مقدمه
یکی از شخصیت های بزرگ در تاریخ اسلام، که در راه قرآن و دفاع از اسلام فداکاری و ایثار را به حدّ اعلی رسانید و در شرایطی که توحید در مقابل شرک و خداپرستی در مقابل بت پرستی قرار گرفته بود و پیامبر اسلام به یاران صدیق و حامیان مخلص و دلسوز نیازمند بود، به یاری اش شتافت، جناب حمزه بن عبدالمطلب بود که مانند امیرمؤمنان، علی(علیه السلام) در مقابل پرچم شرک، لوای توحید را برافراشت و تعهّد و ایمان خویش را در صحنه های جنگ متجلّی ساخت. او در سخت ترین و خطرناک ترین وضعیت جنگ، که حتی بعضی از یاران نزدیک پیامبر معرکه را ترک کرده، به قلّه کوه ها و شیار درّه ها پناه می بردند، دلیرانه مقاومت نمود، نه با یک دست که با دو شمشیر و با هر دو دست از رسول خدا دفاع کرد و با سپر قرار دادن وجود خویش، حملات پیاپی دشمن را که متوجه جان آن حضرت بود، درهم شکست تا اینکه با فجیع ترین وضع به مقام ارجمند شهادت نایل شد و در تاریخ به عنوان یکی از بزرگترین سرداران و مجاهدی مقاوم از مجاهدان شجاع و با اخلاص و از مدافعان و شهدای نامی اسلام و به صورت عالیترین الگو و سرمشق متجلّی گردید.
حمزه در قرآن مجید و در احادیث و روایات، مورد تقدیر و تجلیل فراوان قرار گرفته و مدال پرافتخار «سید الشهدا» از سوی رسول خدا نصیب او گردید و لقب زیبای «اسدالله» و «اسدالرسول» بر او داده شد.
و ائمه هدی(علیهم السلام) با شخصیت و فداکاری او، در مقابل مخالفان مناظره و احتجاج و در میان پیروانشان مباهات و افتخار نموده اند و در اثر ترغیب و تشویق رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بر زیارت قبر حضرت حمزه، قبر و حرم آن بزرگوار در طول تاریخ مورد توجه مسلمانان قرار گرفت و زیارت او را مانند زیارت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برخود لازم دانستند و در ساختن حرم و گنبد و بارگاه بر روی قبر او، مانند حرم پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام)به همدیگر سبقت می جستند و از این رو قبر شریف آن بزرگوار دارای مجموعه ای از حرم و رواق و گنبد و بارگاه بود که قدمت و پیشینه آن، به قرن های اول اسلام می رسید ولی نزدیک به یکصد سال قبل، این حرم شریف مانند سایر بقاع و حرم ها در مدینه و مکه، به وسیله وهابیان تخریب گردید و اینک از این بقعه پاک، بجز یک قبر خاکی و ساده چیزی باقی نیست.
حذف فرهنگی شخصیت بارز حضرت حمزه سیدالشهدا، مجاهدت و فداکاری و حضور حماسی او در صحنه های جنگ، حمایت و دفاع وی از مقام شامخ نبوت در سال های اول بعثت و پس از هجرت و شهادت مظلومانه و شجاعانه اش ایجاب می کرد که یاد او و ذکر فضایل و معرفی شخصیت او، به صورت بزرگترین و زیباترین الگو و سرمشق در منابع اسلامی منعکس و در رأس بیان فضایل سایر شخصیت های اسلامی؛ از اقوام و عشیره و صحابه رسول خدا قرار گیرد. لیکن مراجعه به منابع حدیثی و مجموعه های اوّلیه اهل سنت نشانگر این است که متأسفانه همان سعی و تلاش که از سوی خلفای اموی در کم رنگ کردن شخصیت امیرمؤمنان(علیه السلام) و تحقیر ابوطالب و عقیل بکار گرفته شده به علل و انگیزه های خاصی، درباره حضرت حمزه عمیق تر و در حذف شخصیت او قوی تر گردیده است.
