چهل چهلچراغ از حضرت جوادالأئمه(ع)
۱۳۹۱/۱۲/۲۷

در منابع اهل‏سنّت و شیعه، از امام جواد(ع) حدود ۴۳۴ گوهر(۱) ماندگار در زمینه‏هاى مختلف فقهى، اخلاقى و اجتماعى به دست ما رسیده است. شایسته است که در اینجا چهل حدیث برگزیده را به شیفتگان مکتب پر آن امام همام تقدیم داریم؛ امید است این کلمات نورانى مشعلهاى فروزانى باشند در دهکده ظلمانى جهان امروز، و چراغ‏هایى در کوره راه‏هاى دشوار زندگى. 
۱. «أَلثِّقَةُ بِاللّهِ ثَمَنٌ لِکُلِّ غال وَ سُلَّمٌ إِلى کُلِّ عال؛ اعتماد به خداوند، بهاى هر چیز گرانبها و نردبان هر امر بلند مرتبه‏اى است.»(۲) 
۲. «أَلْمُؤْمِنُ یَحْتاجُ إِلى تَوْفیق مِنَ اللّهِ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ؛ مؤمن نیاز دارد به توفیقى از جانب خدا، و به پندگویى از سوى خودش، و به پذیرش از کسى که او را نصیحت کند.»(۳) 
۳. «عزّ المؤمن غناه عن النّاس؛ عزّت مؤمن در بى‏نیازى او از مردم است.»(۴) 
۴. «اَلقَصْدُ اِلى اللّهِ تَعالى بالقُلُوبِ اَبلَغُ مِن تعابِ الجَوارِحِ بِالاَعمالِ؛ آهنگ خدا را در دل داشتن، رساتر است از آن که اعضاء بدن را با انجام اعمال به رنج و زحمت اندازیم.»(۵)
۵. «أَلْعُلَماءُ غُرَباءُ لِکَثْرَةِ الْجُهّالِ بینهم؛ عالمان، به سببِ زیادى جاهلان، غریبند.»(۶)
۶. «لَوسَکَتَ الجاهلُ مَااخْتَلَفَ النَّاس؛ اگر نادان سکوت کند، اختلافى در بین مردم ایجاد نمى‏شود.»(۷)
۷. «کَیفَ یَضِیعُ مَنْ اللّهِ تَعالى کافِلُه وَ کَیفَ یَنجُو مَنْ اللّهِ تَعالى طالِبُهُ، وَ مَنِ انقَطَعَ اِلى غَیرِ اللّهِ وَکّلهُ اللّهُ اِلَیهِ...؛ چگونه به خود واگذارده مى‏شود کسى که خدا او را کفیل قرار داده است؟ و چگونه نجات مى‏یابد کسى که خداوند در صدد (انتقام) اوست؟ کسى که به غیر خدا اعتماد کند، خداوند او را به خودش وامى‏گذارد.»(۸) 
۸. «الکَمالُ فى‏العقل؛ کمال آدمى در خردمندى است.»(۹)
۹. از حضرت عبدالعظیم بن عبداللّه حسنى(‏ع) (مدفون در شهر رى) نقل شده که: به امام جواد(ع) عرض کردم: مولاى من! امیدوارم که قائم آل محمد(ص) آن کسى که زمین را پر از عدل و داد مى‏کند بعد از آن که پر از ستم و ظلم شده است، شما باشید! حضرت فرمود: 
همه ما، قائم (و قیام کننده) هستیم به امر الهى و هدایت کننده به سوى دین او، «وَلکِنَّ الّذِى یُطَهِّرُ اللّهُ بِهِ الاَرضَ مِن اَهلِ الکُفرِ وَ اَلْجُحُودِ وَ یَملأها قِسطاً وَ عَدلاً هُو الَّذى یُخفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ یَغیبُ عَنهُم شَخصُهُ، وَ یَحرُمُ عَلَیهِم تَسمیته وَ هُو سمّى رَسُول اللّهِ وَ کنّیه، وَ هُوَ الَّذِى تَطوى لَهُ الاَرضُ و یَذِلّ له کُلُّ صَعبٍ، یَجتَمِعُ اِلَیهِ مِن اصحابِهِ عِدَّةُ اَهلِ بَدرٍ...؛ امّا آن کسى که زمین به وسیله او از کفر و کافر پیشه‏گان، پاک، و پر از عدل و داد مى‏شود، کسى است که ولادتش بر مردم پوشیده است، و چهره‏اش از مردم پنهان، و بردن نام او حرام، او هم نام و هم کنیه با پیامبر اکرم(ص) مى‏باشد، او کسى است که زمین در اختیار اوست، و هر سختى براى او آسان مى‏شود، و یاران او که به تعداد اصحاب بدر، سیصد و سیزده نفرند، از دورترین نقطه‏هاى زمین گردهم مى‏آیند، چنان که خداوند مى‏فرماید: «هر کجا که باشید، خداوند شما را جمع مى‏کند؛ زیرا خداوند بر همه چیز توان دارد.»(۱۰)، آنگاه که این تعداد از افراد با اخلاص گردهم آمدند، خداوند فرمانش را آشکار مى‏کند، وقتى که نیروى او به حدّ ده هزار نفر رسید، آنگاه، «قائم» علناً قیام مى‏کند و به نابودى و قتل دشمنان خدا مى‏پردازد تا آنجا که خداوند راضى شود.» 
