شهید موحدی قمی؛ افشاگر ماهیت رژیم پهلوی در سنگر مساجد
منبع : خبرگزاری شبستان
۱۳۹۲/۰۱/۰۵
در
زمان خفقان طاغوتى که کسى جرأت گفتن نام مقدس حضرت امام(ره) را نداشت،
شهید موحدی قمی در جلسات مساجد از امام خمینی(ره) سخن می گفت و هرجا براى
منبر دعوت مىشد ماهیت رژیم پهلوی را افشا می کرد.
شهادت روحانیون و
ائمه جماعات در سنگرهاى مقدس جهاد و دفاع از دین و در محراب گسترده و
نورانى جبهههاى حق، خواندن نماز عشق با وضوى خون است و رداى سرخ ائمه
جماعات شهید، عَلَمى است که نشان از عاشوراى مجدد تاریخ امروز ما دارد.
آنان صداقت و حقانیت رهبرى دینى را با اهداى خون پاک خویش به ثبت رساندند و
در کربلاهاى ایران، با تکبیر عشق و ایمان در محراب عشق و حقیقت قیام
نمودند و با آغوش باز، شهادت را پذیرا شدند. آرى شهیدان سرفرازى همچون آیات
و حجج اسلام سعیدى، شاهآبادى، نواب صفوى،موحدی قمی، مفتح و همرزمان به
خون غلتیده ایشان با قلبى مالامال از معرفت ناب، نماز عشق را با سلام شهادت
به پایان بردند و تا کوى دوست پرکشیدند.
شهید حجتالاسلام حاج محمدرضا
موحدى قمى در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۹ در شهر مقدس قم پا به عرصه گیتى نهاد.
وى از نوادگان آیهاللّه شیخ ابوالقاسم کبیر قمى قدسسره از فقها و
استادان اخلاق در شهر مقدس قم بود. ایشان پس از گذراندن دوران ابتدایى
تحصیل، درسیزده سالگى وارد حوزه علمیه قم گردید و پس از گذراندن دوره
مقدماتى حوزه از جمله دروس ادبیات عرب (جامع المقدمات، سیوطى، مغنى و جز
آن)، فلسفه و کلام (منظومه ملاهادى سبزوارى، اسفار اربعه، باب حادى عشر و
غیره)، از محضر استادانى چون حضرات آیات فاضل لنکرانى، مکارم شیرازى، محمدى
گیلانى، مشکینى، جوادى آملى استفاده کرد، همچنین از درس خارج حضرت
امام(ره) در نجف اشرف بهره برد. وى از محضر مقام معظم رهبرى نیز کسب فیض
کرد و با تدوین رسالهاى در باب رضاع، سطح چهار حوزه و درجه دکترى را به
اتمام رساند، با این حال ایشان همواره خود را تشنه و شیفته علم و معرفت
مىدانست.
پیش از پیروزى انقلاب به فعالیتهاى سیاسى ـ اجتماعى پرداخت.
یکى از دوستان شهید در این باره مىگوید:«در زمان خفقان طاغوتى که کسى جرأت
گفتن نام مقدس حضرت امام(ره) را نداشت، ایشان در قم فریاد مىزد و در
جلسات از امام بحث مىکرد و هرجا براى منبر دعوت مىشد، استقبال مى کرد.
در قم کسى که طلاب علوم دینى را در مدرسههاى فیضیه و حقانى بسیج مىکرد،
ایشان بود... پس از اهانتى که رژیم ستمشاهى در روزنامه اطلاعات به ساحت
مقدس امام راحل(ره)، همه دوستان جمع شدند که براى جوابگویى کارى بکنیم و
مقرر شد بالاى منبر افشاگرى نماییم که شهید موحدى قمى پیشقدم شد و اعلام
آمادگى کرد».
در سال ۱۳۵۴ پس از شهادت برادرش «محمد على موحدى» که در
جریان انفجار سینماى طاغوتى قم، به دست رژیم دستگیر، شکنجه و شهید شده بود،
تصميم به برگزارى مراسمى جهت بزرگداشت ایشان گرفت، ولى این مراسم با حضور
عوامل رژیم ناتمام ماند.
همچنین پخش اعلامیهها و نوارهاى سخنرانى امام
امت و ساماندهى بعضى حرکتها «از جمله برگزارى مراسم سالگرد شهداى قم در
سالهاى ۵۶ و ۵۷» از دیگر فعالیتهاى انقلابى شهید به شمار مىآید که
چندینبار به دست عوامل رژیم دستگیر و روانه زندان گردید و آخرین بار منجر
به صدور حکم حبس ابد گردید و این حکم به دو سال تقلیل یافت که با پیروزى
انقلاب اسلامى، ایشان نیز از زندان آزاد گردید.
فعالیتهاى شهید پس از پیروزى انقلاب
پس
از پیروزى انقلاب اسلامى، شهید موحدى نیز همپاى سایر خدمتگزاران نظام،
تلاشهاى سخت و بىوقفهاش را براى تثبیت نظام اسلامى آغاز نمود.
