بحث اصلاح الگوی مصرف و راهکارهای آن
۱۳۹۲/۰۳/۰۶

فرآیند و گفتمان توسعه که ضامن پیشرفت و رفاه عمومی است ، عواقب و پیامدهایی را نیز به همراه دارد که بی توجهی به آن نتیجه ای جز تهدیر و تهدید منابع ملتی ندارد. شیوع رفاه و میل و حرص نسبت به   بهره برداری از دستاوردهای تکنولوژی و توسعه ، گاهی به روندی غیرقابل مهار و بی مهابا تبدیل می شود و ملتی، ناخودآگاه تمامی منابع و داشته های خود را بدون تامل نسبت به عواقب مخرب و زیانبار آن به قربانگاه تباهی می کشاند. بی جهت نیست که رهبر زمان شناس ما ، آغازین سال دهه چهارم انقلاب را به شعار محوری « اصلاح الگوی مصرف» مزّین نمود.

روند رو به رشد و فزاینده اسراف و تبذیر و تمایل به تجمل گرایی ، پدیده ای نوظهور و خلق الساعه در کشور ما محسوب نمی شود. سالیانی است که متاسفانه این بیماری مزمن اجتماعی ، چهره کریه خودرا نمایان ساخته و گویی مسابقه ای نفس گیر را در خصوص دستیابی هر چه بیشتر به امکانات رفاهی و دستاوردهای تکنولوژی و به رخ کشیدن آن در بین عوام و خواص به نظاره نشسته ایم.

موید این مدعا بررسی فرازهایی از سخنان رهبری در سالهای گذشته پیرامون این مقوله است .

1-  « 2/9/1368 » : «اینجانب از اینکه کسانی می کوشند تا در میان مردم ، رسم تجمل گرایی و اسراف و ولخرجی را ضایع کنند شدیداً نگران و متاسفم و از اینکه مردم فداکار و انقلابی ایران به مصرف گرایی سوق داده شوند و قناعت انقلابی را از یاد ببرند به خدا پناه می برم.»

2- « 14/1/72 » : « بسیاری به خودشان حق می دهند که نعمتهای الهی را بی حساب و کتاب، مصرف کنند ، هیچ ملاحظه ای نمی کنند و هیچ حدی نگه نمی دارند و حتی نعمت های الهی را ضایع کنند . چقدر نان ضایع می شود، چقدر غذای طبخ شده شایع می شود چقدر میوه مصرف نشده ضایع می شود و از خانه ها بیرون ریخته می شود. چقدر لباس زیادتر از اندازه لازم خریداری می شود و در خانه ها و صندوقها می ماند برای اینکه یکبار در مراسمی پوشیده شود . اینها اسراف است. »

3- « 29/12/75 » : « در همه امور باید به صرفه جویی عادت کنیم. صرفه جویی ، یعنی آن چیزی را که قابل استفاده است و      می توانیم از آن استفاده کنیم. نسبت به امکانات با هوس رفتار نکنیم. دائماً چیزهای ماندگار را نوکردن ، چیزهای ضایع نشدنی را دور ریختن روش درستی نیست. به نظر من باید مسئولان کشور، راه صرفه جویی و مقابله با اسراف را به مردم یاد دهند. من بصورت کلی این را عرض می کنم مسئولان دولتی هم باید اسراف نکنند. اسراف مسئولان دولتی از اسراف مردم عادی مضرتر است. زیرا که این اسراف در بیت المال است. »

4- « 28/12/76 » : « من مردم را  به قناعت دعوت می کنم. قناعت سر افرازانه ، قناعت انسان عاقل و خردمندی که می داند آینده خود را با قناعت تامین می کند و زندگی و روال اقتصادی کشور را تسهیل و به مسئولین کمک می کند که بتوانند تدابیر صحیح را در کار اداره مملکت اعمال کنند. »

5- « 4/10/77 » : «لازم است که به مسئله قناعت اهمیت بدهند. اسراف نکردن در مواد غذایی ، چقدر مواد غذایی دور ریخته     می شود ؟ حتی اسراف نکردن در مواد دارویی ، چقدر مواد دارویی غیر لازم خریده می شود و به خانه ها برده می شود و بدون مصرف باقی می ماند. عزیزان، یک ملت حق دارد با رفاه زندگی کند. حق دارد خوش بگذراند. حق دارد از انواع نعم الهی استفاده کند. همه قشرهای یک ملت هم بایستی بتوانند استفاده کنند لیکن حتی در مواقعی که یک دولت و یک ملت برخوردار از درآمد هستند اسراف مضر و مذموم و شرعاً حرام است چه  بدتر آن وقتی که درآمد یک کشور به طور موقت کم شود. »

          فرازهای فوق در قالب هشدار و در واقع بعنوان عاملی بازدارنده و انذار دهنده درخصوص مصرف گرایی غیر متعادل و غیر معقول از سوی معظم له بیان شده است. چنانچه بررسی روند توسعه در کشور ما نیز بیانگر رشد روزافزون و بی رویه مصرف و عدم تعادل و تناسب آن با مسئله تولید داخلی بوده است. اما گو اینکه در سالهای پایانی دهه هفتاد و در تداوم آن، گذار سالهای دهه هشتاد این موضوع شدت بیشتری یافته به گونه ای که دیگر از قالب هشدار و تحذیر و تشویق به قناعت به گلایه مندی از تجملگرایی و اشرافی گری برخی از افراد تبدیل شده است. »

6- « 4/10/78 » : « اصل  تجمل، همراه با اسراف و زیاده روی است و بد است . لیکن جنبه دومی دارد که اهمیتش کمتر از جنبه اول نیست و آن انعکاس تجمل شما در زندگی مردم است. بعضی ها از این غفلت  می کنند. وقتی شما جلوی چشم مردم، وضع اتاق و دفتر و محیط کار و محیط زندگی را آنچنانی می کنید این یک درس عملی است و هر کس این را می بیند بر او اثر می گذارد ، فضا را فضای تجملاتی و تجملگرایی و عادت کردن به تجمل قرار ندهیم.

7- « 15/9/81 » : مصرف گرایی برای جامعه، بلای بزرگی است. اسراف، روز به روز، شکافهای طبقاتی و شکاف بین فقیر و غنی را بیشتر می کند. یکی از چیزهایی که لازم است برای خود وظیفه بدانید اجتناب از اسراف است.

و سرانجام روند اسراف و مصرف گرایی و میل به تجمل و تبذیر به چنان حدی از افراط رسید که ابتدای دهه چهارم انقلاب اسلامی توسط معظم له به اصلاح الگوی مصرف نامگذاری شد. ایشان در گفتمان سالانه خویش در مشهد مقدس نکاتی بسیار محوری و مهم را در این ارتباط بیان فرمودند :

          «یک قدم اساسی در زمینه پیشرفت و عدالت، مسئله مبارزه با اسراف ، حرکت به سمت اصلاح الگوی مصرف و جلوگیری از ولخرجی ها و تضییع اموال جامعه است لازم است بعنوان یک سیاست، مسئله صرفه جویی را در خطوط اساسی برنامه ریزی هایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم.

          صرفه جویی بمعنای مصرف نکردن نیست بلکه بمعنای درست مصرف کردن ، بجا مصرف کردن ، ضایع نکردن مال و مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. مصرف بیهوده و هرز در واقع هدر دادن مال است. وضع جامعه ما بلحاظ مصرف وضع خوبی نیست. عادتهای ما ، سنتهای ما ، روشهای غلطی که یاد گرفته ایم. یک نسبت درست و به سود تولید وجود داشته باشد. یعنی تولید در جامعه همیشه باید بر مصرف، افزایش و برتری داشته باشد. وقتی جامعه ای دچار اسراف شد از لحاظ فرهنگی نیز بر روی او تاثیر منفی گذاشته می شود. بنابراین مسئله صرفه جویی و اجتناب از اسراف هم اقتصادی است هم اجتماعی و هم فرهنگی.

مثلاً در مورد نان 33% آن ضایعات است. در مورد آب  22%  از آن هدر می رود. مصرف انرژی در کشور ما بیش از دو برابر مصرف متوسط در جهان است. ( چه برق و چه حاملهای انرژی نظیر نفت ، بنزین ، گاز و گازوئیل).»

