چکیده
مسجد پایگاه و کانون فعالیتهای متعددی است؛ ازجمله فعالیتهای آموزشی، سیاسی، علمی، نظامی، ورزشی، اقتصادی، فرهنگی. فعالیتهای فرهنگی در هر نهادی متفاوت با نهادهای دیگر است؛ برای مثال فعالیت فرهنگی در مسجد، متناسب با این مرکز، پیشینهی دینی دارد و درجهت تربیت و هدایت افراد گام برمیدارد. کانون زمانی موفق است که مدیری خوب داشته باشد؛ مدیر باید بتواند فعالیتهای مسجد را مدیریت کند. در قرآن، ۲۶ آیه پیرامون مسجد و ۲ آیه دربارهی مسجد آمده است که از مجموع آنها درمییابیم که مدیریت مسجد ویژگیهایی منحصربهفرد دارد. مقالهی حاضر مدیریت فرهنگی مسجد را بررسی میکند که یکی از مهمترین فعالیتهای مسجد است.
مقدمه
گرچه
دراصل مسجد برای عبادت ساخته شده است و سجدهگاه مسلمانان برای خضوع و
فروتنی – بهصورتهای فردی یا جمعی – دربرابر ذات اقدس الهی بهحساب
میآید؛ ولی اسلام مسجد را فقط جایگاهی برای عبادت و اقامهی نماز جماعت
نمیداند؛ بلکه از زمان پیامبر اکرم (صلاللهعلیهوآله)، مسجد پایگاهی
دینی بوده است و در برخی زمانها نیز پایگاهی حکومتی. پیامبر
(صلاللهعلیهوآله) مسجد را کانونی برای تعلیموتربیت و هدایت امور اسلام
میدانستند. در آن دوران مسجد مرکز حکومت، مرجع فکری و محل بحث و تبادل
اندیشه نیز بوده است. مسجد قرنها آموزشگاه مهم مسلمانان و جایگاهی برای
فراگیری علوم و آموزشهای گوناگونی بوده است که جامعهی اسلامی به آن نیاز
داشت. پس از رحلت پیامبر اعظم (صلاللهعلیهوآله) نیز مسجد از نظر علمی و
فرهنگی موقعیت ویژهای یافت و دانشجویان و پژوهشگران، در سطحهای مختلف،
از آن استفاده میکردند.
حضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) فرمودند:
«مساجد سنگر است، سنگرها را حفظ کنید». بهطورحتم، منظور از این سنگر، سنگر
عقیدتی و فرهنگی است. مسجد باید خوراک فکری متناسب با همهی طبقههای
جامعه را تأمین کند. مسجد مهمترین جایگاه مدیریت فرهنگی، دینی و تربیتی
نظام جمهوری اسلامی ایران است. مخاطبشناسی، روششناسی تربیتی، رعایت
ظرفیتهای زمانی و حوصلهی مخاطبان و مدیریت فرهنگی از مهمترین موردهایی
است که باید به آنها توجه شود.
روش و سیرهی متداول در تاریخ اسلام و مسلمانان
در
دوران عظمت اسلام، همهی کارهای شهر از گذرگاه مسجد میگذشت. در نگاه
اسلام هر کاری، عملی دربرابر خداوند است و دراینباره اسلام میان مقدس و
نامقدس تمایزی نمیگذارد. بنابراین، هر عملی که با تقوا همراه باشد، رنگی
قدسی دارد. در صدر اسلام، تعلیموتربیت و آموزش احکام دین در مسجد صورت
میگرفت و پیامبر خدا (صلاللهعلیهوآله) آیات قرآن را در آنجا برای مردم
تلاوت میکرد. ابنعباس در مسجد مینشست، تفسیر قرآن یاد میداد و
شاگردانی مانند نافعبنازرق در جلسههای تفسیری او شرکت میکردند. حسن
بصری در مسجد مسائل کلامی را تدریس میکرد. قصهی جداشدن یکی از شاگردانش،
به نام واصل بن عطا، از حلقهی درسی او و پیدایش فرقهی معتزله معروف است.
مسجد
کوفه شاهد سخنان و خطبههای پربار، انسانساز و حیاتبخش امیرالمؤمنین
(علیهالسلام) بود که در بیان معارف توحیدی، شاهکاری ماندگار است. در مسجد
جامع قاهره که عمروبنعاص، پیش از سال ۲۴۹، آن را بنا کرد، بیش از چهل
حلقهی درسی دایر بود و زاویههایی داشت که شخصیتهایی بزرگ و معروف در آن
تدریس میکردند و به نام آنها شهرت یافته بود؛ مانند زاویهی امام شافعی،
صاحبیّه و مجدیه. بعضی از آنها موقوفاتی نیز داشت. آدام متز در کتاب
«تمدن اسلامی»، در قرن چهارم، مینویسد: «در زمان مقدسی، در همان مسجد
(مسجد جامع قاهره)، صدوبیست حلقهی درسی شبانه دایر بود» .
مسجد جامع منصور، در بغداد، مرکز تدریس علوم گوناگون بود و چنان اهمیتی داشت که نقل میکنند:
«ابراهیم
بن محمد نفطویه، یکی از فقهای بزرگ بغداد، پنجاه سال به یکی از ستونهای
مسجد جامع منصور تکیه میزد و تدریس میکرد و جایش را عوض نمیکرد؛ همچنین
خطیب بغدادی که به گفتهی یاقوت حموی وقتی به مکه رفت، براساس روایتی از
پیامبر (صلاللهعلیهوآله)، سه جرعه از آب زمزم نوشید به نیت برآمدن سه
حاجت که یکی از آنها تدریس در مسجد جامع منصور بود» .
در عصر خلفای
فاطمی، مسجد الازهر مصر مرکز مهم فرهنگی و مجمع علمی دانشمندان، بهویژه
فقیهان شیعه، بهشمار میرفت. الازهر هرچند نخست مسجدی ساده بود اما بعدها
دانشگاهی بزرگ شد که دانشجویان و طالبان علم از اطراف و اکناف جهان اسلام
به آنجا روی میآوردند.
مسجد قرویین فارس در نیمهی قرن سوم هجری تأسیس
و سپس یکی از مراکز مهم فرهنگی و علمی شد. فارغالتحصیلان این مسجد، با
تبحّری که در علوم و فنون مختلف داشتند، به سرزمینهای اسلامی سرازیر شدند.
مسجد قرطبه اروپاییان را برای تحصیل دانش و کسب آگاهی دربارهی اسلام
بهسوی خود جذب کرد و عدهی زیادی از فقیهان، دانشمندان، شاعران، ادیبان،
فیلسوفان و مترجمان از آنجا فارغالتحصیل شدند.