به طوری که در بخش آخر این بحث ملاحظه خواهید کرد، پس از گذشت چهل سال از جنگ اُحُد و در دوران خلافت معاویه و طبق دستور وی، تصمیم گرفته شد به بهانه حفر قنات در احد قبر حضرت حمزه را نبش و پیکر او را به نقطه دیگر منتقل نمایند و یاد و اثر او را به تدریج به فراموشی بسپارند ولی چون این تصمیم با شکست مواجه گردید، راه دیگری را برگزیدند؛ یعنی مصمّم به حذف فرهنگی آن بزرگوار از طریقِ به فراموشی سپردن فضایل او شدند و بدینوسیله هدف خویش را تأمین نمودند و بدینگونه، شخصیت آن بزرگوار در هاله ای از ابهام و در پشت ابرهای تاریخ و حدیث قرار گرفت.
این حرکت را در منابع دست اول و در مجموعه های حدیثی که محصول همان سیاست ها است و در عین حال صحیح ترین منابع تلقّی می شود، می توان به وضوح مشاهده کرد و با مراجعه به صحاح و مسانید به این حقیقت تلخ پی برد:
برای نمونه دو کتاب مهم حدیثی «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» را، که در رأس همه منابع حدیثی قرار گرفته اند، مطرح می کنیم:
بخشی از این دو کتاب را «کتاب الفضائل» و نقل مناقب اقوام و عشیره و اصحاب و یاران رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به خود اختصاص داده و برای ذکر فضایل تک تک آنان باب مستقلی عنوان گردیده است:
در باب فضایل اقوام پیامبر(صلی الله علیه وآله)فضایل «عباس بن عبدالمطلب»، «جعفربن ابی طالب»، «عبدالله بن جعفر» و فضایل «زبیر» پسر عمه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و «ابوالعاص» داماد آن حضرت که در جنگ بدر به اسارت مسلمانان درآمد و پس از آزادی اسلام را (شاید هم برای دست یابی به همسرش زینب) پذیرفت، آمده است و باز در این بخش فضایل «سعدبن ابی وقّاص» به عنوان اینکه او از قبیله «آمنه» مادر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و از اخوال و دایی های «قبیله ای» پیامبر محسوب است، ذکر گردیده ولی از حضرت «حمزه» محبوب ترین عموی رسول الله اسمی به میان نیامده است! و در بخش فضایل اصحاب برای بیان فضایل «عبدالله بن سلام»، «عبدالله بن عمر»، «ابوهریره»، «ابوموسی اشعری» و بالأخره برای بیان فضایل «ابوسفیان» و «معاویه» باب مستقلی عنوان گردیده ولی از بزرگترین صحابه پیامبر، مهاجر الی الله و مجاهد فی سبیل الله «حمزه سید الشهدا» یاد نشده است، گویی پیامبر اسلام نه عمویی به نام «حمزه» داشته و نه صحابه ای به نام «ابو عماره»!
و سایر صحاح و سنن نیز از این رویه پیروی کرده و در این مسیر حرکت نموده اند.
و بدینگونه با یکی دیگر از مظلومان تاریخ و حدیث آشنا می شویم که نه تنها شخصیت او در حدّ شخصیت دشمنان درجه یک اسلام، سردمداران کفر والحاد و سلسله جنبانان بدر و اُحد معرفی نگردیده، بلکه برای موهون و مشوّه ساختن او، مطالب ناروا ونابجایی، که دون شأن و مقام آن بزرگوار است، به ساحت مقدّسش نسبت داده شده که متأسفانه گهگاهی به تألیفات خودی ها نیز راه یافته است.
این نوع بینش و حق کشی برای ما، هم تکلیف آور است و هم مشکل زا!
