چـهـلچـراغ بـصـیـرت
۱۳۹۲/۰۱/۰۵

۱. پیامبراکرم(ص) فرمودند: «إنَّ التَّفَکُّرَ حَیاةُ قَلبِ البَصیرِ کَما یَمشِی المُستَنیرُ فِی الظُّلُماتِ بِالنّورِ، فَعَلَیکُم بِحُسنِ التَّخَلُّصِ وقِلَّةِ التَّرَبُّصِ؛ اندیشیدن، حیات بخشِ دلِ شخص با بصیرت است، همان­گونه که شخصِ چراغ به دست در تاریکیها، در پرتو نور [چراغ] راه مى رود. پس بر شما باد، نیک رَهیدن و کمتر درنگ کردن.»(اصول کافی، ج۲، ص۵۹۹، ح۲).

۲. پیامبراکرم(ص) فرمودند: «مَن یَرغَبُ فِی الدُّنیا فَطالَ فیها أمَلُهُ، أعمَى اللّهُ قَلبَهُ عَلى قَدرِ رَغبَتِهِ فیها؛ هر که به دنیا گراید و آرزوهاى دنیوى اش، دور و دراز گردد، خداوند به اندازه گرایش او به دنیا، دلش را کور مى‌گردانَد.»(بحارالأنوار، ج۷۷، ص۱۶۳).

۳. پیامبراکرم(ص) فرمودند: «مَن زَهِدَ فیها فَقَصَّرَ فیها أمَلَهُ، أعطاهُ اللّهُ عِلماً بِغَیرِ تَعَلُّمٍ، وهُدىً بِغَیرِ هِدایَةٍ، فَأَذهَبَ عَنهُ العَمى وجَعَلَهُ بَصیراً؛ هر که در دنیا پارسایى ورزد و آرزویش را در آن کوتاه کند، خداوند، بدون آموختن، به او دانشى مى دهد و بدون هدایت شدن، هدایتى. پس کورى را از او مى زداید و او را بینا مى گردانَد.»(بحارالأنوار، ج۷۷، ص۱۶۳).

۴. پیامبراکرم(ص) فرمودند: «إذا ظَهَرَ العِلمُ وَاحتُرِزَ العَمَلُ، وَائتَلَفَتِ الأَلسُنُ وَاختَلَفَتِ القُلوبُ، وتَقاطَعَتِ الأَرحامُ، هُنالِکَ "لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَى أَبْصَارَهُمْ"؛ هرگاه علم آشکار شود و از عمل، دورى شود و زبانها با هم شوند و دلها از هم جدا گردند و پیوندهاى خویشاوندى بگُسَلند، این جاست که «خدا، آنان را لعنت مى کند و ناشنوایشان مى گردانَد و چشمهایشان را نابینا مى­سازد.»(بحارالأنوار، ج۷۴، ص۹۶، ح۲۷).

۵. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «إنَّ العِلمَ حَیاةُ القُلوبِ مِنَ الجَهلِ، وضِیاءُ الأَبصارِ مِنَ الظُّلمَةِ، وقُوَّةُ الأَبدانِ مِنَ الضَّعفِ؛ همانا دانش، زندگى بخش دلهای  مُرده، از نادانى است و روشنایى بخش دیدگان، از تاریکى و کورى است، و نیروبخش بدن هاى ناتوان است.»(بحارالأنوار، ج۱، ص۱۷۱، ح۲۴).

۶. حضرت عیسى(ع) «بِحَقٍّ أقولُ لَکُم: لا یَجتَمِعُ الماءُ وَالنّارُ فی إناءٍ واحِدٍ، کَذلِکَ لا یَجتَمِعُ الفِقهُ وَالعَمى فی قَلبٍ واحِدٍ؛ به حق، با شما مى گویم: آب و آتش، در یک ظرف جمع نمى شوند. همچنین دین شناسى و کورى، در یک دل، جمع نمى شوند.»(تحف العقول، ص۵۱۲).

۷. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «عَینُ المُحِبِّ عَمِیَّةٌ عَن مَعایِبِ المَحبوبِ، وَ اُذُنُهُ صَمّاءُ عَن قُبحِ مَساویهِ؛ دیده عاشق، از دیدن عیبهاى معشوق، کور است و گوش او، از شنیدن زشتى معایبش، کَر.»(غررالحکم، ح۶۳۱۴).

