مفهوم شناسی بصیرت از منظر مقام معظّم رهبری
عسکری اسلامپور کریمی
۱۳۹۲/۰۱/۰۵
*بصیرت، یعنی آگاهی از امروز، دیروز و فردا
ملّت
ایران گذشته خود را با بصیرت نگاه مىکند، چشم خود را بر گذشته نمىبندد.
مسائل تاریخ خود، تاریخ نزدیک خود، از صد سال پیش، از پنجاه سال پیش، از
سى سال پیش را با دقت نگاه مىکند. ملت ایران به این نتیجه رسیده است که
رژیم استکبار ـ و در وضع فعلى، رژیم ایالات متحده امریکا ـ در طول شاید
قریب سى و پنج سال که در زمان رژیم منحوس پهلوى بر این کشور تسلط سیاسى
داشته، به او خیلى بدى کرده است. ملت ایران، این را فهمیده و دانسته و دیده
است. دست اینها به خون مردم آغشته است. به این ملت اهانت کردند، ثروتهاى
او را بردند و از رژیم فاسد ضد بشرى - مثل رژیم محمد رضا - حمایت کردند.(۱)
* بصیرت، یعنی فهم قضایا و هدف آنها
امروز هم
بهترین حرفها، بهترین راهها، بزرگترین درسها، شفابخشترین داروها براى
بشریت توى همین مجموعه امت اسلامى است - این جور به وجود آمد، گسترش پیدا
کرد و ریشهدار شد. والا صرف این که حق با ما باشد، ما پیش نمی رویم؛ حق
همراه با ایستادگى. امیرالمؤمنین - بارها من این جمله را از آن بزرگوار نقل
کردم - در جنگ صفین فرمود: «لاَ یَحْمِلُ هَذَا اَلْعَلَمَ إِلاَّ أَهْلُ
اَلْبَصَرِ وَ اَلصَّبْرِ»(نهج البلاغه، خ ۱۷۳، ص ۲۴۸)؛ این پرچم را کسانى
میتوانند بلند کنند که اولاً: بصیرت داشته باشند، بفهمند قضیه چیست، هدف
چیست؛ ثانیاً: صبر داشته باشند. صبر، یعنى: همین استقامت، ایستادگى،
پابرجایى. این را ما باید از بعثت درس بگیریم.(۲)
اگر یک ملت وقتى به
دنبال یک هدفى حرکت می کند، نداند سر راه او چه خطراتى است، چه
کمینکردههایى هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و
بندهاى خود را رها کند، بىخیال باشد، ضربه خواهد خورد. همه ملتهایى که در
جهت یک هدف بزرگى حرکت کردند و وسط راه ضربه خوردند و گاهى آنچنان افتادند
که دیگر قرنها بلند نشدند، مشکلشان از همین جا آغاز شد: ندانستند چى در
انتظار آنهاست و خود را براى مواجههى با آن آماده نکردند. درسهاى گذشته
این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم،
کمینکردهها را بشناسیم.(۳)
در امتحانهایى از قبیل همین حوادثى که حول
و حوش انتخابات پیش آمد - بعد از انتخابات و قبل از انتخابات - دیدیم که
در همین زمینهها ضعفها و مشکلاتى داریم. این حوادث براى ما نعمت
بزرگى است؛ از این جهت که ضعفهاى خودمان را بشناسیم؛ مثل رزمایشهایى که
نیروهاى مسلح راه مىاندازند. رزمایش اصلاً براى همین است که این
یگان نظامى یا این سازمان نظامى، نقاط ضعفش را پیدا کند. هدفى را می دهند،
فرمان صادر می شود که به سمت آن هدف حرکت بکنند؛ بعد چشمهاى بصیر و بینایى -
در همهى رزمایشها اینجور است - مىایستند و از بالاى صحنه،
صحنه را نگاه می کنند. مىبینند که بله، در فلان نقطه، ضعف وجود دارد
یا بعضاً ناتوانیهاى مزمن وجود دارد. این براى ما یک رزمایش شد. البته به
اختیار خود ما پیش نیامد؛ بر ما تحمیل شد؛ امّا خوب شد؛ ضعفهاى خودمان را
فهمیدیم. بنابراین این آرمانها، بالاى سر ماست و باید به سمت این آرمانها
حرکت کنیم؛ آن وقت این ضعفها برطرف خواهد شد. این هم یک نکته است.(۴)
مهم
این است که یک انسان، یک مجموعه، ارزیابى و فهم درستى از تحولاتى که
پیرامون او انجام می گیرد، داشته باشد. از حرکتى که به خیلى از چشمها
نمىآید، بینایان و افراد بصیر آن را می فهمند که در حال انجام گرفتن است؛
این خیلى مهم است. تحولى که در انقلاب اسلامى واقع شد، از این قبیل بود.
