درآمدی تاریخی بر کارکردهای مساجد
۱۳۹۱/۱۱/۱۹

سخن از کارکردهای مسجد و تبیین دقیق آن‌ها ازجمله بحث‌های مهم و کاربردی امروز مسلمانان است. متفکران زیادی دراین‌باره تحقیق کرده‌اند اما متأسفانه هنوز به تبیین نهایی و دقیقی نرسیده‌اند. شاید اگر این بحث به‌طورمنظم از مراحل اولیه‌ی تأسیس و چرایی وجود مسجد آغاز شود و سپس به مرحله‌ی بعد، یعنی تعیین کارکردهای اصیل و شرعی مسجد و نقش آن در جامعه، برسد، به نتیجه‌ی بهتری برسیم. در این نوشتار، می‌خواهیم چنین روشی در پیش گیریم تا بخشی از اختلاف‌نظرها درباره‌ی کارکردهای مسجد را کاهش دهیم و در نهایت به ملاکی دقیق برای تشخیص کارکردهای اصلی مسجد برسیم. در مرحله‌ی اول به‌دنبال توضیح معنای شرعی واژه‌ی مسجد هستیم؛ سپس با معرفی صاحب‌امتیازان تأسیس مسجد در جامعه‌ی اسلامی کارکردهای مشروع مسجد را معین و از بحث‌های دامنه‌دار و بی‌نتیجه پرهیز کنیم.

"بسمه تعالی"

درآمدی تاریخی بر کارکردهای مساجد

علی الهی فر

فصل اول: مفهوم‌شناسی «مسجد» 1- مفهوم‌شناسی واژه‌ی «سَجَدَ» و «سَجْدِه» کلمه‌ی «مسجد» به فتح یا کسر جیم از ماده‌ی «سَجَدَ یَسْجُدُ سُجُوداً» گرفته شده است. واژه‌ی «سَجَدَ»‌ در کتاب‌های لغت چنین معنی شده است: «تَطامَنَ و ذَّلَ»، «خَصَعَ و إنْحنا». موارد کاربرد این واژه در کلام عرب چنین آمده است: «سَجَدَ المُصَلی»، «سَجَدَ الحَمَل» که به‌ترتیب به‌معنای «خضع و انحنی: نمازگزار خشوع کرد و خم شد»‌ و «خَفَضَ رَأْسَهُ لیُرکب: شتر سر خود را فرود آورد تا بر او سوار شوند». ازآنجاکه «سَجْدِه» به‌معنای فروتنی است، در تمام موارد کاربردی، اصل معنای آن یعنی «خضوع و خشوع» لحاظ شده است . البته، ازلحاظ لغت به رکوع هم می‌توان «سجده» گفت؛ همان‌گونه که در آیه‌ی «اُدْخُلُوا البابَ سُجَّدا» به‌معنای رکوع‌کنندگان تفسیر شده است. راغب اصفهانی سجده را به «انحناء و تذلل» معنا می‌کند و می‌گوید: سجده عام است و شامل انسان و حیوان و جماد می‌شود. درحقیقت، سجده نمایانگر عظمت و ارزش بی‌حدوحصر کسی است که برای او سجده می‌کنند. در همه‌ی آیاتی که به زمین و آسمان و موجوداتِ بی‌جان نسبت سجده داده شده، منظور همان خضوع و تسلیم در برابر اراده‌ی حق‌تعالی است. قرآن کریم درباره‌ی قوم سبأ می‌فرماید: «وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ»، دیدم ملکه سبأ و قومش را که به‌جای خدا برای خورشید سجده می‌گذارند... در قضیه‌ی حضرت مریم(سلام‌الله‌علیها) می‌فرماید: «یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ»، ای مریم کرنش کن پروردگارت را و سجده کن و رکوع کن با رکوع کنندگان ... خداوند در نقل مبارزه‌ی فرعون و ساحران‌شان با موسا(علیه‌السلام) می‌فرماید: «وَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ»، جادوگران به سجده افتادند. خطاب به ابراهیم خلیل(علیه‌السلام) می‌خوانیم: «وَطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ»، و پاکیزه کن خانه‌ی مرا برای طواف‌کنندگان و ایستادگان و رکوع‌کنندگان که سجده می‌گذارند. در داستان یوسف صدیق(علیه‌السلام) می‌خوانیم: «وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَی الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا»، و پدر و مادرش را بر تخت نشاند و همه برای یوسف سجده کردند. ذکر این تاریخ قرآنی برای سجده که نهایت خشوع و خضوع و تکریم و تعظیم است، وقتی اهمیت می‌یابد که محل پرستش خداوند متعال «مسجد» نامیده شده است. ممکن است این نام‌گذاری به این دلیل باشد که خشوع و خضوع حقیقی فقط‌وفقط در مقابل خداوند جایئز است. البته سجده‌ی دربرابر خداوند منحصر به مسجد نیست و مؤمن همه‌جا باید دربرابر پروردگار خود سجده کند. دراین‌باره پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «جُعلتْ لی الأَرض مَسْجِداً و طهوراً»، زمین، برای سجده و پاک‌کننده قرار داده شده است. 2- مشتقات و ریشه‌های واژه‌ی «مَسْجِد» و «مَسْجَد» الف. واژه‌ی « مَسْجِد » و « مَسْجَد » در لغت واژه‌ی مسجد در بعضی از لهجه‌های قبایل عربی به‌صورت «مسید» آمده است. قلب حرف جیم به یاء در میان عرب‌های جزیرةالعرب شایع است. همچنین، در اندلس و بلاد مغرب، به مسجد «مسید» گفته می‌شود. با اینکه لفظ مسجد و مشتقات آن مکرر در قرآن آمده است، مستشرق انگلیسی، استانلی لینپول، مسجد را برگرفته از واژه‌ی meschita ایتالیایی و یا mesgita اسپانیایی می‌داند. چنین می‌نماید که ورود این واژه از سریانی به عربی بعید نیست، چون زبان‌های عربی و عبری و سریانی و نبطی تقریباً ریشه‌ی واحدی دارند؛ ولی گفته‌ی لینپول بعید به‌نظر می‌رسد و اگر تشابهی وجود دارد صرفاً تصادفی است یااینکه از عربی به این زبان‌ها وارد شده است. «مسجَد» به فتح جیم به‌معنای پیشانی یا اثر سجده و همچنین بر نماز نیز اطلاق شده است. سیبویه‌ی نحوی «مسجَد» به فتح جیم را بر کاری اطلاق کرده است که عنوان عبادت دارد. ابن‌عربی نیز آن را به‌معنای محراب‌البیوت گرفته است. برخی دیگر نیز به‌معنای مواضع هفتگانه‌ای دانسته‌اند که هنگام سجده بر زمین نهاده می‌شوند. اگر «مسجِد» به کسر جیم خوانده شود، اسم است برای محل عبادت، خواه در آن «سجده» بشود یا نشود. در میان زرتشتیان به‌جای لفظ «مسجد» لفظ «مزگت»‌ یا «مزکت»‌ تلفظ شده است. ب: واژه‌ی «مسجد» در شعر واژه‌ی مسجد در زبان شعری به دوگونه تعریف شده است: الف) معنای ظاهری یا صوری؛ ب) معنای کنایی یا ضمنی. در معنای صوری، مسجد به‌معنای محل سجده در برابر خداوند است اما در بُعد ضمنی در شعر، به‌معنای «خاکساری»، «تواضع» و «احترام» است که مقوله‌ای کاملا روحی و قلبی است. به این شعر حافظ توجه کنید: دوش از مسجد سوی میخانه، آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما واژه‌هایی چون دوش، میخانه، پیر و یاران طریقت که در کنار مسجد آمده‌اند، خودبه‌خود مفهوم ظاهری را از مسجد گرفته‌اند و معنایی ضمنی به آن بخشیده‌اند. بنابراین، هر چند در این بیت مسجد به همان معنای حقیقی و ظاهری خود (محل سجده) است،‌ اما معنایی گسترده‌تر دارد. حافظ درجای دیگری از واژه‌ی مسجد چنین بهره می‌گیرد: یاد باد آن که خرابات‌نشین بودم و مست آنچه در مسجدم امروز نبود آنجا بود در این بیت، مسجد به‌معنای ضمنی یا مجازی به‌کار رفته است که معنای آن چنین است: یاد آن زمان که من از ظاهر شریعت فارغ بودم، به‌خیر که درآن‌حال مقامات و صفاتی داشتم که امروز در سیرت شریعتی و و ظاهر مسجدی‌ام ندارم. گویا حافظ می‌گوید: در کنار رعایت شریعت و رفتن به مسجد که نماد مقیدبودن به شریعت است، به باطن و حقیقت شریعت نیز توجه کنید که مستی نماد آن است. 3- بررسی واژه‌ی «مَسْجِد» در قرآن قرآن کریم به‌عنوان اولین کتاب تدوین‌یافته در جزیرة‌العرب، ابتداء بذر انسجام و وحدت را در میان قبایل مختلف کاشت و سپس به‌صورتی معجزه‌آسا لغات پراکنده قبایل عرب را جمع‌آوری کرد. دایره‌ی وسیع لغات در قرآن کریم و مشتق‌سازی‌های شگفت‌انگیز آن ایمان به اعجاز قرآن را در اندیشه‌ی اعراب جای داد. عرب‌ها می‌دانستند که آیات قرآن از ناحیه‌ای بسیار فراتر از توان بشری صادر می‌گردد. در آغاز، درک این معنا مشکل بود و در اوائل دعوت به اسلام، گاه الفاظ قرآنی را سحر و جادو تلقی می‌کردند؛ اما کم‌کم پایه‌های ایمان به خداوند متعال در ذهن و فکر