مساجد چگونه می توانند مدیریت محلات را برعهده بگیرند؟
۱۳۹۲/۰۱/۰۷
مسجد در اسلام، همزاد مدنیت آن است و علاوه برکارکردهای خاص و مهمترین آن، کارکرد عبادی، همواره خود را با نیازهای روز جامعه تطبیق داده و از این رو جامعیت اسلام را انعکاس داده است.
واژه مسجد به معنی سجده گاه، مکان سجده و به تعبیر عام، عبادتگاه است. «مسجد اسم عرفی است و درآن معنی لغوی به کار رفته است.» 
در اسلام و قرآن ، عبادتگاه ملل سابق نیز به مسجد نامبرده شده است.
معنویت(معنوی):
واژه معنوی، منسوب به معنی، آنچه منسوب به معنی است، باطنی حقیقی است.
مدیریت

از این عبارت به تعداد صاحبنظران آن تعریف وجود دارد و فقط آن دسته از تعاریف که رویکرد عمومی و انسانگرایانه دارد وبه موضوع مقاله ارتباط دارد، ارایه می گردد.
۱) ایجاد مناسبات دریک مجموعه یا سازمان (مسجد) در جهت رسیدن به نتایج مطلوب.
۲) اعمال تدابیر و اقدامات لازم در چهارچوب نظام ارزشی و فرهنگی جامعه، در جهت جذب، بهسازی، نگهداری و کاربرد موثر نیروهای انسانی و کارایی مطلوب.
۳) علم کشف پدیده های مربوط به روابط انسانی و ایجاد مناسبات صحیح دربین افراد و بطور کلی می توان گفت: مدیریت عبارت از ایجاد نظم و هماهنگی بین نیروهای انسانی ، ابزار و امکانات موجود، در جهت رسیدن به هدف یا اهداف است.
و نهایتا برای تعریفی از مدیریت با نگرش دینی مورد زیر مناسب است.
مدیریت اسلامی، مدیریتی که زمینه رشد انسان، بسوی الله ( الی الله المصیر) را فراهم می کند، و مطابق کتاب و سنت سیره، و روش پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و علوم و فنون و تجارب بشری،جهت رسیدن به اهداف یک نظام در ابعاد مختلف ، همانند یک محورومدار و قطب عمل کند.
محله

تعریف لغوی: محله، قسمتی از شهر، محل فرودآمدن، کوی و برزن و در اصطلاح، محله، به خردترین واحد شهر که دارای ویژگی،پیوستگی و همبستگی خاصی باشد خطاب می شود.
پس از ارایه تعاریف کوتاه فوق، نیاز به بحث بیشتر پیرامون هریک از مفاهیم وهمچنین ارتباط آنها با هم،برای تحقق هدف موضوع نوشتار وجود دارد.
ارتباط شناسی مفاهیم:
۱- مسجد:
بدیهی است که هر دین و آیینی نیازبه محلی برای عرضه تفکرات و پایگاهی اجتماعی برای حضور و تحقق اهداف خود دارد و این مهم تاکنون در همه ادیان اتفاق افتاده است. نکته مهم در این زمینه، نوع، محل ساخت، نوع ساخت و سازوکارهای بکار رفته در آنها است که معرف معارف آن وارتباط آن با پیروان و زندگی آنهاست
برای مثال معابد ادیان مختلف در کوهها و مکانهای دورافتاده قرار داشته و افراد خاصی در آن به عبادت مشغول هستند و اگر در شهرباشند نیزدر روز خاصی مورد استفاده قرارگرفته و فعالیتهای مشخصی دارند.
ولی مسجد در اسلام، همزاد مدنیت آن است و علاوه برکارکردهای خاص و مهمترین آن، کارکرد عبادی، همواره خود را با نیازهای روز جامعه تطبیق داده و از این رو جامعیت اسلام را انعکاس داده است. مسجد، علاوه بر محلی برای عبادت ، تزکیه نفس و رسیدن به آرامش روان، محلی برای توسعه فرهنگ دینی بوده و آموزش در اسلام همواره از مسجد آغاز شده است.
اساسا می توان گفت:مسجد،محلی برای کسب دانایی ( بینش)، اصلاح نگرش و همچنین کسب مهارتهای مختلف (کنش) است و رویهم رفته محلی است برای اینکه مردم بدانند، بخواهند و بتوانند. مسجد در اسلام به لحاظ مادی، در محوریت و مرکز شهر قرار دارد و اطراف آن بازار، مدرسه، آب انبار،و ... قرار دارد و جهت آن (یعنی روبه قبله بودن)، در ساخت و ساز خانه ها نیز (حتی الامکان) رعایت می شود. به عبارت دیگر معرف شهرهای اسلامی، چهاردیواری، برج و بارو و محیط آن نیست، بلکه محوریت آن مسجد است.