بعضى آن را نفهمیدند؛ تشخیص ندادند. بعضى آن را با یک حرکت کور که اشباه و
نظایرش در خیلى از نقاط دنیا اتفاق می افتد، اشتباه گرفتند؛ آن جورى با آن
رفتار کردند. بعضى کاسههاى طمع خودشان را درآوردند تا از این حادثه، به
نفع شخصى خود استفادهاى بکنند. اینها همه ناشى از کوتهبینى بود. انقلاب
در درجه اول تحولى در جامعهى ایرانى بود و در درجه بعد، در مجموعه امت
اسلامى و سپس، در معادلات کلان جهان سیاست. و جغرافیاى قدرت را در دنیا -
بخصوص در برخى از مناطق دنیا - بکلى عوض و جابهجا کرد. یک چنین حادثه
عظیمى بود. امروز این عظمت دارد نشانههاى خودش را نشان می دهد. تحولى که
در ایران رخ می داد، این بود که یک نظام بسته استبدادى و ظالم و زورگو، با
سردمداران و رؤسایى دنیاطلب، شهوتران، به فکر خود، غافل از انسانیت و
انسانها، و از سویى وابسته، اسیر سیاستهاى دیگران و مطیع ناگزیر قدرتهاى
سلطهگر را از چنین وضعى بیرون بیاورند. تحول اساسى، این بود. و به یک
جامعه رشید، آگاه، داراى عزم راسخ، با مردمى داراى قدرت انتخاب و حق
انتخاب، با سربلندى و عزت در میان جامعه بشرى و اثرگذار بر روى جوامع دیگر
تبدیل کنند. تحول اصلى، این بود و این تحول، اتفاق افتاد.(۵)
*بصیرت، یعنی شناخت فتنه و تشخیص حق از باطل
در
هر انتخابات، با شور تمام و با بصیرت کامل شرکت کنید؛ افراد موردى اعتمادى
را که خودتان مىشناسید یا اشخاص مورد اعتماد آنها را معرفى مىکنند و بر
صلاحیت آنها شهادت مىدهند، آنها را به مجلس خبرگان بفرستید. این مجموعه
مورد اعتماد ملت باید بنشینند و با بصیرت کامل، رهبرى را که قادر بر اداى
تکالیف رهبرى مىدانند، انتخاب کنند و به مردم معرفى کنند. هرکس حق دارد از
خود و نامزد انتخاباتى خود دفاع و حمایت کند؛ این مانعى ندارد. تبلیغات در
حد متعارف و بدون اسراف و زیادهروى، خیلى خوب است؛ امّا اهانت، تخریب و
بدگویى - اینکارهایى که جزو رسوم زشت بعضى از کشورهاى غربى است - را کنار
بگذارند؛ بگذارند مردم در یک فضاى آرام، با تشخیص، با بصیرت و بدون
سراسیمگى انتخاب کنند.(۶)
مجلس جایگاه بسیار مهمى است؛ خانه ملت است؛
تجلیگاه عزت ملى ماست؛ مىتواند عزت اسلامى و عزت ملى ما را به دنیا نشان
دهد؛ تأمینکننده منافع عمومى است. با قوانین مجلس است که مسؤولان
مىتوانند حرکت کنند و پیش بروند. مجلس مىتواند حافظ امنیت ملى باشد؛
مىتواند سدّ مستحکمى در برابر تعرض دشمنان و طمعورزى بیگانگان باشد.
