مقدس اردبیلی ونوآوری های فقهی
عبدالله امیدی فرد
۱۳۹۱/۱۲/۲۷
بسمه تعالی نویسنده:عبدالله امیدی فرد عضو هیات علمی دانشگاه قم احمد بن محمد اردبیلی (معروف به محقق اردبیلی ) از علمای بزرگ قرن دهم هجری است. تاریخ تولد وی به درستی مشخص نیست. ولی در اردبیل بدنیا آمد. دوران کودکی را در آن دیار سپری کرده و از دائی خود که از علمای ریاضی دان و منجمان بزرگ بود بهره جسته و بعد از مدتی به شیراز آمد. در سیراز از جمال الدین محمود شاگرد جلال الدین دوانی علوم عقلی را آموخت. این همه نمی توانست طبع وی را که تشنه علوم و فنون بود راضی کند بنابراین به شهر نجف اشرف رفته و در آنجا ساکن گردید. فقه و اصول و دیگر علوم اسلامی را در آنجا تعلیم دیده و در همان جا به درجه اجتهاد نائل آمد. اجازه اجتهاد خویش را از سید علی بن حسین حسینی دریافت نمود. این دانشمد علامه در ماه صفر سال ۹۹۳ قمری در نجف اشرف رحلت نمود. وی شاگردان مبرزی که هر کدام ستاره ای پر فروغ در فقه و اصول شیعه اند پرورش داد. بزرگانی همچون سید محمد بن علی عاملی صاحب مدارک الاحکام، حسن بن شهید ثانی صاحب معالم، محمد بن محمد بلاغی و عبدالله بن حسین تستری از جمله شاگردان محقق اردبیلی به شمار می آیند. هر کدام از این بزرگوران دارای آرائی در فقه و یا اصول می باشند که تاثیر بسزایی در فقه گذارده اند. هر کس آشنائی مختصری با فقه و اصول داشته باشد می تواند عظمت آثار صاحب مدارک، صاحب معالم و حتی شاگردان این عالمان همچون محقق سبزواری در ذخیرة المعاد را درک نماید. اولین رجالی بزرگی که در مورد وی نوشته است، مرحوم تفرشی در نقد الرجال است؛ وی می نویسد: «امره فی الجلالة و الثقة و الامانة اشهر من ان یذکر .... کان متکلماً، فقیهاً، عظیم الشان، جلیل القدر، رفیع المنزلة، اورع اهل زمانه و اعبدهم و اتقاهم له مصنفات منها کتاب آیات الاحکام جید حسن.» نام وی در بزرگی و وثاقت و امانت مشهور تر از آن است که بیان گردد.... وی متکلمی فقیه، دارای شانی بلند، جلیل القدر، بلند مرتبه بود و پاک ترین و عابدترین و با تقواترین اهل زمان خویش محسوب می شود. وی دارای کتابهایی است از آن جمله کتاب آیات الاحکام [زبدة البیان] است که هم اکنون یکی از منابع ارزشمند درس ایات الاحکام مقاطع ارشد ودکتری می باشد. شیخ حر عاملی در امل العامل نسبت به این عالم بزرگ شبیه همین تعابیر را یبان نموده است. با این تفاوت که او را هم عصر شیخ بهایی دانسته و علاوه بر کتاب فوق به شرح ارشاد و حدیقة الشیعه ایشان اشاره می کند. شیخ یوسف بحرانی در اجازه خود نوشته است: «کان عالماً عاملاً محققاً مدققاً زاهداً ورعاً لم یسمع بمثله فی الزهد و الورع له مقامات و کرامات» اردبیلی عالمی عامل و محقق، دقیق، پارسا و متقی بود که در زهد و پاکدامنی مثل او شنیده نشده است . او دارای مقامات و کراماتی است. در بزرگی وی همین بس که نائل به زیارت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شده است. همچنین با حضرت امیر المومنین علی علیه السلام سخن گفته است. سید نعمت الله جزائری می نویسد: «یکی از مشایخ مورد اعتماد من از نظر علم و عمل برای من گفت که این شخص یعنی مقدس اردبیلی شاگردی از اهل تفرش داشت که وی را میر علّام می نامیدند. همو گوید شب از نیمه گذشته بود و از مطالعه فارغ شده بودم . در حجره خویش نشسته و بیرون را نظاره می نمودم. مردی را دیدم که در تاریکی شب به سمت حرم در حال حرکت است خیال کردم دزدی است که قصد دارد به حرم دستبرد زند. از حجره بیرون آمده و به دنبال آن شخص رفتم. او مرا نمی دید . در این حال نزدیک درب رفته و ایستاد که ناگهان درب حرم به روی وی گشوده شد. درهای بعدی به ترتیب بر رویش گشوده می شدند. او به داخل می رفت و من نیز در پی او تا به قبر رسید و در آنجا