مدرس؛ سنگربان ملت
سید مهدی جوکار
۱۳۹۲/۰۱/۰۵
مقدمه:
تاریخ
مبارزات آزادگان جهان ، به ویژه ملت مجاهد ایران، همواره صحنه تکرار شدن
دل دادگی و سرفرازی امتی بیدار دل و خستگی ناپذیر در عرصه های ستیز با
دژخیم نا میمون و پیکار با قوم اشقی الاشقیا بوده و هست هوشیاری
و هدایت مدبرانه علمای اعلام آن چنان در طول مبارزات مردمی بر تارک تاریخ
می درخشد که بیانگر این حقیقت است که هیچ پرچم و علمی برافراشته نمی شود ،
مگر آنکه پیری روشن ضمیر آن مبارزه را رهبری نماید .
شهید والا مقام و
مجاهد نستوه ، آیت الله مدرس ، از جمله پیشگامان مبارزه همه جانبه علیه ظلم
و ستم دستگاه غاصب پهلوی بوده که همه ساله ملت شریف ایران ، سالروز شهادت
آن پیر روحانی را که روز مجلس نیز نام دارد ، به جهت ثابت قدم بودن این
عالم وارسته در تمامی میادین گرامی داشته و سعی و تلاش میشود تا ایشان به
عنوان الگویی مناسب برای مسولان و مجلسیان معرفی گردد .
ما نیز به جهت
احساس وظیفه و شدت نیاز به همگرایی جامعه به الگو گیری از بزرگان دینی ، به
خصوص این شهید گرانقدر مختصر مطالبی را از جنبه های مختلف شخصیت ایشان
برای علاقه مندان و تاثیر پذیری مشتاقان بیان می داریم و امیدواریم که
خصوصیات و ابعاد شخصیتی آن بزرگوار ، درس و مشقی برای راه گران سنگ مجلسیان
باشد .
ولادت و تحصیلات :
شهید آیتالله سیدحسن
مدرس در سال ۱۲۸۷ هجری قمری (حدود ۱۲۴۰ خورشیدی) در روستای کچوی اردستان به
دنیا آمدند و در جوانی به قمشه و اصفهان عزیمت نموده و به جهت اخذ مدارج
علمی و علوم اسلامی ، به حوزه علمیه وارد شدند . ایشان تحصیلات خود را با
محوریت علوم دینی در اصفهان، سامرا و نجف در محضر بزرگانی چون آیتالله
میرازی شیرازی ، صاحب فتوای تحریم تنباکو ، ملامحمدکاظم خراسانی و سیدمحمد
کاظم یزدی و ... تا درجه اجتهاد ادامه دادند و سپس به اصفهان مراجعت کرده و
مشغول به تدریس فقه و اصول شدند .
پیشینه نسبی :
شهید
مدرس بر حسب اسناد تاریخى و نسب نامه اى که حضرت آیه الله العظمى مرعشى
نجفى (ره ) تنظیم نموده از سادات طباطبایى زواره است که نسبش پس از سى و یک
پشت به حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام مى رسد. طایفه ای که آیت الله
مدرس از آن به شمار مى رود طایفه میرعابدین است . این گروه از سادات در
دهکده ییلاقى ((سرابه )) اقامت داشتند. سید اسماعیل طباطبائى (پدر شهید
مدرس ) که از این طایفه محسوب مى گشت و در روستاى مزبور به تبلیغات دینى و
انجام امور شرعى مردم مشغول بود، براى آنکه ارتباط طایفه میرعابدین را با
بستگان زواره اى قطع نکند تصمیم گرفت از طریق ازدواج پیوند خویشاوندى را
تجدید و تقویت کرده و سنت حسنه صله ارحام را احیا کند و بدین علت آن
بزرگوار دختر سیدکاظم سالار را که خدیجه نام داشت و از سادات طباطبایى
زواره بود به عقد ازدواج خویش درآورد که ثمره این پیوند با میمنت فرزندى
بود که همچون ستاره ای روشن ، نوید بخش مردمان دیارش شدو پدر وى را حسن
نامید. همان کسى که بعدها علم مبارزه برداشت و خواب را بر چشم استعمار گران
و خود فروخته های داخلی حرام کرد .