آن‌ها استوار شد. در مواردی پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) الفاظی را اختراع می‌فرمود که بین اعراب متداول نبود. به‌عبارت‌دیگر، اصل و ریشه‌ی آن کلمه در اذهان عمومی وجود داشت اما مشتقی که پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) می‌ساخت برای مردم غریب و ناآشنا بود. برای مثال، زمخشری به این آیه اشاره می‌کند: «و لا تُلْقوا بِأَیْدیکم إلی‌التَهْلُکَة»، «هیچگاه عرب ماده‌ی «هَلَکَ»‌ را بر وزن «تَفْعُله»‌ را استعمال نکرده بود؛ اما خداوند متعال در قرآن کریم این ماده را بر این وزن بر زبان مبارک پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) جاری ساخت». نمونه‌ی دیگر این نوع مشتق‌سازی‌ها در کلام پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) لفظ «مسجد» و دیگر مشتقات واژه‌ی «سَجَدَ» است. هرچند، ریشه‌ی این واژگان، یعنی ماده‌ی «سَجَدَ»، و برخی از مشتقات آن در کلام عرب وجود داشته است. پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) هنگام استعمال این واژه، در قالب اسم مکان، هیچ نوع تغییر در اصل معنای لغوی آن ایجاد نکرد و مردم هرچند با ساختمان ترکیبی لفظ مسجد آشنا نبودند، اما در مواجهه‌ی با آیات مسجد، اصل معنای واژه «سَجَدَ»‌ را می‌شناختند و مشتقات قرآنی براساس همان معنای متعارف معنی می‌شد. به‌هرحال، نام پرستشگاه رسمی و اجتماعی مسلمانان «مسجد» گذاشته شد تا نشانی باشد بر نهایت عظمت مسجود. لطف این نام‌گذاری وقتی آشکار می‌شود که آدم خود مسجود ملائکه است و خداوند متعال مسجود همه‌ی موجودات جهان هستی. پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) این واژه فقط درمورد خدا به‌کار برد و به کارکرد این واژه وحدت معنایی بخشید. واژه‌ی مسجد مکرر در قرآن به‌کار رفته است که در 22 مورد مفرد و در 6 مورد دیگر جمع است. مسجد معمولاً در آیات قرآنی به مکان مقدسی اشاره می‌کند که مخصوص عبادت خداست اما به ساختمانی اسلامی خاصی اشاره نمی‌کند. در تفسیر «مجمع‌البیان»، درباره‌ی کلمه‌ی «مساجد» (ذیل آیه‌ی «و أنَّ المساجِدَ للهِ فلا تَدْعُوا مَعَ الله احدا» ، ) چهار معنا از مفسران نقل شده است: مواضع هفت‌گانه‌ی انسان در هنگام سجده؛ همه‌ی زمین؛ نماز؛ مکان عبادت مسلمانان. معنای اخیر روشن‌ترین معنا برای آیه‌ی مورد بحث است. درمورد معنای کلمه‌ی «مسجد» در آیه‌ی «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ» ، نیز مباحثی مشابه مطرح شده است. اگر واژه‌ی مسجد را به معبد و پرستشگاه مسلمانان تفسیر کنیم، از این آیه استفاده می‌شود که مسجد جایگاه دعا و عبادت خالصانه است؛ زیرا خداوند متعال ابتدا انسان را فرمان می‌دهد که در مسجد حضور یابد، سپس از او می‌خواهد که دعا و عبادت خویش را با اخلاص کامل انجام دهد. 4- تحلیل گزاره‌های لغوی و قرآنی واژه‌ی «مسجد» اگر مجموع کاربردهای واژه‌ی مسجد در لغت و تفسیر آیات قرآنی را در دو تعریف کلی منسجم و متمرکز کنیم، چنین می شود: 1- «نمازگاه» یا «سجدگاه» است و البته، «هر جا فردی نماز بخواند، مسجد است»؛ 2- «مکانی برای خضوع و خشوع در برابر خداوند متعال». نقد و بررسی تعریف اول درباره‌ی مسجد اگر مسجد را به‌معنای اول (نمازگاه) بدانیم، دیگر نباید کارکردهای مسجد را طبق معنای لغوی آن تعیین کنیم، یعنی نباید ملاک تأسیس و فعالیت‌های مشروع مسجد را نماز به‌حساب آوریم؛ زیرا با چنین کاری بین تعریف مفهومی واژه‌ی مسجد و بیان فلسفه و نوع کارکردهای مسجد رابطه‌ای ایجاد کرده‌ایم که سرانجام ما را به اشتباهی جدی خواهد انداخت. برخی از اهل لغت مسجد را به‌معنای لغوی تفسیرکرده‌اند و بسیاری از مؤمنان نیز به اشتباه گمان دارند که تأسیس مسجد صرفاً بر ای نمازخواندن و سجده است. پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) همواره مسلمانان را به اقامه‌ی نماز جماعت فرامی‌خواند اما هیچ‌گاه آن حضرت(صل‌الله‌علیه‌وآله) مسجدی را صرفاً برای نماز بنا نکرد. برخی بدون لحاظ مراحل علمی و دقت در کاربردهای قرآنی و مطالعه در سنت پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله)، براساس همین معنای لغوی، فعالیت‌های مسجد را به کمترین حدّ ممکن تقلیل داده‌اند و فعالیت‌های دیگر را منافی یا مخالف شأن و هدف مسجد تلقی می‌کنند. در نگاه این دسته، هر چه از این کارکرد مرکزی (نماز) دور شویم، از اصالت و مشروعیت مسجد کاسته خواهد شد. پیامد این نوع نگاهِ غلط به مسجد این است که رسالت اصلی مسجد که همان بروز و ظهور در جامعه است، از بین می‌رود. با چنین تفسیر اشتباهی، مسجد به دست حکومت‌هایی می‌افتد که به‌دنبال جدایی دین از سیاست هستند. مسجد فقط جای سجده نیست بلکه ذکر خدا و یاد او در قالب دعا و نیایش، رکوع و قیام هم در مسجد انجام می‌گیرد. علاوه‌براینکه درآیین اسلام، مسجد تنها جای عبادت نیست و مسلمانان می‌توانند بیشتر عبادات خود را در منزل به‌جای آورند. برخلاف آیین مسیحیت و یهودیان که عبادت‌های خود را فقط در کلیسا و کنیسه‌ها انجام می‌دهند. نقد و بررسی تعریف دوم درباره‌ی مسجد اگر مسجد را به‌معنای دوم (مکانی برای خضوع و خشوع در برابر خداوند) تفسیر کنیم، جواز صدور بسیاری از کارهای خیر آدمی در مسجد داده می‌شود؛ زیرا در بیشتر فعالیت‌های مسلمین، ماهیت خشوع و خضوع دربرابر خداوند متعال به چشم می‌خورد. ازاین‌رو، هر نوع فعالیتی را در مسجد باید مشروع تلقی کرد. در این تفسیر، عنصر زمان نقش تعیین‌کننده‌ای در تشخیص فعالیت‌های مسجد دارد. اولین ضعف این شیوه‌ی تفسیر درباره‌ی کارکردهای مسجد این است که ملاک تعیین آن‌ها مبهم است؛ زیرا نداشتن حدّومرزی ثابت و مشخص برای تعیین کارکردهای مشروع مسجد، موجب می‌شود که مسلمانان، در هنگام تطبیق مصادیق، دچار افراط و تفریط و خطا بشوند. افزون‌برآنکه، حاکمان به‌ظاهر اسلامی می‌توانند فعالیت‌های مسجد را در حد همان معنای ظاهری «خشوع و خضوع دربرابر خداوند متعال» تفسیر کنند. آیا مدیران مساجد می‌توانند با تعریف مسجد به نمازگاه بیشتر فعالیت‌های اجتماعی مساجد را نوعی بدعت و خلاف کارکردهای اصلی مسجد تلقی کنند؟ آیا مدیران مساجد می‌توانند با تعریف مسجد به محل خضوع و خشوع در برابر خداوند متعال، هر نوع فعالیتی را با مسجد مرتبط سازند؟ برای پاسخ به این دو سؤال، لازم است که توجه خوانندگان عزیز را به سه نکته‌ی مهم جلب کنیم: اول، به‌صرف تعریف شرح‌الاسمی یا لغوی از واژه‌ی مسجد نباید به سراغ تعیین کارکردهای شرعی مسجد رفت و فعالیت‌های آن را بر شمرد. بیشتر آنچه در آیات قرآنی آمده است، صرفاً تعریف واژه مسجد است و نمی‌توان کارکردهای مسجد را از آن بیرون کشید. دوم، در بحث تعیین کارکردهای مسجد، نباید ماهیت آن را چنان کلی تعریف کنیم که در وقت بیان مصداق، مورد سوءبرداشت قرار گیرد؛ زیرا در این صورت، هرکسی طبق سلیقه‌ی خود کارکردهای مسجد را تعیین خواهد کرد. سوم، تا وقتی مؤسس و صاحب‌امتیاز مسجد و متولیان حقیقی آن معلوم نگردد، سخن از فعالیت‌های شرعی یا اصلی مسجد، بی‌فایده و گمراه‌کننده است. فصل دوم : جایگاه مسجد در اسلام 1- تأسیس اولین مسجد در تاریخ اسلام هجرت پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) از مکه به مدینه یکی از وقایع مهم تاریخ اسلام است. این حرکت بسیار مهم سیزده سال بعد از ظهور اسلام اتفاق افتاد و پیامبراکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) ده سال پس از این هجرت در مدینه و در قید حیات بودند. ازاین‌رو، هجرت در وسط جریانات تاریخی اسلام قرار گرفته است و مورخان تاریخ اسلام را به دو بخش عمده‌ی قبل و بعد از هجرت تقسیم می‌کنند. به‌دلیل این تقسیم‌بندی، گزارش‌های تاریخی مربوط به تأسیس اولین مسجد گاه در پایان بخش اول و گاه در آغاز بخش دوم آمده است و این اختلاف، سبب اختلاف نظرهایی دراین‌باره شده است. یکی از امتیازات ما شیعیان این است که در همه‌ی مسائل، حتی در گزارش‌ها تاریخی، پیرو سخن امامان معصوم(علیهم‌السلام) هستیم. آن بزرگواران با صداقت و امانت‌داری بسیاری از معارف و حتی حوادث تاریخی اسلام را در اختیار نسل‌های بعد قرار داده‌اند. در این مسئله‌ی تاریخی نیز، صحیح‌ترین و معتبرترین نقل، روایت معصومان از این واقعه است که اختلاف نظر را برای ما از بین می‌برد. در اینجا دو روایت مبارک را نقل می‌کنیم که مرحوم کلینی، در کتاب شریف کافی، آورده است: الف. «قد روی الکلینی فِی فُروع الکافی بِسَنَدِهِ عَن الصادِق(علیه‌السلام) قالَ: «إنّ المَسْجِدَ الذی أَسِسَ عَلی الَتقْوی فی قَوْلِهِ سبحانه: ( لَمَسْجِدٌ اُسِسَ عَلی التَقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُ أَنّ تَقُومَ فِیَهِ ) هُو مَسْجِدُ قُبا... فَأِنَّه اَوّلُ مَسْجِدٍ صَلی فِیْهِ رَسُولُ الله(صل‌الله‌علیه‌وآله) فی هذهِ العَرْصَةِ»، مرحوم کلینی حدیثی از امام صادق(علیه‌السلام) در کتاب فروع کافی نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: آن مسجدی که براساس تقوا بنا نهاده شد، به فرموده‌ی خداوند «همانا مسجدی که بنیاد شده است براساس پرهیزکاری از نخستین روز سزاوارتر است که درآن به پای ایستی» همان مسجد «قبا»‌ است. قبا اولین مسجدی است که پیامبراکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) در آن دوران، در آن نماز به‌جای آورد ». ب. «روی الکُلَینی فی فُروعِ الکافی بِسَنَدِهِ عَنْ سَعِیْدِ بْنِ عَوْفِ عَنْ عَلی بِن الحُسین(علیه‌السلام) قالَ: «فَنَزَلَ مَعَهُ ثُّم تَحَوَّلَ مِنْهُم إلی بَنِی سالمِ بْنِ عَوْفِ و عَلی(علیه‌السلام) مَعَهُ مَعَ طُلُوعِ الشَمْسِ مِنْ یَوْمَ الجُمُعَه فَخَطَّ لَهُم مَسْجِداً وَ نَصَبَ قِبْلَتَهُ إِلی « بَیْتِ‌المُقَدَس » وَ صَلی بِهم فِیْهِ الجُمْعَه رَکْعَتَیْنِ وَ خَطَبَ خُطَبَتَیْنِ، ثُّم راح (بعد العصر) مِنْ یَوْمِهِ إلی المَدْیِنَة»، مرحوم کلینی در کتاب فروع کافی حدیثی نقل می‌کند از سعید بن عوف و او از علی‌بن‌الحسین(علیه‌السلام) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: زمانی که حضرت علی(علیه‌السلام) به پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) رسید، آن حضرت در قبیله‌ی بنی عمروبن‌عوف بود، پس به محضر ایشان شرفیاب شد و سپس باهم به‌طرف قبیله‌ی بنی‌سالم‌بن‌عوف حرکت کردند و هنگام طلوع خورشید روز جمعه به آن‌جا رسیدند. پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) مسجدی را برای آن قبیله خط‌کشی نمود و قبله‌ی آن را به‌سوی بیت‌المقدس قرار داد و سپس دو رکعت نماز جمعه با آنان خواند و دو خطبه ایراد فرمود و عصر همان روز به‌طرف مدینه حرکت کردند. 2- دیدگاه اسلام درباره‌ی کیفیت بنا و ساختمان مسجد قبل از تحلیل گزاره‌های تاریخی و برای تحقیق بیشتر به این پرسش می‌پردازیم که آیا نوع بناء و کیفیت ساختن مسجد در اسلام تشریع شده است یا خیر؟ یعنی آیا پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) برای چگونگی ساخت مسجد دستوری شرعی صادر فرموده است یا اینکه این امر را به مسلمانان واگذار کرده است؟ اجمالاً آنچه دو روایت معروف مرحوم کلینی برمی‌آید این است چنین دستوری صادر نشده است. چنان‌که در روایت آمده بود، پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) صبح جمعه وارد قبیله‌ی بنی‌سالم‌بن‌عوف شد و ظهر جمعه نماز را به‌جای آورد و عصر همان روز به‌طرف مدینه حرکت کرد. مسلم است که در این فرصت نیم‌روز نمی‌توانست هم با مردم قبیله دیدار کند و هم نقشه‌ی ساختمانی مسجد را پی‌ریزی کند. در نحوه‌ی ساخت مسجد مدینه نیز دستور خاصی صادر نشد و صرفاً به‌تناسب خانه‌های مدینه ساخته و به‌حسب نیاز مردم توسعه داده شد. در فصل سرما، بر آن سقف زده شد ولی پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) نمی‌خواست ساختمان مسجد از حدّ متعارف خانه‌های مدینه بالاتر باشد. پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) شیوه‌ای ساده در بنای مسجد برگزید تا موجب شبهه یا طعنه‌ی منافقین نشود و چنین برداشت نکنند که حضرت(صل‌الله‌علیه‌وآله) می‌خواهد برای مسجد و خانه‌ی خود که در جوار مسجد بود، بنای بزرگی هم‌سنگ قصر پادشاهان بنا کند. پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) ساختمان مسجد را به‌گونه‌ای بنا کرد که در کنار خانه‌های دیگر سؤال‌برانگیز نباشد و باعث تضاد در معارف اسلامی نگردد. ازاین‌رو، حضرت(صل‌الله‌علیه‌وآله) از تجملات و به‌کارگیری وسایل و مصالحی پرهیز کرد که در عموم خانه‌های مدینه استفاده نمی‌شد. نخستین مساجد بسیار ساده ساخته می‌شد و نسبتاً کوچک بود. مساجد دیواری گلی و سقفی از شاخه‌های خرما داشت. درواقع، هدف این بود که نمازگزاران در مقابل تغییرات شدید جوی حفظ شوند. در تاریخ آمده است که می‌خواستند سقف مسجد را با گچ محکم و زیبا کنند که حضرت نپذیرفتند و فرمودند: «لا، عَرِیْشٌ کَعَرِیْشِ مُوسی»، لازم نیست، بلکه می‌خواهم مسجد همانند مکانی باشد که حضرت موسی(علیه‌السلام) در آن خداوند متعال را عبادت می‌کرد. البته، شاید این سخن کنایه‌ای باشد به تحریف آیین یهود. معبدها و کنیسه‌های یهودیان از حالت عبادت گاه درآمده بود و عملاً مرکزی برای حاکمان یهود شده بود. برنامه‌های عبادی یهود مطابق با پیشبرد اهداف حکومتی طرح ریخته می‌شد و به‌طورطبیعی ساختمان‌های معابد آنان نیز همانند بناهای حکومتی شد. برخی از مساجد اولیه دراسلام: مسجد فضیخ، مسجد غمامه، مسجد الإجابة، مسجد ذباب، مسجد جمعه و مساجد سبعة (مسجد فتح، مسجد علی(علیه‌السلام)، مسجد سلمان، مسجد فاطمه(سلام‌الله‌علیها)، مسجد ذوقبلتین ، مسجد ابوبکر، مسجد عمر). در مدینه، مساجد دیگری نیز، غیر از مسجدالنبی، ساخته شد؛ اما پس از آنکه منافقان مسجد ضرار را ساختند و پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) به دستور خداوند آن را ویران کرد، هرگاه مسلمانان می‌خواستند مسجدی بسازند، از پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) اجازه می‌گرفتند. در بعضی مساجد مدینه،‌ پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) نماز خوانده است؛ البته نماز نخواندن ایشان به‌معنای تخطئه مسجد نبود. ازجمله مسجدهایی که پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) در آن‌ها به نماز ایستاد این مساجد است: مسجد بنی‌خداره، مسجد بنی‌وائل،‌ مسجد البدائع، مسجد السجده. بعدها، به‌تدریج ساخت رواق، محراب، ایوان، گلدسته و گنبد در ساختمان مساجد متداول گردید و ساخت مساجد باشکوهی رایج شد که معماری‌های شگفتی داشتند. در هر شهر، تلاش گردید که برای حفظ شعائر دینی مسجدی مناسب شهر ساخته شود و کم‌کم مسجدسازی به‌منزله‌ی امری