۸. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «إنَّ اللّهَ تَعالى رُبَّما أظهَرَ آیَةً لِبَعضِ المُؤمِنینَ لِیَزیدَ فی بَصیرَتِهِ، ولِبَعضِ الکافِرینَ لِیُبالِغَ فِی الإِعذارِ إلَیهِ؛ خداوند متعال، گاه نشانه اى را براى مؤمنى نمودار مى سازد تا بر بصیرت او بیفزاید، و براى کافر، تا عذر و حجّت را بر او تمام سازد.»(بحارالأنوار، ج۴۲، ص۴۰، ح۱۳).

۹. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «إنَّ لِلقُلوبِ شَهوَةً وإقبالاً وإدباراً، فَائتوها مِن قِبَلِ شَهوَتِها وإقبالِها، فَإِنَّ القَلبَ إذا اُکرِهَ عَمِیَ؛ همانا دلها را خواهش و روى آوردن و روى گردانى است. پس هرگاه خواستند و روى آوردند، آنها را به کار گیرید؛ زیرا اگر دل به کارى مجبور گردد، کور مى شود.»(بحارالأنوار، ج۷۰، ص۶۱، ح۴۱ ).

۱۰. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «فَتَفَکَّروا أیُّهَا النّاسُ وتَبَصَّروا، وَاعتَبِروا وَاتَّعِظوا، وتَزَوَّدوا لِلآخِرَةِ تَسعَدوا؛اى مردم! بیندیشید و بینا شوید، عبرت گیرید و پندآموزید و براى آخرت، توشه برگیرید تا سعادتمند شوید.»(غرر الحکم، ح۶۵۸۹).

۱۱. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «إنَّمَا البَصیرُ مَن سَمِعَ وتَفَکَّرَ، ونَظَرَ و أَبصَرَ، وَانتَفَعَ بِالعِبَرِ، و سَلَکَ جَدَداً واضِحاً، یَتَجَنَّبُ فیهِ الصَّرعَةَ فِی المَهوى؛ بینا، کسى است که بشنود و بیندیشد، بنگرد و بینا شود و از عبرتها بهره گیرد و راه هموار و آشکار را بپوید و از فرو افتادن در پرتگاه ها، بپرهیزد.»(تحف العقول، ص۱۵۵).

۱۲. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «دَوامُ الاِعتِبارِ یُؤَدّی إلَى الاِستِبصارِ، ویُثمِرُ الاِزدِجارَ؛ عبرت گرفتن مداوم، به بصیرت مى انجامد، و باز ایستادن [از گناه و خطا] را به بار مى نشانَد.»(غرر الحکم، ح۵۱۵۰).

۱۳. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «أوَ لَیسَ لَکُم فی آثارِ الأَوَّلینَ و فی آبائِکُمُ الماضینَ مُعتَبَرٌ و بَصیرَةٌ إن کُنتُم تَعقِلونَ؟؛ حضرت در  یکی از خطبه های روز جمعه فرمودند: آیا در آثارِ پیشینیان و در پدران گذشته شما، [مایه هاى]عبرت و بصیرت نیست، اگر خِرد مى ورزید؟!.»(بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۳۸، ح۶۸).

۱۴. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «إنَّ تَقوَى اللّهِ دَواءُ داءِ قُلوبِکُم، وبَصَرُ عَمى أفئِدَتِکُم، وشِفاءُ مَرَضِ أجسادِکُم، وصَلاحُ فَسادِ صُدورِکُم، وطُهورُ دَنَسِ أنفُسِکُم، وجِلاءُ عَشا أبصارِکُم؛ همانا پرواى از خدا، داروى دردِ دلهاى شما و بینا کننده کورىِ دلهاى شما و شفابخشِ بیمارى بدنهاى شما و اصلاح کننده تباهىِ سینه هاى شما و پاک کننده آلودگىِ جانهاى شما و روشنى بخش ضعف دیدگان شماست.»(نهج البلاغة، خطبة ۱۹۸).

