طالقانی علائی، سیدمحمود (آیتالله)
مجید ملکان
۱۳۹۱/۱۲/۲۰
آیتالله سیدمحمود طالقانی در روز شنبه، چهارم ربیعالاول ۱۳۲۹ق/ ۱۵ اسفند ۱۲۹۰ ش در روستای گلیرد از توابع طالقان به دنیا آمد (یادنامهی آیتالله طالقانی، ۷). پدر ایشان آیتالله ابوالحسن طالقانی بود که یکی از علمای بزرگ و عارف آن زمان محسوب میشد و با آیتالله مدرس روابط بسیار نزدیکی داشته و با وی همکاری مینمود (افراسیابی، ۲۵). او دوران کودکی خود را تا ده سالگی در روستای گلیرد گذراند. در پنجسالگی به مکتبخانهای در همان روستا رفت و در همانجا نزد ملاسیدتقی خواندن، نوشتن و مقدمات علوم اسلامی و قرآن را فراگرفت و پس از آن به تهران آمده و در مدرسهی ملارضا مشغول به تحصیل شد. صرف، نحو و امثله را در آن مدرسه آموخت و بعد از آن به مدرسهی رضویه در قم رفته و وارد فیضیه شد. در قم با معرفی آیتالله محیالدین طالقانی شوهر خواهر خود به حضور آیتالله حائری یزدی، مؤسس حوزهی علمیهی قم رسید (یادنامهی آیتالله طالقانی، ۹). شرح لمعه را نزد آقای مرعشی، مطول را در درس مرحوم ادیب تهرانی و سیدمحمد حجت، فلسفه و حکمت را نزد آقای کمرهای خواند و سپس به نجف اشرف رفت و در درس خارج آیتالله اصفهانی، حاج شیخ محمد حسین غروی معروف به «کمپانی» و آقاضیاءالدین عراقی شرکت کرد. ایشان از آقای اصفهانی اجتهاد را دریافت کرد و بعد از مدتی به ایران بازگشت؛ پس از بازگشت نیز از آیتالله حائری اجازهی اجتهاد و از آقای مرعشی اجازهی حدیث گرفت. او فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی را از دوران نوجوانی آغاز کرد. وی در این زمان مسئولیت نگهبانی از جلسات را که پدرش به همراه شهید آیتالله مدرس و دیگر روحانیون مبارز در منزل برپا میکرد، برعهده میگرفت. پس از اتمام دروس خود در قم، به تهران مراجعت کرد و در مدرسهی سپهسالار (مدرسهی عالی شهید مطهری فعلی) به آموزش علوم اسلامی به جوانان پرداخت. جلسات تفسیر قرآن وی که تا آخر عمر نیز ادامه داشت از همین زمان شروع شد. در سال ۱۳۱۸ ش پس از درگیری با مأموران کلانتری ۴ بر سر کشف حجاب یکی از زنان محجبه، به جرم اهانت به مقامات بلندپایهی مملکتی بازداشت و به شش ماه زندان محکوم شد (محمدی، ۳۰). در سال ۱۳۲۰ ش به تشکیل کانون اسلام در خیابان امیریه همت گماشت و همزمان مجلهای به نام دانشآموز را نیز منتشر کرد. در این جلسات به علت بیان مسائل اسلامی و تفسیر قرآن با کلامی دلنشین بسیاری از دانشجویان و استادان دانشگاه نیز جذب شدند. فعالیتهای او در این دوره بیشتر بر محور تفسیر قرآن قرار داشت که البته سعی میشد تا حد امکان به فقرا و بینوایان نیز کمک شود (یادنامهی آیتالله طالقانی، ۹ و ۱۰). بعد از واقعهی آذربایجان در سال ۱۳۲۵ ش، از طرف اتحادیهی مسلمین و جامعهی روحانیت آن زمان جهت بررسی حوادث آذربایجان راهی آن منطقه شد و پس از بازگشت ضمن گزارشی، بسیاری از فجایع ارتش شاه و همچنین انحراف دموکراتها را برای مردم روشن ساخت. در سالهای دههی ۱۳۲۰، انجمنهای اسلامی را تشکیل داد و به منظور گسترش فعالیتهای اجتماعی خود در بین سالهای ۲۸ ـ ۱۳۲۷ ش جلسات تفسیری در مسجد هدایت تهران برگزار کرد که شدیداً مورد استقبال قرار گرفت. همزمان با پایهگذاری نهضت ملی صنعت نفت، وی