عدم فرهنگ سازی درخصوص استفاده درست از دستاوردهای توسعه منجر به تولید فرهنگ استفاده نابجا و ملکه شدن آن در بین مردم شده است. در برهه کنونی و با توجه به ایجاد موجی از بحران و رکود فراگیر در اقتصاد جهانی طرح چنین مسئله ای خود بیاگر شناخت دقیق و آگاهانه رهبر معظم از چالشی جدید در عرصه اقتصاد است که عدم تدبیر صحیح و بهنگام در این خصوص ، معضلات بیشماری را در ابعاد مختلف اقتصادی ، اجتماعی و حتی فرهنگی در پی خواهد داشت. به همین جهت طرح بحث « اصلاح الگوی مصرف » نمی بایست تنها در محاق نظریه پردازی و گفتمان باقی بماند و بیش از هر چیز دیگر نیازمند بررسی و کنکاش عمیق و جامع الاطراف و سپس ارائه راهکارهایی کاربردی و قابل انجام تا حصول مقصود و رسیدن به ساحل نجات است تا از این رهگذر انشاء الله با تحمل کمترین هزینه و آسیب علاوه بر حفظ دستاوردهای ارزشمند انقلاب و منابع ملی و میهنی ، بستر و زمینه و بهره مندی نسلهای آینده نیز از این ثروت خدادادی فراهم گردد. تعمق و تامل در این وادی ، فی البداهه راهکارهایی محسوس و ملموس را در وادی نظر فرار می دهد که به سمع و نظر خوانندگان این نوشتار خواهد رسید :

1- جمع آوری اطلاعات : پیش از برداشتن هر گامی و در هر تجربه علمی ، جمع آوری اطلاعات مربوط به موضوع و مقوله مورد نظر بدیهی ترین و ابتدایی ترین اقدام منطقی قلمداد می شود. امروزه این عبارت که «هرجا اطلاعات بیشتر وجود دارد قدرت نیز وجود دارد» به صورت یک اصل قابل قبول مورد پذیرش واقع شده است.اطلاعات جامع و کامل خود سبب کاهش هزینه های ناشی از اقدامات غلط و نابجا می گردد . دستیابی به اطلاعات غنی و گسترده امکان درک و برداشتی صحیح تر و اصولی تر از شاکله موضوع و پردازشی مبنایی تر را فراهم می سازد به همین جهت نخستین  گام در راه اصلاح الگوی مصرف و پیش از هر اقدامی جمع آوری تمامی اطلاعات مربوط به این موضوع است. اطلاعات درخصوص آنکه الگوهای مصرفی ایرانیان در زمینه های مختلف چگونه است و اینکه الگوهای مختلف جهانی چگونه و الگوهای صحیح بومی چگونه می تواند باشد و زمینه ها و بسترهای دستیابی به آنها چیست ؟ در این راستا تهیه بانک جامع اطلاعات و داده ها در تمامی شئون و حوزه های مختلف و نیز فعالیتهای ذیربط از تهدید زمان و تضییع فرصتها ممانعت بعمل آورده و سبب تسریع در زمان وعدم اتلاف وقت و انرژی خواهد شد در واقع ، انسان در پرتو مبادله اطلاعات است که می تواند بیندیشد، بیافریند و به واقعیتهای تازه دست یابد و بدین ترتیب ، نقشی تعیین کننده در جهت توانمندی و بالندگی جامعه ایفا کند . برنار سیلوستر فیلسوف فرانسوی  می گوید : «ما همچون کودکی هستیم که روی شانه های موجوداتی عظیم ایستاده است ، اگر می توانیم دورتر و بهتر ببینیم نه از آن روست که دید ما عمیقتر و دقیقتر از آنهاست و یا اینکه بالاتر از آنها هستیم بلکه به این علت است که به برکت عظمت و بزرگی آنها بالا رفته ایم؛ پنج قرن بعد نیوتون با تایید نظر سلف خود تکرار کرد « اگر من بیشتر از دیگران می بینم تنها به این علت است که بر شانه های بزرگان ایستاده ام.»

2- تهیه نقشه جامع علمی : پس از فراهم نمودن اطلاعات مرتبط با موضوع ، گام مهم بعدی ، تهیه نقشه و مسیر حرکت و پیمایش بر اساس نظریات و تئوریهای استنباط شده و صورتبندی های موثر و ذی دخل در بستر اصلاح الگوهای مصرفی است که بر این اساس در هر یک از حوزه های مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی وظایف و اشتغالات هر فرد و گروه و نهاد، مشخص و در نتیجه از انجام کارهای موازی که خود سرمنشاء اسراف و تبذیراست جلوگیری بعمل آید و نیز اسباب تسریع در دستیابی به اهداف فراهم گردد.

          نکته حائز اهمیت آن است که در تهیه نقشه جامع، پرداختن به تمامی زوایا و اضلاع و نقاط و نکات مهم و محوری        می بایست مورد مداقه و منظور نظر قرار گیرد چنانکه مثلاً بحث آمایش سرزمینی و توجه به پراکنش جمعیتی، پتانسیل مصرف انرژی در هر منطقه، عادتها و عرفهای مناطق مختلف در بحث مصرف حاملهای انرژی ، تنوع و تکثر اقلیمی و نژادی و نقش آن در چگونگی و میزان بهره مندی از انواع گزینه های حامل انرژی بومی توسط ساکنین هر منطقه و به عبارت بهتر تعیین جغرافیای الگوی مصرف بر اساس مناطق مختلف خود می تواند از محورهای قابل توجه در ترسیم نقشه جامع محسوب گردد. در اینخصوص بهره گیری از تجربیات و توانمندیهای اشخاص حقیقی و حقوقی، صاحبنظران و متخصصان مجرب ، نخبگان ، اساتید حوزه و دانشگاه نیز می بایست ملحوظ قرار گیرد.

          بهره گیری از رهاورد علمی و ماحصل تجربی سایر کشورها در بهره وری از منابع عمومی ملیشان بطور قطع، محمل و دستاویزی مناسب برای برنامه ریزان و طراحان و تئوری پردازان محسوب می شود چرا که امروزه موضوع بهره وری بالا و          بهره مندی درست از داشته ها و سرمایه های یک کشور خود به مبحثی علمی و قابل توجه تبدیل شده است . استفاده از علوم و تجربیات دیگران عامل بسیار مهم در جلوگیری از تهدیر وقت، انرژی و پیمودن راههای پیموده شده و به مرحله تجربه درآمده ناصواب خواهد بود و در عوض ، احصاء متدهای موفق و قرین به توفیق با کمترین هزینه و بیشترین دستاورد، روشی توام با عقلانیت است که محل تردید و تشکیک نمی باشد.  بر اساس گفتار قرآن مجید : تلک الایام نداولها بین الناس . در قرون گذشته و در اوج شکوفایی و درخشش تمدن اسلامی ، غربیها با اعتصام به دستاوردهای این تمدن بزرگ، اکنون به تعالی علمی رسیده اند و نامعقول نیست اگر ما نیز از دستاوردهای مثبت و مطلوب آنان در راه برتری و استعلای خویش بهره مند شویم و از این رهگذر، گامی هر چند اندک در راه غنا و تعالی دوباره تمدن کهن خویش برداریم. اما نکته ظریف و بسیار مهم در این فرآیند ، مسئله بومی سازی علوم و تجربیات وارداتی از سویی و نیز بسترسازی و فرهنگ سازی متناسب با آن از سوی دیگر است. تردیدی نیست که بسیاری از کارکردهای صرفه جویانه و اشکال صحیح مصرف در کشورهای موفق را می توان الگو برداری نمود. پیش از آن اما می بایست نسبت به تنقیح و بازآرایی آنها متناسب باطبع و عرف و ظرفیت پذیرش جامعه ایران اقدام کرد. مصداق بسیار کوچک آنرا در نوع استفاده از آب می توان عنوان نمود. اهتمام ایرانی مسلمان نسبت به عباداتی نظیر غسل، وضو و اجتناب از نجاسات ، بطور طبیعی سبب استفاده بیشتری از آب می شود و به همین جهت میزان و سرانه مصرف آب بطور طبیعی درخصوص یک فرد مسلمان و غیر مسلمان قابل مقایسه نمی باشد. و بر همین اساس انتظار انطباق کامل الگوهای مصرفی کشورها با یکدیگر چندان منطقی و معقول نیست . همین استدلال در بوته مثال درخصوص میزان مصرف بنزین و یا نان نیز مشهود است. چنانکه فراهم آوردن بستر و ساز و کار مقدماتی مسئله در وهله نخست در برآورده شدن انتظار مصرف صحیح ، ضروری و غیر قابل اجتناب است. توجه به این نکته که چه میزان بنزین در ترافیک سنگین شهرهای بزرگ هدر می رود و یا آنکه عدم وجود وسایل نقلیه عمومی در سطح گسترده و عام آن میل و رغبت به استفاده از اتومبیلهای شخصی را بر می انگیزد و نیز بی توجهی نسبت به کیفیت پخت نان سبب افزایش دور ریز آن می شود خود نمونه هایی در تایید موارد فوق قلمداد می شود. به همین لحاظ صرفاً گرته برداری و کپی کردن الگوهای غربی در کشور ما بدلیل تفاوتهای رفتاری ، اعتقادی و فرهنگی نه تنها پاسخگوی این نیاز دامنه دار نیست بلکه در مواردی سبب رویگردانی و بی توجهی عامه مردم در نتیجه عدم اجرای صحیح و متعارف موضوع خواهد شد.

