ششم ذی الحجة الحرام، سالروز شهادت حجاج بیت الله الحرام، لکه ننگی تا ابد در پرونده آل سعود
منبع : مرکز رسیدگی به امور مساجد
۱۳۹۲/۰۱/۰۵
ششم
ذیالحجة الحرام سال ۱۴۰۷ هجری قمری (۹ مرداد ۱۳۶۶ش) هزاران زائر ایرانی و
تعدادی از زائران دیگر کشورهای اسلامی در مکه معظمه و خانه أمن الهی، در
حال انجام فریضه الهی برائت از مشرکین، توسط مأموران دولت وهابی عربستان
سعودی مورد تهاجمی وحشیانه قرار گرفتند. برائت از مشرکین که جزء مراسم حج
تمتع می باشد و در آن مسلمانان از استکبار جهانی(آمریکا) و اسرائیل خون
آشام برائت جویی می کنند، برای دوست دار و هم پیمان آمریکا و اسرائیل خوش
آیند نبود. با حمله به زائران حرم امن الهی چه خوب حرمت این شهر را خائنین
حرمین شریفین پاس داشتند و عجب در ماه حرام(ذی الحجة) که خداوند خونریزی را
در آن حرام اعلام نمود. رعایت نمودند؛ البّته این طبیعی بود آنها از نسل
ابوسفیان می باشند و از دوست داران معاویه و یزید، همان کسانی که امام
شهیدمان(حضرت اباعبدالله الحسین و اهلبیت مکرّمش) را در ماه محرّم به شهادت
رساندند. این سند جنایت تا ابد لکّه ننگی بر پیشانی دولت سعودی ماند و
خواهد ماند و ما مسلمانان عالم نخواهیم گذاشت از یادها برود. و ان شاء الله
به زودی انتقام این جنایات را وجود امام زمان (عج)، آن منتقم حقیقی خواهند
گرفت. نوشتار حاضر بعد از بیان مفهوم و جایگاه برائت از مشرکین، اشاره¬ای
است به کشتار ددمنشانه حجاج حرم امن الهی، توسط آل سعود در ششم ذی الحجة
الحرام ۱۴۰۷ق/۹ مرداد ۱۳۶۶ش.
مفهوم شناسی برائت
اصل
واژه «برء» و «براء» و «تبرّی» به معنای کناره گیری و بیزاری از هر چیزی
است که مجاورت با آن مورد کراهت باشد. بنابراین گفته می شود:«بَرئْتُ مِنْ
المَرض؛ از بیماری بهبودی یافتم.» و «بَرئْتُ مِنْ فُلان؛ از دست فلانی
نجات یافتم.» و«تَبَرّأتُ أو أَبْرَأتُه مِنْ کذا و برِئْتُهُ؛ از فلان عمل
بیزاری جستم و یا فلانی را از آن عمل بریء ساختم.» و در مفرد گفته می شود:
«رجل بَریءٌ» و در جمع گفته می شود:«قومٌ بُرآءٌ» و یا «قوم بریئون» و
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «أَنَّ اللّهَ بریءٌ مِنْ
المُشرِکینَ و رسولُهُ»(۱)
در ترجمه های فارسی «برائت» به واژه
«بیزاری» تعبیر شده است و شاید این واژه به خاطر بُعد احساسی و عاطفی آن،
برای بیان معنا و مفهوم اصل برائت رسا و کافی نباشد.
برائت به معنای
دوری جستن و کناره گیری کردن و منزوی ساختنِ دشمن استواین درزمان صلح، به
منظور بازداشتن دشمن از سوء استفاده از روابط صلح آمیز، برضد اسلام و امّت
اسلامی، به شیوه ای مناسبوبا مقتضای زمان، انجام می گیرد.(۲)
و بالأخره
برائت از مشرکین، تعبیری است قرآنی به مفهوم بیزاری و اجتناب از مشرکین و
دشمنان مسلمانان و قطع پیوند با آنها. در قرآن گذشته از نکوهش و مذمّت شرک و
مشرکان، بر ضرورت گسستن پیوند از مشرکان و توصیه جدّی به مقابله با آنان
در آیات مختلف(۳) تصریح شده و آیاتی در برائت انبیا از مشرکان و اعلام
بیزاری آنها از شرک در سوره های(۴) متعدد آمده است.
