وحدت و نظام تربیت نبوی
محمد احسانی
۱۳۹۲/۰۱/۰۷
وحدت
مسلمانان جهان از ضروری ترین مسایل روز جوامع اسلامی است و همه باید بر
محوری جامع و فراگیر که تمامی مذاهب و اندیشه های دینی، آن را قبول داشته
باشند، گردهم آمده، یکپارچه و هماهنگ حرکت نمایند.
به نظر می رسد، وجود
مقدس پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) مناسب ترین محور وحدت
مسلمانان است؛ زیرا همه مسلمانان ایشان را قبول دارند و آن حضرت را به
عنوان بنیانگذار نهضت اسلامی شناخته و از رهنمودهای او پیروی می کنند. سیره
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، بخصوص سیره تربیتی ایشان که در
قالب مبانی، اهداف و اصول تربیت نبوی قابل تبیین و ارایه می باشد، نقش عمده
ای در وحدت جامعه اسلامی داشته و دارد، زیرا مهم ترین هدف پیامبر خدا(صلی
الله علیه و آله و سلم)، تعلیم و تربیت انسانها بوده و در این زمینه
فعالیتهای فراوانی انجام داده است.
نوشتار حاضر درصدد است تا ضمن بررسی
تعلیم و تربیت نبوی، نظام تربیتی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را به
عنوان محور وحدت مسلمانان مطرح و همگان را به پیروی از تعالیم الهی آن
حضرت دعوت نماید؛ زیرا شخصیت علمی و تربیتی پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله
و سلم) به عنوان برترین الگوی زندگی، فرازمان است و به عصر خاصی اختصاص
ندارد، چنانکه وجود آن حضرت در گذشته اسوه حسنه بود، اینک نیز برای همه
بشریت الگویی نیکوست و پیروی از اهل بیت و اصحاب آن بزرگوار، مایه وحدت،
عزت، عظمت و سربلندی مسلمانان می باشد.
● مفهوم تربیت
واژه
«تربیت» به معنای رشد، نمو، زیاد شدن و افزایش یافتن و اصلاح چیزی آمده
است: تربیت، یعنی پرورش دادن استعدادهای مادی و معنوی و هدایت آن به سوی
کمالاتی که خداوند در وجود آدمی قرار داده است. نظر به آیات قرآن و یافته
های اندیشمندان اسلامی، می توان گفت، تربیت عبارت است از: فرایند فراهم
ساختن زمینه رشد همه جانبه متربی، به نحوی که خود وی با اراده و اختیار
خویش در مسیر تکامل مادی و معنوی گام بردارد و به هدف نهایی که همان تقرب
به خداست، نایل شود.
تربیت بدین معنا، می تواند به صورت مستقیم و
غیرمستقیم به شیوه های مختلف اجرا شود که روش آن، عمدتاً براساس اهداف،
امکانات و ابزار موجود تعیین می گردد.
هر مکتب تربیتی دست کم چند مفهوم
اصلی و کلیدی را فراروی خود دارد که باید آنها را مورد توجه خویش قرار
دهد. این مفاهیم عبارتند از: مبنا، هدف، اصل و روش. ارتباط این مفاهیم با
یکدیگر و نحوه انتزاع آنها و چگونگی کاربرد هر کدام در تعلیم و تربیت
انسان، از مهمترین مباحث مکاتب تربیتی است. از این رو، در این جا لازم است
به این مباحث بپردازیم و آنها را از باب تطبیق مفهوم بر مصداق در اندیشه و
سیره پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) جست و جو کنیم.
● مبانی تربیت نبوی
مبنا
در حقیقت عبارت است از همان هست ها و واقعیتهایی که در حوزه های مختلف
علمی و غیرعلمی وجود دارند و پایه و اساس مسایل مربوط به آن حوزه قرار می
گیرند.