خصوصیات یک مجلس مطلوب این است. وقتى مردم در انتخابات شرکت کنند و با چشم
باز و با بصیرت، کسى را که شرایط لازم را در او مىبینند، انتخاب کنند و به
مجلس بفرستند، مجلس خواهد توانست چنین نقش بزرگى را ایفا کند. مجلس -
همانطور که امام فرمودند - عصاره فضایل ملت است. وقتى مردم در انتخابات
بیشتر شرکت کنند، کارآمدى و اعتبار مجلس بیشتر مىشود و توان خدمترسانى
پیدا مىکند.(۷)
این ملت عظیم از قشرهاى مختلف در سراسر کشور نگاه
میکنند به صحنه، می شناسند صحنه را؛ خیلى چیز بزرگ و مهمى است. اینى که من
عرض می کنم روز نُه دى در تاریخ ماندگار است، به خاطر این است. مردم
بیدارند؛ همین است که کشور شما را نگه داشته است عزیزان من! همین است که
انقلابتان را حفظ کرده است؛ همین است که جرأت سران استکبار را از آنها
گرفته است که بخواهند به ملت ایران حمله کنند؛ می ترسند. حالا در تبلیغات،
زید و عمرو و بکر را می کشند جلو، بمباران تبلیغاتى میکنند؛ امّا حقیقت
قضیه چیز دیگرى است. دشمن حقیقى آنها ملت ایران است، دشمن حقیقى آنها ایمان
و بصیرت ملت ایران است، دشمن حقیقى آنها همین غیرت دینى جوانهاست که می
جوشد. یک وقتى هم دندان روى جگر می گذارند، صبر هم می کنند، باید هم بکنند؛
امّا یک وقت هم آنجایى که وقت حضور در صحنه است، مىآیند توى صحنه.(۸)
* بصیرت، یعنی روشن بینی و آماده ایثار و فداکاری
ملت
عزیز ایران! نمازگزاران عزیز! این وحدت و این یکپارچگى و این تمسک شما به
ارزشهاى معنوى، بزرگترین دستاوردى است که به شما کمک مىکند که بتوانید در
مقابل افزونطلبى و زیادهخواهى و تعدى و تجاوز استکبار ایستادگى کنید؛ این
را حفظ کنید؛ این بسیار ارزش دارد. همین نمازهاى عید، همین اجتماعات عظیم،
همین راهپیمایىهاى پرشکوه، همین جوانهاى پرانگیزه و همین ملت آماده براى
حرکت، قیام، دفاع و جهاد در راه اسلام، توانسته است به همه امت اسلامى
عزت ببخشد. عزت و قدرت شما مردم در گرو تمسک به همین وحدت، همین یکپارچگى،
همین بصیرت و روشنبینى است.(۹)
خوب، جمهورى اسلامى هویتى غیر از هویت
مردم و ایمان مردم و عزم مردم که ندارد. امروز هم همین جور است. ما کسى
نیستیم، ما چیزى نیستیم؛ خداى متعال به وسیله این مردم و این دلهاست که
این نظام را حمایت می کند؛ «هو الّذى ایّدک بنصره و بالمؤمنین»(۱۰) خداوند
متعال به پیغمبرش می فرماید که پروردگار، تو را به وسیله مؤمنین یارى کرد.
جمهورى اسلامى امروز هم همین جور است، آن روز هم همین جور بود. ما وسیله
دیگرى نداریم؛ وسیله، همین ایمانهاى مردم است که از هر سلاحى کارآمدتر است،
از هر وسیلهاى مؤثرتر است. آن روز هم همین جور بود. مردم آمدند این
توطئهها را جارو کردند. البته یک توطئه که جارو شد، معنایش این نیست که
توطئه تمام شد؛ خوب، دشمن بیدار است؛ یک بازى دیگرى، یک توطئه دیگرى، یک
ماجراى دیگرى. مردم که بیدار بودند، فرقى نمی کند؛ صد تا توطئه هم که
بیاورند، مردم در مقابلش مىایستند و حرکتشان را هم ادامه می دهند. حرکت
عظیم ملت ایران متوقف نمی شود؛ هم پیش می روند، هم در عین حال با
معارضهها، با دشمنىها و با مزاحمتها مقابله می کنند. این وضعى بوده است
که در این سى سال وجود داشته است.(۱۱)
بزرگترین ثروت براى یک نظام همین
است که مردم پشت سرش باشند. آمدند به اصطلاح خواستند این حرکت مردمى را
خراب کنند؛ گفتند راهپیمائى حکومتى! بى عقلها نفهمیدند که با این حرف دارند
حکومت را تعریف میکنند؛ دارند از حکومت تمجید می کنند. این چه حکومتى است
که در ظرف دو روز - روز عاشورا (یکشنبه) آن خباثتها را راه انداختند، روز
چهارشنبه این حرکت عظیم راه افتاد – می تواند یک چنین بسیج عظیم ملى را در
سرتاسر کشور بکند؟ امروز کدام کشور دیگر، کدام حکومت دیگر چنین قدرتى دارد؟
قوىترین حکومتهاى دنیا و ثروتمندترینشان - که ولخرجىهاى زیادى هم
براى جاسوس پرورى و خرابکارى و تروریست پرورى دارند - اگر همه تلاششان را
هم بکنند، نمی توانند ظرف دو روز، صد هزار نفر آدم را بیاورند توى
خیابانهاى شهرشان یا کشورشان. چند ده میلیون انسان در سرتاسر کشور بیایند!
