اَبَر سازمان (سازمان مادر)فرهنگی(در حوزه دین)
۱۳۹۲/۰۳/۰۶

مقدمه:

در هر جامعه ای با توجه به بافت و ساختار حکومت آن ، معمولاًٍ سازمانهایی هستند که نقش توسعه و ترویج اهداف آن نظامها را بر عهده داشته وبه فعالیتهای بسیار گسترده وفراگیر ودر مقیاس وسیعتری در عرصه ترویج وبسط عقاید و اندیشه های مبتنی بر اعتقادات عمومی مردم وملیت وفرهنگ آن کشور ، می پردازند. چنین سازمانهایی ، نه به عنوان یک سازمان معمولی که در جایگاه یک اَبَر سازمان یا  سازمان مادر، وظیفه هدایت وساماندهی وهماهنگی فعالیتها وبرنامه های همه دستگاهها با کارکردهای مشابه ، نزدیک وموازی را بر عهده دارند و نوعی هم پوشی در فعالیتها ایجاد می کنند ودربعد کلان به صورت فرا سازمانی و فرا دستگاهی به برنامه ریزیهای  گسترده و جامع الاطراف در عرصه فعالیتها وماموریتهای محوله می پردازند.

رسول گرامی اسلام در آغاز پیدایش اسلام توانست با کارطاقت فرسا و سخت تبلیغی و فرهنگی در سایه وحدت و با محوریت توحید ویکتا پرستی، جامعه بدوی ، قبیله ای وطایفه ای آن روز شبه جزیره عربستان را به جامعه ای بر اساس برادری ، برابری و به یک معنا امت واحده ونمونه تغییر دهد . سیستم کار تبلیغی پیامبر به گونه ای بوده است که با محوریت قرادادن پایگاه توحید یعنی مسجد،تمام بخشها و قسمتهای مختلف حکومت  همه موظف به کار فرهنگی در حوزه دین وتبلیغ بودند که توسط ایشان هدایت و رهنمون می شدند. خط مشی سیاسی وحکومتی پیامبر اعظم (ص) آیه شریفه : « ویزکیهم ویعلمهم الکتاب  والحکمه»  بود واین نگاه واندیشه در تمام ارکان حکومتی ساری وجاری بود .

بیان مسئله:

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، با عنایت به حاکمیت نظام اسلامی در کشور و تعامل و پیوستگی دین و حاکمیت که ماحصل تلاشهای بی وقفه فضلا و فقهای اسلام در چندین دهه بوده و درتداوم حکومت نبوی وعلوی به منصة تحقق رسید و فقدان این ترکیب ارزشمند در سالیان طولانی پس از صدر اسلام و عدم بسط و باز تنظیم مسائل مستحدثه و مبتلا به اجتماعی و سیاسی در عرصه احکام و آموزه های غنی اسلام در آن محدودة زمانی که علیرغم التزام و اقبال فقه شیعی در مسیر پویش و خوانش نیازهای عصر و زمان ، خلاء این مکانیسم، کاملاً محسوس و ملموس بود ، سبب گردید تا پس از استقرار جمهوری اسلامی ، آمیزه ای از حکومت دینی و مردمسالاری دینی فرا روی مردم انقلابی ایران قرار گیرد.