ضروری، برای حفظ شئون سیاسی و اجتماعی، به‌شمار آمد. در زمانی که اوضاع مناسبی بر سرزمینی حکمفرما بود، شمار مسجدها فزونی می‌یافت. 3- پیام مساجد اولیه در صدر اسلام در همه‌ی گزاره‌های اسلامی روح بی‌توجهی به پلیدی‌های دنیایی و زینت‌های آلوده جریان دارد. هرگز میان احکام اسلام و تجملات زائد رابطه‌ای وجود ندارد. اسلام با هنر و ذوق هنری نقاشی و حجّاری و غیره مخالفتی ندارد، زیرا هنر در زندگی بشر نقش‌آفرین است و ارزش‌های فراوانی دارد؛ اما هنر در عبادت از نوع هنرهای ظاهری نیست. آرایش دل و روح انسانی ابزاری دیگر می‌طلبد که بر هنرمندان حقیقی و صاحبان ذوق پوشیده نیست. هنرهای ظاهری نادرست نیست به‌شرط‌آنکه هنر حقیقی و معنوی فراموش نشود. امیرالمومنین علی(علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه حکمت 369 درباره‌ی تأسیس مسجدهای باشکوه در آخرالزمان می‌فرماید: «روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند. در آن روزگار، مسجدهای آنان آبادان امّا از هدایت ویران است. مسجدنشینان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد، بدترین مردم زمین هستند که کانون هر فتنه و جایگاه هر خطاکاری‌اند». یکی از پیام‌های عمده‌ی مساجد اولیه‌ی اسلام این است که باید از تجملات و ساخت ساختمان‌های غیرضروری خودداری کرد. در نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 192، امام علی(علیه‌السلام) درباره‌ی حج چنین می‌فرماید: «آیا مشاهده نمی‌کنید که همانا خداوند سبحان انسان‌های پیشین از آدم(علیه‌السلام) و آیندگان این جهان را با سنگ‌هایی در مکّه آزمایش کرد که نه زیان می‌رسانند، نه نفعی دارند، نه می‌بینند و نه می‌شنوند. خداوند این سنگ‌ها را خانه‌ی محترم خود قرار داد و عامل پایداری مردم گردانید. سپس، او کعبه را در سنگلاخی‌ترینِ مکان‌ها، بی‌گیاه‌ترینِ زمین‌ها، کم فاصله‌ترین درّه‌ها و در میان کوه‌های خشن، سنگریزه‌های فراوان و چشمه‌های کم‌آب و آبادی‌های ازهم‌دور قرار داد؛ که نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هیچ‌یک در آن سرزمین آسایش ندارند. سپس، آدم(علیه‌السلام) و فرزندانش را فرمان داد که به‌سوی کعبه برگردند و آن را مرکز اجتماع و سرمنزل مقصود و باراندازشان گردانند... اگر خداوند خانه‌ی محترمش و مکان‌های انجام مراسم حج را در میان باغ‌ها و نهرها و سرزمین‌های سبز و هموار و پردرخت و میوه... قرار می‌داد، به‌همان‌اندازه که آزمایش ساده بود، پاداش نیز سبک‌تر می‌شد». البته، نگارنده با هنر معماری و زیباسازی مسجد مخالف نیست؛ بلکه سخن این است که اولاً این هنر با اصول و مبانی مسجد مغایرت نداشته باشد؛ و ثانیاً هنری در ساختمان به‌کار گرفته شود که درراستای اهداف مسجد باشد و درحقیقت در خدمت رسالت اصلی مسجد باشد. 4- تحلیل گزاره‌های تاریخی مسجد چرا پیامبراکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) هنگام ورود به مدینه، بی‌درنگ ساخت مسجد را آغاز کردند؟ بررسی تاریخ جوامع بشری و موفقیت یا شکست ملت‌ها نشان می‌دهد که مهم‌ترین ابزار تأثیر بر گروه‌های مختلف اجتماعی، ایجاد گروهی هم‌فکر و منسجم است. ازاین‌رو، پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) تنها راه انسجام قبایل متعدد مدینه را پی‌ریزی مکانی به‌نام مسجد دانست که همگان در آن جمع و منسجم شوند. چنین کاری علاوه بر «دلگرمی درون‌گروهی»، راهی است برای تأثیر بر اندیشه‌های پریشان و بی‌اساس قبایل پراکنده‌ی مدینه. با این مقدمه‌ی کوتاه، «جایگاه مسجد در اسلام» را بررسی خواهیم کرد. الف. مسجد اولین نهاد اجتماعی وحدت‌بخش در صدر اسلام وقتی پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) وارد مدینه شد، ابتدا مکانی ساخت به‌نام مسجد که اولین نهاد اجتماعی مسلمانان بود. ازسویی، مسجد عبادت و تعاملات اجتماعی مسلمانان را نشان می‌داد و ازسوی‌دیگر، رابطه‌ی قبایل متعدد مدینه، مثل اوس و خزرج، را سامان می‌بخشید. پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) با تأسیس نهادی پاک و مقدس برای پالایش اندیشه‌های شرک‌آلود، توانست همه‌ی قبیله‌های مختلف را گرد هم آورد. او می‌دانست که با وحدت مسلمانان قدرت، تأثیر و نفوذ اسلام بیشتر و راه برای ترویج آن باز خواهد شد. بی شک، این چنین انسجامی به‌وجود نمی‌آمد، مگر با تأسیس مسجد؛ یعنی نهادی را که اختلافات فرقه‌ای را بزداید و همگان را هم‌ارز بداند. گواه آنکه وقتی پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) در میان قبیله‌ی بنی‌عمروبن‌عوف بودند، هیچ‌یک از خزرجی‌ها به دیدار حضرت نیامدند و گفتند که نمی‌خواهند مهمان قوم أوس بشوند. به‌همین‌دلیل، وقتی پیامبراکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) به جمعیت صدنفری قبیله‌ی بنی‌سالم‌بن‌عوف رسیدند، بی‌درنگ، نخستین نهال وحدت را در درون قبایل أوس و خزرج کاشتند و مسجد قبا را تأسیس کردند. حضرت(صل‌الله‌علیه‌وآله) برای اولین بار در میان آنان نماز جمعه اقامه کردند و خطبه‌هایی درباره‌ی وحدت عقاید و انسجام اندیشه‌های مسلمانان خواندند که با چنین آغاز می‌شد: «أَفْشُوا السَّلَامَ وَ صِلُوا الْأَرْحَامَ وَ أَطْعِمُوا الطَّعَامَ وَ صَلُّوا بِاللَّیْلِ وَ النَّاسُ نِیَامٌ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ به سلامٍ». در طول مسیر مسجد قبا تا ورود به مدینه، بسیاری از بزرگان اوس و خزرج از آن حضرت(صل‌الله‌علیه‌وآله) درخواست می‌کردند که در منطقه‌ی آنان مسجدی بنا کند. درحقیقت، این پیشنهاد نشان می‌دهد که آن‌ها هنوز پیام تأسیس مسجدِ قبا را دریافت نکرده بودند. این بار، پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) با شگردی دیگر، هماگان را به وحدت و همگرایی فراخواند و با سپردن کار تعیین مکان به شتر راه اختلاف را بستند. ایشان فرمودند: «خَلُّوا سَبِیلَ النَّاقَةِ فَإِنَّهَا مَأْمُورَة»، افسار شتر را رها کنید (راه شتر را باز کنید)، زیرا او مأموریت دارد جای مسجد را مشخص کند. درواقع، پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) افسار شتر را از میان جنگ قبیله‌ها بیرون کشید تا رسالت جهانی اسلام رنگ‌وبوی قبیله‌ای به‌خود نگیرد. مخالفان و اعراب اهل کتاب که به دنیا و لذات آن گرایش داشتند، نمی‌توانستند به‌سادگی با پیامبر ساده‌زیست مسلمانان همراه شوند، لذا برای اثبات حقانیت خویش در عدم همراهی با او، سعی می‌کردند بنیان‌های اقتصادی تازه‌ی مسلمانان را تخریب کنند. بهترین فرصت برای ایشان وقتی بدست می‌آمد که مسلمانان را دور از هم و متفرق ببینند تا بتوانند با مکروحیله و تطمیع‌وتهدید، آن را به‌سمت خود فرابخوانند. در چنین فضایی، باتوجه‌به محیط جغرافیایی حجاز و فقر نسبی آن (در مقابل شام و روم شرقی، ایران و حتی مشرکان مکه و یمن)، کاهش شور اولیه‌ی پیدایش اسلام، پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) باید، به‌طورمداوم، مسلمانان را جمع و به مشکلات آنان رسیدگی می‌کرد. او باید وضع نابسامان اقتصادی ایشان را سامان می‌بخشید و روحیه‌ی سیاسی، اخلاقی، فرهنگی و جهادی آنان را تقویت می‌کرد. مسجد جایگاهی بسیار مناسب و ابزاری کارامد برای این رسالت نبی(صل‌الله‌علیه‌وآله) بود. ب. مسجد اولین مکان طرح اندیشه‌های اجتماعی مسجد برای عبادت اجتماعی