اگر به دستور حکومت آمده باشند، این خیلى حکومت مقتدرى است؛ پس خیلى حکومت
قوىاى است که اینجور امکان بسیج را دارد. امّا حقیقت غیر از این است؛
حقیقت این است که در کشور ما حکومت و مردمى وجود ندارد - همه یکى اند -
مسئولین حکومت، از شخص حقیر این بنده گرفته تا دیگران، هر کدام قطرههایى
هستیم در اقیانوس عظیم این ملت. رحمت خداوند بر روان پاک امام بزرگوارمان
که سلسلهجنبان این حرکت عظیم، او بود؛ و رحمت خداوند بر روان پاک شهداى
عزیزمان که آنها بودند که پیشروان و سابقون این حرکت عظیم بودند، که «و
السّابقون السّابقون. اولئک المقرّبون»؛(۱۲) اینها هستند که راه را باز
کردند، هموار کردند؛ و رحمت خدا بر شما مردم عزیز، بر شما جوانان عزیز، که
اینجور بصیرت و آمادگى را از خودتان نشان میدهید و دشمن را از دست اندازى
به کشورتان و نظامتان و انقلابتان مأیوس می کنید. خداوند ان شاءاللَّه یار و
نگهدار شما باشد.(۱۳)
* بصیرت، یعنی قدرت تحلیل
در
خودتان بصیرت ایجاد کنید. قدرت تحلیل در خودتان ایجاد کنید؛ قدرتى که
بتوانید از واقعیتهاى جامعه یک جمع بندى ذهنى براى خودتان بهوجود آورید و
چیزى را بشناسید. این قدرت تحلیل خیلى مهم است. هر ضربهاى که در طول تاریخ
ما مسلمانان خوردیم، از ضعف قدرت تحلیل بود. در صدر اسلام هم ضرباتى که
خوردیم، همینطور بوده که حالا اینها بحثهاى تفسیرى زیادى دارد. در
دورههاى گوناگون دیگر هم همینطور است. نگذارید که دشمن از بىبصیرتى و
ناآگاهى ما استفاده کند و واقعیتى را واژگونه در چشممان جلوه دهد.(۱۴)
اینجانب،
با اعتماد و اطمینان به هوشیارى و قدرت تحلیل که بحمدالله به برکت انقلاب
در میان اقشار مردم ما رایج است، لازم مىدانم اعلام کنم که برخلاف ادعا و
میل سخنگویان استکبار، خطوط اصلى سیاست خارجى جمهورى اسلامى - که پایه
عمده آن، اصل «نه شرقى و نه غربى» است - تغییر نیافته و هرگز هم قابل
تغییر نیست و جنجال هوچیگرانه دشمنان قادر نیست دولت و ملت ایران اسلامى را
از راهى که با بصیرت انتخاب کرده و با معرفت پیموده است، منحرف سازد.(۱۵)
من
از سابق مکرر گفتهام که اگر ملتى قدرت تحلیل خودش را از دست بدهد، فریب و
شکست خواهد خورد. اصحاب امام حسن، قدرت تحلیل نداشتند؛ نمىتوانستند
بفهمند که قضیه چیست و چه دارد مىگذرد. اصحاب امیرالمؤمنین، آنهایى که دل
او را خون کردند، همه مغرض نبودند؛ اما خیلى از آنها - مثل خوارج - قدرت
تحلیل نداشتند. قدرت تحلیل خوارج ضعیف بود. یک آدم ناباب، یک آدم بدجنس، یک
آدم زباندار پیدا مىشد و مردم را به یک طرف مىکشاند؛ شاخص را گم
مىکردند. در جاده، همیشه باید شاخص مورد نظر باشد. اگر شاخص را گم کردید،
زود اشتباه مىکنید. امیرالمؤمنین مىفرمود: اول، بصیرت، هوشمندى، بینایى،