۱۵. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «قَد نُصِحتُم فَانتَصِحوا، وبُصِّرتُم فَأَبصِروا، واُرشِدتُم فَاستَرشِدوا؛ شما نصیحت شده‌اید، پس نصیحت پذیر باشید. به شما بینایى داده شده است، پس ببینید و به راه راست، ارشاد شده اید، پس راه راست در پیش گیرید.»(غرر الحکم، ح۶۶۸۳).

۱۶. حضرت امام علی(ع) در اوصاف ایمان فرمودند: «الیَقینُ عَلى أربَعِ شُعَبٍ: تَبصِرَةِ الفِطنَةِ، وتَأَوُّلِ الحِکمَةِ، و مَعرِفَةِ العِبرَةِ، وسُنَّةِ الأَوَّلینَ. فَمَن أبصَرَ الفِطنَةَ عَرَفَ الحِکمَةَ، ومَن تَأَوَّلَ الحِکمَةَ عَرَفَ العِبرَةَ، ومَن عَرَفَ العِبرَةَ عَرَفَ السُّنَّةَ، ومَن عَرَفَ السُّنَّةَ فَکَأَنَّما کانَ مَعَ الأَوَّلینَ، وَاهتَدى إلَى الَّتی هِیَ أقوَمُ، ونَظَرَ إلى مَن نَجا بِما نَجا، ومَن هَلَکَ بِما هَلَکَ، وإنَّما أهلَکَ اللّهُ مَن أهلَکَ بِمَعصِیَتِهِ، وأَنجى مَن أنجى بِطاعَتِهِ؛ یقین، بر چهار شاخه است: تیزبینى، حکمت دانى، عبرت شناسى، و شناخت سنّت(راه و رسم و سرگذشت) پیشینیان. هر که تیزبین باشد، حکمت شناس مى شود و هر که حکمت شناس شود، عبرت را مى شناسد و کسى که عبرت شناس باشد، سنّت را بشناسد و کسى که سنّت را بشناسد، گویى با گذشتگان بوده است، درست ترین راه را مى یابد و نجات یافتگان و عوامل نجات آنها را، و نیز نابودشدگان و عوامل نابودى آنان را مى شناسد؛ و البته، خدا، آنانى را که نابود کرده، به سبب نافرمانى از او، نابود کرده است، و آنانى را که نجات بخشیده، به سبب فرمان بُردارى از او، نجات بخشیده است.»(اصول کافی، ج۲، ص۵۰، ح۱).

۱۷. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «إنَّمَا الدُّنیا مُنتَهى بَصَرِ الأَعمى، لا یُبصِرُ مِمّا وَرائَها شَیئاً، وَالبَصیرُ یَنفُذُها بَصَرُهُ، ویَعلَمُ أنَّ الدّارَ وَرائها. فَالبَصیرُ مِنها شاخِصٌ، وَالأَعمى إلَیها شاخِصٌ، وَالبَصیرُ مِنها مُتَزَوِّدٌ، وَالأَعمى لَها مُتَزَوِّدٌ؛ همانا دنیا، واپسین دیدرسِ انسان کور[دل] است و در فرا سوى آن، چیزى نمى بیند. امّا شخص بابصیرت، نگاهش از دنیا فراتر مى رود و مى داند که سرای حقیقى، در وراى این دنیاست. پس شخص بابصیرت، از دنیا دل و دیده برمى­گیرد و کور[دل]، به آن مى­نگرد، بابصیرت، از آن توشه برمى­گیرد و کور[دل] ، براى آن، توشه فراهم مى آورَد.»(نهج البلاغة، خطبة ۱۳۳؛ غرر الحکم، ح۳۶۹۰ )

۱۸. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «النّاظِرُ بِالقَلبِ العامِلُ بِالبَصَرِ، یَکونُ مُبتَدَأُ عَمَلِهِ أن یَعلَمَ: أعَمَلُهُ عَلَیهِ أم لَهُ؟ فَإِن کانَ لَهُ مَضى فیهِ، وإن کانَ عَلَیهِ وَقَفَ عَنهُ؛ کسى که با دل مى بیند و با بینش، عمل مى کند، پیش از آن که عمل کند، مى اندیشد که: آیا عمل او به زیان اوست یا به سودش؟ اگر به سود او بود، آن را انجام مى دهد و اگر به زیانش بود، از انجام دادن آن، باز مى ایستد.»(نهج البلاغة، خطبة ۱۵۴؛ غررالحکم، ح۳۵۶۹).