حوزهی علمیهی نجف
اشرف که بهدست توانمند شیخ محمدبنحسنطوسی (رحمهاللهعلیه) پایهگذاری
شد، در مسجد یا مسجدهای کنار حرم حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) قرار
گرفته است. این مرکز، با سابقهای هزارساله، تاکنون فقیهان و دانشمندان
برجستهای به جامعهی بشری تحویل داده است. به اعتراف برخی از حقوقدانان
معاصر و صاحب اثر، نظریهی بعضی از فقیهان حوزهی نجف بهتر از نظریهی
مشهورترین دانشمندان و حقوقدانان مغربزمین، در زمینهی حقوق تطبیقی، است.
علمای بزرگ و فقیهان نامدار جهان تشیع نیز، سالهای متمادی و بهطورمستمر،
مسجدهای اطراف حرم مقدس امام رضا (علیهالسلام) و حضرت فاطمهی معصومه
(سلاماللهعلیها) را مرکز تدریس خود قرار دادهاند.
بهعلت همین
جایگاه رفیع مسجد در جهان اسلام بود که استعمارگران، سلطهجویان بر کشورهای
اسلامی تصمیم گرفتند مهمترین مرکز علمی، فرهنگی و سیاسی جهان اسلام، مسجد
، را هدف قرار دهند تا به آرزوهای پلید خود برسند و چراغ پرفروغ و همیشه
روشن اسلام را خاموش کنند. آنها با اجرای سیاستهای موذیانه، اعمال
شیوههای استعماری و گماردن نوکران بومی وضع مسجدها را دگرگون کردند؛
بهگونهای که سالهاست مسجد بهصورت محلی برای برگزاری نمازهای پنجگانه و
تشکیل مجالس عزا درآمده است و رفتهرفته از وجود نمازگزاران اندیشمند و
انقلابی خالی میشود. امید است با همت دستاندرکاران و سیاستگذاران امور
مسجد، این مکان به جایگاه اصیل خود برگردد.
مقالهی حاضر درصدد پاسخ به
این سؤال است که مدیریت فرهنگی مسجد باید چه ویژگیهایی داشته باشد که
بتواند هدفهای بزرگ پیامبر اسلام (صلاللهعلیهوآله) را در پایهگذاری
مسجد تحقق بخشد.
یکی از مهمترین ویژگیهای مسجد تأثیرگذار، داشتن
مدیریت مطلوب برای ادارهی آن و فعالیتهای مرتبطش است. مدیریت فرهنگی،
علمی و دینی افراد در مسجد نهتنها کمتر از مدیریت واحدی اداری یا تجاری
نیست، بلکه بهمراتب پیچیدهتر است؛ زیرا مدیر فرهنگی با هدفها، موضوعها و
نتیجههایی دشوار مواجه است که شناخت، برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و
ارزیابی آن به تلاش و مطالعهی فراوان نیاز دارد. تعریف علمی مدیریت عبارت
است از: علم برنامهریزی، سازماندهی، نظارت و بهرهگیری مناسب از ابزار و
منبعها، برای رسیدن به هدفهای پیشبینیشده.
بنابراین، مسجد مدیریتی
میطلبد که با درنظرگرفتن وضعیت مکانی و زمانی، اصولی و اساسی عمل کند و با
بهکاربردن امکانات، درنظرگرفتن نیازها و روحیهی گروههای سنی مختلف و
با شناخت دقیق و هدفمند، برنامههایی فرهنگی، تبلیغی، علمی و تربیتی تدوین و
بر اجرای آنها نظارت کند. مدیر مسجد باید به امور زیر توجه کند:
۱. برنامهریزی
از دیدگاه اسلام، برنامهریزی فایدههای زیادی دارد که به چند نمونهی آن اشاره میکنیم:
۱-۱- موجب ثبات و دوام سیاستهاست
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
«أَمَارَاتُ الدُّوَلِ إِنْشَاءُ الْحِیَلِ»
بقای دولتها به برنامهریزی و چارهاندیشی در امور مبتنی است.
۲-۱- بهترین ابزار برای نیل به هدف است
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
«التَّلَطُّفُ فِی الْحِیلَةِ أَجْدَى مِنَ الْوَسِیلَةِ»
دقت و ظرافت در برنامهریزی از مهمترین و جدیترین وسیلهها و امکانات است.
۳-۱- باعث کاهش اشتباهها میشود
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
«التَّدْبِیرُ قَبْلَ الْعَمَلِ یُؤْمِنُکَ مِنَ النَّدَمِ»
تدبر و برنامهریزی قبل از کار، تو را از پشیمانشدن ایمن میدارد.
۴-۱- کمال کارها در سایهی برنامهریزی است
امام باقر (علیهالسلام) فرمودند:
«الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَةِ»
آگاهی در دین، صبر درمقابل حوادث و مصائب و اندازهگیری و برنامهداشتن در امور زندگی تمام و کمال بهحساب میآید.
۵-۱- نشانهی اندیشهورزی است.
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
«أَعْقَلُ النَّاسِ أَنْظَرُهُمْ فِی الْعَوَاقِبِ»
داناترین مردم کسی است که آینده را بهتر ببیند.
۶-۱- مدیر در برنامهریزی این مرحلهها را طی میکند و به هدفهای مطلوب دست مییابد
هدفگذاری، تجزیهوتحلیل و ارزیابی محیط، شناسایی و ارزیابی و انتخاب بهترین راهکار، اجرای برنامه و کنترل و ارزشیابی نتیجهها.
۲. سازماندهی
در سازماندهی به این فواید توجه میشود:
۱-۲- مشخصکردن وظیفهها و مأموریتهای محولشده؛
۲-۲- ایجاد محیطی هماهنگ؛
۳-۲- تقسیم زنجیرهای و سلسلهمراتبی امور؛
۴-۲- دستیابی به اصل وحدت مدیریت.
۳. هدایت و رهبری
مدیر
موفق مدیری است که توان هدایت مجموعهی خود و مهارتهای لازم برای مدیریت
را داشته باشد. این مهارتها به سه قسم تقسیم میشوند:
۱- مهارت فنی که از دانش، تجربه و تخصص فرد در کار ناشی میشود.
۲- مهارت ادراکی که به توانایی و قدرت مدیر در تشخیص درست مسائل اصلی در سطح کلان مربوط میشود.
۳- مهارت انسانی که بهمعنای توانایی و قدرت در کارکردن با مردم است و انجام کار بهکمک آنان و برای آنان.
مدیریت
فرهنگی مسجد باید توجه داشته باشد از سبکهایی استفاده کند که دلها را به
خود جذب میکند؛ یعنی از میان سبکهای مدیریتی اقتدارگرا، دیپلماتیک،
مشارکتی و بوروکراتیک، سبک مشارکتی را برگزیند. در این سبک، مدیر دیگران را
در چگونگی انجام کار، تصمیمگیریها و سیاستگذاریها دخالت میدهد، از
افکار دیگران درجهت بازدهی بیشتر کار و بهترشدن سطح بهرهوری استفاده
میکند و به دستوردادن یکجانبه از موضع قدرت و اقتدار متکی نیست.