مسلمانان شکل گرفت. علاوه‌برآن مسجدالنبی پایگاه بحث‌واستدلال درمورد دین جدید بود. افرادی از دورونزدیک برای شنیدن پیام خدا و سنجیدن کلام رسول‌الله(صل‌الله‌علیه‌وآله) می‌آمدند. برخی هم برای امتحان مدعی نبوت می‌آمدند و در نهایت، تسلیم حق می‌شدند یا برای بررسی بیشتر مهلت می‌گرفتند. تازه‌مسلمانان هم برای شنیدن پاسخ سؤالات شرعی خویش سراغ پیغمبر خدا را می‌گرفتند. اگر پیامبر خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) را حاکم حکومت بدانیم،‌ دارالحکومه‌اش مسجد بود و اگر بشیرونذیرش بدانیم، پایگاه تبلیغی‌اش مسجد بود. با این رفت‌وآمدها و گفتگوها حقیقت اسلام بر ناظرانِ آگاه آشکار می‌شد. سادگی، صداقت، صلابت و قدرت درکنار مدیریت و حرف‌شنوی پیروان، دلربا و پرجاذبه بود. حلم و بردباری و اخلاق فوق‌العاده‌ی امین وحی خدا هر تازه‌واردی را مسرور می‌ساخت و همه‌ی این موقعیت‌های جذاب را مسجد، به‌همراه متولی آن یعنی پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله)، به ارمغان آورده بود. درحقیقت، مسجد ریاست و محبت را همراه کرده بود. به‌هرحال، بررسی دو مسجد نخست صدر اسلام نشان می‌دهد که حضرت به‌دنبال نهادی وحدت‌بخش و مرکزی برای تجمع همه‌ی قبائل بود. گویی یکی از اصلی‌ترین کارکردهای شرعی مسجد، ایجاد منطقه‌ای امن است برای گروه‌های مختلف در جوامع اسلامی. مسجد مرکز تجمع همه‌ی اندیشه‌هاست که برای کارهای مهم اجتماع تصمیم‌گیری می‌کردند. تصمیم‌گیری اجماعی ضامن اجرایی کارها نیز بود. برای همه‌ی افراد جامعه معلوم بود که فکر و ایده‌ی مسجد همان رأی و نظر صاحب و متولی مسجد است و متولی مسجد، یعنی پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) ناظر بر امور است. از رهاورد این تحلیل در می‌یابیم که بدون لحاظ وضعیت تأسیس مسجد و متولیان راستین، نمی‌توان کارکردهای شرعی مسجد را مشخص کرد. شناسایی متولی و تصمیم‌گیری‌های منسجم با یکدیگر و هماهنگ با او ضامن اجرایی کارها است. ازاین‌رو، قبل از تعیین کارکردهای اصلی و شرعی مسجد، باید درباره‌ی صاحب‌امتیازان تأسیس مسجد در اسلام سخن بگوییم. فصل سوم: صاحب‌امتیاز تأسیس مسجد در اسلام 1- قرآن و متولیان راستین مسجد قرآن کریم ساختن و تعمیر مسجد را شایسته کسانی می‌داند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند. دراین‌باره دو آیه‌ی شریفه را بررسی می‌کنیم: الف. «إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آَمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآَخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآَتَی الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَی أُولَئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِینَ»، همانا مساجد خدا را کسی آباد می‌کند که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، نماز را به پا می‌دارد، زکات می‌دهد و از کسی جز خدا نمی‌ترسد؛ امید است آنان از هدایت‌شدگان باشند. از این آیه‌ی شریفه درمی‌یابیم کسانی حق دارند مسجد بسازند که این ویژگی‌ها را داشته باشند: 1- ایمان به خداوند متعال؛ 2- ایمان به تحقق معاد و روز رستاخیز؛ 3- اقامه نماز؛ 4- پرداخت زکات (مالیات اسلامی)؛ 5- ترس از خداوند متعال. ب. «مَا کَانَ لِلْمُشْرِِکِینَ أَن یَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللهِ شاهِدِینَ عَلَی أَنْفُسِهِم بِالْکُفْرِ أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَ فِی النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ»، مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند، درحالی‌که به کفر خویش گواهی می‌دهند. آنان اعمالشان تباه و بی‌ارزش است و در آتش جاوید جهنم خواهند ماند. از آیه‌ی مزبور استفاده می‌شود که مشرکان و بت‌پرستان حق مشارکت در مرمت، تعمیر، ساخت‌وساز و تأسیس بنای ساختمان مساجد را ندارند . همه‌چیز باید به‌دست مسلمانان باشد و دست‌های آلوده و ناپاک باید از این کار منع شوند که به‌دلیل ریاست‌طلبی یا کسب شهرت یا هر انگیزه‌ی غیرخدایی دیگر می‌خواهند مسجد بسازند. اولین مصداق حقیقی که شرایط موجود در آیه‌ی اول را دارد و به‌معنای حقیقی ایمان دارد، وجود مبارک پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) است. دومین مصداق امامان معصوم(علیهم‌السلام) هستند که به‌دلیل وجود همین شرایط جانشینان به‌حق پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) شده‌اند. در مرتبه‌ی بعد، علمای راستین اسلام قرار دارند که وارثان حقیقی انبیاء و اوصیای الهی به‌شمار می‌آیند. 2- قرآن و متولیان فاسق مسجد بعد از بیان این دو آیه‌ی شریفه و معرفی مصادیق بارز کسانی که حق تأسیس مسجد را دارند، معلوم می‌شود که چرا پیامبراکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) دستور دادند مسجد ضرار تخریب شود. برای روشن‌شدن مسیر بحث داستان مسجد ضرار را به‌اختصار بیان می‌کنیم. قرآن کریم می‌فرماید: «وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرَاراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ المُؤمِنِینَ وَ إِرْصَاداً لِمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الحُسْنَی وَ اللهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ لاَ تَقُمْ فِیهِ أَبَداً...»، کسانی که مسجدی ساختند برای زیان به مسلمانان و تقویت کفر و تفرقه‌افکنی میان مؤمنان و کمین‌گاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود، آن‌ها سوگند یاد می‌کنند که جز نیکی و خدمت اراده‌ای نداشته‌ایم، اما خداوند گواهی می‌دهد که آن‌ها دروغگو هستند، هرگز در آن (مسجد) به عبادت نایست! اسلام از نمازگزاردن در مسجدی که با هدف تضعیف دین بنا شده است، نهی می‌کند و نمازگزاران باید توجه کند که در چه مسجدی نماز می‌گزارند و نمازشان موجب رونق بخشیدن به جمع دشمنان نباشد. مولوی درباره‌ی هدف تأسیس مسجد ضرار چنین می‌سراید: این چنین کژ بازیی می‌باختند مسجدی جز مسجد او ساختند فرش و سقف و قبه‌اش آراستند لیک تفریق جماعت خواستند در کتاب شریف «مجمع البیان»، در تفسیر «وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُُ» آمده است: مسجد ضرار را برای بازگشت ابوعامر راهب ساخته بودند. ابوعامر همان کسی است که قبلاً با خدا و رسولش جنگیده بود. در زمان جاهلیت، او جامه‌ای پشمی می‌پوشید و رهبانیت پیش گرفته بود؛ اما وقتی پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) به مدینه رفت، به آن حضرت حسادت ورزید و احزاب را علیه ایشان بسیج کرد. او پس از فتح مکه، به طائف گریخت و وقتی مردم آنجا مسلمان شدند، او به شام و از آنجا به روم رفت و مسیحی شد. ابوعامر پدر حنظله (غسیل‌الملائکه) است. رسول خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) ابوعامر را فاسق نامید. وی به منافقان پیغام داده بود:‌ خود را آماده کنید و مسجدی بسازید، زیرا من نزد قیصر می‌روم و با سپاهیان او خواهم آمد و محمد(صل‌الله‌علیه‌وآله) را از مدینه بیرون می‌کنم! منافقان منتظر برگشت ابوعامر بودند، اما او پیش از رسیدن به نزد پادشاه روم، به هلاکت رسید. خداوند پیامبرش را از نیت پلید و باطن کثیف منافقان آگاه کرد و رسول خدا(صل‌الله‌علیه‌وآله) در برگشت از غزوه‌ی تبوک، عاصم‌بن‌عوف