مفهوم شناسی و تاریخچه اعتکاف
۱۳۹۲/۰۳/۰۷
تمامی ادعیه و اعمالی که در قالب عبادت وارد شده اند از دو جنبه قابل بررسی می باشند: شکلی و ظاهری، ماهوی و معنوی؛ اگر چه شاید بسیاری از اعمال  عبادی و فرائض دینی در ظاهر و اجرا، فرم و قالب با هم متفاوت بوده و به یک شکل انجام نمی گیرند اما حقیقت و ماهیّت تمامی این افعال و اعمال از جمله اعتکاف که یکی از اعمالی است که سرآمد دیگر عبادات محسوب می گردد؛ توجّه باطنی و قلبی به ذات اقدس الهی می باشد. اعمال عبادی اگر چه در شکل دارای کثرت و تنوّع  می باشند اما همه آنها در عین کثرت در اهداف الهی و رسیدن انسان به کمال و سعادت دنیوی و اخروی وحدت دارند (وحدت در عین کثرت).

     «دین، رهبانیّت (بمعنای عام یعنی ترک دنیا، افراط در خوف و اضاعه حقوق اجتماعی) ‌را نوعی انحراف و تلقّی عوامانه از خدایی شدن معرفی کرده است. اکنون با عنایت به بینش رهبانی و تأثیر اعتکاف در جای گرفتن هر کدام در موضع خود، باید دید پیشنهاد دین برای جایگزینی که مشکل رهبانیت را نداشته باشد، چیست؟

رهبانیت یعنی ترس و کناره گیری از دنیا و متفرّق شدن از جمع عمومی با سیاحت در کوه ها و سعی در سرکوب کردن تمایلات جسمانی (مثل میل جنسی  که با خصاء  کردن  انجام می گیرد)‌.»[1]

1-تعریف اعتکاف

     «اعتکاف مصدر باب افتعال به معنى پیوستگى به چیزى داشتن و حبس کردن و در لغت درنگ کردن و ادامه دادن است.[2]»

«لغت اعتکاف از کلمه عکف مشتق می گردد و بر وزن فَعَلَ مى‏باشد. اهل لغت براى این ماده، معانى گوناگونى را ذکر نموده اند ولى با دقت در کلام آنها مى‏توان به این نتیجه رسید که همگى آنها تقریباً یک معناى کلى و جامع را در نظر داشته‏اند.»[3]

     «اعتکاف در لغت به معنای حبس بودن است و از همین معناست درنگ طولانى و همراه دائمى چیزى بودن، چه آن شىء خوب باشد و چه بد مثل آن چه که در قرآن آمده که به کفّار گفته مى‏شود چیست این بتهایى که شما در برابر آنها دائماً زانو زده اید و در جاى دیگر مى‏فرماید کفّار و بت پرستان برابر بتهاى خود به اعتکاف نشسته اند و معناى شرعى آن مکث و درنگ طولانى براى عبادت و راز و نیاز با خدا در مسجد مى‏باشد.»[4]

     اگر بخواهیم به معنای لغوی اعتکاف بپردازیم شاید بتوان دهها معنی بر اساس کتب مختلف از اعتکاف برشمرد؛ اعتکاف به معنای بازداشتن، مراقبت کردن، منع نمودن و ملازمت همراه با تعظیم است. در واقع، معنای ریشه ای عکف ماندن  بر محور چیزی است که مفاهیم ملازمت، مواظبت، بازداشتن، ماندن، مقابله و ... از آثار و نتایج این معنایند.

     اعتکاف از این ریشه بر وزن افتعال است. «لغویان آن را به ماندن بر چیزی و سکونت کردن در مکانی معنا کرده اند، البته مشروط به اینکه این سکونت و ماندن استمرار داشته باشد. برخی نیز، آن را به معنای زندانی کردن و نگه داشتن، معنا کرده اند، اما معنای دقیقتر و روانتر آن اقامت و ماندن طولانی است.»[5]