عبدالعظیم حسنى(ع) مى‏گوید: 
عرض کردم: آقاى من! چگونه آن حضرت مى‏فهمد که خداوند راضى شده است؟ فرمود: «یُلقى فِى قَلبِهِ الرَّحمَةَ فَاِذا دَخَل المَدِینة اَخرَجَ اللات و العُزّى فَاَحرَقَهُما؛ رحمت را بر قلب او القاء مى‏کند. وقتى وارد مدینه شد، «لات و عُزّى» را از خاک بیرون آورده، آتش مى‏زند.»(۱۱)
۱۰. «مُلاقاة الاِخوان نُشرَةٌ وَ تَلقِیحٌ لِلعَقلِ وَ اِن کان نَزراً قَلیلاً؛ دیدار برادران دینى باعث شادابى، و زیادى عقل مى‏شود هر چند مدّت دیدار کم باشد.»(۱۲) 
۱۱. «مَنِ استَفادَ اَخاً فِى اللّهِ فَقدِ استَفادَ بَیتاً فى الجَنّةِ؛ کسى که از برادر دینى و خدایى خود بهره برد (در جهت اصلاح درون، و نیکو شدن اخلاق) به حقیقتْ خانه‏اى در بهشت (به عنوان پاداش) بهره اوست.»(۱۳)
۱۲. «من هَجَرَ المُدارةَ قاربَهُ المَکرُوهُ؛ کسى که از خوش رفتارى و مدارا با دیگران دور ماند، رنج و سختى به او (روى آورده) و نزدیک مى‏شود.»(۱۴)
۱۳. «اِظهارُ الشَّى‏ءِ قَبلَ اَن یَستَحکم مُفسِدَةٌ لَهُ؛ علنى نمودن کار (و سخنى) قبل از محکم کردن ریشه‏هاى آن (زمینه سازى) موجب مفسده‏اى براى آن است.»(۱۵)
۱۴. «... وَ اِنّ ما لَکَ مِن عَمَلِک اَحسَنتَ فِیه، فَاَحسِن اِلى اِخوانِک، وَ اعلَم اَنَّ اللّهَ عَزّ وَ جَلّ سأَلکَ مِن مَثاقیل الذّرِّ وَ الخَردَلِ؛ به راستى آنچه از رفتارت براى تو ماندگار است، احسان تو است. پس با برادر دینى خود نیکى کن، و بدان خداوند از سنگینى اعمال به اندازه ذرّات و دانه خردل نیز خواهد پرسید.»(۱۶)
۱۵. «الدُّنیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَومٌ وَ خَسِرَ آخَرُون؛ دنیا، بازارى است که عدّه‏اى در آن سود مى‏برند، و عدّه‏اى دیگر زیان.»(۱۷)
۱۶. «مَن عَمِلَ عَلى غیر عِلمٍ اَفسَدَ اَکثَرُ مِمّا یُصلِحُ؛ هرکس ناآگاهانه عمل کند، فساد او بیشتر از صلاح و اصلاح خواهد بود.»(۱۸)
۱۷. «اِیّاکَ وَ مُصاحَبةُ الشَّرِیرِ، فَاِنَّه کَالسَّیفِ المَسلُولِ یَحسُنُ مَنظَرُهُ وَ یَقبَحُ آثارُهُ؛ از رفاقت و همراهى با آدمهاى بد و شریر، بشدّت پرهیز کن، زیرا (چنین افرادى) به شمشیر برهنه مانند، که ظاهر زیبا، و آثار زشت و زننده دارد.»(۱۹)
«مَنْ زارَ قَبْرَ أخیهِ الْمُؤْمِنِ فَجَلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَهَ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْقَبْرِ وَقَرَءَ: «إنّاأنْزَلْناهُ فى لَیْلَهِ الْقَدْرِ» سَبْعَ مَرّات، أمِنَ مِنَ الْفَزَعَ الاْکْبَرِ؛ هرکس بر بالین قبر مؤمنى حضور یابد و رو به قبله بنشیند و دست خود را روى قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره مبارکه «إنّا أنزلناه» را بخواند از شداید و سختیهاى صحراى محشر در أمان قرار مى گیرد.»(۲۰) ۱۸. «...اِتّقِ اللّه اِتّقِ اللّه اِنّه لَعَظیمٌ اَن یَقِفَ یَومَ القِیامَةِ بَینَ یَدَىِ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ فَیَقُولُ لَکَ: لِمَ اَفتَیتَ النّاسَ بِما لاتَعلَم؛ ... بترس از خدا، بترس از خدا! به راستى که بسیار بزرگ و سنگین است که در پیشگاه الهى در روز قیامت قرار بگیرى؛ آنگاه خداوند بفرماید: چرا براى مردم بدون علم، فتوا دادى؟»(۲۱)