برائت به این
معنا، با معنای لغوی آن بی تناسب نیست و در واقع، مفهوم برائت، از بیزاری
که یک امر قلبی و عاطفی باشد، فراتر رفته و مستلزم کناره گیری، منزوی ساختن
و طرد عمل مشرکان و توطئه گران است و همانگونه که مفسران گفته اند: به
معنای رفع امان و سلب مصونیت و عدم تعهد در برابر مشرکان و حتی جنگ با آنان
می باشد، چه، آنان آغازگر توطئه بوده و نقض عهد کرده و مهلت و مدت
پیمانشان به پایان رسیده است.
به گواهی قرآن کریم، برائت از مشرکان در
امتهای گذشته نیز بوده و پیامبران آن امتها اعلام برائت نموده اند، که
نمونه بارز اعلام برائت از مشرکان در امتهای پیشین، طبق فرموده قرآن کریم،
آنجا است که می فرماید: «قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی
إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ
مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ کَفَرْنَا بِکُمْ
...»((ممتحنه: آیه ۴)
بر این اساس، حضرت ابراهیم(ع) و یارانش، قاطعانه برائت خود را از مشرکان و بتهای آنها اعلام داشتند.(۵)
گرچه
اعلام برائت از مشرکان، در امتهای گذشته بوده است، ولی با ظهور اسلام و
بعثت پیامبر، این امر در دین اسلام به اوج خود رسید؛ به طوری که اعلان
عمومی «برائت از مشرکین» و احکام الحاقی آن، در تاریخ اسلام برای نخستین
بار، پس از نقض عهد مشرکینی بود که پس از فتح مکه سال هشتم هجری با پیامبر
اسلام پیمان عدم تهاجم و دشمنی بسته بودند.
در ابلاغ «برائت از
مشرکین»، امام علی(ع)، در بعد از ظهر دهم ذیحجه در منا، با شمشیر برهنه، به
خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سوره برائت، چهار حکم الحاقی رسول
خدا را ابلاغ کرد.(۶)
به هر حال، اعلام برائت از مشرکان یکی از وقایع
مهم تاریخ عصر رسالت، در اواخر عمر پیامبر(ص) بود که بدین وسیله دولت
اسلامی تثبیت شد و دعوت جهانی اسلام نیز آغاز گردید و پیامها و پیکهای آن
حضرت(ص) به سران دول و ملل گسیل شدند. پس، بدین ترتیب در دوره پس از اسلام،
بنیانگذار اعلام برائت از مشرکین شخص رسول اکرم(ص)است.
آری! پیامبر(ص)
با این عمل خود، راهی را به مسلمانان نشان دادند تا استقلال و حریّت خود
را حفظ کنند و سلطه کافران را بر خود نفی کنند، همانگونه که قرآن کریم نفی
کرده است:«لَنْ یَجْعَلَ اللهَ لِلْکافِرِین عَلَی الْمُؤْمِنِین
سَبِیلاً»(نساء: آیه ۱۴۱)
نکته درخورتوجه این که: از آنجایی که نخستین
اعلام برائت توسط پیامبر(ص) نسبت به مشرکان، در ایّام حج انجام گرفت و از
آنجایی که سنت و سیره نبوی جاوید است؛ ازاین رو این سنت نبوی در ایّام حج
به اجرا درمی آید؛ گرچه اعلام برائت از مشرکین مقطعی و موسمی نبوده و نیست؛
بلکه هر مسلمانی باید همواره در سراسر حیات خویش از مشرکان برائت جوید و
تنفّر خویش را نسبت به آنان اظهار کند. براین اساس، اعلام برائت از مشرکان،
جزء لاینفک توحید است. توحید، به عنوان اولین اصل و پایه در مکتب انبیای
الهی، مرکب از دو جزء، «نفی غیر خدا» و «اثبات خدای سبحان» می باشد. (مفاد
کریمه لا اله الاّ الله) . . . حقیقت آن است که این جوهره یکسانی در مکتب
همه پیامبران داشته است، چیزی جز «ابراز محبت و ارادت» به حق تعالی و جبهه
