امام حسین کیست؟
۱۳۹۲/۰۱/۰۵

                                                       بسم الله الرحمن الرحیم                  
پیش گفتار و مقدمه:
حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که حمد را سرآغاز کتابش و باعث زیاد شدن بخشش و فضلش و دلیل بر نعمت هایش و عظمتش قرار داده است.
و درود وسلام بی پایان بر شریف ترین بندگان و کامل ترین سفیران او حضرت محمد مصطفی(ص) و بر خاندان پاک او باد، به ویژه بر منتقم خون اباعبدالله الحسین(ع) حضرت حجت ابن الحسن ارواحنا فداه .
پیروزی بزرگ و سعادت همیشگی نصیب آن کسی است که نسبت به پیامبر(ص) و خاندان پاک او معرفت پیدا کند و این مطلب را حضرت نبی اکرم(ص) به صراحت فرموده است: «مَن مَنَّ الله علیه بمعرفةِ اهل بیتی و وِلایَتِهِم فَقَد جَمَعَ اللهُ الخیرَکلَّه»  . /بشاره المصطفی/۱۷۶(پس تمام خیر راخداوند درمعرفت اهل بیت پیامبر ولایت آن ها قرار داده است).
خداوند متعال معرفت این بزرگواران را ابتدا و انتهای اعمال قرار داده است. یعنی اعمال آدمی موقعی ارزش پیدا می کند که با اعتقاد به اهل بیت(ع) شروع شده و با آن به پایان برسد.پس  معرفت ملاک قبولی اعمال است .
زرعه به امام صادق(ع) عرض کرد: بعد از معرفت پروردگارم، کدام عمل از میان اعمال برتر و مهم تر است؟ حضرت فرمودند: هیچ عملی بعد از معرفت همپایة نماز نیست، و بعد از معرفت و نماز هیچ عملی به پایه زکات نمی رسد، و بعد از این¬ها هیچ کاری مانند روز گرفتن نیست، و بعد از این¬ها ارزش حج بیش از سایر اعمال است «وفاتِحَةُ ذلک کلُّه معرفَتُنا و خاتِمَتُهُ معرفَتُنا»
یعنی: ابتدای همة این اعمال معرفت ما و انتهای آن معرفت ما می باشد./امالی طولی/۶۹۴
توضیح آنکه معرفت از مسائل اعتقادی است و این گونه مسائل نسبت به اعمال عبادی به منزلة روح نسبت به کالبد است، نماز و زکات و عبادت های عملی دیگر فرع مسائل اعتقادی و اصولی است، به این جهت اگر اعتقادات انسان صحیح باشد نماز و همچنین سایر اعمال او صحیح است وگرنه ارزش نخواهد داشت.
همان گونه که توحید شرط صحت اعمال است اقرار به رسالت و اعتقاد به ولایت ائمه طاهرین(ع) نیز شرط صحیح بودن اعمال است. فرمایش امیرالمومنین علی(ع) شاهد این مطلب است که فرمود: أنَّ لِ «لااله الاالله» شروطاً، و اِنّی و ذُرّیَّتی مِن شُروطِ ها./شرح غرر الحکم۲/۴۱۵ ح ۳۴۷۹
همانا برکلمة توحید یعنی لااله الاالله شرایطی است و من و ذریّه من از آن شرایط هستیم. همچنانکه حضرت رضا(ع) در مسیر مسافرت خود به مرو، وارد نیشابور شدند و وقتی خواستند ازآن شهر خارج شوند راویان حدیث اطراف آن وجود مقدس اجتماع کرده و عرض کردند: ای پسر پیامبر خدا؛ می خواهید از این شهر خارج شوید و حدیثی نفرمودید که همگی از آن استفاده کنیم. آن حضرت فرمودند: از پدرم  موسی بن جعفر (ع) شنیدم و او از پدرش حضرت صادق (ع) و آن حضرت از پدرش امام باقر(ع) و آن حضرت از پدرش امام سجاد(ع) و آن حضرت از پدرش امام حسین(ع) و ایشان از امیرالمؤمنین(ع) شنید که فرمود: من از رسول خدا (ص) و آن حضرت از جبرئیل و او از محضر ربوبی (خداوند متعال) شنید که پروردگار یکتا فرموده است:
«لااله الا الله حِصنی فَمَن دَخَل حِصنی أََمِنَ مِن عَذابی»
کلمه توحیدِ« لااله الا الله » حصار محکم من است و هر کس در آن وارد شود از عذاب من در امان خواهد بود. و بعد از آن امام رضا(ع) فرمودند بِشروطِها و أنا مِن شُروطِها»  البته باشرائطش، و من از شرائط آن هستم. /التوحید ۲۵/۲۳
و این مطلب گویای آن است که همة امور الهی به سوی خاندان وحی (اهل بیت پیامبر) فرود آمده و از بیت آنان به آفریدگار می رسد، چنانچه در زیارت حضرت امام حسین(ع) آمده است: «إرادة الرّبّ فی مقادیرِ اُمورِه تَهبط إلیکم، و تَصدر من بُیوتِک.../بحارالانوار ج۱۰۱، ص ۱۵۳.
