فقه وامنیت جامعه
۱۳۹۱/۱۲/۲۷

                                                                 بسمه تعالی
مقدمه
تشکیل حکومت مبتنی بر فقه اهل بیت علیهم السلام، از لا به لای متون روایی هویدا است . امام خمینی(ره) از فقهایی است که  توانست ایده حکومت اسلامی را به منصه ظهور رسانده و حکومتی مبنی بر فقه شیعه تشکیل دهد. اما تشکیل حکومت ،هدف نیست بلکه  وسیله ای است برای رسیدن به هدفی بالاتر که همان تبلور عدالت، حریت،سجایای اخلاقی و...برای انسانها است. در چنین حکومتی است که انسانها رشد مناسب را در جهت تعالی و بالندگی و سرانجام،رسیدن به  بندگی خدا بدست خواهند اورد. در این مقاله راه کارهایی برای دستیابی به این هدف تبیین شده که یکی از کمترین انها تامین امنیت در جامعه است.
بخش اول:
وضع قوانین کیفری
الف) قانون قصاص
خداوند متعال این حکم را برای تداوم زندگی در جوامع تشریع نموده و هدف خود را نیز همین بیان نموده است. اینکه چرا باید قصاص باعث حیات در جامعه و انسانها شود امر روشنی بوده و دلیل آن نوعی بازدارندگی برای آدمیان است.
خداوند متعال در قرآن فرموده است:
«لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب لعلکم تتقون» 
خردمندان! حکم قصاص برای حفظ حیات شماست تا مگر از قتل یکدیگر بپرهیزید.
 در هر جامعه ای هنجار شکنان هستند که به دلائل متعدد از حد خود تجاوز نموده و به حقوق دیگران دست اندازی می کنند. یکی از این حقوق، حق زیستن است. این تجاوز به حقوق می تواند با قتل و گرفتن جان انسان همراه باشد. البته این بدان معنا نیست که قصاص تنها زمانی است که اقدام به تجاوز منتهی به قتل شود زیرا اسلام هر  گونه صدمه زدن به جسم دیگران را مشمول قصاص دانسته و عامل آن را محکوم به قصاص می نماید. 
در( کتاب القصاص) به مقابله با انواع جرائم علیه امنیت بدن افراد بر خواسته است. آیات قرآن و روایات به این مهم تصریح داشته و حتی کوچکترین جراحتها را بدون حکم نگذارده اند. این حکم مربوط به دیگر ادیان نیز بوده و تنها اسلام به آن نپرداخته است:
«و کتبنا علیهم فیها أن النفس بالنفس و العین بالعین و الأنف بالأنف و الاذن بالاذن و السن بالسن و الجروح قصاص فمن تصدق به فهو کفارة له و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون» 
و در تورات بر بنی اسرائیل حکم کردیم که نفس را در مقابل نفس قصاص کنند و چشم را در مقابل چشم و بینی را به بینی و گوش را به گوش و دندان را به دندان و هر زحمی را قصاص خواهد بود پس هرگاه کسی به جای قصاص به صدقه (دیه) راضی شود نیکی کرده و کفاره گناه او خواهد شد و هر  کس بر خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند (از قصاص یا دیه تعدی کند) چنین کسی از ستمکران خواهد بود.
در روایات نیز همین مطلب به صراحت بیان شده است:
عن عبدالله بن سنان قال: سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول: «من قتل مؤمناً متعمداً قید منه الا أن یرضی أولیاء المقتول أن یقبلوا الدیة... الحدیث.» 
ابن سنان گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: هر کس مومنی را عمداً بکشد قصاص می شود مگر اینکه اولیای مقتول به گرفتن دیه راضی شوند... .
روایات بسیاری در این زمینه وارد شده است که همگی حکم قصاص را تایید می نمایند.  این کثرت نشان دهنده اهمیت موضوع و این حکم برای اسلام است.
