جغرافیای کربلا
۱۳۹۲/۰۳/۰۶

سخن از کربلاست، کربلا یک محدوده جغرافیای تاریخی صرف نیست، کربلا قطعه ای از زمین و فرش است که تا به عرش امتداد یافته، از خاک تا افلاک و از ناسوت تا لاهوت، کربلا تنها یک قطعه از خاک و بیابانی خشک و برهوت نیست، کربلا قطعه ای از زمین ترک خورده از بی آبی و رفیق و آشنای همیشگی تشنگی نیست، کربلا محصور و محدود به زمین و زمان نیست، کربلا همه ی زمین و تمام زمان است، از آغاز خلقت بشر، از آدم تا خاتم و از خاتم تا قرن بی بصیرت بیست و یکم میلادی، کربلا محصور در عرض و طول جغرافیایی نیست؛ بلکه تمام اضلاع و زوایا و مدارات طول و عرض جغرافیایی است که در زمینی کوچک خلاصه شده . کربلا گرچه قطعه‌ای کوچک است، اما بهشت با تمام وسعتش در آن معنا شده ، کربلا با تمام تشنگی اش همسایه و هم جوار با رودخانه‌ای همیشه محزون است که تا ابد شرمنده لبهای خشک کودکان و طفلان معصوم حسین(ع) که ترکهای لبهای خشکشان نشان از قحطی عاطفه ها و ترک وجدان های خوابیده در بستر عافیت طلبی انسان هایی آدم نما دارد می باشد، انسانهایی که تنها شعار مسلمانی را به غارت برده اند و این ترک ها نماد شقاوت و سنگدلی و بی رحمی آنهایی است که حسرت بوسه آب زلال را بر لبهای ترک خورده و تشنه کربلاییان نهاده و نوشیدنش را حرام کرده اند.

کربلا جغرافیای شهادت است. مرکز ثقل حریت و آزادگی زمین. کربلا نصف النهار مبدأ و مقسم زمینیان است، خط جدایی دو نیم کره شرقی و غربی . این نصف النهار پیوسته حایل و تمییز دهنده دو دنیای نیم کره هاست. نیم کره‌ای غربی سیاه و تاریک، با ساکنانی سفیانی، عباسی، اموی و ... و نیم کره ای شرقی روشن و شفاف با قبیله های هاشمی، علوی، حسینی و مهدوی و خمینی. در این نیم کره، خورشید غروبی ندارد و همواره بر آسمان کربلا می درخشد و نور افشانی می کند. خورشید اینجا لیل و نهاری و شبانه روزی است. شب واژه ای غریب و نامفهوم است، چون خورشید آن دائم النور و روشن و منورالنور و نورالنور است. در کربلا پاک ترین واژه عشق است و وفاداری و استقامت معنا و مفهوم واقعی می یابد کربلا ترجمان حصین استواری و استقامت در قول و فعل است که زبانها در آن دچار هرزگویی و لقاقه نمی شوند. محور اصلی جغرافیای شهادت از میان کربلا می گذرد. درست از میان قتلگاه حسین و یارانش. آنهایی که جرمشان تنها اصلاح و راست کردن نارسائی ها و کژی های کژ اندیشان بود و به چرخش آوردن محورهای انحراف حول محور یگانگی و اسلام ناب . کربلا ماندگارترین کتاب و صف آسمانی است که قلم سرخ و رنگین آن از خون های پاک و زلال بر برگ های زرین نگاشته شده. و این خونها رنگ نیست که با کوچکترین نوری خود را ببازد، بلکه خون کربلا، از صبغه اللهی است که نورانی تر از دیگر انوار است و رنگها همه از آن شرمنده‌اند و محو در آن.
کربلا الهام بخش تمام اندیشه های پاک بشری است. نه تنها پیروان اسلام که دیگر ادیان آسمانی، از آن الهام می گیرند. جغرافیای کربلا بعد از حادثه روز عاشورا، دیگر بیابانی است که تمام شبانه روزش بارانی و رحمت آفرین و دلنواز است. سرسبزترین دشت زمین و زمان است . مدارات و نصف النهارات از سراسر این کره خاک بر پرگار و مرکز کربلا در دوران و چرخشند در جغرافیای کربلا، اشکال مختلف ایثار و از خودگذشتگی، حماسه و مقاومت به وضوح و آشکار تجلی یافته و ترسیم شده اند. همه خونهای سرخ در سراسر این زمین خاکی از سرزمین کربلا منشاء و نشأت گرفته اند.

