جریانهای مختلف فرهنگی در برابر اسلام ناب محمدی۶ قرار گرفتهاند. این جریانها که در این نگاشته به عنوان «جریانهای ضدفرهنگ» یاد شده است، در صدد تخریب ایمان مؤمنان و اتحاد مسلمانان گام بر میدارند. استعمار و بیگانگان نیز در ترویج این تفرقهگرایی نقشی مؤثر داشته است. «مسجد» به عنوان نهاد درون دینی مهمترین مانع در برابر هجوم جریانهای انحرافی است. این مقال بر این است تا با معرفی برخی جریانهای انحرافی به ویژه «فراماسونری» و «تصوف فرقهای» به نقش مؤثر مسجد در مقابله با این جریانها بپردازد. مسجد، پایگاه مقابله با فراماسونری و کانون تقابل با تصوف فرقهای به شمار میآید. مسجد در برابر جریانهای دیگر انحرافی همچون جریانهای شیطانپرستی، جریان بهائیت، وهابیت، ناسیونالیسم، جریان ابتذال فرهنگی، کثرتگرایی دینی و جریان فمینیسم، به خوبی میتواند مقاومت کند و فعالانه به ترویج اندیشه ناب محمدی۶ بپردازد.
مقدمه
چرایی
و ضرورت جریانشناسی فرهنگی برای مدیریت فکری و مهندسی فرهنگی کشور
بدیهیتر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد. جریانشناسی یک ضرورت
اساسی روزگار معاصر ایران و کشورهای اسلامی است. مسئولان فرهنگی و فکری
کشور بدون شناخت و آسیبشناسی جریانهای گوناگون نمیتوانند وضعیت فکری و
فرهنگی کشور را مدیریت کنند. حکومت دینی نیز که تولیت فرهنگ دینی مردم را
به عهده دارد، بر اساس تعریف علم کلام، نقش مؤثری در توسعه باورهای دینی
مردم دارد. علم کلام، علاوه بر عهدهداری تنظیم، تبیین و اثبات گزارههای
اعتقادی، موظف است به شبهات کلامی فرقههای منحرف بپردازد.
متکلمان در
گذشته به نقد فرقههایی مانند: مرجئه، خوارج، مشبّهه، مجسّمه و غیره
میپرداختند و امروزه نیز مرزداران اندیشه اسلامی باید فرقههای فرهنگی و
معنویتهای نوظهوری مانند: صوفیه، اکنکار، أُشو، رامالله، بهائیت، و
وهابیت را به چالش انداخته و با جدیت و بهکارگیری نظاممند به تحلیل و نقد
و بررسی آنها بپردازند.
یکی از نهادهای درون دینی که توان مقابله با
جریانهای انحرافی و ضدفرهنگ را دارد، مسجد است. نگارنده در این مقابله ضمن
معرفی مهمترین جریان های ضدفرهنگ و انحرافی به نقش مسجد در مقابله با آنها
اشاره خواهد کرد.
مبحث اول: مسجد پایگاه مقابله با فراماسونری
تعریف فراماسونری
جریان
فراماسونری، عامل و ریشه اصلی همه ضدفرهنگها در جوامع بشری است و به همین
سبب، بررسی آن ضرورت دارد. واژه فراماسونری از واژه انگلیسی freestone
mason به معنی سنگتراش، ظریفکار یا بنّای آزاد گرفته شده است. اعضای
فراماسونری را فراماسون یا ماسون و ساختمان و مرکز فعالیت ماسونها را لژ
مینامند.
پیشینه ماسونها
پیشینه ماسونها،
ارتباطی با ماسون دوره جدید ندارد. توضیح مطلب اینکه بعد از سقوط امپراطوری
روم و ویرانی شهرها و تبدیل آنها به دهکدههای کوچک، مردم به توسعه شهری
پرداختند و با تجارت به ثروت زیادی دست یافتند. ماسونها یا معماران به
دلیل ساختن کلیساها، هسته اصلی تشکیلدهنده شهرها بودند.
این افراد از
آموختن حرفه خود به دیگران جلوگیری میکردند و پاداش مادی فراوانی
میبردند. اتحادیه فراماسونها یا بنایان آزاد به عنوان سازمان صنفی در سال
۱۰۹۳میلادی شکل گرفت. در آن زمان، فراماسونها یک سازمان صنفی به شمار
میآمدند و هیچ جنبه سیاسی نداشتند و تنها با تشکیل کلاسهایی (لژها) سعی
در پیشبرد اهداف صنفی خود داشتند و این اهداف تا آخر قرن هفدهم ادامه یافت.
