مهندسی فرهنگی «از تئوری تا عمل»
۱۳۹۲/۰۳/۰۶

سلسله مباحثی پیرامون مهندسی فرهنگی :قسمت اول تعریف مفاهیم ومفهوم شناسی

مقدمه:

بر اساس روایات وارده و براهین کافیه ونیز بشارتهای صحف شریفه آسمانی ، حضرت محمد مصطفی (ص) پیامبر خاتم و دین مبین اسلام نیز آخرین و کاملترین دین الهی می باشد. آنچنان که خداوند رحمان در قرآن کریم براین موضوع صحه گذارده است :«اِن الدین عِنْدالله الاسلام»

نبی مکرم (ص) در آغاز پیدایش اسلام توانست با کارطاقت فرسا و دشوارتبلیغی و فرهنگی در سایه وحدت و با محوریت توحید ویکتا پرستی، جامعه بدوی ، قبیله ای وطایفه ای آن روز، شبه جزیره عربستان را به جامعه ای بر اساس برادری ، برابری و به یک معنا ،امت واحده و نمونه متحول نماید. پیامبر اسلام (ص) در گسترش آیین خداپرستی قبل ازانجام هرکاری دیگر (جنگ جهاد و...) اولویت نخست برنامه تبلیغی خویش را بر مبنای تحول بینش فرهنگی جزیره العرب قرار داد؛چرا که می دانست با این کار می تواند در اعماق وجود مردم عامی آن زمان نفوذ پیدا کرده و از این طریق تأثیر عمیقی برتفکرات آنان برجای گذارد. این حرکت عظیم فرهنگی پیامبر (ص) به گونه ای بوده است که با محور قرادادن پایگاه توحید یعنی مسجد،تمام بخشها و قسمتهای مختلف حکومت را موظف به تبعیت از این خط ومشی فرهنگی که با نظارت وهدایت مستقیم ایشان هدایت و رهنمون می شدند ، نموده واین نگاه واندیشه در تمام ارکان حکومتی ایشان ساری وجاری بوده است

انقلاب اسلامی ایران نیز که از ابتدا ی ظهور خود با داشتن صبغه ای فرهنگی ، جمهوریت را در چارچوب اسلامیت محقّق و مقبول دانست،مسیرحرکت خویش را بر موازین فرهنگی ، دینی قرار داده ودر واقع به عنوان انقلابی منحصر به فرد و برخلاف پیش بینی تئورسین های غربی در تضاد با دکترین ماتریالیستی بوده و موجب اعجاب وشگفتی جهانیان گردید.از جمله مؤلفه های مطمح نظر امام خمینی (ره) در جهت تغییر ساختار فرهنگ غالب طاغوت و« مهندسی فرهنگی»، تلاش برای تبیین قاعده‌ای کلی به منظور بازیابی هویت اسلامی - ملّی ایرانیان بوده است که  از جمله  راه‌های عمده آن را می توان کسب استقلال از غرب و الگو قرار ندادن آن ذکر نمود. از دیدگاه ایشان حرکت بی چون و چرا در مسیر فرهنگ غرب ، به از دست دادن هویت اصیل خود و خروج از صراط مستقیم تبیین‌شده از منظر اسلام منجر می‌شود. از سوی دیگر ایشان ضمن نفی فرهنگ مبتذل غرب، از شرق ملحد نیز تبری می‌جوید و با تمسک به آموزه های اصیل اسلامی ، شعاری‌‌محوری با عنوان «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را طراحی می‌کند.اصطلاح‌های به‌کاررفته در کلام و بیان امام‌خمینی(ره) نشان‌دهنده توجه کامل ایشان به مفاهیم فرهنگ خودی و تلاش برای احیای مجدد آن‌ها در برابر فرهنگ‌های مهاجم غربی و شرقی می‌باشد. به عبارت دیگر می‌توان بیانات و اندیشه‌های امام‌خمینی را درواقع تفسیری از قرآن به حساب آورد؛ تفسیری که از آن تحت عنوان «اسلام ناب محمدی» یاد می‌شود.»[1] از سوی دیگر بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی خاستگاه نظام را برپایة  معیار های فرهنگی قرار داد، به گونه ایکه با فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی ونیز نهادهای واجد صبغه فرهنگی سیر وسیاق حرکت نظام را بر این مبنا تعیین فرمودند. این ویژگی و مشخصه حرکت و قیام همه انبیاء ،اولیاء و مصلحان دینی بوده است،چنانکه تمامی ادیان الهی بخصوص دین اسلام در پی اصلاح فرهنگ اجتماعات وجوامع و کما اینکه  رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند:« انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» که در حقیقت تنقیح اخلاق اجتماعی از وجوه بارز فرهنگی دین اسلام محسوب می شود.

نا گفته پیداست که وجود منابع و مآخذ بسیار غنی وپربار درمفاهیم ومعالم دینی در واقع سر فصلها و رهیافتهایی  هستند که امکان ابراز وجود و ایده پردازیهای بسیاری را در حوزه فکر ونظر فراهم می سازند .احادیث و روایات وارده از رسول گرامی اسلام(ص) و ائمه هدی (ع)مجموعه ای گرانبها و ذی قیمت است که همچون آیینه ای تمام نما ابعاد و زوایای تاریک و روشن شالوده فرهنگی نظام دینی ما را تعیین وترسیم می نماید.به همین جهت، اعتقاد به این مضمون که اسلام، دینی است که برای هر عصر و نسل و تمامی مقاطع زمانی واجد پیام ، برنامه وتعالیم راهبردی بوده وقابل همسویی وجهت دهی و غنابخشی به پیشرفتهای علمی و عقلانی بشر می باشد، قابل دفاع بوده وبه دور از هرگونه تعصب، تحجر و جمودیت می بایست مورد توجه و تأمل قرار گیرد. بر این اساس،تفکر دینی و نظام دینی در عرصه فرهنگ داخلی و جهانی و به دور از تعابیر و تفاسیر شخصی حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.

محور دوم این مبحث و نوشتار به باز جستار فرهنگ و تمدّن ملّی وایرانی می پردازد. قدر مسلّم آن است که تمدن ایران زمین از قدمت وسابقه ای بسیار طولانی وقابل تأمّل برخوردار است، به گونه ایکه ایران ،یونان ومصر قدیمی ترین تمدنهای شناخته شده بشری را تشکیل می داده اند . رهاورد این جستار، بیانگر غنای فرهنگ ملّی ایرانیان است که در بستر و حرکت تاریخی خویش، تأثیراتی انکارناپذیر بر بسیاری از فرهنگ های ملل و جوامع مختلف گذارده وبدون اغراق بسیاری از ملتهای جهان،ساختار نظری خویش را مدیون  و وامدار تمدن و فرهنگ کهن ایرانی می باشند. اما نکته حائز اهمیت در این ارتباط ،تأثیر تحول آفرین دین اسلام بر شکوفایی فرهنگ ایرانی بوده است، به گونه ایکه استاد شهید مطهری، در کتاب«خدمات متقابل ایران و اسلام»به صورت مبسوط این مبحث را مورد تجزیه وتحلیل و کنکاش قرار داده اند به طوری که پس از پذیرش تعمیم دین اسلام بر سرزمین پهناور ایران ، باتوجه به معارف، تعالیم ومبانی عمیق ،گسترده ،جامع الاطراف وحکیمانه این آخرین دین قدسی، ساختار و شالوده فرهنگ ایرانی در تمامی ابعاد و زمینه ها از اندیشه های معرفت شناسانه و شمولگرای ائمه هدی(ع) تأثیر پذیرفته وبه نوپویی وتحول بی سابقه گراییده است.

