قیام خونین ۱۷ شهریور، خروش سرخ تکبیر
فاطمه اسلامپورکریمی
۱۳۹۱/۱۲/۲۰
۱۷ شهریور از ایام اللّه است؛ روزی که شهدا سند «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را با خون خویش امضا کردند و با خروش سرخ تکبیر، کاخ سیاه استکبار را سرنگون ساختند. در ۱۷ شهریور، مرزهای بیگانگی و جدایی در هم شکست و مردم یک پارچه به پا خاستند و به رهبری امام بت شکن، خمینی کبیر در زیر لوای توحید گرد آمدند و عاشقانه راه حسینی را برگزیدند. بی شک، جمعه خونین۱۷ شهریور، یکی از روزهای ماندگار و فراموش ناشدنی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. در این روز، مردم تهران پس از برگزاری نماز صبح، به حرکت درآمدند و شعارهای انقلابی و اسلامی سردادند. به این ترتیب شهریور، روزنه امید پیروزی و نقطه عطف تاریخ سازی را در نهضت اسلامی پدید آورد. زمینه های شکل گیری رویداد ۱۷ شهریور در پی سیاست سرکوب خونین در اواخر بهار تا اواسط تابستان سال ۱۳۵۷ از شدت و گستره اعتراضات و فعالیتهای مخالفان رژیم تا حد زیادی کاسته شد و در تیر ماه همان سال، اوضاع کشور کاملاً رو به آرامش نهاد. ناظران خارجی و مفسران سیاسی رژیم به این جمع بندی دست یافتند که شاه پس از یک رشته در گیری با شورشیان و سرکوب مخالفان از دی ماه ۱۳۵۶تا خرداد ماه ۱۳۵۷، اکنون ابتکار عمل را به دست گرفته و کاملاً بر اوضاع مسلط است و اکنون هیچ خطر جدی رژیم را تهدید نمی کند. امّا شهریور ماه سال ۱۳۵۷ که مصادف با ماه رمضان بود. در شبهای این ماه مبارک، در اکثر مجالس مذهبی ومساجد از اسارت و خفقان و نبودن آزادی و توهین رژیم به مقدسات ملت ایران صحبت می شد و مردم اعتراض خود را در قالب راه پیمایی نشان می دادند. افزایش نارضایتی های مردمی، گسترش بحران و تنش داخلی که بی وقفه از آغاز ماه رمضان در سراسر کشور خود را نمایانده و سپس از آتش سوزی سینما آبادان شدت یافته بود، بار دیگر شاه و نخبگان رژیم را هراسان ساخت و به بازنگری در سیاستهای موجود وادار کرد، تا با ساز و کاری جدید آرامش را به کشور بازگردانند؛ زیرا مخالفتها با رژیم، اکنون از حد اعتراضات موردی فراتر رفته و خواستار سرنگونی نظام شاهنشاهی شده بودند. نقش شریف امامی(نخست وزیر نالایق وقت) در بروز واقعه خونین ۱۷ شهریور شاه و مشاوران نزدیکش تصمیم گرفتند تا با استعفای آموزگار و یک رشته اقدامات و اصلاحات دموکراتیک، پشتیبانی ملی را ـ که اینک تصور می شد در حال از دست رفتن است ـ برای رژیم فراهم آورند. از همین رو نخست وزیر جدید جعفر شریف امامی با شعار «دولت آشتی ملی» در ۵ شهریور ۱۳۵۷ بر کرسی صدارت تکیه زد. شریف امامی به اصرار محمدرضا پهلوی و با این شرط که شاه در امور کشور دخالت مؤثری نکند، کابینه خویش را تشکیل داد و بلافاصله سیاستها و برنامههایی ضربتی برای آرام نمودن مخالفان در پیش گرفت. قمارخانهها و بسیاری از اماکن فساد را که همواره مورد تعرض انقلابیون قرار میگرفت، تعطیل کرد. حقوق کارمندان را بدون توجه به بحران اقتصادی کشور افزایش داد. تاریخ و تقویم برساخته شاهنشاهی را ـ برغم آنکه خود اندکی قبل نطقی در تمجید آن ایراد کرده بود ـ منسوخ نمود. برخی از مقامهای بالای سیاسی، از جمله منسوبین به فرقه بهاییت را برکنار ساخت، صدها