آسیب شناسی تبلیغ
۱۳۹۲/۰۳/۰۶

مفهوم لغوی تبلیغ :

«تبلیغ واژه ای عربی از باب تفعیل و معنی لغوی آن رساندن و رسانیدن است.»[i]

مفهوم اصطلاحی :

تبلیغ به ویژه تبلیغات نوین ،« تلاشی است پیگیر برای ایجاد یا شکل دادن رخدادها به منظور تحت تاثیر قراردادن روابط عامه مردم با کاری فکری یا گروهی.»[ii]

در واقع می توان گفت تبلیغات ،« کوشش کم و بیش عمدی و سنجیده است که هدف نهایی آن نفوذ در عقاید یا رفتار افراد برای تامین مقاصد از پیش تعیین شده می باشد»[iii]

اما شاید بلیغ ترین تعریف در این زمینه عبارتست از :

«رساندن مجموعه اطلاعاتی به مخاطب به منظور اقناع و برانگیختن احساسات وی به سود یا بر ضد یک موضوع .»[iv]

تعاریف فوق مفهوم اصطلاحی تبلیغ علی العموم را شامل می شود اما آنچه در این نوشتار منظور نظر است تبلیغ اسلامی است. بنابراین آنچه که تحت عنوان «پروپاگاندا» در فرهنگ غرب معمول است. با تبلیغ دینی تفاوت بسیار دارد.

هدف غایی از انتقال مفاهیم دینی یا تبلیغ اسلام ، گونه ای اطلاع رسانی برای معرفی حقایق ارزشمند انسانی و الهی و سوق دادن مخاطبان به سوی آنهاست اما در پروپاگاندا چیزی به عنوان اصلاح یا پرورش انسانها مطرح نیست بلکه مسخ فکری و استحالة فرهنگی یکی از مبانی اصلی آن است. لامول در این باره می نویسد :

«تبلیغ درگسترده ترین معانی آن ، فن تاثیرگذاری بر عمل انسانی به وسیله تغییر مظاهر فکری است. در تبلیغ، فرد بی طرف نیست بلکه هدفی خاص دارد ؛ هدفش نیز نه ارائه اطلاعات درست بلکه تاثیرگذاری بر دیگری است. بنابراین ، با تحریف وقایع و تخمین و حتی مسخ انسانها سر و کار دارد.»[v]

«اما تبلیغ اسلامی عبارت است از رساندن پیام الهی به شیوة روشنگرانه که از طریق ایجاد ارتباط و تشویق به پذیرش محتوای مورد نظر با استفاده از ابزارهای مشروع هر عصر صورت می پذیرد.»[vi] و«در حقیقت تبلیغ اسلامی « شناساندن خوبیها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدیها و راه گریز و منع از آن است.‌»[vii]

متاسفانه علیرغم گذشت حدود سه دهه از استقرار نظام اسلامی در ایران و تلاشهای بسیار دامنه دار و خوبی که در زمینه تبلیغات دینی صورت پذیرفته اما هنوز ابعاد نظری و عملی این موضوع برای متصدیان امر روشن نیست. به ویژه آنکه سامانة این نوع تبلیغ که با نوع مشابه آن در حوزه امور سیاسی و اقتصادی تفاوتی بنیادی دارد نتوانسته است خود را با تحولات بسیار سریع و روز به روز اجتماعی و علمی هماهنگ سازد.

مسئله حائز اهمیت آن است که میان اصول و روشهای تبلیغات تجاری و سیاسی و ویژگیها و اقتضائات تبلیغات دینی تفاوت وجود دارد آنچنانکه پارامترهایی همچون بهره برداری از عواطف ، رقابت جویی، اغراق گویی و ... که در پروپاگاندا مورد استفاده قرار گرفته و ابزار کلیدی این عرصه محسوب می شود با گزینه هایی چون : حکمت ، ذکر، الگوسازی ، خطاب به عقل و قلب و اخلاق گرایی که در تبلیغات دینی مورد توجه و استفاده قرار می گیرد هیچگونه وجه شباهت و وفاقی وجود ندارد.

شناخت این اصول و ساز و کارها در دو عرصه مذکور از آن جهت مهم است که شرایط پیچیده اجتماعی در عصر حاضر و مجموعه تغییرات مستحیل و ممزوج با آن همچون :

غلبة زندگی ماشینی ، کاهش مناسبات عاطفی ، غلبه سودانگاری و دنیاطلبی، ظهور بحران هویت و معنا و معنویت و نیز گسترش امکانات رسانه ای و ارتباطات سریع السیر و تغییرات شتابان فرهنگها و سنتها که ماحصل بروز عوامل ذکر شده می باشد سکانداران و متصدیان تبلیغ دینی را ملزم می سازد که ضمن حفظ چارچوب و شاکله تبلیغ ، شیوه و سیاق سنتی را به تناسب نیازهای عصر و زمان حاضر هماهنگ سازند.

از دیگر موارد اختلاف تبلیغ اسلامی و تبلیغات رایج به شیوه شرق و غرب آن است که دعوت و تبلیغ از دیدگاه اسلام می بایست مبتنی بر حکمت و موعظه حسنه باشد.

«در دنیای کنونی ، شیوه های تبلیغی ، مبتنی بر تهمت ،‌دروغ و شانتاژهای سیاسی و مبالغه گویی است. اینگونه تبلیغ، مورد تایید اسلام نمی باشد زیرا در این روش، هدف وسیله را توجیه می کند. آری در مکتب اسلام دروغ و فریب در تبلیغ جایز نیست اگر چه به قیمت شکست یا پیروزی حق تمام شود.»[viii]

در حقیقت دین حنیف اگر حقگرا و مبتنی بر برهان و دانش و خرد بماند و آلودة دست باندهای سیاسی و اقتصادی نشود و خود را از این اصل غیر توحیدی که : هدف وسیله را توجیه می کند مصون دارد متکای قیمی برای تبلیغ دینی خواهد بود. اندیشه دینی به خودی خود قادر است زاویه های پنهان روح آدمی را آشکار و عیان سازد و وظیفه مبلغ دینی آن است که با آگاهی بخشی به مخاطب خود ، او را بر آن دارد تا پنجره دل را بر آن حقایق متعالی بگشاید و خود را در معرض نسیم دل انگیز وحی قرار دهد.

عناصر تبلیغی دینی :

1- تشویق به تفکر:«وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون»[ix]
«آنچه که از معنی آیه فوق استنباط می شود آن است که خداوند وظیفه تبیین دین و شریعت را بر عهده پیامبر اکرم (ص) قرار داده است و این بدان معنی است که پیامبر علاوه بر ابلاغ ،به تبیین و تفهیم آئین اسلام نیز مبادرت می ورزیده است.

و ادامه آیه بیانگر آن است که خداوند از ابلاغ و تبیین دین،«ولعلهم یتفکرون »را انتظار دارد.

خداوند،تعبد بی پشتوانه عقل و اندیشه را نمی خواهد. لذا از مسلمانان می خواهد که در بیانات الهی و روشنگری هایی که پیامبر انجام داده اندیشه کنند زیرا پذیرشی که پس از دریافت صحیح و تفکر و تامل باشد ارزشمند است و دوام دارد و در روح انسان رسوخ می کند. صرف تعبد اگر چه در حد خودش یک ارزش است اما آن ارزشی که اسلام به آن بها می دهد نیست.»[x] بر این اساس مبلغ دین که خود وام گیرنده شانیت تبلیغ از پیامبران الهی است علاوه بر ارائه و اطلاع رسانی درخصوص آموزه های دینی ، وظیفه تشریح و توضیح و تشویق به تفکر و تعقل را نزد مخاطب خود دارد چرا که هدف نهایی آیه فوق لعلهم یتفکرون است. خداوند نفرمود لعلهم یتعبدون و یا لعلهم یتسلمون و این مطلب نکته بسیار مهمی است که مبلغین می بایست توجه خاصی نسبت به آن مبذول دارند و اساساً پذیرش تعقلی دین بر پذیرش تعبدی آن شرافت و برتری دارد.

2- حکمت « ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن[xi]

در این آیه خداوند کریم واژه حکمت را به صورت مطلق بیان فرموده و هیچ قیدی برای آن قرار نداده است. چنانکه در آیه دیگری می فرماید :«و من یوتی الحکمه فقد اوتی خیراً کثیراً»[xii] به هر کس حکمت اعطا شود همانا خیر بسیار هدیه گردیده است.«دین در ذات و جوهر خود بر حکمت استوار است » . به عبارت دیگر این صرفاً در حد یک انتخاب ساده و تمرین یک رفتار خلاصه نمی شود. پذیرش دین نیازمند درک ابعاد حکمت آمیز و خردمندانه آن است. این مهم از نظر ماهیت با آنچه در تبلیغات به معنای مرسوم جاری است کاملاً متفاوت می نماید. تبلیغ دینی در طراحی روشها و اصول خود و نیز در بهره برداری و سازماندهی امکانات خود باید طرفی مناسب با این ویژگی بیابد.»[xiii]

راغب اصفهانی فیلسوف و لغت شناس قرن پنجم هجری می گوید:« الحکمه اصابه الحق فبالعلم و العقل »[xiv] حکمت ، اصابت و رسیدن به حق به وسیله علم و عقل است. سخنرانی و تبلیغ نیز می بایست از نظر شیوه و محتوا حکیمانه باشد و مبلغ در صورتی می تواند داعی الی الله باشد که بر شیوه و سیاق حکیمانه سخن گوید و عمل نماید. این موضوع یعنی رسیدن به حکمت و عالمانه و عاقلانه تبلیغ نمودن در عصر حاضر از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است . چرا که در قرنی که انفجار اطلاعات و ارتباطات به شکل معتنابهی افزایش یافته و سطح افکار عمومی به مقیاس قابل توجهی بالا رفته است. دیگر نمی توان تنها به دانسته های سنتی و دیکته شده بسنده نمود چرا که با وجود اطلاعات و دانسته های بسیار نزد مخاطبان تنها ارائه سخنان و اطلاعات حکیمانه و بر معیار حکمت است که می تواند از سوی آنان مقبول واقع گردد. بدین جهت مبلغ موظف است که بسیار مطالعه کند و بیندیشد و سپس به دقت و حساب سخن گوید : « علت اینکه خداوند انبیاء را از بعد عقلانی و ظرفیت فکری در سطحی برتر و بالاتر از دیگران قرار داده است بی شک به خاطر این است که مردم را بر موازین عقل و عواطف رهبری کنند. ناطقی که می خواهد به اقتضای حکمت سخن گوید باید از نظر معلومات بر ذوق و اندیشه خویش مسلط باشد. »‌[xv]

علی علیه السلام می فرماید : « الحکمه ضاله کل مومن فخذوها ولو من افواه المنافقین[xvi]

حکمت ، گمشدة مومن است پس آن را دریابید ولو از زبان منافقین باشد.

همچنین می فرماید:«ضاله العاقل الحکمه فهو احق بها حیث کانت[xvii] گمشدة هر خردمندی حکمت است و عاقل به آموختن حکمت در هر کجا باشد سزاوارتر از دیگران است.

موعظه بلیغ و نیکو:

از دیگر عناصر اثربخش و کلیدی تبلیغ ، وعظ و اندرز مخاطبان بر روال و مشی نیک و پسندیده است. چنانکه قرآن کریم واژه حکمت را علی الاطلاق و بدون توصیف به کار برده است اما درخصوص موعظه آنرا به وصف حسنه متصف ساخته است. موعظه نیکو ، موعظه آگاهانه است و موعظه آگاهانه پندی است که با موازین عقل و احساس سازگار باشد و مراتب و شرایطی دارد که هر کس را توانایی تحمل و تکافل آن نیست.

امیرالمومنین علی (ع) فرموده :«نصحک بین الملأ تقریع .»‌[xviii] نصیحت یک انسان در بین مردم به منزله کوبیدن وی است.