ویژگی های شخصیتی :
شهید
مدرس به اعتراف بزرگان دارای قدرت خارق العاده و امتیازات شخصیتی ممتازی
بود و در یاد گیری مطالب و آموزه ها به سرعت پیش می رفت و حتی بیان خود
ایشان نیز بر این مطلب استوار است که روزهای کودکی آن بزرگوار ساعات و
دقایق پر بار و آموزندهای بود و ایشان هر چیزی را که در این عالم وجود
داشت ، حقیقتا مظهر و جلوه ای از جلال و جمال الهی می دانست .
شهید مدرس
همچون سایر رهروان فراگیری علم در دوران تحصیلات خود اساتید زیادی را درک
کرد که ازجمله اساتید مشهور وی میتوان به آقا میرزا عبدالعلی هرندی نحوی،
میرزا جهانگیرخان قشقایی، آخوند ملامحمد کاشانی، آخوند ملامحمد کاظم
خراسانی، صاحب کفایه و سیدمحمدرضا طباطبایی یزدی، صاحب عروه اشاره کرد.
شهید
مدرس پس از این که به درجه اجتهاد نائل آمد ، برای ارشاد و تدریس به
اصفهان مراجعه کرد که همزمان با دوران رشد و گسترش نهضت مشروطیت بود. جالب
این که چون سیدحسن طباطبایی قمشهای، نزدیک به ۳۰ سال به تدریس اشتغال داشت
بنابراین به مدرس ملقب شد. همچنین گفته شده مدرس از همان ابتدا که در
اصفهان بود، این لقب را داشت و مرحوم آخوند خراسانی، وی را به عنوان مجتهد
طراز اول با همین لقب به مجلس شورا معرفی کرد و تا آخر عمر نیز به همین لقب
شهرت داشت.
آیت الله مدرس نه تنها به فراگیری علوم حوزوی پرداخت ،
بلکه با تاریخ غرب و فلسفه سیاسی اروپا نیز آشنا بود؛ به گونهای که خودش
در این رابطه میگوید: در نجف، روزهای جمعه کار میکردم و درآمد آن روز را
نان میخریدم و در یک هفته با آن نانها به سر میبردم. تکههای نان خشک را
روی صفحه کتابم میگذاشتم و ضمن مطالعه میخوردم.
شهید مدرس، دارای
ویژگیهای برجستهای همچون زهد، قناعت، سادهزیستی، رفیعالطبع و عدم تعلق
به دنیا و مظاهر آن، شبزندهداری، آزادی از تعلقات، نکتهسنج و بادرایت،
صراحت و شجاعت در رفتار و گفتار بود که توانست در زمانه جور و ستم رضاخان،
به یک مبارز سیاسی و قهرمان آزادی مبدل شود؛ به گونهای که خودش میگوید:
شهریارا خداوند دو چیز به من نداده: یکی ترس و دیگری طمع. مدرس، وطنخواهی
است که همه چیز خود را برای دو چیز اسلام و وطن میدهد.
شجاعت مثال زدنی :
شجاعت
که از خصایص و صفات پسندیده به شمار می رود ، همواره در آموزه های دینی و
در کلام معصومین علیهم السلام مورد تاکید فراوان بوده است و کلام مولای
متقیان موید این مطلب است که شجاعت، نصرتى نقد و فضیلتى آشکار است و در
بررسی ویژگی های شهید مدرس دریافتیم که ایشان حقیقتا انسان شجاع و بی باکی
بوده اند که این صفت اخلاقی از جمله معیار های یک نماینده موفق در مجلس می
باشد
در باب شجاعت و بیباکی آن بزرگوار میتوان این نکته را به
عینه گفت که هیچ گاه نه به دنبال منافع شخصی بوده و نه از ترس
فلان شخصیت دست به کاری زده است و در همین راستا نامه ایشان به احمد
شاه که حاکی از جسارت و ثبوت قدم ایشان است مثال زدنی است . اومینویسد:
«شهریارا
خداوند دو چیز را به من نداده، یکی ترس و دیگری طمعو هرکس با
مصالح ملی و امور مذهبی همراه باشد من هم با اوهمراهم والاّ فلا.»