به حمایت از این نهضت پرداخت و قسمت عمدهی فعالیتش در آن زمان، مصروف تلاش برای ایجاد تفاهم بین جناحهای مختلف جنبش گردید. در سال ۱۳۳۱ ش به هنگام انتخابات دورهی هفدهم مجلس شورای ملی در زمان حکومت دکتر مصدق، وی از طرف اهالی شمال به ویژه چالوس، نوشهر و شهسوار (سابق) کاندیدای نمایندگی مجلس شد که مورد تأیید و پشتیبانی آیتالله کاشانی نیز قرار گرفت؛ اما از آنجایی که دولت انتخابات بعضی مناطق از جمله حوزهی انتخاباتی او را تعطیل کرد، او نتوانست به مجلس راه یابد. از جمله دیگر فعالیتهای وی در این سال شرکت در کنگرهی شعوبالمسلمین و مسافرت به پاکستان به دنبال استقلال این کشور بود. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که توسط آمریکا و انگلیس و با حمایت عوامل داخلی آنها صورت گرفت، مسجد هدایت به یکی از سنگرهای مقاومت علیه رژیم کودتا تبدیل شد. در این زمان بارها از سوی فدائیان اسلام برای افشاگری علیه رژیم کودتا و روشن نمودن افکار عمومی در دههی محرم دعوت شد. هنگامی که جای پای رژیم کودتا محکم شد و به انتقامجویی از فداییان اسلام پرداخت، در آن مقطع حساس به فداییان اسلام در خانهاش پناه داد. مأموران که به خانهی وی شک برده بودند به آنجا هجوم بردند، ولی قبل از هجوم آنها شهید نواب صفوی و یارانش منزل را ترک کردهبودند. با این حال عوامل رژیم او را دستگیر و بازداشت کردند، ولی چون مدرکی علیه او به دست نیاوردند، پس از مدتی او را آزاد کردند. در سال ۱۳۳۸ ش برای شرکت در کنفرانس اسلامی به بیت المقدس سفر کرد. در همین سال به نمایندگی از آیتالله بروجردی برای رساندن پیام ایشان به «شیخ شلتوت» شیخ الازهر و مفتی مصر به آن کشور رفت و در کنگرهی اسلامی دارالتقریب قاهره شرکت نمود. در سال ۱۳۳۹ ش جلسات مسجد هدایت توسط دولت سرکوب و تعطیل شد؛ به همین دلیل جلسات در منزل یکی از دوستانش برگزار گردید. در این جلسات او همراه آیتالله مطهری به تحلیل مسائل اجتماعی و افشای رژیم پرداختند. در زمستان همان سال و در روز نیمهی شعبان از وی برای سخنرانی در مسجد ارک تهران دعوت به عمل آوردند. ساواک که از سخنرانیهای ایشان میهراسید؛ لذا درب مسجد را بست، ولی او بدون توجه به هشدارهای پلیس بلندگو را در دست گرفت و به سخنرانی پرداخت. متعاقب این امر نیروهای امنیتی به سوی مردم هجوم برده و آنها را زیر ضربات باتون گرفتند و او را نیز دستگیر کردند؛ اما به جهت فشارهای مذهبی و سیاسی نتوانستند او را مدت زیادی در زندان نگهدارند و به ناچار آزادش کردند. در سال ۱۳۳۹ ش جبههی ملی دوم فعالیت خود را آغاز کرد، ولی او و تعدادی از اعضای نهضت مقاومت ملی با انشعاب از آنان و با هدف ایجاد کانون مبارزه «نهضت آزادی ایران» را بنا نهادند (مجلهی سروش، ش ۶۷/۲۵). به دنبال تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی توسط حکومت محمدرضاشاه، فعالیتهای امام خمینی (ره) برضد این لایحه و طرح شعار مبارزه با کاپیتولاسیون، او نیز در جهت برداشتن نقاب از چهرهی پلید حکومت دست به افشاگری زد که بلافاصله دستگیر و زندانی شد. وی در اول محرم ۱۳۴۲ ش از زندان آزاد شد. در حقیقت آزادی وی نقشهای از جانب ساواک بود تا بتوانند با توطئهای عمیقتر وی را متهم و به مدت طولانیتری