    بی شک ، ضربه زدن به حیثیت و شخصیت مسلمانان در حین سخنرانی موعظه نیست. «اگر لحن موعظه به صورتی باشد که ایهام تزکیه نفس از آن برخیزد، ناروا و بی اثر است ؛ به عنوان مثال بگوید : « شما که می خواهید آدم بشوید ..... »‌
یعنی من آدم شده ام یا دیگر آنکه مستقیماً موعظه نکند بلکه در لفافه روایات و آیات و یا از لسان دیگران منظور خویش را بیان نماید. مثلاً بگوید : فلان استاد اخلاق چنین  می فرمود ..... یا در قرآن کریم و نهج البلاغه چنین آمده است.»‌[xix]

نکته دیگر در این حیطه ، اشعار به این موضوع است که هر یک از شیوه های تبلیغ (حکمت ، موعظه و مجادله) به واسطه اختلاف افکار و تفاوت روحیّات برای هر گروه از افراد متفاوت و مخصوص خواهد بود به گونه ایکه مثلاً در مورد اشخاصی که از علم و اطلاع چندانی برخوردار نیستد و یا بهره اندکی از علم دارند ولی به اصول دین معتقدند و قلبشان برای پند و اندرز مستعد است برای اینگونه افراد به جای بهره گیری از روشهای خشک علمی و فلسفی می بایست از روشهای دیگری نظیر موعظه استفاده نمود.

البته آنچه مورد نظر قرآن کریم می باشد به کار بردن تلفیقی از سه شیوه مذکور است هر چند که برای عده بسیاری از مردم استفاده از روشهای علمی و بهره جویی از جنبه های تعقلی و تفکری شاید چندان خوشایند نباشد اما از این نکته هم نیز نبایستی مغفول ماند که عصرکنونی ، عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات است و بسیاری از مردم حتی در قصبات و دورترین و محرومترین نقاط کشور از ابزارهای اطلاع رسانی بهره مند شده اند و یا آنکه قابلیت و امکان برخورداری را دارا می باشند. از سوی دیگر سطح سواد در کشور ، نسبت به گذشته جهش چشمگیر و قابل ملاحظه ای داشته است به گونه ای که اکنون بر طبق آمار و ارقام موجود حدود 90٪ از مردم کشور با سواد بوده و بسیاری از جوانان ما هر ساله در صف راهیابی به دانشگاه با یکدیگر به رقابت می پردازند. به همین جهت تامل و توجه نسبت به بازکاوی روشها و شیوه های تبلیغی از اهم و مصادر فعالیتهای موجود در زمینه روزآمد نمودن نگرشهای تبلیغی می باشد. ضمن آنکه نمی توان انکار نمود که همگان نیاز به موعظه دارند. زیرا‌موعظه به عنوان اقناع فکری مطرح نیست. بلکه راهی است برای اینکه مسئله مورد نظر به لحاظ فکری مورد توجه قرار گیرد. بسیاری از قضایایی که انسان در زندگی خود با آن مواجه می شود چندان جلب توجه نمی نماید مگر اینکه واجد نفع و ضرری باشد. به ویژه آنکه زندگی ممزوج با تکنولوژی امروزین ، آنچنان انسانها را به کسب منافع مادی نقد و دفع ضررهای همراستای آن مشغول ساخته و ذهن و روح آنها را با خود درگیر نموده که دیگر مجالی برای تفکر و تامل پیرامون جنبه های غیر مادی زندگی نظیر اخلاقیات ، توجه به حق الناس و یا خودسازی درونی باقی نگذاشته است. با این توضیحات ، موعظه وسیله ای می شود برای احیاء و یا تقویت انگیزه های درونی افراد و زدودن گرد و غبار فراموشی از روی آنها . در حقیقت موعظه نقبی است به قصه دنیا و آخرت و یادآوری و توصیف حال گذشتگان، تا انسان مادی امروز بیاد آورد که اعمال و افعال او در این دنیا هر آنچه که باشد عواقب و ماحصلی در دنیای آخرت به جای خواهد گذاشت. موعظه، یادآوی دائمی مرگ است تا انسان فراموش نکند که روزی خواهد مرد. به همین جهت، نگرش انسان نسبت به اعمالش تغییر می یابد و همواره اعمال خود را در موازنه و مرابطه با مرگ و قیامت می نگرد. و این موضوع به انسان اجازه نمی دهد که به راحتی تسلیم آرزوهایش شود و در نتیجه در صدد تصحیح انحرافات خود بر می آید.

نکته بسیار مهم دیگر پیرامون کاربرد وعظ آن است که پذیرش دین در وهله نخست و بیش از هر عامل دیگری نیازمند دلدادگی و سرسپردگی است. دین در انسان متبلور نمی شود مگر آنکه ایمان قلبی در او محقق گردد. با این توصیف با ترویج صرفاً عقلانی دینی ، قلب به اختیار در نمی آید و ضروری است تا برای دین، محمل ایمانی یعنی قلب نیز مدنظر قرار گیرد. از آنجا که نگرش اسلام همواره متکی بر حق و حقیقت است و خود را بصورت دائم با آن موزون می کند و از آنجا که فطرت تمامی انسانها بر حقگرایی بنا نهاده شده است هر چند که به زنگار غلیظ دروغ و فریب آلوده شده باشد در نهایت اندیشه دینی در قرائت و تبلیغی شفاف به خودی خود قادر است زاویه های پنهان روح آدمی را فتح کند و او را به فطرت حقگرایی خود رجعت دهد.

 

پایان قسمت اول

ابزارهای تبلیغ:

بسیاری از دانشمندان علوم ارتباطات معتقدند که در عصر کنونی، انباشت اطلاعات قدرت آفرین است بدین معنی که هر دولتی که توانایی جذب اطلاعات بیشتری را داشته باشد دارای قدرت بیشتری می شود و همین امتیاز، آن دولت را در مقایسه باسایر دول در مرتبه بالاتری قرار می دهد. عملاً نیز تحقق چنین موضوعی قابل تایید است و قدرتهایی که توانایی جذب بیشتر علوم و اطلاعات را داشته باشند معمولاً حرف های بیشتری را برای گفتن خواهند داشت. مرحوم اقبال لاهوری این واقعیت را در قالب قطعه شعری زیبا به نظم در آورده است :

«قوت مغرب نه از چنگ و رباب              نی ز رقص دختران بی حجاب
نی ز سحر ساحران لاله روست              نی ز عریان ساق و نی از قطع موست
محکمی او را نه از لادینی است            نی فروغش از خط لاتینی است
قوت افرنگ از علم و فن است              از همین آتش چراغش روشن است»[xx]
با چنین انگیزه ای بسیاری از کشورهای قدرتمند نه تنها زمینه بروز و ظهور علما و دانشمندان و ابزارهای لازم جهت رشد علم را فراهم نموده اند بلکه از سویی با روی آوردن به وسایل و تکنولوژی جدید در جهت کسب هر چه بیشتر اطلاعات از سطح جهان برآمده و سامانه اطلاعاتی خویش را به میزان قابل توجهی گسترش بخشیده اند. امروزه تمام امکانات تبلیغی ممکن از قبیل رسانه های گروهی و جمعی شامل جراید ، مطبوعات ، مجلات ، خبرگزاریها ، شبکه های رادیو و تلویزیونی و ماهواره ای ، سایتهای اینترنتی و ... که هر روز به این خیل عریض و طویل گزینه دیگری اضافه می شود همه و همه در کار سرویس دهی سامانه اطلاعاتی کشورها می باشند. و در این میان، اطلاعات بسیار متنوعی رد و بدل می شود که حجم بالایی از آن در جهت تحقق مطامع و منافع گروهها و هژمونیهای خاص قرار دارد. در این گسترة بی سر و سامان، گروهی از سرمایه داران و هدایت کنندگان زنجیره پول و سرمایه در جهان با دست آویز قراردادن اصولی همچون اصل توجیه وسیله بواسطه هدف ، که بدواً توسط ماتریالیسم پرورش داده شده است از هر وسیله و عملی که آنان را یک گام بیشتر به هدف نزدیک سازد دریغ نمی ورزند. و از مشاهده آثار شوم آن نیز ابائی ندارند. در همین راستا و به منظور همرنگ شدن هر چه بیشتر مردم دنیا و همگامی با مطامع آنان در جهت مصرف گرایی و استفاده هر چه بیشتر از تولیدات مصرفی آنان ،روشهایی همچون تخریب اخلاقیات و بند و بستهای اخلاقی و باورهای سنتی ، ارزشی و دینی که آنان را از هم جهت شدن با موج بی محابای مادیگرایی منع می نماید را از طریق ابزارهای گسترده تبلیغی در دستور کار قرار داده اند.

از جمله اهداف مستور در اینگونه روشها آن است که میل و اجتذاب انسانها به ویژه نسل جوان، غریزی انسان بوده و هر انسانی را به طور ناخودآگاه به سوی خود جذب می کنند. طبیعی است که جذب جوانان به این ناهنجاریها به دلیل کشش غریزی از یکسو و بی نیازی از هر گونه استعداد ، هوش و ذکاوت برای رسیدن و بهره جستن از آنها از سوی دیگر باعث می شود که انسان راحت طلب و لذتجو در مقام انتخاب، آنها را برگرایشهای فرهنگی – اخلاقی ترجیح دهد.

اما تبلیغات دینی عرصه متفاوتی دربازار مکاره تبلیغات دینی امروز است. در این مواجهه بی توازن توجه به دو نکته اساسی کاملاً ضروری است اول اینکه برخی از سکانداران و دست اندرکاران تبلیغات دینی ما چنان مجذوب ومغلوب بوق وکرنای تکنولوژی و ابزار جدید تبلیغی شده اند که به یکباره تغییر ماهیت پیام تبلیغی و یا تغییر ماهوی اصول و ارزشها را در جهت ایجاد توان مقابله با هجمه مقابل پیشه ساخته و به اشتباه بجای تغییر ابزارها ، تغییر پیام را در دستور کار خویش قرار داده اند غافل از اینکه همرنگ شدن با تبلیغات مذموم نه تنها چاره کار نیست بلکه بر حقانیت آن نوع تبلیغ، صحّه می گذارد ضمن آنکه ماهیت دین تقابل با ریا و دورویی، تقدس زدایی و ارزش کاهی است ؛ پس چگونه می توان دین حنیف و حقگرا را آلوده به این مضامین کم ارزش نمود ؟

نکته دوم آن است که متاسفانه مبلغان و کارگزاران عرصه تبلیغات دینی ما به واسطه وابستگی بسیار زیاد به شیوه های قوام یافته خویش همچون منبر و خطابه از درک و دریافت ابزارهای تکنولوژی ابا داشته و یا گریزان بوده اند.