عجلانی و مالک‌بن‌رخشم را فرستاد و فرمود: «به‌سوی این مسجدی بروید که طرفدارانش ستمگرند و آن را ویران کنید و بسوزانید». پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) دستور داد آن محل را به زباله‌دانی و جای انداختن لاشه‌ها و مردارها تبدیل کنند. مولوی همین دستور پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله)را چنین سروده است: چون پدید آمد که آن مسجد نبود خانه حیلت بد و دام یهود پس نبی فرمود کان را بر کنید مطرحه خاشاک و خاکستر کنید 3- رابطه‌ی نیت ساخت مسجد با تعیین کارکردهای آن جمله‌ی «لم یخش الا الله»، در آیه‌ی نخست روشن می‌کند که عمران، آبادی و نگهداری مساجد ممکن نسیت مگر به‌شرط «خداباوری» و «ترس از خداوند متعال». آن هنگام این کانون‌های اسلامی به مرکزهای انسان‌سازی تبدیل می شوند که پاسدارانی دین‌باور داشته باشند؛ کسانی که از هیچ‌کس جز خدا نترسند، تحت تأثیر هیچ مقام و قدرتی قرار نگیرند و برنامه‌ای جز برنامه‌های الهی نداشته باشند. به‌دیگرسخن، آنچه از دیدگاه قرآن مهم‌تر است، عمران و آبادی معنوی مساجد است. مسجد باید کانونی باشد برای حرکت‌ها و جنبش‌های سازنده‌ی اسلامی، برای آگاهی و بیداری مردم، برای پاکسازی محیط و آماده‌ساختن مسلمانان در دفاع از میراث اسلام. ازاین‌رو مساجد خدا را فقط کسانی می‌توانند آباد می‌کنند که به خدا ایمان دارند. اکنون، می‌توان بر پایه‌ی این تحلیل قرآنی، یکی دیگر از کارکرد‌های اصلی مسجد را معرفی کرد؛ یعنی پرورش دین‌داران. فعالیت‌های مسجد باید به دین‌باوری منجر شود و نتیجه‌ی برنامه‌های مسجد باید ترس از خداوند باشد. البته، چنین هدفی فقط با وجود متولیان دین‌باور امکان دارد. درحقیقت این کارکرد اصلی فقط یک ضمانت اجرایی دارد و آن این است که متولی مسجد باید واجد شرایط مذکور در قرآن باشد؛ درغیراین‌صورت، مسجدی جز مسجد ضرار برپا نخواهد شد. در همین باره باید گفت که مراد از تعمیر مسجد فقط تعمیر ساختمانی نیست، بلکه نمازگزار صالح نماد آبادانی مسجد است. آبادی مسجد باحضور مسلمانان میسر می‌شود؛ وگرنه مسجدی که مردم در آن رفت‌وآمد ندارند، خراب است؛ اگرچه به بهترین شکل هنری و معماری درست شده باشد. در روایات و احادیث معصومان، تشویق‌های بسیاری برای ساخت و تعمیر مسجد وجود دارد اما این سفارش‌ها و تشویق‌ها به این معنا نیست که هرکسی حق ساختن مسجد را دارد، بلکه مراد تشویق مؤمنان واجد شرایط است. اکنون، با چنین نگاهی به این دو روایت توجه فرمایید: الف. «عَنْ اَبی عَبْدالله(علیه‌السلام) قالَ: مَنْ بَنی مَسْجِداً بَنَی‌اللهُ لهُ بَیتاً فی‌الجنّةِ»، امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:‌ هرکس مسجدی بنا کند، خدا برای او در بهشت خانه‌ای بنا می‌کند. ب. «عن جعفربن‌محمد(علیه‌السلام) عن آبائه قال: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِذَا أَرَادَ أَنْ یُصِیبَ أَهْلَ الْأَرْضِ به عذابٍ قَالَ لَوْ لَا الَّذِینَ یَتَحَابُّونَ به جلالی وَ یَعْمُرُونَ مَسَاجِدِی وَ یَسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحَارِ لَوْ لَا هُمْ لَأَنْزَلْتُ عَذَابِی»، امام صادق(علیه‌السلام) از پدران خود نقل می‌کند که فرموند: وقتی خداوند بخواهد اهل زمین را عذابی برساند، می‌گوید: اگر نبود کسانی که برای من همدیگر را دوست دارند و مساجد را آباد می‌کنند و سحرگاهان استغفار می‌کنند، اگر آن‌ها نبودند عذاب خود را نازل می‌کردم. فصل چهارم : جایگاه و نقش مسجد در حکومت‌ها 1- کارکردهای مساجد در تاریخ حکومت‌ها مسجد در اصل برای عبادت ساخته شد و مسلمانان در مواقع نماز در آن گرد هم می‌آمدند و نمازجماعت می‌خوانند؛ ولی از مسجد به‌صورت‌های دیگری هم استفاده می‌شد. به‌خصوص، در عصر پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) و خلفا، مسجد مرکز فرماندهی سیاسی و نظامی و محل مشورت‌های مسلمانان بود. آنان برای رفتن به جهاد سربازان اسلامی در مسجد جمع می‌کردند و اخبار جنگی در مسجد به پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) می‌رسید. در مسجد، پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) با هیئت‌های نمایندگی بیگانگان و ادیان ملاقات می‌کرد. در مسجد، پیامبر(صل‌الله‌علیه‌وآله) و خلفا قضاوت می‌کردند و حدود الهی را به اجرا در می‌آوردند. قضاوت‌های حیرت‌انگیز امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نیز در مسجد اتفاق افتاده است. از همه‌ی این‌ها مهم‌تر، تعلیم‌وتربیت و آموزش معارف و احکام دین در مسجد صورت می‌گرفت. قرن‌ها، مسجد آموزشگاه مهم مسلمانان و جایگاهی بود برای فراگیری علوم و آموزش‌های گوناگون. علاوه بر بیان احکام فقهی و تفسیر قرآن، اصول اعتقادات اسلامی نیز مورد بحث قرار می‌گرفت؛ همان اصولی که بعدها به‌عنوان علم کلام شناخته شد. 2- موقعیت مسجد بعد از حیات پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) پس از رحلت آن بزرگوار، مسجد ازنظر تعلیم‌وتربیت، موقعیت ویژه‌ای یافت و در سطوح گوناگون مورد استفاده‌ی دانش‌طلبان قرار گرفت، از مرحله‌ی ابتدایی گرفته تا بالاترین مرحله ی علم و دانش. حلقه‌هایی برای قرآن‌آموزی، سوادآموزی و آموزش مسائل کلامی و فقهی و تفسیری تشکیل شد. برای مثال، ابن عباس در مسجد تفسیر قرآن می‌گفت یا حسن بصری در مسجد مسائل کلامی را آموزش می‌داد. از همه‌ی این‌ها مهم‌تر اینکه مسجد کوفه شاهد سخنان و خطبه‌های پربار و انسان‌ساز و حیات‌بخش امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) بود که در بیان معارف والای توحیدی، شاهکارهایی ماندگاری هستند. وقتی دامنه‌ی فتوحات اسلامی گسترش یافت، مساجد بزرگ و باشکوهی ساخته شد و و در آن‌ها جلسات درسی متعددی تشکیل می‌شد. در مسجد جامع قاهره، به گفته‌ی مقریزی پیش از (سال 249 ق)، حدود چهل حلقه‌ی درسی دایر بود و در هر گوشه‌ای شخصیت‌های معروف تدریس می‌کردند. این زاویه‌ها به‌نام آن‌ها شهرت یافته بود؛ مانند زاویه‌ی امام شافعی، زاویه‌ی صاحبیّه و زاویه‌ی مجدیه. در زمان مقدسی (طلوع)، در همان مسجد، صدوبیست حلقه‌ی درسی شبانه دایر بود. مسجد جامع منصور در بغداد نیز چنین حکایتی دارد. 3- مسجد و سیره‌ی خلفا و سلاطین در کشورهای اسلامی حاکمان اسلامی تلاش کردند تا با بهره‌وری از تجربه‌ی دیگران حکومت خود را سامان بخشند و براساس شریعت اسلام، نظام اداری، حقوقی، امور تجارت، امنیت، سیاست را تنظیم کنند. در این میان، مساجد و امور عبادی مردم چیزی نبود که مورد غفلت باشد، لذا عالمان، فقیهان و بزرگان دستورالعمل‌ها و آیین‌های خاصی برای اداره‌ی مساجد و نحوه‌ی دخالت حکومت‌ها تنظیم کردند. حاکمان کوشیدند تا ضمن راضی نگه داشتن مردم، از موقعیت مردمی ـ دینی مسجد برای تثبیت پایه‌های حکومت خود بهره ببرند. اکنون، برای آشنایی بیشتر، سیاست‌ها و روش‌های حکومت‌هایی را بررسی می‌کنیم که به‌نام اسلام سلطنت می‌کرده‌اند. ابی‌الحسن علی‌بن‌محمدبن‌حبیب مارودی (متوفای 450 ه.