     درجواهرالکلام اعتکاف اینگونه تعریف شده است: «الاعتکاف لغه هو الاحتباس و منه اللبث الطویل الذی هو احد افراد لزوم الشیء النفس علیه براً  کان او غیره قال الله تعالی: ما هذه التماثیل التی انتم لها عاکفون ای لازمون لها و حاسبون انفسکم علیها نحو قوله: یعکفون علی اصنام لهم و شرعا علی وجه النقل اوالمجاز الشرعی هواللبث المتطاول للعباده.»[6]

«اعتکاف به حسب معنی لغوی یعنی مقیم شدن دریک محل معین ودر اصطلاح فقهی عبارت است از نوعی عبادت که انسان سه روز یا بیشتر در مسجد مقیم می شود و پا بیرون نمی گذارد و هر سه روز، روزه می گیرد این کار شرائط و احکامی دارد که در کتب فقهی مسطور است.»[7]

2-  مفهوم اصطلاحی اعتکاف :

     اما در میان تعاریف موجود در خصوص اعتکاف، بهترین تعریف را حضرت امام (ره) در تحریرالوسیله ارائه فرموده اند وآن اینکه: «اعتکاف، عبارت است از ماندن در مسجد و درنگ درآن به قصد اینکه بندگى خدا نماید.»

آنچه از تعریف حضرت امام درباره ی اعتکاف آشکار است هدف از ماندن در مسجد، فقط و فقط براى بندگى و عبودیت مى‏باشد و زمانى که با این قصد و نیت در مسجد حضور پیدا کنیم مى‏توانیم بگوئیم که معتکف شده‏ایم. پس تنها ماندن در مسجد کافى نیست بلکه این ماندن باید همراه با انجام اعمال و عبادات خاصّه خودش باشد که اعتکاف به خودى خود مستحب است ولى به وسیله نذر کردن یا با خدا عهد بستن و با سوگند یاد کردن واجب مى‏شود.

«به تعبیر کاملتر، یعنی وقوف و ماندن در مسجد، طبق شرایط و آداب خاص شرعی به عبارت دیگر، اعتکاف عبارتست از: ماندن در مکانی ویژه طبق شرایط خاص و برای مدت زمانی مخصوص به منظور عبادت، که بطور دقیقتر می توان گفت: اعتکاف فقط ماندن در مسجد است به قصد تعبّد، هرچند قصد عبادت دیگر نداشته باشد ، ولی احوط است قصد عبادت دیگر نیزداشته باشد.»[8]

 

3- تاریخچه اعتکاف :

     اعتکاف در قبل از اسلام در بین ادیان الهى وجود داشته و اسلام نیز حکم آنرا تنفیذ کرده است. با نگاهى به آیات قرآن کریم که ارزشمندترین و متقنترین صُحُف تاریخ بشریت مى‏باشد در مى‏یابیم که اعتکاف در بین پیامبران و ادیان الهى جایگاه ویژه‏اى داشته است. در مجموع چند بار ماده عکف در قرآن مجید آمده است که نشان ازاهمیت این سنت حسنه دار؛ مانند: سوره های اعراف آیه 138، طه آیه‏هاى 91و97، انبیاء آیه 52، شعرا آیه 71، حج آیه 25، بقره آیه های 125و187. حضرت باریتعالى در قرآن کریم خطاب به حضرت ابراهیم و اسماعیل فرمان مى‏دهد که: «و (به خاطر بیاورید) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم و (برای تجدید خاطره،) از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکیزه کنید.»[9]

«از این آیه مى‏توان چنین استنباط نمود که در شریعت حضرت ابراهیم (ع)، عبادتى به نام اعتکاف یا با نامى به همین معنى وجود داشته است و خداوند متعال در ضمن این آیه مى‏فرماید: «ما ابراهیم و اسماعیل را مأمور کردیم تا خانه کعبه را براى معتکفان پاکیزه وآماده سازند». شاید بتوان نزدیکترین نوع اعتکاف را به اعتکافى که در شریعت اسلامى وجود دارد همین اعتکاف دانست چرا که در خانه خدا یعنى مسجد برگزار مى‏شده است. در کتب مقدّسی چون تورات و انجیل یا عهد قدیم و جدید نیز مى‏توان علامات و اشاراتى بر مراسم یا عباداتى ملازم با خلوت نشینى و جدایى از اجتماع پیدا کرده اما آنچه که به طور وضوح در آیین مسیحیت، رواج پیدا نمود و در ظاهر، امرى شبیه به اعتکاف است مسأله رهبانیت مى‏باشد.