در حوزه تعلیم و تربیت نیز همین مفهوم از مبنا منظور است و بر
این اساس، آن اندیشه های بنیادین و کلی و ثابت انسان نسبت به آموزش و
پرورش، مبانی تعلیمی و تربیتی او را تشکیل می دهد. اما در این جا به
مهمترین مبانی دینی تعلیم و تربیت، بویژه از منظر قرآن کریم می پردازیم که
اساس فعالیتهای پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را تشکیل می دهد؛
چون تعلیمات آن حضرت همه بر محوریت وحی الهی انجام گرفته که اینک در قالب
قرآن مجید تبلور یافته و در اختیار ما قرار دارد و می توانیم به خوبی از آن
بهره ببریم.
۱) فطرت انسانی
نخستین مبنای تعلیماتی اسلام که در متون دینی فراوان بر آن تأکید شده، فطرت انسانی است.
از
منظر پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) همه انسانها با فطرت الهی به
دنیا می آیند و اگر آن فطرت اولیه دستخوش دگرگونی و آلودگی نگردد، در شناخت
راه و هدف که همان سیر الی ا... و بازگشت به حق تعالی است، به تنهایی کافی
است. چنانکه آن حضرت می فرماید: «هر نوزادی با فطرت خدایی به دنیا می آید،
ولی پدر و مادر هستند که او را به کیش یهودیت، نصرانیت و مجوسیت می
کشانند.» تعلیم و تربیت نادرست فطرت انسانی را مکدر می سازد و جلو رشد و
ترقی آن را گرفته، متربی را به آن مسیری سوق می دهد که خود در برابر او
قرار داده است. بنابراین، مقصود از فطرت در این جا همان سرشت دست نخورده و
اولیه ای است که یا تربیت سوء به آن راه نیافته و یا این که تربیت همسویی
با آن در حرکت است.
تعالیم اسلام و قرآن همه براساس فطریات بشر نهاده
شده و با آنچه اقتضای فطری و طبیعی انسان است، کاملاً انطباق دارند. هیچ
حکم و دستوری در اسلام وجود ندارد که برخلاف خواست فطرت انسانی باشد.
از
ابتدایی ترین احکام اسلامی، یعنی طهارت و نجاست تا حدود و دیات همه با
اقتضای فطری انسان هماهنگی کامل داشته و ذره ای از آن انحراف ندارند. از
این رو است که قرآن کریم به عنوان برنامه تعلیمی و تربیتی پیامبراکرم(صلی
الله علیه و آله و سلم) از مردم می خواهد به فطرت خود مراجعه کنند و براساس
آن، حق را بپذیرند؛ یعنی خود را بی قید و شرط آماده پذیرش حق و حقیقت
نموده و به دور از وسوسه های شیطانی حق را در قول و عمل قبول نمایند.
قرآن
مجید خطاب به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: روی خود را
متوجه آیین خالص پروردگار کن. فطرتی که خداوند انسانها را بر آن آفریده ]و
هیچ [دگرگونی در «آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار». طبق این آیه
کریمه، دین اسلام بر فطرت انسانی استوار گشته و با وضعی که عالم هستی منطبق
بر آن است، هیچ اختلاف و اصطکاکی ندارد. یعنی خداوند هر چیزی را برای
رسیدن به کمال خاص او مجهز نموده و راه نیل به آن هدف را نیز برایش معرفی
کرده است.
۲) توحید
مبنای دوم در تعلیم و تربیت نبوی، توحید و یگانه
پرستی است که از آغاز خلقت تاکنون محور فعالیتهای همه انبیا بوده است.
توحید از مبانی مهم تعلیماتی پیامبران بوده و تمامی آن بزرگواران در طول
تاریخ مردم را به کارهایی همانند عبادت خدای سبحان دعوت می کردند که با
وحدانیت حق تعالی سازگار بودند.
قرآن کریم نیز از این برنامه عمومی
انبیا خبر می دهد: «ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر این که به
او وحی کردیم که معبودی جز من نیست، پس تنها مرا پرستش کنید.» آیه کریمه
بیانگر آن است که تمامی پیامبران از آدم تا خاتم مأموریت داشتند تا کلمه
توحید را ترویج و مردم را به یکتاپرستی دعوت نموده، جامعه را براساس آن
پرورش دهند. در جای دیگر می فرماید: «معبود شما یگانه ای است که جز او
معبودی نیست، معبودی مهربان و بخشنده.»