صحبت بر سر تغییر و استحاله پیام نیست که قرار هم بر این نیست که محتوای دین و آنچه که بر اساس وحی بر پیامبر اکرم (ص) فرو فرستاده شده و سپس توسط ائمه و اولیاء الهی مورد تبیین واقع گردیده تغییر یابد که جوهره و ماهیت پیام دینی چیزی جز رجعت به فطرت پاک نیست و فطرت آدمی بر اساس تغییر و تحولات عصری و پیشرفت علمی تغییر نمی یابد. پس روح پیام همان است اما از آنجا که بینش و بصیرت و معلومات و شناخت بشری تغییر یافته و به تفسیری شاید به تکامل و پختگی بیشتری رسیده است بنابراین شیوه برقراری ارتباط با مخاطب و ابلاغ پیام بر اساس میزان و کیفیت پذیرش مخاطبان می بایست دچار بازنگری و تحولی اصولی قرار گیرد. چنانکه اگر در اعصار و ادوار پیشین ، تبلیغات شنیداری از اثرمندی مطلوبی در ارائه پیام دینی برخوردار بود اکنون در عصر فرا رسانه ها اتخاذ موضعی ضعیف و متحیرانه و خود باختگی در برابر هجمه امکانات و توانایی رسانه های جدید، ماحصلی جز استحاله فکری و عقیدتی و احاطه عقایدی سطحی و کم عمق و فاقد محتوا و مفاهیم معنوی و اخلاقی و تمایل و تجاذب بیشتر مخاطبان به سمت و سوی مادیگرایی صرف و در نتیجه استقبال از سکولاریزم نخواهد داشت. نگارنده معتقد است که ابزار و امکانات رسانه ای ماحصل تلاش علمی بشر است و علم نیز همواره مقبول و مورد تایید دین است مگر آنکه در تقابل با ارزش های دینی و انسانی قرار گیرد و بجای آنکه در خدمت به ابناء بشر مورد استفاده واقع شود منافع آنانرا به خطر اندازد. بر این اساس، تکنولوژی و رسانه های جدید نیز می توانند دستاوردی مطلوب و مورد تأیید دین محسوب شوند به گونه ای که مثلا رهبر فقید انقلاب حضرت امام خمینی (ره) از صدا و سیما به عنوان دانشگاه عمومی نام برده اند اما در جایی همین دانشگاه عمومی می تواند تبدیل به وسیله و رسانه ای مخرب گردد. با این توصیفات کارگزاران فرهنگی ما بجای اتخاذ موضعی منفی بینانه و متحجر مآبانه نسبت به این دستاورد عظیم بشری می بایست علاوه بر دریافت و استقبال از آن به تحلیل موشکافانه و تفوق بر فلسفه ساختاری و شالوده ای آن همت گماشته و با شناخت کامل نقاط قوت و ضعف آن از وجوه احسن و مقبول آن در جهت اهداف متعالیه که همانا ارائه و ابلاغ پیام دینی است استفاده نمایند. این شناخت و ورود و وفود به دنیای رسانه ای و تبلیغی جدید از آن جهت حائز اهمیت است که درک سطحی و محدود و در نتیجه بهره گیری و استفاده غیر حکیمانه و غیر مدبرانه از رسانه ها و ابزارهای تبلیغاتی، نتیجه ای جز استیصال و وادادگی در برابر هجمه عظیم ، پر زرق و برق و فاقد پشتوانه معرفتی تبلیغات تجاری و مادیگرانه نخواهد داشت و چنین می شود که بسیاری از مخاطبان و کاربران سایتهای اینترنتی از وجود و حضور سایتهای مذهبی و دینی کاملاً بی اطلاع بوده و در عوض تمامی اوقات خود را صرف بازبینی و ارتباط با سایتهای مبلغ و مروج جاذبه های غریزی و مادی می نمایند. این رویارویی و هماوردی عجیب، ما را در ورطه حساسی قرار داده است. شناخت مقتضیات این حادثه، فکری بلند و چاره ساز می طلبد چرا که نه قرار است ما تبلیغات دینی خود را همطراز و همسطح تبلیغات مبتذل قرار دهیم و نه آنکه می توانیم در برابر این سیل فکر سوز و ارزش کاه ، دست روی دست گذاشته و منتظر عواقب محتمل و قابل پیش بینی آن در استحاله بی چون و چرای نسلهای جدید باشیم. بنابراین اولین و مهمترین راهکار سکانداران فرهنگی، شناخت کامل و جامع و تخصصی ابزار و امکانات تبلیغی و رسانه ای جدید با همه لوازم و مختصات آن است. به عنوان مثال علم به فلسفه و ساختار ، علم به نحوه برقراری ارتباط بین رسانه و مخاطب ، شناخت جاذبه های مقبول و مشروع و شناخت جاذبه های غیر مقبول ، شناخت خطوط قرمز حداکثری و حداقلی دینی – سیاسی – اجتماعی ، ‌شناخت جامعه شناسانه و شناخت روانشناسانه ابزارهای رسانه ای ، شناخت سفسطه ها و مغلطه های رسانه ای و بسیاری از عناصر و پارامترهای مرتبط، تنها بخشی از کار عظیم تحقیقاتی است که در این زمینه به عنوان پیشقدم و پیش درآمد می بایست بدان اهتمام ورزید. و سپس قالبهایی نوین و سرآمد نسبت به این موج عظیم هدفمند طراحی و ابلاغ پیام دینی را در این قالبها تداوم بخشید و مهمتر از آن نسبت به شناخت تمامی ترفندها و عرض اندامهای جدید نیز جستاری مستدام و بی وقفه داشت چرا که پشتوانه علمی و تحقیقی سیاستگذاران و مبلغان فرهنگ مادیگرایی، لحظه ای آنانرا از بکارگیری روشهای جدید باز نخواهد داشت. بنابراین می بایست خود را برای مبارزه ای پیگیر و مستدام آماده نمود. مبارزه ای که در آن لحظه به لحظه در مواجهه با شیوه های نامتجانس و غیر معمول روبرو شوی و بدون هراس و خودباختگی ، پاتک های مناسب و خنثی کننده را به کار بندی و کار را تا بدانجا برسانی که همیشه یکقدم از طرف مقابل جلوتر باشی.

باید ها و نبایدهای تبلیغ:

چهار عامل موفقیت و شکست پیام تبلیغی عبارتند از :

1- ماهیت پیام 2- شخصیت پیام رسان

3- کیفیت و اسلوب پیام رسانی 4- ابزار پیام رسانی

در بخش های پیشین این نوشتار پیرامون کیفیت و اسلوب پیام رسانی و نیز ابزار پیام رسانی به شکل مبسوط و مشروح مباحثی عنوان گردید در تکمله بحث ، موضوع شخصیت پیام رسان که به ویژه در ارتباط با مبلغین دینی از درجه اهمیت بسیار بالایی برخوردار است . محوریت بحث را تشکیل می دهد.

علم و عقل :

دو عامل و ویژگی بسیار مهم در ارتباط با شخصیت مبلغ، مجهز بودن به دو سلاح علم و عقل است.

علت آنکه خداوند عقل انبیاء را از دیگران بالاتر قرار داده و چشم ضمیر آنانرا به علوم مختلف باز نموده بخاطر آن است که مردم را بر موازین عقل و علم و عواطف، رهبری نمایند. این نکته ظریف، بیان کننده این واقعیت است که مبلغ تا زمانی که از منظر علمی و دانش های مختلف فقهی ، اصولی ، کلامی ، حدیث و رجال ، تاریخ اسلام ، منطق و حتی علومی نظیر فلسفه ،روانشناسی ، جامعه شناسی ، ارتباطات و مخاطب شناسی و نیز اطلاعات ادبی و هنری در طراز و مقیاسی برتر و سرتر از مخاطبین خود قرار نگرفته باشد نخواهد توانست افکار و توجه آنان را نسبت به وظیفه خویش یعنی عمل تبلیغ جلب نماید. به ویژه آنکه در عصر کنونی با حضور و وجود مطبوعات ،‌جراید ، رادیو و تلویزیون ، سایتهای اینترنتی ، مجامع مختلف عمومی و گروههای مردمی ( NGO ) سطح آگاهی ، اطلاعات و معلومات عمومی تا حد بسیاری افزایش یافته است. براین اساس تنها بسنده نمودن به پاره ای علوم سنتی و عدم تسلیح به معلوماتی افزون بر مخاطبین ، و عدم وجود بیانی شافی و براهین کافی ، برونداد و ماحصل مطلوبی را در پی نخواهد داشت.

«در هر زمینه ای که کسی می خواهد حرف بزند باید از مخاطب خود با سوادتر باشد یکی از دوستان می گفت : در یکی از خوابگاههای دانشجویی هستم ، کسی پای صحبتم نمی آید و وقتی هم می آیند احساس می کنم که کسی حرفهای مرا قبول نمی کند ، احساس می کنم که قلبهایشان سیاه شده است. گفتم ممکن است بعضی از آنها قلبهایشان سیاه شده باشد ولی یک مشکل دیگر هم هست و آن اینکه ممکن است کسی که پای منبر شما نشسته از خود شما با سوادتر باشد . آن چیزهایی که تو می گویی و خیال می کنی خیلی حرفهای مهمی است او آنها را می داند و بطور کامل هم شنیده است. جواب و روش را هم خوانده است. او با خود می گوید : این شیخ چه دارد می گوید ؟ کاش زودتر حرفهایش را تمام کند و نمازش را بخواند. ما باید از مخاطب خود بیشتر بدانیم ، متعاقب آن ، باید یک سیر مطالعاتی قوی داشته باشیم من معتقدم مبلغ عین مدرس است باید مدام برنامه کتابخوانی داشته باشد. باید صدها کتاب خوب تهیه و فهرست کند و بخواند. » [xxi]

«نسل امروز و نوعاً تحصیلکرده ما را اکنون دلیل و برهان منطقی و نیز متاثر از شیوه های روانشناختی ، انسان شناختی و معرفت شناختی اغنا می کند و تبلیغ خطابی اینک در او کمتر است. این نسل اطلاعاتی گسترده در زمینه های متنوع و مختلف دارد و نیز به منابع اطلاعات داخلی و خارجی به سهولت دسترسی دارد ، تن به نصیحتهای سنتی نمی دهد بیشتر حقگراست تا دنباله رو. بی عدالتی را بر نمی تابد ، پرسشگر است و از مبلغ استدلال می خواهد و پرسشهای او بیش از آنکه صبغه فلسفی از نوع فلسفه اولی و یا به تعبیری دیگر حکمت الهی مرسوم داشته باشد صبغه جامعه شناختی و کلامی بویژه در مقولات کلام جدید دارد. »[xxii]

از سوی دیگر اگر بپنداریم که وظیفه مبلغ دینی در راستای دو اصل واجب ، امر به معروف و نهی از منکر ، قرار دارد آنگاه التزام مبلغ را در دریافت و فهم عمیق و وسیع معروف و منکر در خواهیم یافت. امام خمینی (ره) در این زمینه بیان مصرحی دارند. « والعلم شرط الوجوب کالاستطاعه فی الحج»[xxiii]علم و دانایی شرط واجب شدن امر به معروف و نهی از منکراست،همانطور که استطاعت و توانایی ( مادی و انسانی ) شرط وجوب حج می باشد.

نکته دیگری که ذیل عنوان علم و دانش مبلغ قابل ذکر و تامل است آن است که اگر مبلغ علم بیاموزد و آگاهانه و عالمانه به تبلیغ اسلام بپردازد کار او کاری پیامبرگونه قلمداد می شود چنانکه پیامبر عظیم الشان اسلام خود می فرمایند: « من جاء الموت و هو یطلب العلم لیحیی به الاسلام ، کان بینه و بین الانبیاء درجه واحده فی الجنه[xxiv]

کسی که در بستر مرگ قرار گیرد و در حال کسب علم و دانایی باشد ، بدین منظور که با علم و دانش خویش و با تبلیغ خود اسلام را احیا کند و انتشار دهد در بهشت جاودان میان چنین کسی و پیامبران یک درجه فاصله بیشتر نخواهد بود. افزون بر این قرآن کریم و پیشوایان دینی از تبلیغی که بدون علم و دانش و بدون منطق و برهان باشد بمنظور پیشگری از خطرات و گاهی ضایعات جبران ناپذیر ناشی از آن جلوگیری کرده است.

«لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤلا[xxv]

بدانچه علم نداری تکیه و اعتماد نکن ، چه اینکه وسیله شنوایی و بینایی و دلها ، همه سراسر مورد مواخذه و بازخواست قرار می گیرند.

امام صادق (ع) نیز می فرماید :«ان من اجاب فی کل ما یسئل عنه فهو المجنون»[xxvi]

به درستی که ، هر کس در هر چه از او سئوال می شود. جواب بدهد ، وی مجنون خواهد بود.

بر این اساس بیان و ادعای بدون علم و دانش ، مسئولیت و بازخواست و عقوبت بدنبال دارد و نیز پاسخ دادن در همه چیز با توجه به اینکه عموماً افراد نمی توانند دانای به همه مسائل باشند یک روش غیر معقول و غیر متعادل است.

هماهنگی عمل با گفتار :

« یا ایها الذین امنوا لم تقولون مالا تعقلون. »[xxvii]

ای کسانی که ایمان آورده اید چرا چیزی بزبان می گویید که در مقام عمل خلاف آن    می کنید.