زندانی سیاسی را آزاد و وزارت مشاور در امور زنان را از کابینه حذف کرد و اعلام کرد که انتخابات آزاد بزودی برگزار خواهد شد و قول داد آزادیهای بیان و قلم و اجتماعات و تأسیس احزاب سیاسی مستقل اعمال خواهد گردید، با مخالفان مذاکره خواهد شد، امور مذهبی و اوقاف مورد توجه ویژه دولت قرار میگیرد و مقرراتی برای برخورد با فساد مالی خانواده سلطنتی وضع خواهد گشت و … . شریف امامی و شاه که اینک به انتظار ثمرات سیاستها و شعارهای جدید خود نشسته بودند، به زودی خود را در گرداب حوادثی غوطهور دیدند که بتدریج در حال برچیدن بساط سلطنتبود. مخالفت های مسالمتآمیز که از ۲۱ رمضان به بعد، به شکلی فزاینده سراسر کشور را در برگرفته بود، با شعارها و برنامههای شریف امامی شتاب بیشتری گرفت. در شب های هفتم،هشتم و نهم شهریور ماه به هنگام تظاهرات بین مردم و عوامل رژیم درگیری به وجود آمد. این درگیری منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از هم وطنان در میدان ژاله نیز شد. مهمترین راهپیمایی های آن روزها روز عید فطر در تمام نقاط ایران بود. عید سعید فطر و ۱۶ شهریور، سرآغاز قیام خونین برگزاری راهپیمایی بزرگْ در روز عید سعید فطر سال ۱۳۵۷، سرآغاز حرکت خونین۱۷ شهریور همان سال به شمار می رود. در این روز که مصادف با سیزدهم شهریور بود، مردم در شهرهای خمین، تهران، قم، کرج، ایلام و چند شهر دیگر، پس از برگزاری نماز عید، به حرکت درآمدند و شعارهای دینی و کوبنده بر ضد رژیم سر دادند. جواد منصوری محقق و پژوهشگر مسائل تاریخی در گفتگو با خبرنگار سیاسی باشگاه خبری فارس «توانا»، با اشاره به نقش قیام ۱۷ شهریور در پیروزی انقلاب، گفت: در ماه رمضان ۵۷ مساجد و هیئتها بسیار پرتحرک بودند و مباحث سیاسی پرشوری را پیگیری کردند و سرانجام در نماز عید فطر در شهرهای مختلف با یک فضای متفاوت از سالهای قبل مباحث سیاسی در میان مردم مطرح شد. در تهران نیز نماز عید فطر به امامت شهید دکتر مفتح(ره) در تپه های قیطریه و با حضور دهها هزار تن برگزار شد. انبوه نمازگزاران پس از پایان مراسم نماز به همراه عابران پیاده و مردمی که همواره در طول مسیر به آنها می پیوستند، راهپیمایی بزرگی ترتیب دادند که تا آن روز سابقه نداشت. آرامش، نظم و سازماندهی تظاهرات که با هیچ برخورد قهرآمیزی به پایان رسید. روحانیت مبارز ایران در اعتراض به کشتارهای فجیع رژیم شاه در تهران و شهرهای دیگر از اول ماه رمضان، روز پنجشنبه ۱۶ شهریور را روز عزای عمومی و تعطیل اعلام نموده جهت بزرگداشت شهدای چند روز اخیر دعوت به راهپیمایی گستردهتری نمودند. در سه روز بعد ۱۶ شهریور، بزرگترین راهپیمایی کشور شکل گرفت که گفته می شد در تهران نزدیک به یک میلیون نفر فعالانه در آن شرکت جسته اند. در این تظاهرات، مانند راهپیمایی روز عید فطر، زنان مشارکت گسترده ای داشتند و در همین روز شعار معروف «استقلال، آزادای، جمهوری اسلامی» که عصاره خواست های ملت بود، سر داده شد. این رویدادها زنگ خطر سقوط زود هنگام دولت را به صدا درآورد. به دلیل گستردگی و عظمت تظاهرات ۱۶ شهریور، ارتش علیرغم حضور در خیابانها نمی توانست به خشونت یا خونریزی متوسل شود. تظاهر کنندگان که در پایان مراسم در میدان آزادی گرد آمدند، نام این میدان را از «شهیاد» به آزادی تغییر دادند. لحظهای که مردم و ارتش بهم رسیدند، سکوت معناداری در میان آنها حکمفرما شد؛ یکباره از میان جمعیت این شعار برخاست: «برادر ارتشی چرا برادرکشی؟» و به دنبال آن بر گردن سربازان و لوله های سلاح شان شاخه های گل جای گرفت. بدین ترتیب تظاهرات ۱۶شهریور پیروزی بزرگی در روند انقلاب اسلامی ایران بود که ضمن آن ارتش در آغوش محبت ملت قرار گرفت.