تکلیف آور از آن جهت که این عملکرد ما را موظف می سازد برای دفاع از مظلومی بپا خیزیم و در کنار زدن پرده های تعصب و زدودن غبارهای ضخیم، که قرن ها بر آن گذشته است، تلاش کنیم و آن چهره تابناک و مظلوم را از پشت ابرهای تیره و تار به جامعه اسلامی مان بنمایانیم.
و اما مشکل زا است؛ زیرا که این حرکت موجب شده است که حقایق فراوانی در معرفی شخصیت آن حضرت از دسترس خارج و در لابلای حوادث تاریخی دفن شود و طبعاً در بدست آوردن بقایای ناچیز هم با مشکل مواجه گردیم و در نیل به مطلبی به جای مراجعه به مظان و جایگاه خود، به منابع دیگر و فصول مختلف مراجعه کنیم.
ولی در عین حال می توان با مراجعه به متون تفسیری و حدیثی و تاریخی، به مطالب ارزشمند و بجای مانده درباره آن حضرت دست یافت که خوانندگان ارجمند را با بخشی از فضایل آن بزرگوار آشنا و راه را برای کسانی که فرصت پیگیری و تحقیق بیشتری در این زمینه دارند هموار می سازد.
با این مقدمه لازم است در این مختصر چهار موضوع به ترتیب زیر بحث و بررسی شود:
۱ـ حضرت حمزه از دیدگاه قرآن
۲ـ حضرت حمزه در کلام رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام)
۳ـ حضرت حمزه در جنگ ها
۴ـ حرم حضرت حمزه در بستر تاریخ
نگاهی کوتاه به دوران زندگی حضرت حمزه حمزه بن عبدالمطلب ملقّب به «سیدالشهدا»، «اسدالله» و «اسدالرسول» کنیه او ابوعماره و ابویعلی است. مادرش هاله دختر «وهیب» و دختر عموی «آمنه» بنت وهب، مادر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) است.
حضرت حمزه عموی پیامبر اسلام و برادر رضاعی او است؛ زیرا هر دو از سینه مادری بنام ثُوَیْبه شیر خورده اند.
حضرت حمزه، بنابر نظر مشهور دو سال از رسول خدا بزرگتر بود و بنا به گفته مشهور مورّخان، او در سال دوم بعثت، اسلام را پذیرفته است.
بنا به نقل ابن اثیر و گروهی از مورّخان، چون حمزه سیدالشهدا ایمان خویش را اظهار کرد، سردمداران قریش فهمیدند که پیامبر ازاین پس نیرومند شده و اسلام دارای مدافع قوی گردیده است و با گرویدن وی به اسلام، از طرح ها و نقشه های زیادی که بر علیه اسلام و مسلمین ترسیم کرده بودند منصرف شدند.
حضرت حمزه همزمان با هجرت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به مدینه، هجرت نمود و در صف مهاجرینِ اوّلین قرار گرفت. او اولین فرمانده و پرچمدار اسلام است که از سوی رسول خدا در رأس گروهی از مسلمانان برای پاسخ گویی به حمله مشرکان، به محلّی بنام «سیف البحر» اعزام گردید.
در جنگ های متعدد دیگر مانند بدر و احد شرکت نمود و در بدر امتحان سختی را از سرگذراند و از سران قریش چند نفر، از جمله شیبه بن ربیعه و طُعَیمه بن عدی را به دست خود هلاک ساخت و در قتل یکی دیگر از مشرکان نامی؛ یعنی «عتبه بن ربیعه» با امیرمؤمنان(علیه السلام) شرکت جست.
شجاعت حضرت حمزه در جنگ ها زبانزد خاص و عام و مورد تأیید دوست و دشمن است ولذا در جنگ بدر و اُحُد وی با هر دو دست و با دو شمشیر می جنگید.
حضرت حمزه در میدان جنگ با نصب کردن «پرِ شترمرغی» به سینه اش از دیگر فرماندهان و جنگجویان مشخص و برجسته بود و به همین جهت در جنگ بدر یکی از سران دشمن پس از آنکه به اسارت مسلمانان در آمد و چشمش به حمزه افتاد، پرسید: این کیست؟ گفتند: حمزه بن عبدالمطلب. وی با تعجب گفت «ذلِکَ فَعَلَ بِنا الأفاعِیل» او بود که صفوف ما را تار و مار کرد و ما را به روز سیاه نشاند!