۱۹. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «العِلمُ بِالفَهمِ . الفَهمُ بِالفِطنَةِ. الفِطنَةُ بِالبَصیرَة؛ دانش، به فهمیدن است؛ فهمیدن به تیزهوشى است و تیزهوشى، به بصیرت.»(غررالحکم، ح۳۸ و ۳۹ و ۴۰).

۲۰. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «ألا إنَّ أبصَرَ الأَبصارِ ما نَفَذَ فِی الخَیرِ طَرفُهُ. ألا إنَّ أسمَعَ الأَسماعِ ما وَعَى التَّذکیرَ وقَبِلَهُ؛ آگاه باشید که بیناترینِ چشمها، چشمى است که نگاهش به سوى خوبى باشد. آگاه باشید که شنواترینِ گوشها، گوشى است که پند را در یابد و آن را بپذیرد.»(نهج البلاغه، خطبة ۱۰۵، غررالحکم، ح۲۷۵۷ و ۲۷۵۸).

 ۲۱. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «طُوبى لِذی قَلبٍ سَلیمٍ، أطاعَ مَن یَهدیهِ، وتَجَنَّبَ مَن یُردیهِ، وأَصابَ سَبیلَ السَّلامَةِ بِبَصَرِ مَن بَصَّرَهُ، وطاعَةِ هادٍ أمَرَهُ؛ خوشا به حال آن که دلى پاک دارد: از کسى که هدایتش کند، پیروى مى‌کند و از کسى که او را به تباهى کشانَد، دورى مى گُزیند و با بینایىِ کسى که به او بینایى مى بخشد و با اطاعت از راه نمایى که به او فرمان مى دهد، به راهِ سلامتْ دست مى یابد.»(نهج البلاغه، خطبه۲۱۴).

۲۲. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «نَظَرُ البَصَرِ لا یُجدی إذا عَمِیَتِ البَصیرَةُ؛ نگاه چشم، سودى نمى دهد، وقتى چشم بصیرت، کور باشد.»(غرر الحکم، ح ۹۹۷۲).

۲۳. حضرت امام علی(ع) در سخنانش در نکوهش کوفیان فرمودند: «یا أهلَ الکوفَةِ، مُنیتُ مِنکُم بِثَلاثٍ وَاثنَتَینِ: صُمٌّ ذَوُو أسماعٍ، وبُکمٌ ذَوُو کَلامٍ، وعُمیٌ ذَوُو أبصارٍ، لا أحرارُ صِدقٍ عِندَ اللِّقاءِ، ولا إخوانُ ثِقَةٍ عِندَ البَلاءِ؛ اى کوفیان! من به سه خصلت [که در شما هست] و دو خصلت [که در شما نیست]، گرفتار آمده­ام: گوش دارید، امّا کَرید، و زبان دارید، امّا لالید، و چشم دارید، امّا کورید؛ و امّا آن دو خصلتى که ندارید: نه هنگام دیدار، آزاد مردانى هستید صادق، و نه به گاه سختى، برادرانى مورد اعتماد.»(نهج البلاغة،خطبة ۹۷ ؛ بحارالأنوار، ج۳۴، ص۸۱، ح۹۳۸)

۲۴. همچنین آن حصرت در نکوهش کوفیان فرمودند: «یا أهلَ الکوفَة، أعِظُکُم فَلا تَتَّعِظونَ ... فَیا للّهِِ ماذا مُنیتُ بِهِ مِنکُم! لَقَد مُنیتُ بِصُمٍّ لا یَسمَعونَ، وکُمهٍ لا یُبصِرونَ، وبُکمٍ لا یَعقِلونَ؛ اى کوفیان! من، شما را اندرز مى دهم؛ امّا به گوش نمى گیرید ... چه مصیبتى است این که من، گرفتار شما شده ام! گرفتار مُشتى کَر شده ام که نمى شنوند و مُشتى کور که نمى بینند و مُشتى لال که نمى فهمند.»(بحارالأنوار، ج۷۷، ص۳۳۸، ح۲۶).