از سوی دیگر با نگاهی جامع الاطراف به بحث تثلیث فرهنگی ، سه ضلع تشکیل دهنده این مثلث را با عناوین فرهنگ دینی ، فرهنگ ملّی و فرهنگ غرب(مهاجم) صورت بندی نموده وبه بررسی محور سوم این بحث یعنی فرهنگ مهاجم می پردازیم.

تهاجم فرهنگی در واقع تحمیل نوعی از فرهنگ بر ملتی دیگر علیرغم میل باطنی آنان است. این موضوع با ابزارها و سازوکارهای مختلف صورت می پذیرد. اصولاً گسترش نوع و شیوه زندگی غربی که حاصل مصرف گرایی و رفاه طلبی منتج از نظامهای سرمایه داری و ماتریالیستی است،به طور ناخودآگاه فرهنگ مهاجم را همراه می آورد. باید پذیرفت همانگونه که شناخت ، معلومات و معرفت آدمیان همواره در مسیر تغییر وتحول قرار دارد، بر همین منوال ، فرهنگ محیط آنان نیز تغییر می یابد .

متأسفانه وجود نوعی بی برنامگی ، تشتت و موازی کاری در عرصه فرهنگ ملّی (که ناشی از خلاء برنامه ای هدفمند ، مدوّن و کلان نگر و برخورداراز چشم اندازی روشن و جامع الاطراف در عرصه های گوناگون  فرهنگی می باشد) سبب گردیده،تا علیرغم غنای فرهنگ دینی و نیز برخورداری از تمدن و فرهنگی شگرف و پرمایه با قدمت چندین هزار ساله ، متاسفانه اراده واحدی جهت بهره مندی شمولگرا از این تعالیم حیات بخش در جهت تجهیز و تنقیح فرهنگ ملّی وجود نداشته باشد و این امر ، منجر به پذیرش فرهنگ مهاجم توسط برخی از  جوانان میهن اسلامی گردیده است. در همین خصوص رهبر معظم انقلاب میفرمایند:«این را به عنوان یک واقعیت بپذیریم که ما به عنوان مسئولان نظام و علاقمندان به آرزوها و آرمانهای جمهوری اسلامی (فرهنگ آرمانی) چه بخواهیم وچه نخواهیم عوامل اثر گذار روی فرهنگ ملّی ، مثل جریانهای بی مهار به سمت این ملّت سرازیرند و دارند روی فرهنگ ملّت اثر          می گذارند.»[2]  شاید به دلیل وجود نگرانی از چنین فرصت سوزیهایی بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی، با مطرح نمودن تئوری و نظریه     «مهندسی فرهنگی»سکانداران فرهنگ کشور را به بازجستاری جدی  و عملیاتی در خصوص تعریف و مهندسی جدیدی در عرصه فرهنگ ملی و براساس  فرهنگ دینی فرا خواندند.

البته این نکته اساسی و مهم را باید متذکر شویم که حضرت امام خمینی (ره) به «عنوان معمار انقلاب اسلامی و به تعبیر دیگر" معمار فرهنگی انقلاب " در مورد مهندسی فرهنگی کشور ، چارچوبی را معرفی می کند و آن " جمهوری اسلامی " است، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد . آن هم در زمانی که به سبب حاکم بودن رویکرد های نوظهور در جهان غرب، برخی سیاستمداران و تئوری پردازان نظرات وایده هایی معارض با خواستة امام (ره) را طراحی و پیگیری می نمودند." جمهوری اسلامی " نوعی از مهندسی فرهنگی کشور است که می تواند بار فرهنگی ، فرهنگ و ارزشهای اسلامی داشته باشد و زمینه تحقق فرهنگ آرمانی را مهیا سازد.»[3] ایشان بحث مهندسی فرهنگی را به صُورِ مختلف و در طول حیات پر برکت خویش پس از پیروزی انقلاب اسلامی تبیین فرموده و همواره در مقاطع گوناگون ، برنامه ریزی برای این امر مهم را به همه سکانداران نظام اسلامی به خصوص مسئولان فرهنگی کشورگوشزد نموده اند. همچنین بحث توجه به فرهنگ را برای تمام مراحل از آغاز شکل گیری هویت و شخصیت فکری فرد که عمدتاً در مدارس شروع  و به دانشگاه ختم می شود و نیز در مراحل بعدی نقشی که صدا و سیما به عنوان یک دانشگاه عمومی و نیز رسانه های ارتباط جمعی       می توانند ایفاء نمایند و نیز نقش فراگیری را که دستگاههای و نهادهای فرهنگی در بسط و گسترش فرهنگ اصیل و ناب اسلامی      می توانند درتمام لایه ها و سطوح جامعه ایجاد نمایند، مورد توجه جدی قرار داده اند. زیرا از دیدگاه ایشان اگر بخواهیم جامعه ای سالم و آرمانی را هدف گذاری نماییم راه وصول این هدف تنها وتنها در عنایت ویژه به فرهنگ آن جامعه ( همراه با داشتن دیدی جامع الاطراف وجامع نگرانه) می باشد.همچنانکه می فرمایند:« اصولا راه اصلاح مملکت در اصلاح فرهنگ آن نهفته است.»[4]

در همین راستا، طرح ایدة مهندسی فرهنگی از سوی رهبر معظم انقلاب که خود شخصیتی بی نظیر در عرصه نظریه پردازی و ارایه تئوریهای نوین و تولید فکر در حوزه فرهنگ می باشند و بدون تردید وجود ایشان تاکنون بسیاری از خلاء ها و کمبود های ناشی از  کم کاری، فترت و تکاسل در گستره ایده پردازی و تحول آفرینی فرهنگی را پر نموده است،حاکی از آن است که تداوم روند     برنامه های غیر تأثیرگذار و نامناسب گذشته در حوزه فرهنگ داخلی در واقع عرصه را برای هجوم همه جانبه و تعمیم و شیوع بیش از پیش فرهنگ مهاجم بازتر خواهد نمود واگر چاره ای جدی در این خصوص اندیشیده نشود،با کمال تأسف باید اذعان نماییم که شاید روزی برسد که فرهنگ مهاجم آنچنان در جامعه به ویژه در بین نسل جوان شیوع پیدا کند که در میان آنان تبدیل به فرهنگ جانشین گردد.

البته بحث مهندسی فرهنگی و ایجاد ساختاری نوین در فرهنگ ملّی و براساس فرهنگ دینی منافی استفاده صحیح و عقلانی از عناصر مقبول و مطلوب و سازگار با فرهنگ بومی ودینی ما از فرهنگ غربی نمی باشد؛ لذا طرح و نظریه مهندسی فرهنگی در پی آن است تا اولاَ دو ضلع فرهنگ یعنی فرهنگ دینی و ملی را از نقطه تقاطع به سمت توازی سوق داده و با بومی نمودن عناصر و مؤلفه های سودمند و تأثیر گذار فرهنگ غرب در واقع تز تبادل فرهنگی را دنبال نماید. 