حضرت حمزه در سال سوم هجرت در جنگ احد پس از کشتن سی و یک تن از سران دشمن به مقام ارجمند شهادت نایل گردید.
نگاهی از افق دیگر خداوند متعال مجد و شرف نسب، توأم با عزّت ایمان و دفاع از حریم اسلام را برای حمزه سید الشهدا برگزیده است؛ زیرا او فرزند بزرگترین شخصیت جزیرة العرب و رییس مکّه و قریش؛ یعنی عبدالمطلب " ۱ " بن هاشم بن عبد مناف بن قصی است و نسب حمزه نسب خاتم پیامبران است.
حمزه سیدالشهدا هم شریف است هم شرافت و کرامت را از پدر و اجداد خویش به ارث برده است. مادر حمزه، دختر عموی «آمنه» مادر رسول خدا است و او از طرف مادر نیز دارای نسبی است والا و شریف که پیامبر خاتم نشأت گرفته از نسب والا و خاندان اصیل است.
شرافتی دیگر: او هم عموی رسول الله(صلی الله علیه وآله) است هم برادر رضاعی او و پیامبر در میان او و زید بن حارثه " ۲ " پیمان اخوّت بست.
و حمزه سید الشهدا از جهات متعدد بر دیگران تفوّق یافت و صفات عالیه و اخلاق حسنه را از آن شجره اصیل و خاندان شریف به ارث برد.
و از جهت ایمان، او جزو سابقین در اسلام است و آنگاه به رسول خدا ایمان آورده است که فقط یکسال و اندی از بعثت آن حضرت می گذشت و تعداد مسلمانان از سی و نه مرد و بیست و سه زن تجاوز نمی کرد و آن روز اسلام دارای هیچ نفع مادی و دنیوی نبود. هر چه در باره اسلام پیش بینی می شـد فشار و شکنجه بـود و تحمل استهـزا و آزار مشرکـان، ولی برای حمـزه در مقابل این آزارها و شکنجه ها جز برای حـق و دفاع از حریم اسلام نمی اندیشید. (...یَبْتَغُونَ فَضْلا مِنْ اللهِ وَرِضْوَاناً...). " ۳ ".
وقبل از اسلام: حمزه از دوران کودکی برای پیامبر اسلام علاوه بر قرابت نزدیک و اینکه رسول خدا فرزند برادر حمزه بود، با آن حضرت صمیمی و رفیق شفیق و برادری دلسوز و مهربان به شمار می آمد؛ زیرا پیامبر خدا متولّد گردید، عبدالمطلب بانویی به نام «ثویبه» را احضار کرد و بدو دستور داد همانگونه که به حمزه شیر داده است به محمّد نیز شیر دهد و بدینگونه آن دو، با هم برادر رضاعی شدند.
حمزه و محمّد دوران طفولیت را در خانه شیبه الحمد، عبدالمطلب سپری کردند و در میان این دو طفل الفت و صمیمیّت عمیق حاکم گردید و محمّد(صلی الله علیه وآله) در این دوران و دوران های بعد به حمزه، نه تنها به عنوان عمو و عضوی از اعضای خانواده عبدالمطلب، بلکه به عنوان برادری که از یک پدر و مادر متولّد شده اند می نگریست؛ زیرا پیامبر که در دوران جنینی پدر را از دست داده بود و همانند حمزه تحت کفالت و قیمومیّت عبدالمطلب قرار گرفت و از این پس محمّد و حمزه در زیر یک سقف و در کنار یک سفره و به صورت دو عضد و دو برادر در یک خانواده زندگی را ادامه دادند، اخوّت رضاعی، قرابت ذاتی، هم سن بودن، در کنار هم زیستن و از عواطف عبدالمطلب یکسان برخوردار بودن و... عواملی بود که علاقه و الفت آنها را نسبت به هم، روز به روز عمیق تر و صمیمیت متقابل در میان آنها را برای همیشه پی ریزی کرد.