          از محورهای بسیار مهم در حیطه این بحث ، چگونگی مدیریت در روند شکل گیری ، ساختارمندی و شیوه های اجرایی است به گونه ای که پیش از هر اقدام عاطل و بیهوده و بمنظور پرهیز از موازی کاریها و بروز ناهماهنگیهای ممکن ، شاکله و چینش مدیریتی صحیح ، می بایست در راس توجه قرار گیرد. به گونه ای که مثلاً در حوزه مدیریت کلان ، زمینه های پیشگیری از ورود کالاهای فاقد توجیه و منجر به اسراف فراهم گردد. روند تحقق اهداف اصل  13  در توسیع وسایل حمل و نقل عمومی و سایر بندهای مربوط به آن شتاب بیشتری پذیرد ، به چالش عظیم ترافیک در شهرهای بزرگ توجه بیشتری معطوف شود ، نسبت به جداسازی آب آشامیدنی و آب مصرفی اقدام گردد و به سایر راهکارهایی که در عرصه مدیریت کلان قابل تحقق می باشد التزام و مساعی وافی مبذول شود.

3- بکار گیری منابع انسانی متخصص و کارآمد : شاکله و ساختار یک طرح هر اندازه هم که از صحت تدبیر و اتقان و ابتناء نظری مناسبی برخوردار باشد اما به هنگام ورود به مرحله عملیاتی و اجرایی شدن ، توسط عوامل و نیروی انسانی نابلد و غیر متخصص جنبه تحقق پیدا کند ،‌توفیق و فرجامی مطلوب نخواهد یافت. واقعیت آن است که ضلع منابع انسانی مجری در فرایند تحول در مسیر اصلاح الگوی مصرف را می بایستی هموزن با سایر گزینه های مرتبط، منظور نظر قرار داد.

          در حوزه مدیریت میانی که شامل تمامی وزارتخانه ها ، نهادها ، سازمانها و ارگانهای دولتی ، نیمه دولتی و حتی خصوصی که به نوعی با دولت در ارتباط می باشند می شود خود می بایستی پیشقراول و پرچمدار حرکتی فراگیر و اشاعه دهنده صرفه جویی و بازدارندگی در نوع مصرف و پرهیز از افراطها در این زمینه باشند. بدون تردید شناخت مبادی اسراف چرایی افراط در مصرف آب و برق و گاز و تلفن و بنزین و کاغذ و بودجه و اعتبار و غیره و ذلک در حیطه فعالیتهای هر نهاد و مجموعه ای قابل تشخیص و احصاء می باشد. البته این تمام ماجرا نیست چه بسیار موارد و فقرات که در این عداد مورد اشاره قرار نگرفته اما با جزء نگری و موشکافی، سهمی بسزا در جلوگیری از تهدید منابع و درآمدهای ملی دارند و سرانجام در حوزه مدیریت خرد و عمومی ، مهمترین و صحیحترین شیوه و ساز و کار مألوف و معقول، بحث فرهنگ سازی و آنهم با تاکید بر وجه اثباتی و تشویقی ان و نه صرفاً تکیه بر نفی و پرهیز دادن است. بدون شک بازنمایی و بازگویی این واقعیت که تعادل و اعتدال در نحوه برداشت از منابع در حد نیاز با تاکید بر اصل نفع و منفعت و نیز اصل پس انداز برای فرزندان و آیندگان و تبلیغ در این عرصه و نیز ایجاد ساز و کارهای مناسب جهت تشویق و ترغیب افراد حقیقی و حقوقی، مورد پذیرش و اتفاق اکثریت مردم نیز خواهد بود و تبیین رابطه و معادله قناعت و اعتدال در مصرف از سویی و منافع فراوان آن از سوی دیگر، خود بستر تحقق این  مهم را میسر خواهد نمود.

          در ذیل همین بحث، ایجاد نگرش یا نگاه برنامه محور بر اساس توسعه پایدار و چشم انداز بیست ساله می بایست مطمح نظر قرار گیرد. برنامه ریزی متوازن و متعاقباً توزیع و توسعه پایدار که طبیعتاً ملتزم رویکردی تعدیلی و تکلیف مدارانه همراستا با رشد جامع الاطراف کشور است در بطن چنین مدیریتی قرار خواهد داشت.

          بر اساس پژوهشهای علمی و جامعه شناسانه ، در کشورهای در حال توسعه که کشور ما نیز در زمره این دسته قرار می گیرد روح حسابگری از رشد بسیار بالایی در بین افراد جامعه برخوردار است در چنین جوامعی افراد برای کسب مال بیشتر به سوی انواع وسایل و حرفه ها و فعالیتها مانند تجارت و صنعت و تولید و کسب مال و در آمد بیشتر کشیده می شوند. اینگونه جوامع بتدریج به سمت و سویی می روند که در آن نه کسی حاضر است چیزی را برای خاطر فرد دیگری ببخشد و نه رغبت دارد بدون اکراه، چیزی را به دیگری بدهد. مگر آنکه این دهش به ازای هدیه یا کاری باشد که او بتواند آنرا دست کم هم ارز و برابر با چیزی که خودش داده است تلقی کند ، و به طور کلی عقل و اندیشه ، احساس و عواطف را تحت الشعاع قرار می دهد. برونداد بارز این نوع زندگی ، رفاه طلبی و میل به مصرف بیشتر بجای تولید است در یکسوی قضیه تولید گران و سرمایه دارانی وجود دارند که در پی فروش گسترده و روزافزون محصولات خود می باشند و در سوی دیگر مصرف کنندگانی قرار می گیرند که در به روز کردن و آنلاین بودن با آخرین دستاوردهای دنیای جدید با یکدیگر مسابقه می دهند. یک طرف به سودهای کلان می رسند و حسابهای بانکیشان روز به روز پر و پیمانتر می شود و در جبهه مقابل ، جیب ها برای خرید مدلهای جدید البسه و اجناس شیک و پر زرق و برق خالی تر و خالی تر می شود. به گونه ای که بسیاری از افراد طبقه متوسط برای جانماندن از قافله مبهوت مانده به بیماری جذاب مصرف گرایی از گرفتن وامهای سنگین و تحمل فشارهای اقتصادی و مضایق مالی که خود پیامدهای ناگواری برای بسیاری از    خانواده ها ایجاد می کند ابایی ندارند. در طبقه فرا دست متوسط جوامع شهر نشین نیز که حکایت به گونه دیگری رقم می خورد. میل به اشرافیگری که به تبع آن بسیاری از ارزشها نظیر ایثار و از خود گذشتگی ، رسیدگی به همنوع و زیردستان و بسیاری از مفاهیم معنوی و ارزشی ناخودآگاه به بوته فراموشی سپرده می شود. آری اینها از عواقب غیرقابل اجتناب توسعه است . بنابراین وقتی گفته می شود که بسیاری از مفاهیم وارداتی را می بایست به شیوه بومی آن متحول نمود و ابتدا بستر و فرهنگ و شیوه صحیح مواجه شدن آنرا به مردم آموخت سخن نابجایی نیست؛ کما اینکه حتی خود غربیها نیز متوجه این معضل شده و برای آن چاره اندیشی نموده اند و شاید به همین علت است که اکنون هجمه تبلیغی سرمایه داری جهانی متوجه کشورهای جهان سوم و یا در حال توسعه شده است و آنان به انحاء مختلف می کوشند تا محصولات خود را به شکل انبوه به اینگونه جوامع تزریق نموده و با ترغیب مردمان این کشورها به مصرف گرایی بیشتر ، سودی کلان و بادآورده را نصیب خود سازند.