سال
۱۷۱۷میلادی، آغاز انحراف مسیر فراماموسونها توسط انگلیسیها بود. محافل
جدید این جریان در قرن هجدهم، کشورهای فرانسه، هند، آلمان، هلند، سوئد،
پرتقال، ایتالیا و غیره را در برگرفت و از مرز ۱۶۰۰ لژ گذشت. همه این لژها
موظف بودند اصول و عقاید خود را مخفی نگه دارند. فراماسونها در همین دوره
تاریخ باستانی برای خود ساختند و سلسله خود را به حضرت آدم۷ نسبت دادند.
فراماسونری،
اولین جنبش روشنفکری در ایران به شمار میآید. اعضای این جنبش به جهت سرّی
بودن اطلاعات، سوگند میخوردند که در بیرون از لژ، مطالب را فراموش کنند.
این
رویکرد، وجه تسمیه «فراموشخانه» برای لژهای فراماسونری در ایران گردید.
فعالیت فراماسونها در دوره «قاجار» و «پهلوی اول»، بیشتر محدود به عرصه
فرهنگی بود، ولی برخی از آنها توانستند به مقامات حکومتی دست یابند. «میرزا
ملکمخان»، روشنفکر تحصیلکرده پاریس، اولین لژ فراماسونری ایران را با
حمایت میرزا آقاخان صدر أعظم تأسیس کرد. ولی فعالیتهای مخالف با مصالح
جامعه سبب شد تا به دستور ناصرالدین شاه، لژ او تعطیل گردد و به عراق تبعید
شود. پیگیری میرزا حسنخان مشیرالدوله، باعث عفو او شد و او سفیر ایران در
مصر و انگلستان و در سلطنت مظفرالدین شاه، سفیر ایران در رم شد و
خیانتهای متعددی مرتکب گردید.
لژهای فراماسونری متعددی همچون لژ پهلوی و
لژ مولوی در ایران با گسترش روابط سیاسی میان انگلستان و حکومت پهلوی دوم
تأسیس شد و رجال و فعالان سیاسی و نمایندگان مجلس شورا و سنا مانند: حسنعلی
منصور، عباس آرام و شریف امامی در آنها عضویت یافتند و فعالیتهای عمدهای
همچون مسأله کاپیتولاسیون در جهت حفظ منافع دولتهای غربی به ویژه
انگلستان انجام دادند.
اعتقادات فراماسونری
اعتقادات
متفاوت در ماسونها، دلیل بر نفی اعتقادات مشترک نیست. برای نمونه، تقدیس
شیطان، الهههای ملل باستان، اعتقاد به اومانیسم، ماتریالیسم، عدم اعتقاد
به روح و امور فرا مادی، اعتقاد به حضرت سلیمان۷ نه به عنوان نبی، بلکه به
عنوان پادشاه، جادوگر و ماسون أعظم، علاقه افراطی به علوم طبیعی ، اعتقاد
به قدرت برتر صاحب و گروه ماسونی درجه ۳۳ اعتقاد به ساخت معبد سلیمان به
عنوان پایتخت عقیدتی در بیتالمقدس قبل از ظهور ضد مسیح، اعتقاد به ظهور ضد
مسیح یا دجال یا فرعون جدید در ابتدای دهه اول قرن ۲۱م و شروع حکومت جهانی
شیطانی توسط او.
ویژگیهای ماسونها
یک ماسون بر
اساس اصل اول قانون اساسی فراماسونها، تنها مجبور به پیروی از قوانین
اخلاقی است و تعهدی جز این ندارد. هر چند برخی از لژهای آمریکایی و
انگلیسی، به صورت لفظی و با غرض سیاسی در خاورمیانه، اعتقاد به خدا را مطرح
میکنند و مقصودشان خدای اختصاصی صهیونیستها یعنی «یهوه صبایوت» است.