اندیشه توحید با ندای فطری
انسان نیز کاملاً سازگاری دارد و خداوند مردم را به دینی می خواند که با
آفرینش و سرشت آنان کاملاً مطابقت دارد. از این جاست که دین حق در طول
تاریخ یکی بوده، یعنی اسلام و همه انبیا، امتهای خود را به آن دعوت می
کردند.
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) همواره مردم را به توحید
و خداپرستی دعوت کرد و از آنان می خواست که از شرک و بت پرستی فاصله
بگیرند و به خدای یگانه ایمان آورند و تسلیم محض او باشند. آن حضرت در
روزهای نخست دعوتشان می فرمود: «مردم، کلمه توحید را بگویید، رستگار می
شوید.» یعنی اندیشه های باطل شرک و بت پرستی را از اذهان خود بیرون ریخته،
اندیشه توحید و یگانه پرستی را جایگزین سازید.
۳ ) هدف مندی جهان و انسان
نظام
هستی براساس طرح معینی پدید آمده که طراح آن، نه بشر و نه هیچ موجود دیگر،
بلکه وجود لایزال و کمال مطلق، یعنی خدای متعال است که تنها او آفریدگار
جهان هستی و پدیدآورنده نظام آفرینش می باشد.
طبیعی است، طرحی به این
دقت و ظرافت و طراحی با آن قدرت و حکمت، کاری بیهوده و بدون هدف انجام نمی
دهد، بلکه صدور هر کار عبث و بی فایده ای از او محال است.
خداوند می فرماید: «در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند (و می گویند) پروردگارا! این را بیهوده نیافریده ای.»
در
هر موجود کوچک این عالم، هدفی است و چگونه کل نظام عالم بدون هدف باشد!
انسانهای اندیشمند با دقت در تک تک مخلوقات به این نتیجه رهنمون می شوند و
این ندا را سر می دهند که: خداوندا! این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریدی
و تو از کار عبث و بیهوده منزه هستی. چنان که خداوند می فرماید: «ما آسمان
و زمین و آنچه میان آنهاست را بیهوده نیافریدیم.»
اگر به آیات انفسی و
آفاقی توجه کنیم، هدفمندی نظام هستی و انسان برای ما روشن می شود و نیاز
به بحث ندارد و همین هدفمندی مبنای تعلیم و تربیت پیامبر خداست که براساس
آن غایت عالی به پرورش انسان پرداخت و تعلیمات اسلامی را عرضه داشت. اصول و
روشهای تعلیم و تربیت آن حضرت همه مبتنی بر همین هدفمند بودن جهان و انسان
است.
۴)جاودانگی انسان
انسان از منظر اسلام دارای دو بعد جسمی و
روحی است که حقیقت او را همان جنبه روحانی وی تشکیل می دهد. قرآن کریم در
باب تبیین خلقت بشر این مطلب را به خوبی مطرح و دوگانگی وجود انسان را بیان
داشته است. خداوند خطاب به ملائکه ها می فرماید: «هنگامی که آن (جسم
انسان) را نظم بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، برای او به سجده افتید.»
تعلیم
و تربیت نبوی مبتنی بر رشد فراگیر و همه جانبه انسان است، اعم از جنبه
مادی و معنوی و سایر ابعاد وجودی وی. همان گونه که اسلام بر رشد جسمی
اهتمام می ورزد و برای پرورش آن دستورالعمل داده، بر رشد روحی وی نیز اهمیت
می دهد، زیرا از این نظر، جسم به منزله مرکب است برای روح و روح در قالب
همین عنصر مادی بدن، رشد و تعالی پیدا می کند.
آنچه در باب مبانی
تعلیماتی پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) گفته شد، این نکته را
نمایان می سازد که تعلیم و تربیت نبوی بیشتر بر چهار مبنای دینی و اسلامی
استوار است و آنها عبارتند از: فطرت انسانی، توحید، هدفمندی نظام هستی و
جاودانگی انسان. مبانی یاد شده مورد قبول همه مسلمانان است و می تواند محور
اتحاد آنان قرار گیرد.