ترجمه اینکه: اراده  پروردگار در مقدرات امورش بسوی شما فرود می آید و از خانه¬های مبارک شما خارج (صادر) می¬گردد. و علت آن این است که قلوب این بزرگواران جایگاه مشیّت الهی است وقتی خداوند چیزی را بخواهد آنها می خواهند. و در احادیث بسیار فرموده اند: «مَن ماتَ و هولایعرف إمامَه ماتَ میِّته الجاهِلیَّه» هر کس بمیرد در حالی که امامش را نشناسد به مرگ روزگار جاهلیت مرده است.
 پس اگر دوست دارید زندگی شما همانند زندگی انبیاء و مردن شما شبیه شهدا باشد  ولایت اهل بیت (ع) را پذیرا بوده و در اعمال و رفتار خود از آنان پیروی کنید، تا آنچه را که دوست داری ببینید. چنانچه حضرت رسول اکرم(ص) به آن تصریح کرده و فرموده است:
«هر کس دوست دارد زندگی او شبیه زندگی انبیاء و مردنش همانند شهدا باشد و در بهشتی که خداوند مهربان آن را بنا نهاده است ساکن گردد باید ولایت حضرت علی(ع) و اولیای او را پذیرفته و به امامان بعد از آن اقتدا کند، آنها عترت من هستند و از طینت من آفریده شده اند. بار پروردگار را؛ فهم و علم مرا به آنها روزی کن. سپس فرمود: وای بر کسی که با آنها مخالفت کند. خداوندا آنها را از شفاعت من برخوردار مفرما./ الکافی، ج۱، ص ۲۸
حال بپردازیم به شخصیت حضرت اباعبدالله الحسین(ع):
تولد امام حسین(ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری قمری می باشد و در دامان پر مهر و محبت حضرت رسول اکرم(ص) تربیت و پرورش یافت. پدر بزرگوار آن حضرت، حضرت امام علی بن ابیطالب (ع) می باشد و مادر آن حضرت فاطمة زهرا(س) دختر حضرت محمد مصطفی (ص) می باشد.
دارای برترین و والاترین اصل و نسب خانوادگی می باشد و در جود و بخشش زبانزد عام و خاص بوده اند. در حدیثی آمده است که وقتی نیازمندی در مسجد ،از امام(ع) تقاضای کمک می کند آن حضرت به خانه می رود و از پشت در، آن مرد را به نیکوئی صدا می زند و پول را از لای در به آن فقیر می دهد در حالیکه فقط دست آنحضرت مشخص بود و به آن مرد فرمود پول را بگیر و به مشکلت رسیدگی کن و به وطنت برگرد. آن مرد از مسجد خارج شد، امام به جمع مؤمنین پیوست اصحاب علت اینکار را از آن حضرت پرسیدند: فرمود نخواستم آبروی مؤمن با این کمک از بین برود. امام(ع) آنقدر به شخصیت و آبروی مؤمن اهیمت می دادند که هرگز به خجالت وشرمندگی  مؤمن راضی نبودند. و به راستی چه درسی زیبائی به مسلمین  میدهد. در بعضی از کتابهای اخلاق نقل شده است که عصام بن مصطلق گفت: در مدینه معظّم وارد شدم حسین بن علی(ع) را دیدم، جمال زیبا و هیبتی داشت، و نیز حرکات و سکنات او مرا به تعجب وا داشت و حسد باعث شد که آن کینه ای که از پدرش  علی  (ع) داشتم ظاهر کنم، به او گفتم: پسر ابو تراب توئی؟ فرمود: بلی ، وقتی  جوابم را گفت آنچه توانستم به او و پدرش دشنام و ناسزا گفتم! امام حسین(ع) از روی عطوفت و مهربانی نگاهی به من کرد و فرمود: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم خُذِ العفوَ وَأمر بالعُرف وَ اَعرِض عَنِ الجاهِلین و إما یَنزَغنَّک مِنَ الشَّیطانِ نَزغٌ فَاستَعِذ ِباللِهِ اِنَّه سَمیعٌ علیم / اِنَّ الذین اتَّقَوا  اِذا مَسَّهم طائفٌ مِن الشَّیطان تَذَکَّروا فَاِذا هُم مُبصِرون و إخوانُهُم یَمُدُّونَهم فِی الغَیِّ ثُمَّ لایُقصَرون /اعراف ۲۰۲-۱۹۹.