(۱) به هر تقدیر شاه و سران رژیم که از روند تحولات کشور سخت وحشت زده و بیمناک به نظر می رسیدند، برای مقابله با بحران و ناآرامی های رو به گسترش بلافاصله در پایان روز ۱۶ شهریور موضوع را در دستور کار شورای امنیت ملی قرار دادند. بر همین اساس، به دستور شاه، نشست اضطراری شورای امنیت ملی با حضور فرماندهان بلندپایه نظامی و امنیتی و اعضاء دائمی از ساعت ۸ بعدازظهر ۱۶ شهریور آغاز و تا پاسی از شب ادامه یافت. در این نشست، رئیس ساواک گفت: راهپیمایی و ناآرامی های تهران پس از عید فطر همچنان ادامه یافته است و مطابق گزارشها و اطلاعات واصله قرار است فردا جمعه ۱۷ شهریور آشوب و اغتشاش گسترده، کشور را فراگیرد. لذا برای جلوگیری از آن لازم است در پایتخت حکومت نظامی اعلام شود. با بیان این موضوع شاه دستور داد که موضوع در شورای امنیت ملی بررسی شود. پس از بیان دستور جلسه هر یک از حاضران تحلیل و دیدگاه خود را پیرامون رویدادهای اخیر کشور و راهکارها و شیوه های رویارویی با آنها را ارائه دادند. این نشست سرانجام تصمیم گرفت در تهران و یازده شهر بزرگ، قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، کرج، قزوین، کازرون و جهرم حکومت نظامی به مدت شش ماه برقرار کند. ساعت ۶ بامداد روز ۱۷ شهریور، اولین اعلامیه حکومت نظامی و برقراری آن در یازده شهر از رادیو به اطلاع مردم رسید و همچنین فرماندار نظامی تهران، ارتشبد غلام علی اویسی، ضمن اعلامیه های متعدد به مردم هشدار داد که مقررات حکومت نظامی را کاملاً رعایت کنند. از بامداد پنجشنبه، شهر تهران به صورت یک قلعه نظامی درآمد و تانک ها و مسلسل های سنگین در نقاط حساس و مهم استقرار یافتند. جمعه خونین سرانجام روز حادثه فرا رسید. جمعیت معترض که از نخستین ساعات صبح دسته دسته در میدان ژاله گرد آمده بودند، از اعلام ناگهانی حکومت نظامی اطلاع نداشتند. زیرا رسانه های رژیم بویژه رادیو، تنها ساعت ۶ صبح این خبر را پخش کرده بودند. هنگامی که تلاش کماندوهای رژیم برای پراکندن جمعیت اجتماع کننده و جلوگیری از راهیابی جمعیت بیشتر، به میدان ناکام ماند، خشونت آغاز گردید و مردم بی دفاع به رگبار بسته شدند. با شروع درگیری انواع سلاحهای آتشین به خدمت گرفته شد. تانکها، مسلسلها و هلی کوپترها از زمین و هوا جنگ خونینی علیه قیام کنندگان به راه انداختند. در پی آن صحنه ای به پا شد که به میدان اعدام شباهت داشت. سربازان مسلح، میدان شهدا را از چهار طرف محاصره کرده و با استقرار در پشت بامها از هر جهت مردم را با صفیر گلوله ها بدرقه می کردند. دود غلیظی از سمت میدان برخاسته بود و با نزدیک شدن ظهر به تدریج میدان ژاله ـ که اینک واقعا به میدان شهدا تبدیل شده بود ـ در هاله ای از سکوت مرگ بار فرو می رفت. در پیرامون میدان، آنچه به چشم می