قدرت فهم و تحلیل، و بعد صبر و مقاومت و ایستادگى. از آنچه که پیش مىآید،
انسان زود دلش آب نشود. راه حق، راه دشوارى است.(۱۶)
تحلیل حوادث جارى
کشورمان تحلیلى نیست که از حوادث عالم جدا باشد. حوادث عالم، حوادث منطقه،
اینها به هم متصل است. بخشى هم مربوط به کشور ماست، که البته آن بخش اصلى و
اساسى است. علت هم این است که استکبار لنگى کار خود را از اینجا مى بیند؛ و
این نشان می دهد که یک ملت و یک مجموعه انسانى چه نقشى میتواند
ایفاء کند. اینى که امام بزرگوار ما هى خطاب می کرد به امت اسلام، با توجه
به این حقیقت است. یک ملت وقتى بیدار میشود، اینجور میتواند همهى
محاسبات استکبار را به هم بریزد. کارخانهاى که آنها درست کردند، خط
تولیدى که براى به ثمر رساندن اهداف استکبارىِ خودشان به وجود آوردند، این
خط تولید را بیدارى یک ملت اینجور کُند یا متوقف می کند. اگر همه ملتهاى
مسلمان بیایند توى میدان، چه می شود! اگر همهى ملتهاى مسلمان همین
بصیرت را، همین آمادگى را، همین حضور را پیدا کنند، چه اتفاقى در دنیا مى
افتد! از این می ترسند. میخواهند صداى من و شما خاموش بشود و به گوش
ملتهاى دیگر نرسد. می خواهند کارى کنند که ملتهاى دیگر نفهمند تأثیر بیدارى
و بصیرت یک ملت در حوادث عالم چقدر است.(۱۷)
* بصیرت، یعنی دفاع از حقیقت با تمام وجود
دفاع
هم همیشه، با آلات قهریه نیست؛ با مشت نیست، با تفنگ نیست. گاهى دفاع، با
فهمیدن است. گاهى دفاع، با زبان است. گاهى دفاع از حقیقت، با حضور در جایى
است. شاید یکى از بزرگترین خدماتى که انقلاب به ملت ایران کرد، این بود که
ذهنها را باز کرد، ذهنها را سیاسى کرد، چشمها را باز کرد، و همه را با
مسائل کشور آشنا کرد. این آشنایى و این بصیرت، باید روزبهروز بیشتر و
زیادتر شود. اگر این بشود، دشمن هیچکارى نمىتواند انجام دهد. شما بدانید
مسئولین کشور، همه آماده هستند براى اینکه وظایف خودشان را به بهترین وجهى
انجام دهند.(۱۸)
ما یک حرف حقى داریم، پاى آن حرف حق ایستادهایم؛ ما
گناهى نکردهایم. ما می خواهیم ملتى باشیم که قدرتمندان دنیا بر ما مسلط
نباشند؛ خودمان ادارهى امور خودمان را به عهده بگیریم. ما می خواهیم ملتى
باشیم پویا، حرکت کننده به جلو. ما می خواهیم ملتى باشیم که مسلمانى را در
عمل - نه فقط در ادعا - ثابت کنیم؛ به احکام الهى عمل کنیم. ما می خواهیم
جامعه ما جامعه مسلمان باشد، جامعه اسلامى باشد. ما نمی خواهیم بافتهها و
پندارهاى متفکرین مادى را، سیاستمداران غربى را در زندگى خودمان به عنوان
دستورالعمل بپذیریم؛ ما میخواهیم حکم خدا را بپذیریم. این جرم است؟
این
را هم فهمیدهایم که اگر بخواهیم مسلمان زندگى کنیم، باید قدرتمند باشیم
تا بتوانیم از خودمان و از هدفمان و از عقایدمان در مقابل دشمن دفاع کنیم.