و در جاى دیگر فرمود: «فَیَقُولُ لَکَ: لِمَ تُفتى عِبادى بما لَم تَعلَم، وَ فى الامَّة مَن هُوَ اَعلَمُ مِنکَ؛ سپس خداوند مى‏فرماید: چرا به آنچه نمى‏دانستى، براى بندگانم فتوا دادى، در حالى که داناتر از تو در بین مردم وجود داشت؟»(۲۲)
۱۹. «مَن رَضِىَ بالعافیَةِ مِمَّن دُونَهُ رَزَقَ السَّلامَة مِمَّن فَوقَهُ؛ کسى که رضایت دهد به عافیت و سلامت زیر دستان خویش، روزى او خواهد شد سلامتى از کسانى که برتر و مافوق از او هستند.»(۲۳)
۲۰.  «مَن عَتَبَ عَلَى الزَّمانِ طالَت مَعتَبَتهُ؛ هر کس بر زمان (و روزگار) خشم گیرد، خشمش طولانى خواهد شد.»(۲۴) 
شاید مراد، این باشد که تقصیرها را به گردن زمان و روزگار، نحس بودن فلان روز، شانس و... نیندازیم؛ بلکه دنبال علل و عوامل نقص و عیب‏ها باشیم، و الاّ خشم و ناراحتى ما، طولانى و مداوم خواهد شد.
۲۱. «ثَلاثٌ یَبْلُغَنَّ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ تَعالى:کَثْرَةُ اْلاِسْتِغْفارِ، وَ لینُ الْجانِبِ، وَ کَثْرَةُ الصَّدَقَةِ؛ وَ ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ لَمْ یَنْدَمْ: تَرْکُ الْعَجَلَةِ وَ الْمَشْوَرَةُ وَ التَّوَکُّلُّ عَلَى اللّهِ عِنْدَ الْعَزْمِ؛ سه چیز است که رضوان خداوند متعال را به بنده مى‏رساند: ۱. زیادى استغفار؛ ۲. نرم خو بودن؛ ۳. و زیادى صدقه. همچنین سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند، پشیمان نشود: ۱. ترک نمودن عجله؛ ۲. مشورت کردن؛ ۳. و به هنگام تصمیم، توکّل بر خدا نمودن.»(۲۵) 
۲۲. عَنِ الْحُسْینِ بْنِ بَشّارِ الواسِطى قالَ: کَتَبْتُ إلى أبى جَعْفرِ الثّانى(ع) أسْأَلُهُ عَنِ النِّکاحِ، فَکَتَبَ علیه ‏السلام: «مَنْ خَطِبَ إلیْکُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَامانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، اِنْ لاتَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةً فى الْأرْضِ وَ فَسادٍ کَبیرٍ؛ حسین بن بشار گوید، به امام جواد(ع) نامه‏اى نوشته‏ام تا در مورد ازدواج از او سؤال کنم، حـضرت در جوابم نگاشت: کسى که برای خواستگارى نزد شما آمد و نسبت به دین و امین بودن وى رضایت داشتید، حتماً زمینه این ازدواج را فراهم نمائید. اگر او را ردّ کنید (و این دو شرط را در نظر نداشته باشید) سبب فتنه و فساد بزرگى خواهد شد.»(۲۶) 