آمد، جنازه شهیدانی بود که در صحنه نبرد نابرابر، هم چنان باقی مانده و خون هایی که لکه لکه، آسفالت خیابان را رنگ آمیزی کرده بود. سایروس برآم در کتاب خود، «انقلاب ایران و مبانی رهبری امام خمینی(ره)»، درباره فاجعه ۱۷ شهریور آورده است: ابتدا خاک اره های آغشته به بنزین را که بر کف خیابان ریخته بودند، آتش زدند و چون انبوه جمعیت هراسان در تلاطم افتاد، چند اتومبیل و اتوبوس را مشتعل ساختند. سپس فروشگاه بزرگ خیابان فرح آباد را به آتش کشیدند. آنگاه، آتش مسلسل ها را گشودند؛ بی خبر، بی امان و از همه سو؛ از زمین و از هوا، همه راههای گریز، و همه کوچه ها و خیابان های فرعی را با تانک و زره پوش مسدود کردند تا کسی را توان گریختن نباشد. هدف نه پراکنده کردن مردم و نه مرعوب ساختن آنان بود. همه گلوله ها به قصد کشت، شلیک می شد. حتی کسانی را که به خانه های دیگران پناه می بردند تعقیب می کردند و از پای در می آوردند و از رساندن خون به مجروحان و مصدومان هم جلوگیری می کردند. گوزیچکین، سفیر وقت شوروی، در خاطراتش می نویسد، هدف دولت به هیچ وجه متفرق ساختن تظاهرکنندگان نبود، بلکه می کوشید همه کسانی را که در تظاهرات شرکت داشتند یکجا از میان بردارد. به هر حال جمع کثیری از حاضران در صحنه به شهادت رسیدند. نظام شاه در سرکوب واقعه خونین ۱۷ شهریور، از سربازان اسرائیلی نیز استفاده کرد. شاهدان عینی ماجرا می گفتند: سربازها خیلی بودند و بعضی از آنها موهایشان بُوربُور بود که دوزانو روی زمین می نشستند و تیراندازی می کردند و معلوم بود که خارجی هستند. رژیمِ در حال فروپاشی، تعداد کل شهیدان ۱۷ شهریور را ۵۸ نفر و مجروحان این فاجعه را ۲۰۵ نفر اعلام داشت و تجمع گسترده و عظیم مردم تهران را نقشه خارجی اعلام کرد. شمار دقیق قربانیان مظلوم حادثه ۱۷ شهریور در میدان شهدا هیچ گاه مشخص نگردید، ولی به یقین، این رقم از چهار هزار تن افزون تر بود و یکی از بزرگ ترین فجایع تاریخ انقلاب به شمار می رود. پیام امام حمینی(ره) به ملت سلحشور ایران امام خمینی(ره)، در ۱۸ شهریور سال ۱۳۵۷، با ارسال پیامی به ملت شریف و شجاع ایران، ضمن ابراز همدردی با ملت، کشتار وحشیانه رژیم شاه را محکوم و دولتِ آشتیِ ملی را، دولتی تحمیلی و غیر قانونی اعلام کردند. ایشان فرمودند: «... چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم میخورد. آری این چنین است راه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و سرور شهیدان امام حسین علیهالسلام ... ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد ... باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خُرد شوند تا کسی خیال آزادی به خود راه ندهد. شما ای ملت محترم ایران که تصمیم گرفتهاید خود را از شر رژیم شاه خلاص گردانید، در رفراندمی که در سوم و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید، به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در ایران ندارد ... ۱۷ شهریور مکرِّر عاشورا و میدان شهدا مکرِّرِ کربلا و شهدای ما مکرِّرِ شهدای کربلا و مخالفان ما مکرِّرِ یزید و وابستگان او هستند.» پیام ۱۷ شهریور در بامداد۱۷ شهریور، خونین کمان از لاله زار ژاله به سوی افق روانه شد و تا ظهر آن