باید قدرتمند باشیم تا بتوانیم از حقوق کشورمان، از حقوق ملتمان - به عنوان
یک ملت - از حقوق خودمان دفاع کنیم؛ ما دنبال این هستیم. اینها جرم است
براى یک ملت؟ پس حرف ما حق است. پاى این حق هم ایستادهایم. این را هم
معتقدیم که آن وقتى که حق با باطل درگیر و روبهرو شود، اگر اصحاب حق راست
بگویند پاى حق بایستند، قطعاً باطل شکست خواهد خورد. تجربه هم کردهایم
همین جور است. ما در طول این سى سال تجربه کردهایم: ایستادیم، پیش رفتیم.
هر جا که مىبینید یک عقبنشینىاى انجام گرفته است، یک ناکامىاى پیش آمده
است، به خاطر این است که در استقامت ما سستى پیدا شده بود. هر جا استقامت
کردیم، پیش رفتیم. بعد از این هم همین جور خواهد بود.(۱۹)
همین قضیه در
محرّم اتفاق افتاده است به شکل عملى؛ یعنى امام حسین(ع) هم براى بیان
حقیقت، روشنگرى در طول تاریخ، عزیزترین عزیزان خود را برمی دارد مىآورد
وسط میدان. امام حسین (ع) که میدانست حادثه چه جور تمام خواهد شد؛ زینب را
آورد، همسران خود را آورد، فرزندان خود را آورد، برادران عزیز خود را آورد.
اینجا هم مسئله، مسئله تبلیغ دین است؛ تبلیغ به معناى حقیقى کلمه؛ رساندن
پیام، روشن کردن فضا؛ ابعاد مسئله تبلیغ را این جورى می شود فهمید که چقدر
مهم است. در آن خطبه: «مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا
لِحُرُمِ اللَّهِ نَاکِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ
اللَّهِ یَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ
لَمْ یُغَیِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ کَانَ حَقِیقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ
یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ»؛ یعنى وقتى او دارد فضا را به این شکل آلوده می
کند، خراب می کند، باید یا با فعل یا با قول آمد روشنگرى کرد. و امام
حسین(ع) این کار را انجام می دهد، آن هم با این هزینه سنگین؛ عیالات خود،
همسران خود، عزیزان خود، فرزندان امیرالمؤمنین، زینب کبرى، اینها را برمی
دارد مىآید وسط میدان.(۲۰)
* بصیرت، یعنی جدایی از عوام زدگی
جزو
«عوام» قرار نگرفتن، بدین معنا نیست که حتما در پى کسب تحصیلات عالیه
باشید؛ نه! گفتم که معناى «عوام» این نیست. اى بسا کسانى که تحصیلات عالیه
هم کردهاند؛ امّا جزو عوامند. اى بسا کسانى که تحصیلات دینى هم کردهاند؛
امّا جزو عوامند. اى بسا کسانى که فقیر یا غنىاند؛ امّا جزو عوامند. عوام
بودن، دست خود من و شماست. باید مواظب باشیم که به این جرگه نپیوندیم. یعنى
هر کارى مىکنیم از روى بصیرت باشد. هر کس که از روى بصیرت کار نمىکند،
عوام است. لذا، مىبینید قرآن دربارهى پیغمبر مىفرماید: «...أَدْعُو
إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی...»(یوسف: آیه
۱۰۸)؛ یعنى من و پیروانم با بصیرت عمل مىکنیم، به دعوت مىپردازیم و پیش
مىرویم. پس، اول ببینید جزو گروه عوامید یا نه. اگر جزو گروه عوامید، به
سرعت خودتان را از آن گروه خارج کنید. بکوشید قدرت تحلیل پیدا کنید؛ تشخیص
دهید و به معرفت دست یابید.(۲۱)
خطاهایى در معارضین جمهورى اسلامى بود،
که تا هر وقتى که این خطاها وجود داشته باشد، کارهایى که بکنند، ممکن است
به مردم آزار و اذیتى وارد کند، امّا بیشتر به ضرر خودشان است: یکى این است
که معارضین جمهورى اسلامى غالباً خود را از مردم بالاتر دانستهاند. خطاى
دوم این است که به دشمنان این مردم امید بستند، دل بستند. این، دو تا
اشتباه بزرگ است. وقتى از مردم خودشان را بالاتر دانستند، لازمهاش این می
شود که اگر مردم در یک حرکت قانونى یک اقدامى کردند، یک چیزى را خواستند،