آزمایشهای ورود به فراماسونری
آغاز
ورود یک فرد به لژ، معرفی سه ماسون بعد از تحقیقات و انجام آزمایش و سپس
رأی نهایی مجمع شورای عالی است. آزمایشهای ویژه مردان عبارت است از:
آزمایش هوا، آزمایش آتش، آزمایش خون و آزمایش آب. فرد در آزمایش هوا، باید
خود را حلقآویز کند، هر چند طناب از حلقهای عبور کرده که با کوچکترین
سنگینی رها میشود. داوطلب، در آزمایش آتش، باید تپانچهای را که به او
داده میشود پر از تیر کند و روی شقیقه خود شلیک کند، البته این تپانچه به
گونهای طراحی شده که فقط باروت میسوزد و گلولهای از آن خارج نمیشود.
فرد در آزمایش خون، شمشیری را در شکم مجسمهای که پارچهای مشکی پر از خون
در خود دارد، فرو برده تا او را برای قتل در مواقع ضروری آماده سازند. به
داوطلب در آزمایش آب، طنابی آویزان میکنند و سرش را به داخل استخر آبی
برده و به او میگویند زیر آب باشد تا وقتی که به وسیله طناب به او فهمانده
شود.
اهداف فراماسونری
فعالیتهای فراماسونری در
کشورهای مختلف، متنوع و در بردارنده عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی،
فرهنگی، نظامی و امنیتی است. فعالیتهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و
تکنولوژیکی این جریان در قرن أخیر توسط آمریکا و اسرائیل برای حمایت از
گروههای «شیطانپرست» و ترویج فساد و فحشا صورت میپذیرد. فعالیت فرهنگی
فراماسونری نیز با نفوذ در ادیان اسلام و مسیحیت، جهت تضعیف آنها و رواج
فرقهگرایی انجام میگیرد. رواج بهائیت و قادیانیه و وهابیت در اسلام و
نوإنجیلیها در مسیحیت در همین راستا قرار دارد. حمایت فراماسونری از
یهودیت بدین جهت است که بیشتر یهودیان ساکن اسرائیل، عضو لژهای ماسونی
هستند.
همه این فعالیتها با اهداف ذیل دنبال میشوند:
۱ ـ نابودی تمام مظاهر توحید و یکتاپرستی در جهان؛
۲ ـ تخریب مسجدالاقصی جهت یافتن و بازسازی معبد سلیمان و پرکردن آن از بتها و نمادهای ماسونی؛
۳ ـ دستیابی به قدرت در تمام کشورهای جهان و برقراری حکومت جهانی شیطانی با حاکمیت دجال؛
مقابله فراماسونها با مسجد
همانگونه
که معلوم گشت، فراماسونری برای مقابله با ایمان مردم رونق یافت و برای
دستیابی به قدرت شیطانی خود، دست به تخریب مسجدالاقصی میزند و به نابودی
مظاهر توحید میپردازد. مسجد به عنوان کانون توحید میتواند با این اهداف
شیطانی مقابله کند. برای اینکه تعمیر مساجد خدا منحصراً به دست کسانى است
که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و نماز بهپا دارند و زکات مال خود بدهند
و از غیر خدا نترسند، پس امید است که از هدایت یافتگان راه خدا باشند.
(إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ
الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ وَ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ
اللَّهَ فَعَسى أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدینَ)
خداوند
سبحان، جریان فراماسونری را ستمکارترین جریان معرفی میکند که مردم را از
ذکر نام خدا در مساجد منع میکند و در خرابی آن میکوشد: (وَ مَنْ أَظْلَمُ
مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فی
خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ
لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ) و
کیست ستمکارتر از آن که مردم را از ذکر نام خدا در مساجد منع کند و در
خرابى آن اهتمام و کوشش نماید؟ چنین گروه را نشاید که در مساجد مسلمین در
آیند جز آنکه (بر خود) ترسان باشند. این گروه را در دنیا ذلت و خوارى نصیب
است و در آخرت عذابى بزرگ.
از آنجا که مسجد مخصوص عبادت خداوند یکتاست،
توسعه آن میتواند اهداف فراماسونری را تضعیف کند، برای اینکه مساجد مخصوص
(پرستش ذات یکتاى) خداست، پس نباید با خدا أحدى غیر او را پرستش کنید:
(أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً)
خداوند سبحان در برابر جریان فراماسونری به عظمت مسجدالاقصی یاد میکند و میفرماید:
(سُبْحانَ
الَّذی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى
الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا
إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ) ؛ پاک و منزّه است خدایى که بندهاش را
در یک شب، از مسجدالحرام به مسجدالاقصى ـ که گرداگردش را پربرکت ساختهایم ـ
برد، تا برخى از آیات خود را به او نشان دهیم چرا که او شنوا و بیناست
مبحث دوم: مسجد کانون تقابل با تصوف فرقهای
جریان
دیگری که در تضعیف فرهنگ اصیل اسلامی فعالیت میکند، جریان تصوف فرقهای است
که سعی میکند با ترویج مکان دیگری برای سلوک معنویت به نام «خانقاه» به
تضعیف و کمرنگ کردن مسجد بپردازد.