ترجمه :از شیطان ملعون رانده شده به خدا پناه می برم. بنام خداوند بخشنده مهربان، عفو و بخشش را پیشه خود ساز و به خوبی و شکیبائی امرکن و از مردم نادان روی بگردان / و چنانچه شیطان خواست ترا وسوسه کند به خدا پناه ببر، همانا  او شنوا و دانا است/ اهل تقوا هنگامی که دچار خیالات و وسوسه های شیطانی می شوند خدا را به یاد می آورند فوراً به خود می آیند و آگاه می شوند/ و شیاطین برادران خود را در ضلالت و گمراهی می کشانند و سپس در گمراه کردن آنها هیچگونه کوتاهی نمی کنند.
و بعد از تلاوت این آیات به من فرمود:
قدری آهسته تر باش و آرامش خود را حفظ کن، من برای خودم و برای تو از خداوند آمرزش می طلبم، اگر کمکی خواسته باشی تو را کمک می کنیم، و اگر عطا و بخشش طلب کنی به تو می بخشیم، و اگر راهنمایی خواسته باشی تو را راهنمایی می نمائیم.
عصام گوید: من از گفته های زشت خود پشیمان شدم و امام (ع) چون آثار شرمندگی را در چهره ام مشاهده کرد فرمود:
«لا تَثریبَ عَلیکم الَیومَ یَغفِرُ اللهُ لَکم و هو اَرحمُ الرّاحِمین/سوره یوسف/۹۲»
ملامتی و سرزنشی بر شما نیست، خداوند شما را می آمرزد، و او از همه مهربان تر است. بعد به من فرمود: آیا از اهل شام هستی؟ عرض کردم: بلی
فرمود: «شنشة أعرفها من أخزم (ضرب المثل است و معمولاً در مورد کسی به کار می رود که از نظر بد خلقی به پدرانش شباهت دارد و مقصود امام(ع) این بود که ناسزاگویی به ما، عادت و خوی اهل شام است که  آن را معاویه رواج داده است).
سپس امام حسین(ع) فرمود: «حیّانا الله و ایّاک» خداوند ما و شما را باقی بدارد و زنده نگه دارد و بعد از آن فرمود: بدون اینکه خجالت بکشی اگر حاجتی داری از ما بخواه و اگر خواسته ات را گفتنی ما را برتر از گمان خود خواهی یافت.
عصام گوید: زمین با همة وسعت آن بر من تنگ شد و دوست داشتم شکافته شود و من به زمین فرو روم، دیگر از خجالت بیشتر نتوانستم بمانم، کم کم به کناری رفته و دور شدم، ولی روی زمین از او و پدرش نزد من کسی محبوبتر و دوست داشتنی تر نبود. سفینه البحار ج۲/۱۱۶- معالی السبطین ص ۶۰ /.
در معجزات و کرامات آن حضرت جناب مرحوم شیخ حسن بن سلیمان از علمای قرن هشتم در کتاب خود «مختصر البصائه» از امام باقر (ع) و آن حضرت از پدرش نقل کرده که فرمود:
جمعی از مردم بعد از امام حسن(ع) خدمت برادرش امام حسین(ع) رسیدند و عرض کردند: پدر شما معجزات و عجائبی به ما نشان می داد آیا شما هم از آن قبیل کارها می توانید انجام دهید؟
امام(ع) به آنها فرمود: آیا شما پدرم را می شناسید؟
عرض کردند: همگی ما او را می شناسیم.