4- اطلاع رسانی : گردش آزاد اطلاعات و روز آمدن بودن آن در زندگی انسانهای امروزی بسیار با اهمیت است. نیاز به اطلاعات در امر برنامه ریزی ، سیاستگذاری و تصمیم گیری بحدی موثر است که برخی کشورها ، اطلاعات را در ردیف مواد انرژی زا می دانند.

          موضوع تبلیغات را از جنبه های مختلف و با تاثیرات متفاوت، حول محور اصلاح و تعدیل مصرف می توان بررسی کرد. و سئوال اساسی در این خصوص آن است که آیا با استفاده از تبلیغات و اطلاع رسانی و آموزش رسانه ای می توان موج و یا تاثیر قابل قبولی را در افکار عمومی در این جهت ایجاد کرد یا خیر ؟

          امروزه عمده ترین نقشی که وسایل ارتباط جمعی بر عهده دارند عبارتست از : فرهنگ سازی ، آموزش، اطلاع رسانی و ایجاد مشارکت اجتماعی، س. پ. اسکات اولین سردبیر روزنامه گاردین در این باره می گوید : مطبوعات و رسانه ها بعنوان وسایل ارتباط جمعی دو نوع نقش و کارکرد دارند :

1- نقش و کارکرد اطلاع رسانی.

2- نقش و کارکرد بیان عقاید.

مرتن ولازار سفلد در کتاب « ارتباط ، سلیقه مردم و عمل اجتماعی سازمان یافته ‌»‌وظایفی را برای وسایل ارتباط جمعی قائل شده اند که عبارتست از :

1- وظیفه اخلاقی ( حمایت از هنجارهای اجتماعی )‌.

2- امکان اعطای پایگاه اجتماعی .

3- برخی وظایف نامطلوب ( مانند تخدیر اجتماع ) [i]

          از همین روست که ، اطلاع رسانی را از جنبه های متفاوتی در ارتباط با موضوع بحث قابل بررسی می دانیم. بعنوان مثال فیلمها و سریالهای اخیر تلویزیون یا رسانه ملی را در نظر بگیرید. در کشور ما که تلویزیون خصوصی وجود ندارد و با چشم پوشی از درصدی از افرادی که با استفاده از شبکه های ماهواره ای اوقات فراغت خود را پوشش می دهند بدون تردید تمامی نگاهها منعطف و معطوف به برنامه های صدا و سیماست. در وسایل ارتباط جمعی دولتی طبیعتاً توجه به بعد فرهنگی مسئله وجه بارزتری می یابد چنانکه امام خمینی (ره) صدا و سیما را دانشگاه عمومی نامیدند و این سخن بصورتی علمی تر از سوی دانشمندان علوم ارتباطات مورد تایید واقع شده است. آنان رسانه های ارتباطی را آموزش دهنده می  دانند و بر این بعد از کارکردهای آن تاکید بیشتری        می ورزند .زیرا مردم ، همواره از آنها تاثیر می پذیرند. رسانه ها فراهم آورنده دانش و شکل دهنده ارزشهایند . هنگامی که وظایف آموزشی ویژه ای بر عهده نظامهای ارتباطی نهاده شود آنها اغلب در زمینه هایی موثرتر خواهند بود که نظامهای آموزشی رسمی در آنها بی تاثیرترند. « در میان رسانه های جمعی ، رادیو و تلویزیون از لحاظ آموزش غیر رسمی جایگاه ویژه ای دارند. اگر از خصلت سرگرم کننده رادیو و تلویزیون بگذریم این وسایل به دلیل بُرد وسیعشان یکی از بهترین وسایل آموزشی و فرهنگی هستند کاربرد رادیو و تلویزیون در آموزش غیر رسمی کشور های مختلف ، شدیداً تابع هدفهای توسعه و رشد آن کشورهاست ناگفته پیداست که شیوه صحیح مصرف، نیاز به فرهنگ سازی و آموزش دارد و بخش اعظم این رسالت بزرگ بر عهده رسانه ملی قرار می گیرد. تلویزیون می تواند با پخش فیلمها و سریالهای سرشار از تجمل و مصرف گرایی علیه و یا بالعکس با نمایش قناعت و پرهیز از اسراف ، له این هدف بزرگ گام بردارد. صدا و سیما می تواند با پخش آگهی های بازرگانی مشوق مصرف گرایی، ناخودآگاه، اسراف و تبذیر را تبلیغ کند و یا به عکس آن با پخش فیلمهای آموزشی مستند از شیوه های صحیح مصرف و قناعت گرایی از فرهنگ مناطق بومی و نژادی خود و یا سایر کشورها، گامی مثبت در این راه بردارد. پس از رادیو و تلویزیون و در رده های بعدی، شبکه بزرگ تبلیغی سنتی متشکل از روحانیون و ائمه جمعه و جماعات که از مهمترین گروههای مرجع جامعه محسوب می شوند نقشی بسزا رادر این خصوص می تواند ایفا نماید که در بخشهای بعدی این نوشتار به تشریح آن خواهیم پرداخت.

          از دیگر موارد اطلاع رسانی و تبلیغات در این زمینه می توان به نقش بسیار مهم مطبوعات ، سینما و اینترنت و فضای مجازی و سایبر علی العموم اشاره نمود. تالیف مقالات مختلف و کتابهای مرتبط با موضوع بحث نیز در زمره اقدامات مثمرثمر قلمداد می گردد.

          در بخش تبلیغات سنتی و رو در رو، اختصاص بخشی از سخنرانیها ، مواعظ و منبرها با بهره گیری از آیات و روایات و تطبیق آن با مسائل مستحدثه توسط شبکه تبلیغ روحانیون مستقر در تمامی نقاط کشور ، همچنین ائمه جماعات مساجد و امامان جمعه شهرها و مراکز استانها، بخشی ازتبلیغ مورد نظر را در بر می گیرد.

          حمایت و تشویق سینماگران به پرهیز از اشکال و زوایای پر تجمل در فیلمها و به عکس بهره مندی از شیوه های متناسب با ارزشهایی نظیر اعتدال و رعایت اخلاق صحیح مصرف ، مدیومی قابل قبول در این حیطه ارزیابی گردد.

          تخصیص مباحث و مقالاتی مرتبط با بحث الگوی مصرف در جراید ، مطبوعات و مجلات نیز بخش دیگری از اقدامات موثر در اینخصوص می باشد. ذکر این نکته ضروری است که همگان باید بدانند و به این تحلیل دست یابندکه رعایت اعتدال در مصرف نفعی فراگیر دارد و انتفاع آن نصیب فرد فرد ایرانیان خواهد شد و لذا نمی بایست این مقوله و مبحث را به گونه ای قلمداد نمود که شائبه دولتی بودن پیدا نماید. این معضل، یک ناهنجاری ملی است و ارتباطی با نظام یا حکومتی خاص ندارد. رفع عادات و عیوب و نواقص در هر کشور و نزد هر ملت و جامعه ای با هر گرایش و سلیقه و مکتبی پسندیده و قابل قبول خواهد بود. تبیین این حقیقت توسط رسانه ها از درجه اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. نقش اصلی رسانه ها در اینخصوص آن است که همگان خود را مرتبط و درگیر با این موضوع، تلقّی نمایند نه آنکه آنرا تنها در محاق وظایف و حیطه فعالیتهای نظام و حکومت بدانند.

