زنان وپیامدهای جهانی شدن
سیدرضانقیب السادات
۱۳۹۱/۱۱/۲۱
"بسمه تعالی"
زنان وپیامدهای جهانی شدن
سیدرضانقیب السادات
مقدمه
کوچکشدن جهان با پیشرفتسریعتکنولوژی و تشدید روزافزون فعالیتهایاقتصادی ازیکسو و توسعهیشبکههایفراملّی و جهانی ازسویدیگر، موجب تنزل موقعیت مقامات ملی و نیز گسیختگیملیمیشود.به اذعان نظریهپردازان شبکههایارتباطی و نظامهایتولید،در این روند، سطوح محلی و جهانی با یکدیگرپیوندمیخورد و دیگر روابط و تعاملات اجتماعی، فقط در قالب محلی قابل تصور نیست؛بلکهاین تعاملها در قالب شبکههایجهانی صورت میگیرد. همچنین، پیوند مردم جهان در جامعهی واحد و فراگیرجهانی از دیگرنکات مورد تأکید در این روند است. در دیدگاهنظریهپردازان انتقادی، جهانگرایییعنی بسط و گسترش و انتقال تمدن و فرهنگ ایالات متحدهیآمریکا به سایرکشورهای جهان. بهعبارتدیگر، جهانگراییبهمعنای نفیدیگران و نفوذ در فرهنگهایدیگر است.ادغام بازارهایتجاری جهانی، جابجایی و انتقال سرمایه، نیرویکار و فرهنگ در چارچوب سرمایهداری و آزادی بازار، و نهایتاً سرفرودآوردن جهان دربرابر قدرتهایجهانی بازار، نتایج جهانیشدن کنونی است که به ازهمگسیختگی مرزهایملی و کاهشحاکمیتدولتها خواهد انجامید. در اینجهانیشدن، عنصر اصلی و اساسی شرکتهای بزرگ چندملیتی و فراملّی هستند که از دولتهاینیرومندامپریالیستیتشکیل شدهاند. با این نگاه، جهانیشدن اوج پیروزیسرمایهداریجهانی در عالم است. در این مناسبات، درآمد بیشترنصیبکشورهایغنی و فقر بیشتر از آن کشورهایفقیراست. سهمزناندرجهانجدید اگرچه برنامههایمختلفی ازسویسازمانهایجهانیبرای تواناسازی زنان دنبال میشود و هدف آن تخصیص منابع بیشتربرایتوزیع و دسترسی عادلانهتر امکانات است و بر نقشهایجنسینیزتأکیدمیشود؛ اما در فرآیندجهانیشدن به تمایزجنسی و ویژگیهایخاص زنانکمترتوجه میشود. همچنین، اگرچه در جلب مشارکتایشان، زنان نیز با نسبتهای مشابه مردان، عهدهدار مسئولیت هستند، لکن در زمان تقسیم منافع حاصل از کار، مردان سهم بیشتریمیبرند. اگر آمار سهم فعالیت زنان را در دهههای گذشته، بهخصوص در برنامههای توسعه و موضوع جنسیت در این روند بررسیکنیم، ارزیابی آن قدری آسانتر میشود. گزارش سازمان ملل در 1985 سازمان ملل متحد دهههای 1960و 1970 را دهههای توسعه اعلام کرده است، لیکن در آغاز دههی 1980 با آمارهای نه چندان مطلوبی درخصوص فعالیت زنان روبهرو میشویم: • 67 درصد ساعات کار جهان به زنان تعلق دارد؛ • زنان حدود ده درصد درآمد جهان را بهدست میآورند؛ • دو سوم بیسوادان جهان را زنان تشکیلمیدهند؛ • زنان کمتر از یک درصد دارایی جهان را در اختیار دارند. در ارزیابی سازمان ملل در سال 1985 از گزارشهای جمعآوریشده به مناسبت دههی زن (1985-1976)، این یافتهها اهمیت زیادی دارند: تقریباً همهیکارهایمحیط خانه را زنان انجام میدهند و اگر کارهای خارج از منزل را نیز به آن بیافزاییم،میتواننتیجه گرفت کهاکثر زنان در یک روز به اندازهی دو روز کارمیکنند؛ زنان یک سوم نیرویکاررسمی جهان را تشکیلمیدهند، اما در کارهایی اشتغال دارند کهپایینترین مزد به آنان پرداخت میشود و بیش از مردان درقبال بیکاریآسیبپذیرند؛ در ازایکارمشابه زنان و مردان، زنان سه چهارم مردان مزد دریافتمیکنند؛ زنان نیمی از مواد غذایی جهان را تولیدمیکنند، اما بهندرت مالکزمینی هستند و همچنین بهدشواری میتوانندوامیدریافتکنند و علاوهبراین در طرحها و پروژههایکشاورزینیزاز آنها غفلت میشود؛ مراقبتهایبهداشتیایکه