     رهبانیت به معنى خلوت نشینى، گوشه‏گیرى و پرهیز از دنیا و پرداختن به عبادت و امور اخروى، همچون خدمت به مریضان صعب‏العلاج و امثال آن می باشد. یکى از رایج‏ترین آداب و مناسک آیین مسیحیت به شمار مى‏رود. قرآن کریم نیز به این مطلب اشاره فرموده و اجمالاً این کار مسیحیان را تأیید مى‏فرماید: «...و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رافة و رحمة و رهبانیة ابتدعوها ما کتبناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله فمارعوها حق رعایتها فاتینا الذین امنوا منهم اجرهم وکثیر منهم فاسقون؛[10] ترجمه: و در دل کسانى که از او عیسى ‏بن مریم (ع) پیروى کردند نرمى و مهربانى و رهبانیتى که خود بدعت گذاشتند قرار دادیم ما آنرا برآنها واجب ننمودیم ولى خودشان براى بدست آوردن رضاى خدا آن را قرار دادند ولى آن چنان که باید آن را رعایت ننمودند و از آنها بسیاری به راه فسق و تبهکاری شتافتند».

 پس همانگونه که از این آیه کریمه استفاده مى‏شود مسأله رهبانیت از تعالیم حضرت مسیح (ع) نبوده (اگر چه زمینه پرهیز از دنیا و زُهد گرایى در آیین آن حضرت وجود داشته است) ولى گروهى از مسیحیان به خاطر رضاى خدا ترک دنیا کرده به آن روى آوردند قرآن نیز چنین کارى را رد نمى‏کند. ولى مى‏فرماید: «متأسفانه همان سنتى را که خودشان ایجاد نموده بودند پاس نداشتند[11]

«در ذکر قصّه حضرت موسی نیز به مواعد40 روزه ای بر می خوریم که حکایت از نوعی اعتکاف در وعده گاه کوه طور از حضرت موسی در محضر حضرت ربوبی انجام می شود و باز می تواند به عنوان مویّدی بر اعتکاف اسلامی مرسوم ما باشد[12]».

 شیخ بهایی در اشعار خویش به همین نکته اشاره ای دارد :

رفتم  به درصومعه عابد و زاهد          دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد    در میکده رهبانم ودرصومعه عابد      گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه[13]

«آنچه که ازمطالعه تاریخ به دست می آید این است که انبیاء و اولیاء در طول تاریخ همیشه بر حضور در اعتکاف پیش قدم بوده اند که برای نمونه به بعضی از آنان اشاره می شود:

- حضرت سلیمان :

     مرحوم علاّمه مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی آورده است که: «ان سلیمان کان یعتکف فی مسجد بیت المقدس السنه و السنتین و الشهر و الشهرین و اقل و اکثر یدخل فیه طعامه و شرابه ویتعبد فیه[14] ترجمه: براستی سلیمان همیشه در مسجد بیت المقدس به مدت یک سال یا دو سال و یا یک ماه و دو ماه، ‌اعتکاف می کرد و غذا و آب خود را به آنجا می برد و در آنجا به عبادت می پرداخت در ادامه این روایات آمده است که حتی مرگ سلیمان (ع) در همان جا و درحال اعتکاف اتّفاق افتاد.

- حضرت مریم (ع)

     «آن گاه که فرشته الهی به ملاقات حضرت مریم آمد او از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا به مکانی خالی و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نکند. به همین جهت، طرف شرق بیت المقدس را که شاید محلی آرامتر و یا از نظر تابش آفتاب پاکتر و مناسبتر بود برگزید.»[15]

«مرحوم علاّمه طباطبایی (ره) می فرمایند: «هدف حضرت مریم (ص) از دوری نمودن از مردم، روی آوردن به سنت اعتکاف بوده است.»[16]

- پیامبر اکرم (ص)