۴. نظارت و کنترل
کنترل
عبارت است از: فرایند ارزیابی اقدامات انجامشده در تناسب با برنامهها و
هدفهای تعیینشده، جهت تشخیص احتمالی انحرافها و اصلاح آنها.
در
مدیریت مسجد، نظارت باید بسیار عالی باشد؛ زیرا درغیراینصورت ممکن است در
برنامههای فرهنگی و دینی مسجد انحرافی بهوجود آید که جبرانش بسیار دشوار
باشد.
۵. شناخت مانعها و آسیبها در تصمیمگیری
یعنی به شناسایی و چارهجویی مانعهایی بپردازیم که کارها را سست میکند یا به تأخیر میاندازد؛ بهخصوص عاملهای فشارآور یا مزاحم.
۶. مشاوره
مشورت فایدههای زیادی دارد؛ که از مهمترینشان:
۱-۶- ایجاد احساس شخصیت و مسئولیت در اعضا
احساس
شخصیت و مسئولیتپذیری در افراد پشتوانهی عظیمی است که انگیزهی آنها را
در انجامدادن امور مضاعف میکند و نیز پشتوانهی عظیمی است برای تحقق
هدفها و موفقیت در برنامهها. دراینباره ا امام علی (علیهالسلام)
میفرمایند:
«لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ»
هیچ پشتوانهای مثل مشورت نیست.
۲-۶- شناخت موضعهای غلط و اشتباهها
امام علی (علیهالسلام) میفرمایند:
«مَنْ اِسْتَقْبَلَ وُجُوهُ الاراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطاءِ»
کسی که از نظر دیگران استقبال کند، موارد خطایش را خواهد شناخت.
۳-۶- ایجاد انس و الفت بین اعضا
قرآن کریم، در آیهی ۱۵۹ سورهی آل عمران، مشورت و نرمخویی پیامبر را عامل الفت مردم با ایشان میداند.
۷. تفویض اختیار
البته، در تفویض اختیار، باید به شایستگی، مهارت و تسلط افراد توجه شود.
۸. ایجاد شوق و انگیزه میان مسجدیان
همهی
فعالیتهایی که انسان میکند یا برای جذب خوشیهاست یا فرار از ناخوشیها.
مدیر موفق کسی است که این دو ملاک را همراه با انگیزههای جذاب و شورانگیز
میان افراد تحقق بخشد.
۹. تأسیس صندوق قرضالحسنه و تعاون
نمازگزاران
و افراد خیّر میتوانند با افتتاح حسابی قرضالحسنه برای رشد مسجد بکوشند.
هدف از تأسیس حساب کمک به نیازمندان آبرومند و جوانان مسجدی برای تشکیل
زندگی اولیه است. تعریف واقعی از صندوق قرضالحسنه براساس سنّت نبوی و
ائمهی معصوم است.
۱۰. خلاقیت و نوآوری
خلاقیت
برای بقای هر سازمانی لازم است. درغیراینصورت، بهتدریج مجبور میشوند
سازمان را تعطیل کنند یا تغییر سیستم دهند. یکی از مشکلاتی که باعث شده است
مسجدها رونق خود را از دست بدهند، نبود خلاقیت و نوآوری و اجرای
برنامههای تکراری است. ائمهی جماعت باید خود مدیریت مسجدها را در دست
بگیرند و اولین برنامهریز این واحد مهم فرهنگی باشند تا بتوانند مسجدها
را، هم بهمنظور تقویت بنیهی دینی و مذهبی و هم بهمنظور بهرهمندی از
مسائل سیاسی، اجتماعی، علمی، تربیتی و ارتقای میزان آگاهی قشرهای مختلف
مردم مهیّا کنند.
۱۱. توجه به جایگاه، موقعیت و وظایف خود
مدیر
باید بداند در جایگاه انبیا و اولیای الهی نشسته است و برای تکامل
انسانها گام بر میدارد. او همچنین باید وظیفهی خود را درمقام امانتدار
الهی بداند و برای عزت و کمال خود و دیگران بکوشد.
۱۲. در امور دینی و تربیتی باید از افراد و معلمانی استفاده شود که این ویژگیها را دارند:
۱-۱۲ مسلح به سلاح علم باشند. ابوذر (رحمهاللهعلیه) میگوید:
«امامْ شفیعِ تو نزد خداوند است؛ بنابراین شفیع خود را انسانی نادان یا فاسق قرار نده» .
۲-۱۲
قدرت تبیین و تشریح مفاهیم و موضوعها را متناسب با زمان و آرمانهای جوان
امروز داشته باشد. او باید به فن سخنوری آشنا باشد؛ برای مثال بههنگام
بیان هنجارها و فضایل، از میان مخاطبان یا افرادی که محبوب آنها هستند،
مصداق معرفی کند و در بیان ناهنجارها به افراد یا فردی اشاره نکند که مورد
علاقهی مخاطبان است؛ بلکه موضوع را کلی و عمومی بیان کند؛ یعنی انگشت روی
اوصاف بدون موصوف بگذارد.
۳-۱۲ ازقبل به آنچه میگوید، عمل کرده باشد؛
درغیراینصورت اثربخش نخواهد بود و بهجای جذب، دفع میکند. قرآن کریم
اینگونه افراد را بیخرد میداند:«أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ
وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ
تَعْقِلُونَ» آیا مردم را به نیکى فرمان مىدهید و خود را فراموش
مىکنید؛ بااینکه شما کتاب [خدا] را مىخوانید، آیا [هیچ] نمىاندیشید؟
۴-۱۲ ضمن پرهیز از اصطلاحهای غامض و خستهکننده، در گفتار و کلام تنوع داشته باشد و حد اعتدال را پیش گیرد.
پیامبر
اعظم (صلاللهعلیهوآله) در مقام آموزش و هدایت افراد میفرمایند: « در
مرحلهی هدایت، میانهروی را پیش گیرید» و سپس فرمودند: «هرکس در مقام
آموزش و ارشاد راه تند پیش گیرد، دین را مغلوب میکند و بدان ضربه میزند» .
بنابراین،
باید توجه داشت که همهی نوجوانان و جوانان در محیط و خانوادهی مذهبی
تربیت نشدهاند و حتی اگر هم چنین باشد، روحیهها و علاقههای مذهبی
متفاوتی دارند. مربی باتجربه کسی است که با هر فرد مطابق تفاوتهای فردی وی
برخورد کند.
۵- ۱۲ آموزش نباید موجب تضعیف یا نادیدهگرفتن ابعاد دیگر
انسان شود؛ مثلاً غرایز انسانی نباید نادیده گرفته شود، بلکه باید مطابق
موازین شرعی و الهی باشند. باید غریزه را تعدیل و فطرت بشری به مسیر صحیح
خود انداخت. بنابراین، هرکسی نمیتواند در این دریای عمیق و بیکران غواصی
کند و آموزش دینی و تربیتی را بهعهده بگیرد.