امام(ع) پرده ای را که کنار اطاقی بود بالا زد و فرمود: در میان این اطاق نگاه کنیدآنها نگاه کردند و گفتند «هذا امیرالمومنین و نشهد أنّک خلیفة الله»
این شخص امیرالمومنین(علی) است و ما شهادت می دهیم که توخلیفه الله یعنی جانشین خدا و نمایندة او بر روی زمین هستی. /الخرائج۲/۸۱۱ ح ۲۰- مختصر البصائر ص ۱۱۰ /المحتضر ص ۱۴.
در کرامت امام حسین(ع) مطلبی در کتاب تحف العقول نقل شده که: مردی از انصار خدمت امام حسین (ع) رسید و خواست از آن حضرت حاجتی در خواست کند، امام(ع) به او فرمود: «ای برادر انصار؛ آبروی خود را از زشتی اظهار نیاز، حفظ کن، حاجت خود را در پاره ای کاغذ بنویس و آن را نزد من بیاور و اگر خدا بخواهد ترا خشنود خواهم کرد.
آن مرد نوشت ای ابا عبدالله: به فلانی پانصد دینار بدهکارم و او اصرار و پا فشاری در مطالبه آن دارد، از شما تقاضا دارم به او سفارش کنید به من مهلت دهد تا بتوانم به آسانی بپردازم. وقتی امام حسین(ع) نوشتة او را قرائت فرمود به منزل رفت و کیسه ای را که در آن هزار دینار بود برداشت و برای او آورد و فرمود: پانصد دینار آن را به طلبکار خود بده و بقیه¬اش را سرمایه کن تا تو را در مشکلات روزگار کمک کند و حاجت خود را جز به یکی از این سه نفری که بر می شمارم اظهار نکن: «إلی ذی دینٍ، أومروّهٍ، أوحسبٍ». یا متدین و دیندار باشد، یا جوانمرد و با فتوت باشد، و یا شرافت خانوادگی داشته باشد. /تحف العقول ۲۴۵/بحارالانوارج۷۸/ص ۱۱۸
در رفتار امام حسین (ع) نکته ها و درسهای بسیاری نهفته است. به راستی که چنین رفتاری تنها از معصومین (ع) به چنین زیبائی صادر می شود.
در کتاب التعازی مرحوم سید شریف محمد بن علی علوی نقل شده که امام حسن (ع) برادر خویش امام حسین(ع) را بسیار بزرگ می داشت و او را تعظیم می کرد گویا امام حسین(ع) از او بزرگتر است. ابن عباس سبب را از امام حسن(ع) می پرسد. امام حسن(ع) می فرماید او هبیتی همانند امیرالمومنین(ع) در نظر من دارد. /معانی السبطین ۵۹-سفینه البحارا/۶۱۳
در رسیدگی کردن امام(ع) به ایتام و تهی دستان روایت شده که روز عاشورا بعد شهادت آن بزرگوار بر پشت شریف آن حضرت اثری مشاهده کردند، از حضرت سجاد(ع) علت آن را پرسیدند فرمود:
این ائرانبان هائی است که بر پشت خود آذوقه به خانه های بیوه زنان و یتیمان و تهی دستان می برده است.
نکته ای که بسیار حائز اهمیت است و سبب  جهاد امام حسین (ع) شد این است که در زمان آن حضرت ،آنچنان فساد و بی دینی در حکومت و بالطیع در بین مسلمین رواج یافت که تنها قیام خونین می توانست غافلان را از آن خواب سنگین بیدار کند و این بود که حضرت حسین بن علی (ع) از همة آرزوها و هستی خویش می گذرد و پای در این عرصة جهاد می گذارد و به راستی که عقل سلیم و منطق انسان¬ها و جوان-های پاک و بیدار، این روش و تصمیم را قبول دارند و بر آن احسنت می گویند و اگر نبود قیام اباعبدالله الحسین(ع) به یقیین می توان ادعا کرد که امروز اثری از اسلام  باقی نمی ماند و اگر می ماند جزء اسم و رسمی دیگر، هیچ نبود. در تاریخ ، قیام های خونین بسیار و فراوان بودند اما تنها قیامی که در تاریخ بدرخشید، قیام حضرت حسین (ع) بود و علت آن را اخلاص و عمل به دستور الهی می توان نام برد.