مسجد دراسلام، به لحاظ معنوی، شکوه(نماد) معنوی شهرهاست. آنجا که در شهرهای دیگر برج، مجسمه،کاخ و باغ و ... نماد آن هستند. در شهرهای اسلامی، مسجد نماد هویت مردم آن است. مسجد در اسلام، به لحاظ فرهنگی، محلی برای عبور از فرهنگ قومی، قبیله ای به فرهنگ دینی و معنوی شدن افراد جامعه است. مسجد، به لحاظ اجتماعی مرکز ارتباطات نسلی و جلوگیری از گسست نسلهاست و به لحاظ حکومتی، هسته  اولیه  مردم سالاری دینی است.
مسجد در اسلام، به لحاظ انسانی و زیست شهری، محلی برای هویت یابی و تعلق اجتماعی و محلی برای مشارکت در برنامه ریزی از پایین به بالاست محوریت مسجد برشهرها ومحله ها، محوریت «ان اکرمکم عند ا... اتقواکم» است.
و نهایتا، مسجد دراسلام، یعنی: فراموش نشود، ازاوییم و به سوی او می رویم.
آنچه در این قسمت و مبحث(مسجد) آمد حاکی از جامعیت اسلام وانعکاس آن در مسجد بود. دینی که نماز را به زکات پیوند می زند. عبادت را خدمت به مردم دانسته ، زینت را اعم از ظاهر و باطن، طهارت را اعم از مادی و معنوی و دنیا را مزرعه ی آخرت و آبادانی مساجد خود را درحضور مردم می داند. آداب ورود ، حضور و خروج از مسجد علاوه بر تمرین خضوع و خشوع در برابر خداوند ، تمرینی برای رعایت حقوق شهروندی است.
در هم تنیدگی مفاهیم و جامعیت اسلام در کلام شهید مطهری بدین گونه آمده است:
«کسانی که در جنگهای ایران و روم شرکت می کردند، قائم اللیل و صائم النهار و در عین حال، ضارب بالسیف بودند... اگر فقط شبها عبادت می کرد و روزها روزه می گرفت ، ولی از گوشه مسجد بیرون نمی آمد، او مسلمان نبود و اگر فقط در میدان جنگ، شمشیرش خوب کار می کرد و خبر دیگری نبود، او یک آدمی بود که دنبال طمعش می رفت، ( اسلام) ارزشش به جامعیتش است و نباید این جامعیت اسلام راهرگز فراموش کنیم که اسلام نیز مثل هر مرکب دیگر، وقتی که اجزائش ، تعادلش را از دست داد، از بین می رود.»
از این رو وقتی واردمبحث بعد، یعنی معنویت می شویم، هیچگاه تصور جدایی آن از زندگی و جنبه های مادی آن نیست.
۲- معنویت:
انسان دارای ابعاد جسمی ، فکری و روحی (معنوی) است.
اگر این ابعاد را استعدادهای انسان بدانیم، بدیهی است که نیازمند رشد و شکوفایی هریک از آنها هستیم. و هرچه این پرورش، متعادل و متوازن باشد انسان رشید تری ظهور و بروزمی یابد.
شهید مطهری در مورد «استعداد» می فرمایند: استعداد، عبارت است از قوه قریب به فعلیت ، منظور حکما از «استعداد» (امکان تکامل است،نه امکان انعدام ) و در ادامه می فرمایند:
«معنی استعداد و امکان استعدادی از نظر قدما، عبارت است از رابطه ای خاص میان یک مرتبه از واحد واقعیت ومرتبه ی دیگر از آن، و به عبارت دیگر، عبارت است از رابطه ای خاص میان درجه ای از فعلیت واحد و درجه ای دیگر از آن ».۹
در این میان استعدادهای روحی یا معنوی جایگاه والاتری داشته و اصل انسان را تشکیل می دهد. شهید مطهری در کتاب انسان کامل  در ارتباط با ابعاد و استعدادهای معنوی انسان می فرمایند:
«یک سلسله امور وجود دارند که در عین اینکه از جنس ماده و مادیات نیستند و می شود نام آنها را معنویات گذاشت . به انسان، ارزش و شخصیت می دهند. انسان بودن انسان به این اموراست، یعنی اگر این معانی را از انسان بگیرند با حیوان هیچ فرقی نمی کند.»