در ازدواج رسول خدا: پیامبر(صلی الله علیه وآله)وقتی قدم به بیست و پنج سالگی گذاشت، تصمیم گرفت با «خدیجه بنت خویلد» آن بانوی عاقله ازدواج کند، اینجا است که حمزه به همراه برادرش ابوطالب " ۴ " به سوی خانه «خویلد» حرکت می کند و در این وصلت مبارک و ازدواج تاریخی جهان بشریت، نقش خواستگاری را به عهده می گیرد و در ایجاد شجره طیّبه ای که حاصل ازدواج رسول خدا با خدیجه است، قدم های اوّلیه را برمی دارد.
این بود دورنمایی از بخشی ارتباط که در میان حمزه و رسول خدا بود و در قسم سوم این بحث، با بخش دیگریی از ارتباط و علاقه در میان آنان آشنا خواهیم شد.
حضرت حمزه از دیدگاه قرآن در قرآن مجید چون به آیاتی مانند آیه شریفه (وَالَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللهِ وَالَّذِینَ آوَوا وَنَصَرُوا أُوْلَئِکَ هُمْ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ) " ۵ " می رسیم، حمزه بن عبدالمطلب را در رأس این مؤمنان حقیقی مشاهده می کنیم:
ایمان آوردن در وضعیت سخت، یاری کردن و پناه دادن به رسول خدا در مقابل دشمنان، آنگاه که همه مشرکان و دشمنان بر علیه او بسیج شده بودند.
و باز چون به آیه شریفه (لاَ یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَهً مِنْ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا...) " ۶ " می رسیم حضرت حمزه
را در اوّل این صف از مؤمنان می بینیم که قبل از فتح، جان خویش را در طبق اخلاص گذاشت و با دشمنان به قتال و جهاد پرداخت و به خیل اوّلین شهدای اسلام پیوست؛ قتال و شهادتی که با مثله و قطعه قطعه شدن اعضای بدنش توأم گشت و علف های بیابان بر پیکر خونینش کفن گردید.
و آیات متعدد دیگری که سیدالشهدا، حمزه(علیه السلام) مصداق روشن و نمودار بارزی از این آیات است.
ولی در قرآن مجید آیات متعدد دیگری وجود دارد که طبق نظر مفسران و محدثان و بر اساس مضمون روایات از ائمه هدی(علیهم السلام) بخصوص درباره حضرت حمزه سیدالشهدا نازل شده و خداوند سبحان در این سند آسمانی و از طریق وحی بر ایمان و پایداری او در دفاع از اسلام مهر تأیید زده و استقبال او از شهادت در راه خدا را ستوده است که در این زمینه به نقل شش آیه بسنده می کنیم:
۱ ـ (هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیَابٌ مِنْ نَار یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمْ الْحَمِیمُ) " ۷ ".
«اینان دو گروهند که در باره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند، کسانی که کافر شدند، لباس هایی از آتش برای آنها بریده شده و مایع سوزان و جوشان بر سرشان ریخته می شود.»
در صحیح بخاری " ۸ " و صحیح مسلم " ۹ " و سنن ترمذی " ۹ " و ابن ماجه " ۹ " و منابع دیگراز اهل سنت و شیعه " ۹ " آمده که حضرت ابوذر(رحمه الله) فرموده است: این آیه در باره دو گروه؛ گروهی حامی و مدافع سرسخت اسلام و گروه دیگر دشمن کینه توز و سرسخت اسلام نازل گردیده است. گروه اوّل امیرمؤمنان و حمزه و عبیده " ۱۰ " و گروه دوم ولید، عتبه و شیبه از سران قریش می باشند که در جنگ بدر مقابل هم قرار گرفتند.