در خصوص چرایی طرح مسئله و علل و ضرورتهای طرح بحث مهندسی فرهنگی« باید خاطرنشان ساخت که فرهنگ، نظامی است شامل باورهای بنیادین و پیش‌فرض‌های اصلی اعتقادی انسان‌ها به نظام هستی و جایگاه انسان در آن، که از درون آن، ارزش‌ها و هنجارهای زندگی استخراج می‌گردد.از رهگذر تغییر باورها، رفتار انسان‌ها تغییر می‌کند و هم با پذیرش رفتارهای جدید از محیط پیرامونی، به تدریج و به آرامی نوع باورهای انسان‌ها تغییر می‌یابد. با درک و پذیرش این مقدمه، متوجه می‌شویم که تغییرات فرهنگی در یک جامعه، حاصل تغییرات فکری، ذهنی و رفتاری همه انسان‌ها در یک جامعه و مبادلات فرهنگی، فکری و علمی، تکنولوژیکی با سایر جوامع است و حال اگر به هر دلیلی، وجود و تداوم باورهایی برای ادامه حیات هدفمند یک جامعه ضرورت داشته باشد، منطقاً باید همه اعضای یک جامعه در هر موقعیتی در حفظ و تداوم آن باورها حساس شوند. به علاوه داده‌ها و ستاده‌ای که بین سه وجه کلّی جامعه، یعنی اقتصاد، سیاست و فرهنگ وجود دارد، نشان می‌دهد، هر اقدام مثبت یا منفی در فرهنگ، سیاست یا اقتصاد رخ دهد، پس از اصلاح یا تخریب آن بخش، بلافاصله یا به تدریج بر ابعاد دیگر جامعه اثر می‌گذارد»[5]

در این مقال سعی بر آن داریم تا ضمن بررسی جایگاه مهندسی فرهنگی در کلام و اندیشه نظریه پرداز و تئورسین این ایده ،یعنی مقام معظم رهبری که انصافاً بدرستی و با دقّت نظر بالا توانسته اند این حرکت نوین فرهنگی را آنچنان که شایسته و بایسته آن است تبیین نمایند.در ادامه به تعریف مفاهیم و مفهوم شناسی مهندسی فرهنگی بپردازیم. از آنجا که مباحث در نظر گرفته شده دارای تسلسل و استمرار بوده و در هر بحث یک عنوان مورد کنکاش و مداقّه نظر قرار می گیرد،در وهله نخست شناخت درست و صحیح مفاهیم وکلید واژه های اصلی مباحث در نظر گرفته شده  برای یکسان نگری ادبیات این گفتمان بسیار ضروری می باشد.

بیان این نکته ضروری است که مقام معظم رهبری درابتدای طرح مسئله فوق، شأنیت و جایگاه این مهم را مدّ نظر قرار داده و این اصل اساسی و مهم فرهنگی را درجمع نخبگان و برگزیدگان این رشته که در قالب شورای عالی انقلاب فرهنگی در محضر ایشان حضور پیدا کرده بودند. (قدر زر زرگر شناسد- قدر گوهر گوهری) اینگونه بیان فرمودند:«شورای انقلاب فرهنگی قرارگاه اصلی مهندسی فرهنگی کشور است.این جا را در واقع باید اتاق فرمان فرهنگی کشور یا ستاد عالی فرهنگی وعلمی کشور اعم از دستگاههای فرهنگی وسایر دستگاهها و مرکز مهندسی کشور به حساب آورد.. فرهنگ کشور کلاً به یک نظم وجهت گیری و جهت یابی و انسجام بخشهای گوناگون دولتی و غیر دولتی در باب فرهنگ احتیاج دارد ودر این جاست که این مقوله می تواند تأمین شود.نه در کمیسیون دولت نه درکمیسیون مجلس و نه درجای دیگر این مقصود عملی نیست. بنابراین این جایگاه شورا بی بدیل است.»[6]

مقام معظم رهبری برای اینکه مهندسی فرهنگی کشورازچارچوب و نظم وانتظام خاصی در روند اجرایی برخوردار گردد و این حرکت مهم دچار تشتت و بی برنامگی نشده و نگاهی جامع نگر در اطراف آن ایجاد شود ؛خواستارمهندسی فرهنگ قبل از مهندسی فرهنگی شدند:«برای مهندسی فرهنگی کشورباید فرهنگ مهندسی شده ای که بر اساس آن می خواهد کشور مهندسی شود معین گردد.بنابر این جایگاهی که وظیفه مهندسی فرهنگی کشور را بر عهده دارد باید نخست مهندسی فرهنگ انجام دهد... علاوه بر این غیر از سیاستگذاری به آن معنا(تعیین سیاست های پیشرو و مهندسی فرهنگی کشور )کار دیگر شورا مهندسی فرهنگ کشور است.»[7] ایشان بحث مهندسی فرهنگ را نه تنها جزو تکالیف مهم شورای عالی انقلاب فرهنگی دانسته اند،بلکه این مهم را جزو اولویت های شورا و نیز از ضروریات قلمداد نموده اند:«یکی از مهمترین تکالیف ما در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است. یعنی مشخص کنیم که حرکت عظیم درون زا و صیرورت بخش و کیفیت بخشی که اسمش فرهنگ است و دردرون انسانها و جامعه بوجود می آید،چگونه باید باشد؟مجموعه ای لازم است که این را تصویر کند و بعد مثل دست محافظی هوای این فرهنگ را داشته باشد»[8]

رهبر معظم انقلاب در بحث مهندسی فرهنگی برای حکومت به عنوان متولی اصلی فرهنگ کشور و خود فرهنگ رابطه ای معنا دار را تعریف نموده اند. با این تعریف ، ایشان رها سازی مطلق فرهنگ توسط حکومت را نفی نموده،بلکه نوعی نظارت و هدایت ومدیریت امور فرهنگی را توسط حاکمیت تبیین نموده اند:«آنچه در مقوله فرهنگ بر عهده حکومت است ، عبارت است از نظارت هوشمندانه ، متفکرانه ، آگاهانه ،مراقبت از هرزروی نیروها و هرزروی علف هرزه ها ، هدایت جامعه به سمت درست ،کمک به رشد و ترقّی فرهنگی افراد جامعه.ما نه معتقد به ولنگاری ورها سازی هستیم ، که به هرج ومرج خواهد انجامید،نه معتقد به سختگیری شدید ، اما معتقد به نظارت ،مدیریت ، دقت در برنامه ریزی و شناخت درست از واقعیات هستیم. »[9]  

قبل از پرداختن به موضوع اصلی مباحث در نظر گرفته شده ، بیان دو نکته ذیل جهت روشن شدن بیشتراذهان ضروری می باشد:

الف – پیشینه نظری بحث:

کلمات فرهنگ و مهندسی از دیرباز در میان ایرانیان (در تمامی ادوار تاریخی)از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و با آنان عجین بوده است این کلمات در میان ادبا و شعرا نیزجلوه و برجستگی خاصی داشته اند. زیرا فحوا و مضامینی که از بکارگیری این کلمات در ذهن متبادر می شود،حاکی از دقت و محاسب بودن ، خط کش و میزانی است که برای حرفه مهندسی ومفهوم آن بکار می بردند و نیز فرهنگ را به هنر، نویسندگی و دانش و جوهر دریا تشبیه نموده اند.در خصوص مهندسی نیز این اشعار قابل توجه است.همچنین دانشمندان و محققان و نویسندگان اعصار گذشته در کنارتعلیم وتحصیل علوم مختلف، غالباً در حاشیه و یا اصل آثار خود به علوم ریاضی و جبر مثلثات وهندسه وهیئت می پرداختند .اگر چه شهرت بسیاری از آنها در علوم دیگر است اما دقت و کنکاش در احوالات علمی و مباحثشان نشانگر آن است که تحصیل وتحقیق و تعلیم علوم ریاضی نیز جزو برنامه های اصلی آنان بوده است. در زیربه پیشینه این مفاهیم می پردازیم:

1- پیشینه تاریخی بحث در ادبیات و اشعارگذشتگان :

قصه به هر که می برم فایده ای نمی دهد         مشکل درد عشق را حل نکند مهندسی (سعدی )

عالم نو بنا کند رأی تو از مهندسی            کشور نو رقم زند فر تو از موفری  (خاقانی)

نشمرد احوال او مهندس اگر              چند به صد سالیان شمار کند. ( ناصر خسرو قبادیانی)

  همچنین در بحث فرهنگی اشعار زیر نیز مؤید این ادعاست:

یکی پور دارم رسیده به جای            به فرهنگ جوید همی رهنمای  (فردوسی)

به فرهنگ پرور چو داری پسر           نخستین نویسنده کن از هنر  ( اسدی)

جواهر جست از آن دریای فرهنگ    به چنگ آورد و زد بر دامنش چنگ   (نظامی)

کشتی آرزو در این دریا نفکند هیچ صاحب فرهنگ  (خاقانی)

2- پیشینه دانشمندان و محققان و اندیشمندان ادوارگذشته در ارتباط با مهندسی :

این نکته مهم را باید متذکر شد که تعلیم وتدریس علوم مختلف مرتبط با مهندسی از قبیل ریاضیات ، جبر وهندسه بیش از دو هزار سال در ایران سابقه فعالیت دارد و از گذشته های دور دانشمندان بسیاری در این رشته ها دارای تبحر بوده اند ودانشگاههای متعددی نیز در ایران در این رشته ها فعال بودند از جمله دانشگاه جندی شاپور که مرکز علمی بزرگی بود و پیش از ظهور اسلام دانشمندان ایرانی در آن به تدریس علوم ریاضیات ، نجوم اشتغال داشتند و حتی بسیاری معتقدند که چرتکه که اولین وسیله محاسبه در قدیم بوده توسط ایرانیان اختراع و به کار گرفته شده و اهمیتی که ایرانیان قدیم برای ریاضی قائل بودند بسیار زیاد بوده است به طوری که در دوره ی پیش از ظهور اسلام به خصوص در عهد ساسانی به پیشرفت های قابل توجهی دست یافته بودند و در ادوار مختلف تاریخی دانشمندان بزرگی از ین مرزو بوم برخاسته اند که در ذیل تنها به تعدادی از آنها اشاره می شود:

1/2- خوارزمی : از بزرگترین علمای ریاضی دنیای قدیم بوده و مؤلفان لاتین وی را الگو ریسم می نامند. کتاب حساب او تأثیر عمیقی در شناسانیدن علم حساب به دنیای مسیحی داشته و ایشان در تکمیل علم جبر و مقابله سهم بزرگی در میان دانشمندان عالم دارد.

2/2- ابو عبدالله محمد بن عیسی ماهانی: برهندسه اقلیدسی و برخی آثار ارشمیدس شرح می نوشته ودر علم جبر مطالعه های عمیق می کرده است چنانکه معادله هایی از جبر به نام او مشهور است

3/2- ابوالوفا بوزجانی (اهل تربت جام) : یکی از بزرگ ترین ریاضی دانان و منجمان دوره اسلامی بوده کتابی که او در علم حساب نوشته است نخستین بار مورد توجه دانشمندان اروپایی قرار گرفت. به نظر یکی از دانشمندان به نام یوشکویچ او نخستین ریاضی دان مسلمان است که اعداد صحیح را بکار برده است. بوزجانی در زمینه ی هندسه ، ترسیمات هندسی و نیز علم مثلثات روشهای تازه ای برای حل مسائل ابداع نموده و موجب پیشرفت این علم شده است.(به پاس خدمات او یکی از دهانه های ماه را به نام وی نام گذاری کرده اند.)[10]

4/2- ابو ریحان بیرونی : ریاضی دان ومنجم بسیار بزرگ ایران که بی تردید یکی از بزرگترین دانشمندان جهان شمرده می شود.ایشان کتب «قانون مسعودی» و« التفهیم لاوائل صناعه التنجیم» را در حساب وهندسه ونجوم و هیأت ونیز کتابی در ذکر بهترین طریقه ی ساختن اسطرلاب  که از جمله آثار او در ریاضی است تألیف نموده است. ایشان به حساب و تحقیق به روز و شب شش ماهه قطبی پی برده و وجود قاره ای را در نیمکره جنوبی حدس زده است

5/2- حکیم خیام نیشابوری:حکیم علاوه بر شاعری ،استاد بسیار بزرگ در علم ریاضی است . اصلاح تقویم شمسی ایرانی در سال 467  و ایجاد تقویم جلالی با همکاری «ابوالعباس لوکری» و «الخازنی» که هنوز هم مبنای سال شماری در ایران است و همچنین رساله جبر ومقابله از مهمترین کارهای ایشان در ارتباط با ریاضی است .علاوه بر این خیام ، رساله ای کوتاه در حل یک مسئله جبری به وسیله قطوع مخروطی دارد

6/2- شیخ الرئیس ابو علی سینا : رساله های متعددی در علم ریاضی دارددر این فن چنان که شاگرد او ابو عبید جوزجانی گفته است مطالبی تازه و مسائلی نو داشته  است .وی در هر یک از اختصارات هندسه و حساب و موسیقی که در کتاب شفا گنجانیده زیاداتی دارد

7/2- خواجه نصیر الدین طوسی: در دوران حمله مغول ، بزرگترین کسی که توانست سند استادی علوم ریاضی را چنانکه در ایران پیش ازمغول بود بگیرد و از زوال و انحطاط فوری آن جلو گیری کند ،خواجه نصیر طوسی بودند. بزرگترین کار ایشان نوشتن تحریرات ریاضی اوست.زحماتی که خواجه نصیر طوسی در تنقیح و اصلاح و تحریر آثار ریاضی دانان بزرگ دنیای پیش از خود کشید، علوم ریاضی را برای علمای عهد او و کسانی که بعد از او سرگرم مطالعه و تحقیق در ابواب این علم بودند ، علمی سهل الوصول ساخت .[11]

ب- فرهنگ مهندسی:

بایسته است که قبل از پرداختن به موضوعات اصلی وکلید واژه های بحث ، به ضرورتها ،الزامات  و مقدمات اجرایی شدن مباحث پرداخته شود . چرا که اگر این مقدمات که تحت عنوان فرهنگ مهندسی مورد بحث قرار می گیرند در جامعه وجود نداشته باشد و اقشار مختلف به خصوص ذی دخلان با آن مأنوس نباشند به هر میزان هم که به مباحث اصلی مهندسی فرهنگی پرداخته شود واین الزامات مغفول و بی توجه بماند انتظار رسیدن به اهداف آرمانی کمی دور از ذهن به نظر میرسد.