چیستی تصوف
یکی
از جریانهای ضدفرهنگ رایج در کشورهای اسلامی، جریان تصوف فرقهای است که
با گرایشهای گوناگونی ظاهر گشته است. تصوّف- که اسم منسوب آن صوفیه است-
مصدر لازم ثلاثیمزید از باب تفعّل به معنای صوفی شدن بهکار میرود. یکی از
کاربردهای باب تفعّل، بیان دارا شدن چیزی یا صفتی است؛ مانند: تأهّل،
یعنی: دارای أهل شدن و یا تألّم، به معنای دارای درد شدن. این باب برای
بیان گرایش به فرقهها و آیینها هم به کار میرود، مانند: تَمَجُّس یا
تهُّود که به معنای گرویدن به آیین مجوس و دین یهود است. تصوّف هم به معنای
گرایش به صوفی است؛ پس تصوّف، هم به معنای صوفی شدن و هم به معنای گرایش
به صوفی بهکار میرود.
ابونصر سراج درباره چیستی تصوّف میگوید:
«صوفیان
مانند فقها و زهاّد به دنبال علم خاص یا ویژگی اخلاقی معین نبودند؛ زیرا
آنها خود، سرچشمه تمام دانشها و دارای مجموعه احوال بودند.»
صوفی از
نظر ابونصر سراج، هم بینش دینی و هم منش دینی و هم کنش دینی دارد. در
حالیکه به عنوان مثال «علم کلام» فقط به دنبال بُعد بینش دینی یا «اخلاق»
فقط در پی منش دینی و یا «فقه و حقوق» فقط به دنبال کُنش دینی است. اما
صوفی از نظر سراج، سرچشمه تمام دانشها و احوال است.
هجویری در
کشفالمحجوب، بین سه واژه «صوفی» و «متصوّف» و «مستصوف» فرق میگذارد؛
صوفی؛ اهل کمالی است که از صفات نفسانی دور گشته و به حقیقت رسیده است.
متصوّف؛ طالبان رسیدن به مرتبه صوفیان هستند و جمع آن متصوّفهاست، مستصوف؛
کسی است که ظاهرش را همچون صوفیان و طالبان تصوّف میآراید، اما در واقع
از عقاید و اعمال آنها به دور است. وی در این مورد میگوید:
«صوفی آن
بود که از خود فانی بود و به حق باقی از قبضه طبایع رسته و به حقیقت حقایق
پیوسته است و متصوّف آنک به مجاهدت، این درجه را میطلبد و اندر طلب، خود
را بر معاملت ایشان درست همی کند و مستصوف آن است که از برای منال و جاه و
حظ دنیا خود را مانند ایشان کرده است و از این هر دو از هیچ معنی خبر
ندارد تا حدی که گفتهاند: «المستصوف عند الصوفیه کالذُباب و عند غیرهم
کالذِئاب.» مستصوف در نگاه صوفی از جهت حقارت و بیارزشی، چون مگس بود و در
نزد دیگران، چون گرگ پر فساد، که همه همتش دریدن و لختی مردار خوردن باشد.»
انواع تصوف
نگارنده در مرحله چیستی تصوّف، تحلیلی دارد که نظر خوانندگان را بدان جلب میکند: تصوّف بر دو گونه متصور است:
الف)
تصوّف در مقام تعریف؛ تعریفهای پیشگفته (اعراض از خلق، به خدا پیوستن،
احکام شریعت را عمل کردن و...)، تصوّف در مقام تعریف را گزارش میدهند.
ب) تصوّف در مقام تحقق؛ یعنی فرقههای صوفیهای که تحقق یافتهاند.