حضرت امام صادق (ع) نیز در این خصوص چنین فرموده اند :«کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم لیروا منکم الورع و الاجتهاد و الصلاه والخیر و ان ذلک داعیه[xxviii] مردم را به غیر زبانهایتان به سمت دین دعوت نمایید برای اینکه مردم ورع و تقوی و نماز و کار نیک را از شما ببینند و همانا دعوت واقعی چنین است.

امام صادق (ع) همچنین در حدیث دیگری عدم تطابق علم و عمل علماء و عدم پایبندی ایشان را به آنچه برای مخاطبین خویش در قالب موعظه و تبلیغ دین بیان می دارند مورد اشاره قرار داده و فرموده اند:« العالم اذا لم یعمل بعلمه ذلت موعظته عن القلوب کماینزل المطر عن الصفا »[xxix] عالم اگر به علم و دانش خود عمل نکند موعظه های او از دلها می لغزد و بر دل نمی نشیند همانطور که باران از کوه صفا می لغزد و بر روی آن کوه صاف  نمی ماند.

در همین راستا پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) نیز خطاب به ابوذر از اصحاب نزدیک خویش که در راه تبلیغ دین مبین اسلام زحمات فراوانی را متحمل شد چنین فرموده اند : «یا اباذر مثل الذی یدع بغیر عمل ، کمثل الذی یرمی بغیر وتر»[xxx] ای ابوذر مثل کسی که مردم را به دین دعوت می کند اما خود اهل عمل نیست مانند کسی است که تیراندازی می کند بدون اینکه کمانی داشته باشد.

آقای رحیم پور ازغدی در بخشی از سخنان خویش که پیرامون تاثیرگذاری مبلغان دینی در عرصه تبلیغ بیان نموده به مطالبی در خور توجه و قابل تامل اشاره نموده است ؛ ایشان خطاب به مبلغین محترم چنین می گوید : « ‌دارید به مردم می گویید مسیر زندگیتان را آنطور که من می گویم تنظیم کنید. یعنی از مردم مطالبه ای بزرگ می نمایید. آن مخاطب هم با خودش می گوید اولاً آن راهی که می گویی چرا خودت از آن راه نمی روی؟ اگر واقعاً قبول داری این راه ، سعادت است . تو که لباس خودت آتش گرفته و به ما می گویی آتش خانه ات را خاموش کن اگر راست می گویی اول آتش لباس خودت را خاموش کن. اینها حرفهایی است که مردم به زبان نمی آورند اما در دلشان هست و بر همان اساس هم گوش کرده و بر همان اساس هم عمل می کنند . گاهی ما حرفهای زیادی می زنیم ، حرفهای خوبی هم می زنیم اما کسی گوش نمی کند یا گوش می کنند اما نمی شنوند ، فکر می کنیم هر کس گوش می کند می شنود و هر کس به ما نگاه می کند ما را می بیند. حرفهای حساب گاهی شنیده می شود گاهی شنیده نمی شود حرفهای ناحساب هم با اینکه ناحسابند گاهی شنیده می شوند خیلی تاثیر دارد که چه کسی سخن می گوید و چه می گوید ما تا شروع به سخن گفتن کنیم مردم می فهمند که این آخوند را ست می گوید یا دروغ. این آخوند خودش دین دارد و معتقد به حرفهایش هست یا دین ندارد و شغلش این نیست و کار دیگر گیر نیاورده و آخوند شده است. یا این آسانترین راه برای آقایی کردن بوده است. چون ، سرمایه ای را که تمام انبیاء و اولیاء خدا و تمام شهدا و صالحین در تاریخ تحصیل نموده اند با نشستن روی منبر پیامبر (ص) آنرا برای خود مصرف می کنیم چون به مردم که انبیاء‌و شهداء‌را قبول دارند می گویید من نماینده آنها هستم. معنای این حرف آن است که ای مردم ، نگران نباشید اگر انبیاء و اولیاء نیستند من هستم. این خیلی ادعای بزرگی است و پاداش بزرگی نیز می تواند داشته باشد. از طرفی هم خیلی خطرناک است و خیلی دینها با این ادعای بزرگ بر باد رفته است. ما خیال    می کنیم تبلیغ ، دانستن فنون سخنرانی است اما این فقط یک بخش قضیه است. مردم حتی در دورافتاده ترین روستاها هم قضاوت می کنند که فلانی دیندار است یا بی دین. یکی از مفاسدی که قرآن درباره کشیش ها و رهبانها ذکر کرده و آنها را متهم می کند فساد مالی آنهاست یعنی اینکه آخوند نباید رشوه گیر و مادی باشد. آخوندی که در خدمت سرمایه دارها و پولدارها باشد و به خانه آنها رفت و آمد کند و سر سفره آنها بنشیند دینی را که معرفی می کند به درد همان سرمایه دارها می خورد ، امضای شریعت را بر کارهای آنان می زند. برای یک آخوند نشستن در خانه گرانقیمت و سوار شدن بر ماشین گرانقیمت روا نیست. می دانید چقدر از جوانها بواسطه اینگونه مسائل بی دین شده اند؟ »[xxxi]

بدون تردید ایمان داشتن به یک نظر و اعتقاد سبب عمل نمودن به آن می شود بنابراین در برخی روایات ائمه اطهار (ع) ایمان همان عمل تلقی شده است به عنوان مثال امام صادق (ع) درخصوص ایمان چنین فرموده اند : « الایمان ان یطاع الله فلا یعصی »‌[xxxii] ایمان. عبارت از این است که خداوند پرستیده گردد و معصیت نشود.

براین اساس عقیده ای که نتوانسته باشد در خود مبلغ دین تاثیرگذار بوده و در او تحولی ایجاد نماید چگونه می تواند دیگران را متحول سازد. این مسئله امری کاملاً بدیهی است که اگر آموزه های دینی تنها در قالب مجموعه ای بنام قرآن توسط پیامبر اکرم (ص) ابلاغ می گردید بدون آنکه مردم تجسم این آموزه ها را در رفتار ایشان نمی دیدند گسترة پذیرش اسلام توسط مردم چه در زمان حیات ایشان و چه پس از آن به این حد از وسعت و اقبال نمی رسید. اخلاق و اعمال پیامبر به واقع تجسم کامل آموزه های قرآن بود چنانکه خود قرآن در این خصوص چنین فرموده است :«فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک»[xxxiii]به رحمت خداست که با مردم نرمخو شدی و اگر تندخویی سختدل بودی مردم از اطراف تو پراکنده می شدند.

و یا در آیه ای دیگر آمده است :

« لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین روف رحیم »[xxxiv]

پیامبری از خودتان به سوی شما آمد که مشقت شما بر او دشوار است و بر سعادت و خوشبختی شما آزمند است و به مومنان رؤف و مهربان است. اینها صفاتی است که قرآن کریم یکی از عوامل زنده پیروزی پیامبر به حساب آورده است. همچنین در تکمله این بحث،گفتاری بلیغ و مستوفی از امیرالمومنین علی (ع) مبین راه و روش مبلغان دینی در زمینه عامل بودن آنان است.

« من نصب نفسه للناس اماماً فلیبدا بتادیب نفسه و مودب نفسه احق بالاجلال من مودب الناس و معلمهم»[xxxv]هر کس خود را در مقام امامت مردم قرار دهد باید به تادیب و تربیت خود آغاز کند و کسی که ادب کننده خویشتن است به تجلیل و احترام سزاوارتر است از کسی که ادب کننده و معلم مردم است.

علیرغم تمامی این توضیحات و توصیفات،متاسفانه یکی از بزرگترین آفات تبلیغ دینی در حیطه وظایف مبلغان و روحانیون ، عدم تطابق گفتار و عمل است به گونه ای که هر گاه بر منبر و جایگاه وعظ و خطابه تکیه می زنند از زهد و خویشتن داری سخن به میان آورده و از صابران در برابر شهوات و نفسانیات و مصائب سخن می گویند خلایق را به قناعت و شکرگذاری در برابر خالق فرا می خوانند ، توجه به حال همنوعان و مومنین و دستگیری از آنها را توصیه می نمایند و از گذشت و ایثار دم می زنند اما به هنگام عمل همواره بدنبال اباحه می گردند و خود را برای انجام مستحبات به زحمت نمی اندازند بنابراین چرا چیزی را که در شرع برای آنان مباح شده بر خود حرام کنند.

«اما آنها هیچیک اینها را به کار نمی بندند و در منجلاب خودخواهی غوطه ور می شوند و در مطالبه حق خود یا آنچه حق خود می دانند شدت عمل به خرج می دهند و در هیچ چیز مسامحه و گذشت نمی کنند زیرا حق مسلم آنهاست و شرعاً حرام نیست که مطالبه کنند اما رفتار آنها در برابر مردم چنین است که اینها بر انسان ، مستحب است و قیام بر آنها واجب نیست ...... از این رو هنگامی که در معاشرتها و معامله به اخلاق آنها نزدیک می شوی می بینی که غضب و شدت و سختگیری به مرحله ای می رسد که به هیچوجه با مدارا سازای ندارد. بدین ترتیب چنین رفتاری زندگی آنها را فرا می گیرد و آنها را از ارزشهای معنوی عریان می سازد و مبدل به انسانی می شوند که با موعظه ها و ارشادات خود مردم را سحر می کنند تا آنها رادر گرایش به دین به سر شوق آورند اما مردم که در زندگی و رفتار او اثری از دین مشاهده نمی کنند از او دور می شوند.»[xxxvi]

همچنین در حدیث دیگری از امام صادق (ع) می خوانیم که فرمود : « یعنی بالعلماء من صدق فعله قوله و من لم یصدق فعله قوله فلیس بعالم »[xxxvii]عالم کسی است که کردارش گفتارش را تصدیق کند و هر کس عملش گفتارش را تصدیق نکند عالم نیست.

 

«عام نادان پریشان روزگار                        به ز دانشمند ناپرهیزگار

کان به نابینایی از راه اوفتاد                 وین دو چشمش بود و درچاه اوفتاد»[xxxviii]

 از آنچه تاکنون گفته شد چنین بر می آید که گفتار مبلغ هنگامی می تواند مثمر ثمر واقع شود که در اعمال وی نیز انعکاسی بارز و متلازم داشته باشد و این امر محقق نمی شود مگر آنکه مبلغ ابتدا سویدای قلب خویش را از سودای عشق آفریدگار مشحون سازد. آینه زمانی می تواند عیوب دیگران را به نمایش گذارد که خود عاری از زنگار و غبار باشد .

قرآن کریم می فرماید :

« اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم »[xxxix] آیا مردم را به خوبی دستور می دهید در حالی که خودتان را فراموش کرده اید.

« مبلغی که طرفدار و همنشین دنیاطلبان باشد نمی تواند در راه خودسازی خویش قدم بردارد ، به همین دلیل است که خداوند متعال دستور به اعراض از دنیا پرستان می دهد و می فرماید : «فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا »[xl]

پس از کسی که از یاد ما روی بر می گرداند و چیزی به جز زندگی دنیایی نمی خواهد دوری کن.

برای دلنشین بودن کلام ، نیاز به محبوبیت اجتماعی است به همین خاطر حضرت ابراهیم (ع) برای فرزندانش دعا می کند که : « فاجعل افئده من الناس تهوی الیهم »[xli] مردم را مشتاق آنان کن و این محبوبیت در سایة ایمان و عمل صالح بدست می آید.«ان الذین امنوا و عملوالصالحات سیجعل لهم الرحمن وداً »[xlii]

کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند خداوند رحمان محبت آنها را در دلها می افکند.

انسان خود ساخته ای که اعمال خوب در وجودش ملکه شده است تک تک اعمالش تبلیغ دین خداست.[xliii]

ـ تبلیغ و فطرت:

وجود انسان بصورت فطری همچون کویری تشنه همواره در آرزوی بارانی است تا بذر ایمان بر شوره‌زار روح او روئیدن آغاز نماید. بدون تردید یکی از بهترین و مطمئن‌ترین راه‌های اثبات وجود خداوند ارتباط درونی و نیایش است.