زندانی نماید. پس از آنکه رژیم شاه امام خمینی را دستگیر کرد، اعلامیهای مهیج و افشاکننده را در صدها هزار نسخه، با نام «دیکتاتور خون میریزد» منتشر کردند که در آن شرایط رعب و وحشت تأثیر زیادی در دادن روحیهی مبارزاتی به ملت و امیدواری به آینده داشت. پس از انتشار اعلامیه، نیروهای نظامی رژیم با تمام قوا به لواسانات که محل اختفای آیتالله طالقانی بود، هجوم بردند و او را دستگیر و بازداشت کردند. در ۳۰/۷/۱۳۴۲ ش آیتالله طالقانی در دادگاه نظامی محاکمه و به ده سال زندان محکوم شد (محمدی، ۴۷). وی در زندان نیز جلسات تفسیر قرآن، نهجالبلاغه و تاریخ اسلام خود را برگزار میکرد. سرانجام در سال ۱۳۴۶ ش بر اثر فشار افکار عمومی و واکنشهای بینالمللی از زندان آزاد شد. او در راستای حمایت از مردم فلسطین و محکوم نمودن رژیم غاصب صهیونیستی در نماز عید فطر ۱۳۴۸ ش به مسئلهی فلسطین پرداخت و ضمن آگاه کردن مردم و یادآوری مسئولیت آنان در مبارزه، از آنها خواست تا فطریههای خود را برای کمک به مبارزان مسلمان فلسطینی هدیه کنند. در روز عید فطر سال ۱۳۵۰ ش ایشان تصمیم گرفتند که برای ادای نماز عید از خانه خارج شوند، ولی ساواک وی را در خانه محبوس کرد و به مدت یک ماه ارتباط آیتالله طالقانی با خارج محدود بود. سرانجام وی به ۳ سال تبعید در زابل محکوم گردید و پس از مدتی باکاهش مدت تبعید از سه سال به یک سال و نیم به بافت تبعید شد. پس از هجده ماه در خرداد ۱۳۵۲ به تهران بازگشت، ولی دوباره در سال ۱۳۵۴ ش دستگیر شد و به مدت دو سال بدون محاکمه سختترین شکنجههای روحی و جسمی را در زندان تحمل کرد. در سال ۱۳۵۶ ش رژیم به علت مشخص نبودن جرم و مدت محکومیت او و برای جلوگیری از فشارهای بینالمللی، او را به ده سال زندان محکوم کرد. در پاییز سال ۱۳۵۷ ش شاه مجبور شد در برابر موج اعتراض مردم ایران تسلیم شود و تعدادی از زندانیان سیاسی را آزاد کرد. در روز هشتم آبان ۱۳۵۷ از زندان آزاد گردید و با استقبال حدود دویست هزار نفر از مردم رو به رو شد. در پی آزادی وی امام خمینی پیامی برای وی فرستادند (صحیفهی نور، ۲/۲۶۶). از زمان آزادی از زندان تا پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ همواره در صحنهی مبارزهی مردم حضوری گسترده و فعال داشت. از جمله مهمترین نمودهای این حضور از سخنرانیهای پرشور ایشان در محرم سال ۱۳۵۷، انتشار اعلامیه در جهت دعوت مردم به راهپیمایی روز تاسوعا و عاشورا و دعوت از ارتش برای پیوستن به مردم میتوان نام برد. پس از پیروزی انقلاب نیز همواره در کنار امام حضور داشت و اطاعت از رهبری را به مردم گوشزد میکرد. با نزدیک شدن زمان انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، به عنوان نمایندهی اول مردم تهران در مجلس خبرگان تعیین گردید (دوانی، ۲/۱۹۳). وی پس از انقلاب طرحهایی را ارائه و پیگیری نمود که توجه کامل وی به مسئلهی امر به معروف و نهی از منکر یکی از طرحها میباشد. او عقیده داشت که تشکیل یک وزارتخانه به نام «وزارت امر به معروف و نهی از منکر» نیاز است. طرح اصلی شوراها یکی دیگر از دغدغههای فکری او بود. از دیگر فعالیتهای ایشان پس از انقلاب اقامهی نخستین نماز جمعهی تهران در پنجم مرداد ۱۳۵۸ در دانشگاه تهران بود که بیش