۲۳. «العفاف زینة الفقر، و الشکر زینة الغنى، والصبر زینة البلاء، و التواضع زینة الحسب، والفصاحة زینة الکلام، و الحفظ زینة الروایة، خفض الجناح زینة العلم، و حسن الأدب زینة العقل، و بسط الوجه زینة الکرم، و ترک المنّ زینة المعروف، والخشوع زینة الصلوة، و ترک ما لایعنى زینة الورع؛ پاکدامنى زینت فقر، شکر زینت توانگرى، شکیبایى زینت بلا، فروتنى زینت شأن و بزرگى، گویایى زینت سخن، نگهدارى و ضبط دقیق زینت روایت، تواضع زینت دانش، ادب زینت خرد، گشاده‏رویى زینت کرم و بخشندگى، منّت ننهادن زینت احسان و نیکى، توجه و حضور قلب زینت نماز، ترک کارهاى بیهوده زینت تقوا و پرهیزکارى است.»(۲۷)
۲۴. «من استحسن قَبیحاً کان شریکاً فیه؛ آن که کار زشتى را نیکو شمارد، در آن کار شریک است.»(۲۸)
۲۵. «حَقیقَهُ الاْدَبِ: اِجْتِماعُ خِصالِ الْخیْرِ، وَ تَجافى خِصالِ الشَّرِ، وَ بِالاْدَبِ یَبْلُغُ الرَّجُلُ الْمَکارِمَ الاْخْلاقِ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ، وَ یَصِلُ بِهِ اِلَى الْجَنَّهِ؛ حقیقت ادب و تربیت عبارت است از: دارا بودن خصلت هاى خوب، خالى بودن از صفات زشت و ناپسند. انسان به وسیله أدب - در دنیا و آخرت - به کمالات اخلاقى مى رسد; و نیز با رعایت أدب نیل به بهشت مى یابد.»(۲۹) 
۲۶. «لَنْ یَسْتَکْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَهَ الاْیمانِ حَتّى یُؤْثِرَ دینَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَ لَنْ یُهْلِکَ حَتّى یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دینِهِ؛ بنده‏ حقیقت ایمان را در نمى‏یابد، مگر آنکه دین و احکام الهى را بر تمایلات و هواهاى نفسانى خود مقدّم دارد و کسى هلاک و بدبخت نمى‏شود، مگر آنکه هواها و خواسته‏هاى نفسانى خود را بر احکام إلهى مقدّم نماید.»(۳۰)
۲۷. «إِنَّ أَنْفُسَنا وَ أَمْوالَنا مِنْ مَواهِبِ اللّهِ الْهَنیئَةِ وَ عَواریهِ الْمُسْتَوْدَعَةِ یُمَتِّعُ بِما مَتَّعَ مِنْها فى سُرُور وَ غِبْطَة وَ یَأْخُذُ ما أَخَذَ مِنْها فى أَجْر وَ حِسْبَة فَمَنْ غَلَبَ جَزَعُهُ عَلى صَبْرِهِ حَبِطَ أَجْرُهُ وَ نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ ذلِکَ؛ جان و دارایی ما، از بخشش‏های گوارای خداست و عاریه سپرده اوست، تا آنجا که از آن بهره‏مند شویم مایه خوشی و شادی است، و آنچه از آن برگرفته شود اجر و ثواب است، پس هر که جزعش بر صبرش غالب شود اجرش ضایع شده و پناه به خدا از آن.»(۳۱)
۲۸. «یَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ یَغیبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَیْهِمْ تَسْمِیَتُهُ، وَ هُوَ سَمّیُ رَسُول اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) وَ کَنّیهِ؛ زمان ولادت امام عصر(عج) بر مردم زمانش مخفى است، و شخصش از شناخت افراد غایب و پنهان است.»(۳۲)

۲۹. «مَنِ انْقادَ إلَی الطُّمَأنینَهِ قَبْلَ الْخِیَرَهِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَکَهِ وَالْعاقِبَهِ الْمُغْضِبَهِ؛ هرکس بدون تفّکر و اطمینان نسبت به جوانب (هر کاری، فرمانی، حرکتی و ...) مطیع و پذیرای آن شود، خود را در معرض سقوط قرار داده; و نتیجه ای جز خشم و عصبانیّت نخواهد گرفت.»(۳۳)