«در دوران جاهلیّت و پیش از بعثت حضرت رسول اکرم (ص) گروهى از مردم 

حجاز از جمله پیامبر اکرم (ص) و اجداد بزرگوارشان به دین حنیف ملتزم بودند. آنها نیز گاهى در کوه ها و غارها به تحنّت و عبادت خداوند یکتا مى‏پرداختند و اعتکاف به عنوان یک عمل عبادی، رایج بود. و حضرت محمد (ص) که هنوز مبعوث به رسالت نشده بودند هر سال چند ماه را در غار حرا اعتکاف می کردند. ولی اعتکاف در اسلام با احکام و شرایط جدید، توسط شخص پیامبر اکرم (ص) عملاً ترویج شد، لذا حضرت در دهه آخر ماه رمضان همیشه معتکف بود.»[17]  

همچنین جایگاه و اهمیت اعتکاف در نزد پیامبر گرامی اسلام (ص) را باید در برخورد ایشان با این سنت اسلامی دریافت. در روایات معتبر آمده است که بعد از جنگ بدر که در ماه مبارک رمضان واقع شده بود و پیامبر اکرم (ص) در آن سال اعتکاف نکردند و در دهه آخر ماه رمضان سال بعد، معتکف شدند یک دهه برای همان سال و یک دهه هم برای قضای سال قبل این عمل عبادی را انجام دادند.

     «در صحیح بخاری و سنن ابن ماجد روایت شده است که عمر به حضرت رسول (ص) گفت: در دوران جاهلیت نذر کرده بودم شبی را در مسجد الحرام اعتکاف کنم، حضرت رسول به او فرمود تا به نذر خود وفا کند.»[18]

«از اینکه پیامبر اکرم (ص) پیش از هجرت در مسجد الحرام اعتکاف کرده باشد، اطلاعی در دست نیست، ولی پس از هجرت به مدینه، بنا به روایت امام صادق (ع) اولین بار در دهه اول ماه رمضان، سال بعد در دهه دوم و سال بعد در دهه سوم همان ماه در مسجد معتکف گردید.»[19]

حضرت علی (ع) در خصوص اعتکاف پیامبرگرامی اسلام (ص) می فرمایند: «فلم یزل یعتکف فی العشرالا و اخر من رمضان حتی توفاه الله.[20] ترجمه: پس  پیامبر اکرم (ص) همیشه در دهه آخر ماه رمضان در حال اعتکاف بود تا آن وقت که خداوند جان او را گرفت».

 



 

 

 

 

 

1- یوسفی سجاد، نگاهی تازه به قرائت مؤلفه های دین، کتاب حیات طیبه، ص 55.

2- دهخدا علی اکبر، لغت نامه، ج2، ص 2494.

3- موظف رستمی محمد علی، بایسته های اعتکاف، ص 9.

4-  جواهر الکلام، ج 17، الاعتکاف، ص 159.

5- حیات طیبه (مجموعه مقالات پیرامون اعتکاف)، ص18.

6- جواهر الکلام، ج 17، الاعتکاف، ص 159.

7- مطهری مرتضی، کتاب علوم اسلامی، ص 94.

8- حیات طیبه (مجموعه مقالات پیرامون اعتکاف)، ص20.

9- قرآن کریم، سوره بقره، آیه 125.

10- قرآن کریم، سوره حدید، آیه 27.

11- موظف رستمی  محمد علی، بایسته های اعتکاف، ص 10و11.

12- اعتکاف خلوت چند روزه با خدا، سازمان تبلیغات اسلامی استان اصفهان، ص9.

13- کلیات شیخ بهایی، انتشارات کتابفروشی محمودی، ص76.

14- بحارالانوار، ج14، ص141.

15- حیات طیبه (مجموعه مقالات پیرامون اعتکاف)، ص164.

16- طباطبایی  محمد حسین، تفسیر المیزان، ج14، ص 34.

17- حیات طیبه (مجموعه مقالات پیرامون اعتکاف)، ص164.

18- دایرة المعارف اسلامی، ج6، ص355.

19- مغنیه  محمد جواد، فقه الامام جعفرالصادق(ع)، ج2، ص53.

20- بحار الانوار ، ج94، ص7.