زنان برای خانوادهیخود اعمال میکنند،بیشتر از خدماتی است که ازسوی جامعه برای خانواده ارائه میگردد. برایناساس، زنان در زمینهیاولویتپیشگیری از بیماریها، بر مداوا و بهبود وضعیتبهداشتی خانوادهی خود پیشگامبودهاند؛ نسبت بیسوادی زنان به مردان در جهان همچنان سه به دو باقی مانده است؛ اما درهمانحال آمار ثبتنام مدارس نشان میدهدکه فاصلهی موجود بین آموزش دختران و پسران بهتدریجکاهشمیپذیرد و ازبین خواهد رفت؛ نود درصد کشورهای جهان تشکیلاتیبرایپیشرفتپایگاهاجتماعی زنان دارند، اما زنان بهعلت آموزش کمتر و عدم اعتمادبهنفس و کار و مسئولیتسنگینتر، در سطوح مختلف تصمیمگیریکشوری حضور کمتری دارند. بیانیهیسریلانکا توزیعنابرابر امکاناتسالها برنامههای توسعهیاقتصادی واجتماعی را، در عرصههای مختلف جهانی، بهسمت توجه بیشتر به زنان و توزیع عادلانهتر امکاناتبرایایشان سوق داد. در 19 و 20 سپتامبر 1982، اعضایکمیسیونهمکاری منطقهای و میانمنطقهای «درکاندی4» واقع در سریلانکا،بیانیهای انتشار دادند که به یک بند از بندهایاصلی آن اشاره میکنیم: ما معتقدیمکهدولتها، سازمانهایدولتی و خصوصی و سایر افراد و مؤسسههاییکه روابط اقتصادیبینالمللی دارند، دربرابر خود و نسلهایآینده متعهد هستند که در جهت ایجاد همهنوع همکاری منطقهای و بینالمللیای تلاش کنندکه به سود شرکتکنندگان باشد. ما در اینجا، دولتها، مؤسسههایبینالمللی و سازمانهاییکه با آیندهی بشر سروکار دارند را مخاطب قرار میدهیم و از آنها میخواهیمکه درجهت هدفهای والا بکوشند. مهمترینوظیفهی ما این است که بشر را بهسویآیندهایببریمکه برازندهی او باشد. وضعکنونیزنان از زمان تصویباستراتژیهایآیندهنگر نایروبی ( FLS) در سال 1985 برایپیشرفت زنان تا سال 2000، تغییرات و تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عمدهایرخ نمود که اثراتی مثبت و منفی بر زنان داشته است. در حوزهیسیاسی انتظار میرفتکهپایان جنگ سرد، وضعیت مساعدی را برای صلح و ثبات، بهعنوان پیشنیازپیشرفتاجتماعی و اقتصادیپایدار، فراهم نماید؛ولیپایان جنگ سرد، جنگهایناشی از مسائل قومی، دینی، سیاسی و غیره را بههمراه داشت که صلح و ثبات منطقهای و بینالمللی را به مخاطره انداخته است. هرچه زنان در تصمیمگیریهایسیاسی و قطعنامههایجنگیبیشترکنار گذاشته شوند، آسیبپذیریایشانبیشتر خواهد شد. تغییراتساختار اقتصادجهانی وافزایشوابستگی متقابل اقتصادیکشورها واتحادیههای منطقهای، باعث ایجادمزایا و مضراتیبرایتکتککشورهای منطقه و گروههای خاص درون کشورها، ازجمله زنان، شده است.در کشورهاییکه درحال انتقال از برنامهریزیمتمرکز به اقتصادهای بازار هستند، زنان از بیکاریناشی ازتوقف فعالیتسرمایهگذاریهایدولتی و کاهششدیدرایانهی دولتی در خدمات آموزشی، بهداشتی و رفاهیبیشترین ضربه را دیدهاند. علاوهبرآنکه، زنان غالباً از منافع جانبی حقوقبگیری برخوردار نمیشوند و در وضعیت نامناسبی مجبور به کار هستند و تحت پوشش قوانینکار و حمایتاجتماعی قرار نمیگیرند. پیشرفتتکنولوژیوتأثیرآنبرکارزنان پیشرفتهایسریع در تکنولوژی، گروههای خاص زنان را به اشکال مختلف متأثر میسازند. پیشرفت در تکنولوژی بهصورتکلیکارایینیرویکار را افزایشمیدهد و باعث بیشترشدن درآمد و رشد اقتصادیمیگردد. بهطورکلی، کاربردهایداخلیتکنولوژی بهصورتبالقوه بار و حجم کارداخلی را سبکمینماید؛ اما تأثیر مثبت تکنولوژی بر زنان احتمالاً برایآنانی خواهد بود کهماهرتر و آموزشدیدهتر هستند. گسترش صنایع در