کـسی مـرد تـمام است کز تمامی کـند بــا خــواجــگی کـار غلامــی
بـقـایــی یـابـــد او بعـد از فنا باز رود زانـــجام ره دیـگر بــه آغــــاز
۶-۱۲ معلم و مربی باید اهل دل باشد و با دل سخن بگوید؛ زیرا سخن ناشی از دل اخلاص دارد و لاجرم بر دل مینشیند.
یـک دل و دلــدار داری در صراط راههای دیگر است و دیوها اندر کمین
سیر آفاق چه باشد ار نداری انفسی با حضور دل چه میخواهی ز تعفیر جبین
گـر دل گـرفــتی نــور حضـورش بــاید کـه میشـد خــورشید خــاور
اگر دل نور حضور را به خود بگیرد، مانند خورشید فروزان خاور نورانی میشود.
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
درحقیقت،
این بیت هم به معلم اشاره میکند که باید اهل دل باشد و هم به دانشآموزان
میگوید که باید از اهل دل شنید. خلاصه اینکه معلمان و مربیان دینی و
تربیتی، در گفتار و کردارشان، باید نشان دهند که در پی اجرای ارادهی الاهی
هستند.
۷-۱۲ با زبان نرم برخورد کنید: «اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ
إِنَّهُ طَغَى* فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ
أَوْ یَخْشَى»
سخن نرم جاذبه دارد، دلها را به خود جلب میکند و معلم را در تحقق هدفش یاری میکند.
۸-۱۲
دعاگوی مردم باشد و عموم مؤمنان، بهخصوص نمازگزاران بیمار را دعا کند؛
بهگونهایکه بیماران دعاکردن او را بشنوند و احساس شعف کنند.
۹-۱۲ رعایت اختصار، یعنی هنگام سخنرانی، کوتاه سخن بگوید اما پرمعنا و جذاب؛ بهگونهایکه شنوندگان را تشنهی سخن دین کند.
۱۰-۱۲ از جهتهای گوناگون، مخاطبان را از بشناسد.
۱۱-۱۲ لذتهای معنوی و راههای سوق به معنویات را بهدرستی تبیین کند.
راههای
سوق به معنویات عبارت است از: بیان حقایق و باطن عالم وجود، تبیین فطرت
پاک خداجوی، اشاره به لذتهای معنوی و نتیجههای آن، ذکر داستانهایی از
بندگان صالح و توضیح جاذبههای نماز و آثار بیبدیل آن.
۱۲-۱۲ در مسائل سیاسی و در صحنههای انتخاباتی موضعگیری خاص نداشته باشد.
۱۳-۱۲ در صحنههای اجتماعی، مشارکتی و اقتصادی، بهخصوص در کمکرسانی به نیازمندان مسجدی، حضور فعال داشته باشد.
۱۴-۱۲ زندگی بیآلایش و در حد متعارف داشته باشد.
۱۵-۱۲ مردمداری، یعنی در محدودهی شرع، خود را در غم و شادی مردم شریک بداند.
۱۶-۱۲ مصادیق مردمداری در معارف اسلامی:
احسان
احسان
زمینهساز محبت و جذب دلهاست. «الْإِنْسَانُ عَبْدُ الْإِحْسَانِ» یعنی
انسان بندهی احسان است و «بِالاِحْسانِ تُمْلِکُ الْقُلُوبُ» با احسان
قلبها تسخیر میشود.
* خوشرویی و خوشخویی
به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر به آب و دانه بگیرید مرغ دانا را
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
«الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ»
گشادهرویی، دام دوستی است.
* حلم و بردباری
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
«أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِیمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ»
نخستین دستاورد بردبار از بردباری خود، پشتیبانی مردمان از او دربرابر نادان است.
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
«الْحِلْمُ رَأْسُ الرِّئَاسَةِ»
سرآمد ویژگیهای ریاست، بردباری است.
* آسانگیری
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
«الْعُسْرُ یُفْسِدُ الْأَخْلَاقَ»
سختگیری، اخلاق را تباه میکند.
*رفق و مدارا
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
« الرِّفْقُ یُیَسِّرُ الصِّعَابَ وَ یُسَهِّلُ شَدِیدَ الْأَسْبَابِ»
رفق، دشواریها را آسان میکند و سببهای سخت را سهل میکند.
*مهرورزی
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
«قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِیَّةٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَیْهِ»
و «التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ» .
* امانتداری
باید توجه داشت که وقت مردم امانت است و باید در حفظ این امانت کوشا بود.
*گذشت و نادیدهگرفتن لغزشها
یعنی
خود را به بیخبری زدن. اگر این ویژگی اخلاقی بهجا و بهموقع بهکار
گرفته شود، طرف مقابل را در حوزهی جاذبهی محبت و بزرگواری انسان قرار
میدهد.
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند:
«صَلَاحُ حَالِ التَّعَایُشِ وَ التَّعَاشُرِ مِلْءُ مِکْیَالٍ ثُلُثَاهُ فِطْنَةٌ وَ ثُلُثُهُ تَغَافُلٌ»
صلاح زندگی با مردم همچون پیمانهی پری است که دوسوم آن فهم و آگاهی و یکسوم آن چشمپوشی است.
۱۳. بسیج همهی امکانات و منبعها
مدیر
موفق باید نیروی انسانی، شیوههای نو و ابزارهایی را بهکارگیرد که با کمک
آنها میتواند به مسجد و مرکز فرهنگی رونق بخشد و توجه مردم، بهخصوص
نسل جوان، را جلب کند.
۱۴. ایجاد واحدهای آموزشی
مانند ایجاد گروهها و کمیتههای علمی، پژوهشی، تخصصی. دراینباره بسیج و پایگاه مقاومت نقش ممتازی دارند.
۱۵. ایجاد خلاقیت
مدیر
و معلمی موفق است که قدرت تحویل اندیشه و طرحی جدید، جذاب داشته باشد.
درغیراینصورت، نیروی جوان از برنامههای تکراری گریزان و درنتیجه به
مراکزی جذب میشود که برای او، از راههای مختلف و شبکههای ماهوارهای و
رایانهای، جاذبهی کاذب ایجاد میکند.
۱۶. انگیزه
انگیزه یکی از مؤثرترین عاملهای جذب است که از دیدگاه عالمان دینی صورتهای مختلفی دارد؛ مانند انگیزهی پنداری، مادی و معنوی.