«وَ اِذا سَاَلَکَ عِبادی عنّی فاِنّی قریبٌ اجیبُ دَعَوَهَ الدّاع اِذا دَعان فَلیَستَجیبُوا لی وِلْیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یرشُدُونَ آنگاه که بندگان من از دوری و نزدیکی من از تو پرسند بدانند که من به آنها نزدیک هستم. هر کسی مرا بخواند دعایش را اجابت می‌کنم پس دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند تا به سعادت راه یابند.»[xliv]

ذوق باید تا دهد طاعات بر                                          مغز باید تا دهد دانه شجر

دانه بی‌مغز کی گردد نهال                                       صورت بی‌جان نباشد جز خیال (مثنوی‌معنوی)

مهاتما گاندی رهبر فقید هند به همه‌ی آدمیان از هر فرهنگ و قوم و نژاد توصیه می‌کند: «روز خود را با نیایش آغاز کنید و آن را چنان با روح خود درآمیزید که تا غروب همراه شما بماند. روز خود را با نیایش به پایان برید تا شب را در آرامش و بدون دیدن رؤیا و کابوس به صبح برسانید. درباره شکل و ظاهر نیایش نگرانی به دل راه ندهید، مشکل آن هر چه باشد باید ما را به سوی مصاحبت با خدا سوق دهد. شکل نیایش مهم نیست، مهم آن است که به هنگام خارج شدن واژه‌های نیایش از دهان، روحمان سرگردان و بی‌تمرکز نباشد.»[xlv]

جوان از خود می‌پرسد: در حالیکه خداوند از نیازهای ما آگاه است پس چرا باید دعا کنیم؟ عالمی می‌گوید: دعا نمی‌کنیم تا به خدا بگوییم چه می‌خواهیم بلکه دعا می‌کنیم تا خود را برای آنچه می‌خواهیم مهیا سازیم.

برای انسان‌های شریعت گریز این عصر، نیایش بهترین و کارآمدترین ابزار حصول هدف و معنا در زندگی است گویی هر چه نیایش با شکوه‌تر برگزار شود عمق زندگانی و مفهوم آن عظمت بیشتری می‌یابد. نیایش در واقع نوعی انضباط روحی و تقیّد معنوی و متافیزیکی است که برای تعالی بسیار ضروری است و در واقع فصل ممیز انسان از حیوانات است. در واقع همان عنصری است که بسیاری از خلأهای دنیای مدرن امروز را پر می‌کند و آرامش زائل شده را به روح سرگشته بشر برمی‌گرداند. بنابراین چه خوب است که مبلغین از این ساز و کار بسیار تأثیرگذار در هدایت نسل جوان بهره‌ی کافی و وافی ببرند و شیرینی و لطافت دعا و راز و نیاز با حقتعالی را به کام تشنه‌ی جوان بنوشانند.

«کوچکترین شکی ندارم که مشاجرات و منازعاتی که امروز فضای زندگی ما را انباشته‌اند، ناشی از فقدان روح نیایش حقیقی‌اند. می‌دانم به این جمله ایراد خواهید گرفت که میلیون‌ها هندو، مسلمان و مسیحی همه روزه مراسم نیایش خود را به جا می‌آورند، پس چگونه است که چنین نمی‌شوند؟ من نیز به این دلیل که اندیشیده بودم چنین اعتراضی را مطرح می‌کنید در جمله خود عبارت نیایش حقیقی را به کار بردم، خالی شدن جان جامعه از روح یک نیایش حقیقی و قرار گرفتن آن در پس پرده تزویر و نفاق، جنگ و خشونت می‌آفریند.»[xlvi]

بر همین سیاق ایام پر حلاوت ماه مبارک رمضان و روزه‌داری این ماه، فرصتی بسیار مغتنم برای رجعت فطری به دین و دینداری است. خاصه آنکه روح جوان از چنان پاکی و آمادگی برخوردار است که هر مبلغ آگاه با درایت و احاطه بر عناصر تبلیغی بر سبیل اغتنام خواهد توانست جوانان بسیاری را به زنجیره‌ی دینداران و نیایشگران پیوند دهد. بنابراین با توجه به تأثیر غیرقابل انکار ایام رمضان بر ذهن و روح جوان مسلمان، کسب حداکثر آمادگی و بهره‌مندی از تمامی قابلیت‌های ذهنی و معنوی توسط مبلغ در انجام رسالت مقدس و خطیر او جهت هدایت جوانان پاک نهاد این مرز و بوم کاری بس مأجور و مثاب نزد خداوند سبحان خواهد بود. مؤانست با قرآن کریم و تأثیر جوهره‌ی پاک و بی بدیل کلام‌الله بر جانمایه‌ی مخاطب و بهره‌مندی از ادعیه‌ی زاکیه‌ی فراوانی که قرائت آنها در این ماه توصیه شده است از مهمترین ساز و کارهای تبلیغی محسوب می‌گردد.

نکته‌ی دیگر تبیین و تشریح اثرمندی مکان‌های مقدس جهت انجام دعا و عبادات است. به عنوان مثال مسجد به عنوان مکانی مقدس، بدور از هیاهو و جنجال و جامع جمیع عناصر لازم جهت ایجاد ارتباط با خالق است و از کاریزمای مکانی بسیار خوبی برخوردار می‌باشد.

 

 

جریان شناسی و آگاهی به مسائل روز : ( شناخت مقتضیات زمان )

باید قبول کنیم که بسیاری از مردم ، روحانیت را سند دین می دانند و دین خود را از آنان می گیرند و همانگونه که پیرامون هر مقوله می بایست به متخصص آن رجوع کرد درخصوص آموزه های دینی نیز عامه مردم ، روحانیت را مرجع دینی محسوب نموده و به آنان رجوع می کنند. خاصه آنکه دین بر خلاف بسیاری از رشته های علمی، استدلال پذیر نمی باشد و یا حداقل آنکه بسیاری از احکام دینی در قالب دلیل و برهان و استدلال نمی گنجد. بر همین اساس،ضعف در دینداری مردم را شاید بتوان به نوعی به تکاسل و سکونت مبلغان دینی نسبت داد. توجه صرف به مبانی سنتی تبلیغ دینی و بسنده نمودن به مضامین و متون گردآوری شده سلف و غافل شدن از تعمیق و توسیع آگاهی ها و ارتباط های نظری و فکری حتی در روستاها و قصبات دور دست و باورپذیری این مسئله که پیشرفت اعجاب انگیز علوم در سده اخیر ، میل و گرایش نسلهای جوان را به پذیرش مستدل و مدلل هر مقوله بیشتر نموده است. گام نخست نوسازی تبلیغی آن است که مبلغین بدین نکته بسیار مهم و کلیدی توجه کنند که نسل امروزی بواسطه اطلاعات وسیع و معتنابهی که در اختیار دارد بسیار خوب می فهمد و نسبت به نسلهای پیشین بیشتر و بیشتر از سن خود از حقایق آگاهی دارد. بنابراین راه گفتمان امروز بیش از توجه کردن به باید ها و نباید ها ، پرداختن به هست ها و نیست هاست. بر این اساس مبلغ می بایست که جامعه را بخوبی بشناسد و سخنان خود را با برداشت دیروزی خود بیان نکند. نسبت به هجوم فرهنگ بیگانه از پنجره های ماهواره ،اینترنت ، مجلات ، پوسترها ،‌مکاتب عرفانی و شبه عرفانی به درون خانواده ها و در بین جوانان هم عصر خود شناخت کامل داشته باشد.

«اگرحوزوی ها الگوی مناسب و دلپذیر برای دختران و پسران ارائه نکنند بیگانگان در چهره های دلربا و فریبا این نیاز را برآورده می سازند و فوج فوج جوانان را به سرایی آراسته و پر جاذبه می برند که پشت آن پرتگاه ارزشها و قربانگاه قداستها خواهد بود. نوع پوشش ، سبک آرایش و ابزارهای تفریحی و شادی بخش امروز جوانان ما ، همگی نشان از چنان سرای پر آینه و پرزرق و برق دارد. درک این ویژگی که جوانان شیفته شهرتند تا جایگاه شایسته ای در جامعه بیابند و در پی آنند که با حضور در تیمهای ورزشی ، مرز شهرت خود را از کشور شکافته به شهرت جهانی دست یابند و با دیدن عکس خود در روزنامه ها و مجلات به خوشبختی واقعی دست می یابند روحانی امروزی را صاحب نگرشی نو می کند تا نخست به تحقیق درباره نوع درد پرداخته سپس به درمان رو کند و گاه با ارائه شیوه های جایگزین ، این عطش کاذب را با شهد شیرین بینش سیراب نماید تا پس از چندی تمامی این خواسته ها ، کودکانه و بی ارزش شود و دستیابی به قله سعادت و خوشبختی از سویی دیگر ممکن گردد. ‌»‌[xlvii]

«جوان امروز دین امروزی و سخنان شیرین و پر جاذبه را می طلبد و بیشتر از تعبد صرف و خموش عابدانه به پرسش و کنجکاوی از حکمتها و فلسفه های احکام رو میکند از اینرو روحانی امروزی خوش فکر ، شیرین سخن ، خنده رو و پر معلومات را   می پسندد به کسانیکه آموزه های مذهبی را در قالب جلوه های امروزی ارائه دهند، شناخت شفافی نسبت به زمان و مکان داشته و هیچگاه آمرانه سخن نگویند عشق  می ورزد. در روزها و نشست های نخست ، هیچ گرایش قلبی به مبلغ نشان نمی دهد بلکه او را می آزماید و با دقت در گفتار و رفتار روحانی بدنبال گمشده خویش است. ابتدا با ذره بین عشق و اندیشه ، به کوچکترین حرکات و کلمات با وسواس می نگرد و پس از پسندیدن ، دل در گرو سخنان و گفته ها می سپرد به تواضع و یکرنگی اهمیت بسیاری می دهد. به پیشوایی که رهبر خود را نوجوان سیزده ساله نامید ، افتخار می کند و به کسانی که فهم امروزی نسبت به مسائل جوانان و جامعه دارند می بالد.»[xlviii]

اما واقعیت رشد و پذیرش بی چون و چرای وسایل ارتباط جمعی از سوی جوامع مختلف بشری امری انکارناپذیرست که می بایست از سوی سامانه تبلیغ دینی و مبلغان مورد توجه ، تجلیل و تامل مکفی قرار گیرد.

دیدگاه دانشمندان و کارشناسان پیرامون نقش وسایل ارتباط جمعی در جهان سوم بیانگر آن است که این پدیده در جوامع در حال توسعه یا کم رشد بدلیل بومی نبودن و نهادی نشدن وسایل ارتباطی مدرن و برخورد آن با وسایل ارتباط سنتی ، به عنوان نیروی اجتماعی فعال ، مسائل و مشکلات کم و بیش مشابهی را پدید آورده است . شناخت ابعاد این پدیده برای پژوهشگران ارتباطات در دهه های اخیر ، مرزهای نوینی را گشوده است در این ارتباط می توان از پژوهش مربوط به دانیل لرنر تحت عنوان « گذر از جامعه سنتی ، نوسازی خاورمیانه » نام برد. او از سوی موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه کلمبیا مسئولیت انجام پژوهشی را در کشورهای خاورمیانه بر عهده گرفت و از میان مردم کشور های ( ایران ، مصر ، ترکیه ، سوریه ، لبنان و اردن) جامعه نمونه پژوهش خود را انتخاب نمود. هدف اصلی این پژوهش آن بود که نشان دهد استفاده از وسایل ارتباط جمعی تا چه اندازه می تواند نگرش و عقیده مردم را نسبت به توسعه سیاسی و اقتصادی و ملی این کشورها تغییر دهد.