البته
این جمله شهید مدرس فقط در حوزه نظر و شعار باقینمیماند، بلکه در
رفتار سیاسی او هم نمود پیدا میکند؛ چراکه مدرسدر طول زندگی خود
هیچگاه به خاطر از دست دادن جاه و مقام خودنهراسید و عقیده درست
خود را اگرچه مخالف صاحبان قدرت بود،قربانی نکرده و آن را اظهار و
ابراز میداشت.
به عنوان نمونه در مخالفت با جمهوری رضاخانی و
مخصوصاً درمخالفت با اعتبارنامه نمایندگان دوره پنجم در سال
۱۳۰۳-۱۳۰۲ درمخالفتی که با اعتبارنامههای بعضی از نمایندگان میکند،
وقتی «تدین»در مقابل مدرس قرار میگیرد و میگوید مدرک بدهید. مدرس
میگوید:
«من اظهارعقیدهام را میکنم شما هم رأی بدهید... بنده
عقیدهام رااظهار میکنم و لو مخالف با تمام افراد روی زمین باشد.»
به خاطر این نترسی و شجاعت او است که ملکالشعرای بهار او را مرد عجیب میخواند و میگوید:
«...
این مرد عجیب سیدحسن مدرس بود. به تهران آمد و در مجلسدوم جزء
حزب اعتدال بود و در بین مجلس دوم و سوم دردیکتاتوری ناصرالملک در
یکی از مجالس عمومی که دولت ونایبالسلطنه به منظور سیاسی تشکیل
داده بودند، سید حسن مدرسنطقی کرد که مجلس به آن بزرگی به هم
خورد و نطق به هواداریقانون اساسی و بر ضد خیال ناصرالملک شد.»
در
رصد کردن سه دهه از انقلاب اسلامی و تشکیل مجالس مختلف ، متاسفانه گاه
شاهد بوده ایم که برخی نمایندگان محترم از چنین صفت مهم و ارزشی که در پاره
ای موارد به امنیت ملی ما منجر می شده ، کوتاهی نموده اند و در اظهار نظر
ها یا نطق های خود به گونه عمل کرده اند که وصف شجاعت بیان دیده نمی شود و
این چنین مواردی در پیشگاه ملت قهرمان ایران اسلامی قابل پذیرش نمی باشد و
لذا مسلح بودن نمایندگان مجلس به سلاح ایمان و شجاعت امری ضرور ی به شمار
می آید .
ساده زیستی :
شهید مدرس علاوه بر آن که به
لحاظ نسبی ، منسوب به خاندان عصمت و طهارت است در زندگی ، کار و فضایل
اخلاقی نیزشاگرد ممتازو راستین مدرسه آن انوار درخشان آسمان امامت بود . او
در مسیر زندگی خویش ساده زیستی و قناعت را پیش می گرفت . فروتنی او و کار و
تلاش برای معاش همچون ساده ترین کارگران درسی بود که مدرس از مکتب مولایش
حضرت علی ( ع ) آموخت و این شیوه را در تمام مراحل عمر خویش ادامه داد .
در
دوران جوانی برای تامین مایحتاج خود به کار یدی می پرداخت و برای امرار
معاش و تامین هزینه تحصیلات خویش به مزارع اصفهان میرفت و همراه با مردمان
محروم و رنج دیده به کار و تلاش روی زمینهای زراعتی میپرداخت . در طول
اقامت در نجف چنین ویژگی را ادامه داد در حالی که برایش این امکان وجود
داشت که از وجوه شرعی بتواند استفاده کند ولی برای حفظ استقلال و این که
ارتباطش با فعالیت های مزبور قطع نشود چنین روشی را انتخاب می کند او می
خواهد با چنین کارهایی هم خود را از تعلقات آزاد کند و هم در میان مردم
عادی باشد و به لحاظ روحی و جسمی با آنها همسان شود و حتی با افتخار می
گوید :
«در بحبوحه واقعه تنباکو که در اصفهان به سر میبردم و طلبهای
در سطح خارج و غالبا روزهای تعطیل برای تهیه معونه، یک هفته به کار عملگی
(کارگری) میرفتم . . . روزهایی که به کار کلوخ کوبی میرفتم، با کشاورزان
صحبت میکردم.....