در تفسیر فرات کوفی نزول آیه شریفه را از طریق سُدیّ از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل و اضافه می کند که رسول خدا پس از نزول این آیه فرموده است:
«هؤلاءِ الثلاثه یَوم القیامه کواسطه القلاده فِی الْمُؤمنین و هؤلاءِ الثلاثه کَواسطه القلاده فی الکفّار.» " ۱۱ ".
«در روز قیامت این سه تن در میان مؤمنان همانند مهره درشت گردن بند خواهند درخشید، همانگونه که این سه تن دیگر در میان کفّار و مشرکین مانند مهره درشت گردن بند خواهند بود.»
۲ـ (مِنْ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلا). " ۱۲ ".
«در میان مؤمنان مردانی هستندکه بر عهدی که با خدا بسته اند، صادقانه ایستاده اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و گروهی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.»
در تفسیر قمی ابن ابی الجارود از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند که این آیه در باره حمزه و جعفر و علی(علیهم السلام) نازل گردیده است. منظور از«مَنْ قَضَی نَحْبَهُ» حمزه و جعفر و منظور از «مَنْ یَنْتَظِر»علی بن ابی طالب است. " ۱۳ ".
ابن حجر مکی نقل می کند امیرمؤمنان(علیه السلام) در کوفه بر فراز منبر بود که از ایشان درباره این آیه پرسیدند. حضرت فرمود:«أللّهمَّ غُفْراً» این آیه در باره من و عمویم حمزه و پسر عمویم عُبیده نازل شده است که عبیده در بدر و حمزه در اُحد به شهادت رسیدند و اما من منتظر شقی ترین این امّتم تا محاسنم را از خون سرم خضاب کند. این پیمانی است که حبیبم ابوالقاسم(صلی الله علیه وآله) از آن خبر داده است. " ۱۴ ".
۳ ـ (أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الاَْرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ). " ۱۵ ".
«آیا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، همچون مفسدان در زمین قرار دهیم یا پرهیزکاران را همچون کافران؟!»
در تفسیر فرات کوفی از ابن عباس نقل می کند که این آیه در باره سه تن از مؤمنان متقی که عمل صالح انجام داده بودند؛ علی بن ابی طالب و حمزه و عبیده و سه نفر مشرک مفسد؛ عتبه و شیبه و ولیدبن عتبه نازل گردیده است. ابن عباس اضافه می کند این دو گروه بودند که در جنگ بدر با هم به مبارزه برخاستند؛ علی(علیه السلام) ولید را کشت، حمزه عتبه را و عبیده شیبه را. " ۱۶ ".
۴ ـ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ) " ۱۷ ".
«ای کسانی که ایمان آورده اید، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید.»
مرحوم طبرسی در باره مصداق «صادقین» که در پایان آیه شریفه آمده است، چند احتمال ذکر نموده و می گوید: و گفته شده است که منظور از صادقین در این آیه همان افرادی است که خداوند در آیه دیگر از آنها یاد کرده و فرموده است: (رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَی نَحْبَهُ...) یعنی حمزه بن عبدالمطلب و جعفربن ابی طالب و «وَ مِنْهُم مَنْ یَنْتَظِرُ» یعنی علی بن ابی طالب(علیه السلام). " ۱۸ ".
۵ ـ (وَمَنْ یُطِعْ اللهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِمْ مِنْ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلَئِکَ رَفِیقاً). "۱۹ ".
«و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان، و آنها رفیق های خوبی هستند.»
شیخ طوسی از انس بن مالک نقل می کند که روزی با رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نماز صبح را بجای آوردیم، آن حضرت پس از نماز رو به ما نشست، من عرض کردم: ای فرستاده خدا، اگر صلاح بدانید تفسیر این آیه (وَمَنْ یُطِعْ اللهَ...) را بیان کنید. پیامبر فرمود: مصداق «نبِیِّینَ» من هستم و مصداق «صِدِّیقِینَ» برادرم علی(ع) است و مصداق «شهداء» عمویم حمزه و اما مصداق «صالحان» دخترم فاطمه(س) و دو فرزندش حسن(ع) و حسین(ع) می باشند. " ۲۰ ".