معلم
و مربی، با لحاظ مناسبات و ملاحظات افراد، از صورتهای ذکرشده بهره
میبرد. او بهدنبال انگیزهای است که تاثیری بسیار قوی و مداوم داشته باشد
و روح انسان را بههنگام کمبود، ناکامی و ناامیدی از تزلزل و بحران حفظ
کند. کوناه آنکه مدیر موفق برای دانشآموزان خود انگیزهی معنوی ایجاد
میکند.
۱۷. شرکتدادن جوانان و نوجوانان درمسئولیتها، با هدف جذب دیگر جوانان
در
مسجدها، هر نوجوان و جوانی میتواند، باتوجهبه علایق و تواناییهای خود،
کاری بکند و رابطهی مناسبی با افراد همسنوسال خود برقرار کند و آنها را
به مسجد و مراکز دینی و تربیتی جذب کند.
۱۸. اجرای مسابقهها
اجرای
مسابقههای علمی، ورزشی، هنری و رزمی (با همکاری پایگاه مقاومت بسیج مسجد)
برای جوانان و نوجوانان جذاب است و در تحقق هدفهای مسجد نقش مؤثری دارد.
۱۹. معرفی الگو، پرداختن به قصهی زندگی آنها و در صورت امکان، دیدار با آنها
۲۰. اقامهی نماز جماعت اول وقت در عین رعایت اختصار
پیامبر (صلاللهعلیهوآله) دراینباره میفرمایند:
« اذا صَلی اَحَدَکُمْ بِالنْاسِ فَلیخفّّفْ فَاِنَّ مِنْهُمْ الضَعیف و الکَبیر و ذالحاجه و اِذا صَلّی لِنَفْسه فَلْیَطول ماشاء »
هرگاه
فردی از شما امام جماعت شد، باید نماز را کوتاه کند و به حداقل اکتفا
نماید؛ چون در میان اقتداکنندگان، انسانهای ضعیف، سالخورده، مریض، نوجوان و
افراد دارای مشکلات (مغازهدار، مسافر و...) هستند و هر زمان برای خودت
بهتنهایی نماز میخوانی به هر میزان مایل هستی طول بده.
۲۱. ایجاد مکانهای جذاب برای جوانان و نوجوانان
یعنی
بسترسازی و فضاسازی مطلوب بهعمل آید تا زمینهی حضور جوانان و نوجوانان،
چه زن و چه مرد، در مسجد ایجاد شود؛ برای مثال اگر کانونهای فعالی در کنار
مسجد ایجاد شود، امکان جذب نوجوانان و جوانان به مسجد وجود خواهد داشت.
کانونهایی که به کارهای فرهنگی، هنری، تفریحی و ورزشی بپردازد و امکانات
لازم ر ا فراهم کند؛ مانند کتابهای مناسب با ذوق و سن افراد، کتابخانهی
مناسب، سایتهای اینترنتی علمی و تربیتی و متصدیان خوشبرخورد.
۲۲. راههای اصلاح و شناخت مؤثرترین آنها
علّامه طباطبایی، در تفسیر کبیر المیزان، سه راه برای اصلاح و تربیت بیان میکند:
۱. از راه توجهدادن به منافع و آثار دنیوی؛ برای مثال هر کسی راست بگوید در جامعه اعتبار و ارزش پیدا میکند؛
۲. از راه توجهدادن به منافع و آثار اخروی (همچنین توجهدادن به زیان آخرت)؛
۳.
نکتهای که بیان میکنیم از مختصات قرآن است و در هیچ کتاب آسمانی دیگری
نیامده است: انسان را از نظر روحی و علمی بهگونهای تربیت کنند و علوم و
معارف را چنان در وجود او بپرورانند که دیگر موضوعی برای زشتیها باقی
نمیماند؛ برای مثال کسی که ریا میکند و برای غیرخدا کاری انجام میدهد،
دو علت بیشتر ندارد: یا میخواهد در نظر وی عزتی پیدا کند یا از قدرت او
میترسد. چنین کسی وقتی متوجه میشود که قرآن میفرماید: «إِنَّ الْعِزَّةَ
لِلّهِ جَمِیعًا» و «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا» آرام میشود.
اگر شخصی بهراستی به این دو حقیقت ایمان راسخ داشته باشد و بداند که عزت و
قدرت فقط مال خداست، موضوعی برای ریا و ظاهرسازی در او باقی نمیماند؛
درنتیجه نه به کسی امید پیدا میکند و نه از کسی میترسد.
۲۳. مخاطبشناسی
مخاطبان
این مقاله، نمازگزاران و همهی گروههای جامعه هستند که به نوعی در
برنامههای مسجدها شرکت میکنند. آنها باتوجه به ملاکهای مختلف (حالتها،
روحیهها، ویژگیهای فردی و اجتماعی) در دستههای مختلفی جای میگیرند:
الف) تقسیم مخاطبان با توجه به وضعیتهای مختلف فکری و عقیدتی:
متکلم
دربرابر مخاطب همانند پزشک است در برابر بیمار. همانگونهکه پزشک ابتدا
باید بیماری را تشخیص دهد و سپس درمان متکلم نیز نخست باید وضع فکری مخاطب
را بشناسد و بعد متناسب با آن سخن بگوید. بنابراین، باید بهقدر نیاز او
سخن بگوید؛ نه طولانی و خستهکننده باشد و نه کوتاه نامعلوم. از لحاظ
فکری، مخاطب به سه دسته تقسیم میشود:
دستهی اول: مخاطب خالیالذهن
مخاطب
خالی الذهن کسی است که بر لوح ذهنش هیچ شکی نقش نبسته است. دل این افراد
آمادگی زیادی برای پذیرش حقایق و معارف الهی دارد. اگر این دسته از
مخاطبان، گمراه شوند، بهسبب کوتاهی، غفلت یا فشار بیرونی بوده است.
دستهی دوم: مخاطبان مردّد و شکّاک
بهطورمعمول،
روش کاربردی برای این دسته، روش قیاسی، فلسفی و کلامی است؛ اما باید گفت
هر روشی که شخص مردّد را از تردید بیرون بیاورد، مطلوب است و کاربرد دارد.
متکلم باید کلامش را با روشهای مناسب ادا کند تا مخاطب را از شک و تردید
بیرون بیاورد.
دسته سوم: مخاطبان منکر
افراد منکر
از دو حال خارج نیستند: یا در اثر جهل و غفلت به انکار موضوعی میپردازند
که داروی آنها علم و معرفت است و هنگامیکه به واقعیت برسند، دست از انکار
و لجاجت میکشند، یا انکارشان از روی غرض و مرض است و بر انکار واقعیت
اصرار میکنند که دراینصورت باید بین معاند و غیرمعاند فرق گذاشت تا هم
ظلم نشود و هم دیگران سوءاستفاده نکنند. باید معاند را که درحقیقت،
باواسطه یا بیواسطه فاعل مختار تهاجمهای فرهنگی است، درمقام عنصری خطرناک
از مجموعهی نیروهای مسجد رانده شود و به قانون سپرد شود. معلمها و
مربیانی که با اینگونه افراد سروکار دارند، باید توجه داشته باشند که در
مأموریت خود - تحقق امر تعلیموتربیت - کاری نکنند که مخاطبان بگریزند.