ایشان هنگامی که برای شرکت در مجلس دوم وارد تهران
شدند ، دو منزل اجاره ای به وی پیشنهاد گردید که یکی از آنها یک تومان از
دیگری ارزان تر بود و شهید مدرس بدون آن که از ویژگی های آن دو خانه سؤال
کند منزل نازلتر را انتخاب کرد .
هیچ اموری از مسایل دنیوی نتوانست مدرس
را در راه هدف عالی خویش بازدارد . دلش به نور ایمان و معنویت روشن شده
بود و از این جهت مقاصد پست و لذایذ فناپذیر قادر نبود با ظلمت خود آن فروغ
معنوی را خاموش کند . پاکی، درستی و عدم آلودگیش موجب آن گردید تا آزادانه
در مسایل کشور و جهان اسلام موضع گیری کند، در برابر طاغوت ها و قدرتمندان
بایستد و از موضع حق و مصالح کشور و دیانت دفاع کند . امام خمینی پس از
وصف قدرت روحی و شجاعت مدرس افزوده اند:
مدرس) یک آدمی بود که نه به مقام اعتنا می کرد و نه به دارایی و امثال ذلک، هیچ اعتنا نمی کرد . نه مقامی او را جذبش می کرد .... )
مجلس از منظر شهید مدرس :
شهید
مدرس مجلس را بالاترین نهادی می دانست که می تواند در مصالح اجتماعی تصمیم
بگیرد و به نمایندگان این نکته را گوشزد می نمود و تاکید می کرد باید در
رای دادن به قوانین بسیار هوشیار و دقیق باشند زیرا با سرنوشت جامعه و کشور
ارتباط دارد و علاوه بر آن مجلس را درخصوص تصویب قوانین تشکیلات مهمی می
دانست .
نگاه عمیق و عملی شهید مدرس به مجلس، حاکی از جایگاه مجلس در
اندیشهی او دارد. او درعظمت مجلس گفته بود که ما بر هر کس قدرت داریم ، از
رضاخان هم هیچ ترس و واهمهای نداریم، ما قدرت داریم پادشاه را عوض کنیم.
رئیس الوزراء را بیاوریم، سؤال کنیم، استیضاح کنیم، عزل کنیم. برای مجلسی
که میتواند سلطنت را تغییر دهد، عوض کردن وزیر جنگ نباید مسألهای باشد
.... هیچ قوهای در مقابل ما که برای اصلاح مملکت میکوشیم نمیتواند عرض
اندام کند.
در تحلیل این واژگان برون آمده از لسان مدرس باید اذعان
نمود که در بیان ایشان ، مجلس روح و جان ملت است و نماینده ای که برآمده از
بطن جامعه است ، می بایست در حوزه های کلان مدیریتی کشور سخن براند ، ایده
بدهد و به این ترتیب ، مجلس جایگاه حساس و غیر قابل انکاری دارد .
از
نظر مدرس مجلس نهادی است که صلاحیت وضع قوانین و دخالت در تعیین مرجعیت
کلان و مرجعیتهای غیر کلان را در کار سیاستگذاری کشور داراست و فعالیتهای
مجلس، تنها در این چارچوب است که معنا پیدا میکند. مجلس از نگاه مدرس، از
عالی ترین مراجع قدرت در کشور محسوب می شود .
کلان نگری و جامعیت مدرس :
از
جمله ابعاد فکری که در اندیشه سیاسی شهید مدرس، کاربردی قابل تأمل دارد،
جامعیت در معنای اتحاد، انسجام و یگانگی است. به نظر شهید مدرس، ترقی و
تعالی هر قوم به این خواهد شد که جامع میان خودشان را نگهداری کنند و به
واسطهی ترقی آن جامع، ترقی کنند.