هر سال در محرم، سیلابی از قطرات اشک جاری می شود. اشکهایی با خلوص و زلال و صاف از دلهایی شکسته و سوخته؛ چرا که خونهای سرخ کربلا، روشنی حقیقت را بر ذهن ها تابانید و افکار سیاه جهل نادانی و ظلمت را گریزان نمود. پیشروی سپاه اندک سرخ گون و سبز پوش، سپاه سیاه اموی و سفیانی را با آن خیل عظیمش وادار به شکت و اضمحلال نمود.

کربلا مظهر عفاف و حیات و غیرت است. چشمان نا پاک و آلوده در کربلا مقهور غیرت، عزت و شهامت شدند و کربلا با عاشورا و حسین عجین گشت. کربلا بی حسین، تلّ خاکی بیش نیست، کربلا سرزمین عبرت است، برای همه اعصار و برای همه نسلها. کربلا آتش فشان عشق است. کربلا طپش قلبهای مشتاق وصال یار است. کربلا قرارگاه معنویت و مسلمانی است . کربلا یعنی همدلی گروهی بیدل، هم رنگی جماعتی بی رنگ و خالص . کربلا یعنی وحدت در عین کثرت، کربلا ترکیب همه رنگها با نماد زندگی است کربلا مظهر قالو بلی است (الست بربکم ). کربلا ایستادگی تا آخرین نفس و ایثارقطره خون بر سر پیمان سرخ است. کربلا میدان جنگ میان تمام دنیای مادیت با تمامت معنویت است کربلا قتلگاه کودک شش ماهه، تا پیر شصت ساله است. کربلا ترجمان رهایی و عزت در اسارت و مسلخ عشق در تاریخ بشریت است .

کربلا صحنه رویارویی همه فریبها در برابر همه بدی ها به وسعت تاریخ است. کربلا نقطه رهایی و پرواز سرهای بی بدن و گردش و جریان سرها در عمق وجدان همه بنی آدم است. کربلا ترجمه واقعی دوست داشتن مجنون وارِ حسین و یاران و همراهان اوست. کربلا شرم سرخ عباس دربرابر طفلان تشنه و موزه عبرت و آموزش تاریخ بشری است کربلا نمایشگاهی از زیباترین و نابترین واژه ها و تفسیر « ما رأیت الاجمیلا » است.کربلا یعنی فوران خون بر تارک زمان، به وسعت و عمق اقیانوسها و سرخی قلب خورشید و نورانیت دلهای پاک و با صفا است. کربلا مصداق و تفسیر« بای ذنب قتلت » است. کربلا تعبیر خواب پیامبر(ص) و محل پوشیدن با ارزش ترین و گران بها ترین لباس، یعنی کهنه پیراهن و امانت حضرت زهرا (س) و مکان تکرار دوباره جنگ میان هابیل و قابیل است. کربلا مدرسه انسانیت در فراخنای تاریخ و شهدا فارغ التحصیلان این مدرسه اند. کربلا محل عروج انسانهایی وارسته و محل جلوس پیامبر و ائمه و حضرت زهرا (س) است.کربلا یادآور فریاد «هل من ناصر ینصرنی»، عاشورا آغاز تاریخ هجری شهادت است. کربلا یک حادثه با واقعه ای صرف نیست، چرا که هر واقعه محدود به مکان و محدود به زمان و محصور در تاریخ است. بلکه کربلا خود حادثه ساز و واقعه آفرین است .
کربلا میدان از بین بردن قارچهای اندیشه های مسمومی است که حول و حاشیه این محور، بی بصیرتی و کم فهمی مردم سر بر آورده بود. استوای کربلا تمیز دهنده و جدا کننده است، اصحاب شمال و اصحاب یمین در دو طرف این خط قرار گرفته اند و خط سرخ کربلا تبیین کننده حق و باطل و مقسّم دنیا طلبان و منحرفان با رها شدگان و احرار. کربلا سکوی پرواز و صعود است . مردانی چون قاسم، زهیر، بریر، جعفر،اصغر، مسلم و... که پرواز برای بقاء و جاودانگی حقیقی آن جهانی را در سر داشتند. و از سویی دیگرکربلا نقطه سقوط و ذلالت جماعتی گمراه و منحرف است که خود ظرفیت پذیرش حق و حقیقت را نداشته و یا نخواستند که داشته باشند و چون خفاشان و کرکسها در پهنای رذالت سقوطی به قهقهرا داشته اند، سقوطی تا ژرفنای تاریخ سیاه چهرگان و ذلیلان .

کربلا چشمه ی کوثر است، در کویر تنهایی و بی یاوری. چشمه ای که آب آن مایه حیات بشری است و همواره در عمق و جان و باورهای آدمیان جاری و ساری و سیراب کننده کامهای تشنه آزادی و آزادگی است.