روز، سراسر ایران زمین را گلگون کرد. در روز ۱۷ شهریور ۵۷، دو فریاد از گلوی ستم دیدگان مظلوم بلند بود که این دو، دو پیام در برداشت: نخستین فریاد «درود بر خمینی» بود که او فریادگر «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود و دومین فریاد «مرگ بر شاه» بود که این پیام را می رساند: «لا اله الا اللّه » و یا به زبان مردم: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی». آری طنین این فریاد که صدایش در آن روز در هر کوی و برزن و در هر شهر و روستای ایران به گوش می رسید، هیچ گاه از طنین نیفتاد تا این که انقلاب اسلامی را به پیروزی رسانید. آن روز، گلوله ها فریاد را رساتر کرد و و از آن پس، میلیون ها انسان در سراسر میهن اسلامی، همان فریاد را تکرار و همان پیام را ابلاغ کردند مهم ترین پیامدهای ۱۷ شهریور ۱. تردید و تزلزل در اراده سیاسی رژیم شاه به دنبال کشتار ۱۷ شهریور، رژیم در رویارویی با ملت سخت به تردید و تزلزل افتاد؛ زیرا شیوه های مرسوم، اعم از سرکوب و سازش در عمل شکست خورده بود. اجرای حکومت نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت برقراری امنیت و آرامش تلقی میشد، نتیجه عکس بخشید. چند روز پس از واقعه ۱۷شهریور هنگامی که «شریف امامی» برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس میرفت، دست کم ۹ نفر از نمایندگان فریادزنان صلاحیت «شریف امامی» را زیر سؤال بردند، که البته در نهایت رأی اعتماد را از مجلس اخذ کرد.(۲) ۲. تعمیق شکاف بین مردم و حکومت پهلوی ۱۷ شهریور، شکاف میان حکومت و ملت را عمیق تر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. بدینترتیب واقعه ۱۷شهریور به اعتبار میانهروها و هواداران اندیشه اعاده مشروطیت سلطنتی به نحو اجتنابناپذیری آسیب وارد نمود؛ زیرا، دولت آشتی ملی بیش از دو هفته نتوانست به وعدههای خود وفادار بماند و در ۱۷شهریور نقاب دروغین از چهره خود برافکند. توجیهناپذیری این رویداد، راه مسالمت میان شاه و مخالفان را برای همیشه بست. بنابراین، هنگامی که امکان راه حل سیاسی با رژیم از بین رفت، انقلاب در مسیر تازهای افتاد و شتاب بیشتری گرفت. از این دیدگاه رویداد ۱۷شهریور باعث انسجام فکری و اتحاد عملی مخالفان شد و همگان به این نتیجه رسیدند که تنها یک راه برای نجات جامعه ایران باقی مانده است و آن خروج شاه و سقوط رژیم او و استقرار یک نظام مطلوب است. ۳. حکومت نظامی و تزلزل ارتش حوادث ۱۷شهریور و ادامه حکومت نظامی، انسجام و اراده ارتش را متزلزل ساخت. استقرار طولانی مدت ارتش در میدانها و چهارراهها و مراکز مهم شهر، موجب فرسایش آنان می شد. ارتش میبایست تحت فرمان فرمانداریهای نظامی و شورای امنیت استان عمل کند که خواهناخواه با هیات دولت و سایر مراکز قدرت در نحوه و اجرای فرمانهای حکومت نظامی اختلاف نظر مییافت. این واقعیت با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با بدنه نیروهای مسلح از نظر گرایشهای سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت، موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان، سخت تضعیف میکرد.