بحث از جامعیت یا عصبیت با کار
ویژهی تنظیم کنندگی اجتماعی، مدرس را به سوی مؤلفههای تقویتکنندهی این
جامعیت میکشاند. تقویت جامعیت به همبستگی بیشتر اجتماعی منجر میشود و
همبستگی بیشتر اجتماعی، کار تنظیم سیاستها را چه در عرصهی کلان و چه در
عرصهی غیر کلان، تسهیل مینماید. وجود یک جامعیت قدرتمند که از آبشخور
مؤلفههایی همچون اسلام گرایی و ایران گرایی سیراب میشود، نه تنها کار
دستیابی و پذیرش مرجعیتهای کلان و غیر کلان را در سیاستگذاری تسهیل
میکند، بلکه راهیابی مسائل گوناگون جامعه را نیز به تقویم سیاستگذاری
عمومی ، با سهولت بیشتری امکانپذیر میسازد، زیرا فقدان جامعیت در مراحل
پیش از در هم ریختن و فروپاشی یک سیستم ، به دلیل وجود تعارضها ، و
اختلافات میان گروههای موجود در یک کشور ، کار سیاستگذاری را با مشکلات
بسیار پیچیده روبرو میسازد.
آنچه از نحوه فعالیتهای آن بزرگوار فهمیده
می شود این است که نماینده مجلس در طول نمایندگی با همبستگی با سایر
نمایندگان و توجه به اولویتها ی کشور می تواند به کارآمدی مجلس کمک نماید و
حیات سیاسی قوه مقننه قبل از هر چیز به کلان نگری خود نمایندگان بر می
گردد ، اما مع الاسف برخی نمایندگان محترم بیشترین توجه و نظر خود را به
خواسته های حوزه های انتخابیه معطوف می دارند و یا وقت خود و مجلس را بیشتر
صرف مسائل حاشیه ای می کنند و لذا از پرداختن به امور مهم و کلان کشور که
به قانون و قانون گزاری بستگی دارد باز می مانند . از بیان آیات و روایات
بر می آید که موضوع مشورت در کارها ، شنیدن سخن دیگران و پذیرش کلام حق ،
توجه به اقشار محروم جامعه ، کمک به رشد عمومی و .... از اهمیت بالایی
برخوردار است و لذا نمایندگان عزیز می بایست به این قبیل امور بیشتر
بپردازند .
هیچ گاه کلامی از امام راحل ( ره ) که حاکی از توجه ایشان
به حال کوخ نشینان و پابرهنگان بود را از یاد نمی بریم و ایضا آن سخنی که
در یکی از مجالس بعد از ایشان ، نماینده ای با جسارت تمام در صحن علنی گفت
ما با امور معیشتی مردم کاری نداریم را از خاطر نمی بریم .
آری ، با
الگو گیری از آن شهید والا مقام مجلسی موفق است که ضمن در پیش گرفتن احکام
دین ، به تمام ابعاد جامعه توجه نماید و کلان نگری در وضع قانون را رعایت
نماید .
هم زبانی دین و سیاست :
در تاریخ علمای
شیعه شخصیت هایی که در برابر متجاوزین مبارزه می کردند کم نمی باشند اما
کسی را در میان آنها سراغ نداریم که تا زمان روی کارآمدن مدرس در زمینه
سازندگی و مدیریت سیاسی و اجتماعی از خود تجربه سازنده و ارزنده ای را بروز
دهد . آن بزرگوار در طول حیات سیاسی و نمایندگی خود ، همواره سعی می نمود
دیانت را عین سیاست و سیاست را عین دیانت بداند .
این دانشمند عزیز نشان
داد که یک روحانی لایق و آگاه می تواند هم در تبلیغ شریعت موفق باشد و هم
در مدیریت کلان کشور و با ارائه طرح ها و ایده ها ، حتی اعجاب دشمنان را بر
انگیزد.
او به این نیتجه رسید که برای مبارزه با استعمار و استبداد
نباید به مسجد و محراب و منبر کفایت کند، درس در حوزه کافی نیست، مبارزه در
خیابانها به آن شکل مؤثر نیست . باید مرکزی قانونی با پشتوانه ای شرعی و
حمایت مردمی باشد تا او آن را به صورت پایگاهی نو علیه ستم (در شکل
استعماری و استبدادی) درآورد و نیز ضمن این حرکت سیاسی به سازندگی هم فکر
کند و استقلال واقعی مردم را آن چنان تامین کند که نیازی به اجانب نداشته
باشند . مدرس با این تفکر به مجلس اقتدار داد و به آن حیات بخشید.