توصیفها
و تحلیلها باید به این مقام، یعنی صوفیه تحقق یافته، اختصاص یابد و نباید
این دو مقام خلط شوند. لذا گاهی که با مدعیان صوفیه و به اصطلاح اقطاب
فرقههای تصوّف بحث میکنیم، آنها به این تعاریف تمسک میکنند؛ در
حالیکه همه این تعاریف، تصوّف در مقام تعریف را معرفی میکنند، تعاریفی که
مقبول اهل معرفت است. این تعاریف، همان عرفانی است که بخشی از اسلام به
شمار میآید. یکی از راههای رسیدن به خدا، إعراض از خلق (به معنای مثبت نه
منفی) است. ولی تصوّف تحقق یافتهی کنونی به جهت انحرافهای گوناگون،
نمیتواند خود را بر این تعاریف منطبق سازد.
انحراف تصوف، در قرن اخیر
یا در قرنهای اخیر اتفاق نیافتاده، بلکه این انحراف از صدر اسلام به وجود
آمد. ما علاوه بر نقدهایی که بر متصوّفه معاصر داریم؛ نسبت به صوفیانی
همچون حسن بصری، «جنید بغدادی» و «معروف کرخی» نیز میتوانیم تحلیلهایی
ارائه نماییم. حسن بصری، کسی است که امام علی۷ تا امام باقر۷ را درک کرده و
نه تنها به آنها ایمان نیاورده، بلکه در برابر آنها ایستاده و بر
امیرالمؤمنین۷ جهت درگیری با اهل جمل، طعنه میزند و بنابر نقلی در نهایت،
مقام قضاوت در حکومت حجاج بن یوسف ثقفی را میپذیرد. جنید بغدادی، نخستین
کسی بود که «رقص» و «سماع» را وارد تصوف کرد و دیگران از او پیروی نمودند و
منشأ صدور فتاوای مراجع تقلید و فقهای شیعه درگذشته و حال بر ضد
انحرافهای متنوع فرقههای صوفیه گردید. علاوه بر اینکه، فرقه فرقه کردن
دین نیز از نظر فقهی حرام است.
انحرافات و بدعتهای تصوف
فرقههای
صوفیه در عقاید و مناسک خود، گرفتار انحرافها و بدعتهای فراوانی هستند،
از جمله میتوان به نقش عوامل بیرونی در پیدایش تصوف اشاره کرد.
ساخت خانقاه در مقابله با مسجد
مهمترین
انحراف تصوف فرقهای خانقاه به عنوان محل ذکر و عبادت است. خانقاه بنا به
تصریح منابع صوفیه مانند: «نفحاتالانس» و «طرایقالحقایق» به پیشنهاد
«امیرى ترسا» در عصر «ابوهاشم کوفى» ساخته شد و بدعت صوفیان در ساختن
خانقاه به این است که آن را به دین و طریقت دینى منتسب مىسازند. این مکان
در برابر مسجد ساخته شده و از عوامل تفرقه میان مسلمانان به شمار میآید.
خداوند سبحان در باره عظمت مسجد میفرماید:
((گروهى
از آنها، مسجدى ساختند براى زیان (به مسلمانان)، و (تقویت) کفر، و
تفرقهافکنى میان مؤمنان، و کمینگاه براى کسى که از پیش با خدا و پیامبرش
مبارزه کرده بود. آنها سوگند یاد مىکنند که: «جز نیکى (و خدمت)، نظرى
نداشتهایم!» امّا خداوند گواهى مىدهد که آنها دروغگو هستند! هرگز در آن
(مسجد به عبادت) نایست! آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده،
شایستهتر است که در آن (به عبادت) بایستى در آن، مردانى هستند که دوست
مىدارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد! آیا کسى که شالوده
آن را بر تقواى الهى و خشنودى او بنا کرده بهتر است، یا کسى که اساس آن را
بر کنار پرتگاه سستى بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرومىریزد؟ و خداوند
گروه ستمگران را هدایت نمىکند!))
البته صوفیان گاهی در مسجد به
أذکار ویژه خود میپرداختند و با این کار در صدد تغییر ماهیت فرهنگ مسجد
بودند که اهل بیت: با شیوه آنها مخالفت مینمودند.
سید مرتضى رازى به
نقل از محمدبن حسین بن ابیالخطاب مىگوید: با امام هادى۷ در مسجدالنبى
بودم، عدهاى از اصحاب به خدمتش رسیدند. مدتى بعد جماعتى از صوفیه وارد
مسجد شدند و در گوشهاى به حالت دایرهاى نشستند و شروع به گفتن لا اله الا
الله نمودند. امام هادى۷ فرمود:
به این مردم فریبکار توجه نکنید اینها همپیمانان شیاطین و ویران کننده مبانى دین هستند.