نتایج تحقیقات وی عبارت است از :

«1- شهرنشینی ، با سوادی ، آموزش و رسانه های جمعی ، انسانهای سنتی جهان سوم را در معرض جنبه های مختلف زندگی نوین ، بر اساس الگوی جدید دفاعی و ابزارهای نوین برای خشنودی انسانهای نو قرار می دهد.

2- این تجربیات در نگرشها و هنجارهای انسانی سنتی ، ‌تغییراتی پدید می آورد و موجب بالا رفتن سطح آرزوها و انتظارات آنها می شود.

3- توانایی و ظرفیت یک جامعه در حال گذار برای برآوردن آرزوها و انتظارات و توقعات مردم ، سرخوردگی و ناکامی،بی ثباتی و نارضایتی درجامعه پدید می آورد.»[xlix]

پائولو فریره اندیشمند برزیلی ، از جمله اندیشمندانی است که در سالهای اخیر با نگرشی انتقادی به الگوهای حاکم غربی در زمینه رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی و نیز نقش ارتباطات در نوسازی کشورهای جهان پرداخته است. او ارتباطات و نظامهای آموزشی کنونی را به عنوان شبکه های سلطه گری و تسلیم طلبی خلقها در جهان سوم معرفی می کند. به عقیده او انتقال معلومات از یک منبع معرفتی قدرتمند به دریافت کنندگان انفعالی، به هیچ وجه در رشد شخصیت آنها تاثیر مثبت نمی گذارد و به ایجاد خودآگاهی مستقل و انتقادگر و قواسازی افراد برای مشارکت در حل مسائل اجتماعی کمکی نمی کند. به همین علت به پیشنهاد او نظام کنونی آموزشی که او آنرا « آموزش مخزنی » می نامد و بر معلومات انباشته شده معلمان استوار است باید به نظام جدیدی برای « آموزش ستمدیدگان » تبدیل شود.

پائولو فریره برای این نظام جدید ، اصول زیر را بر شمرده است :

1- اعتقاد به توانایی افراد برای فراگیری ، دگرگونی و رهایی خویش از شرایط سرکوب کننده جهل ، فقر و استعمار .

2- تماس مستقیم فراگیرندگان با واقعیتهای خاص زندگی و مسائل مربوط به آن ، تجزیه و تحلیل فشارها و محدودیتهای تحمیل شده به آنان از سوی ساختار اجتماعی و «ایدئولوژی » رسمی.

3- طرد تفاوتهای موجود بین « آموزش دهنده » و « آموزش گیرنده » و در نظر گرفتن هر دو به عنوان « فراگیرنده » .

 4- مشارکت در کوششهای رهایی دهنده . [l]

با این توضیحات باید پذیرفت که افزایش جمعیت و نیز پیشرفت بی امان تکنولوژی منجر به آن شده است که ویژگیهای فردی ، حرفه ای ، زندگی جمعی و افکار اعضای جامعه متنوع و پیچیده تر از گذشته شود. چرا که وسایل ارتباط جمعی جدید خود محصول « تکنولوژی نوین است. تکنولوژی فرآورده های غیر لازمی را برای برآوردن نیازهای ساختگی انسان می آفریند. علم و آگاهیهای « غیر ضروری » را فراهم می آورد که هیچ ارزش خاصی ندارد و صرفاً محصول توسعه خود به خودی فعالیتهای علمی است در جامعه نوین ، پول بصورت حلقه پیوند انسان در می‌آید و جانشین پیوندهای شخصی مبتنی بر احساسات رقیق می شود و بر اساس روابط غیر شخصی و منجر به منظوری خاص عمل می کند. در نتیجه ، محاسبات انتزاعی به عرصه های زندگی اجتماعی، همچنین روابط خویشاوندی یا قلمرو پسندهای زیبایی شناختی می تازد که پیش از این پهنه ارزیابیهای کیفی و نه کمی بودند. پول گذشته از فراسوی کارکردهای اقتصادی اش ، روح تعقل ، حسابگری و احساس غیر شخصی جامعه نوین را تجسم می بخشد. در واقع می توان چنین نتیجه گیری کرد که گسترش روابط نقدی به روابط چپاولگرانه می انجامد و کارکرد اجتماعی را دچار وقفه می سازد. » [li]

«امروزه موج سوم در حال دگرگون کردن همه چیز است . تغییر و تحول سریع جامعه ، درون انسانها را نیز به سرعت تغییر می دهد. رسیدن اطلاعات تازه منجر به زائل شدن تصاویر و ادراکات ذهنی قلبی شده و فرد را مجبور به اصلاح داشته های فکری می نماید چرا که اگر اینکار انجام نشود افراد روز به روز توانایی خود را برای پاسخ به مسائل روزمره از دست می دهند.» [lii]

امروز جنگ اطلاعات ( یا به اصطلاح info – war ) به هدف درازمدت نیرومندی برای نفوذ در امور داخلی ، ‌ملی و جهانی تبدیل شده است.

 

پایان قسمت دوم

 

اخلاق فردی مبلغ :

1- اخلاص : ملامحسن فیض کاشانی در بیان حقیقت اخلاص چنین می گوید : « حواریون به عیسی (ع) عرض کردند عمل خالص چیست ؟ فرمود : آن عملی که برای خدا انجام می دهی و دوست نداری که هیچکس تو را بخاطر انجام آن ستایش کند»[liii]

بنا بر فرموده پیامبر خدا (ص) : « العلماء کلهم هلکی الا العاملین و العاملون کلهم هلکی الا المخلصین و المخلصون علی خطر »

«‌عالمان همه در معرض هلاکتند مگر آنان که به علم خود عمل کردند و عاملان همه در معرض هلاکند مگر آنانکه از روی اخلاص کار کردند و مخلصان در خطرند. » [liv]

مبلغ می بایست اخلاص را از پیامبران الهی بیاموزد چنانکه در قرآن کریم این مطلب مورد تصریح قرارگرفته است که :

« و ما اسئلکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العالمین » هیچ مزدی از شما  نمی طلبم. اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است . »‌ [lv]

عدم تاثیر بسیاری از خطابه ها و سخنرانیها ونیز ناکارآمدی برخی از فعالیتهای تبلیغی به سبب فقدان اخلاص و توجه به مسائل مادی و یا جنبه های دیگری نظیر کسب موقعیت اجتماعی و پایگاه مردمی که پشتوانه رسیدن به مقام و موقعیت و مناصب دولتی است می باشد. « اخلاص ، روح دین ، اساس عبادت و پایه عمل خواننده به سوی خداست.

اخلاص بر هر پرستش کننده ای واجب است تا تنها خدا را متوجه باشد . اما در مورد مبلغان و داعیان، فریضه ای لازمتر و دستگیره ای محکم تر است. هر چه دامنه دعوت داعی گسترده تر باشد نیاز او به یاد خدا و اخلاص بیشتر می باشد. » [lvi]

2- خوش برخوردی در مباحثات دینی : در تاریخ آمده است که امیرالمومنین علی (ع) در زمان خلافتشان مکرر می فرمود که تا من زنده هستم هر سئوالی دارید بپرسید ( سلونی قبل ان تفقدونی ). یکبار شخصی با بیانی جسارت آمیز بر خاست و گفت :« ایها المدعی مالا یعلم والمقلد مالا یفهم انا السائل فاجب » ای مدعی جاهل ( العیاذ بالله ) و ای کسی که نفهمیده حرف می زنی من سئوال می کنم تو جواب بده. ( قیافه وی شبیه اعراب یهود بود ) اصحاب امام (ع) به پا خاستند و قصد تادیب او را داشتند . امام مانع شدند و فرمودند : ان الطیش لا یقوم به حجج الله ولا تطهر به براهین الله . با عصبانیت نمی شود دین خدا را قائم و راست کرد. با عصبانیت برهان خدا ظاهر نمی شود بعد رو کرد به آن مرد و فرمود : اسال بکل لسانک و ما فی جوانحک : بپرس با تمام زبانت هر آنچه در درون داری . [lvii]

3- عدم توقع از مخاطبان : تبلیغ دین فعل و انفعالی در راستا و در طول رسالت پیامبران الهی محسوب می شود چنانکه آن بزرگواران. هیچ اجر و عوضی را در قبال وظیفه و ماموریت خویش مطالبه نمی کردند و شاید یکی از مهمترین دلائل اثربخشی عمل تبلیغی آنان را در همین گزاره بتوان منوط و مستور دانست.

یکی از بدترین آفات و مضار تمدنهای جدید و دستاوردهای زندگی صنعتی و مدرن انسانها ، توجه به اصل منفعت طلبی است.قاطبه افراد انسانی در بسیاری از جوامع بتدریج بدین پوستین در افتاده اند که هیچ کاری را بدون محاسبه سود و زیان آن انجام ندهند به همین جهت گفتار و رفتار آدمیان آغشته به این خوی و خصلت نامبارک است. متاسفانه بسیاری از روابط و ارتباطات در بین اقشار و صنوف بر این اساس شکل گرفته است. به همین جهت عدم لغزش مبلغین دینی و همرنگ نشدن با جماعت در این خصال نامقبول ، مولفه های قابل تامل و در خور توجه محسوب می گردد.

مبلغ دین تا به هر گاه که تابلوی شعار انبیاء ( و ما اسئلکم ...... ) را نصب العین و کاربست عمل خویش قرار دهند از در غلتیدن به آفت موخر مذکور در امان خواهند بود.

4- تواضع :« ولا تمش فی الارض مرحا انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا »[lviii] وهرگز در زمین به کبر و ناز راه مرو که به نیرو زمین را نتوانی شکافت و به کوه در سر بلندی نخواهی رسید.امام علی (ع) پیرامون این خصیصه نیکو فرموده اند :

« التواضع سلم الشرف ، التکبر اس التلف »[lix]فروتنی نردبان شرف و بزرگواری است.

« التواضع یکسوک المهابه »[lx] فروتنی جامة ابهت بر قامت تو می پوشاند.

«التواضع ینتشر الفضیله »[lxi] فروتنی فضیلت را منتشر می کند.«التواضع یرفع» [lxii] تواضع و فروتنی عظمت می آورد.

بدون شک تواضع از مهمترین عوامل موفقیت هر مبلغ اسلامی محسوب می شود. این مهم آنگاه از اهمیتی دو چندان برخوردار می شود که جای جای زندگی پیشوایان دینی متصف به صفت متعالی تواضع می بینیم چنانکه حضرت عیسی (ع) به دست خویش برای حواریون طعام می پخت و پس از غذا دستهای آنان را می شست.

«و نیز نبی مکرم (ص) چنان با تواضع و فروتنی می نشست که گاهی با دیدن این حالت ایشان ، برخی از یاورانشان به خود می لرزیدند. چنان ساده و بی آلایش در میان اصحابش می نشست که گویی یکی از آنهاست. به طوری که اگر شخص ناشناس و غریبه ای می آمد نمی دانست پیامبر کدام است. عاقبت ، اصحاب از حضرت (ص) خواستند به گونه ای بنشیند که غریبه ها او را بشناسند. بعدها برای آن حضرت سکویی از گل درست کردند تا بر روی آن بنشیند.»[lxiii]

«رسول خدا (ص) از احترام بیشتر از حد و تکلف بیزار بود . اصحاب آن حضرت چون   می دانستند ایشان ناراحت می شود از جا بلند نمی شدند. مردی به دیدار آن حضرت آمد و از هیبت آن بزرگوار به لرزه افتاد پیامبر(ص) خطاب به او فرمود : برخود آسان بگیر ، من پادشاه نیستم من پسر زنی از قریشم که گوشت خشک می خورد.»[lxiv]

5- حسن خلق : « فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک » [lxv]رحمت خدا تو را با خلق مهربان و خوشخوی گردانید و اگر تندخو و سخت دل بودی مردم از گرد تو متفرق می شدند.