ب) تقسیم مخاطبان باتوجه به حالتهای روحی
۱. برخی از مخاطبان ذوق شعر دارند؛ بنابراین تشکیل کانون شعر برای پیشبرد هدفها مطلوب است.
۲.
بعضی از مخاطبان هنر آوازخوانی دارند و از صدای خود، بهخصوص در حضور
دیگران، لذت میبرند. متولّیان امور مسجدها باید کاری کنند که این لذتها
به لذتهای معنوی و الهی تبدیل شود و ذوق آوازخوانی بهسوی تکامل سوق پیدا
کند. در این راه، باید روشهایی را بهکار برد که در تحقق هدفهای مسجد
تأثیر بیشتری دارد. بهنظر میرسد که تشکیل کانون یا مجمع قاریان قرآن و
مدّاحان اهل بیت از جملهی همین روشهاست. باید توجه داشت که در زمان اجرای
برنامهی قرائت قرآن یا مدّاحی، همهی امکانات صوتی مسجد بهکار گرفته
شود؛ زیرا این کار باعث میشود که ذوق آوازخوانی جوانان و نوجوانان ارضا
شود یا به تعادل برسد و جذب کنسرتها و موسیقیهای مبتذل نشوند.
۳.
تعدادی از مخاطبان ذوق هنرهای نمایشی دارند. برای انتقال فرهنگ دینی به این
گروه، باید از زبان نمایش و تئاتر استفاده کرد؛ بنابراین توصیه میشود
کانون تئاتر و نمایشهای دینی و مذهبی تشکیل شود.
۴. گروهی از مخاطبان هستند که ذوق فلسفی، کلامی و بهخصوص کلام جدید دارند و مایلند حقایق کلامی را با زبان روز بفهمند.
۵.
برخی از مخاطبان هستند که حقایق دینی را فقط با زبان قصه درک میکنند. در
وهلهی اول، اینها کودکان مسجدی هستند (بین ۳ تا ۱۳ سال) و در وهلهی دوم،
بیسوادان سالمند که باید در بیان قصه و موضوع آن دقت شود.
۶. گروهی
از مخاطبان هستند که با اردوهای زیارتی و آموزشی دیندار میشوند؛ بنابراین
توصیه میشود، با کمک جوانان مسجدی، کانون اردو تشکیل شود.
ج) تقسیم مخاطبان باتوجه به وضعیت سنی، خواستهها و آرمانها
کودکان (از ۲ تا ۱۲ سال)؛ نوجوانان (از ۱۲ تا ۱۸ سال)؛ جوانان (از ۱۸ تا ۳۵ سال) و میانسالان و بالاتر.
هریک
از این گروهها ویژگیها، خواستهها و آرمانهایی دارند که بیان همهی
آنها در این مقاله نمیگنجد. ازآنجاکه جوانان و نوجوانان مخاطبان اصلی
برنامهها و فعالیتهای علمی و تربیتی مسجدها هستند، کمی به آنها
میپردازیم:
ویژگیهای تربیتی نوجوانان
* دوران بحران
اولین
مرحلهی نوجوانی گذر از دوران بحران است. در این مرحله، هرچه در زندگی
گذشتهی نوجوان رخ داده است، در وضع فعلی او اثر میگذارد. اتفاقها و
تربیت این مرحله نیز در وضع زندگی آیندهاش تأثیری پایدار خواهد داشت.
زمانیکه نوجوان بهسرعت تغییر جسمانی پیدا میکند، اجتماع از او میخواهد
مستقل و مسئولیتپذیر شود، بهخوبی درس بخواند، تکلیفهای اسلامی را انجام
دهد و... . باتوجهبه موردهای ذکرشده، اهمیت مسجد درجایگاه محیط
تربیتکننده نمایان میشود.
* استقلالطلبی
در این مرحله، نوجوان
میخواهد از ویژگیهای دوران کودکی فاصله بگیرد و به استقلال برسد. باید
توجه داشت برخی از رفتارهای نوجوان که در نظر والدین یا مربیان ناپسند
میآید، اقتضای سن آنهاست. اختلاف سنی نوجوان با والدین و مربیان نیز
ناسازگاری را افزایش میدهد.
* نوگرایی
در این مرحله، نوجوان مایل
است خود را مستقل معرفی کند و ویژگیهای دورهی کودکی را کنار بگذارد. برای
این منظور، نوجوان از والدین و اطرافیانی انتقاد میکند که در کودکی مورد
پذیرش و احترامش بودهاند. در برخی موردها، نوجوان عیبهای والدین و
بزرگترها را چندبرابر جلوه میدهد و محبتها و رسیدگیهای آنها را مداخله
میداند که همه نشاندهندهی خصیصهی نوگرایی نوجوان است.
* رشد عقلانی
در
مرحلهی رشد عقلانی، نوجوان این قابلیت را پیدا میکند که دربارهی گذشته و
آیندهی مسائل ممکن و مجرد بهتر بیندیشد. بهاینترتیب، دیگر افکار نوجوان
صرفاً به واقعیتهای ملموس و آنچه میبیند محدود نیست. او میتواند، منطقی
و منظم، موضوعها و مسائل انتزاعی را بررسی کند. موضوعهایی که نوجوانان
به آن فکر میکنند و عقاید خود را براساس آن شکل میدهند، طیف وسیعی از
مسائل اخلاقی، مذهبی، سیاسی، علمی و غیره است. بنابراین، اگر روح نوجوان
با مطلبهای انحرافی و اشتباهها و شبهههای عقیدتی تغذیه گردد، هویت او به
همان صورت شکل میگیرد و جبران آن بسیار دشوار است. پس بر مربیان و معلمان
امور دینی و تربیتی لازم است که به این ویژگی توجه خاص داشته باشند.
* خودمیانبینی
در
نوجوان خودمیانبینی بهوجود میآید که مرحلهای گذرا در رشد شناختی وی
است. یکی از آثار این پدیده، رفتارهای جلف است که با هدف جلب توجه و گاه
خودنمایی دربرابر جنس مخالف است. بسیاری از نوجوانان میخواهند با وضع
ظاهری، رفتاری و کلامی جلف و نسنجیده خود را مطرح کنند و توانایی خود را با
هویتی منفی نشان دهند. موضوع دیگر احساس جلب توجه است؛ نوجوانان احساس
میکنند ظاهر و رفتارشان مورد توجه و بررسی دیگران است. بنابراین، باید
توجه داشت که به نوع پوشش، حرفزدن و رفتار نوجوان در مرحلهی نخست
تعلیموتربیت انتقاد نشود. همانطورکه از روایتهای اسلامی بهدست میآید،
تعلیموتربیت امری تدریجی است و به مرور زمان میتوان ناهنجارها را از
افراد دور کرد.