شهید
مدرس در وضع قوانین به مطابقت با احکام شریعت بسیار تاکید می نمود و هیچ
گاه اعتقاد نداشت که دین از سیاست جداست و حتی گاه در هنگام تصویب قوانین،
مدرس با کسانی درگیر بود که آگاهی هایی از معارف دینی داشتند اما در اسارت
افکار قدیمی بودند و نمی توانستند مقتضیات زمان و مصالح جامعه را درک کنند،
اینان موانع بزرگی در مقابلش بودند که با اندیشه های منجمد و تحجر فکری و
قدرتی که داشتند به وسیله عواملی اثر منفی خود را بر امور مهم می گذاشتند و
برخی مسایل حیاتی را خدشه دار می کردند . از دیدگاه مدرس احکام شریعت در
قالب قانون تدوین می شوند به نحوی که مصالح جامعه و شرایط زمانی در نظر
گرفته می شود . همچنین او موفق گردید در حد توان مصادیق احکام کلی اسلام را
بیابد و با در نظر گرفتن شیوه اجرای آنها در جهت تصویبشان تلاش کند .
رعایت موازین شرع از نکاتی بود که آیة الله مدرس سخت به آن پای بند بود و در عملکرد وی نیز چنین نکته ای قابل مشاهده است .
در
پایان این نکته جالب را مطرح می کند: «. . من و امثال من و بزرگتر از من
که مشروطه را تصدیق کردیم برای این بود که یک اختلافی از بین برداشته شود .
این معنی ندارد که دولت و ملت، سیاست و دیانت دو تا باشد . پیغمبر اکرم
(صلی الله علیه و آله) که مؤسس دیانت بود . رئیس سیاست بود . از آن وقت که
اختلاف پیدا شد ممالک اسلام رو به ضعف رفت . .
شهید مدرس به مبانی فقهی
قوانین توجه داشت ولی می خواست نمایندگانی را که اکثرا با این مباحث آشنا
نبودند، آشنایی دهد و براساس این مسئله موضع گیری های بسیار جالبی در مجلس
داشت و اصولا او به عنوان یک فقیه به نظام امامت معتقد بود و منتظر فرصتی
بود تا این نظر را به نحوی اعمال کند و به همین دلیل مبارزه را از درون
تشکیلات آغاز کرد تا حداقل از این طریق به عنوان یک اهرم کنترل نظام را از
انحراف مصون نگه دارد . در واقع او به این باور رسیده بود که در اسلام یک
حکومت مشروع داریم که دیانت و سیاست در آن یکی است و باید برای استقرار آن
کوشید . تفکر آن شهید این بود که اسلام برای اداره جامعه قوانین لازم را
دارد و باید مصادیق آنها را یافت و این اندیشه اش با آینده نگری، فکری
جامع، زمان نگر و رعایت مصالح مردم توام بود .
شهید مدرس به خوبی توانست
با شناخت دین و سیاست در جهت مصالح ملت ، یک هم زبانی را میان این دو
مفهوم ایجاد نماید و شرایط و بحرانها او را ناگزیر نمی کرد که دست از دین
بردارد و کمک به وضع قوانینی نماید که از احکام شریعت تهی باشد . امروز نیز
نمایندگان ملت باید بر این عقیده ثابت قدم باشند و در پیشبرد اهداف عالیه
نظام به تصویب قانون بپردازند و از همه مهمتر ، نهادهای فرهنگی را با
حمایتهای مالی و ... از طرق مختلف ، به ویژه تصویب بودجه لازم یاری نمایند .
صراحت کلام :
آیت
الله مدرس ، به جهت اینکه فردی متدین ، خداترس و لباس شریف روحانیت به تن
داشت ، در ایفای نقش نمایندگی مردم ، از صراحت کلام عجیبی برخوردار بود .