          بهره گیری از فضای مجازی و اینترنت که گستره فراگیری و شمول آن به ویژه در بین جوانان و نوجوانان روز به روز بیشتر می شود نیز از سویه های دیگر حوزه تبلیغ و اطلاع رسانی محسوب می شود. که بر حسب اتفاق شاید بتوان گفت اکنون تاثیر و نفوذ آن در بین اقشار جوانتر، بیش از رسانه ملی است. اما متاسفانه در این خصوص نیز اندیشه و اراده لازم جهت بهره مندی بایسته از این ظرفیت و خاستگاه تاثیرگذار وجود ندارد. فرهنگ سازی ، توجیه مستدل و بلاگ نویسان و مدیران مسئول پایگاههای اطلاع رسانی، ایجاد ساز و کارهای تشویقی و در مجموع، اهتمام به تحقق مکانیسمی فکورانه و جهت بخش، نه تنها در بحث اصلاح الگوهای مصرف بلکه در بسیاری از زمینه های دیگر فرهنگی و اجتماعی می تواند مثمر ثمر واقع شود. خلاصه اینکه رسانه های جمعی درباره میزان و انواع اطلاعاتی که در کشورهای در حال توسعه در دسترس مردم قرار دارد می توانند مشارکت کنند؛ آنها  می توانند افقها را گسترش دهند ، به انتقال فکر کمک کنند و سطح فکر فردی و ملی را بالا ببرند. توسعه اقتصادی جز در صورت تحقق توسعه اجتماعی میسر نیست و توسعه اجتماعی خود مستلزم بسط آموزش و اطلاعات است ، بنابراین ، باید پذیرفت که وسایل ارتباط جمعی ، تاثیری قطعی بر توسعه فرهنگی و از خلال آن ، توسعه اقتصادی خواهند داشت. » [ii]

 آموزش و پرورش و اصلاح الگوی مصرف :

          چندی پیش در یکی از جراید پیرامون خاطرات فردی که در مالزی زندگی کرده مطالبی عنوان شده بود. از جمله آنکه در مالزی و در مباحث آموزش مدارس ، موضوع توسعه و پیشرفت کشور بصورت جدی مطرح و مورد تبیین قرار می گیرد به گونه ای که افکار دانش آموزان به گونه ای جهت داده شده که حتی به والدین خود درخصوص عدم رعایت هنجارهای مرتبط با پیشرفت کشور تذکر داده می شود. در ادامه وی اشاره کرده بود که خود من شاهد بودم فرد بزرگسالی، زباله کوچکی را در کنار خیابان گذاشت اما فرزند او برگشت و زباله را با خود حمل نموده و داخل سطل آشغال نصب شده کنار خیابان انداخت و به پدر خود توضیح داد که این کار، سبب اتلاف وقت و صرفه هزینه است چرا که بخاطر همین سهل انگاری ، افرادی می بایست زباله های ریخته شده در سطح خیابانها را جمع آوری و داخل زباله دان بریزند که باعث صرف وقت و پرداخت هزینه ای به این افراد می شود و همین امر ، توسعه و پیشرفت کشور را به تعویق می اندازد می سازد. شاید این مسئله جزبی چندان به چشم نیاید و کسی اهمیت خاصی برای آن قائل نشود به هر حال اما همین نکات ظریف وقتی که رعایت نمی شوند خود به معضلاتی جدی و هزینه بر تبدیل می گردد. مقصود ما این است که آموزش و پرورش جایگاه و خاستگاهی بسیار مهم در راستای اصلاح ناهنجاریها و معضلات اجتماعی و فرهنگی است و التزام به امر اعتدال و قناعت و اصلاح الگوها نیز جدای از این مقوله محسوب نمی شود. بسیاری از خصیصه ها و خصلتهای آدمی در دوران کودکی و جوانی شکل می گیرد و بر همین وصف ، خانواده و مدرسه دو عامل اساسی در آموزش و ایجاد خصلتهای نیکو در افراد محسوب می شوند. در بحثهای پیشین این نوشتار به موضوع فرهنگسازی متناسب با هر مقوله به ویژه بحث توسعه اشاره شد و اکنون می گوییم چه خوب است که این فرهنگسازی از سنین پایین و رده های آموزشی آغاز شود. این مهم با مسئله توسعه کشور در چشم انداز بیست ساله نیز تناسب دارد. اگر تاکنون برنامه های کوتاه مدت و میان مدت پنج ساله در دستور کار سکانداران و برنامه ریزان کشور قرار داشت اکنون با در افکندن برنامه ای بیست ساله در جهت پیشرفت پایه ای و زیر بنایی کشور این فرصت و بستر را فراهم ساخته است تا نگاهی دگر باره در جهت گیری های آموزشی داشته و مسیر صحیحی را که کشورهایی که در این زمینه  پیموده اند متناسب با فرهنگ ملی و بومی خود در دستور کار قرار دهیم. از جمله این بازنگری ها تلاش در جهت تغییر و تصحیح نگرش دانش آموزان نسبت به استفاده صحیح و معتدل ،‌ ایجاد نگرش قناعت محور و پرهیز از اسراف با تقویت روحیه و عرق ملی و پایبندی نسبت به پیشرفت کشور است. شاید از همین مراحل است که می توان زمینه جلوگیری  از فرار مغزها را نیز فراهم آورد. آنگاه که دانش آموزی روحیه تعهد نسبت به کشور خویش داشته وآینده و پیشرفت آن برایش مهم باشد و منافع ملی را بر منافع شخصی صرف ، ترجیح دهد و آنگاه که این عادت و خوی و خصلت برای او ملکه شود ؛ دیگر هیچگاه زرق و برق و تبلیغات کشورهای توسعه یافته ، چشم و گوش او را مسحور خود نمی سازد. اگر از کودکی به او بیاموزند که برای پیشرفت مام میهن باید از خودگذشتگی داشته باشد و بر بعضی خواسته ها و نفسانیات پای گذارد و قناعت پیشه سازد و اعتدال بورزد آنگاه در سنین بالاتر نیز هیچگاه منافع ملی را بر رفاه شخصی ترجیح نخواهد داد و دانش و آگاهی و خلاقیت خود را در خدمت ملت و میهن خویش قرار می دهد. آری ، حقیقت مطلب آن است که نظام آموزشی ما نیاز به بازکاوی و بازنگری و نوسازی دارد و چه بهتر که به بهانه اصلاح الگوی مصرف ، اولین قدم در همین راستا برداشته شود.

آیات و روایات و پرهیز از اسراف :

          « کلوا و اشربوا ولا تسرفوا انه لا یحب المسرفین » [iii] بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد. آیه فوق را خداوند کریم با عبارت « یا بنی آدم » آغاز نموده است . پس خطاب آن به تمامی انسانهاست که می فرماید از مواهب الهی استفاده کنید . اما اسراف نورزید. اسراف، عبارت از بیهوده خرج کردن مال ، حیف و میل کردن و زیاده روی است . همچنین در آیه  141 سوره مبارکه انعام خداوند کریم فرموده است: «کلوا من ثمره اذا اثمر و اتوا حقه یوم حصاده و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین »[iv]«تناول کنید و حق آنرا در روز درو و جمع آوری آن بدهید و اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست نمی دارد. »

          در بخش دیگری از آیات کریم، خداوند اسراف را تنها در خوردن و آشامیدن ندانسته و اسراف و زیاده روی در نفس را نیز مذموم شمرده است : «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله» [1][v] «ای رسول به بندگانم که بر نفس خود اسراف کردند بگو که از رحمت خدا هرگز مایوس نشوید. »