۶ ـ (مَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ اللهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللهِ لاَت وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ - وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ...). " ۲۱ ".
«کسانی که امید به دیدار و لقای پروردگار و رستاخیز دارند، (در اطاعت او می کوشند) زیرا سر آمدی که خدا تعیین کرده، فرا می رسد. و کسی که (در راه خدا) جهاد و تلاش می کند برای خود جهاد می کند.»
حسین بن سعید از ابن عباس نقل می کند که این آیه در باره بنی هاشم نازل گردیده که از آنها است حمزه بن عبدالمطلب و عبیده بن حارث. ابن عباس می افزاید: درباره آنها این آیه نیز نازل گردیده است؛ (وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ...) " ۲۲ ".
حضرت حمزه در حدیث رسول خدا اینک به بیان بخشی از فضایل حضرت حمزه می پردازیم که از زبان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل شده و به دست ما رسیده است، و با بخشی دیگر، در صفحات آینده و به مناسبت های مختلف آشنا خواهیم شد.
حمزه، سید همه شهدا، جز انبیا و اوصیا است شیخ المحدّثین صدوق(رحمه الله) در ضمن حدیث مفصّلی، با اسناد به حضرت سلمان، نقل می کند:
«در ایام مریضی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) که به ارتحال آن بزرگوار منتهی گردید، در کنار بستر آن حضرت بودم که فاطمه زهرا(علیها السلام)وارد شد، وقتی ضعف شدید را در پدر بزرگوارش دید، اشک به صورتش جاری گردید. رسول خدا برای تسلّی و آرامش دخترش، از عنایات و برکات خداوند بر اهل بیت سخن گفت و بخشی از نعمت های خدا را، که بر این خاندان ارزانی داشته است، بر شمرد تا بدینجا رسید که:... دخترم! ما اهل بیتی هستیم که خداوند شش صفت و ویژگی را بر ما عطا کرده است که بر هیچیک از گذشتگان و آیندگان عطا ننموده است؛ زیرا پیامبر ما سیّد انبیا و مرسلین است و آن پدر تو است و وصیّ ما سید اوصیا است و آن همسر تو است و شهید ما سیدالشهدا است و آن حمزه بن عبدالمطلب عموی پدر تو است.
فاطمه(علیها السلام) گفت: ای فرستاده خدا، آیا او فقط سید شهیدانی است که با وی به شهادت رسیده اند؟
پیامبر فرمود: نه، بلکه او سید شهدای اوّلین و آخرین، بجز انبیا و اوصیا است.» " ۲۳ ". با توجه به مضمون این حدیث، معلوم می شود که هم حضرت حمزه و هم حضرت حسین بن علی(علیهما السلام) برای همیشه، از افتخار «سید الشهدا» بودن برخوردارند. و این لقب برای همیشه به آن دو بزرگوار اطلاق می گردد؛ با این تفاوت که حسین بن علی حتی نسبت به حضرت حمزه هم سید و سرور است ولی حضرت حمزه سید است نسبت به سایر شهدا.
حضرت حمزه از سروران اهل بهشت است شیخ صدوق همچنین از انس بن مالک نقل می کند که: رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود: ما فرزندان عبدالمطلب، سروران اهل بهشتیم. رسول الله، حمزه سید الشهدا، جعفر ذوالجناحین، علی، فاطمه، حسن، حسین و مهدی(علیهم السلام). " ۲۴ ".
حضرت حمزه، محبوب ترین عموی رسول خدا صدوق(رحمه الله) از امام صادق(علیه السلام) وآن بزرگوار از جدّش رسول خدا نقل می کند که فرمود:
«اَحَبّ اِخوانی اِلَیَّ علّی بن أبی طالب و أحَبّ أعْمامی اِلیَّ حَمْزَه». " ۲۵ ".