ویژگیهای تربیتی جوان امروز
۱.
بسیاری از جوانان امروزی از تعلیم مستقیم امور تربیتی و اخلاقی متنفرند؛
بهخصوص اگر مستقیم به خودشان اشاره شود. در اینگونه موردها، باید از زبان
و روش قرآن استفاده کرد. قرآن کریم در نکوهش و مدح اشارهی تصریحی کم دارد
و بهطورعمومی دارندگان صفت زشت را نکوهش و دارندگان صفت نیک را مدح
میکند؛ مانند «وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَة» ، « وَیْلٌ
لِّلْمُطَفِّفِینَ» و « وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِّلْمُکَذِّبِی»
۲. جوان
عصر حاضر از رمز و راز، پردهگویی و صحبت با ایما و کنایه بیشتر لذت
میبرد. بدین جهت، در تماشای فیلمها و خواندن کتابها بیشتر دقت میکند تا
به زاویههای پنهان آن پی ببرد. قرآن کتابی است که رمزورازهای فراوانی
دارد. وقتی قران به جوان امروزی معرفی شود که از رازها و رمزها لذت میبرد،
طبیعی است که زبان قرانی را میپذیرد.
۳. جوان امروزی واقعگراست؛ پس باید برای او از واقعیتها گفت و هیچ کتابی مانند قرآن و عترت واقعی نیست.
۴.
جوان قرن ۲۱، اهل شبهه است؛ بنابراین باید به رمزوراز شبهه آگاه باشیم تا
بتوانی از پس پاسخ برآییم که دراینصورت، واقعیت برای او ماندگار خواهد شد.
بههمیندلیل میگویند: «ذکر الیشیء مبهماً ثم مفسّرا اوقع فی النفوس»
۵. جوان امروز عدالتخواه است و در پی آزادی.
۶.
جوان عصر حاضر، امور تعبّدی محض را قبول نمیکند و بهدنبال چراها
میگردد. زبان قرآن پاسخگوی این ویژگی جوان امروزی است؛ زیرا قرآن هیچگاه
انسانها را به تعبد محض دعوت نکرده است و تأکید دارد: «ادْعُ إِلِى
سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم
بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»
۷. جوان امروز به برکت پیشرفت فناوری، قدرت تخیّل زیادی پیدا کرده است.
۸.
جوان امروز میخواهد از قراین و شواهد خیلی دور واقعیت را بیابد؛ مانند
کاراگاهان. زبان قرآن برای این ویژگی جوان نیز پاسخگوست. قرآن کریم
نشانههای خیلی دوری از اشیا بیان کرده است؛ برای مثال در بیش از ۱۴۰۰ سال
قبل، به پدیدهی لقاح درختان، وجود اتم، مرکزبودن خورشید و... اشاره کرده
است. بنابراین، اگر قرآن و عترت بهدرستی معرفی شود و پاسخهای جوان امروزی
از میان آنها داده شود، او دین را با همهی وجود میپذیرد.
۲۴. روششناسی
مدیر
فرهنگی و تربیتی مسجد، باید روشهای موجود را بشناسد و مؤثرترین آنها را
متناسب با مقتضیات حال مخاطب بهکار بندد. در اینجا، ما به سه روش عقلانی،
عرفانی و هنری اشاره میکنیم:
۱. روش استدلالی و عقلانی
در روش استدلالی که برای تنظیم و تبیین گزارههای دینی و پاسخ به شبههها استفاده میشود، سه نکته وجود دارد:
نکتهی
اول: اگر پذیرفتیم که هدف از بهکارگیری شیوهی استدلالی و فلسفی، آموزش
دین، تنسیق گزارههای دینی، تبیین آنها و پاسخگویی به شبهها است، نباید
با اعمال این روش بهدنبال تولید ایمان، افزایش تقوی و آدمسازی باشیم؛
بنابراین نباید از چنین کسی توقع داشت نماز شب بخواند. با این روش سه هدف
دنبال میشود: نخست اینکه فرد مردد، منکر یا نامؤمن، مؤمن میشود، دوم
اینکه فرد مؤمن ایمانش تقویت میشود و درنهایت ایمان شخص مؤمن کاهش
نمییابد و سست نمیشود.
نکتهی دوم: این روش مخاطبان خاص دارد و عامهی
مردم را شامل نمیشود. اگر به تاریخ کلام و فلسفه نگاه کنیم، میبینیم
اینگونه مسائل، مباحث، اندیشهها و روشها مخاطبان محدود داشته است و فقط
عدهای از اهل ذوق یا نخبگان را شامل شده است. بنابراین، متولیان این امر
باید از تعمیم مبحثهای عقلی و فلسفی به سطح عمومی پرهیز کنند.
نکتهی
سوم: در پاسخ عقلی و فلسفی به شبههها، باید به این نکته توجه داشت که
شبههها در هر دورهای متفاوتند؛ بنابراین بخشی از تلاش متولی این امر باید
صرف شناسایی شبههها و سؤالها شود و سپس بااستفادهاز منبعهای اصیل دینی
و استدلالهای استوار عقلی به آنها پاسخ دهد.
۲. روش عرفانی
عارفان
بهگونهای کاملاً مستقل و متمایز دین و معارف را آموزش میدهند. این
آموزش اَشکال مختلفی دارد: گاهی غیررسمی، گاهی عملی، در برخی موردها نظری و
گاهی هم بهصورت ادیبانه و بسیار مؤثر و بانفوذ بوده است؛ بهایندلیلکه
عرفان با دل و جان آدمی ارتباطی مهربانانه دارد و آنچه با درون و قلب انسان
شکل گیرد، تأثیرش بیشتر است.
در روش عرفانی باید به دو نکته توجه کرد:
نخست اینکه امروزه نحلهها و اندیشههای غیردینی بسیار متنوعی - مثل عرفان
بودا، عرفان چینی، شینتو و عرفان سرخپوستی - رواج یافته است؛ بنابراین از
یک سو، نیاز به عرضهی عرفان ناب اسلامی فزونی یافته است و از سوی دیگر،
ورود به این مسیر قدمگذاشتن بر لبهی درهای عمیق است و باید احتیاط کرد.
نکتهی دوم اینکه در عرفان اسلامی، در کنار حرفهای بلند و نورانی، سخنان
آلوده کم نیست؛ بنابراین باید در تشکیل سخنرانیها و جلسههای عرفانی دقت
کرد تا عرفان ناب را با پالایش درونی بهدست آورد.
۳. روش هنری
روش
هنری قالبهای مختلفی دارد و میتوان برای آن نمونههای زیادی بیان کرد؛
ازجمله زبان قصه و رمان. در قرآن به این شیوه بسیار توجه شده است. بیش از
۷۰ قصه در قرآن آمده است که ۱۵۰۰ آیه میشود و ۲۷ قصه دربارهی انبیای الهی
است.