برای انجام هر امری ویا برنامه ای (به خصوص برنامه هایی که مرتبط با فرهنگ هم باشد به مراتب بیشتر) ابتدا باید فرهنگ آن را در جامعه بسط وگسترش داد و به عبارتی فرهنگ سازی لازم را به عمل آورد . پس از نهادینه سازی فرهنگ آن برنامه ، اصل برنامه را به مرحله اجرا در آورد در آن صورت باتوجه به فرهنگ سازی انجام شده پذیرش و انجام آن برنامه توسط لایه های مختلف اجتماع، سهل الوصول تر خواهد بود.

با عنایت به مطالب مندرج در پیشینه بحث در یافتیم که گذشتگان ما همواره برای مباحث مهندسی اهمیت ویژه ای قائل بودند . اما امروزه بنا به دلایل مختلف ( که نیاز به کار پژوهشی و کارشناسی دارد) نسبت به قبل کمتر به این مباحث مهم عنایت جدی دارند. با توجه به جایگاه ونقشی که ترویج فرهنگ مهندسی در رسیدن به اهداف و آمال در نظر گرفته شده برای مهندسی فرهنگی می تواند ایفاء نمایند ضروری است در کنار پرداختن به این مباحث ، بسط و ترویج فرهنگ مهندسی نیز مد نظر قرار گرفته و راهکارهای مناسب و کارآمد برای نهادینه سازی آن در تمام سطوح جامعه زمینه سازی و مهیا گردد.

با ملاحظه پیش زمینه های  فوق الاشاره ،در ادامه ،کلید واژه ها، مفاهیم مهم وتعریف لغات و اصطلاحات بکار رفته، در این مقال جهت شناخت و آگاهی و درک بیشتر آنها تبیین خواهد شد :

مهندسی فرهنگی از دو کلمه کاملا متفاوت بوجود آمده است.متفاوت از این حیث که در ارتباط با نوع کار و پیوستگی معنایی با یکدیگر کاملا همسو و در یک راستا به نظر نمی رسند، زیرا :

- مهندسی: در حوزه سخت افزاری و در ارتباط با طبیعت و محیط سخت و امور فیزیکی مورد استفاده دارد.

- فرهنگی : در حوزه نرم افزاری امور حسی ، درونی ، معنوی ،آداب، سنن ، ارزشها ،تعلیم وتربیت  و با قریحه ذاتی انسان همراه است.

ماحصل امتزاج و تقارن دو بحث مهندسی در حوزه سخت افزار و فرهنگ در حوزه نرم افزار از این حیث حائز اهمیت است که  معمولا همراه  عوامل  فیزیکی و سخت‌افزاری ، عوامل نرم افزاری همواره تأثیری تعیین کننده بر آن دارد.

آنچه در این میان قابل توجه وحائز اهمیت است، چگونگی در هم آمیختگی و تعامل این دو حوزه سخت افزاری ونرم افزاری با یکدیگر می باشد و همین امر مهم ، ظرافت بسیار بالا ، دقت نظر زیاد و ملاحظه ویژه ای را در برنامه ریزی، طراحی،تصمیم سازی ، تصمیم گیری ومدیریت امور مربوطه می طلبد. چه بسا اگر موارد ذکر شده مورد عنایت جدی قرار نگیرد، نه تنها نتایج مطلوب را در پی نداشته، بلکه احتمال اینکه نتیجه معکوسی نیز پیامد آن باشد، بسیار زیاد است.«به‌کارگیری عنوان مهندسی در ارتباط با فرهنگ جامعه یک بدعت و ابراز سلیقه نیست، بلکه همان گونه که از مطالب فوق برمی‌آید، به لحاظ فراگیر بودن مفهوم فرهنگ و برخورداری آن از ارتباطات پیچیده سیستمی در درون و برون، مدیریت و هدایت فرهنگی جامعه مستلزم تبعیت از اصول و ضوابط مهندسی سیستم‌هاست.» [12]

در مهندسی از یک سری اصول و قواعد و مقررات  ریاضی استفاده می کنیم که از مقبولیت جهانی برخوردار بوده و عمومیت دارد . این اصول در تمامی کشورها ی جهان چه  شرقی و غربی و چه کشور های اسلامی مورد استفاده قرار می گیرد. قوانینی چون فیثاغورس و دکارت و یا نحوه جمع وتفریق وضرب اعداد و.. همه این موارد در سطوح مختلف از مقبولیت برخوردار بوده ویا حداقل تا زمانی که قانون جدیدی نتواند قوانین قبلی را نقض و منسوخ کند، دارای اعتبار جهانی بوده وبین تمام اندیشمندان ومحققان و بهره برداران از آن  دارای کاربرد می باشد . این امر بر می گردد، به خاصیت ذاتی مهندسی که ابزار بهره گیری آن در حوزه کمیت قرار دارد و امور کمی از قابلیت محاسبه دقیق تر ، شمارش و استنادات بر خوردارند و از طرفی مباحث کمی بیشتر در امور مادی و طبیعت کار برد داشته و معمولا از چارچوب مشخص و معین  پیروی نموده و جزو امور عینی می باشند.به عنوان مثال بهره گیری از نقشه با کارکرد و عناوین مختلف از مهمترین ابزار و وسایل ضروری رشته های مهندسی می باشد و برای نقشه نمادها و نشانه ها و علا ئمی به کار گرفته می شود که از استاندارد جهانی برخوردار باشد.از طرف دیگر ظرفیت  و دایره  بهره برداری  و استفاده از عنوان مهندسی نسبت به فرهنگ بسیار کمتر و محدو تر می باشد.

اما در بحث فرهنگ تاکنون تعریفی جامع وکامل که مورد توافق همگان بوده و فراگیری جهانی داشته باشد، ارائه نشده است. حتی  صاحبنظران داخلی نیز تا کنون تعریفی که بتوان بر اساس آن از ادبیات گفتمانی و دیالو گهای هماهنگ و یکسانی استفاده نمود ارائه نشده است. قلمرو فرهنگ غیر قابل تحدید و بسیار گسترده می باشد.اگر نگاهی به تعاریف موجود از فرهنگ در سطح جهانی داشته باشیم، تاکنون صدها تعریف بر اساس نوع اهداف و کارکردهای متنوع از فرهنگ به عمل آمده است. حتی در داخل کشور نیز با اینکه قدمت، چارچوب و مبانی نظری و عقیدتی و بومی مشخص می باشد.اما بر حسب نوع هدف خاص، درحوزه ها و حیطه های مختلف از فرهنگ تعاریف متعددی به عمل آمده است .عناصرفرهنگ در دایره مباحث و معانی نظری وفکری قراردارد و یکسان سازی این ادبیات نیز با توجه به تنوع دید گاهها ، عقائد ونظرات که ناشی از تفکرات وعقائد و احساسات و نیز امور درونی و معنوی افراد بوده و به تصویر و کمیت در آوردن آنها بسیار مشکل می باشد.