حق و «اعلانبغض و انزجار و برائت » از باطل و دشمنان حق نیست . کلمات
پیشوایان دینی ما مملو از این واقعیت است که سنت اعلان برائت از مشرکان
همچنان که تاریخچه ای به درازای عمر ادیان توحیدی دارد، یکی از ارکان
«توحید و یکتاپرستی» است.(۷)
با توجه مطالب یادشده، خاستگاه اصلی
مسلمانان در اعلام برائت از مشرکان، همان «اصل تولّی و تبرّی» است. امام
خمینی(ره) اعلام برائت از مشرکان را از «ارکان توحیدی» دانسته و می
فرمایند: «مگر تحقّق دیانت، جز اعلام محبت و وفاداری نسبت به حق و اظهار
خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا که خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل
نفرت از مشرکین و منافقین میسّر شود و کدام خانه ای سزاوارتر از کعبه و
خانه امن و طهارت و ناس که در آن هرچه تجاوز و ستم و استثمار و بردگی و یا
دون صفتی و نامردمی است عملاً و قولاً پشت شود و در تجدید میثاق «اَلَسْتُ
بِرَبِّکُمْ» بت الهه ها و اربابان متفرقون شکسته شود و خاطره مهم ترین و
بزرگترین حرکت سیاسی پیامبر در«وَأَذَانٌ مِنْ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَی
النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الاَْکْبَرِ» زنده بماند و تکرار شود؛ چرا که سنت
پیامبر و اعلان برائت کهنه شدنی نیست.(۸)
نگاهی به پرونده سیاه آل سعود در جنایات ششم ذی الحجه سال ۶۶ش
زائران
کوی دوست، مراسم برائت از مشرکین را همه ساله با الهام از تعالیم اسلام و
قرآن برگزار میکنند و در آن، ضمن دعوت مسلمانان به اتّحاد، بیزاری از
دشمنان اسلام، به ویژه آمریکا و رژیم نامشروع غاصب صهیونیستی اعلام
میدارند.
روز ششم ذیالحجه سال ۱۴۰۷ق نیز حاجیان ایرانی بههمراه برخی
از حجاج سایر کشورها که به صف ایرانیان پیوسته بودند، راهپیمایی عظیم برائت
از مشرکین را در مکه معظمه آغاز کردند.
حجاج بیتالله الحرام در این
راهپیمایی باشکوه ضمن اظهار تنفر از آمریکا و اسرائیل، از همه کافران و
مشرکان اعلام برائت نموده، مسلمانان سراسر جهان اسلام را به اتحاد و
یکپارچگی جهت مبارزه بیامان با سلطه قدرتهای شیطانی، در رأس آنان شیطان
بزرگ آمریکای جنایتکار دعوت نمودند. گویی در و دیوار شهر مکه و ملائکه
آسمان، همصدا با حجاج شعار میدادند. عرب و عجم، مبهوت و مسحور این طنین
الهی شده بودند. راهپیمایان، پس از استماع پیام تاریخی رهبر انقلاب اسلامی
حضرت امام خمینی (ره)، با شعار الله اکبر، لا اله الا الله و مرگ بر آمریکا
برای ادای نماز مغرب روانه حرم شدند.
پس از طی مسافتی، درحالیکه مقابل
جمعیت عظیم راهپیمایان، زنان و گروهی از جانبازان در حرکت بودند، ناگهان
ستونهایی از نظامیان آلسعود نمایان شد. آنان لحظهای بعد، به طرف صفوف
حمله کردند و با باطوم بر سر و روی زائران بیگناه کوبیدند. این گروه از یک
سو و گروه دیگری نیز از بالای پلهها و ساختمانها، سنگ و آجر و آهن و
شیشه و بلوک سیمانی بر سر و روی مردم میریختند.
نیروهای امنیتی سعودی
با چماق و چوبدستی وارد صفوف راهپیمایان شده و با خشونت تمام شروع به ضرب و
شتم افراد می نمودند و چنان با شرارت این کار را انجام می دادند که گویی
خشم و کینه در سینه تلنبار شده شان را حال فرو می نشانند.