این حکم در میان علمای شیعه  جزء بدیهیات بوده و کسی با آن مخالفت ننموده است.  قصاص در صورتی واجب است که قتل به صورت عمد باشد. بنابراین قتل از روی سهو چنین حکمی را دارا نیست. نکته دیگر در مورد قصاص اعضاء است. چنانکه در آیه ۴۵ سوره مائده بیان شده این قصاص نیز لازم الاجرا بوده و هر جرح و زخمی که عمداً به فردی وارد شود، قصاص خواهد داشت.  
ب) حدود
بخشی از جرائم در جامعه، متوجه افراد است هرچند وجود آنهااگر به نحو گسترده باشد به امنیت جامعه نیزآسیب می رساند ولی عمده مضار آنها متوجه افراد است. مانند مشروبات الکلی، جرائم جنسی و کسب درآمد های نامشروع و... .
در فقه شیعه برای مبارزه با این گونه جرائم، مجازاتی را به عنوان( کتاب الحدود ) مطرح می کنند. مثل حد زنا، حد سرقت، حد لواط و غیره. مجازات این بخش را   فقها با عنوان (حدود و تعزیرات) در قالب رسائل فقهی مطرح می کنند.وجود  این دسته از قوانین نیز موجب افزایش ضریب امنیت در جامعه خواهد بود. زیرا تعرض به محیط خصوصی، توهین، جنایات، سرقت اموال و....غالبا زاییده همین موارد می باشد وارتکاب این گونه جرائم، به نوعی امنیت اخلاقی اجتماع را به تزلزل می کشاند.
اکنون به چند نمونه از این حدود اشاره می شود تا بیان روشن تری نسبت به این موارد بدست آید. 
حد سرقت
سرقت یا دزدی آن است که شخص بالغ و عاقلی مال متعلق به دیگری را که در جای محفوظ نگهداری می 
.   شود بدون اطلاع صاحب آن ببرد 
امنیت خانه و یا محل نگهدرای اموال همیشه از دغدغه های آدمی بوده و به دنبال راهی برای جلوگیری از ربودن آن توسط دیگران بوده است. این امر که همیشه انسانهایی وجود داشته اند که هیچ گاه به حق خویش قانع نبوده اند، کاملاً بدیهی است. پس باید راهی برای تنبیه این افراد باشد؛ اسلام یکی از این راه ها را اجرای حد سرقت می داند. خداوند متعال در قرآن فرموده است:
«و السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبا نکالاً من الله و الله عزیز حکیم» 
دست مرد و زن دزد را به کیفر عملشان ببرید این عقوبتی است که خدا برای آنان مقرر داشته  و خدا بر هر کار مقتدر و به (مصالح خلق) داناست.
البته این حکم مانند بسیاری دیگر از احکام شرع مقدس دارای شرایطی است. و بدون دلیل و اتمام شرایط نمی توان اقدام به این کار نمود. 
حد شرب خمر
خمر یا مشروبات الکلی جزو محرمات هستند و کسی که اقدام به نوشیدن آنها نماید حد خواهد خورد. دلیل وضع این حکم نیز روشن است زیرا باعث بروز نا امنی توسط شارب در جامعه خواهد شد. مضرات دیگری نیز برای جسم و روح در این نوشیدنی وجود دارد که باعث تحریم آن گردیده است. لکن محل بحث مربوط به صدماتی است که این نوشیدنی به امنیت جامعه وارد می نماید.
در قران به این مضرات اشاره شده است:
«یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما أکبر من نفعهما و....یبین لکم  الایات لعلکم تتفکرون» 
ای پیامبر از تو از حکم شراب و قمار می پرسند بگو در این دو گناه بزرگی است و سود هایی است مردم را لیکن زیان گناه آنها بیشتر از سود آنهاست....
در روایات حد شرب خمر مشخص گردیده که هشتاد ضربه می باشد.  
