روایتی از وقایع ۱۶ آذر ۱۳۳۲
۱۳۹۲/۰۱/۰۵

فهرست ویژه نامه:
 
•روایتی از وقایع ۱۶ آذر ۱۳۳۲
•دانشکده فنى در سرخط خبرها . . .
•گواهى پزشکى قانونى‏
•گزارش هیئت بررسى مأمور از سوى رییس دانشگاه‏
•اعلامیه دولت‏
•اعلامیه دانشگاه

روایتی از وقایع ۱۶ آذر ۱۳۳۲

اطراف دانشگاه مملو از التهاب بود. گویا فضای دانشگاه اطراف و داخل خبر از رویداد مهم تاریخی داشت. ساعاتی از شروع روز نگذشته بود که مأموران مسلح مستقر در اطراف دانشگاه، وارد حریم دانشگاه شدند و به دانشجویان معترض در دانشکده فنی حمله کردند. دانشجویان از درهای جنوبی و غربی دانشکده خارج شدند. با حمله مأموران تعدادی از دانشجویان غافلگیر شدند و با سرنیزه و گلوله هدف قرار گرفتند که سه نفر از دانشجویان به شهادت رسیدند. تعدادی مجروح و ۲۷ نفر نیز بازداشت شدند...

بیشتر از ۵۰ روز از کودتای آمریکایی ارتشبد زاهدی نگذشته بود. مردم هنوز درک کودتا برایشان سنگین بود. تظاهرات یکپارچه مردم علیه رژیم کودتا، کم وبیش شکل گرفته بود؛ ۱۶ مهر ۱۳۳۲ بزرگترین راهپیمایی علیه رژیم شکل گرفت. دانشگاه و بازار به طرفداری از تظاهرکنندگان اعتصاب کردند. راهپیمایی به قدری سنگین بود که کودتاچیان وارد معرکه شدند و طاق بازار را بر سر بازاریان خراب کردند و دکان‏های آنان را به وسیله مزدوران خود غارت کردند.

یک ماه بعد یعنی در۱۶ آبان سال ۳۲ کابینه ارتشبد زاهدی و دولت انگلستان برای تجدید روابط ایران و انگلیس که در جریان ملی‌سازی نفت قطع شده بود، مخفیانه شروع به مذاکرات کردند.

در ۲۴ آبان ۱۳۳۲ خبری در بین دانشجویان پیچید که قرار است در آذر ماه نیکسون معاون رییس جمهور  وقت آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران سفر کند.

از همان ابتدا دانشجویان مخالفت خود را به این سفر ابراز کردند و در اعلام مخالفت به سفر نیکسون تصمیم گرفتند با تجمع از این سفر جلوگیری کرده و هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا نشان دهند. بنا بر این وقوع تظاهرات هنگام ورود نیکسون حتمی می‏نمود.

دو روز قبل از آن واقعه تلخ (۱۴ آذر) زاهدی تجدید رابطه با انگلستان را به طور رسمی اعلام کرد و قرار شد که «دنیس رایت»، کاردار سفارت انگلستان، چند روز بعد به ایران بیاید. از همان روز ۱۴ آذر تظاهراتی در گوشه و کنار به وقوع پیوست که در نتیجه در بازار و دانشگاه عده‏ای دست گیر شدند. این وضع در روز ۱۵ آذر هم ادامه داشت.

رژیم شاه برای مسلط شدن بر اوضاع و تأمین امنیت سفرنیکسون و همراهانش، نیروهای نظامی خود را از بامداد روز ۱۶ آذر در اطراف دانشگاه مستقر کرد. دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه، متوجه تجهیزات زیاد سربازان و اوضاع غیر عادی اطراف دانشگاه شدند و وقوع حادثه‌ی مهم را پیش‌بینی می‏کردند، بنا بر این سعی ‏کردند که با رعایت آرامش، بهانه به دست مأموران ندهند. از این رو دانشجویان با کمال خونسردی و احتیاط به کلاس‌ها رفتند و سربازان رفت و آمدها را زیر نظر داشتند. ساعات اول بدون حادثه مهمی گذشت، اما در پی تجمع تعدادی از دانشجویان در دانشکده‌ها، مأموران با شدت عمل و برخورد شدید به داخل دانشکده‌ها‏ هجوم بردند؛ در دانشکده‌های پزشکی، داروسازی، حقوق و علوم، تعدادی از دانشجویان را دستگیر کردند. بین دستگیر شدگان، چند استاد نیز دیده می‏شد که به جای دانشجو مورد حمله قرار گرفته و پس از مضروب شدن به داخل کامیون کشیده شده بودند. از آنجاییکه احتمال وقوع حوادث وخیم‏تری می‏رفت، لذا برای حفظ جان دانشجویان، رؤسای دانشکده‌ها، کلاس‌ها را تعطیل کردند و از دانشجویان خواستند که به خانه‏های خود بروند و تا اطلاع ثانوی در خانه بمانند.