اکنون به تعریف لغوی و اصطلاحی کلید واژه های بحث مورد نظرخواهیم پرداخت: 

الف- معانی کلمات مهندس و مهندسی :

1- مهندس  (Engineer):

 معرب از اندازه فارسی، اندازه گیرنده ، محاسب ، شمار دار، عالم هندسه کسی که در علم هندسه و اشکال عالم باشد.[13] «واژة "هندسه" همان اندازه فارسی است که معرب گشته، سپس مشتقاتی چون مهندس از آن ساخته شده است، به نظر بعضی از فیلسوفان مسلمان ــ که تا حدی نیز صحیح است ــ الفاظ برای ارواح معانی و جوهر مفاهیم، وضع شده‌اند و اندازه هر چیزی به حسب و به تناسب همان چیز، مشخص می‌گردد.»[14]

2- معنی اصطلاحی مهندس:

 با توجه به اینکه کلمه مهندس اسم می باشد،بنابر این درتعریف اصطلاحی  «مهندس کسی است که قبل از پرداختن به عمل و اجرا و اقدام ، نرم‌افزاری برای عمل در اختیار دارد، او به سخت‌افزار و نرم‌افزار فکر می‌کند و داشتن نرم‌افزار برای اجرا و عمل مستلزم شناخت موضوع، داشتن هدف مشخص، آگاهی از واقعیت‌ها و امکانات موجود، داشتن طرحی برای استفاده از امکانات برای نیل به هدف بر اساس یک نظریه که آن نظریه از دل دانش بیرون آمده باشد، است.»[15]

3- مهندسی(Engineering):

شغل و حرفه مهندس[16] ( به عبارتی دیگر مهندس اسم بوده و " ی " اضافه شده به آخراین اسم ، حاصل مصدر یا نسبت می باشد.)

ب- معانی کلمات فرهنگ و فرهنگی:  

1- فرهنگ (Culture):

 از فر،( به معنی جلو، بالا و پیش) پیشوند + هنگ از ریشه ثنگ، به معنی فرهنج (کشیدن، سنگین و وزن)است که علم ودانش وادب باشد.[17] در تعریف لغوی دیگری از فرهنگ آمده است :صورت باستانی فرهنگ در اوستای کنونی و نوشته‌هایی که از فارسی باستان در دست داریم، دیده نشده است. صورت پهلوی آن "فرهنگ" (frahang) است[18]. «این واژة مرکب از نظر لغوی به معنی بالا کشیدن، برکشیدن و بیرون کشیدن است.» [19]

2- معنی اصطلاحی فرهنگ:

فرهنگ یک قلمرو پیچیده ای است که تعاریف بسیار متعددی از آن به عمل آمده است و هر یک متناسب با نوع هدف و کارکرد ذیربط می باشد.معمولاً دانشمندان، «فرهنگ را از دو بعد متمایز مورد توجه قرار می‌دهند:

ــ به عنوان واقعیتی عینی، نظیر آثاری که تحقق پذیرفته‌اند یا هر آنچه به عنوان حاصل یا نتیجه‌ای ارائه و کسب می‌شود؛

‌ــ به عنوان واقعیتی که انسان‌ها با آن زندگی می‌کنند، مشارکت در سلسله امور مستمر و باتحرک، هیأتی پرتحرک متشکل از ارزش‌ها.»[20]

«تعاریفی که برای این كلمه در حوزه فرهنگ غرب و شرق آمده به گستردگی خود کلمه فرهنگ است. به گونه ای که در یک بیان کلی ،« تمامی مسائل و حوزه های مربوط به علم ، دانش ، موسیقی ، هنر ، آداب و رسوم ، ارزشها و هنجارها و ... را در دوحوزه مادی و معنوی شامل می شود.»[21]

3- فرهنگی(Cultural):

 فرهنگدان ، اهل فرهنگ آنکه در پی دانش و دانش آموزی است.( فرهنگ اسم بوده و "ی" اضافه شده به آخر آن ، ی نسبت یا مصدری می باشد.)

ج- مهندسی فرهنگ:

   فرهنگ کلمه ای است عام و فراگیر که از عناصر و اجزا متعددی تشکیل شده است ( فرهنگ خصوصی ، فرهنگ ملی ، فرهنگ دینی ، فرهنگ عمومی ، فرهنگ سازمانی و…) وظیفه یک مهندس، همچنانکه در دیگر بخشها و امور نظیر: کارهای ساختمانی ، مکانیکی ،الکترونیکی ، برق و...مرسوم است، در ابتدای کار،تهیه یک طرح و ساختار مشخص همراه با شاخصهای مورد نظر در قالب نقشه برای پیاده کردن دقیق و اجرای مناسب و بدون کم و کاست  و با حساب وکتاب و دقّت می باشد.چون در ابتدای کار مهندس تمام نیازها و درخواستهای سخت افزاری به صورت دقیق و با محاسبه ای علمی مشخص شده است،دراجرا نیازها به صورت فله ای تهیه نمی شود، به طوری که در یک بخش شاهدتورم  و انباشت بعضی ازلوازم وابزار و امکانات باشیم ودر بخش دیگر شاهد کمبود و نقصان وسایل.در بحث مهندسی فرهنگ نیز مهمترین وظیفه مهندس در مهندسی فرهنگ، چینش موزون ومتوازن و مناسب دقیق کلیه عناصر واجزاء فرهنگ کنار هم هست به طوری که با این چینش به جا و هماهنگ، برآیند و  برونداد وخروجی فعالیتها و نتایج بر آمده از اجرای برنامه ها شاهد  برجستگی در یک بخش  و یا خلاء در دیگر بخشها  از این عناصر نباشیم و  تعبیرمهندسی فرهنگی یک ترکیب اضافی و مضاف و مضاف الیه است.« دراین ترکیب، مقوله فرهنگ، متعلق و موضوع مهندسی است ؛یعنی فارغ از آنکه خود مهندسی را به چه معنایی تفسیر کنیم، مقوله فرهنگ متعلق مدیریت و مهندسی است. آنچه باید مهندسی شود، فرهنگ است نه چیز دیگر. به عبارتی، مطابق این ترکیب، مقوله فرهنگ باید سامان یابد، متحول و متکامل گردد و جهت پیدا کند. این گونه مهندسی به لحاظ وسعت مفهومی و جنبه نظری مقوله فرهنگ، به عنوان متعلق و موضوع تحت مهندسی، تدبیری وسیع و مبتنی بر یک سلسله مبانی نظری مشخص می‌طلبد.»[22]

 د- مهندسی فرهنگی:

درمهندسی فرهنگی هدف،ارائه طرح و برنامه ای جامع و فراگیر همراه با نگاه و دیدی فرهنگی در تمامی حوزه ها و فعالیتها در حیطه های مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می باشد، در مهندسی فرهنگی ، فرهنگ به عنوان حلقه اصلی ارتباط  معنایی و ماهوی و شکلی  صوری مفهوم پیدا می کند. به طوری که بحث فرهنگ آن چنان باید در این حیطه ها و حوزه ها عملیاتی گردد که بتوان در خروجی و تولیدات آنها حضور عناصر و اجزاء فرهنگی را مشاهده نمود. همانگونه که مقام معظم رهبری اشاره فرمودند :« هر طرحی باید پیوست فرهنگی داشته باشد.» با این نگرش حکیمانه مقام معظم رهبری، باید این انتظار را داشت که  در طراحی ، ساخت ، تهیه و تولید هر برنامه  و فعالیتی ابتدا جایگاه ویژه و در خور شأن فرهنگ خاص و مرتبط با موضوع را برای آن تعیین وتبیین کرد تا در حین اجرا و خروجی آن نمایی از فرهنگ مختص آن بروز و ظهور پیدا  کند. همچنانکه امروزه برای ساخت هر کارگاه ، کارخانه و شرکتی مجوز دستگاههای حفاظت محیط زیست و نیز  دریافت مجوز استاندارد، به جهت تأیید کیفیت  کالای تولید شده لازم است، باید مکانیسمی در نظر گرفت که بحث فرهنگی نیز در آن لحاظ گردد. تنها از این طریق است که ما می توانیم بگوئیم فرایند مهندسی فرهنگی به طور کامل وجامع اجرا شده است. با این تفاسیر می توان اذعان داشت که  بحث مهندسی فرهنگی و موضوع پیوست فرهنگی لازم وملزوم یکدیگرند و این پیوست فرهنگی است که ضمانت و بازوی اجرایی مهندسی فرهنگی محسوب می گردد. با جاری و ساری شدن این ایده در تمام ارکان تصمیم گیری و اجرایی و نظارتی نظام ما شاهد خواهیم بود که فرهنگ در تمام ابعاد ، اضلاع و صور ظاهر و باطن  و.. به منصه ظهور خواهد رسید. (برای مثال ما در تولید اسباب بازی برای کودکان وخرد سالان  از شخصیتهایی استفاده می کنیم به نام دارا و سارا  که این دو شخصیت در فرهنگ کشور ما دارای پیشینه و ریشه عمیقی می باشند و بیانگر تاریخ و فرهنگ دیرینه این مرزو بوم هستند . اگر به جای این دو نماد فرهنگی از عروسکهای باربی استفاده کنیم، ضمن ایجاد نوعی پارادوکس در شخصیت کودکان و در حین شکل گیری با دست خودمان زمینه اثر گذاری و اثر پذیری و به عبارتی دیگر نفوذ فرهنگ غرب را در نهاد و وجود اندیشه فرزندان مان فراهم می سازیم )

با عنایت به مطالب مطروحه،تعبیرمهندسی فرهنگی که ترکیبی وصفی و موصوف و موصوف الیه است را می توان اینگونه بیان نمود : مهندسی فرهنگی  به معنی«تدبیر کردن وسامان بخشیدن، جهت دادن و اندازه کردن امور و شئون از نوع فرهنگی، با معیارهای فرهنگی و از زاویه فرهنگ می‌باشد.دراین ترکیب،متعلق مهندسی ذکر نگردیده و مشخصاً گفته نشده است چه چیزی را باید مهندسی کنیم، درحالیکه درمهندسی فرهنگ متعلق خود فرهنگ بود.درعبارت مهندسی فرهنگی، همه شئون می‌توانند متعلق تدبیر قلمدادگردند.       لذا درمهندسی فرهنگی، متعلق بسیار وسیع گرفته شده است و می‌تواند علاوه بر فرهنگ، بسیاری مقوله‌های دیگر را نیزشامل شود»[23]

ه- رصد فرهنگی :

الف - معنای لغوی رصد (Rasad): کلمه رصد مصدر بوده و از جمله کلماتی است که از بار معنایی بسیار بالایی برخوردار است و تعابیر و معانی متعددی از آن به عمل آمده است : 1- نظر دوختن به چیزی ، چشم داشتن چیزی را. 2- مراقب ، نگهبان 3- گروه چشم دارندگان .4- راه ، طریق .5- محلی که منجمان در آن با آلات نجومی ستارگان را تحت نظر ومراقبت قرار دهند.[24]

در رصد فرهنگی نیازهای فرهنگی از طریق دیده بانی دقیق مورد شناسایی قرار گرفته  وتمام عناصر و اجزاء و نیز محدوده های فرهنگهای مختلف اثرگذار و اثرپذیر و نیزتنوع و تکثر آنها و خرده فرهنگها، هنجارها وارزشهای معمول و عرفی جامعه و نیز نگرشهای ذهنی و رفتاری سطوح و لایه های مختلف جامعه که برخواسته از عقائد درونی و اعتقادات قلبی تک تک افراد جامعه است ضمن شناسایی دقیق تمام اضلاع و ابعاد آن و پس از جمع آوری داده های اطلاعاتی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته و برنامه ریزی و تدوین راهبرد های جدید در امور فرهنگی درتمامی لایه های پنهان و پیدا با تمسک واستناد به نتایج حاصل از این رصد به مرحله تدوین و اجرا خواهد رسید.

ب- معنای رصد فرهنگی:رصد فرهنگی عبارت است از:« تحلیل و بررسی ارزش‌ها، نگرشها، هنجارها و رفتارهای موجود در جامعه، سطح فرهنگ ملی وعمومی و خرده فرهنگ‌ها می‌باشد که برای مسأله شناسی فرهنگی و پایش جریان‌های فرهنگی تولید شده در حوزه‌های مختلف جامعه اعم از فرهنگ دینی، فرهنگ سیاسی، فرهنگ اقتصادی، فرهنگ مدنی و فرهنگ علمی انجام می‌گیرد و هدف آن آینده نگری فرهنگی و شناسایی به موقع جریانها و مسائل فرهنگی و ارائه‌ راهبردهای مواجهه صحیح با آنها می‌باشد.»[25]

یکی از پسوند هایی که به رصد اضافه شده و کاربرد فراوانی در ادبیات ایران زمین داشته و در موضوعیت با مباحث و مطالب ما  نیز بوده و در تبیین و فهم بیشتر بحث رصد فرهنگی میتواند راهگشا و روشنگر باشد ترکیب کلمات «رصد» و «خانه» است که ماحصل آن عبارت  "رصد خانه" می باشد.

 با توجه به اینکه "رصد خانه" در طول ادوار تاریخی ما ، همواره به عنوان مکانی برای اندیشمندان و منجمان و رصد کنندگان و حتی بین عامه مردم از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. باز شناسی وباز تعریف و نقش یابی مجدد آن برای ادبیات نوین امروزی میتواند کاربرد فراوانی ایجاد نموده و درفهم بیشتر بحث رصد فرهنگی و تبیین بهتر آن ما را به نحو احسن رهنمون کند:

الف- رصد خانه اسم مکان است ما برای رصد، نیاز به مکانی داریم که این مکان حتما می بایستی اختصاصا برای این امر ساخته شده  باشد و در هر جا و فضایی امکان انجام آن وجود ندارد . به عبارتی دیگر ،کار رصد در هر مکانی و بدون امکانات لازم ومرتبط میسر نمی باشد.