حد زنا
یکی از اعمال قبیحی که جامعه را به سقوط و تباهی می کشاند، زناست. این عمل دارای حد در شرع می باشد و در کتاب و سنت به آن تاکید شده است. خدا در قرآن می فرماید:
«الزانیة و الزانی فاجلدوا کل واحد منهما مائة جلدة و لا تأخذکم بهما رأفة فی دین الله ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین» 
باید شما مومنان هر یک از زنان و مردان زنا کار را به صد تازیانه مجازات کنید و هرگز درباره آنان در دین خدا رافت و ترحم روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. و باید عذاب آن بدکاران را جمعی از مومنان مشاهده کنند.
حد قذف
قذف یا تهمت ناروا نیز از مواردی است که شأن و منزلت افراد جامعه را هدف گرفته و آنها را مورد نکوهش و در مظان اتهام قرار می دهد. روشن است که چه عواقبی را در بر خواهد داشت. بی اعتمادی به مومنین و حاکم شدن جو خصومت در اجتماع بی شک موجب نابودی فرهنگ خواهد بود. 
اسلام به عنوان دینی که جهان شمول است برای این گونه اقدامات که تخریب کننده وجهه مومنین و حتی تمام انسانهاست، حدی را تعیین فرموده است. 
این حد برای جلوگیری از هتک حرمت انسانهاست تا آبروی آنان حفظ شده و امنیت روحی و روانی آنان تامین گردد.
حد محاربه
محاربه ،آشکار نمودن سلاح برای ترساندن و یا افساد در زمین در آب  یا بر روی خشکی، در شب یا روز، در شهر یا غیر آن می باشد. خداوند در مورد این جرم می فرماید:
«انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً أن یقتلوا أو یصلبوا أو تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف أو ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الاخرة عذاب عظیم»
همانا کیفر آنانکه با خدا و رسول او به جنگ بر خیزند و در روی زمین به فساد کوشند جز این نباشد که آنها را کشته یا به دار کشند و یا دست و پایشان را به خلاف ببرند یا با نفی بلد و تبعید از سرزمین صالحان دور کنند این ذلت و خواری عذاب دنیوی آنان است و اما در آخرت باز به عذابی بزرگ معذب خواهند بود.
ایجاد نا امنی توسط سلاح در شهر و یا خارج ان موجب رعب و وحشت در میان مردم شده و بسیاری مضرات را به همراه خواهد داشت. که کمترین ان آسیب های اقتصادی، روانی، بی اعتمادی، هرج و مرج در اجتماع است.
نکته دیگری که از این آیه مستفاد است اهمیت این گونه از جرائم است که ان را همسنگ مبارزه با خدا و پیامبر می داند. 
تجاوز به حریم شخصی
این مورد از مواردی است که در شرع مقدس اهتمام ویژه ای به آن شده و اهمیت ان بر هر صاحب نظری آشکار است. اولین مورد از موارد نقض ان ، تجسس در حریم دیگران می باشد که به انحاء گوناگون اتفاق می افتد. خداوند متعال فرموده است:
«یا ایّها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسّسوا الآیة» 
ای اهل ایمان از بسیاری پندارها  (و ظن بد) در حق یکدیگر بپرهیزید که برخی ظن و پندارها معصیت است و نیز از حال همدیگر تجسس مکنید.
در روایتی نیز از عیب جویی و تجسس برای رسیدن به عیوب مسلمین نهی شده است:
عن ابی جعفر علیهما السلام قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله:« لا تتبعوا عثرات المسلمین.. الحدیث» 
امام باقر علیه السلام فرمود که پیامبر (ص) فرمود: در پی یافتن لغزشهای مسلمین نباشید... .
کثرت احادیث این موضوع بیانگر اهمیت آن می باشد.  
نتیجه
بااندک تامل بر قوانین کیفری اسلام  وباتفکر در فلسفه تشکیل حکومت دینی ،این نکته ظاهر می شود که اسلام برای حفظ  جان ومال وعرض مومن  ،بسیار اهمیت قائل بوده وبهیچ وجه اجازه نداده است که  هر کسی به تشخیص خود وبه عنوان مجری احکام،به حقوق دیگران ،تعدی وتجاوز نماید.
عبدالله امیدی فرد عضو هیات علمی دانشگاه قم