ایستاد. سلام نموده و جواب سلام وی را شنیدم . او همچنان با امام علیه السلام در حال تکلم بود . بعد از مدتی وی از حرم خارج گشته به سو ی خارج شهر و کوفه حرکت نمود. من نیز به دنبال او رفتم تا به مسجد کوفه رسید در این هنگام به محراب مسجد رفته و در آنجا نیز با مردی راجع به همان مسئله شروع به صحبت نمود. او بازگشت و من هم در پی او روان شدم دیگر نزدیک سحر بود که خود را به او نشان داده عرض کردم ای مولای من از همان اول تا آخر در تعقیب شما بودم. به من بگویید که مرد اول که با او سخن گفتید که بود؟ شخص دومی که در کوفه با او تکلم کردید چه کسی بود؟ او از من قول خواست که تا زنده است در مورد این جریان با کسی سخن نگویم. او گفت: پسرم! برخی از مسائل بر من مشتبه گشته بود که شب هنگام به طرف قبر مولا امیر المومنین علیه السلام رفتم و در این مورد با وی صحبت نمودم و جواب خود را گرفتم. امیر المومنین مرا به به امام زمان احاله داده و فرمود: به مسجد کوفه برو که فرزندم مهدی [علیه السلام] در آنجاست. برو و از او در مورد این مسئله سوال کن. از نکات بارز این عالم محقق آزاد اندیشی اوست که مانع از تبعیت کورکورانه و یا قبول بی دلیل فتاوای فقها و علمای دیگر می باشد. با اندکی دقت در فتاوا و بیانات وی در کتاب ارزشمند مجمع الفائده و البرهان می توان به این مهم پی برد. حتی می شود وی را در عداد بزرگانی که اقدام به تجدید مذهب نمودند به شمار آورد. علمایی همچون شیخ طوسی، ابن ادریس، علامه حلی و شهیدین که هر یک به نوعی در تجدید فقه شیعه نقش بسزایی داشته اند. همو در برخی از مواضع کتاب گرانسنگ خویش که شرح بر کتاب ارشاد الاذهان علامه حلی است در کتاب الطهارة در مورد شهرت ،آنرا امری بی اعتبار دانسته وبه صراحت می گوید از این شهرت تبعیت نکنید: «الظاهر ان الاتفاق من القائلین بالکر خص علی النجاسة ما دون الثلاث و بقی الباقی ظاهراً مع تلک الادلة فتامل و لا تقلد فان الشهرة لا اصل لها بل الاجماع المنقول لو فرض فی هذه المسئلة» شبیه همین تعبیر را در کتاب العاریة بیان نموده است. ایشان در شرائط قاضی نیز که علمای قبل از ایشان قائل به شرط ذکورت هستند، می نویسد: «اما اشتراط الذکورة فذلک ظاهر فیما لم یجز للمرأة فیه امر و اما فی غیر ذلک فلا نعلم له دلیلاً واضحاً؛ نعم ذلک هو المشهور فلو کان اجماعاً فلا بحث و الا فالمنع بالکلیة محل بحث اذ لا محذور فی حکمها شهادة النساء مع سماع شهادتین بین المرأتین مثلاً بشیء مع اتصافها بشرائط الحکم.» شرط مرد بودن قاضی آنجا روشن است که برای زنان ،ورود به ان مجاز نباشد اما در غیر ان موارد دلیلی روشن برای منع زنان برای قضاوت نمی یابیم..... همین نظرات است که وی را از دیگر علما متمایز ساخته و به عنوان ستاره ای بی بدیل در عالم فقه مطرح ساخته است.به نظر میرسد بیان وقلم دشوارش ازسویی و همین حریت در اندیشه هایش ،موجب گشته کمتر مورد توجه قرار گیرد. وی با طریقه خاصی که در استدلال فقهی داشت، به فکر و اجتهاد عقلی اعتماد می نمود نه به آنچه از دیگر علما نقل شده بود. استناد وی به عقل و نقل همراه هم بسیار است. برای نمونه ایشان در بحث استحباب وضوء برای اعمال در استحباب وضوء بری خواندن قرآن فرموده است: «العقل یجد حسنه» عقل خوبی آن را در می یابد. امام خمینی و مقدس اردبیلی امام خمینی از وی به عنوان محقق یاد کرده است. در حالی که بیشتر جنبه های سیر و سلوک و عرفان وی مشهور است. در حالی که علم وی باعث چنین گفتاری از امام شده است. ایشان برخی مواقع به وی اشکال نموده که چرا صدر روایتی را که مطابق فتوایش می باشد نقل نموده و ذیل آن را واگزارده است. امام خمینی به اشکالاتی که محقق اردبیلی به متقدمین گرفته اند، واقف بوده و حتی عدم اعتنای وی به شهرت نزد علما را بیان می کند.
|
|