          توجه ویژه به بحث اسراف در آیات قرآن کریم بیانگر اهمیت این موضوع و پرهیز از آن می باشد. مواهب و نعمات الهی بیشمار و فزون از تصور آدمی است. خداوند صانع و هستی بخش ، قسمت و روزی هر جنبده ای را مقرر فرموده است اما افسوس که برخی از آدمیان ، تنها به روزی خود بسنده نمی کنند و حرص و طمع، آنانرا از دایره تقوی و خودنگهداری خارج می سازد، از همین روی در تضییع حقوق دیگران نیز خود را مجاز می دانند. اسراف نیز در زمره این قبیل خواسته های نابجاست. وقتی فردی بخود اجازه می دهد و خود را محق می داند که در بهره مندی از مواهب الهی هیچ حد و حدودی را رعایت نکند او مصداق « مسرفین »‌خواهد بود و بلا شک مشمول عذاب الهی می گردد. اینکه فردی بگوید من با دارایی خود ، مجوز استفاده از هر چیزی را دارم از منظر اجتماعی و عرفی جای خرده گیری ندارد اما با داشتن دیدگاهی اخلاقی و معنوی، او می بایست خود را مکلف به رعایت حق الناس و حق الله بداند. اینکه انسان ، خود را مکلف به رعایت اوامر و نواهی الهی بداند در دایره حقوق و قوانین مدنی قابل احصاء نیست ؛ بلکه خواسته ای درونی و اخلاقی محسوب می گردد. البته منظور نمودن ساز و کارهای تشویقی و تنبیهی در جهت سوق دادن اذهان و افکار به سمت اعتدال اجتماعی دور از دسترس نیست اما چگونه فردی متمکن را می توان مجبور ساخت که مثلا هر ساله سرویس مبلمان خود را عوض نکند و یا از ماشین های خارجی مدل جدید استفاده ننماید اما از منظری اخلاقی و در دایره دین مداری، فرد، تنها بخود نمی اندیشد بلکه منافع ملی و اجتماعی را نیز مد نظر قرار می دهد و آنگاه که جامعه و کشور خود را نیازمند از خود گذشتگی خویش تشخیص دهد ؛ ناخودآگاه خود را ملزم به قناعت و اعتدال می نماید هر چند که قناعت و اعتدال به گفته بزرگان دین ما بزرگترین ثروت محسوب می شوند.

اعتدال و روایات :  

اعدلوا هو اقرب للتقوی  [vi]

          اعتدال که از عدل و عدالت مشتق شده است بمعنای میانه روی و دوری از افراط و تفریط است. دین اسلام بر آن است تا با ارائه راهکار و دستورالعمل، پیروان خویش را بر صراط اعتدال نگاهدارد. اصولاً اسلام، دین اعتدال است. برخی معتقدند یهود، دین افراط و مسیحیت دین تفریط است اما اسلام در این میان، اعتدال و میانه روی را برگزیده و از همین روی ، اسلام را دین اعتدال    می توان نام نهاد.

          تخلق به اعتدال و میانه روی، مانع اسراف و تبذیر خواهد شد. در اینصورت فرد چه در جایگاه فقر و ناداری و چه در جرگه اغنیاء بواسطه همین خلق و خوی پسندیده نه به ذلت زبونی و دریوزگی گرفتار خواهد شد و نه آنکه به ورطه تجملگرایی و اسرافیگری در خواهد غلطید.

          اعتدال از منظر اسلام نه تنها در مباحث مادی و اقتصادی بلکه در تمامی جوانب و شئون زندگی مسلمانان قابل تعمیم و تصدیق است چنانکه حتی این مقوله در بحث عبادات نیز دخول دارد.

سعدی علیه الرحمه نیز می گوید:

« نه چندان بخور کز دهانت برآید

نه چندان که از ضعف جانت برآید.»

قرآن کریم ، امت اسلامی را امت میانه و وسط معرفی کرده است و پیامبر اکرم (ص) همواره مردم را به میانه روی توصیه فرموده است.

امام حسن عسگری (ع) نیز در نامه ای که برای یکی از شیعیان فرستادند او را به توانگری بشارت داده و توصیه فرمودند : بر تو باد به میانه روی و اعتدال و بر حذر باش از اسراف ؛ زیرا این عمل از کارهای شیطان است. [vii]

امام علی (ع) نیز در اینباره فرموده اند : « نادیده گرفتن برنامه اعتدال در زندگی باعث فقر و بدبختی می گردد.» [viii]

          همانگونه که پیش از این نیز گفته شد ، الگوی صحیح مصرف ، کم مصرف کردن و یا تفریط در مصرف نیست بلکه مصرف خوب و نیکو می تواند در برگیرنده معنای فوق می باشد. بعنوان مثال برخی به غلط گمان کرده اند که حرام کردن زینت ها و پرهیز از غذاهای پاک و حلال ، نشانه زهد و پارسایی است همانگونه که خداوند متعال نیز در قرآن مجید بدان اشاره فرموده است : « قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده والطیبات من الرزق قل هی للذین امنوا فی الحیاه الدنیا خالصه یوم القیامه » [ix] ای پیامبر بگو زینتهایی را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و روزی های پاکیزه را چه کسی حرام کرده است. بگو این نعمتها برای کسانی است که ایمان آورده و برای روز جزا خود را مهیا نموده اند.

امام صادق (ع) نیز در همین ارتباط فرموده اند : « ضمانت می کنم کسی که میانه روی کند فقیر نشود. »[x]

سخن گهربار دیگری نیز از امام علی (ع) نیز توجه به اعتدال در معیشت را از مصادیق ایمان دانسته اند: « انسانی که این سه خصلت را نداشته باشد، حقیقت ایمان را نخواهد چشید: ژرف اندیشی در علم دین، شکیبایی در حوادث، اندازه گیری نیکو در امر معیشت. »[xi]

     تبلیغ و اطلاع رسانی :‌

در اینکه مردم ایران از هر نژاد، قومیت ، دیانت و مذهب نسبت به میهن خویش از عرق و تعصب ویژه ای برخوردارند شک و تردیدی نیست. این حقیقت در برهه های مختلف تاریخ این مرز و بوم و در نسلهای متفاوت، به اثبات رسیده است. نمونه معاصر و بارز آن، دفاع جانانه هشت ساله در جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق و استکبار جهانی بوده است.

          نکته حائز اهمیت در اینخصوص؛ توجه به علل برانگیختگی این احساس پاک، نسبت به دفاع ملی است. چرا که در تاریخ گذشته نیز کشور ما تهاجماتی را به خود دیده است اما چنین اتحاد و اتفاقی در بیرون راندن مهاجمین، کم سابقه و شاید بی سابقه بوده است. وجود رهبر و مرجعی مقبول در ایجاد حماسه مذکور و نهضتی فراگیردر این دفاع ملی را مهمترین عامل می توان عنوان نمود . اکنون با توجه به دامنه فراگیر و نگران کننده افراط در اسراف و تجملگرایی و نامیده شدن سال جاری به حرکت در جهت اصلاح الگوهای مصرف، نیازمند عزم جدی و نهضتی ملی است و این مهم، نیاز به تبلیغاتی در خور و برانگیزاننده دارد.

          استفاده از شیوه های مختلف و متفاوت تبلیغی – سنتی و نوین – و بهره گیری از تمامی ابزارهای مرتبط با این مقوله از وعظ و خطابه و منبر گرفته تا برنامه سازی در رسانه ملی که بصورت مجزا بدان پرداخته خواهد شد. و نیز مطبوعات ، جراید ، پایگاههای مجازی اطلاع رسانی و .... همه و همه می بایست بستر ایجاد حرکتی فراگیر و نهضت گونه را فراهم سازند.

          در این گستره توجه به برخی ویژگیها و نکات ظریف، پیشرفت های محسوسی را در برخواهد داشت. توجه به خاص و عام بودن مخاطبان، توجه به سلایق و علایق اقشار مختلف، توجه به سطوح فکری و تحصیلی، میزان درک و پذیرش مطلب، توجه به شاخصه های مصرف مناطق جغرافیایی مختلف کشور، خرده فرهنگها، بوم زیستها و امثال این موارد از جمله نکات مذکور محسوب می شوند.