نظر مراجع درباره تأکید بر مساجد و نهی از خانقاه
به
همین جهت مراجع تقلید با استناد به آیات و روایات، بر رفتن به مساجد تأکید
داشتند و خانقاه را توصیه نمیکردند و آن را عامل تفرقه میدانستند. حضرت
آیتالله العظمی گلپایگانى۱ در پاسخ به سؤالی میفرماید:
واضح است که معبد
مسلمانان مسجد است و رفتن به خانقاه اگر براى این باشد که گمان کنید آنجا
خصوصیت و شرافتى بر سایر أمکنه دارد، بدعت و حرام است. و به علاوه، این
تشکیلات موجب تفرقه مسلمین و اختلاف و ضعف آنها مىشود و ذکرهایى که در آنجا
خوانده مىشود اگر مدرک و سند معتبرى نداشته باشد خواندنش به قصد ورود
جایز نیست و اگر اعتبار آن هم با عقاید حقه موافق نباشد خواندنش مطلقاً
حرام است. شما در وظایف خود به رسالههاى عملیه و در اذکار و ادعیه به کتب
دعا مانند مفاتیحالجنان رجوع کنید.
حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانى۱ نیز می فرماید:
معبد
مسلمانان، مسجد است و رفتن به خانقاه اگر براى این باشد که گمان کند آنجا
خصوصیت و شرافتى بر سایر أمکنه دارد صحیح نیست بلکه اگر به این عنوان بروند
که آنجا شرعاً پایگاه ذکر و مدح و منقبت است حرام مىباشد؛ لذا بر عموم
مسلمانان است که براى امور عبادى، مذهبى و اعیاد موالید ائمه: در مساجد
اجتماع کنند که (إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ
وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ) و شما هم در مقابله با این حرکت طبق شرایط و مراحل
امر به معروف و نهى از منکر عمل کنید.
پس عارفان حقیقى، اهل تهجّد و
عبادت در مسجد و اهل شهادت و رشادت در میدان مبارزه و اهل تفقه در دین
الهىاند. و اسلام جامعنگر را ملاک زیستن میدانند. و این مظهر همان مناجات
عارفین است که «وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَخَصِّ عَارِفِیکَ وَ أَصْلَحِ
عِبَادِکَ وَ أَصْدَقِ طَائِعِیکَ»
مسجد ضرار، توطئه راهب مسیحی
رهبانیت
مسیحى نیز بر صوفىگرى مسلمانان تأثیرگذار بوده است. حتى مسجد ضرار هم
توطئه راهب مسیحى بود. توضیح اینکه، قبل از جنگ تبوک، عدهاى از منافقین
مدینه با مرد راهبى به نام «ابوعامر» که بسیار ریاستطلب بود بیعت کردند.
ابوعامر، پس از فتح مکه به طائف گریخت و چون اهل طائف به اسلام گرویدند، به
سوى شام پیش امپراطور روم شتافت و از آنجا به منافقین پیام فرستاد که
آماده شوند و مسجدى بنا نهند تا به کمک امپراطور روم، بساط رسول خدا۶ در
مدینه برداشته شود. منافقین درگام نخست در جهاد شرکت نکردند و با نیرنگ از
پیامبر مکرم۶ تقاضا نمودند که مسجد مدینه براى بیماران و پیرمردان دور است و
لذا اقدام به ساختن مسجد ضرار کردند. پیامبر اسلام۶ به جهت وضعیت جنگ تبوک
با آنها برخورد نکرد و امام على۷ را به جاى خود در مدینه گماشت. پیامبر
أعظم۶ پس از مراجعت از جنگ طبق آیه ۱۰۷ سوره توبه به تخریب مسجد ضرار فرمان
داد:
(وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ
تَفْریقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ
رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى
وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ * لا تَقُمْ فیهِ أَبَداً...)؛ و
(گروهى دیگر از منافقاناند) آنان که مسجدى براى زیان به اسلام برپا کردند و
مقصودشان کفر و عناد و تفرقه کلمه بین مسلمین و ساختن کمینگاهى براى
دشمنان دیرینه خدا و رسول خدا۶ بود، و با این همه قسمهاى مؤکّد یاد
مىکنند که ما جز قصد خیر غرضى نداریم، و خدا گواهى مىدهد که محققا دروغ
مىگویند.