عرصههایجهانی و عملکردشرکتهای بزرگ چندملیتی در قالب صنایع و تکنولوژیهایجدید،برای حصول درآمد بیشتر و همسانسازیتولیدات، احتمالاً بیشترین اثرات منفی را بر زنان خواهد گذاشت؛زیرابا فنآوری جدید حقوقبگیریبرای زنان حذف خواهد شد و زنان کارگر درمقایسهبا مردان، فشار بیشتری را بهدلیلکار با حقوقهایپایینتر تحمل خواهندکرد. در اقتصادهای درحالانتقال نیز،خصوصیسازی موجب ایجادبیکاریگردیده است و زنان که از قبل مسئولیتهایی را در منزل داشتند و سطح مهارتهای قابل استخدام آنان درمقایسهبا مردان پایینتر بوده است، با نبودفرصتهایشغلی روبهرو گشتهاند. زنان که غالباً دیدگاههایمحیطیمتفاوتتریدرمقایسهبا مردان دارند، فشار ناشی از اثرات سوءتخریبمحیط را بیشتر تحمل کردهاند. گرچه مذاکراتمحیطزیستبینالمللی درمورد اثرات گلخانهای، نگهداری منابع حیات وحش و ژنتیکاست؛ اما ازآنجاکهزندگی زنان در معرض مسائل زیستمحیطیای، چون آلودگی آبوهوا، ترافیک وتراکمبیشازحد جمعیت شهرها است، این موضوع در دستورکاریفوریتر قرار دارد. اقتصاد،فرهنگوسیاستجهانی همهینکاتیکهذکر شد نشانگر دستاوردهای مهم در خصوص موقعیت و جایگاه زنان در روند تغییراتملی، منطقهای و جهانی است و این در حالی است که هنوز تفاوتهای ازپیشحکشده میان زنان و مردان در اذهان پاک نشده است. حال، اگر بخواهیم روند تغییر را از سطوح ملی به جهانیبرسانیم، باید بدانیم که ساماندهیپیشفرضها در عرصهیجهانیشدن نشان میدهدکه سه عرصه وجود دارد که فرآیندجهانیشدن در آن رخ میدهد: اقتصاد، سیاست و فرهنگ. در عرصهی اقتصاد و صنعت، جهان انقلابهایصنعتی جدیدی را تجربه میکند و جهانیسازی تجارت،سرمایه و جریانهایتکنولوژیکجدیدی را شکلمیدهد. در دورههای مشقت اقتصادی، زنان نیز همانند مردان از تغییرات نامتناسب و غیرشایستهی اقتصادی رنج میبرند. اینتغییراتفرصتهایجدیدی را نیز بهدنبال دارد، امابرای ایجاد فرصت، جنبههای مثبت و منفیاینتغییراتساختاریبایدتحلیل شود تا بتوان در آن منافع زنان را پیگیری کرد. در این چارچوب، توسعهیصنعتی باثبات، ابزاریاساسیاست برای توسعهی اقتصاد، توسعهی جامعهیمدنی و پیشرفت زنان. مشارکت زنان در اشتغال صنعتیمبتنی است بر بهبود شاخصهایاجتماعیایهمچون باروری، سوادآموزی، تحصیل، طول عمر و استانداردهایزندگی. از بعد فرهنگینیز صاحبنظران معتقدند کهدرگیریهایآیندهیجهانیبا عوامل فرهنگی شعلهور میشود، نه عوامل اقتصادییاایدئولوژیک؛ این نکتهاهمیت بعد فرهنگی را نشان میدهد. این بعد حوزههایوسیعی از باورهایسیاسی، اجتماعی و اقتصادی را تحتتأثیر قرار میدهد و عواملفرهنگی ازطریق تحولات تکنولوژیک و رسانهایآگاهیها و باورهایجهانی را تقویت میکند و نوعیآگاهیجهانیایجادمیکند. امروزه،همینآگاهیجهانی باعث شده است که بسیاری از ملتها، از رسانههایتصویری مشابهی استفاده کنند و به همیندلیل، آموزشهایآنهاتقریباًشبیه هم است. در اینمسیر، زنان با استفاده از همینآگاهیمشترکایدههایمشترک، الگوهایرفتاری و عملیمشترک و گرایشهای مشترک به پوشش، تغذیه، باروری، سوادآموزی و... بهدست میآورند. بعد سیاسی نیز از دل همین اشتراک فرهنگی نمایان میشود. جهانیگراییسیاسی درصدد یافتن راهحلهاییهمگانی و جهانیاست که ازطریقسازمانهایبینالمللی و قوانینجهانیبه شکلگیری جامعهیمدنیجهانی (globalcivil society ) کمکمیکند. لازم به ذکر است که در عرصهیفرهنگی، بهلحاظ افزایش سطح آموزش و سوادآموزی زنان، در دو دههی گذشتهتغییراتبسیاری رخ داده است. در بین سال 1980 تا 