۲۵. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «مَن عَمِیَ عَمّا بَینَ یَدَیهِ، غَرَسَ الشَّکَّ بَینَ جَنبَیهِ؛ هر که از دیدن آنچه پیشِ روى اوست، کور باشد، [نهال] شک را در سینه خود مى نشانَد.»(غرر الحکم، ح ۸۸۵۵).

۲۶. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «إنَّما سُمِّیَتِ الشُّبهَةُ شُبهَةً لِأَ نَّها تُشبِهُ الحَقَّ، فَأَمّا أولِیاءُ اللّهِ فَضِیاؤُهُم فیهَا الیَقینُ، ودَلیلُهُم سَمتُ الهُدى، وأَمّا أعداءُ اللّهِ فَدَعاهُم إلَیهَا الضَّلالُ ودَلیلُهُمُ العَمى؛ شُبهه، به این دلیل شُبهه نامیده شده که در ظاهر، شبیه حق است. امّا دوستان خدا، چراغ راهشان در تاریکى هاى شبهه، یقین است و راهنمایشان، راه راست؛ ولى دشمنان خدا، انگیزه‌شان براى شبهه، گمراهى است و راهنمایشان، کورى و بى بصیرتى.»(غررالحکم، ح ۳۹۰۹).

۲۷. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «مَن رَکِبَ الهَوى، أدرَکَ العَمى؛ کسى که بر [مَرکب] هوس بنشیند، به کورى مى رسد.» (غررالحکم، ح۸۳۵۲ ).

۲۸. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «لِحُبِّ الدُّنیا صَمَّتِ الأَسماعُ عَن سَماعِ الحِکمَةِ، وعَمِیَتِ القُلوبُ عَن نورِ البَصیرَةِ؛ به خاطر عشق به دنیاست که گوشها از شنیدن حکمت کَر گشته­اند و دلها از نور بصیرت، کور.»(غررالحکم، ح۷۳۶۳ ).

۲۹. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «إنَّ مَن غَرَّتهُ الدُّنیا بِمُحالِ الآمالِ، وخَدَعَتهُ بِزورِ الأَمانِیِّ؛ أورَثَتهُ کَمَهاً، وأَلبَسَتهُ عَمىً، وقَطَعَتهُ عَنِ الاُخرى، وأَورَدَتهُ مَوارِدَ الرَّدى؛ کسى که دنیا، او را با آمال مُحال فریفته و با آرزوهاى دروغین فریب داده است، میراث بى بینشى برایش بر جا گذاشته و [جامه] کورى بر او پوشانده است و از آخرت محرومش ساخته و او را به جایگاه­هاى هلاکت و تباهى مى آورد.»(غررالحکم، ح۳۵۳۲).

۳۰. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «الا اِعلَموا عِبادَ اللّهِ، أنَّ الأَمَلَ یُذهِبُ العَقلَ، ویُکَذِّبُ الوَعدَ، ویَحُثُّ عَلَى الغَفلَةِ، ویورِثُ الحَسرَةَ؛ فَأکذِبُوا الأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرورٌ، وإنَّ صاحِبَهُ مَأزورٌ(آثمٌ)؛ بدانید اى بندگان خدا که آرزو خِرد را مى‌بَرد، وعده را دروغ جلوه مى دهد، به غفلت مى کشانَد و حسرت به بار مى آورد. پس، آرزو را باور نکنید؛ زیرا که آن فریبنده است و آرزومند گنهکار.» (بحارالأنوار، ج۷۷، ص۲۹۳، ح۲).

۳۱. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «عن عِندَ غُرورِ الأَطماعِ وَالآمالِ تَنخَدِعُ عُقولُ الجُهّالِ، وتُختَبَرُ ألبابُ الرِّجالِ؛ در هنگام فریبندگى آمال و آرزوهاست که خِردهاى نادانان، فریب مى‌خورند و خِردهاى مردان، آزموده مى‌شوند.»(غرر الحکم، ح۶۲۲۲).