          بدیهی است که حاکمیت چنین ساختاری، الزامات و مقتضیات خاص خود را می طلبید. به همین جهت در طول سه دهه از آغاز نظام فرهنگی انقلاب، تلاش در جهت تغییرات و تطورات موازی و متناسب با شالودة نظام جمهوری اسلامی آغاز شده و تداوم یافت. انتظارات متقابل حکومت دینی و مردم از یکدیگر در طول سالیان گذشته موجب آن گردید تا عناصر مختلف فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی در مسیر تطابق با تعالیم انسانساز دینی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذارند و این بار نیز در پَسِِ بازآفرینی چنین مکانیسمی، قالبی متفاوت در معرض آزمون و خطا قرار گرفت. اما متاسفانه برآیند قابل توجه و تاثیرگذاری از حرکتها و ساز و کارهای اتخاذ شده فراروی ما قرار نگرفته است به گونه ای که با یک نگرش و نگاه دقیق ، موشکافانه و به دور از شعار ، می توان چالشها و ناهنجاریهای فراوان اجتماعی را که مردم از حکومت دینی انتظار پاسخگویی آنرا داشته و ارائه راهکاری عملی و قابل قبول و ارائه نسخه ای شفابخش جهت مداوای این گونه بیماریهای معنوی را خواستار باشند پیش زمینه بروز بحران فرهنگی و شاید به عبارتی گسستگی بین نسلی و عدم مدارای فکری اقشار ونحله های مختلف جامعه فعلی ایران دانست. حوزه های علمیه ومراجع عظام نه تنها در رژیم گذشته  از پشتیبانی ونظام حاکم برخوردار نبودند بلکه دائماً از سوی آنان مورد آزارو اذیت قرار گرفته وبا مشکل مواجه بودند .حوزه ها در چنان شرایط سختی توانست با هدایت ورهبری قیام مردمی، تحولی بزرگ و انقلابی کبیر که از صدر اسلام تا به حال نظیری برای آن نمی توان یافت و معرفی کرد بوجود آورد .این مراکز دینی در حال حاضر با هم آمیختگی دین وحکومت ونیز بهره مندی از پشتیبانیهای دولت اسلامی و بهره گیری از نیروهای کار آمد و با تجربه فعال در حوزه فرهنگ دینی، توانایی ایجاد یک تحول فرهنگی جهانی را دارا می باشد. نگاهی به وضعیت فعلی کارکرد سازمانها ، نهادها ،دستگاهها ومراکز تولید کننده فکر در حوزه فرهنگ دینی ( حوزه های علمیه و روحانیت معظم) و به یک کلام بروندادهای فرهنگی نظام ،غیر از این مهم را نشان می دهد . شاید علت و ریشه این معضل را ،  چه از جانب دولت که از جهت سازماندهی وساماندهی فرهنگی ونیز ایجاد تسهیلات در خور توجه برای این امر خطیر، اقدام موثری انجام نداده و یا عدم مشی صحیح درکار سازماندهی درست سازمانهای دخیل در امر فرهنگ در راستای اهداف واقعی تعیین وتدوین شده ویا کمبود وضعف تفکر واندیشه فرهنگی منابع انسانی دست اندر کار این بخش ویا عدم به کارگیری روشمند و مضبوط فارغ التحصیلان حوزه های علمیه  ویا کمبود بودجه واعتبار ویا تعدّد وتکثر و نداشتن وحدت رویه وهماهنگی سازمانهای مصرف کننده بودجه بخش فرهنگ دانست .وبه عبارتی روشنتر و علمی تر، این همه شاید از فقدان سازمانی سامانده و هدایتگر ناشی می شود که همة این سالهای رفته، تلاشی عملی در جهت شالوده فکنی و پی ریزی آن صورت نگرفته است. استجماع جمیع ساز و کارهای موجود در گسترة فرهنگ دینی،تحت هدایت و نظارت سازمانی فرا دست همة نهادهای کنشگر در عرصة نظام دینی و ارجاع همة فعالیتهای اینچنینی با خط دهی و باز تنظیم آن ابر سازمان مورد نظر، مزایا و بهره های فراوانی دارد که ملت و حکومت را بالجمله شامل می گردد.

بی تردید در نظام مقدس جمهوری اسلامی که به عنوان ام القری جهان اسلام ،در میان جوامع اسلامی دارای جایگاهی ویژه است بایسته است با تأسی ازحکومت نبوی که اعمال ورفتار دینی ایشان نیز در تبعیت محض از وحی الهی بود با محور قرار دادن مساجد به عنوان پایگاه وبستر فعالیتهای فرهنگی وتبلیغی و نیز حوزه های علمیه به عنوان پشتیبانان ، نگهبانان ومروجان اصلی ومهم آموزه های دینی و سیره وسنت نبی مکرم اسلام وائمه هدی (ع)   هدایت دینی سایر کشورهای دیگر را بر عهده داردّ وجود ابر سازمانی که بتواند همچون چتری سازمانها ، نهادها ودستگاههای فرهنگی ودینی خرد وکوچک مقیاس را تحت پوشش قرار داده وبه فعالیتهای آنان شکلی واحد ومنسجم بخشد ، کاملا منطقی می باشد؛ چرا که رویکرد عظیم سال 1386 نیز که با رهنمودهای ارزشمند مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) سال اتحادملّی وانسجام اسلامی عنوان گردید ، لزوم اهتمام به این مهم و نیز تحقق آنرا که در جایگاهی کاملاً محقق وعینی، بدور از ایده آلها ونظرات فرا واقعی قرار دارد.گریز ناپذیر می سازد. حتی میتوان سایر کشورهای خارجی مساعد را که به لحاظ فرهنگی ودینی ، به صورت بالقوه ، آمادگی پذیرش مدیریت دینی وفرهنگی کشور ما را دارند نیز تحت پوشش این سازمان قرار داد. چرا که کشوری که دارای زمینه فرهنگی و دینی وتاریخی بسیار غنی میباشد واز اصل مترقی ولایت فقیه ، مراجع عظام، اندیشمندان وفضلای متخصص ومتبحر در علوم دینی بهره میگیرد توانایی سازماندهی وهدایت و راهبری این مهم را دارد.