ق) در کتاب ارزشمند خود به‌نام «الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه» درباره‌ی رابطه‌ی حکومت و مسجد مطالب مهمی را بیان کرده است که به بخش‌هایی از آن اشاره می‌شود: در ابتدا، مساجد به دو قسم تقسیم می‌شوند:‌ • مساجد سلطانیه مساجدی که کاملاً حکومتی و دولتی‌اند و حاکم مستقیماً عهده‌دار امور این مساجد است. در این مساجد، امام جماعت از سوی حاکم تعیین می‌گردد و با وجود امام منصوب، هیچ امام دیگری حق امامت بر مردم را ندارد؛ هرچند فاضل‌تر و عالم‌تر باشد. زیرا، درواقع امام نماینده‌ی حاکم در مسجد است. امامت در این مساجد پنج شرط داشت: مردبودن، عدالت، حسن قرائت، فقاهت، و سلامت جسمانی برای تلفظ صحیح کلمات و اذکار. این امامان از دولت و بیت‌المال برای تصدی امامت خود حقوق دریافت می‌کردند. • مساجد عامه مساجدی مردمی که توسط اهل محل، کوچه، قبیله و بازار ساخته می‌شود. در این مسجد، حکومت حق دخالت مستقیم ندارد و امامِ آن را خود مردم انتخاب می‌کنند. بنا بر آنچه گفتیم، درمی‌یابیم که اداره‌ی مساجد و نظارت بر شؤون آن، همیشه مورد توجه حاکمان اسلامی بوده است. بنابراین، امام جماعت جایگاه رفیعی داشته است. امروزه، اگر می بینیم که در مناطق سنی‌نشین، اهتمام به مساجد بیشتر است، ریشه در سنتی طولانی و تاریخی دارد؛ زیرا پس از پیامبر حکومت به‌دست آن‌ها بوده است و رسیدگی به مساجد و نظارت بر آن جزء وظایف اجتناب‌ناپذیر حکومت‌ها محسوب می‌شده است. همه‌ی حاکمان حتی اگر ظالم و بی‌اعتنا به احکام اسلام هم بوده‌اند، به مسجد نیاز داشته‌اند و رونق مساجد و شکوه نماز جمعه و جماعت را درواقع به‌معنای شکوه و اقتدار خود می‌دانسته‌اند. ابن‌اخوه در باب الثانی فی الامربالمعروف‌والنهی‌عن‌المنکر ازکتاب «معالم القریه» ص24، حدود اختیارات و وظایف حاکم و محتسب را درمورد مسجد چنین بیان کرده است:‌ «نماز جماعت در مساجد و اقامه‌ی اذان برای نمازهای پنجگانه از شعائر اسلام و نشانه‌ی بندگی خداوند است. بنابراین، اگر اهل محله یا شهری تصمیم گرفتند نمازجماعت را ترک کنند، محتسب موظف است وارد عمل شود و آن‌ها را وادار نماید تا نمازها را برپا نمایند و اذان بگویند». 4- اقتدار تشیع و مساجدشان مذهب اهل‌بیت(علیهم‌السلام) که همان مذهب جعفری بود نه‌تنها ازجانب هیچ حکومت و سلطانی تأیید و تقویت نشد که مورد آزار زیادی نیز واقع شد. مکتب جعفری در مقابل حکومت‌های ظلم ایستادگی کرد و علی‌رغم همه‌ی مشکلات با تکیه بر آموزه‌های اهل‌بیت(علیهم‌السلام) راه خود را تداوم بخشید. باتوجه‌به فضای نامناسبی که در مساجد ایجاد شد، حضور پیروان مذاهب مختلف در مساجد مشکل گردید. دراین‌میان، وضع شیعیان سخت‌تر از پیروان دیگر مذاهب بود و در نتیجه، آنان به‌تدریج از مساجد اهل سنت فاصله گرفتند. ازسویی، شیعیان اجازه نداشتند مسجدی بنا کنند و ازسوی‌دیگر، در نگاه آنان صاحب‌امتیازان حقیقی تأسیس مسجد فقط امامان معصوم(علیهم‌السلام) یا نمایندگان آنان بودند؛ ازاین‌رو بیشتر آنان به‌دلیل شرایط مبارزه، در خفا یا با تقیه زندگی می‌کردند. به‌طورطبیعی، فرهنگ حضور یکپارچه در مسجد روبه‌افول رفت و شیعیان حساسیت خود را به مساجد از دست دادند. بیشتر آنان سعی می‌کردند در خانه‌هایشان نماز جماعت برقرار کنند، ولی این کار هم ممکن نبود؛ زیرا اولاً در خانه‌های ایشان امکان تجمع بزرگ نبود و ثانیاً امیران و حاکان چنین اجازه‌ای نمی‌دادند. بااین‌حال، امامان معصوم(علیهم‌السلام) شیعیان و پیروان خود را به شرکت در مساجد ترغیب و توصیه می‌فرمودند. درعصر غیبت نیز فقها و مراجع شیعه تلاش کردند تا تشکیلاتی غیررسمی ایجاد کنند و با اعزام نمایندگانی به مراکز تجمع شیعیان، امور دینی و مذهبی آن‌ها را سامان بخشند. ایشان وکیلانی را معین می‌کردند که زکات و خمس را جمع‌آوری کنند و درحد توان مساجد و محل‌های نماز مردم را رونق بخشند. این سیره در تمامی نقاط و مراکز شیعه‌نشین توسعه یافت. پس از تأسیس حکومت صفوی، وضع شیعیان و مسجدهای ایشان بهتر شد. ازآنجاکه دولت صفویه با شعار شیعه به حکومت رسید، مسجدهای شیعیان نیز رونق بهتری گرفت. حاکمان صفوی در آغاز کار، به پیروی از سایر حاکمان اسلامی، مساجد بزرگی ساختند. در این دوران، علما و مراجع بزرگ کوشیدند که با کمک‌های مردمی و نه دولتی، به مساجد شیعی رونقی خاص ببخشند، اما چون مقدورات و امکانات مردم کافی نبود، مساجد به‌کندی به حرکت خود ادامه دادند. بااین‌حال، مسجدها تنها جایگاهی بودند که روحانیون برای حرکت‌های دینی و اجتماعی در اختیار داشتند؛ به‌گونه‌ای که همه‌ی حرکت‌های انقلابی روحانیان در یک‌صدوپنجاه سال گذشته، مرهون مساجد است. در تمام این مدت، علما و مراجع در مقابل دولتی‌شدن مساجد مقاومت کردند و کوشیدند مسجد نهاد مردمی باقی بماند. 5- امام خمینی مدافع سنگر مسجد در عصر معاصر امام خمینی(رضوان‌الله) از باب امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، همکاری علما با دولت جائر را حرام دانستند و با این فتاوا کوشیدند که سنگر مسجد را در مبارزه با ظلم و طاغوت حفاظت و حراست کنند. امام خمینی(رضوان‌الله) از احیاگرانی است که توانست به اهداف فکری خویش برسد و علاوه بر نشر اندیشه‌ها، کتاب‌ها، سخنرانی‌ها و تدریس، نظامی اسلامی برمبنای فرهنگ دینی نیز تأسیس کند. وی با طرح دوباره‌ی «اسلام ناب» در حیات بشری، به‌ویژه در جهان اسلام، روحی تازه دمید و کالبد مرده‌ی مساجد جوامع اسلامی را زنده کرد. امام خمینی(رضوان‌الله) از همه‌ی امکانات مسجد در راه اهدافش بهره گرفت. حضرت امام خمینی(رضوان‌الله) قیام کرد و آرزوی چندصدساله‌ی احیاگران و نگهبانان فرهنگ دینی را برآورده کرد و نظام حکومتی و سیاسی اسلام را محقق ساخت. امام(رضوان‌الله) استعمار را سرچشمه‌ی خطر معرفی کرد و با تبیین درست معارف اسلامی، پویایی اجتهاد، پیوند اسلام با سیاست، اصل «ولایت فقیه» را الگوی حکومت، دانست و تعاملی سالم میان حکومت و مسجد برقرارکرد. امام خمینی(رضوان‌الله) در چند جمله‌ی مهم و تاریخی، پایه‌ نهضت انقلاب اسلامی را رشد و ارتقای فعالیت‌های مسجد می‌داند. در سخنرانی 15 خرداد سال 57 در شهر قم، ایشان در مدرسه فیضیه چنین می‌فرماید: «این مسجد است که این بساط را درست کرد. این مساجد است که نهضت را درست کرد. در عهد رسول‌الله هم و بعد از آن هم تا مدت‌ها، مسجد مرکز اجتماع سیاسی بود؛ مرکز تجییش جیوش بود. «محراب» یعنی مکان حرب؛ مکان جنگ؛ هم جنگ با شیطان و هم جنگ با طاغوت. از محراب‌ها باید جنگ پیدا بشود؛ چنان‌که پیش‌تر از محراب‌ها پیدا می‌شد، از مسجدها پیدا می‌شد. ای ملت! مسجدهای خودتان را حفظ کنید. ای روشنفکران مسجدها را حفظ کنید، روشنفکر غربی نباشید. روشنفکر وارداتی نباشید! ای حقوق‌دان‌ها! مسجدها را حفظ کنید. بروید به مسجد؛ نمی‌روید! این مسجدها را حفظ کنید تا این نهضت به ثمر برسد؛ تا مملکت شما نجات پیدا کند». 