زمانی
که شهید مدرس عضو کمیسیون برنامه و بودجه شد ، دقت زیادی روی مسایل مالی
داشت و می گفت در لایحه بودجه ارسالی به مجلس در صورتی که یک دینار بده و
نپرس وجود داشته باشد و از محل خرچ آن مطلع نباشیم امکان ندارد تصویب کنیم،
او معتقد بود استقراض خارجی کار درستی نمی باشد و کشور باید خود را بدون
دست دراز کردن به سوی اجانب تامین کند، هر گونه انعقاد قرارداد با خارجی ها
را بدون تصویب مجلس غیر قانونی می دانست . به نمایندگان توصیه می نمود
عایدات و درآمدها را زیاد کنید و از بالارفتن هزینه ها احتراز نمائید .
در
جلسه ای از این که نمایندگان بدون تعمق ونگرش همه جانبه به تصویب قانونی
اقدام می کنند گلایه می نماید و می گوید: «خوب است در مطلب قانونی مداقه و
تامل شود برای این که جعل قانونی که می شود برای یک مملکتی می شود .» آنگاه
در اعتراض به تصویب سریع مصوبات آن هم بدون دقت در مواد آن می افزاید: «به
بعضی موضوعات اطلاع کامل نداشتن و در عرض پنج دقیقه هی برخاستن و نشستن
این طریق وضع قانون مملکت نیست باید اطرافش را تامل کرد و بی دلیل رای نداد
.»
این چنین تفکری بیانگر این است که شهید مدرس از چنان تامل و
بصیرتی برخوردار است که از بی توجهی نمایندگان در به تصویب رسانیدن قوانینی
که با حیات کشور و مردمانش ارتباط دارد نگران است . داشتن این گونه دغدغه
ها برای نمایندگان ملت ، دغدغه مهمی است ، چرا که ما مدعی داشتن مجلسی
هستیم که در کشوری اسلامی آن هم مزین به نام اسلام و اهل بیت است و لذا می
طلبد که مجلسیان تمرکز بیشتری روی لوایح تقدیمی داشته باشند و در تصویب
قوانینی که به مصالح کشور می انجامد ، مصر و پیشقدم باشند .
نتیجه گیری :
آنچه
از بررسی شخصیت شهید مدرس می توان در الگو گرفتن برای نمایندگان محترم
بیان نمود موارد زیادی است که به چند مورد آن اشاره می شود .
۱ – شناخت دشمنان دین و کشور به نحو احسن و تداوم در مبارزه با آنها
۲ – عدم وابستگی به هواهای نقسانی و بلوکهای شرق و غرب
۳ – بیان حق به منظور تعالی و رشد کشور اگرچه به مزاق عده ای خوش نیاید
۴ – تلاش همه جانبه در اسلامی کردن قوانین
۵ – داشتن صراحت لهجه و دارا بودن سلاح ایمان ، تقوا ، شجاعت و مصلحت اندیشی
۶ – همواره به یاد خدا بودن و مردم را مد نظر داشتن
۷ – توجه عمیق به رهنمود های ولایت و سر لوحه قرار دادن کلام ایشان
۸ – داشتن قوه فهم و بصیرت همه جانبه
۹ – پرهیز از تجمل گرایی و بی تفاوتی در همه امور کشور به خصوص وضع قوانین
۱۰ – تلاش در رونق بخشی به امور دینی و فرهنگی
منابع :
۱- امام خمینی ( ره ) صحیفه نور، ج ۱۶.
۲- بیانات رهبر معظم انقلاب در آذر ماه سال ۱۳۶۸
۳- ملک محمدی ، حمیدرضا ، بررسی اندیشههای شهید مدرس از نظر سیاستگذاری عمومی مرداد ۱۳۸۴
۴-گلی زواره ،: غلامرضا ، شهید مدرس در سنگر مجلس
۵-ترکمان ، محمد ، پنج دوره تقنینیه ، ج اول
۶-مدرس، تاریخ و سیاست، گروهی از نویسندگان
۷-موحد ، احمد ، مقاله ای در تبیین شخصیت شهید مدرس
۸-سایت سوره مهر
گرد آورنده : سید مهدی جوکار