دانشجویان نیز به پیروی از تصمیم اولیای دانشکده، محوطه دانشگاه را ترک می‏کردند، ولی هنوز نیمی از دانشجویان در حال خروج بودند که ناگهان سربازان به بهانه دستگیری دو دانشجوی رشته ساختمان معترض به حضور نظامیان در دانشگاه، به دانشجویان دانشکده فنی حمله کردند و برای دست‏گیری آنان وارد کلاس درس مهندس شمس ‏شدند. وقتی مهندس شمس نسبت به حضور نظامیان در کلاس درس خود اعتراض کرد او را با قنداق تفنگ به جای خود ‏نشانند و حتی با شکنجه‌ی مستخدم دانشکده سعی کردند که آن دو نفر دانشجو را بیابند. رییس وقت دانشگاه تهران برای جلوگیری از وقوع ناآرامی‏های بیشتر، کل دانشگاه را تعطیل اعلام کرد. حضور نظامیان در صحن دانشکده فنی باعث شد که بین نظامیان و دانشجویان، زد و خورد شود. مأموران دانشکده فنی را به طور کامل محاصره کرده بودند تا کسی از میدان نگریزد. آنگاه دسته‏ای از سربازان با سر نیزه از در بزرگ دانشکده وارد شدند.

اکثر دانشجویان پا به فرار گذشتند تا از درهای جنوبی و غربی دانشکده خارج شوند. در این گیر و دار یکی از دانشجویان شعار داد: «دست نظامیان از دانشگاه کوتاه!»، هنوز صدای او خاموش نشده بود که رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند به کلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول تعدادی از دانشجویان هدف گلوله قرار گرفتند. هنگام فرار تعدادی از دانشجویان از روی پله‏ها افتادند و نتوانستند خود را نجات دهند، مهندس مصطفی بزرگ نیا به ضرب سه گلوله از پا درآمد. مهندس مهدی شریعت رضوی که هدف گلوله قرار گرفته و به سختی مجروح شده بود بر روی زمین می‏خزید و ناله می‏کرد، دوباره هدف گلوله قرار گرفت. احمد قندچی هم که حتی یک قدم به عقب برنداشته بود، گلوله سینه او را شکافت. بعد از پایان درگیری‏ها، او هنوز زنده مانده بود. اما مأموران اجازه نمی‌دادند تا مجروحان را به بیمارستان برسانند. سرانجام پس از چند ساعت او را به یکی از بیمارستان‏های نظامی تهران منتقل کردند. در حالی که در درگیری‏ها لوله شوفاژ در مقابل احمد قندچی ترکید بود و آب جوش تمام سر و صورت او را به شدت مجروح کرده بود با این حال مسئولان بیمارستان از مداوا و حتی تزریق خون به او خودداری کردند و ۲۴ ساعت بعد او مظلومانه به شهادت رسید. بعد از شهادت، مأموران شاه او را مخفیانه در مسگر آباد دفن کرده‏اند و به خانواده‌اش گفتند که او را در کنار مرقد شریعت رضوی و بزرگ نیا در امام زاده عبدالله به خاک سپرده‌اند.»

خبر واقعه ۱۶ آذر به سرعت در تمام تهران پخش شد. در روز ۱۷ آذر تمام دانشگاه‏های تهران و اغلب شهرستان‏ها در اعتصاب کامل به سر بردند؛ حتی بسیاری از دبیرستان‏ها هم با تعطیل کردن مدرسه خود هم دوش دانشگاهیان در تظاهرات علیه فجایع ۱۶ آذر و سفر نیکسون به تهران شرکت کردند.

عوامل حکومت برای کم رنگ کردن واقعه ۱۶ آذر، اقدام به سفسطه‌کاری کردند و در پاسخ به خبرنگاران گفتند: «دانشجویان برای گرفتن تفنگ سربازان حمله کردند و سربازان نیز مجبور به شلیک تیرهایی به هوا شدند و به طور تصادفی سه نفر دانشجو کشته شدند.» در همان روزها یکی از روزنامه‌ها نوشت: «اگر تیرها هوایی شلیک شده، پس دانشجویان پر درآورده و خود را به گلوله زدند!»

رژیم برای این که واقعه ۱۶ آذر زودتر از یادها برود از برپایی مراسم یادبود شهدا جلوگیری کرد. درست روز بعد از واقعه ۱۶ آذر، نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی‌گناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد. صبح ورود نیکسون یکی از روزنامه‏ها در سر مقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون»، نامه سرگشاده‏ای به نیکسون نوشت. در این نامه سرگشاده ابتدا به سنت قدیم ایرانی‏ها اشاره شده بود که «هرگاه دوستی از سفر می‏آید یا کسی از زیارت بازمی‌گردد و یا شخصیتی بزرگ وارد می‏شود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی و گوسفندی قربانی می‏کنیم.» آنگاه خطاب به نیکسون گفته شده بود که «آقای نیکسون! وجود شما آن قدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر دانشجو از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کرده اند.»