فضیلت حبّ به امام حسین(ع)
در فضیلت حبّ عشق به سالار شهیدان روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شد که فرمود: «ألا و إن الحسین علیه السلام بابً من أبوابِ الجَنَّه، مَن عانَدَه  حرَّمَ اللّه علیه ریح الجَنَّه» آگاه باشید که همانا حسین (ع) دری از درهای بهشت است، کسی که با او دشمنی کند خداوند بوی بهشت را بر او حرام گرداند. /مأته منقبه ۲۲.
به راستی حضرت رسول اکرم(ص) چگونه با کلام زیبا و فصیح خویش رهپویان حقیقت و خداجو و آنانکه به دنبال سعادت دنیوی و اخروی خویش هستند را راهنمائی می کند. هدف از بعثت انبیائ جز این نبود و نیست، آنها آمدند تا دستان بندگان را در دستان رحمت  الهی گذارند و راه و روش رسیدن به سعادت را هم نشان داده اند. در حدیثی دیگر آمده است که وقتی جبرئیل امین خبر از شهادت حسین(ع)  میدهد در حالیکه حسین(ع) کودکی بیش نیست، پیغمبر (ص) با سوز دل می فرمود: «اللّهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَه وَ اقتُل مَن قَتَلَه و لاتمتِّعَه بما أمَلَه فی الدُّنیا و أصلِه حرّ نارک فی الآخره» خدایا آن کسی که حسین(ع) را خوار کند او را خوار گردان، و آن کس که او را بکشد هلاک گردان، و او را به آنچه آرزو در دنیا دارد بهره مند مساز، و در آخرت به آتش سوزنده¬ات گرفتار کن. /مقتل خوارزمی ۱/۱۶۲- مدینه المعاجز۳/۴۳۸
وقتی تاریخ را ورق می زنیم می بینیم که درخواست پیغمبر (ص) از خداوند متعال به اجابت رسید و احوال دنیوی قاتلان امام حسین(ع) با فلاکت و بیچارگی توأم بود و عذاب آخرت آنها نیز بدتر از آن خواهد بود. چرا که خداوند در قرآن کریم فرمود «فَمَنِ اهتَدی فَاِنَّما یَهتَدی لِنَفسِه و مَن ضَلَّ فَاِنَّما یَضِلُّ علیها /۱۰۸/یونس
هر کس هدایت یافت نفعش برای خود اوست و هر کس براه گمراهی شتافت زیانش برخود اوست.
 و چقدر کلام الهی زیبا و دلنشین است و آنانکه دارای طنیت پاک هستند می توانند از آن بهره  وافر ببرند و خداوند رحمان عاشقان حسین (ع) را هدایت می فرماید و دشمنان حسین(ع) را به خود واگذار می کند تا در جهل و گمراهی خویش غوطه ور بمانند!
در حدیثی آمده است که معاویة بن وهب می گوید، امام صادق (ع) به من فرمود: تو چقدر نزدیک هستی به آن قبر مطهر (حسین (ع)): چه چیزی  تو را از زیارت او مانع می شود؟ سپس فرمودای معاویه! این کار را هرگز ترک مکن. عرض کردم فدایت شوم، نمی دانستم زیارت امام حسین (ع) این مقدار اهمیت دارد. فرمود: ای معاویه؛ کسانی که برای زوّار امام حسین(ع) در آسمان دعا می کنند بیش از آنهائی هستند که در زمین دعا می کنند ،هیچگاه بخاطر ترسیدن از کسی زیارت را رها مکن، کسی که بخاطر ترس آن را ترک کند بعداً دچار حسرت و ندامتی می شود که آرزو می کند کاش همواره ملازم آن قبر شریف می بود.
آیا دوست نداری شخص تو در میان کسانی باشد که رسول خدا و امیرالمومین و فاطمه و ائمه (ع) برای آنها دعا می کنند؟
آیا دوست نداری فردای قیامت در میان کسانی باشی که بدون گناه وارد محشر می شوند؟
آیا دوست  نداری در میان کسانی باشی که فردای قیامت رسول خدا (ص) با آنها مصافحه می¬کند یعنی دست آنها را در میان دست خود می فشارد /ثواب الاعمال ص ۹۵- المستدرک ج۱۰/ص ۲۳۲
و کیست که مشتاق رسیدن به این همه فضائل نباشد؟!!