یک چیزى را نخواستند، انتخابى کردند، عملى انجام دادند، اینها بگویند نه؛
مردم، عوام بودند؛ این عوامگرائى است، این پوپولیزم است؛ ما این را قبول
نداریم. خود را از مردم بالاتر دانستن، اینجا ظاهر می شود. ادعا ملاک نیست
که بگویند ما مردمى هستیم؛ در عمل باید مردمى بود.(۲۲)
* بصیرت، یعنی زمان شناسی
لحظه
را باید شناخت، نیاز را باید دانست. فرض بفرمائید کسانى در کوفه دلهاشان
پر از ایمان به امام حسین بود، به اهلبیت محبت هم داشتند، اما چند ماه
دیرتر وارد میدان شدند؛ همهشان هم به شهادت رسیدند، پیش خدا هم مأجورند؛
اما کارى که باید بکنند، آن کارى نبود که آنها کردند؛ لحظه را نشناختند؛
عاشورا را نشناختند؛ در زمان، آن کار را انجام ندادند. اگر کارى که توابین
در مدتى بعد از عاشورا انجام دادند، در هنگام ورود جناب مسلم به کوفه انجام
می دادند، اوضاع عوض می شد؛ ممکن بود حوادث، جور دیگرى حرکت بکند. شناسایى
لحظهها و انجام کار در لحظهى نیاز، خیلى چیز مهمى است. مشکل برخى از
افراد و مجموعهها این است؛ بىایمان نیستند، بىشوق و بىمحبت هم نیستند؛
اما لحظهشناس نیستند.
دلایل زیادى هم براى این هست؛ آخرىاش همین نهم
دى است؛ قبلش - ده سال قبل از این - ۲۳ تیر است؛ آن روز هم نیاز لحظهها
بود؛ این یک کار متعارف و معمولى نبود. راهپیمایى مردم در بیست و دوى بهمن
با همه عظمتى که دارد - که حالا عرض خواهم کرد - یک کار متعارف است، یک
کار روانشده است، شناختهشده است، متوقع است که انجام بگیرد و انجام می
گیرد؛ اما بیست و سه تیر در سال ۷۸، یک کار متعارف نبود، یک کار متوقع
نبود؛ اهمیت داشت که این مجموعه بداند و بفهمد که این کار در آن شرایط،
لازم است و آن را انجام بدهد. کار نهم دى ماهِ امسال هم همین جور بود.
شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظهى مناسب و مورد نیاز؛ این اساس
کار است که مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش
مؤثر بشود؛ آن کارى را که باید انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب،
الحمدلله شوراى هماهنگى تبلیغات این خصوصیت را داشته است، نشان داده است؛
هم در دهه اول، در اوضاع و احوال گوناگون آن دهه - در دوران دفاع مقدس، قبل
از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس - هم بعد از رحلت امام در مناسبتهاى
مختلف که قلههایى را در تاریخ ما به وجود آورد. یکى از این قلههاى
فراموش نشدنى، همین نهم دى امسال بود.(۲۳)
هر سال نوزدهم دى را همه ملت
ایران، بخصوص مردم عزیز و بابصیرت قم، همچون یک مقطع تاریخىِ گویا و
زباندار، به رخ مستکبران عالم می کشند. جا هم دارد؛ حقیقتاً هم حادثه اى
مثل نوزدهم دى، به رخ دشمن کشیدنى است. این حادثه از ابعاد مختلفى قابل
توجه و تأمل است: هم بصیرت در این حادثه موج می زند، هم موقعشناسى،
هم دشمن شناسى، هم مجاهدت و اقدام و فداکارى؛ اینها ابعاد این حادثه
عظیمى است که در نوزدهم دى سال ۵۶ - یعنى سى و دو سال قبل - به وقوع پیوسته
است. از طرف دیگر، همین حادثه، مبدأ یک تحول، یک حرکت، یک جریان عظیم و
جهت دارى در ملت ایران شد. پس حادثه، حقیقتاً حادثه مهمى است. آن روز
هم تأثیر گذاشت؛ امروز هم که شما یاد آن حادثه را و یاد شهداى روحانى و غیر
روحانىِ آن حادثه را گرامى می دارید، باز تأثیر میگذارد؛ درس می دهد،
بصیرت می دهد و جهت حرکت را به ما نشان می دهد. روزهاى سال، به طور طبیعى و
به خودى خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این ارادهها و
مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمی کشد و آن را مشخص می
کند، متمایز میکند، متفاوت می کند و مثل یک پرچمى نگه می دارد تا راهنماى
دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فى نفسه با روزهاى دیگر فرقى ندارد؛
این حسین بن على(ع) است که به این روز جان می دهد، معنا می دهد، او را تا
عرش بالا می برد؛ این مجاهدتهاى یاران حسین بن على(ع) است که به این روز،
این خطورت و اهمیت را می بخشد. روز نوزدهم دى هم همین جور است، روز نهم دىِ
امسال هم از همین قبیل است. نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ این مردمند که
ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملى است که نوزدهم دىِ
قم را تشکیل داد؛ یعنى برخاسته ى از بصیرت است، از دشمنشناسى است، از
وقتشناسى است، از حضور در عرصه ى مجاهدانه است - روز نهم دى را هم
متمایز می کنند.(۲۴)
* بصیرت، یعنی برجسته کردن شاخصها و نشان دادن معالم الطریق
باید
شاخص ایجاد بشود؛ مایز، شاخص سازى، معالمالطریق. اگر چنانچه سر دو راهى
تابلویى نباشد که نشان بدهد راهِ فلان جا از کجاست، طرف راست است یا طرف چپ
است، این سیر کننده و رونده، به خطا خواهد افتاد. اگر چند راهى باشد،
گمراه خواهد شد. شاخص باید معیّن کرد، انگشت اشاره را بایستى واضح مقابل
چشم همه قرار داد تا بتوانند گمراه نشوند. در دنیایى که اساس کار دشمنان
حقیقت بر فتنهسازى است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که
بصیرت را، راهنمایى را، هرچه می توانند، برجستهتر کنند و این شاخصها را،
این مایزها را، این معالمالطریق را بیشتر، واضحتر، روشنتر در مقابل چشم
مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند.(۲۵)
پی نوشتها:
۱. بیانات در اجتماع نیروهاى شرکتکننده در مانور عظیم طریقالقدس ۳/۲/۱۳۷۶ش.
۲. دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۵/۹/۱۳۸۷ش.
۳. دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه ۶ بهمن ۱۳۸۸ش.
۴. بیانات در دیدار جمعى از شعرا ۱۴/۶/۱۳۸۸ش.
۵. بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى ارتش ۱۹/۱۱/۱۳۸۷ش.
۶. خطبههاى نماز عید سعید فطر به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی ۲/۸/۱۳۸۵ش.
۷. بیانات در اجتماع بزرگ مردم قزوین ۲۵/۹/۱۳۸۲ش.
۸. بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام ۱۹ دى ۱۳۸۸ش.
۹. بیانات در خطبههاى نماز عید سعید فطر۱۳۸۳ش.
۱۰. انفال، آیه۶۲.
۱۱. دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه ۶ بهمن ۱۳۸۸ش.
۱۲. سوره واقعه آیات ۱۰ و ۱۱؛ «و سبقت گیرندگان مقدمند.آنانند همان مقربان [خدا]»
۱۳. بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام ۱۹ دى ۱۳۸۸ش.
۱۴. بیانات در دومین روز از دهه مبارکه فجر (روز انقلاب اسلامى و جوانان)۱۳۷۷ش.
۱۵. پیام به مناسبت دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) ۱۳/۳/۱۳۷۰ش.
۱۶. سخنرانى در دیدار با اقشار مختلف مردم (روز بیست ونهم ماه مبارک رمضان)، ۲۶/۱/۱۳۷۰ش.
۱۷. بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام ۱۹ دى ۱۳۸۸ش.
۱۸. بیانات در جمع بسیجیان به مناسبت هفته بسیج، ۵/۹/۱۳۷۶ش.
۱۹. دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه ۶ بهمن ۱۳۸۸ش.
۲۰. بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون۲۲/۹۱۳۸۸ش.
۲۱. بیانات در جمع فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص) ۲۰/۳/۱۳۷۵ش.
۲۲. دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه ۶ بهمن ۱۳۸۸ش.
۲۳. دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى ۲۹/۱۰/۱۳۸۸ش.
۲۴. بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام ۱۹ دى ۱۳۸۸ش.
۲۵. بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون ۲۲/۹/۱۳۸۸ش.