منع کنیم، بلکه با حفظ سمت مادری و همسری، زن باید در رفع مشکلات علمی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی جامعه نقش خود را بهشایستگی ایفا کند؛ همانگونه که در الگوهای ممتاز دینی ما این چنین بوده است. برای مثال، به ابعاد زندگی دخترِ رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بنگرید که در خانه بهترین همسر و ارزشمندترین مادر است و در عرصهی علوم و خوض در آیات وحی، خطبه ی غرایش در مسجد مدینه نمودی از نقشی بیبدیل در عرصهی فعالیت اجتماعی بیرون از خانه است. ازآنجاکه زن معلم و مربی انسانهاست و همچنین توانمندی زیادی در عرصههای علم و اندیشه و اخلاق دارد و تأثیر بهسزایی در ارتقا خانواده دارد، پیوسته به تعلیم و تربیت نیاز دارد. چنانکه عمومیت آیات مربوط به تعلیم و تربیت و تعابیری چون «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ» مبین همین معناست. همچنین، موارد زیاد دیگری وجود دارد که نشان میدهد اسلام برای ارتقای فکری و فرهنگی زن نقش زیادی قائل است. برای مثال، اسلام یکی از اقسام مهریه را تعلیم قرآن قرار میدهد؛ یا این روایت: «اِیّاکم وَ تَزْویجُ الحَمْقاء مُصاحِبَتُهما بَلاءٌ و وَلَدُها ضیاءٌ.»، یعنی از ازدواج با زنی که کوتهفکر و احمق است بپرهیزید که مصاحبت با چنین زنی بلایی بزرگ است و فرزند او هم انسان ناکارا و کودن است. برایناساس، فقها کلاً نظر بر این دادهاند که زن باید (حداقل) از واجبات دینی خویش و مسائل مبتلابه شرع آگاهی لازم را داشته باشد و حتی در فراگیری واجبات، اذن همسر ملاک نیست. نتیجه در پایان و برای نتیجهگیری به خلاصهای از وظایف الزامی و غیرالزامی زن اشاره میکنیم: الف: وظایف الزامی زن 1 - حسن معاشرت و رفتار شایسته و موجب اطمینان شوهر؛ 2 - تمکین خاص زن و پاسخ گویی به حق استمتاع و کامیابی او؛ 3 - عفت ورزی و حفظ پاکدامنی در حضور و غیاب شوهر؛ 4 - ترک نکردن خانه و خانواده و خروج از منزل مگر به اذن شوهر؛ 5 - رعایت نظافت و بهداشت و پیرایش و آرایش ظاهری؛ 6 - پذیرش محل سکونت شوهر برای زندگی مشترک، مگراینکه بهعنوان شرط ضمن عقد حق انتخاب مسکن را برای خود قرار دهد؛ 7 - عدم بخشش از مال شوهر، مگر با رضایت او. ب: وظایف غیر الزامی زن 1 - برای حفظ مصالح خانواده حتیالامکان سازش نماید و خانواده را بهسوی صلاح سوق دهد؛ 2 - از آنچه موجب اذیت و آزار شوهر است پرهیز کند؛ 3 - در گرفتاریها و پستی و بلندیهای زندگی یاور خوبی باشد؛ 4 - صبر و تقوا در زندگی پیشه سازد که در این عمل خیر برکات زیادی است؛ 5 - خوب است بانو در کنار شوهر حیا را کنار بگذارد؛ 6 - خوب است بانو عبادات مستحبی را با اجازهی شوهر بهجا آورد و در تزاحم عبادت و عرضه به شوهر دومی را انتخاب نماید؛ 7 - بر سوءاخلاق و آزار شوهر تاحدممکن صبر و مدارا نماید؛ 8 - برای همراهی با شوهر کارهای داخلی خانه را در حد توان به عهده بگیرد؛ 9 - در بالابردن سطح ارزشها و عملیکردن آنها در خانه بکوشد. منبع: دفتر مطالعات و پژوهشهای مرکز رسیدگی به امورمساجد