به بهانه ۱۹ شهریور سالروز در گذشت آیت الله طالقانی: آیت الله طالقانی چگونه نگاه برخی به مسجد را تغییر داد؟
۱۳۹۱/۱۲/۲۰
آیت الله سید محمود طالقانی به عنوان یکی از بزرگترین و برجسته ترین روحانیان روشنفکر ایرانی به سمت درس و بحث رفت. وی که در اسفند ماه ۱۲۸۹ در خانواده ای مذهبی در روستای طالقان از توابع شهرستان ساوجبلاغ کنونی متولد شد زیر نظر نخستین استاد خود پدرش ابوالحسن علایی طالقانی که به ساعت سازی اشتغال داشت رشد کرد و تحصیلات تکمیلی خود را در مدارس فیضیه و رضویه قم ادامه داد و در سن ۲۸ سالگی توانست درجه اجتهاد را از آیت الله حائری یزدی دریافت کند. فضای خشک و رسمی حوزه های علمیه آن دوران روح حساس و اندیشمند این مجتهد جوان را کفایت نمی کرد از همین رو مدت سه سال در نجف اشرف به تحصیل فرازهای دیگری از علوم دینی و حکمت پرداخت. آیت الله طالقانی؛ پایه گذار روشنفکری مذهبی در ایران سیدمحمود طالقانی از جمله روحانیونی بود که از اجبار و تعصبات خشک تبری می جست و با مسائل اجباری مخالفت می کرد. با این همه اسارت در زندان به سال ۱۳۱۸ همزمان با ایام کشف حجاب در ایران به سبب اعتراض وی به توهین و اجبار یکی از ماموران دولتی برای برداشتن حجاب یک زن مسیر تازه ای را در مبارزات سیاسی وی و اسارتهای پس از آن ایجاد کرد. وی معتقد بود روحانیت نقش هدایتگری دارد نه صاحب منصبی و با این دیدگاه مقام روحانیت را فراتر از پست و مقامهای دولتی و جریانهای سیاسی می دانست. این روحانی روشنفکر همواره بر این نکته اذعان داشت که برتری به تقوا و عدالت است نه به طبقه و لباس. آیت الله طالقانی که به عنوان نخستین امام جمعه انقلاب اسلامی پشت تریبون نمازجمعه در حضور هزاران نمازگزار قرار گرفت از جمله کسانی بود که با توجه به اصل لغزش در انسانها به شورای فقاهت عقیده داشت. در گزارشی که از سوی ساواک در خصوص مسجد هدایت به عنوان یکی از مراکز حضور آیت الله طالقانی منتشر شده آمده است: آنچه که در وهله نخست نظر مراجعین را جلب می کند حضور جوانان و دانشجویان است. این نکته ای است که اهمیت آن با نگاهی به سابقه مساجد برای حضور افراد میانسال و کهنسال در آن روشن می شود. جاذبه نگاه منطقی و بی تعصب سید محمود طالقانی به اسلام موجب هجوم افراد مختلف از اقشار گوناگون به این پایگاه بوده است. همچنین ابتکار سید در برگزاری مراسم سخنرانی توسط سخنرانان غیر روحانی و نشستن خود پای وعظ آنان از نکاتی بوده که نگاه بسیاری از هم نسلان و هم صنفان وی و نیز جوانان را به جایگاه مساجد و بحث و وعظ دگرگون کرده است. این مسجد در عین حال مرکز برگزاری مراسم مهم غیرمذهبی نظیر جشن پیروزی الجزایر و مجلس سوگواری جمال عبدالناصر رهبر فقید مصر و ستاد جمع آوری کمک های مردمی به زلزله زدگان بویین زهرا نیز بود. بر این اساس حکومت وقت از حضور این سید در مسجد هدایت به شدت هراسان بود. این هراس موجب شد آیت الله طالقانی در سال ۱۳۴۱ به بهانه صحبت درباره قانون حمایت از خانواده ممنوع المنبر و سپس ممنوع القیام گردد. با این همه وی به صورت نشسته به وعظ خود ادامه می داد. همین امر در کنار انتشار دو اعلامیه تند علیه حکومت در واکنش به اصول شش گانه انقلاب سفید شاه و در اعتراض به واقعه ۱۵ خرداد و بازداشت امام خمینی موجب اجرای دستور تبعید به منطقه ای بد آب وهوا در زابل و ممنوعیت وی از حضور در جمع می شود. شهربانی زابل به سرعت متوجه موقعیت خاص منطقه و تبعات حضور او در آنجا می شود. شیعه بودن اکثریت مردم، فقر و خشکسالی و مرزی بودن منطقه در کنار اعتراضات آیت الله طالقانی از جمله دلایلی بود که شهربانی زابل را به تغییر این حکم وادار کرد. در پی این وقایع محکومیت سید به یک سال و نیم تبعید کاهش یافت و پس از شش ماه اقامت در زابل وی را به مدت یکسال به بافت کرمان منتقل کردند. تمامی این دوران تبعید در حالی صورت می گرفت که وی همواره تحت نظر ماموران تردد می کرد و با این همه برخی اوقات پیش می آمد که ماموران جذب رفتار و سلوک این روحانی آزاد اندیش شده و تحت تاثیر وی قرار می گرفتند بروز بیماری در وی و اعتصاب غذا حکومت را وادار به شکستن تحریم سید در ایام تبعید می کند سرانجام نیز در ۱۳۵۲ دوران تبعید در حالیکه وی همچنان زیر نظر ماموران قرار داشت به سر می رسد.