« پیامبر اعظم (ص) این صفت نیکو را به حد اعلای آن برخوردار بود چونانکه یکی از مهمترین و محوری ترین ساز و کارهای جذب اعراب شبه جزیره به آیین پاک اسلام همانا خلق و خوی نیک و سیرت عالی و نرمخویی پیامبر بود. آنچنانکه خداوند رحمان نیز در آیه فوق الذکر بر این مهم صحه گذاشته است. »[lxvi]

امیرالمومنین علی (ع) پیامبر (ص) را خوش خلق ترین و خوش برخوردترین مردم زمانه خود توصیف فرموده اند . چنانکه رسول گرامی اسلام (ص) خود نیز فلسفه بعثتش را در اتمام مکارم اخلاقی عنوان فرمود : بعثت لاتمم مکارم الاخلاق: مبعوث شدم تا مکارم اخلاقی را تمام کنم.پیامبر خدا می فرماید : « ما یوضع فی میزان امری ء یوم القیامه افضل من حسن الخلق »[lxvii] فردای قیامت چیزی برتر از حسن خلق و خوش خویی در ترازوی عمل انسان گذاشته نمی شود.

6- آراستگی ظاهر : از جمله سازوکارهای تاثیرگذار در امر ارتباط بخصوص ارتباط رو در رو یا چهره به چهره که از ملزومات و عناصر قابل بحث آداب سخنوری نیز محسوب می شود موضوع توجه به وضع ظاهری و آراستگی چهره و لباس می باشد. چنانکه این مقوله از بعد تاثیر روانی و عامل جذب و یا دفع مخاطبان سخنور در هر مقام و منصب چه بعنوان سخنران و یا معلم و استاد و یا به عنوان یک مبلغ دین که می بایست مراجعین و مخاطبین خود را تحت تاثیر قرار دهد قابل مطاله و بررسی می باشد. این مولفه از آن جهت که فطرت و جوهره همه آدمیان بالاشتراک زیباخواه و زیباپسند می باشد و نیز از آن منظر که انسان بصورت غریزی نسبت به تعادل و هارمونی التفات دارد. قابل بررسی است. و این تاثیر البته دو جانبه است. یعنی همانگونه که تنظیف و تلطیف ظاهر فرد مرجع و مبلغ ، مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد ، چنین رویکردی سبب آن می شود تا فرد مبلغ خود نیز از فضای فکری امن تر و مناسبتری برخوردار شده و از مکانت و جایگاه مطلوبتری بر کرسی تبلیغ بنشیند. آنچنانکه درخصوص پیامبر گرامی اسلام (ص) استعمال عطر و اشتیاق آن حضرت به این خصیصه نیک به کرات مورد اشاره قرار گرفته است.

روانشناسان پوشیدن لباس مرتب و نظیف را در ایجاد اعتماد به نفس فرد موثر دانسته و معتقدند در چنین شرایطی افراد نسبت به توفیق کاری خویش اعتماد و اعتقاد بهتری خواهند داشت.

 

چالش ها :

 الف – خرافات و عرفانهای کاذب : فطرت معنویت جوی آدمی به گونه ای طراحی شده است که حتی اگر سراپای زندگی او را مادیات و زرق و برقهای دنیای فانی فرا گیرد در پَسِ زنگارها و حجابهای گونه گون ، واقعیت و میلی حقیقی پنهان است که تا پایان عمر هر انسانی را همراهی نموده و هراز گاهی وی را متوجه زاویه نهان از توجه او می سازد. پس حتی انسانهای تا گلوگاه فرو فته در منجلاب ملوث دنیاپرستی و فرومانده در زیر آوار مصرف گرایی نیز بر اساس حقیقت فطری و فطرت حقیقت جوی خود نمی توانند نسبت به ابعاد غیر مادی و متافیزیکی جهان هستی بی توجه باشند. همین خصیصه و خصلت درونی سبب شده است که حتی غربیان نیز از افراط در علم گرایی و عقل گرایی محض به تنگ آمده و رویکرد و رجعتی دگرباره نسبت به این نیاز و خواسته طبیعی و فطری داشته باشند.

نکته تاسف برانگیز در این ارتباط ، اقبال جوانان کشور اسلامی و شیعه مذهب ما به سمت عرفانهای خود ساخته ای است که با هدف کسب منافع مادی ، جامه پاسخگویی به نیاز معنوی در بر کرده است. و جوانان پاک اندیش و پاکدل نیز که طوفانها و فراز و نشیب ها و بی ثباتی های روحی نشات یافته از مقطع سنی ، آنان را به جستجوی حقیقت نهفته در درون می کشاند ،نادانسته در حلقه رندان رهزنی در می آیند که نه تنها به آنان معنویت نمی بخشد که مفسده ها و دام های جدیدی را پیش پایشان قرار داده و بیراهة منتهی به ناکجاآباد را در خیال و گمان ایشان « صراط مستقیم »   می نمایاند.

خوانش دگرباره این سطور ، حامل نکته مهم دیگری نیز هست و آن اقبال عوام از مردم که در کمیت بالاتری مشمول بانوان می گردد. سوداگری رندان دیگری در آسمان خیال ساده اندیشان خرافه پرست است. کسانی که بی توجه به نعمت بی همتای عقل و اندیشه و شیفته سرانه در جستجو و دلبستگی مقوله های راز آلودند و در سردرگمی در این بازار مکاره هیمنه حیله ها و حقه های سود ورزانه و ظاهر فریب چنان ایشان را به خود مشغول می دارد که دل و دین از کف داده و می پندارند مرشد و مراد خود را به حقیقت یافته اند چنین می شود که داستان روزافزون خرافه ها و خرافه پرستی ها اکنون به یکی از معضلات قابل تأمّل و به عبارتی از حادترین ناهنجاریهای اجتماعی کنونی تبدیل شده است. با این اوصاف و متاسفانه نشر خرافات در قالب نقل خوابها و رویاها توسط برخی مبلغین و واعظان ، نه تنها درمان این درد اجتماعی نیست بلکه حتی به بیانی ، شعله ور ساختن آتشی است که دامن بسیاری از مردم ساده پندار را گرفته است و در واقع بجای تکذیب و تنقیح این باور غلط و فتنه انگیز ، بر استحکام و تایید آن صحه می گذارد.

شناخت و بصیرت نسبت به جریانهای حاکم بر اجتماع و ناهنجاریهای خاص اجتماعی که از مهمترین ویژگیهای یک مبلغ دینی محسوب می گردد . عاملی است که او را وا می دارد تا همواره نیازهای زمان وجامعه و مخاطبان را وجهه نظر خویش قرار داده و خاستگاه تفوه خویش را در وعظ و تبلیغ بر رفع شبهات و خرافات استوار سازد.
یکی از مهمترین ویژگیهای استاد شهید مرتضی مطهری (ره) که ایشان را به عنوان یکی از روحانیون و مبلغین شاخص دینی متمایز می ساخت استبصار وی نسبت به نیازهای دینی و فرهنگی زمان بود و بر همین اساس کتابهایی را درخصوص ابطال نظریات کاپیتالیسم و مارکسیسم ، خرافات و شبهات و نیز ارائه چهره ای صحیح از شخصیت زن در اسلام به رشته تحریر در آورد.

- بودیافتگی الگوهای نامتناسب : در اینکه چه معیارها و ملاکهایی جهت مطرح شدن برخی چهره ها در هر جامعه به عنوان الگو و شخصیت بر جسته قابل احصاء می باشد عوامل بسیاری را می توان ذی دخل دانست که در اینجا قصد پرداختن به آن نیست چرا که از مباحث دامنه دار جامعه شناسی محسوب می گردد . اما آنچه که در این نوشتار مورد مداقه قرار می گیرد شیوع الگو برداری نسل جوان از چهره ها و شخصیت های فاقد هویت اخلاقی و معنوی و علمی در مقطع زمانی فعلی است . فارغ از برخی دغدغه های ناشی از تلقی توهین و ناخرسندی بعضی از افراد در بین صفوف و گروههای اجتماعی پرطرفدار ، این بی وزنی و ناهنجاری اجتماعی می بایست توسط مربیان ، معلمان و مبلغین دینی در بوته نقد و تنقیح و اصلاح قرار گیرد. آگاهی بخشی نسبت به ملاکها و معیارهای انتخاب الگو و جهت دهی نسل جوان که آینده سازان جامعه اسلامی محسوب می شوند وظیفه ای بسیار مهم و همعرض سایر محاضرات مبلغین دینی تلقی می گردد.

- فراموشی یاد مرگ : که یکی از محوری ترین اذکار و مواعظ هر مبلغ دین است و در روایات بسیاری نیز توجه به مسئله مرگ و غافل نشدن از این واقعیت انکار ناپذیر به عنوان سازوکاری جهت تعدیل آرزوهای دور و دراز انسانها و جلوگیری از افراط در دنیا طلبی عنوان گردیده است.

- مصرف گرایی و اقبال روزافزون به این موضوع : از نتایج محتوم و طبیعی ورود به دنیای مدرنیته و گذار از دوره سنت گرایی ، ایجاد فضای مصرف گرایی در سطح جوامع همنوا با این فرآیند فرهنگ ساز است. به گونه ای که خصیله مودی به نیاز رفاه طلبی آدمی ، توجه او را به بهره گیری از دستاوردهای تکنولوژی و آسان پسندی بیش از پیش که منجر به مصرف گرایی گسترده در جوامع اینچنینی شده جلب نمود به گونه ای که اکنون بصورت اپیدمی غیرقابل مهاری درآمده است. به همین جهت مبلغان با طرح مسئله و فواید و مضرّات آن می بایست باز قرائتی روشنگرانه از این سیل بی محابای ارزش کاه داشته باشند.

- تضییع حقوق یکدیگر : لزوم روشنگری درخصوص میزان توجه و اقبال تعالیم و احکام الهی و اسلامی نسبت به حق الناس و راحج بودن آن نسبت به حق الله و هدایت و راهبری افراد جامعه نسبت به رعایت حقوق سایر برادران و خواهران دینی خود حتی در کوچکترین موضوعات از سایر محورهای تبلیغ دینی مناسب زمان حاضر تلقی می گردد.

- عدم تفکر و مطالعه : ( سطحی نگری ) از مهمترین نقاط ضعف نظامهای آموزشی و تربیتی کشور ، عدم نهادینه سازی تفکر و تعقل و توجه به مطالعه می باشد که موروث حکومتهای استبداد ، پیشین بوده است. به همین جهت مبلغین دینی علاوه بر اینکه خود می بایست مسلح به سلاح مطالعه و تفکر دائمی باشند مخاطبان خود را نیز تشویق و ترغیب به این خصیله نیک و مورد تاکید و تایید آموزه های دینی نمایند.

تکمله :

در پایان این نوشتار مناسب دیدیم که بر حسب تجارب قابل رویت و محسوس و نیز شنیده ها و بازخورد و برونداد رفتارهای دینی اجتماع و توجه به کمیت و کیفیت دینی شدن جامعه بخصوص در دهه سوم انقلاب نکاتی بصورت فهرست وار درخصوص آسیب ها و ناهنجاریهای تبلیغ دینی و نیز برخی راهکارها و رهاوردهای مفید و قابل بهره برداری آورده شود :

1- شرایط اجتماعی ، اقتصادی ، علمی و فرهنگی برخی از مبلغین متناسب با شرایط اجتماع نیست.

2- تعداد و کمیت مبلغین توانا با قدرت بیان و وعظ قوی همانند مرحوم فلسفی بواسطه عدم پرورش و عدم ایجاد ساز و کار لازم در این زمینه و آموزش آنها برای پر کردن خلاهای فکری با سطوح مخاطبین تناسبی ندارد.

3- عدم پراکنش متناسب مبلغین در سطح کشور با توجه به آمایش سرزمین ، بعنوان مثال در برخی استانهای برخوردار تعداد مبلغین بیش از حد نیاز و در برخی دیگر از استانها کمتر از حد نیاز است.

4- عدم تناسب بین کمیت مبلغین به نسبت جمعیت کل کشور.

5- رابطه معکوس بین رشد فزاینده ابزارهای تبلیغی و تعداد مبلغین.