6- تحلیل چالش‌های مسجد حاصل بی‌مهری تاریخی‌ای که نصیب شیعیان شد مشکلاتی است که اکنون پیش روی جمهوری اسلام قرار گرفته است. مشکلاتی که ریشه در هزاروچهارصد سال قبل دارد و محصول فرآیندی انحرافی است. وضعیت خاص حاکم بر زندگی شیعیان، آنان را درمقابل مسجد دچار بحران کرد؛ زیرا ازسویی، در اسلام مسجد همزاد با حکومت بوده است و ازسوی‌دیگر، حکومت‌ها مورد تأیید شیعیان نبوده‌اند. افزون‌برآنکه امکان ایجاد مساجد مستقل نیز برای آنان وجود نداشته است. حال، چون نوع رابطه‌ی مردم با مسجد و رابطه‌ی مسجد با حکومت نهادینه نشده است، مسجد در جامعه‌ی بدل به فرهنگ نشده است و هنوز به رونق کامل مساجد نرسیده‌ایم. اگر امروز شاهد رونق مساجد مسلمانان در کشورهایی چون عربستان، ترکیه و دیگر کشورهای سنی‌مذهب هستیم، باید بدانیم که این دستآورد یک‌شبه حاصل نشده است، بلکه حاصل هزاروچهارصدسال کار حاکمان اسلامی و گسیل مردم به‌سوی مسجد است. حضور در مساجد بخشی از فرهنگ روزمره‌ی آنان است؛ چون آن‌ها تقریباً حکومت‌ها را قبول داشته‌اند و حکومت‌ها بقاء حکومت خود را مرهون حضور مردم در مسجد می‌دانسته‌اند. البته، بی‌شک باتوجه به آنچه گفتیم چنین مساجدی مورد تأیید پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) نیست؛ زیرا حاکم جائر نمی‌تواند متولی مسجد باشد. 7- نیاز به فرهنگ‌سازی مسجد شیوه‌ی تعامل امامان معصوم(علیه‌السلام) با مسجد برای ما شیعیان درس‌آموز است. ازاین‌رو، به دو حدیث دراین‌باره اشاره خواهیم کرد: الف. حضرت امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «نشستن در مسجد برای من از نشستن در بهشت محبوب‌تر و بهتر است، زیرا با نشستن در بهشت به خواسته خودم نائل شده‌ام، ولی با نشستن در مسجد به خواست خداوند نائل می‌شوم». ب. امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: هر وقت برای حضرت امیرمؤمنان(علیه‌السلام) کار مهمی پیش می‌آمد، به نماز خواندن پناه می‌برد؛ سپس این آیه را تلاوت کردند: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة». ایشان همچنین فرمودند: «هر یک از شما که با اندوهی از اندوه‌های دنیا مواجه شد، وضو بگیرید و به مسجد بروید و دو رکعت نماز بخوانید و رفع اندوه و شدائد خود را از خدا بخواهید. آیا نشنیده‌اید که خداوند فرمود: «و استَعینُوا بِالصَبرِ و الصَّلاةِ». اگر ما بعد از مقطعی کوتاه در دوران صفویه، دیگربار شاهد کمرنگی مساجد هستیم به این دلیل بوده است که نه مسئولان حکومتی به مسجد عادت کرده بودند و نه مردم. لذا بعد از جنبشی شیعی، برای مدتی مساجد رونق می‌گیرد، ولی به‌دلیل اسلامی‌نبودن حکومت‌ها، این چراغ مجدداً خاموش می‌شود. به‌دلایلی رونق کوتاه‌مدت مساجد در صفویه تثبیت نشد؛ ازجمله ضعف برنامه‌ریزی حکومت صفویه، عدم ارائه تعریف صحیح از جایگاه مسجد، عملکرد بد دولت‌مردان صفویه و نبودن اختیارات در دست علما و مراجع. اگر می‌خواهیم چیزی را به فرهنگ بدل کنیم، به تلاشی پیگیر و برنامه‌ریزی بلندمدت نیاز داریم. نتیجه‌گیری نمی‌توان باتوجه‌به معنای لغوی واژه‌ی مسجد تمام کارکردهای اصیل و مشروع مسجد را معرفی و روشن ساخت؛ زیرا چنین استنباط‌هایی عجولانه و غیرمنطقی‌ است و فقط بر پایه‌ی لغت بنا شده است. یکی از مهم‌ترین پیش‌شرط‌های پژوهش در بحث کاركردها، بررسی دقیق و همه‌جانبه اخبار و احادیثی است که در جریان اولین تأسیس مسجد دراسلام ازسوی مورخان نقل شده است. همچنین، بررسی دقیق حادثه‌ی تخریب مسجد ضرار نیز پیش‌شرطی مهم دراین‌باره است. از دیگر پیش‌شرط‌های لازم در بحث کارکردها این است که باید تحقیقی روشمند انجام شود، درباره‌ی شناسایی متولیان راستین و صاحب‌امتیازان شرعی مسجد در اسلام. در نهایت، هر پژوهشگرِ مباحث مربوط به مسجد باید شرایط عمومی و ابتدایی اجتهاد را داشته باشد تا به دام تحلیل‌های سطحی و غیر علمی نیفتد. کتابنامه 1. قرآن 2. الاتقان فی علوم‌القرآن؛ مؤلف: جلال‌الدین سیوطی عبدالرحمن، ناشر فخر دین، چاپ اوّل، 1380 ـ شمارگان 2000، چاپخانه نور محقق، محمّد ابوالفضل ابراهیم، حروفچینی کامپیوتر رضا. قم ـ پاساژ قدس ـ پلاک 102. تلفن 7742878 3. الاحکام‌السلطانیه؛ ماوردی، دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه علمیه قم، جلد اول، ص 100. 4. أقرب‌الموارد فی فصح‌العربیة و الشوارد؛ سعید الخوری الشرتونی اللبنانی، 2 جلد زبان عربی، مکتبه‌اللبنان 1371 ش 5. الأمالی ، محمد بن علی بن بابویه‌القمی المعروف ب «شیخ صدوق» ( ت 381 ه. ق)، تحقیق: قم : مؤسسه البعثه ، چاپ اول ، 1407 ه. ق . 6. الامام‌الصادق و المذاهب؛ اسد حیدر ،دارالکتاب‌العربی، بیروت، سال 139 هجری، چاپ دوم، ص 190 7. التفسیر و المفسرون؛‌ دکتر محمد حسین‌الذهبی، 1424ق ـ مکتبة مصعب بن عمیرالاسلامیة. 8. الخطط:‌ المواعظ و الأعتبار بذکرالخطط والآثار (معروف به خطط مقریزی)؛ تالیف: احمد بن علی مقریزی ـ تحقیق: محمد زینهم، قاهره ـ مکتبه مدبولی ـ 1377. 9. الرائد؛ فرهنگ الفبائی عربی فارسی مؤلف جبران مسعود ترجمه رضا انزابی نژاد، 2 ج انتشارات آستان قدس رضوی سال نشر 1373 10. صحیح مسلم؛ به شرح الامام محی‌الدین‌النووی ابی زکریا الدمشقی‌الشافعی، دار احیاء التراث‌العربی، چاپ اول سال 1420 ـ محقق: دکتر محمّد عبدالرحمن مرعشلی ـ تخریج احادیث از کتاب تیسیرالمنفعه محمد فؤاد عبدالباقی. 11. صحیفه امام؛ پیام تاریخی حضرت امام به حوزه‌های علمیه در تاریخ 3/ 12/ 58؛ ، ج 20، ص 171؛ ج 21، ص 34، 47، 68. 12. العین:‌ خلیل بن احمد فراهیدی، 3 جلد محقق مهدی محزومی، انتشارات اسوه اوقاف و امور خیریّه 1383 13. الفرق بین الفرق؛ عبدالقادر بن طاهر بغدادی، ترجمه‌ی النکت الأعتقادیه شیخ مفید، حواشی محمد جواد مشکور، تهران اشراقی، 1367. 14. القاموس‌المحیط؛ محمد بن یعقوب فیروزآبادی (مجد الدین)، ناشر بیروت ـ 4 جلد 15. کشّاف اصطلاحات الفنون؛ تالیف محمّد علی فاروقی التهانوی، محقق لطفی عبدالبدیع، ترجمه‌ی عبد النعیم محمد حسنین، سال 1348 16. اللسان‌العرب؛ مؤلف: محمد بن مکرم ابن منظور الافریقی‌المهری، مراجعه و تدقیق: ابراهیم شمس الدین، ناشر: مؤسسه اعملی تونس 17. لغت‌نامه دهخدا؛ تالیف:‌ علی اکبر دهخدا ـ پانزده جلدی، ناشر مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ـ چاپ دوم 1377 ش 18. مجمع‌البیان لعلوم‌القرآن؛ تالیف سعید ابوعلی الفضل‌بن‌الحسن‌الطبرسی، ناشر: مجمع عالمی للتقریب بین‌المذاهب‌الاسلامیه، چاپخانه رویال کرافک 19. المسجد فی‌الاسلام؛ تالیف: طه ولی بیروت، دارالعلم للملایین 1409 . 20. معجم مفردات‌الفاظ قرآن؛ علامه راغب اصفهانی، محقق: ندیم مرعشلی، تهران ـ مرتضوی، 1373. 21. معجم مقائیس‌اللغه؛ احمد بن فارس با حاشیه ابراهیم شمس‌الدین ـ 2 جلد ـ ناشر دارالکتب العلمیّه، چاپ دوم لبنان ـ بیروت 22. معجم‌الادباء:‌ ترجمه عبدالمحمدآیتی،[(یاقوت‌حموی) یاقوت بن عبد اله] تهران سروش، انتشارات صدا و سیما ـ 1381. 23. مناقب آل ابی‌طالب؛‌ تالیف ابی جعفر محمد بن علی بن شهر آشوب السروّی‌المازندرانی، تحقیق و فهرست یوسف‌البقاعی چاپ دوم 1385ش، انتشارات ذوی‌القربی، چاپخانه سلیمان‌زاده 1382. 24. منتهی‌الأرب فی لغة‌العرب؛ تألیف: عبد الرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، انتشارات فرهنگستان زبان ایران، یک جلدی 111 صفحه. 25. موسوعه التاریخ‌الأسلامی؛ تاریخ تحقیقی اسلام، محمد هادی یوسفی غروی، مترجم: حسینعلی عربی، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی سال 1382 26. نهج‌البلاغه من کلام امیر المؤمنین؛ تعلیق و تصحیح: محمد عبده، بیروت: مؤسسه‌الاعلمی. 27. نهج‌البلاغه و گرد آوردنده آن؛ هیئات تحریریه بنیاد نهج البلاغه، مجموعه مقالات ، چاپ تهران . 28. وسائل‌الشیعه الی تحصیل مسائل‌الشریعه؛ تألیف محمد بن الحسن الحرالعاملی، محقق شیخ عبد الرحیم ربّانی شیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت ـ لبنان، 29. وسائل‌الشیعة؛ محمد بن الحسن الحرالعاملی( ت 1104 ه.ق ) ، تحقیق: مؤسسه آل‌البیت ، چاپ اول. منبع: دفتر مطالعات و پژوهشهای مرکز رسیدگی به امورمساجد