ب- ابزار و لوازمی مورد نیاز است  که بدون وجود آنها امکان رصد وجود ندارد مثل تلسکوب های دقیق و دور بین های قوی.این ابزارها با دقت و توانایی که دارند خیلی از اشیائی را که مردم عادی با چشم معمولی نمی توانند ببینند،آنها قادر به شناسایی هستند.

ج- کار رصد یک امر تخصصی است و نیاز به پیش زمینه مطالعاتی و تحقیق و تدبر عمیق دارد و افراد عادی بدون داشتن حداقل تخصص و دانش مرتبط با این رشته نمی توانند یک رصد کننده مناسب و مطمئن باشند.

د- مهمتر از همه اینها وجود نوعی چشم مسلح  و دیدی تیز بین و دقیق که قادر باشند تا آنچه را که دیگران نمی بینند ایشان با تیزبینی به خوبی و با صحت بالا رصد کنند این چشم باید همیشه دورها و فراتر از زمان و محیط  را ببیند و محدود در وضعیت موجود و زمانه خویش نباشد.

ه-  مسئله بعدی اینکه این مکان باید حتما در موقعیت جغرافیایی خاص و استراتژیک و مرتفع باشد که امکان رصد کامل و بهتر فراهم باشد و احاطه کامل به اطراف داشته باشدو موانع طبیعی مانع صحت و دقت رصد نشود.

باز جستار مطالب عنوان شده ، امکان پردازش آن را در چند مرحله فراهم می سازد. پیش از ورود به صورتبندی مراحل، ذکر این نکته ضروری است که رصد هر مقوله چه در ارتباط با فرهنگ و بحث مهندسی فرهنگی و یا هر مؤلفه دیگر خود نیازمند پاره ای پیش نیاز و پیش بینی عوامل مکمل است تا بتوان در اتحاد یک فرآیند تنظیم وچرخه ای تسلسل گونه، بازخورد و برونداد حاصله را مورد ارزیابی وآنالیز قرارداده و سپس آنرا در خاستگاه مورد نظر بهره برداری قرار داد بر این اساس مراحل مذکور عبارتند از :  

الف) مرحله رصد :    در این مرحله ؛ بررسی، احصاء ، سنجش افکار عمومی و نیز نیازسنجی فرهنگی و به تبع آن اولویت بندی نیازهای فرهنگی در سطح جامعه انجام می شود. بعبارت دیگر پیمایش و بازکاوی افکار عمومی جهت احصاء و صورتبندی نیازهای مبتلابه  و مسائل مستحدثه روز جامعه در این مرحله صورت می گیرد.

ب) مرحله آنالیز :   جمع آوری و تدوین نیازهای فرهنگی احصاء شده از طریق رصد جهت به کار گیری در مهندسی فرهنگی در این مرحله انجام می شود و نیز تجزیه و تحلیل داده ها و پیش بینی و ارایه راهکارهای اجرایی متناسب با هر یک از این نیازها به گونه ای که قابلیت عملیاتی شدن را در واحدهای متبوع و سایر دستگاههای فرهنگی داشته باشد از مهمترین کارهای عملیاتی در این مرحله         می باشد. همچنین  نتایج و ماحصل داده ها به مراکز تولید فکر، نظیر حوزه و دانشگاه بمنظور جلب راهکارهای متناسب با مشکلات  و ناهنجاریهای فرهنگی اجتماع ، ارائه داده می شود. دریافت ایده ها ، نظرات و نتایج مطالعات راهبردی پیرامون بزه ها و معضلات فرهنگی و سازوکارهای اجرایی و مرتفع نمودن این معضلات از سوی این مراکز تولید فکر را نیز میتوان از دیگر امور قابل اجرا در این مرحله دانست

    ج)مرحله هدایت : در این مرحله، هدایت و باز تعریف جهت و سمت و سوی حرکت کلان مهندسی فرهنگی و سازوکارهای اجرایی به سایر واحدها و دستگاهها مطابق با راهکارهای اائه شده ، انجام می گیرد که در نهایت، عملکرد دستگاهها، نهادها وسازمانها،  جمعبندی شده و نتایج ارزیابی حاصله جهت آنالیز ارایه خواهد شد .همچنین نظارت و کنترل صحیح مؤلفه های فرهنگی تدوین شده در این مرحله صورت می گیرد.                                    

                                                                             «والسلام»

                                                                                                                                        پایان قسمت اول



[1]- اکبر اشرافی ، فرهنگ در اندیشه امام (ره) ،خبر گزاری پارس .

[2] - بیانات مقام معظم رهبری در جمع اعضاء شورای انقلاب فرهنگی سال1383.

[3] - مهدی ناظمی اردکانی ، مهندسی فرهنگ ... در نگاه مقام معظم رهبری ، خبر گزاری پارس .

[4] - بیانات حضرت امام (ره) ، صحیفه نور ،  ج1، ص390 .

[5] - محمد امیر شیخ نوری، مهندسی فرهنگی راهکار مقابله با تهاجم فرهنگی ، خبرگزاری پارس .

[6] - بیانات مقام معظم رهبری در جمع اعضاء شورای انقلاب فرهنگی سال 1381.

7- همان منیع.

8- بیانات مقام معظم رهبری در جمع اعضاء شورای انقلاب فرهنگی سال 1383.

[9] - همان منبع.

[10] - غلامحسین مصاحب ، تئوری اعداد.

[11] - جهت مطالعه بیشتر احوال ریاضیدانان گذشته به کتاب ایرانشهر که به سرپرستس علی اصغر جکمت تهیه شده است مراجعه شود.

[12] - ماهنامه علمی آموزشی تدبیر،  شماره ،174 سال هفدهم.

[13] - علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا ، لوح فشرده.

[14] - علی اکبر رشاد ، گفتگو باخبر گزاری فارس.

[15] - دکتر حدّداد عدل، سخنرانی اختتامیه همایش مهندسی فرهنگی ، خبرگزاری پارس .

[16] - همان منبع.

[17] - همان منبع.

[18]- داریوش آشوری، تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ، تهران، مرکز اسناد فرهنگی آسیا، ،1357، صص 17ــ 15

[19] - محمود روح‌الامینی، زمینه فرهنگ‌شناسی، تهران، عطار، 1365، ص11

[20] - آلن بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمة باقر ساروخانی، تهران، کیهان، چاپ دوم، 1370، ص77

[21] - حبیب فتاحی اردکانی، بررسی نقش و جایگاه دستگاه های فرهنگی قسمت اول ، خبرگزاری پارس .

[22]- علی اکبر رشاد ، گفتگو باخبر گزاری فارس ..

[23] - همان منبع .

[24] - دکتر محمد معین ،فرهنگ فارسی ، ج 2.

[25] - بابک نگاهداری ، رصد فرهنگی ابعاد وراهکارها ، دبیر خانه شورای عالی انقلاب فرهنگی.