یک راهب و صوفى مسیحى به بهانه عبادت منافقین ساختمانى با
عنوان مسجد ساخت، تا محل توطئه آنها گردد و خداوند نیز آنها را رسوا کرد.
بنابراین، مردم دیندار باید هوشیار باشند که تغییر عنوان خانقاه به مسجد
یا حسینیه، ماهیت انحرافی آنها را تغییر نمىدهد.
مسجد در روایات
مسجد
در نصوص دینی به عنوان مجلس مؤمنان و خانه پرهیزگاران، و اهل مسجد به
عنوان زائران خداوند معرفی شده است. پیامبر گرامی اسلام۶ میفرمایند:
«إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَجْلِسُهُ مَسْجِدُهُ» و یا «اَلْمَسجِدُ بَیْتُ کُلِّ تَقِیًّ»
امام حسین۷ میفرمایند:
«اَهْلُ
الْمَسْجِدِ زُوّارُ اللهِ وَ حَقٌّ عَلی الْمَزوُرِ اَلتُّحفُةُ
لِزائِرِهِ» ؛ اهل مسجد، زائران خدایند و بر صاحبخانه است که به زائرش هدیه
دهد.
حال به صوفیان این اشکال وارد است که با وجود این همه روایت در فضایل مسجد، چرا به مرکزی به نام خانقاه رو می آورید؟
شبهه های صوفیان
شبهه
صوفیان این است که اگر فرقههاى صوفیه، اهل بدعتاند مثلاً خانقاه، از
مصادیق بدعت به شمار مىآید، پس حسینیهها و مدرسههاى جدید هم بدعتاند؟
زیرا همه این پدیدهها، نو و جدید هستند. پاسخ این است که:
اولاً؛ وجود
حسینیهها و مدارس جدید، باعث پدید آمدن فرقههاى دینى جدید و کمرنگ کردن
حضور مردم در مسجد و تفرقه میان مسلمین نشدهاند. ملاک بدعت بودن در یک
پدیده به محتوا و کارکرد آن است. اعمال در حسینیهها بدعت و انحرافآلود
نیست، در حالیکه پیامدهاى منفى در اعمال خانقاهی مانند: رقص و سماع و غیره
ظاهر میگردد.
ثانیاً؛ هر امر نوى را بدعت مذموم نمىنامند. بدعت مذموم،
عبارت از انتساب غیر دین به دین است. و خانقاه به عنوان مکان طریقت دینى
در برابر شریعت دینى، بدعتآفرین است.
ثالثاً؛ صوفیان، احکامى در خانقاه
جارى مىکنند که جملگى بدعت است. مثلاً پیوند وثیقى میان ولایت و تصوف
برقرار مىسازند و ولایت را در اقطاب خود سارى و جارى مىدانند و آن را
جانشین ولایت ائمه اطهار: قرار مىدهند. اگر ولایت به زعم صوفیان قیام عبد
است به حق در مقام فنا از نفس خود؛ پس لازمه بریدن از نفس و اتصال به حق،
تابعیت از اهل بیت: در تمام زمینهها است، و یکى از دستورات ائمه اطهار:،
اطاعت از فقهاى جامعالشرایط و مجتهدان فقه تشیع است در حالیکه، فرقههاى
صوفیه به شدت مخالف مرجعیت شیعه هستند و در دینشناسى از فقها و نائبان عام
امام عصر۷ بهره نمىگیرند و این گرایش نیز بدعت دیگرى در تصوف است. همچنین
گرایش سکولاریستى و توصیه به جدایى دین از سیاست و مسائل اجتماعى و انتساب
دین گزینشگر به اسلام ناب محمدى۶ از بدعتهای صوفیه است.
مبحث سوم - مسجد نهاد مبارزه با جریانهای ضد فرهنگ
علاوه
بر جریانهای انحرافی ذکر شده، جریانهای ضدفرهنگ دیگری وجود دارد که میتوان
به جریان شیطانپرستی، جریان بهائیت، جریان وهابیت، جریان ناسیونالیسم،
جریان ابتذال فرهنگی، جریان کثرتگرایی دینی و جریان فمینیسم اشاره کرد.