منابع:

۱- خاطرات شهید چمران

۲- روزنامه کیهان آذر ۵۸

۳- روزنامه اطلاعات آذر ۵۸

۴- روزنامه جمهوری اسلامی آذر ۵۸ 

دانشکده فنى در سرخط خبرها . . .

صورت مجلس استادان‏ دانشکده فنى‏

جریان روز دوشنبه ۱۶/۸/۱۳۳۲

در حدود پانزده دقیقه از جلسه دوم صبح گذشته بود (۱۰ و پانزده دقیقه) که اطلاع رسید، عده‏اى سرباز مسلح قصد ورود به‏کلاس دوم الکترومکانیک را داشتند و استاد کلاس درس آقاى مهندس شمس ملک‏آراء خواهش نمودند که کسى حق ندارد وارد کلاس درس بشود، مگر با کسب اجازه قبلى از رییس دانشکده. سربازان بدون توجه به این مطلب به جبر و عنف در کلاس را باز کرده و دو نفر از دانشجویان کلاس را مورد ضرب قرارداده و آنها را از کلاس بیرون بردند. در برابر این عمل بى‏سابقه و با توجه به این اصل که احترام کلاس درس و حفظ شئون فرهنگى و دانشگاهى بر همه واجب است و به این ترتیب شدیداً هتک احترام شده براى احتراز از پیش آمدهاى ناگوارترى به‌ناچار زنگ تعطیل کلاس‌ها نواخته شد و استادان بتدریج از کلاس درس بیرون آمده و در اطاق معاونت دانشکده جمع شدند. ناگهان صداى شلیک مسلسل دستى شنیده شد و وضع بحرانى عجیبى پیش آمد و بعد خبر رسید که چند نفر از دانشجویان هدف گلوله قرار گرفته و در سرسراى دانشکده افتاده و خون از آنها جارى است. شنیدن این خبر و تجسم وضعیت براى کلیه استادان حاضر که این صورت جلسه را امضاء مى‏نمایند موجب نهایت تأسف و تأثر گردید و در این لحظه که صورت جلسه امضاء می‌شود ساعت‏۱۱:۳۴ صبح است و هنوز وضع خاصى در دانشکده حکمفرما است.

[امضاها] مهندس اصفیاء، مهندس گوهریان، دکتر افشار، مهندس مشایخى، زاهدى، مهندس رخشانى، عصار، دکتر احمد یلدا، ژرژ، سید احمدیان، سنجابى، فتح‏اللَّه فتاحى، دکتر رحمتى، مهندس خلیلى، دکتر عابدى.

گواهى پزشکى قانونى‏

علت فوت سه نفر دانشجویان دانشگاه از طرف اداره پزشکى قانونى چنین تشخیص داده شده است:

۱. مصطفى بزرگ‏نیا دانشجوى دانشکده فنى بر اثر یک گلوله که از طرف راست سینه وارد شده و از زیر بغل چپ او خارج گردیده، فوت کرده است. براثر این گلوله استخوان بازوى وى بکلى خرد شده و خونریزى زیاد باعث مرگ وى گردیده است. بر پشت شانه راست مقتول نیز اثر زخم سرنیزه دیده مى‏شود که تا ۱۵ سانتیمتر زیر پوست فرو رفته بود.

۲. مهدی شریعت رضوى دانشجوى مقتول دیگر فقط به‏علت زخم سرنیزه فوت کرده است. سرنیزه استخوان ران راست وى را به‏کلى خرد کرده و شریان‌ها را پاره نموده و در نتیجه خونریزى زیاد مجروح درگذشته است. یک گلوله نیز به‏دست راست وى اصابت کرده که جلدى بوده و نمى‏توانسته باعث مرگ باشد.

۳. مقتول دیگر احمد قندچى نام دارد و به‏علت اصابت گلوله‏اى که وارد شکم وى گردیده و احشاء داخلى را پاره نموده درگذشته است.

دیروز و امروز اداره پزشکى قانونى با حضور نماینده دادسراى نظامى اجساد را معاینه کرد، ولى هنوز گزارش رسمى در این زمینه تهیه نگردیده است.