«محبوب ترین برادرانم علی بن ابی طالب و محبوب ترینِ عموهایم حمزه است.»
پاورقی
________________________________________
۱- عبد المطلب ملقّب به شیبه الحمد، مردی عظیم و رفیع متصف به اوصاف حمیده و افعال پسندیده نصیح و ینبع بود قوم قریش او را قبول و با وجودش مباهات نمودند او کلیدداری خانه کعبه و پرده داری کعبه را هر دو که بزگترین سمت در اسلام و قبل از اسلام به شمار می آورند بوده داشته، پاسخ صریح عبدالمطلب به فرمانده لشکر ابرهه به هنگام تهاجم به مکّه و نذر او در قربانی کردن یکی از فرزندانش همانند حضرت ابراهیم و کشف چاه زمزم و... بیانگر عظمت روح و ارتباط وی با عالم معنویات در سطحی فوق العاده و خارج از متعارف است
۲- زیدبن حارثه از نزدیکترین و صمیمی ترین اصحاب پیامبر است که او را به پسر خواندگی خویش پذیرفت و در جنگ موته فرماندهی لشکر را به او محول نمود و او در بین جنگ به شهادت رسید
۳- حشر: ۸
۴- بر خلاف طبقات ابن سعد و کامل ابن اثیر و طبری فقط حمزه را به عنوان حواستگار معرفی می کند ولی با توجه به اینکه همه مورخان نوشته اند که خطبه عقد به وسیله ابوطالب ایراد گردیده و متن خطبه نیز در منابع منعکس شده است. معلوم می گردد او نیز به همراه حمزه در امر ازدواج پیامبر دخیل بوده است۵- «و آنان که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنان حقیقی اند، برای آنها آمرزش«رحمت خدا» و روزی شایسته ای است.» انفال: ۷۴
۶- «کسانی که قبل از پیروزی انفاق کردند و جنگیدند با کسانی که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند، یکسان نیستند، آنها بلند مقام تر از کسانی هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند.» حدید: ۱۰
۷- حجّ: ۱۹
۸- ج۴، تفسیر سوره حج
۹- به تفسیر الدر المنثور و المیزان، تفسیر سوره حج مراجعه شود
۱۰- عبیده بن حرث بن عبدالمطلب، پسر عموی رسول خدا است. او از شجاعان عرب و از مدافعان اسلام بود که در جنگ بدر به شهادت رسید
۱۱- تفسیر فرات کوفی، ص۲۷۱
۱۲- احزاب: ۲۳
۱۳- تفسیر قمی، ج۲، ص۱۸۸
۱۴- صوائق محرقه، ص۸۰
۱۵- ص: ۲۸
۱۶- تفسیر فرات کوفی، ص۳۵۹، چاپ سال ۱۴۱۰ هـ. تهران
۱۷- توبه: ۱۱۹
۱۸- مجمع البیان، ج۳، ص۸۱، چاپ صیدا
۱۹- نساء: ۶۹
۲۰- کنز الفوائد، به نقل بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۱
۲۱- عنکبوت: ۵ و ۶
۲۲- تفسیر فرات کوفی
۲۳- «قالت یا رسول اللّه ــ صلی اللّه علیه و آله و سلم ــ هو سیّد الشهداء الذین قُتِلوا معه؟ قال بل سید شهداء الأوّلین والآخرین، ما خلا الأنبیاء و الأوصیاء». مشروح و متن این حدیث را در اکمال الدین، ج۱، صص۲۶۴-۲۶۳، چاپ دارالکتب الاسلامیه ملاحظه کنید
۲۴- «نحن بنو عبدالمطلب ساده اهل الجنه، رسول اللّه و حمزه سیدالشهداء...». امالی صدوق، مجلس هفتاد و دوم
۲۵- امالی صدوق، مجلس هشتاد و دوّم، عمده ابن عقده ۲۸۱