کربلا نقشه راه است برای طالبان و سالکان کوی دوست و وصال یار و مرکز ثقل اعتقادات و ارزشها و هنجارهای ناب برای جستجوگران و کمال جویان و سعادت خواهان. کربلا یک فرهنگ است، یک اندیشه ناب و یک حرکت و جنبش به وسعت تاریخ بشریت. کربلا یک کانون جوشان ولایت پذیری و اطاعت با شعور و آگاهی است.. کربلا کارخانه ذوب و تفتیدگی انسانهایی خود ساخته و مقاوم و ولایت مدار محض است. کربلا حادثه و واقعه ای صرفاً تاریخی نیست بلکه تأثیرگذار و الگو ساز در همه اعصار و زمانهاست. کربلا مبدأ تاریخ انسان آزادگی و حریت است.

کربلا یعنی قلب تپنده تاریخ و عاشورا آغاز تاریخ حقیقی هجری شهادت بود. در کربلا وفاداری جرم بود و جفا کردن روا و مقبول، در کربلا جواب هم رنگی، سنگ بود و سزای خوب بودن چوب. در کربلا طاقت ها طاق شدند. خیمه هایی عمود بر پا بود. در کربلا آب فرات از خجالت عباس آب شد. تنها در کربلا حق برادری به خوبی ادا شد و حق خواهری نیز هم. در کربلا تنها انسان، قصاص شد. و تاوان دوست داشتن و ایستادگی بر سر پیمان را با دادن سر ، پذیرا شد. در کربلا خیمه ها چون هیمه آتش شدند. در کربلا انگار نیزارهای فرات، نیزه شدند و مشکها با اشکها پر و حسرت و رشک در پی مشکی که هیچگاه پر نشد و به کام تشنه ای نریخت. در کربلا آب بی آبرو شد و آبروی عباس. لبان تشنه اش در دل آب شد. هوای کربلا بی هوایی ا ست، آرامش و نسیمی ندارد، طوفانی و پرخروش است. در کربلا نورها در چشمان بصیر، موج می زدند و بصیرت در دینداران غوطه ور، اعمالشان تنها با اخلاص، آمیخته و قلبهاشان توأم با یقین و اطمینان.

در کربلا حتی صبر هم از تحمل سختی و شدائد آل البیت بی صبر و بی طاقت است، در کربلا نوازش کودکان و طفلان با تازیانه و زبانه آتش بود و  پاهای تاول زده و صورت های نیلی چون آسمان غم گرفته و نیلگون می مانست. کربلا نقطه پرگار عالم است و دلهای عاشق، مجنون وار در حرکت و دَوَران حول این محور و نقطه رهایی. در کربلا کهنه پیراهن در بازار معرفت و معرکه عشق، گران بهاترین و گرانسنگ ترین لباس در طول حیات آدمی و تاریخ بشریت است. در کربلا نه تنها آدمیانی خاص و برگزیده وفاداری را به حسین به اثبات رساندند بلکه اسب (ذوالجناح) این حیوان نجیب نیز رسم وفاداری را به اکمال رساند و به همه ما آدمیان چگونگی سبک و منش آن را آموخت، اگر چه خودش همیشه خویش را شرمنده می دانست و یار نیمه راه رفیق غار خویش بود. کربلا تنها جایی بود که سرها زودتر از ابدان پاک گردش و هجرت را آغاز نمودند و مرکبشان نوک نیزه ها بود.در کربلا هفتادو یک ستاره به همراه خورشید از داخل گودال قتلگاه طلوع بی غروبشان را آغاز کردند. کربلا جایی است که تا ابد و در تمام طول شبانه روزی ناله و شیون بدون انقطاع از آن بلند است. در کربلا بوته های خار از فشار و درد صحنه های جنگ و رنج یاران حسین(ع) تیغ بر بدنهاشان فرو بردند و از شدت رنج و مصائب به خودپیچیدند. هم ناله با طفلان شدند. در کربلا شمشیرهای سه شعله ناکثین، مارقین و قاسطین یکجا بر گلوی تشنه و مفسر قرآن و دین ناب محمد مصطفی (ص) فرود آمدند.در کربلا طاقِ طاقت شکست.

و اکنون کربلا همچون گذشته سرسبزترین و حاصلخیزترین باغهای عالم را در خود جای داده است دردِلِ این باغ، گل محمدی همواره عطر افشانی می کند و سراسر آن را انبوهی از گلهای لاله و شقایق فرا گرفته. امروز کربلا محل صدور خالصترین گلهای شقایق و لاله به سراسر گیتی است. و تمام شقایقها و لاله ها از صدر اسلام تاکنون نشان و ریشه در کربلا دارند.

و کلام آخر، آری کربلا هنوز کرب و بلا است.