 امروز در تشکیلات موجود در عرصه فرهنگ دینی ، پتانسیل وتوانایی لازم جهت اجرای برنامه های فرهنگی  متناسب با اقتضائات ونیازهای روز در عصر تکنولوژی ارتباطی ورسانه ای وجود ندارد

     سئوال اینجاست که آیا سازمان تبلیغات اسلامی با شاکله و کارکرد فعلی خود می تواند  داعیه دار چنین جایگاهی در ارتباط با تمامی فعالیتهای محصور و محاق در مدیوم تبلیغ آموزه ها و فرهنگ دینی باشد ؟

          این تصور و ذهنیت از آنجا شکل می گیرد که هیچ یک از ارگانهای دست اندرکار فعالیتهای دینی به جامعیت و برجستگی سازمان تبلیغات اسلامی کاربست ها و ساز و کارهای لازم را برای عملی ساختن چنین راهبردی دارا نمی باشند. اما این توصیف آنگاه صورت واقعیت به خود خواهد گرفت که ظرفیتها و توان نظری و عملی این سازمان به حدی از قابلیت و مقبولیت برسد که بتواند راهبری زنجیرة بزرگ سکانداران فرهنگ دینی را بر عهده گیرد.

          سخن دیگر آن است که پس از مطرح شدن نظامی با صبغه دینی در تقابل با حکومتهای سکولار و لائیک ،اکنون بسیاری از مسلمانان جوامع و محدوده های جغرافیایی تئوکرات،نگاهی کنجکاوانه و حتی بی صبرانه در جهت باز جستار نظام فکری و اجتماعی مناسب در قالب نظام جمهوری اسلامی ایران خواهند داشت.

          دستیابی به این آمال و فراینددر حال حاضر با وجود سازمانهای کوچک مقیاس فعال در حوزه فرهنگی ودینی ونیز دستگاه عریض وطویل  اجرایی فعال در حوزه فرهنگ عمومی (نه فعالیت جدی در حوزه فرهنگ دینی )که باتکثر وتنوع ،گستردگی فعالیت در تمام زمینه ها وقالبهای فرهنگی وهنری  مواجه است وبا وجود چند پارگی وایجاد واگرایی در حوزه فرهنگی به معنی عام وفرهنگ دینی به معنای خاص به شکل زنجیره ای و تسلسل گونه بوجود آمده است. این امر موجب تزاحم فعالیت عدم پذیرش مسئولیت وعواقب ناشی از کم کاری و سوء فعالیت وتکرار نا مربوط برنامه های اجرایی شده است.

بر این اساس، تشتت و بی برنامگی در هدایت نظری آحاد مردم جامعه در جهت آموزه های صحیح دینی و در نتیجه تفرق و بدبینی آنان نسبت به عدم کارایی چنین دستگاهی در تحقق بخشیدن به شعارها و آرمانهای دیرینه خواهانه بشریت از جمله تفوق عدالت بر بی عدالتی و تبعیض و برجستگی هنجارهای اخلاقی در مقابل بی اخلاقی و بد اخلاقی های اجتماعی و تعالی روحی افراد انسانی همه و همه گویای این واقعیت گریز ناپذیر است که عدم ابتناء چنین ساختاری در تسریع و تعجیل منویات دینی و تطهیر و تتقیح جامعه به سوی جامعة ایده آل دینی، اسباب دلسردی و نگرانی سایر جوامع را نیز فراهم خواهد ساخت.

 

نتیجه :

          بنابر این چه شایسته است در سالی که بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامگذاری شده است ، ا ضمن بازنگری در اهداف ، ماموریتها و ساختار خویش با توجه به مصالح کلان ملی و در قالب چشم انداز بیست ساله ، حرکت به سمت و سوی چنین راهبردی را آغاز نماید.