پس از آن،
شلیک گازهای سمی و خفهکننده آغاز شد و بهدنبال آن رگبار گلولهها به قصد
کشتن راهپیمایان برائت از مشرکین به سوی آنان سرازیر گردید و پیکرهای پاک
آسمانی زائرانی که تنها جرمشان اعلام برائت و بیزاری از آمریکا، اسرائیل و
ایادی ناپاک آنها بود، در خاک و خون غلتیدند. چادرها از سر زنان افتاد،
افراد زیادی به زیر دست و پا له شدند و عدهای به وسیله گازهای خفهکننده و
رگبار گلولهها به شهادت رسیدند.
این جنایتکاران بی رحم، حتّی به
آمبولانسهای حامل مجروحان نیز یورش میبردند و مانع از جمعآوری آنان
میشدند. این جنایت در جمعه خونین مکه به قدری فجیع و شنیع بود که برای
مرتکبان و بانیان آن جز لکههای ننگ ابدی در صفحات تاریخ و فضاحت و رسوایی
نزد ملتها، اثری باقی نگذاشت.
در این واقعه غم انگیز حدود ۴۰۰ نفر از
حجاج ایرانی، لبنانی، فلسطینی، پاکستانی، عراقی و دیگر کشورها به شهادت
رسیدند و حدود ۵۰۰۰ نفر مجروح و عده ای بیگناه نیز دستگیر شدند. آنها در
نهایت مظلومیت به اتهام این که تکبیر گویان، برائت از مشرکین را اعلام می
کردند، به خاک و خون کشیده شدند و مهمتر از این، حرمت حرم امن الهی در روز
جمعه در ایام مبارک حج و در ماه حرام شکسته شد.
سعودی ها به سرعت، آثار
جنایات خود را پاکسازی نموده و شروع به جنگ تبلیغاتی نمودند. عده ای از
حکّام سرسپرده عرب به سرعت و قبل از این که خون شهدا از خیابانها شسته شود،
تبریکات و پیامهای حمایت خود را از آل سعود مخابره کردند. افرادی مثل:
حسنی مبارک مصری، حسن مراکشی، حسین اردنی و صدام حسین و حتّی رژیم
صهیونیستی قبل از این که تمامی ماجرا را بشنوند، ایران را محکوم کردند!!!
جهانیان
در حالی که از این حرمت شکنی و نقض قداست حرم الهی که در سابقه ننگین آل
سعود بارها تکرار شده است، بهت زده بود، تظاهراتهای اعتراض آمیزی را در
نقاط مختلف از جمله پاکستان، ایران، فلسطین، مالزی، لندن، استکهلم، اوتاوا و
... برگزار کرد.(۹)
جمهوری اسلامی ایران نیز سریعاً روابط دیپلماتیک
خود را با عربستان قطع نمود، در حالی که آثار خشم امام خمینی(ره) از این
جسارت و اندوه عمیق ایشان از این که مصالح امت اسلامی و شرایط جهان اسلام
مانع از اقدام عملی می شد، تا روزهای آخر عمر امام درکلام و پیامش آشکار
بود.(۱۰)
فرازهایی از بزرگ معمار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی درباره هتک حرمت حرم امن الهی جنایات آل سعود
«جنایت
تاریخی شکستن احترام حرم امن الهی که دل مسلمانان متعهد جهان را آتش زد،
چیزی نیست که تا ابد بشود آن را فراموش کرد یا ساکت بود... ».(۱۱)
همچنین
حضرت امام بارها در پیام خود این جنایت دشمنان اسلام را که به وسیله عمال
سعودی آنها اجرا شده بود، تقبیح کردند و بر هوشیاری جهان اسلام در قبال این
فاجعه و امثال آن تأکید کرده و فرمودند:
«کشتار زائران خانه خدا، توطئه ای برای حفظ سیاست های استکبار و جلوگیری از نفوذ اسلام ناب محمدی است ...»(۱۲)
حضرت
امام همچنین این حرکت مذبوحانه عمال سعودی را بهترین یاری و کمک برای نشان
دادن مظلومیت ملت ایران و بهترین دلیل برای بی لیاقتی آل سعود جهت تصدی
امور کعبه و حج دانسته و در پیامی که در تاریخ ۱۲ مرداد سال ۱۳۶۶ مصادف با ۷
ذیحجه سال ۱۴۰۷ هجری قمری خطاب به نماینده خود و سرپرست حجاج ایرانی صادر