نماینده
ستاد عملیاتى قم در ازنا (سال ۱۳۵۸)، تشکیل سپاه پاسداران الیگودرز،
نماینده امام قدس سره و امام جمعه شهر اسلامآباد غرب (سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۵)،
حاکم شرع دادگاه انقلاب ارتش در منطقه عملیاتى غرب کشور، حاکم شرع شعبه
هفده محاکم عمومى (جرائم پاسداران) باختران و تشکیل حزب جمهورى اسلامى در
استان باختران، از جمله مسئولیّتها و خدمات شهید در سالهاى آغازین انقلاب
اسلامى به شمار مىرود.
فعالیتهاى شهید در جبهه و جنگ
ایشان
در طول دوران جنگ تحمیلى با توجه به نزدیکى محل خدمت به مناطق عملیاتى
همواره براى پشتیبانى جبهه و دادن روحیه نشاط و تقویت ایمان و توکل
رزمندگان اسلام، در آن منطقه تلاش مىنمود.
همچنین خود شهید هم به دفعات در جبهه حضور مىیافت که در این زمینه ایشان چنین مىنویسد:
«به
مدت چهار ماه در فاو و هورالهویزه و پادگان انرژى اتمى کنار آبادان هرکدام
یک ماه و بعضاً چهل روز حضور داشتم و هر ساله چند مرتبه و هر بار دو هفته
به مناطق جنگى جهت دیدار و اعطاى هدایاى مردمى حضور مىیافتم».
فعالیتهاى دینى و علمى شهید
از
دیگر اقدامات شهید مىتوان به نقش مهم ایشان در فعال ساختن حوزه علمیه شهر
اسلامآباد غرب و جذب جوانان مستعد و پرشور آن منطقه براى کسب فیض از علوم
و معارف دینى اشاره نمود.
علاوه براین، باید به حرکت ایشان در جهت
پیوند حوزه و دانشگاه و بیان معارف اسلام، اخلاق و تبیین ماهیت و تاریخ
انقلاب براى جوانان ایران اسلامى اشاره کرد.
تدریس در دانشکدههاى حقوق و
علوم سیاسى دانشگاه تهران، هنرهاى زیبا، بهداشت، علوم ادارى و مدیریت
بازرگانى، علامه طباطبایى (مرکز آموزش اسلامآباد غرب)، شهید بهشتى،
واحدهاى گوناگون دانشگاه آزاد اسلامى، دانشگاه دافوس ارتش و غیره از آن
جمله است.
فعالیتهاى شهید در سنگر مسجد
بخش دیگرى
از فعالیتهاى شهید اختصاص به حضور در سنگر مسجد داشت، از آن میان مىتوان
به حضور ایشان در مسجد شیشه واقع در خیابان شیخ هادى تهران اشاره کرد، که
از سال ۱۳۷۱ تا زمان شهادت به عنوان امام جماعت در آنجا حضور داشت.
احیاى
کتابخانه و فعالیتهاى مسجد براى جوانان محل، برگزارى جلسات سخنرانى،
کلاسهاى تابستانى و اقدام جهت بازسازى و مرمت مسجد از فعالیتهاى شاخص
ایشان در مسجد است.
مهمترین ویژگى روحى و اخلاقى شهید
گشادهرویى
و روحیه خستگىناپذیرى ایشان در راه خدمت به مردم و نظام، از ویژگىهاى
بارز ایشان بود. وى همواره افتخار خود را خدمت در این راه و همچنین تبعیت
از راه و رهنمودهاى حضرت امام راحل قدس سره و مقام معظم رهبرى حضرت
آیةاللَّه خامنهاى مىدانست و بارها براین نکته تأکید داشت که: «من خودم
را وقف این نظام و مردم نمودهام» و به حق نیز تا پایان عمر پر برکتش، در
این راه لحظهاى فروگذارى ننمود.
شهادت
در سحرگاه
روز ۸ شهریور ۱۳۶۰ در یک اقدام تروریستى، وى به همراه محافظ خود- شهید
ابوالقاسم امیدى- هدف رگبار مسلسل منافقین کوردل قرار گرفت که محافظ وى
شهید و خود نیز از ناحیه گردن، فک و بازو مجروح شد و با کمک مردم به
بیمارستان منتقل مىگردید.
در یک عمل جراحى حساس گلوله از کنار عصب گردن
ایشان خارج مىشد، لکن آثار جراحت همواره باقى ماند تا اینکه در بهمن ماه
سال ۱۳۷۵ پس از یک ماه تلاش بىوقفه و فوقالعاده، در ماه مبارک رمضان آن
سال و در روز عید فطر، پس از اقامه نماز عید در مسجد شیشه و دیدار مقام
معظم رهبرى و در راه مراجعت به منزل دچار عارضه مغزى گردید.
پزشکان
عوارض ناشى از مجروحیت ترور را در حادثه دخیل تشخیص دادند و پس از بیست روز
که در حالت کما بسر برد، اذن پرواز یافت و پس از عمرى مجاهدت علمى و عملى
در راه خداوند متعال، به آرزوى شیرین و محبوبش رسید و پیکر شریفش در
قبرستان شیخان قم در جوار بارگاه ملکوتى حضرت فاطمهى معصومه علیها السلام
آرام گرفت.
«روحش شاد و یادش گرامى باد»