۳۰. «لا یَنْقَطِعُ الْمَزیدُ مِنَ اللّهِ حَتّى یَنْقَطِعَ الشُّکْرُ مِنَ الْعِبادِ؛ افزونى نعمت از جانب خدا بریده نشود تا آن هنگام که شکرگزارى از سوى بندگان بریده شود.»(۳۴)
۳۱. «تَأخیرُ التَّوْبَةِ إِغْتِرارٌ، وَ طُولُ التَّسْویفِ حَیْرَةٌ، وَ اْلاِعْتِذارُ عَلَى اللّهِ هَلَکَةٌ، وَ اْلإِصْرارُ عَلَى الذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَکْرِ اللّهِ «فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ(اعراف: آیه ۹۹)؛ به تأخیر انداختن توبه، نوعى خود فریبى است، و وعده دروغ دادن، نوعى سرگردانى است، و عذرتراشى در برابر خدا نابودى است، و پافشارى بر گناه آسودگى از مکر خداست. «از مکر خدا آسوده نباشند جز مردمان زیانکار.»(۳۵) 
۳۲. «مَنْ أَصْغى إلى ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إبْلیسَ؛ هر که گوش به گوینده‏اى دهد، به راستى که او را پرستیده؛ پس، اگر گوینده از جانب خدا باشد، در واقع خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید، به راستى که ابلیس را پرستیده است.»(۳۶) 
۳۳. «التّدبیر قبل العمل یؤمنک من النّدم؛ تدبیر و برنامه‏ریزى (در هرکارى) قبل از اقدام)، انسان را از افتادن در پشیمانى، حفظ و نگهدارى مى‏کند.»(۳۷)
۳۴. «مَنِ انقَطَعَ إلى غَیرِ اللّه‏ِ وَ کَلَهُ اللّه‏ُ إلَیهِ؛ آن که به غیر خداوند روى آورد ، خداوند به همو واگذارش کند.»(۳۸)
۳۵. «لاتکُن وَلِىّ اللّهِ فِى العَلانیه وَ عَدُوّاً لَهُ فِى السِّرِ؛ نباش دوست خدا در آشکار و علن، و دشمن خدا در باطن و پنهان (مبادا با زبانْ اظهار دوستى، ولى با رفتار خود، اظهار دشمنى کنى).»(۳۹)

۳۶. قَالَ لِلْجَوَادِ علیه السلام رَجُلٌ: أَوْصِنِی قَالَ علیه السلام، وَ تَقْبَلُ؟ قَالَ؛ نَعَمْ قَالَ علیه السلام؛ تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ اعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَوَاتِ وَ خَالِفِ الْهَوَى وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَینِ اللَّهِ فَانْظُرْ کَیفَ تَکُونُ؛ مردی به امام جواد(ع) عرض کرد: مرا سفارشی بفرمایید. امام(ع) فرمود: می پذیری؟ گفت: آری. فرمود: تکیه بر صبر کن و به فقرا در آویز و شهوات را رها کن و مخالفت با هوای نفس نما و بدان که تو از دید خداوند مخفی نیستی، دقت کن چگونه باید باشی.»(۴۰)

۳۷. «مَن وَثَّقَ بِاللهِ اَرَاهُ السُرُورَ، وَ مَن تَوَکَّلَ عَلَی الله کَفَاهُ الاُمُورَ، وَ الثِقَةُ بالله حِصنٌ لَا یتَحَصَّنُ فِیه إلَّا المُؤمِنُ، وَ التَّوَکَّلَ عَلَی الله نَجَاةٌ مِن کُلِّ سُوءٍ وَ حِرزٌ مِن کُلِّ عَدُوٍّ؛ هر کس به خداوند اعتماد کند، خدا شادمانی را به او بنمایاند و هر کس به خدا توکل کند، خدا امورش را کفایت می‌کند. اعتماد به خدا، دژی است که تنها مؤمن در آن محافظت می‌شود و توکل به خدا، نجات یافتن از هر بدی و در امان ماندن از هر دشمنی می‌باشد.»(۴۱)