کرد، چنین فرمود:
«آنها به دست خود اسباب افتضاح و رسوایی خود را فراهم
نمودند ... ما اگر می خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کعبه داران کنونی
لیاقت میزبانی سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تأمین آمریکا و
اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنها کاری از دستشان بر نمی آید، بدین
خوبی نمی توانستیم بیان کنیم ... و به این اندازه که کارگزاران بی اراده
حاکمیت سعودی در این قساوت و بی رحمی عمل کردند، موفق نمی شدیم»
حضرت
امام (ره ) همچنین با تأکید بر شعار برائت و لزوم احیاء آن برای تحقق حج
ابراهیمی این رکن رکین حج را با اهمیت دانسته و حج بی برائت را اصلاً حج
نمی داند و در پیامی که به مناسبت اولین سالروز کشتار حجاج در ۲۹ تیر
سال۱۳۶۷ صادر نمودند، فرمودند:
«حج تنها حرکات و اعمال و لفظها نیست. حج
کانون معارف الهی است که از آن محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای
زندگی باید جستجو کرد ... حج عرصه نمایش و آیینه سنجش استعدادها و توان
مادی و معنوی مسلمانان است ... مسلّم حج بی روح و بی تحرک و قیام، حج بی
برائت، حج بی وحدت و حجی که از آن هدم کفر و شرک برنیاید، حج نیست»
ایشان
همچنین برائت را دارای آثار سیاسی برای جهان اسلام دانسته و حماسه مردم
فلسطین را تحقق شعار برائت میداند و در بخش دیگری از پیام خود در این
رابطه می فرماید: « ... و این تحقق همان شعار برائت است که ملت فلسطین در
تظاهرات حج دوشادوش خواهران و برادران ایرانی خود فریاد رسای آزادی قدس را
سر داده اند ... .»(۱۳)
آیا با لبیک گویان حرم أمن الهی: «لَبَّیْکَ
اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ إِنَّ
الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْک»،
باید این گونه برخورد می شد؟؟؟!!!!
باید گفت: «بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» و... وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ.
برای شادی روح همه شهدای این واقعه خونین، فاتحه و صلوات
پی نوشتها:
۱. توبه، آیه ۳، مفردات راغب اصفهانی، ذیل واژه «برء».
۲. عباسعلی عمید زنجانی، در راه برپایی حج ابراهیمی، ص۱۰۴.
۳. نساء: ۴۸ و ۱۱۶؛ انعام: ۷۹ و ۱۰۶؛ یونس: ۱۰۵؛ حجر: ۹۴؛ قصص: ۸۷؛ روم: ۳۱؛ فصلت: ۶۰؛ توبه: ۵ و ۳۶؛ بینه: ۶؛ احزاب: ۷۳؛ فتح: ۶ .
۴. انعام: ۱۹ و ۷۸؛ توبه: ۳ و ۱۱۴؛ هود: ۳۵ و ۵۴؛ یونس: ۴۱؛ شعراء: ۲۷۶؛ زخرف: ۲۶؛ ( دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۳۶۶ـ۳۶۵).
۵. دانشنامه جهان اسلام، ج۲، ص۶۲۷.
۶. همان.
۷. مجله میقات حج، شماره ۲۵، صص ۳۸ـ۳۰.
۸. صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۱۱.
۹. میردامادی، سید حسن؛ آن سوی حج خونین، تهران، مرکز تحقیقات و نشر حج، ۱۳۶۷، اول، صص ۴۰-۱۲.
۱۰. انصاری، حمید؛ حدیث بیداری، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۴، سوم، صص ۱۶۵-۱۶۰.
۱۱.
خمینی، روح الله؛ صحیفه نور(مجموعه سخنرانیها و پیامهای حضرت امام خمینی)،
ج۲۰، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۲، صص ۳۵۴-۳۴۹.
۱۲. همان، صص ۳۵۴-۳۴۹.
۱۳. سعادتمند، رسول، حج ابراهیمی در پیامهای امام خمینی، قم، تسنیم، ۱۳۸۵، اول، صص ۱۷۵-۱۶۹.