۳۲. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «انّ الدّنیا دارُ مِحَن، و مَحلّ فتن، وَمَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ، وَمَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ وَمَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ، وَمَنْ أَبْصَرَ إلَیْهَا أَعْمَتْهُ؛ به درستى که دنیا خانه محنتها و جایگاه فتنه‏ها است، کسى که آن را طلب کند هلاکش کند؛ و کسى که به دنبالش نباشد با او به نیکوئى همراهی کند؛ و هر که نظر کند به سوى آن، کور گرداند او را (چشم بصیرت را از او می گیرد).»(شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم، ج۲، ص۶۳۷)

۳۳. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ؛ فتنه­ها همانند بچه شتر دو ساله باش که نه طاقت دارد به کسی سواری بدهد و نه پستانی دارد که از شیرش بدوشند. یعنی طوری برخورد کن که فتنه گران، در جان و مال تو طمع نکنند.»(نهج البلاغه، حکمت ۱).

۳۴. حضرت امام علی(ع) فرمودند: «مَن عَشِقَ شَیئاً أعشى بَصَرَهُ وأَمرَضَ قَلبَهُ، فَهُوَ یَنظُرُ بِعَینٍ غَیرِ صَحیحَةٍ، ویَسمَعُ بِاُذُنٍ غَیرِ سَمیعَةٍ، قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ، وأَماتَتِ الدُّنیا قَلبَهُ، ووَلِهَت عَلَیها نَفسُهُ، فَهُوَ عَبدٌ لَها ولِمَن فی یَدَیهِ شَیءٌ مِنها، حَیثُما زالَت زالَ إلَیها، وحَیثُما أقبَلَت أقبَلَ عَلَیها؛ هر که عاشق چیزى شود، آن چیز، دیده اش را کور و دلش را بیمار مى کند. چنین کسى با دیده­اى ناسالم مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود. شهوتها، خِردش را از هم گسیخته و دنیا، دلش را میرانده و جانش، شیفته آن گشته است. بنابراین، بنده دنیا و بنده دنیاداران است، هر جا دنیا برود، او نیز مى رود و به هر سو که دنیا رو کند، او بِدان رو مى کند.»(نهج البلاغة، خطبة ۱۰۹).

۳۵. حضرت امام سجاد(ع) در یکی از دعاهایشان در درود فرستادن بر پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران(ع) فرمودند: «اللّهُمَّ وأَوصِل إلَى التّابِعینَ لَهُم بِإِحسانٍ؛ الَّذینَ یَقولونَ: «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإخْوَ نِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْاءِیمَانِ»، خَیرَ جَزائِکَ الَّذینَ قَصَدوا سَمْتَهُم، وتَحَرَّوا وِجهَتَهُم، ومَضَوا عَلى شاکِلَتِهِم، لَم یَثنِهِم رَیبٌ فی بَصیرَتِهِم، ولَم یَختَلِجهُم شَکٌّ فی قَفوِ آثارِهِم، وَالاِئتِمامِ بِهِدایَةِ مَنارِهِم، مُکانِفینَ و مُوازِرینَ لَهُم، یَدینونَ بِدینِهِم، ویَهتَدونَ بِهَدیِهِم، یَتَّفِقونَ عَلَیهِم ولا یَتَّهِمونَهُم فیما أدَّوا إلَیهِم؛ بار خدایا! و به آنان که از یاران محمّد(ص)، به نیکى پیروى کردند(یعنى تابعیان)، همانان که مى گویند: «اى پروردگار ما! ما را و برادران ما را که پیش از ما ایمان آوردند، بیامرز»، بهترین پاداشت را عطا فرما؛ همانان که راه ایشان را در پیش گرفتند و جهت و مقصد آنان را جُستند و به شیوه آنان رفتند و تردیدى در بصیرت ایشان، راه نیافت و شکّى در گام برداشتن از پىِ ایشان و اقتدا به فروغ تابناک هدایتشان، با وجود آنها در نیامیخت؛ بلکه همواره، حامى و پشتیبان آنان اند و از دین آنان، پیروى مى کنند و راه آنان را مى پویند و بر [پیروى از] آنان، هم داستان‌اند و در آنچه به ایشان رسانده اند، متّهمشان نمى‌کنند.» (صحیفة السجّادیّة: دعای چهارم).