در اهمیت زبان قصه و رمان در روش هنری، میتوان به این نمونهها اشاره کرد:
شاهد
اول: قرآن کریم به ما میگوید که میتوان مسائل اعتقادی را محسوس کرد و در
قالب مقولههای هنری به مخاطبان عرضه کرد. این درست همان کاری است که
امروزه بیگانهها انجام میدهند. آثار افرادی چون سارتر، بکت، کوندرا،
اونامونو، کوئیلو و دهها نویسندهی دیگر بهترین شاهد این مدعاست.
کارتونهایی نظیر «دوقلوهای افسانهای»، «پینوکیو» و «ایکیوسان» حاصل یک
فرهنگ و تمدن است. دوقلوها این اندیشه را به مخاطب القا میکند که اتحاد دو
ناهمجنس و تمرکز آنان قدرت میآورد که خلاصهی تفکر بوداست، کارتون
پینوکیو دورهای از سیروسلوک و عرفان مسیحیت را نشان میدهد و کارتون
ایکیوسان تداعیکنندهی عرفان یوگاست.
شاهد دوم: بخش مهمی از روایتهای ائمهی معصوم است (به تفسیر آیههای ۱۳ تا ۱۶ سورهی «فصّلت» مراجعه کنید).
شاهد سوم: قصهگویی، نقالی، پردهخوانی، تعزیهگویی و... نمونههایی از فرهنگ اسلامی ایرانی است که خاستگاهی جز دین و قرآن ندارد.
شاهد
چهارم: کارهای ادبی ایران اسلامی؛ مانند شاهنامه، افسانههای مثنوی،
حکایتهای گلستان و بوستان، داستانهای کلیلهودمنه و نمونههایی دیگر.
شاهد
پنجم: اهتمام به قصه تا حدی بوده است که حتی سرآمد نوابغ و فیلسوفان،
ابنسینا، عاقبت به این روش روی میآورد و قصهی «سلامان و آبسال» و نیز
«رسالهی الطیر» را مینگارد.
شاهد ششم: بسیاری از متفکران، اندیشمندان
و کارشناسان دریافته بودند که بهترین، آسانترین و سودمندترین شیوهی
تعلیموتربیت، تمثیل است.
خلاصه اینکه بهدلیل قالبها و زبانهای
متعدد هنر، امکان ندارد عدهای آن را نطلبند. هنر با مزاج و ذوق هر کسی
متناسب است؛ بنابراین یکی از عالیترین ابزار و روش تعلیموتربیت، روش هنری
است.
۲۵. تبلیغات
تبلیغات مطلوب به مدیریت خلّاق
و هنرمندانه نیاز دارد. بر کسی پوشیده نیست که تبلیغات چه نقشی دارد و یکی
از مهمترین عنصرها در تأثیرگذاری تعلیموتربیت است. فضاسازی معنوی در
درون و بیرون مسجد؛ اعلام برنامهها و فعالیتهای مسجد ازطریق بروشور،
هفتهنامه یا ماهنامه؛ و اطلاعرسانی و آموزش استعدادهای نوجوانان و
جوانان از نمونههای تبلیغات در مسجد است.
نتیجهگیری
باتوجهبه
بهانچه گفتیم، در نگاه شارع اسلام، مسجد کانون تعلیموتربیت و فعالیتهای
دینی و فرهنگی است. حال، این سؤال مطرح میشود که چگونه میتوان چراغ این
کانون را برای همیشه روشن نگه داشت تا افراد بیشتری در پرتو نورافشانیهای
آن بهره ببرند؟ این سؤال موضوع این مقاله بود. تحقق چنین آرمان مقدسی در
مسجد که خانهی خداست به عاملهای زیادی نیاز دارد که به آنها اشاره
کردیم. یکی از مهمترین عنصرهای تحقق چنین آرمانی، عنصر مدیریت فرهنگی مسجد
است. این مدیریت در صورتی توفیق مییابد که دارای ویژگیهای مذکور در این
مقاله باشد و درغیراینصورت نهتنها قادر نیست مسجد را در مسیر هدفهای
عالی و الاهی قرار دهد که موجب انحراف مسجد و مسجدیان نیز میگردد.
فهرست منبعها
۱. آیت اله مکارم شیرازی، ناصر فرماندهی در اسلام، انتشارات هدف.
۲. ابوالقاسمی، محمدجواد، امام و مأموم در جلوهگاه حضور، نشر یاس کبود، ۱۳۷۸.
۳. احمدی، مسعود، مدیریت اسلامی، نشر ویرایش، ۱۳۸۳.
۴. امام خمینی (رحمهاللهعلیه) ، روحالله، تحریرالوسیله، مؤسسهی مطبوعات دارالعلم، چ دوم، بیتا.
۵. حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج ۳.
۶. حسن زاده آملی، حسن، دلنامه و خداینامه، گردآورنده مجتبی آوریده.
۷. دلشاد تهرانی، مصطفی ارباب امانت (اخلاق اداری در نهج البلاغه)، انتشارات دریا، ۱۳۷۹.
۸. رضائیان ، علی، اصول مدیریت، سازمان سمت، چاپ ۶.
۹. سایت خبرگزاری مهر.
۱۰. شبستری، شیخ محمود، گلشن راز،
۱۱. شیخ طوسی، من لایحضره الفقیه، ج ۱.
۱۲. غرورالحکم، ج ۲.
۱۳. فلسفی، محمدتقی، سخن و سخنوری، چ ۴، ۱۳۸۲.
۱۴. فیض کاشانی، ملامحسن المحجه البیضاء، انتشارات اسلامی (وابسته به جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم)، جلد ۲.
۱۵. قرآن کریم.
۱۶. محدّث نوری، مستدرک الوسایل، مؤسسهی آل البیت، بیتا.
۱۷. محمدی ری شهری، میزان الحکمة، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۳۶۷.
۱۸. مشکینی، علی قصارالجمل، دوجلدی، بی تا.
۱۹. ناشر، عبدالحسین، دررالادب در فن معانی، بیان، بدیع، انتشارات هجرت.
۲۰. نبوی، محمدحسن، مدیریت اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، چ ۵، ۱۳۷۸.
۲۱. نشریهی علمی فرهنگی تبلیغی مسجد دانشگاه، پیش شمارهی ۱۳۸۰، صاحب امتیاز نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها.
۲۲. نشریهی معارف، فروردین ۱۳۸۱، معاونت امور اساتید دروس معارف اسلامی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها.
۲۳. نماز
در آیینهی نشریات دانشجویی، ویژهی یازدهمین اجلاس سراسری اقامهی نماز،
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، ۱۳۸۰.
۲۴. نهجالبلاغه، صبحی صالح.