6- عدم وجود نگاه تحلیلی نسبت به ناهنجاریهای مبتلا به جامعه و توجه صرف به بیان مطالب تقلیدی و غیر تحلیلی در برخی موارد.

7- استفاده حداقلی از روش سیره شناسی ( مقایسه تطبیقی بین عملکرد مسلمانان صدر اسلام و مسلمانان و داعیه داران نظام اسلامی در جهان اسلام کنونی ) .

8- با توجه به دعای « اذا دعاکم لما یحییکم » هنوز توانایی و قابلیت های بالقوه و درخور شأن این شعار دینی جهت حیات بخشی به دین محوری جامعه و احیای فکر دینی وجود نداشته است.

9- شاکله بعضی ازخطابه ها و سخنرانیها بیشتر تکراری و سنتی است و از مطالب روزآمد و مستفید مخاطبان امروزی توسط برخی از مبلغین کمتر استفاده می شود.

10- جایگزینی منابع غیر معتبر و غیر مطرح بجای منابع مرجع و معتبر نظیر قرآن ، نهج البلاغه ، صحیفه سجادیه و .... توسط برخی ازمبلغین

11- بی نظمی و عدم انسجام در دسته بندی برخی سخنرانی ها و محاضرات و حفظ بلاغت و سطح علمی مخاطبان.

12- عدم تعمق و تعمیق دربعضی  خطابه ها و مواعظ بواسطه عدم تداوم و برنامه ریزی جهت مطالعات تخصصی و روزآمد .

13- عدم وجود نگاه و نگرش جامع و تخصصی به امر تبلیغ از سوی نهادهای دینی و فرهنگی.

14- فقدان علم و آشنایی لازم نزدبرخی از مبلغین از سازوکارهای عملی مخاطب شناسی و ملحوظ داشتن آن در تمامی سطح تبلیغی ( رفتار و گفتار و سیره شخصی و فردی ، مواعظ ، سخنرانیها ، آموزش ها و ..... )

15- باقی ماندن در سطح و تداوم نگاه عوام گرایانه نزد برخی از مبلغین و بی توجهی به موضوع افزایش سطح علمی و معلومات عمومی جامعه.

16- وجود دغدغه های معیشتی نزد بسیاری از مبلغین.

17- بهره گیری از ادبیات و گفتمان عامیانه در برخی سخنرانی ها که تمسک به این شیوه نزد افراد تحصیلکرده و دانشگاهی زمینه دفع مخاطب را فراهم می سازد.

18- وجود تناقض در گفتار و رفتار در برخی موارد توسط بعضی از مبلغین.

19- عدم توجه به شعار محوری «لااسئلکم علیه اجراً ... » در آموزه های تبلیغی نزد برخی از مبلغین .

20- تعمیم و تحریر نگرش شفابخشی و طلبکاری از ائمه نزد عموم توسط برخی مبلغین.

21- عدم ایجاد حس پرسشگری نزد مخاطبان.

22- عدم تبیین صحیح رسالت تبلیغ برای مبلغین از سوی نهادهای دینی و فرهنگی ذیربط.

23- سیاست زدگی و جناحگرایی برخی مبلغین که بر شاکله تبلیغ آنان تاثیرگذار بوده و عامل دفع برخی از مخاطبان می شود.

24- بخشی نگری و یا وجود نگاه متعصبانه نسبت به برخی موضوعات ( عدم نگاه جامع نگرانه ) .

25- بی توجهی به برخی نیازهای فطری و غریزی جوانان و در نتیجه عدم توصیف و تبیین الگوهای مناسب در این زمینه توسط برخی از مبلغین.

26- ترسیم و تحلیل چند و چون شخصیت های موثر و مطرح صدر اسلام نظیر ابوذر غفاری ، سلمان فارسی ، عمار یاسر ، مقداد ، مالک اشتر و ...

27- مقایسه تطبیقی بین شخصیت های مذکور و داعیه داران امروز.

28- عدم وجود سازو کار مناسب جهت مقابله باجریان هدفمندی که در صدد ترور شخصیت ها و تخریب چهره های ارزشمند و تاثیرگذار دینی وارزشی می باشند. .

29- عدم رعایت اصل بومی گرایی در تامین مبلغین مناطق (مبلغین بومی تاثیرگذاری بیشتری خواهند داشت).

30- عدم القاء این تفکرتوسط بعضی از مبلغین در بین عوام که صرفاً تمامی رفتارها و گفتارهای یک روحانی و یا یک مبلغ دینی ، آیینه تمام نمای دین محسوب نمی شود.

31- دامن زدن به فضای امر و نهی مطلق و رابطه تک بعدی و یکجانبه مبلغ و مخاطب که منعکس کننده فضای خشکه مقدسی شود نزد برخی از مبلغین( این موضوع از محوری ترین عوامل دفع مخاطبان امروزی بویژه جوانان محسوب می

گردد ) .

32- القاء وجود هاله تقدس در اطراف خود توسط تعداد معدودی از مبلغین و شیوع این نگرش غیر موید در بین مخاطبین .

33- عدم تعمیم و گسترش حوزه تبلیغ دین به لایه های مختلف جامعه و اقشار مختلف مردم.

34- عدم استفاده بهینه از افراد تاثیرگذار محلی و یا ملی به عنوان ابزار تبلیغ دینی نظیر ورزشکاران،دانش آموزان المپیادی،شیوخ روستاها،اساتید دانشگاهها، متفکران جامعه و ....

35- دیکته کردن نظرات شخصی به مخاطب و عدم اجازه تعقل، فرصت و تحقیق به آنان توسط بعضی از مبلغین.

36- دخالت مستقیم برخی مبلغین در امور غیر ضرور و غیر مرتبط که عدم کسب نتیجه لازم در اینگونه امور موجب سلب اعتماد و ایجاد حس نارضایتی نسبت به مبلغ می گردد.

37- عدم تناسب بین جایگاه و منزلت تبلیغ و سطح علمی و فرهنگی برخی ازمبلغان.

38- در برخی موارد همرنگ شدن مبلغ با محیطهای غیر تبلیغی و خارج شدن از حدود و ثغور تبلیغ دینی و تاثیرپذیری و مرعوب شدن در برابر فرهنگ مهاجم.

39- عدم توانایی منابع و مآخذ تبلیغی در پاسخگویی به نیازهای روزآمد جامعه و نیز خود مبلغین.

40- عدم تناسب پاتکهای تبلیغی در برابر تکهای تبلیغی فرهنگ مهاجم (ضعف تبلیغ داخلی در برابرتبلیغ غرب) .

41- ایجاد فاصله بین مرکز و پایگاه اصلی تبلیغ ( مسجد ) و مبلغین در برخی موارد.

42- دامنه نیاز به تبلیغ دینی بر اثر افزایش جمعیت کشور گسترش قابل ملاحظه ای پیدا کرده اما کمیت و کیفیت مبلغین و تبلیغ رشد معتنابه و متناسبی نداشته است.

43- تاثیر منفی تعدد مراکز حضور برخی مبلغین جهت اقامه نماز جماعت و تبایغ که به این رویه ، کیفیت فدای کمیت شده است.

44- عدم استفاده مطلوب از ایام و فرصتهای تبلیغی که یکی از دلایل مهم آن موضوع مطروحه در بند ( 43 ) می باشد. بعنوان مثال یک مبلغ می تواند با حضور مستمر و منظم خود در یک مسجد و یا یک مکان تبلیغی معین زمینه استمرار

حضور جوانان را فراهم آورد.

45- عدم تناسب سطح انتظار جامعه از مبلغین و توانایی های کنونی برخی از آنان در زمینه نظری و فکری و مطالعاتی.

46- کار و فعالیت اصلی یک مبلغ باید تبلیغ دین باشد و این اصل فدای فروع و حواشی نگردد.

47- عدم خودداری برخی از مبلغین در پذیرش مسئولیتهای اجتماعی، سیاسی ،اقتصادی و...که منجر به ایجاد نگرش منفی در اذهان بعضی از افراد جامعه نسبت به روحانیون و مبلغین دینی می شود.

48- عدم توجه وتمرکز کافی برمسجد بعنوان مهمترین و محوری ترین جایگاه تبلیغ دین .

49- کاهش حضور تبلیغی روحانیون و افزایش فعالیت غیر تبلیغی برخی از روحانیون.
50- عدم تسلیح به سلاحهای تبلیغی مدرن و آموزش کارکرد آن به مبلغین.

 

پی نوشت :



 

 

 1-  محمد راغب اصفهانی المفردات فی غریب القرآن 65.

 2- سید محمد دادگران مبانی ارتباط جمعی ص 49.

 3 - همان .

 4- محسن الویری دانشنامه جهان اسلام - ج 6 ص 448.

5- دایره المعارف علوم اجتماعی - باقرساروخانی ص 579.

6- محمدتقی رهبر پژوهشی در تبلیغ ص 98.

7- محمدهادی همایون تبلیغات یک واژه در دو حوزه فرهنگی ص24.

8- محمدباقر شریعتی سبزواری راه و رسم تبلیغ ص 158.

9- سوره نحل آیه 44.

10- محمدهادی معرفت راه و رسم تبلیغ ص 148.

11- نحل آیه 125.

12- بقره آیه 169.

13- سیدیحیی شهربی تبلیغات دینی و بایسته ها ص 30.

14- راغب اصفهانی مفردات ماده حکم.

15- محمدباقر شریعتی راه و رسم تبلیغ ص 163.

16- غررالحکم حرف خا.

17- غررالحکم حرف خا.

18- میزان الحکمه ج 10 ص 580 ..

19- محمدباقر شریعتی راه و رسم تبلیغ ص 175.

20- کلیات اشعار فارسی اقبال لاهوری ص 369.

21- حسن رحیم پور ازغدی بایسته های تبلیغ ص 80.

22- درآمدی بر آسیب شانسی تبلیغات دین عبدالحمید آکوچکیان ص 27.

23- تحریرالوسیله ج 2 ص 265

24- منیه المرید ص 23.

25- سوره اسراء آیه 36.

26- وسائل الشیعه ج 18 ص 121.

27- سوره صف آیه 2.

28- وسایل الشیعه ج11- ص.

29- منیه المرید ص 152.

30- مکارم الاخلاق ص 545.

31- حسن رحیم پور اذغدی بایسته های تبلیغ- ص 75 و 76.

32-الکافی جلد 2- ص303.

33- آل عمران آیه 159.

34- توبه آیه 128.

35- نهج البلاغه حکمت 73.

36- گامهایی در راه تبلیغ دکتر احمد بهشتی ص 150.

37- اصول کافی جلد اول.

38- کلیات سعدی ص 183.

39- سوره بقره آیه 44.

40- سوره نجم آیه 29.

41- سوره ابراهیم آیه 37.

42- سوره مریم آیه 96.

43- راه و رسم تبلیغ محسن قرائتی ص 209.

44-سوره بقره آیه 186.

45-گاندی  مهاتما نیایش.

46- همان.

47- لقمانی - احمد مخاطب شناسی ص 26.

48- ناصری حسین جوان وعالمان دینی.

49- erner . daniel . the passing of tardi tional societg : modenizing the middle east.

50-- محسنیان مهدی ارتباط شانسی ص 29 و 30.

51- کوزر ، لیوئیس زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شانسی ص 30 ترجمه محسن ثلاثی انتشارات علمی ص 268 .

52- تافلر آلوین موج سوم ترجمه شهیندخت خوارزمی نشر نو ص 216.

53- فیض کاشانی ملامحسن منهاج النجاه ص124.

54- ابی فرای مالکی ابوالحسن تنمیه الخواطر ج 2 ص 118.

55- شعراء آیه 109.

56- غزالی محمد مع الله دراسات فی الدعوه و الدعاه ص 31.

57- مطهری  مرتضی بیست گفتار.

58- اسراء آیه 37

59- بحارالانوار ج 77

60- همان

61- همان

62- همان

63- احیاء علوم الدین ج 2.

64- همان

65-آل عمران آیه 159.

66- احیاء علوم الدین ج 2.

67- اصول کافی ج 2 ص 105