و در کتاب صحیح ترمذی که از علمای بزرگ  اهل تسنن است حدیثی زیبا از حضرت رسول اکرم(ص) نقل می¬کند که رسول خدا (ص) فرمودند!
حسینُ مِنّی و أنا مِن حسین، أَحبَّ اللهُ مَن أحَبَّ حُسینا، حسین سِبطٌ مِنَ الأسباط. /احمد در مسند/۴/۱۷۲- ابن مابه درسنن/۱/۶۴- صحیح ترمذی/۱۳/۱۹۵
ترجمه:  حسین از من است و من از حسینم، خدا دوست بدارد هر کس که حسین را دوست دارد، حسین سبطی از اسباط است.
در توضیح این رویات آمده است که سبط به معنای فرزند زاده و نوه است یعنی حسین(ع) نوه ای از نوه های من است، ولی از قاموس نقل شده که «سبط من الأسباط» را «امّة من الامم» معنا کرده است. بنابراین معنای سبط جماعت و قبیله است یعنی حسین(ع) از نظر بلندی مقام و مرتبه یا دارا بودن اجر و ثواب و پاداش و یا عظمت کاری که از او صادر شده در حکم یک امت است. و به راستی که چه زیبا تشریح کرده است. بهترین لسانی که می تواند امام(ع) را توصیف کند لسان خود امام(ع) و یا پیامبر(ص) است که ما در این مجال اندک به آن پرداخته ایم و جای بسی تعجب و تأسف است که گروهی از مسلمین (عامه) کرامات و فضائل ائمه(ع) خصوصاً حضرت حسین بن علی (ع) را انکار می کنند!! در حالیکه روایات متعددی ودر فضائل آن حضرت از پیامبر اعظم (ص) توسط علمای معتبرشان نقل و ضبط شده است و چه ساده انگاری است که آدمی سعادت اخروی را به تعصبّات بی جا و نا شایسته و غیر معقول از دست بدهد و خویشتن را به دست فنا  وهلاکت بسپارد!!
آیا زمان آن نرسیده است آدمی به خود بیاید و را ه سعادت خویش رابیابد؟!
چه زیبا در مدح آن امام معظلوم سروده اند.
تعالیت عن مدح فأبلغ خاطب                    بمدحک بین الناس أقصر قاصر
أذا طاف قوم فی المشاعر و الصفا             فقیرک رکنی طائفا و مشاعر
و أن ذخر الأقوام نسک عبادة                    فحبّک أوفی عدّتی و ذخائری
یعنی: تو برتر از مدح و ستایش و رسا ترین خطیب وقتی بخواهد در میان مردم از تو ستایش کند ناتوان ترین افراد است. هنگامی که گروهی در مشعر و صفا طواف می کنند، دور کن طائف و مشعر نیازمند تو و فقیر در گاه توأند. اگر مردم عبادت برای خود ذخیره و پس انداز می کنند، محبت و دوستی تو بهترین اندوخته و با ارزش ترین سرمایة من است.
و درود بی پایان برحضرت امام حسین(ع)وکسانی را که طریق هدایت وسعادت  را پیش می گیرند.                                                                                                     
منابع
۱.    بشاره المصطفی
۲.    امالی طوسی
۳.    شرح غرر الحکم
۴.    بحارالانوار
۵.    التوحید
۶.    الکافی
۷.    قرآن
۸.    سفینه البحار
۹.    الخرائج
۱۰.    مختصر البصائر
۱۱.    المحتضر
۱۲.    تحف العقول
۱۳.    سفینه البحار
۱۴.    معالی السبطین
۱۵.    مناقب ابن شهر اشوب
۱۶.    مأئه منقبه
۱۷.    مقتل خوارزمی
۱۸.    مدینه المعاجز
۱۹.    ثواب الاعمال
۲۰.    المستدرک
۲۱.    مسند احمد
۲۲.    سنن ا بن ماجد
۲۳.    صحیح ترمذی
________________________________________________________________
نویسنده :سیدمحمدحسینی