۳۶. حضرت امام باقر(ع) فرمودند: «إنَّ المُؤمِنَ مَعنِیٌّ بِمُجاهَدَةِ نَفسِهِ لِیَغلِبَها عَلى هَواها، فَمَرَّةً یُقیمُ أوَدَها و یُخالِفُ هَواها فی مَحَبَّةِ اللّهِ، ومَرَّةً تَصرَعُهُ نَفسُهُ فَیَتَّبِعُ هَواها فَیَنعَشُهُ اللّهُ فَیَنتَعِشُ، ویُقیلُ اللّهُ عَثرَتَهُ فَیَتَذَکَّرُ ویَفزَعُ إلَى التَّوبَةِ وَالمَخافَةِ، فَیَزدادُ بَصیرَةً ومَعرِفَةً لِما زیدَ فیهِ مِن الخَوفِ، وذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ یَقولُ: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»؛ مؤمن، همواره در کار مبارزه با نفس خویش است تا بر هَوَس آن، چیره آید. گاه نفس خود را از کژى [و انحراف] به راستى مى آورد و در راه محبّت خدا، با هواى نفس، مخالفت مى ورزد. گاه نفْسش، او را بر زمین مى افکنَد و در نتیجه، پیرو هوس آن مى گردد؛ امّا خداوند، دستش را مى گیرد و برمى خیزد، و خدا، لغزش او را مى بخشد و مؤمن، به خود مى آید(به یاد خدا مى افتد) و به توبه و ترس از خدا، پناه مى بَرد و بر اثر افزایش ترسش [از خدا]، بر بصیرت و معرفت او افزوده مى گردد. گواه این مطلب، این فرموده خداوند است که: «در حقیقت، کسانى که [از خدا] پروا دارند، چون وسوسه اى از جانب شیطان بدیشان رسد، بى درنگ خدا را به یاد مى آورند و آن گاه، بینا مى شوند.» (تحف العقول، ص۲۸۴؛ بحارالأنوار، ج۷۸، ص۱۶۳، ح۱).

۳۷. حضرت امام باقر(ع) فرمودند: «ثَلاثٌ مِن أشَدِّ ما عَمِلَ العِبادُ: إنصافُ المُؤمِنِ مِن نَفسِهِ، ومُواساةُ المَرءِ أخاهُ، وذِکرُ اللّهِ عَلى کُلِّ حالٍ، و هُوَ أن یَذکُرَ اللّهَ عزَّ وَ جلَّ عِندَ المَعصِیَةِ یَهُمُّ بِها، فَیَحولُ ذِکرُ اللّهِ بَینَهُ و بَینَ تِلکَ المَعصِیَةِ، وهُوَ قَولُ اللّهِ عزّ وَ جَلَّ: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ؛ سه چیز، از سخت­ترین کارها براى بندگان است: انصاف داشتن مؤمن در باره خود، همدردى و کمک مالى انسان به برادرش، و به یاد خدا بودن در همه حال. این، بدان معناست که آدمى، هنگام روبه­رو شدن با گناه و آهنگ آن کردن، خدا را یاد مى کند، و یاد خدا، مانع میان او و آن گناه مى شود. این است معناى سخن خداوند عز و جل که مى فرماید: «در حقیقت، کسانى که از خدا پروا دارند، چون وسوسه اى از جانب شیطان بدیشان رسد، بى درنگ [خدا را] به یاد مى آورند و آن گاه، بینا مى­شوند.»(بحارالأنوار، ج۶۹، ص۳۷۹، ح۳۶)