1988، درصد دختران و زنانیکه در مدارس ابتدایی و متوسطه و نیز در برنامههایتحصیلاتتکمیلی ثبتنام کردهاند، یک درصد افزایش نشان میدهد. لیکنعلیرغمکاهش زنان بیسواد از 5/46 درصد در سال 1970 به 6/33 درصد در سال 1990، هنوز دو سوم (3/2) بیسوادان جهان را زنان تشکیلمیدهند و آهنگ باسوادشدن آنهاکندتر از مردان است. دلایلمتقنی وجود دارد که آموزش زنان سببمرگومیرکمتر نوزادان، حضور بیشتر زنان در نیرویکاررسمی و رشد اقتصادیبیشترمیشود. باوجوداین، بنا به اعلام صندوق بینالمللی توسعهی کشاورزی (I .F. A. D)،در 37 کشور از فقیرترینکشورها، بودجههایبهداشتی، عمدتاً بهسبب کسادیسالهای دههی 1980، نصف شده است. بههرحال، چشمانداز سواد مطلوبتر است. سازمان علمی و فرهنگی آموزش ملل متحد (یونسکو) آمار زنان بیسوادرا در سال 2000، حدود 29 درصد اعلام کرده است و البته این امر مدیونتلاشدولتها و گروههای زنان براییافتنراههای تازهیافزایش سواد زنان است. نرخ بی سوادی نرخ بیسوادی در میان زنان جوان درحال کاهش است؛ولی باز هم بسیار بالاتر از نرخ بیسوادی در مردان است. هنوز بیش از 40 درصد زنان جوان در آفریقا و آسیایجنوبی و غربیبیسوادند. الف- با احتساب سودان،منهایآفریقایجنوبی 1970 ب – با احتساب سومالی و موریتانی، منهای قبرس و ترکیه 1990 تذکر:براساس کلجمعیت زنان و مردان 24 – 20 سال در هر منطقه. منبع: سازمان فرهنگی، علمی و آموزشی ملل متحد، خلاصهی آمار درمورد بیسوادی.سال 1990- شماره 31. تلاشهای بینالمللی لازم به ذکر است که هدف اکثرحرکتهایبینالمللیبرای توسعهی امور اجتماعی زنان این است ایشان را برایمشارکت در فرآیند توسعه، ازطریقشرکت در امور جمعیتی، بهداشتی، آموزشی و فعالیتهای درآمدزا، تقویت کند. در عرصههای مختلف ملی، منطقهای و جهانی از کشورها خواسته شده است تا در اموری چون صلح و امنیتجهانی، پیشرفتاقتصادی، محیطزیست، عدالت اجتماعی، دموکراسی و حکومتمشارکتکنند. در این راه،بیشک مشارکتدادن زنان هم بهحال صلح جهانی مفید است و هم به بهبود وضع زنان کمک میکند. زنان باید بیشازپیش بهمثابهی عاملان رشد اقتصادی و اجتماعی و سیاسی شناخته شوندو بهعنوان بازیگرانیاصلی در عرصههای جهانی تلقی شوند. منبع:مرکز رسیدگی به امورمساجد فهرستمنابع: صندوق جمعیت ملل متحد، خلاصهای از برنامهی عمل کنفرانسبینالمللیجمعیت و توسعه، صندوق جمعیت ملل متحد، تهران، 1995. لزکیاسکلیر، جامعهشناسی نظام جهانی، علیهاشمیگیلانی، مرکز مطالعات و تحقیقاترسانهها، تهران، 1374. - Mike Featherston , Global culture, London , sage ,1992 آندره میشل، جنبش اجتماعی زنان، ترجمهیدکتر هما زنجانی زاده، نشر نیکا، مشهد، 1377. هبه رئوف، مشارکتسیاسی زن، ترجمهی محسن آرمین، نشر قطره، تهران، 1377. هربرت شیلر، اطلاعات و اقتصاد بحران، ترجمهییونسشکرخواه، کانون ترجمه و نشر آفتاب، تهران، 1375. معصومه موسوی، تاریخچهیتکویننظریههایفمینیستی، نظریههایاجتماعی، کتاب توسعه، شماره 9،تهران، 1374. ماریامیس، زنان: آخرین مستعمره، ترجمهیمریمخراسانی، نظریههایاجتماعیکتاب توسعه، شماره 9،تهران، 1374. - UNITED NATIONS , &March : International women’s Day , Fourth worldconference on women 4-15 September 1995 , Beijing , china. مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد، تمرکز بر زنان، چهارمینکنفرانسجهانی زنان، از انتشارات سازمان ملل، تهران، آبان 1374. منبع: دفتر مطالعات و پژوهشهای مرکز رسیدگی به امورمساجد