 روزنامه اطلاعات، سه‏شنبه ۱۷ آذر ۱۳۳۲

 
گزارش هیئت بررسى مأمور از سوى رییس دانشگاه‏

در گزارشى که امروز از طرف هیأت مأمور تحقیقات به رییس دانشگاه تهران داده شد، وقوع حادثه چنین ذکر شده است:

«مقارن ساعت ۹:۳۰ روز ۱۶ آذرماه عده‏اى از دانشجویان دانشکده فنى در کریدور دانشکده ایستاده و مشغول گفت‏وشنود بودند. در این ضمن دو نفر از دانشجویان از پشت پنجره دو نفر از مأموران انتظامى را که در بیرون دانشکده فنى مشغول گشت بودند تمسخر نمودند. مامورین از این جریان عصبانى شده و به‏وسیله سرگروهبان خود در صدد تعقیب دانشجویان برآمده و دانشجویان نیز از موقعیت تشکیل کلاس‌ها استفاده کرده و به داخل کلاس مى‏روند. مأمورین هم به‌دنبال آنان وارد کلاس شده و خواستار تحویل آنان مى‏شوند.

در این موقع وضع کلاس و دانشکده متشنج شده از طرف اولیاى دانشکده زنگ زده مى‏شود و مأ‌مورین دو نفر دانشجوى مورد نظر را دستگیر و مضروب مى‏نمایند.

در این موقع که کلیه دانشجویان در کریدور طبقه اول دانشکده اجتماع نموده بودند زمانی که مأمورین انتظامى وارد مى‏شوند. یکى از دانشجویان شعار مى‏دهد، چون مأمورین درصدد متفرق‏کردن دانشجویان برمى‏آیند، دانشجویان به‏طرف دیگر کریدور فرار مى‏کنند.

در این موقع از آن سمت چند سرباز مسلح به مسلسل دستى با دانشجویان برخورد مى‏کنند و سربازان که دچار وحشت شده بودند، شروع به تیراندازى مى‏نمایند که در نتیجه آن سه نفر مقتول و عده‏اى مجروح مى‏شوند.»

روزنامه اطلاعات، چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۳۲ 

اعلامیه دولت‏

 «دولت از واقعه غیرمنتظره‏اى که روز دوشنبه در دانشگاه تهران پیش آمد، متأسف و متأثر مى‏باشد و دستور داده است مرتکبین و محرکین حقیقى این واقعه را معلوم و تحت تعقیب قرار دهند.

دانشجویان که فرزندان گرامى ما هستند، به‏خوبى مى‏دانند که دانشگاه محیطى منزّه براى ملت ایران مى‏باشد. مخصوصاً براى دولت که مسئول تربیت نسل آینده است. ولى متأسفانه عده معدودى بى‏وطن که همه چیز ما را مى‏خواهند بر باد دهند و براى ما نه دانشگاه باقى بگذارند نه دانشجو، در این مکان رخنه کرده و آنجا را سنگر تظاهرات خیانت‏آمیز قرار داده و سربازان یعنى برادران شما که شب و روز همه چیز را بر خود حرام نموده تا آسایش شما را به قیمت جان خود تأمین و در نتیجه براى مملکت استقلال و براى شما آزادى تحصیل و پیشرفت فرهنگ را فراهم سازند، مى‏نمایند. دولت موظف است با نهایت جدیت وسائل تحصیل و پیشرفت فرهنگ را فراهم سازد و مخصوصاً نسبت به دانشگاه و دانشجویان کمال علاقه را دارد.

بدینوسیله به‌اطلاع آن عده معدود می‌رساند که با کمال قدرت از اقدامات مضره آنها جلوگیرى و دانشگاه را محیطى آرام و آماده براى تحصیل و تربیت مردان آینده ایران خواهد نمود.»

روزنامه اطلاعات، پنجشنبه ۱۹ آذر ۱۳۳۲

اعلامیه دانشگاه‏

عصر دیروز شوراى رؤساى دانشکده‏ها مجدداً تشکیل یافت. در تعقیب مذاکرات جلسه صبح درباره حادثه صبح دانشگاه صحبت به‏عمل آمد و پس از چند ساعت شور و مذاکره اعلامیه‏اى به شرح زیر صادر کردند: «دانشگاه تهران در عین بى‏طرفى کامل در امور سیاسى و با نهایت علاقه‏مندى به‏حفظ نظم و آرامش در محیط دانشگاه، از واقعه روز ۱۶ آذر که برخلاف انتظار در دانشکده فنى روى داده متاسف مى‏باشد و امیدوار است با اطمینانى که از طرف مقامات مربوطه داده شده است، موضوع دقیقاً رسیدگى شود. از همه دانشجویان و کارکنان دانشگاه انتظار دارد که براى حفظ استقلال و احترام دانشگاه دقت نمایند تا نظایر این واقعه تکرار نگردد.

دانشگاه به بازماندگان سه نفر دانشجویى که در این قضیه از میان رفته‏اند، تسلیت مى‏گوید.» 

روزنامه اطلاعات، پنجشنبه ۱۹ آذر ۱۳۳۲