۳۸. حضرت امام صادق(ع) به نقل از حضرت امام علی(ع) فرمودند: «کانَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام یَکتُبُ بِهذِهِ الخُطبَةِ إلى أکابِرِ أصحابِهِ، وفیها کَلامٌ عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله: ...أمّا بَعدُ: فَإِنَّ نورَ البَصیرَةِ روحُ الحَیاةِ الَّذی لا یَنفَعُ إیمانٌ إلّا بِهِ مَعَ اتِّباعِ کَلِمَةِ اللّهِ وَالتَّصدیقِ بِها، فَالکَلِمَةُ مِنَ الرّوحِ، وَالرّوحُ مِنَ النّورِ، وَالنّورُ نورُ السَّماواتِ وَالأَرضِ، فَبِأَیدیکُم سَبَبٌ وَصَلَ إلَیکُم مِنّا نِعمَةٌ مِنَ اللّهِ لا تَعقِلونَ شُکرَها، خَصَّکُم بِها وَاستَخلَصَکُم لَها «وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یَعْقِلُهَا إِلَا الْعَالِمُونَ(عنکبوت: آیه ۴۳)»؛ امیر مؤمنان(ع)، این خطابه را به یاران بزرگش مى نوشت و در آن، گفتارى از پیامبر خدا(ص) آمده است...: «امّا بعد، نورِ بصیرت، جان زندگى است و ایمان ، سودى نمى بخشد، مگر با این نور و با پیروى از کلمه خدا (کلمه توحید) و تصدیق آن. این کلمه، از جان است و جان، از نور است و نور، نورِ آسمانها و زمین است. پس در دستانِ شما، رشته اى است که از ما به شما وصل شده است و این رشته، نعمتى الهى است که از عهده شُکر آن بر نمى آیید. خداوند، این نعمت را به شما اختصاص داده و شما را براى آن، برگزیده است: «و این مَثَلها را براى مردم مى زنیم و آنها را جز دانایان، نمى فهمند.»(بحارالأنوار، ج۳۰، ص۳۷، ح۲)

۳۹. حضرت امام صادق(ع) فرمودند: «إذا أرادَ اللّهُ بِعَبدٍ خَیراً، زَهَّدَهُ فِی الدُّنیا، وفَقَّهَهُ فِی الدّینَ، و بَصَّرَهُ عُیوبَها، و مَن اُوتِیَهُنَّ فَقَد اُوتِیَ خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ؛ هرگاه خداوند، خیر بنده اى را اراده کند، او را نسبت به دنیا، بى رغبت مى‌گردانَد و در دین، دانایش مى کند و عیبهایش را به او مى نمایانَد. به هر کس این چیزها داده شود، خیرِ دنیا و آخرت، داده شده است.»(اصول کافی، ج۲، ص۱۳۰، ح۱۰).

۴۰. حضرت امام صادق(ع) فرمودند: «العامِلُ عَلى غَیرِ بَصیرَةٍ کَالسّائِرِ عَلى غَیرِ الطَّریقِ، لا یَزیدُهُ سُرعَةُ السَّیرِ إلّا بُعداً؛ کسى که بدون بینش عمل کند، همچون کسى است که در بیراهه مى رود. چنین کسى هر چه تندتر برود، [از راه] دورتر مى شود.»(من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۱، ح۵۸۶۴).

۴۱. حضرت امام کاظم(ع) فرمودند: «الا مَن سَلَّطَ ثَلاثا عَلى ثَلاثٍ فَکَأَنَّما أعانَ عَلى هَدمِ عَقلِهِ: مَن أظلَمَ نورَ تَفَکُّرِهِ بِطولِ أمَلِهِ، و مَحا طَرائِفَ حِکمَتِهِ بِفُضولِ کَلامِهِ، وأطفَأَ نورَ عِبرَتِهِ بِشَهَواتِ نَفسِهِ؛ فَکَأَنَّما أعانَ هَواهُ عَلى هَدمِ عَقلِهِ، ومَن هَدَمَ عَقلَهُ أفسَدَ عَلَیهِ دینَهُ ودُنیاهُ؛ هرکس سه چیز را بر سه چیز چیره گردانَد، گویا به ویران کردن خِرد خویش کمک کرده است: کسى که روشنایى اندیشه­اش را با آرزوى درازش تاریک کند؛ و کسى که تازه هاى حکمت (خِرد یا دانش) خویش را با زیاده گویى­هایش نابود نماید؛ و کسى که نورِ عبرت آموزى اش را با خواهشهاى نفسانى­اش خاموش کند، گویا هوسِ خود را در ویران کردن خِردش کمک رسانده است و کسى که خِردش را ویران کند، دین و دنیاى خود را تباه ساخته است.»(اصول کافی، ج۱، ص۱۷،ح۱۲).