خداوند در باب تربیت، دستورات مهمی به
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) داده و او را مأمور پرورش روحانی و
معنوی مردم می سازد. هدف اصلی بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)،
تزکیه و پرورش انسان است که او باید براساس آموزه های دین اسلام و آنچه در
قرآن آمده، مردم را تربیت کند. در آیات متعدد قرآن، به این مأموریت
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) صریحاً اشاره شده است. چنانکه واژه
«یزکیهم» به عنوان تربیت روحی و معنوی مردم، مهمترین وظیفه رسول خدا(صلی
الله علیه و آله و سلم) شمرده شده و مکرر بدان تأکید شده است.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آن قدر به تعلیم و تربیت اهمیت می داد که آموزش خواندن و نوشتن را جزو فدیه اسیران قرار داد.
● اهداف تربیت نبوی
در
این بخش به اهداف تعلیم و تربیت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می
پردازیم و اینکه آن حضرت چه اهدافی را در نظر داشتند و برای رسیدن به آن
اهداف چه فعالیتهایی را انجام دادند.
۱)تعلیم و تربیت
مهمترین هدف
از بعثت انبیا، هدایت افراد انسان به سوی خدای تعالی است که این امر با
تعلیم و تربیت امکان پذیر خواهد بود؛ همه احکام و دستورات شرعی مربوط به
تعلیم و تربیت و هدف از آن پرورش انسان و سوق دادن او به سمت کمالات انسانی
و معنوی است که پیامبران به عنوان مجریان این برنامه مأمور اجرای آن شده
اند.
۲)تزکیه نفوس
دیگر از اهداف تربیتی رسول خدا(صلی الله علیه و
آله و سلم)، تزکیه نفوس انسانهاست که در قرآن کریم مکرر به آن تأکید و به
عنوان هدف بعثت انبیا معرفی شده است، چنانکه قرآن کریم می فرماید: «اوست آن
خدایی که در میان مردم درس نخوانده پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او
را بر آنان بخواند و آنها را تزکیه کند.»
تربیت مردم و تزکیه نفوس از
رذایل اخلاقی و کج رویهای رفتاری عمده، وظیفه پیامبران بوده و آنان نیز تا
آن جا که برایشان میسر بود، ضمن استفاده از روشهای مؤثر در تعلیم و تربیت،
به تحقق آن همت گماشتند.پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان
آخرین فرستاده خدا، مأموریت یافت تا بنای مکارم اخلاق را که پیشینیان پایه
گذاری کرده بودند تکمیل کند و با تزکیه نفوس انسانها، جامعه بشری را به سوی
کمالات روحی و معنوی خود سوق دهد. چنانکه خود آن حضرت فرمود: «من از طرف
خداوند برانگیخته شده ام تا مکارم اخلاق را تکمیل نمایم.» زیرا آدمی در
پرتو مکارم اخلاق است که از قید خودخواهی و خودمداری رهایی یافته، بر غرایز
حیوانی و تمایلات نفسانی چیره می شود.پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و
سلم) زحمات طاقت فرسایی را در جهت تحقق این هدف مهم متحمل گشت و در نتیجه
شاگردان ممتازی را تربیت نمود و به جامعه انسانی تحویل داد.
۳)برقراری قسط و عدل در جامعه
منظور
از عدالت در این جا که به عنوان هدف تربیت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله
و سلم) محل بحث است، عدالت اجتماعی است. همان گونه که در قرآن کریم هدف
رسالت و نبوت پیامبران ذکر شده است: «ما رسولان خود را با دلایل روشن
فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین
عادلانه) نازل کردیم تا مردم، قیام به عدالت کنند.»
پیامبرخدا(صلی الله
علیه و آله و سلم) نیز به نوبه خود، قرآن کریم و معجزات متعدد را برای
اقامه عدل در جهان آورد و توانست نظامی براساس قسط و عدل در مدینه مستقر
سازد. به هر صورت، برقراری عدالت در جامعه از اهداف مهم تربیت نبوی بوده که
در جهت برپایی آن تلاش فراوان نموده است.