الگوی مصرف و اقتصاد اسلامی:

 نظام اقتصادی اسلام که در قالب آیات و روایات و ساز و کارهای حکومتی پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) ارائه شده است در برگیرنده بسیاری از نشانه ها و راهکارهای قابل تعمیم در حوزه اقتصادی است که می تواند حرکت به سمت و سوی مصرف صحیح را رقم بزند در فرهنگ اسلامی بر تلاش حداکثر و مصرف به اندازه تاکیده شده است اما در نظام غرب ، ‌تولید بیشتر برای مصرف بیشتر است متاسفانه در فرهنگ اقتصادی کنونی کشور ما، مصرف بیشتر بر تولید حداقلی چربشی دارد. نکته محوری در این بخش توجه به بحث مهندسی فرهنگی است. در صورتیکه گزینه مذکور که حدود هفت سال پیش توسط رهبر معظم انقلاب مطرح و عنوان شده بود اگر به درستی مورد تبیین و تحلیل قرار گرفته و اکنون مسیر اجرایی خود را می پیمود. اکنون می توانستیم مدعی داشتن فرهنگ اقتصادی مبتنی بر آموزه های اسلامی باشیم. در چنین فرهنگی نظام تولید و توزیع و مصرف، تعریف ویژه خود را دارند. نظام بانکداری و تقسیم درآمدهای ملی در بین اقشار و دهک های مختلف مردم از توازن و تناسب عدالت محوری برخوردار خواهد بود و در کنار آن ایجاد نگرش و فضای معنوی، مهمترین اهرم در سوق دادن آحاد جامعه بسوی مصرف صحیح و تولید سختکوشانه خواهد داشت. نظامی که کار و تلاش در تامین روزی خانواده را عبادت می داند و از سوی دیگر بر قناعت و اعتدال تاکید موکد دارد بدون شک می تواند الگویی صحیح و قابل قبول در گستره اجتماع بشری در فرهنگ اقتصادی و اجتماعی ارائه نماید.

          شناسایی مصادیق اسراف :‌

          بسیاری از رفتارهای مسرفانه در کشور ، اکنون روندی عادی و معمولی پیدا کرده است. و مردم آنرا حق طبیعی خود می پندارند در حالیکه اگر واقعیت مطلب برای آنان تبیین و تشریح شود و این روشنگری استمرار یابد و مثلاً مردم بدانند که چه هزینه گزافی برای تصفیه آب های جاری و زیرزمینی و تبدیل آن به آب شرب مصروف می گردد و نیز وسواس ملتها و جوامع دیگر را نسبت به مایع حیات بفهمند و درک نمایند آنگاه شاید کمتر کسی بخود اجازه دهد تا با آب شرب و تصفیه شده به شستشوی اتومبیل اقدام کند و یا برای آبیاری باغچه به میزانی وافر این نعمت گرانبها و کمیاب را به مصرف رساند. هر انسانی بطور طبیعی بواسطه تعلق خاطری که نسبت به فرزندان خود و آینده آنها دارد به رفاه و برخورداری ایشان از ثروتها و منابع ملی نیز حساسیت خواهد داشت؛ به همین جهت محتوای روشنگری ها می بایست به گونه ای موثر این پیش زمینه مهم را در اقناع افکار عمومی همراه خود داشته باشد. البته طبیعی است که رفع عادات مذموم و تحقق رفتار صحیح ، در قبال منابع ملی در کوتاه مدت امکانپذیر نخواهد بود و نیاز به گذشت زمان دارد. به همین جهت امسال ، سال حرکت به سوی اصلاح الگوها نامیده شد. بدین معنی که در ابتدا شناخت و آسیب شناسی و ترسیم راه و طراحی و مهندسی دقیق و آنگاه حرکت و اصلاح می بایستی مد نظر قرار گیرد. در آنصورت ، شاهد آن خواهیم بود که در آغاز، تردید جدی نسبت به اینگونه عادات نابهنجار در اذهان عمومی ایجاد می گردد و با پافشاری و تبلیغ مستمر، ترک تدریجی عادات پدیدار می شود و تازه در آن مرحله است که می توان الگوهای جدید ، مناسب و متناسب را به انظار و افکار اقشار مردم ارائه نمود. به همین جهت در مراحل ابتدایی ، شناسایی مصادیق اسراف و عادات مذموم مرتبط با آن و تقسیم بندی های مترتب و ملتزم با آن از نظر جغرافیایی، بومی و نژادی ، مذهبی ، سطوح اقتصادی افراد ، سطوح اجتماعی آنان و بسیار موارد دیگر و سپس برنامه ریزی بر اساس آن، زیربنا و کلید واژه این مهم محسوب می گردد. به عبارت واضحتر می بایست در پی تغییر نگرشها و ایجاد نگرشی متفاوت و صحیح در فرهنگ مصرف باشیم.

باز تعریف فرهنگ کهن ملی :

 ادبیات کهن این سرزمین ، سرشار از اشعار ، امثال ، پندها و داستانهایی است که مروج و مبلغ فرهنگ قناعت و صرفه جویی است. گزافه نیست اگر بگوییم تمامی بزرگان و نامداران ادبی ایران در آثار گرانبهای خویش ، آدمی را به اعتدال و میانه روی فرا خوانده اند.

نمونه های زیر بیانگر این ادعاست :

آب کم جو تشنگی آور بدست                      تا بجوشد آبت از بالا و پست

                                                                                      ( مولوی )‌

آن شنیدستی که در صحرای دور                            بار سالاری بیفتاد از ستور

          گفت چشم تنگ دنیادار را                                    یا قناعت پرکند یا خاک گور

                                                                                                ( سعدی )

          برخیز تا طریق تکلّف رها کنیم                       دکان معرفت به دوجو، پربها کنیم

                                                                                                ( ناصر خسرو )‌

 

ده آدمی بر سفره ای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم به سر نبرند ؛ حریص با جهانی گرسنه است وقانع به نانی سیر

حکما گفته اند : توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت.

روده تنگ به یک نان تهی پر گردد                                      نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ   (سعدی)

        چنانکه می بینیم لسانها و قلمهای بزرگان ما در جای جای آثارشان بر طبل قناعت و اعتدال کوبیده اند و شاید بواسطه همین هشدارها و نیز با تمسک به آیات و روایات بوده است که ایرانیان، دورانهای پرفراز و نشیب و قحطی ها و جنگهای طویل و مضایق را بخوبی پشت سر گذارده اند. شکی نیست که افرادی چون سعدی و مولوی و ناصر خسرو و نظامی و .... از مهمترین مراجع فکری و رسانه های تاثیرگذار زمان خویش محسوب   می شده اند پس ، با درایت به فضایی دامن زده اند که مردم خود را بجای پرداختن به زر و زیور و تجملات زودگذر و بی محتوا به شناخت حقایق و معارف هستی سوق دهند. اما مقایسه کنید فضای ترسیم شده در آن زمان را با تبلیغات و پیامهای بازرگانی رسانه ملی ما و یا شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و یا حجم تبلیغات مشوق مصرفگرایی را در فضای مجازی ، شرکتها و کمونهای اقتصادی و تجاری ، لحظه ای از تشویق و ترغیب جوامع به مصرف و مصرف گرایی غفلت نمی ورزند و با چنین رویه ای با هدف کسب سود بیشتر ، اذهان و افکار عمومی را به سوی تجملگرایی سوق می دهند.

صرفه جویی در مصرف انرژی :

        صرفه جویی در مصارف عمومی انرژی در ایران به نوعی ممکن است از رفاه مانوس و خو گرفته شده به آن در سالهای گذشته بکاهد و به عبارتی نارضایتی هایی را در بین عموم ایجاد نماید. به همین جهت، تعجیل در این امر و شتاب غیر معقول نه تنها منجر به همیاری و همداستانی عمومی نخواهد شد بلکه حتی ممکن است نتایج معکوس و زیانباری را نیز به بار آورد. با توجه به ابعاد متفاوت بحث بهینه سازی انرژی لازم است ابتدا به تحلیل و بررسی علمی موضوع پرداخت و از هر گونه حرکت احساسی و عجولانه خودداری نمود. در واقع، ابتدا می بایست به تحلیل ارگانیک و زیربنایی دراینخصوص دست یافت و آنگاه به مراحل اجرایی اقدام نمود. بحث آماده سازی افکار عمومی و فرهنگ سازی در این زمینه که در بخش بعدی بدان اشاره خواهد شد نیز قدم بعدی محسوب می گردد.