آخرین دوران اسارت این سید روشنفکر در سال ۱۳۵۴ و به جرم اتهام با گروه مجاهدین رخ می دهد. در این مرحله محکومیت وی ۱۰ سال رقم خورد با این حال در هشتم آبان ماه ۱۳۵۷ در زندان توسط مردم شکسته می شود و آیت الله طالقانی در حالیکه به بیماریهایی همچون فشار خون و دیابت مبتلا شده، در استقبال گسترده مردم به منزل باز می گردد و تنها در ۱۹ شهریور ماه ۱۳۵۸ است که به هنگام غسل میت این سید اهل اندیشه، آثار شکنجه های جسمی دوران اسارت بر وی آشکار می شود. روز جمعه پنجم مرداد سال ۱۳۵۸ برابر با سوم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۹ ق، اولین نماز جمعه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به امامت مرحوم آیتاللَّه سیدمحمود طالقانی در دانشگاه تهران برگزار شد. امام خمینی(ره)، چند روز قبل از این تاریخ، این مهم را به ایشان سپردند و حکم برپایی و اقامه نماز جمعه را صادر فرمودند. واگذاری این تکلیف عظیم و سنگین توسط رهبر فرزانه انقلاب در حساسترین بُرهه از زمان انقلاب اسلامی برعهده آیت اللَّه طالقانی که زبان گویایی برای بازگویی حقایق و رسوا نمودن دشمنان انقلاب داشت، امر خطیری بود جمعیت انبوه و میلیونی که از نخستین ساعات بامداد این روز از نقاط مختلف شهر تهران به دانشگاه و خیابانهای اطراف هجوم آورده بودند، با مشاهده امام جمعه، تکبیرگویان، حمایت خویش را از رهبری امام خمینی و نهضت الهی ایشان اعلام داشتند. با آغاز اقامه نماز جمعه، گروهکهای مغرور و منافق که برای فریفتن مردم و برای واژگون نشان دادن مسائل و به انحراف کشیدن انقلاب، دست به تبلیغات بسیار عظیم و خطرناک و حساب شده زده بودند، ناگهان با یک معجزه بزرگ الهی و اسلامی روبرو شدند و نقشههای خود را نقش برآب دیدند. اتحاد و اجتماع صفوف نمازگزاران نماز جمعه، توطئههای حساب شده و ترتیب یافته منافقان را خنثی ساخت و حیله و تزویر آنان را در هم شکست. شیاطین و منافقین در همه جا راه یافتند اما در صفوف به هم پیوسته نماز رسوخ پیدا نکردند. سرانجام از همین صفوف نماز جمعه بود که مشتهای گره کرده به سوی منافقان و احزاب و گروهکهای مغرور و مستکبر و از خدا بیخبر نشانه رفت و آنان را متواری و نابود ساخت. نماز جمعه پس از پیروزی انقلاب، همواره محلی برای هوشیاری و آگاهی بخشی به مردم و نیز مکانی برای تزکیه نفس و خشوع و خضوع در برابر ذات خداوندی بوده و هست. فرزند آیتالله سید محمود طالقانی با اشاره به پیام حضرت امام خمینی (ره) در اولین سالگرد درگذشت پدرش که وی را در راس پرهیزکاران معرفی میکرد، توضیح داد: حضرت امام(ره) با کسی شوخی نداشت و اگر چنین حرفی زدهاند بدون شک دلیلی داشته است. اما به اعتقاد خود من این پرهیزکاری به تاثیر مرحوم پدربزرگ من در پدرم بازمیگردد. مرحوم آیت الله سید ابوالحسن طالقانی که همسنگر مرحوم مدرس بود و زندگی بسیار سادهای داشت. سید مهدی طالقانی ادامه داد: پدربزرگم در نزدیکی مسجدی که نماز در آن میخواند خانه داشت و از راه تعمیر ساعت روزگار میگذراند و وقتی هم که معاش هر روزش تامین میشد کار را تعطیل میکرد. هرگز نشنیدم که برای معاشش از وجوهات شرعی بهره ببرد و این خصوصیات در پدرم هم تاثیر گذاشت. طالقانی افزود: پدرم در سال ۱۳۱۵ در مدرسه سپهسالار از طلاب امتحان میگرفت و به آنها گواهینامه میداد و برای این موضوع حقوقی میگرفت. این حقوق بعد از به زندان رفتن ایشان هم مدتی دائر بود اما قطع شد و جالب آنکه بعد از انقلاب نیز به طور کل این موضوع قطع شد.
|
|
|