۴)تقرب به خدا
انسان
براساس اراده و اختیار خود تصمیم می گیرد و مسیری را بر می گزیند که یا او
را به مقام قرب الی ا... می رساند و یا از خدا دور می سازد. خداوند در همین
زمینه می فرماید: «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و
پذیرا گردد) یا ناسپاس.» بنابراین، عنصر اختیار در تعیین راه و رسم زندگی و
رسیدن به هدف نهایی، یعنی قرب به خدا نقش بسزا دارد.
البته، راه تقرب
به خدا منحصر به عبادت نیست، بلکه راههای جزیی دیگری نیز وجود دارند که یا
به عبادت منتهی می شوند و یا همسو با روش عبادت، انسان را به هدف می رسانند
انفاق در راه خدا، خدمت به مردم، دستگیری از مستضعفین و نظایر آن، شیوه
هایی است که آدمی را به کمال می رسانند و کمال حقیقی انسان همان تقرب به
خداست. بنابراین، قرب الی ا... به عنوان عالی ترین هدف در مکتب تعلیماتی
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح بود که این هدف هماهنگ با
فطرت، توحید، هدفمندی جهان و انسان و جاودانگی آدمی است. تمام فعالیتهای
تربیتی، سیاسی - اجتماعی پیامبر به همین منظور انجام می گرفت و یاران آن
حضرت نیز راه ایشان را ادامه دادند.
● اصول تعلیم و تربیت نبوی
در
این جا به مهمترین اصول تعلیم و تربیت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و
سلم) که از سیره آموزشی و تربیتی آن حضرت است اشاره می کنیم:
۱ ) اصل هماهنگی تربیت و فطرت انسانی
با
توجه به مبانی تعلیماتی که پیش از این گفته شد، در این روش، شکوفاسازی و
پرورش استعدادهای درونی و فطری متربیان مدنظر است. به کارگیری این روش
مستلزم این است که برنامه ریزیهای تربیتی به گونه ای باید هدایت شود که به
تحقق این مهم بینجامد.
۲ ) اصل توحید محوری
دومین اصلی که از مبانی
تعالیم انبیا به روشنی قابل دستیابی است، اصل توحید محوری و یگانه پرستی
است که همواره اساس دعوت پیامبران بوده است. اگر به دعوتها و تعلیمات ایشان
نگاه کنیم، به این نکته اذعان خواهیم کرد که از آدم تا خاتم همه آنان،
مردم را به یگانه پرستی فرامی خوانده اند.
پیامبر خاتم(صلی الله علیه و
آله و سلم) به عنوان آخرین فرستاده خدا، مانند انبیای سلف، توحید را مبنای
تعلیم و تربیت خویش قرار داد و بر این اساس تبلیغ دین کرد.تمام فعالیتهای
پیامبر، به ویژه اساس تعلیم و تربیت آن حضرت بر محور اصل توحید استوار بود.
۳ ) اصل آخرت گرایی
اصل آخرت گرایی به معنای دست کشیدن از دنیا
نیست، بلکه منظور از آن بهره گیری درست از مادیات دنیا است که نحوه استفاده
از آن زمینه ساز زندگی آخرت خواهد بود زیرا زندگی دنیا از نظر اسلام نه
تنها تضادی با حیات اخروی ندارد، بلکه مقدمه حیات اخروی است و بدون عبور از
آن، رسیدن به آخرت غیرممکن است.رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می
فرماید: «دنیا کشتزار جهان آخرت است». هیچ کس نمی تواند در آخرت محصول خوبی
برداشت کند، مگر این که در دنیا بذر خوب پاشیده باشد.
۴ ) اصل کرامت انسانی
کرامت
به معنای شرافت، اصالت، بزرگ منشی و نیک سیرتی است که حاصل بهره مندی فطری
و ذاتی یک موجود می باشد. خداوند آدمی را از بهره مندیهای درونی ویژه ای،
چون عقل و اراده و اختیار برخوردار ساخته که موجب کرامت او شده است. این
کرامت به اصل انسان بودن انسان بازمی گردد و اختصاص به گروه معینی از
آدمیان ندارد. ازاین رو، آدمیان همه از یک گوهرند و همه شریفند و از این
حیث هیچ کس بر دیگری فضیلتی ندارد.