مسجد در مقابله با همه این جریانها نقش مؤثری داشته و دارد. به همین جهت
پیامبر اسلام۶ در ساخت مساجد متعدد اهتمام میورزیدند. مسجدالنبی۶ و مسجد
قبا را با دستان مبارک خود ساختند و در ساخت نه مسجد دیگر در قبائل گوناگون
همچون «مسجد راتج»، «مسجد بنی عبدالاشهل»، «مسجد بنی عمروبن مبذول»، «مسجد
جهینه»، «مسجد بنیسلمه»، «مسجد بنیرزیق»، «مسجد غفار»، «مسجد اسلم» و
«مسجد بنی عمروبن النجار» توصیه و اهتمام ورزیدند. بسیاری از مساجدی که
بعدها ساخته شد، مکان عبادت و نماز رسول گرامی اسلام۶ بود.
مسلمانان
اولیه علاقه و اشتیاق زیادی نسبت به ساخت مسجد از خود نشان میدادند و این
اشتیاق ناشی از سیره عملی پیامبر گرامی اسلام۶ در باره مسجدسازی بود.
نخستین کار نبی اکرم۶، بعد از هجرت و در ابتدای ورود به یثرب، ساختن مسجد
بود و فرمود: «مَنْ بَنَى مَسْجِداً بَنَى اللَّهُ لَهُ بَیْتاً فِی
الْجَنَّةِ» ؛ هر کسی مسجدی بنا کند خدا برای او خانهای در بهشت میسازد.
نیز امام باقر۷ فرمود: «مَنْ بَنَى مَسْجِداً کَمَفْحَصِ قَطَاةٍ بَنَى
اللَّهُ لَهُ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ» ؛ هر کسی مسجدی بنا کند هرچند به
اندازه لانه قطاة(پرندهای به اندازه کبوتر) باشد، خدا برای او خانهای در
بهشت میسازد.توسعه مسجدسازی در دوره امویان و عباسیان نیز بر این اساس
بود.
اگر مسجد، تنها محل برگزاری نماز جماعت تلقی نشود، بلکه کانون
وعظ و خطابه و مرکز ترویج اسلام و پناهگاه غریبان و مداوای محرومان و قضاوت
و در یک جمله کانون عبادی و سیاسی و اجتماعی مسلمین باشد، هیچ فرقه
انحرافی و جریان ضدفرهنگ نمیتواند در میان مسلمانان تفرقه ایجاد کند. مسجد
در این هنگام، نهادی در برابر انحرافهای مختلف میگردد.
منابع
۱.ابراهیم صادقینیا، فراماسونری و جمعیتهای سری در ایران، انتشارات هیرمند، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،
۲. ابن عربی، فتوحات مکیه،
۳.ابو نصر سراج طوسی، اللمع فی التصوّف، ترجمه: مهدی مجتبی؛ انتشارات اساطیر، ۱۳۸۲،
۴. اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، انتشارات امیرکبیر،
۵. اسناد فراماسونری در ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، تهران: ۱۳۸۱
۶. سعید نفیسی، سرچشمه تصوف درایران؛ تهران: انتشارات فروغی، ۱۳۷۷،
۷. سفینةالبحار
۸.سهروردی، عوارف المعارف
۹. سید تقی واحدی، درکوی صوفیان؛ انتشارات نخل دانش، ۱۳۸۴،
۱۰. شهاب الاخبار،
۱۱.صادق گوهرین، شرح اصطلاحات تصوّف،
۱۲.عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضدفرهنگ ها، مؤسسه حکمت نوین اسلامی، قم، ۱۳۸۹
۱۳.عبدالحی الکتانی، التراتیب الاداریه، دارالاحیاء التراث العربی،
۱۴ علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب،
۱۵.غلامحسن محرمی، نقش مسجد در جامعه اسلامی، انتشارات یمین، قم، ۱۳۷۹
۱۶.قاسم غنی، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ؛ انتشارات زوار، چاپ هفتم،۱۳۷۵،
۱۷.قشیری،
عبدالکریم بن هوازن، رساله قشیریه، ترجمه ابوعلی حسن بن احمد عثمانی،
تصحیح بدیعالزمان فروزانفر، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۷۶
۱۸.کلمة الامام حسین(علیه السلام)،
۱۹.شیخ حسن حر عاملی، وسائل الشیعه،
۲۰. http://www.rahpouyan.com