۳۸. «مَنِ اسْتَغْنی بِاللهِ إفْتَقَرَ النّاسُ إلَیْهِ، وَ مَنِ اتَّقَی اللهَ أحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ کَرِهُوا؛ هر که خود را به وسیله خداوند بی نیاز بداند مردم محتاج او خواهند شد، و هر که تقوای الهی را پیشه خود کند خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار می گیرد، گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.» (۴۲) 
۳۹. «اِنَّ مَنْ تَکَفَّلَ بِأَیتامِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعینَ عَنْ اِمامِهِمْ، الَمُتَحَیرینَ فی جَهْلِهِمْ، اَلأَْسْراءِ فی اَیدی شَیاطینِهِمْ وَ فی اَیدِی النَّواصِبِ مِنْ اَعْدائِنا فَاسْتَنْقَذَهُمْ مِنْهُمْ وَأَخْرَجَهُمْ مِنْ حَیرَتِهِمْ وَقَهْرِ الشَّیاطینَ بِرَدِّ وَساوِسِهِمْ وَقَهْرِ النّاصِبینَ بِحُجَجِ رَبِّهِمْ وَدَلیلِ اَئِمَّتِهِمْ، لَیفَضَّلُونَ عِنْدَ اللّه ِ تَعالی عَلَی الْعابِدِ بِاَفْضَلِ الْمَواقِعِ بِاَکْثَرَ مِنْ فَضْلِ السَّماءِ عَلَی الاَْرْضِ وَالْعَرْشِ وَالْکُرْسِی وَالْحُجُبِ [عَلَی السَّماءِ] وَفَضْلُهُمْ عَلی هذا الْعابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ لَیلَةَ الْبَدْرِ عَلی اَخْفی کَوْکَبٍ فِی السَّماءِ؛ همانا کسانی که یتیمان آل محمد را سرپرستی کنند که از امامشان جدا شده اند، و در جهل خود سرگردان اند و در دست شیاطین شان و ناصبیهایی که دشمن ما هستند، اسیرند، پس از دست آنان نجاتشان دهند و از سرگردانی و قهر شیطانها با بازگرداندن وسوسه هایشان و از قهر ناصبیها با آوردن حجتهای خدایشان و دلیلهای ائمه خویش خارج سازند، نزد خداوند بر عابد به بهترین موقعها برتری داده می‌شوند؛ بیشتر از برتری آسمان بر زمین و عرش و کرسی و حجابها [بر آسمان] و برتری آنها بر این عابد، مانند برتری ماه شب چهارده بر کوچکترین ستاره در آسمان است.»(۴۳)
۴۰. «اَهْلُ الْمَعْرُوفِ اِلَی اصْطِناعِهِ اَحْوَجُ مِنْ اَهْلِ الْحاجَةِ اِلَیهِ، لاَِنَّ لَهُ اَجْرَهُ وَفَخْرَهُ وَذِکْرَهُ، فَمَهْما اِصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ، فَاِنَّما یبْدَأُ فیهِ بِنَفْسِهِ فَلا یطْلُبَنَّ شُکْرَ ما صَنَعَ اِلی نَفْسِهِ مِنْ غَیرِهِ ؛ اهل نیکوکاری به کار خیرش بیشتر از نیازمندان به خیر، محتاج است؛ چون پاداش و مباهات و نام آن کار برای نیکوکار است. پس هرگاه مردی کار خوبی کرد، از خودش شروع کرده است؛ لذا تشکر بابت کارش را از دیگران نباید بخواهد.»(۴۴)
پی نوشتها:
۱. گرچه در تاریخ زندگى امام جواد(ع) آمده است که تعداد راویان و اصحاب آن حضرت قریب صد و ده نفر بوده اند، ولی در قلّت احادیث نقل شده، که جمعاً ۴۳۴ حدیث است، نباید تعجب کنیم؛ زیرا از یک سو، آن حضرت شدیداً تحت مراقبت و کنترل سیاسى بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق دانشمندان بیش از بیست و پنج سال عمر نکرد! (موسوعة کلمات الامام الجواد (ع)؛ رجال، شیخ طوسى، ص۴۰۹ ـ ۳۹۷).