        «با نگاهی به روند مصرف انرژی و شاخص های بهره وری در مصرف سوخت مانند شدت و مصرف سرانه انرژی می توان به این نتیجه رسید که سیاستهای صرفه جویی در مصرف انرژی در ایران موفقیتی در حد انتظار نداشته است. یکی از مهمترین نارسایی های سیاستهای صرفه جویی در طول برنامه های اول ، دوم ، سوم و چهارم توسعه ، عدم شناخت ظرفیتهای فنی ، اقتصادی و سیاسی موجود در کشور و عدم درک ضرورت و جایگاه صحیح بهینه سازی مصرف سوخت بوده است.»[xii]

شناخت موانع صرفه جویی انرژی :

        برای بررسی و شناخت این موضوع ، ابتدا موانع را دسته بندی نموده و ارتباط و نسبت هر یک را به گروهها و اقشار مختلف بررسی می نماییم. بعنوان مثال یکی از عوامل مصرف بیش از حد حاملهای انرژی در ایران ، قیمت ارزان آن تشخیص داده شده است. بنابراین یکی از راههای کاستن از مصرف انرژی بطور طبیعی افزایش قیمت ها خواهد بود. البته این راهکار را شاید بتوان ساده ترین وسیله و ابزار دولت در بهنه سازی مصرف انرژی دانست اما همانگونه که پیش از این نیز بیان شد اتخاذ و بکارگیری هر سیاستی می بایست متناسب با توان و ظرفیت مصرف کنندگان صورت پذیرد. در این زمینه مانع بزرگ در تحقق افزایش قیمتها ، ناتوانی بسیاری از مصرف کنندگان در تامین هزینه های صرفه جویی مطابق با قیمت واقعی و استاندارد آن محسوب   می گردد. بر همین منوال است استفاده از برخی ابزارها و کالاهایی که موجب صرفه جویی در مصرف انرژی   می شوند اما مصرف کنندگان علی العموم نه توان تامین آن را دارند و نه بینش و فرهنگ ملازم استفاده از آنها را. بعنوان مثال استفاده از پنجره های دو جداره و عایق کاری لوله های سیستم گرمایشی و سرمایشی بمنظور جلوگیری از هدر رفت انرژی در فصول سرما و گرما ، استفاده کامل از لامپهای کم مصرف و خازن راهکاری است که شاید عدم توان تامین هزینه نصب آن ، رغبتی عمومی را در اینخصوص بوجود نیاورده است.

صرفه جویی و فرهنگسازی :

        همانگونه که در بخشهای پیشین اشاره شد از مهمترین راهکارهای حرکت عمومی در مسیر صرفه جویی، مسئله تغییر نگرش ها و باورهاست. تا هنگامیکه جامعه ، آمادگی روانی برای یک تغییر و تحول اقتصادی را نداشته باشد تلاش برای ایجاد دگرگونی مثمر ثمر نخواهد بود. از عمده ترین علل عدم توفیق در تغییر نگرش ها می توان به تغییرات مکرر قوانین و سیاستها و نبودن ثبات و راهبردی مستمر اشاره نمود که احساس عدم اعتماد را در بین عموم ایجاد می نماید.

        باید توجه داشت که تا باورهای عمومی نسبت به موضوع بهینه سازی مصرف انرژی و الگوهای مصرفی تغییر نیابد هر گونه هزینه کرد توسط دولت در این خصوص تنها تهدیر بودجه عمومی محسوب می شود. بدلیل آنکه عمده ترین مصرف کننده انرژی مردم محسوب می شوند لذا همراهی و همیاری آنان در این زمینه مورد لزوم می باشد. البته نمی بایست از این نکته غافل شد که متاسفانه حجم فربه دولت، خود یکی از علل و عوامل مصرف بی رویه انرژی محسوب می گردد. بدین جهت خود دولت پیش از هر گونه اقدام عمومی و درگیر نمودن مردم در اینخصوص می تواند این اصلاح را از خویش آغاز نماید و با بهینه سازی مصرف انرژی در سطح نهادها و ارگانهای دولتی در واقع ، زمینه و عوامل ترغیب عمومی را نیز ایجاد نماید.

آگاهی از میزان مصرف اقشار مختلف :

        « دو طبقه خاص در اقتصاد ایران وجود دارند که حساسیت بسیار کمی نسبت به تغییر الگوی مصرف از خود نشان می دهند :

الف – خانوارهای ثروتمند دهکهای درآمدی بالا که هزینه های انرژی بسیار ناچیزی از خرج کرد آنها را تشکیل  می دهند.

ب – خانوارهای روستایی که علیرغم آنکه جزو دهکهای درآمدی پایین هستند اما به جهت مصرف کم انرژی حساسیت بسیار کمی نسبت به این سیاستها دارند.

اینگونه عدم حساسیتها یکی از مهمترین موانع روانی تحقق تغییر الگوی مصرف انرژی تلقی می گردد. »[xiii]

راهکارها :

در ادامه به برخی راهکارهای مرتبط باعث « حرکت بسوی اصلاح الگوی مصرف » بصورت فهرست وار اشاره خواهد شد.

1- ظرفیت یابی و ظرفیت سازی مناسب : شناسایی و احصاء ظرفیتها و زمینه های مرتبط با موضوع در وهله نخست در اولویت کاری قرار گیرد. به این ترتیب که ابتدا موارد و سوژه هایی که قابلیت پردازش و بذل توجه را دارند مشخص شود بعنوان مثال : آب ، برق ، گاز ، بنزین ، گازوئیل ، نان در فاز اول و سپس مواردی چون : کاغذ ، وسایل تجملاتی ، لوازم آرایشی و ... در مرحله بعد در دست اقدام قرار داده شود.

2- فرهنگسازی در نگهداری و حافظت منابع و وسایل عمومی : از عادات مذموم و موسوم در جامعه ما متاسفانه یکی بی توجهی نسبت به حفاظت و رعایت امانت در امور و شئونی است که متعلق به همگان است و استفاده عام دارد.

1- تهیه آئین نامه های علمی – اجرایی توسط افراد متخصص و کارشناس برای هر یک از مراحل مختلف.

2- پیش بینی الحاق پیوست الگوی مصرف در تمامی طرحها و برنامه های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ، نظامی و ...

3- وجود نگاه پروسه ای ( از نقطه آغاز تا دستیابی به نتیجه و هدف مطلوب ) .

4- مدیریت اولویت و ترتیب بندی موارد ، موضوعات و مصادیق .

5- شفاف سازی در بحث الگوهای مصرفی و ارائه آمار دقیق و صحیح در این زمینه .

6- پرهیز از یکجانبه نگری و وجود نگاه سلیقه ای .

7- پرهیز از نگرش سیاسی و جناحی به موضوع فیه .

8- تسریع در گسترش فراگیر دولت الکترونیک در تمامی زمینه ها .

9- باز تعریف فرهنگ دیرینه ملی و دینی که سرشار از مباحث مرتبط ، بحث قناعت و صرفه جویی است.

10- بهره گیری از خرده فرهنگها ، سنتها ، آداب و رسوم موجود در مناطق جغرافیایی کشور.

11- پاسخگویی و اطلاع رسانی دستگاههای دولتی درخصوص عملکرد و میزان صرفه جویی و تلاش در بهینه سازی مصرف انرژی.

12- استفاده از ابزارهای بازدارنده برای جلوگیری از ولنگاری و بی بند وباری ها در مصارف انرژی .

13- ایجاد ساز وکار مناسب جهت تشویق و ترغیب اشخاص حقیقی و حقوقی در رعایت الگوی مصرف و پیش بینی نوعی ابزار بازدارندگی در بی توجهی و عدم رعایت حقوق عمومی در اینخصوص.

14- بازسازی و ترمیم تاسیسات ، صنایع و دستگاههای زیربنایی با حداقل هزینه که در نتیجه بر راندمان و کارایی آنها افزوده شده و متعاقب آن از هدر رفت انرژی جلوگیری بعمل خواهد آمد.

 

 

والسلام


3- زمر -



1- دادگران  سید محمد، مبانی ارتباطات جمعی، ص 106.

2- همان منبع، ص 135.

3- قرآن کریم، سوره اعراف ،آیه 37.

4-  قرآن کریم سوره انعام، آیه 141.

 5- قرآن کریم، سوره زمر، آیه 10.

6- قرآن کریم، سوره مائده، آیه 8.

7- بحار الانوار ، ج 78، ص 374.

8- غررالحکم و دررالکلم.

9- قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 31.

10- من لا یحضر الفقیه ، ج2، ص 64.

11- غررالحکم ودررالکلم

12- حاجی میرزایی محمدعلی روزنامه اطلاعات 25/1/86

13- - همان منبع.