از یک میلیون نفر در آن شرکت داشتند. او هفت نماز جمعه اقامه کرد که آخرین آن در بهشت زهرا(س)، کنار مزار شهیدان انقلاب اسلامی در شانزدهم شهریور سال ۱۳۵۸ بود (محمدی، ۹۳). با شروع درگیریها در کردستان، به همراه عدهای از شخصیتها چون شهید بهشتی و حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، به منظور آگاه کردن مردم از نقشهی دشمنان و رسیدگی به مشکلات آنان و پایان دادن به خونریزیها به کردستان سفر کرد. سرانجام با تلاشهای فراوان آرامش نسبی در منطقه برقرار شد و هیئت به تهران بازگشت؛ ولی پس از چندی دشمنان دوباره آتش جنگ را در آن منطقه شعلهور کردند که مورد اعتراض شدید آیتالله طالقانی در خطبههای نماز جمعه قرار گرفت و وی مردم کردستان را نصیحت کرد که آلت دست دشمنان نگردند. سرانجام پس از سالها مبارزه و تحمل زندان و شکنجه و پایداری در مسیر انقلاب اسلامی، آیتالله طالقانی در ساعت ۱:۴۵ بامداد روز دوشنبه، نوزدهم شهریور ۱۳۵۸ ش به جوار حق شتافت (همان، ۱۱۰). پیکر پاکش به مسجد دانشگاه تهران منتقل شد تا مراسم تشییع از آن مکان آغاز گردد. روز بعد پیکرش در حالی که صدهزار نفر از مردم نیز حضور داشتند در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. دولت نیز برای ابراز همدردی با مردم در عزای آن اسوهی استقامت و «ابوذر زمان» یک روز تعطیل و سه روز عزای عمومی اعلام کرد. از او آثار علمی در زمینههای متعدد علوم دینی برجای ماند و که عبارتند از: ۱.اسلام و مالکیت (کتابی علیه مارکسیسم) ۲. آزادی و استبداد ۳. آیندهی بشریت از نظر مکتب ما ۴. آیهی حجاب ۵. به سوی خدا میرویم (خاطرات سفر حج) ۶. پرتوی از قرآن (۶ جلد) ۷. پرتوی از نهجالبلاغه؛ (که توضیح و ترجمهی بخشی از نهجالبلاغه است) ۸. مقدمه، توضیح و تعلیقه بر کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله»ی آیتالله نائینی ۹. درسی از قرآن ۱۰. درس وحدت ۱۱. روزها و خطابهها ۱۲. خطبههای نماز جمعه ۱۳. مقدمهای بر انجیل برنابا ترجمهی سردار کابلی ۱۴. مقالات منتشره در مجلات مختلف ۱۵. گفتارهای رادیویی آیتالله طالقانی در سالهای ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ وی ترجمهی جلد اول کتاب «امام علی بن ابیطالب (ع)» نوشتهی عبدالفتاح عبدالمقصود را نیز انجام داد که منتشر شد. منابع ۱. افراسیابی، بهرام، طالقانی و تاریخ، تهران، انتشارات نیلوفر، چاپ دوم، ۱۳۶۰ ۲. بهیاد ابوذر زمان، انتشارات جهاد دانشگاهی خراسان، ۱۳۶۰ ۳. دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج ۲، بنیاد فرهنگی امام رضا (ع)، ۱۳۵۸ ۴. صحیفهی نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی، ج ۲، تهران، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۱ ۵. لامعی، شعبانعلی، حکایتهایی از زندگی آیتالله طالقانی، تهران، انتشارات قلم، چاپ اول، ۱۳۷۶ ۶. محمدی، علی، آیتالله طالقانی، ابوذر امام، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۳ ۷. هفتهنامهی سروش، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ش ۶۷، مرداد ۱۳۵۹ ۸. یادنامهی ابوذر زمان، آیتالله طالقانی، بنیاد فرهنگی آیتالله طالقانی به همکاری شرکت سهامی انتشار، چاپ دوم، بهار ۱۳۶۲ مجید ملکان |
|