۲. مسند الامام الجواد، ص۲۴۴؛ منتهى الآمال، ج۲، ص۲۲۸.
۳. مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۲۹؛ تحف العقول، ص۳۳۷. 
۴. بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۰۹؛ منتهى الآمال، ج۲، ص۲۲۸.
۵. مسند الامام الجواد، ص۲۴۴؛ منتهى الآمال، ج۲، ص۲۲۹. 
۶. بحارالأنوار، ج۷۵، ص۱۰۹.
۷. سید محمد کاظم قزوینى، الامام الجواد(ع) من المهد الى‏اللحد، ص۳۷۳ (چاپ اول، ۱۴۲۶ ق.).
۸. بحارالأنوار، ح۶۸، ص۱۵۵، ح۶۹.
۹. ابن صباغ مالکی، فصول المهمّة، دارالحدیث، ۱۴۲۲ق، ص‏۲۹۱ ـ ۲۸۹.
۱۰. الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۴۸۱.
۱۱. همان، ص۴۸۸ - ۴۶۵. 
۱۲. مستدرک، ج۸، ص۳۲۴، ح۹۵۶۲؛ منتهى الآمال، ج۲، ص۲۲۹.
۱۳. گروهی از نویسندگان، موسوعة الإمام الجواد(ع)، قم، مؤسسه ولی عصر، ۱۴۱۹ هـ.ق، ج۲، ص۳۵۲. منتهى الآمال، ج۲، ص۲۲۸.
۱۴. تحف العقول، ص۲۳۵.
۱۵. همان.
۱۶. بحارالانوار، ج۵۰، ص۸۶، ح۲.
۱۷. تحف العقول، ص۵۷۴.
۱۸. کافی، ج۶، ص۴۴، منتهى الآمال، ج۲، ص۲۲۸. 
۱۹. مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۵۱، ح۹۶۳۴؛ منتهى الآمال، ج۲، ص۲۲۸.
۲۰. مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۳۰۸، ح۵.
۲۱. بحارالانوار، ج۵۰، ص۸۵.
۲۲. همان، ص۱۰۰.
۲۳. عیون أخبار الرّضا(ع)، ج۱، ص۵۴؛ منتهى الآمال، ج۲، ص۲۳۰ و ۲۳۱.
۲۴. منتهى الآمال، ج۲، ص۲۳۰ و ۲۳۱؛ موسوعةلإمام الجواد(ع)، ج۲، ص۵۴۷.
۲۵. بحارالأنوار، ج۷۵، ص۳۸۰، ح۴۲؛  فصول المهمّه، ص۲۹۱ - ۲۸۹. 
۲۶. تهذیب الأحکام، ج۷، ص۳۹۶، ح۹.
۲۷. فصول المهمّة، ص‏۲۹۱ ـ ۲۸۹.
۲۸. بحارالأنوار، ج۷۵، ص۸۲.
 ۲۹. بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۴۵، ح۱۹.
۳۰. بحارالأنوار: ج ۷۵، ص ۸۰، ح ۶۳. 
۳۱. تحف العقول، ص ۴۷۹
۳۲. وسائل الشّیعه، ج۱۶، ص۲۴۲، ح۲۱۴۶۶.
۳۳. بحارالأنوار، ج۶۸، ص۳۴۰، ح۱۳.
۳۴. تحف العقول، ص۴۸۰.
۳۵. بحارالانوار، ج۲، ص۹۴؛ مستدرک الوسایل، ج۱۷، ص۳۰۸.
۳۶. مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۳۰۸، ح۵؛ منتهى الآمال، ج۲، ص۲۳۰ و ۲۳۱.
۳۷. بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۵۵.
۳۸. همان، ج۷۵، ص۳۶۵.
۳۹. همان، ص۳۵۸.
۴۰. همان، ح۱.
۴۱. فصول المهمّه، ج۲، ص۱۰۵۱.
۴۲. بحارالأنوار، ج۷۵، ص۷۹، ح۶۲.
۴۳. تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام، ص۳۴۴؛ الاحتجاج، ج۱، ص۱۷.
۴۴. بحارالانوار، ج۷۵، ص۷۹.

نویسنده: عسکرى اسلامپورکریمی