(۳) ۴. آمریکا و تحوّلات پس از ۱۷ شهریور دو روز پس از ۱۷شهریور «اردشیر زاهدی»، سفیر ایران، در واشنگتن با «وارن کریستوفر»، معاون وزارت خارجه آمریکا، دیدار نمود. «کریستوفر» ضمن تأکید بر حمایت دولت آمریکا از ایران، خواستار رعایت اعتدال در اجرای حکومت نظامی شد؛ امّا «زاهدی» ادعا کرد که کمونیستهای سازمان یافته تظاهرات را ترتیب میدهند و دولت آمریکا همراه با نیروهای اپوزیسیون، توطئه براندازی شاه را تدارک دیده است. «کریستوفر» این اتهام را زشت و ناروا خواند و گفت تضعیف اعتماد به نفس شاه در این زمان مهمترین عامل بروز و گسترش شورشهاست.(۴) ۵. هجرت امام خمینی(ره) از نجف به پاریس «شریف امامی» در آغاز تصدی نخستوزیری و درباره برنامهها و سیاست های دولت آشتی ملی در مورد بازگشت آیتالله خمینی اعلام کرده بود که بازگشت ایشان به کشور بلامانع است.(۵) در پی آن در تاریخ ۷ شهریور۱۳۵۷ - و پس از تقریبا ۱۵ سال - روزنامه اطلاعات عکس امام را در صفحه اول خود چاپ کرد و از اعزام هیاتی به منظور مذاکره و بازگشت ایشان به نجف خبر داد، امّا رهبر انقلاب در همان روز، نخستوزیری «شریف امامی» را «نیرنگ شیطانی شاه» خواند و پیشنهاد آشتی با روحانیان را «وعده پوچ و فریبکارانه» دانست و مردم را به مقاومت و مبارزه تشویق کرد.(۶) با وقوع حادثه ۱۷شهریور، امام، شاه را مسئول مستقیم کشتار مردم دانست و خواستار انهدام رژیم شاهنشاهی شد. ۶. گسترش اعتصابات و از پا درآمدن دولت مهمترین ویژگی دور تازه اعتصابات که در اندک زمانی پس از کشتار ۱۷شهریور آغاز شد، ماهیت کاملاً سیاسی آن بود که با هدف از پادرآوردن رژیم و فلجساختن آن صورت میپذیرفت. در روزهای دوم و سوم مهر همان سال، اعتصاب وسیع کارکنان پالایشگاه آبادان به نشانه همبستگی با سی هزار تن از کارگران اعتصابی نفت در تهران، اهواز، گچساران و آغاجاری به راه افتاد. به تدریج شرکت مخابرات، راهآهن، ذوبآهن، بنادر و کشتیرانی، بازاریان، معلمان، دانشگاهیان و سایر مؤسسات اعتصابات را وسعت بیشتری بخشیده و اعتصابکنندگان خواستار کنارهگیری شاه و ایجاد جمهوری اسلامی شدند. این اعتصابات به ویژه در شرکت نفت سبب رکود عمدهترین منبع درآمد ارزی کشور و حتی دشواری دستیابی به نفت جهت مصارف انرژی، حمل و نقل و سوخت حرارتی برای منازل شد. در نتیجه دولت در پی اختلال در سیستم اقتصادی در انجام تعهدات داخلی و بینالمللی با تنگناهای فلجکنندهای روبرو شد. دولت آمریکا نیز در پی توقف پرداختهای ایران، برنامه فروش جنگافزار نظامی را تا روشن شدن اوضاع سیاسی تهران به حالت تعلیق درآورد.(۷) پی نوشتها: ۱. دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه، رویدادها، تهران، دبیرخانه، مرکزی ائمه جمعه، چاپ اول، ۱۳۷۰هـ.ش، ص۴۲۳ و ۴۲۱. ۲. آرشیو اسناد مرکز انقلاب اسلامی، ص۲۷۹. ۳. حسین فردوست و دیدگاه وی نسبتبه شریف امامی در کتاب: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، ج۱، ۱۳۷۱هـ.ش، ص۵۸۱. ۴. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران: از کودتا تا انقلاب، تهران، رسا، چاپ چهارم، ج۲، ۱۳۷۳هـ.ش، صص۹۴-۹۵. ۵. نجاتی، غلامرضا؛ همان، ج۲، ص۸۳. ۶. صحیفه نور، ج۱، صص ۵۶۸-۵۶۹. ۷. مایکل له دین، شاه و کارتر، ترجمه مهدی افشار، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۱هـ.ش، ص۲۵۱. گردآورنده: فاطمه اسلامپورکریمی |
|