          بدیهی است که تحقق چنین هدف بزرگ و تاثیرگذاری ،اقتضائات بسیار می طلبد و پی آمد آن بروز چالش ها ، مخالفتها ، سنگ اندازیها و ... خواهد بود که تلاشی خستگی ناپذیر ، بی وقفه و متناسب با آن هدف بزرگ را طلب می نماید.

          نکته حائز اهمیت این است، که در مسیر بازشناسی و بازنگری در ماموریتها و تشکیلات کوشش برای شناخت عناصر و عوامل موثر و تعیین کننده و نیز اصلاح روشها و سازوکارهای تاثیرگذار و به عبارت بهتر ایجاد زیر ساختها و قالبهای متناسب با یک هژمونی دینی، غیر قابل اجتناب می نماید. در این میان از نقش برجسته و بی بدیل حوزة های علمیه نمی توان غافل شد.

          الف – همخوانی و هماهنگی آموزه های دینی و منابع مورد استفاده در تدریس و تحصیل در حوزه ها با فرهنگ دینی.

ب – دارا بودن غنای علمی و معرفتی و فقهی در حوزه دین.

ج – وجود اساتید و فقها و مراجع ارزشمند.

د  - برخورداری از تشکیلات قوی و منسجم و اثرمند در حوزة فرهنگ دینی .

س – پرداختن به تمامی مباحث و موضوعات دینی مورد نیاز جامعه.

ص – وحدت در موضوع و هدف و عناوین دروس و معارف .

بنابراین این محورهای قابل اشاره در ارتباط با ایجاد ابر سازمان فرهنگی درحوزه دین را   می توان مواردی به شرح ذیل عنوان نمود :

       1- بهره مندی از منویات رهبری معظم نظام (ولایت فقیه) که طلایه دار وپیشتاز تولید فکر واندیشه در حرکت فرهنگ دینی جامعه  اسلامی که خود برخاسته از سیستم ونظام حوزه های علمیه می باشد.

2-     ارتباط تنگاتنگ و منطقی با حوزه علمیه قم.به عنوان مرکز تولید فکر وبرنامه در حوزه فرهنگ دینی

3-     بهره مندی از نظر مراجع، اندیشمندان و اساتید بزرگ حوزه و دانشگاه با رویکردی جدی و برنامه مدار.

4-  تجزیه و تحلیل چالشها و معضلات ونیازهای دینی و فرهنگی روز  جامعه و اتخاذ راهکارهای اجرایی تاثیرگذاربر اساس نیازهای منتج شده.

5-     تصمیم سازی وتصمیم گیری در حوزه فعالیتهای فرهنگ دینی در ابعاد کلان و جامع نگرانه

6-  ایجاد پل ارتباطی بین جامعه دینی و مبادی تئوری پردازی دینی جهت دریافت یافته ها با نیاز سنجی از اقشار مختلف جامعه ونیز  عملیاتی کردن ایده های نوین و بدیع در حوزه دین و فرهنگ.از طریق ارایه راه کارهای هدفمند وجهت دار جهت اجرا به دیگر سازمانهای فرهنگی تابعه

7-     ابداع روشهای نوین تبلیغی با اصلاح و پیرایش آنها.

8-  به روز کردن روشهای قدیمی تبلیغ با اصلاح و پیرایش آنها همراه با تعیین راهبردهای مدون وهدفمند که به تناسب نوع فعالیت سازمانهای تابعه قابلیت اجرایی را دارا می باشند .

9-  نظارت مستمر بر نحوه وچگونگی اجرای برنامه ها و ایده های پیشنهادی به سازمانهای فرهنگی تابعه وراست آزمایی فعالیتهای اجرایی این دستگاهها با اهداف و سیاستهای کلان و برنامه های ابلاغی

10- ارزیابی مستمر عملکرد فعالیتهای سازمانهای فرهنگی همراه آنالیز و بررسی کارشناسانه  و دقیق گزارشهای ارسالی از سوی این دستگاهها با هدف شناسایی نقاط ضعف وقوت قابلیتها وفرصتها و محدودیتها وتهدید ها .(همراه با واکاوی وکنکاش موشکافانه وآسیب شناسی و   آسیب زدایی).                                             « والسلام  »

                                                          محمد علی موظف رستمی ( رئیس گروه توسعه وتجهیز فرهنگی مسجد)