تکریم و تعزیر متربی از اساسی ترین
اصول تربیت است؛ زیرا اساس تربیت بر کرامت و عزت مندی است.پیامبر(صلی الله
علیه و آله و سلم) می فرماید: «مبادا فردی از مسلمانان را کوچک شمرده و
تحقیر نمایید؛ زیرا کوچک آنان هم در نزد خدا بزرگ است».
۵ ) اصل توجه به تفاوت های فردی
تفاوتهای
فردی ناشی از سرشت و فطرت انسانی است که نظام توحیدی و جاودانگی انسان هم
موافق و مقتضی آن می باشند؛ زیرا براساس اندیشه توحیدی، جهان هستی با یک
سلسله نظامات و قوانین ذاتی و لایت غیر اداره می شود و به موجب آن هر شئ و
هر پدیده، مقام و مرتبه و موقع خاصی دارد، به نحوی که تغییر و تبدیلی در آن
راه ندارد.
تفاوتهای فردی به عنوان یک اصل در تعلیم و تربیت همه انبیا
وجود داشته و براساس آن مشی می کردند. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و
سلم) می فرماید: «ما جماعت انبیا مأمور شدیم که با مردم بر میزان عقل شان
سخن بگوییم.» تردیدی وجود ندارد که افراد جامعه از نظر فکر و اندیشه و قوه
تفکر یکسان نبوده و نیستند و دو فردی را نمی توان یافت که از تمام جهات با
هم برابر باشند؛ بلکه قدرت درک و فهم انسانها با هم متفاوتند.
از آن جا
که توان یادگیری و برداشت هر فرد نسبت به فرد دیگر به میزان زیادی تفاوت
دارد، انبیا از جانب خداوند مأموریت یافتند که براساس قدرت فهم مردم با
آنان سخن بگویند و آنها را تبلیغ کنند. زیرا عمده فلسفه بعثت پیامبران،
اتمام حجت بر مردم است و این امر تمام نمی شود، مگر این که هر کس را به
اندازه قدرت درکشان با معارف الهی آشنا سازند.
● حاصل سخن
از
مجموع آن چه گفته شد، روشن گردید نظام تعلیم و تربیت پیامبراعظم(صلی الله
علیه و آله و سلم) بهترین و مناسب ترین زمینه وحدت مسلمانان جهان است، چون
مورد قبول همه امت اسلامی است و هر کس به خدا و قرآن عقیده داشته باشد،
تعالیم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را باور داشته و بر آن پایبند
است. اگر اندیشمندان مسلمان به نظام تربیتی پیامبر(صلی الله علیه و آله و
سلم) عمل کنند، همه اختلافهای مذهبی و گروهی برطرف و اتحاد واقعی در میان
امت اسلامی حاکم می گردد.
آن چه در نظام تربیتی پیامبراعظم(صلی الله
علیه و آله و سلم) مهم است، ضمن عمل به دستورالعمل های تربیتی آن بزرگوار،
ترویج و تبلیغ آموزه های نبوی است. اگر عالمان و مبلغان مسلمان همه خود به
تعالیم پیامبر عمل نموده، آن را به دیگران، به ویژه نسل جوان، منتقل سازند و
آنان را با فرهنگ ناب اسلامی آشنا نمایند، در اندک زمانی ریشه تفرقه و
نفاق از جوامع مسلمان برچیده خواهد شد. به هر صورت وظیفه عالمان و
اندیشمندان مسلمان در شرایط کنونی بسیار حساس و سرنوشت ساز است و باید به
وظایف خود توجه نموده و بدان عمل نمایند.
مهمترین مسؤولیت آنان دعوت
مردم به اتحاد و هماهنگی براساس تعالیم پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و
سلم) و نادیده گرفتن عوامل اختلاف و تفرقه امت اسلامی است. اگر علمای شیعه
و سنی در کشورهای اسلامی به سوی وحدت واقعی حرکت کنند، مناسب ترین روش و
راهکار، شناخت نظام تربیتی پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و عمل و
ترویج معارف نبوی در میان جوامع مسلمان و بخصوص نسل جوان است که در کمترین
زمان ممکن، نتیجه مطلوبی خواهد داشت.