حجت ا... نیکی ملکی
۱۳۹۱/۱۲/۲۰
بسم ا... الرحمن الرحیم مقدمه نهج البلاغه، شاهکار عالی و بی نظیر انسانی در طول تاریخ بشریت است که متأسفانه آن چنان که باید از ظرفیت این دریای خروشان استفاده درستی انجام نگردیده است در حالیکه عمیق ترین مفاهیم در حوزه های علوم انسانی در این کتاب نهفته است، ما بر آنیم به اندازه بضاعت مزجاة خویش بخش سوم از نهج البلاغه که حاوی حکمت ها (کلمات کوتاه) اما پر نغز حضرت که ۴۸۰ حکمت در شامل می شود را به صورت ترتیبی بیان تا ضمن اینکه برای ائمه جماعات و وعاظ به لحاظ اختصار، مناسب بیان در بین الصلاتین می باشد برای عموم مومنین نیز بهترین راهگشاست. لازم به ذکر است که بخش اول نهج البلاغه حاوی ۲۴۱ خطبه و بخش دوم نیز حاوی ۷۹ نامه می باشد که تعداد کامل خطب و نامه ها و کلمات ۸۰۰ مبحث ناب انسانی را شامل می باشد. توضیح تکمیلی در باب کلمات قصار: این کلمات، سخنان حکمت آمیزی است که نظیری جز آیات الهی و کلام حضرت رسول ندارد و از درس های بسیار آموزنده که دین و دنیای انسان با آن مرتبط است و گاه جمله ای از آن می تواند موضوع یک مقاله و کتاب گردد و منطبق ساختن زندگی بر آنها سبب پیشرفت و سر بلندی و نجات در دنیا و آخرت است، لازم به ذکر است که این کتاب عظیم مانند گلستان مجموعه ای از گلهایی زیبا و معطر را شامل و در موضوع خاصی نیست البته ما در بیان هر بحث، موضوع آن را بیان می نمائیم. حکمت ۱ موضوع: شیوه برخورد با فتنه ها (اخلاقی، سیاسی) قال مولانا (ع): کن فی الفتنة کابن اللبون، لاظهر فیرکب و لاضرع فیحلب در فتنه ها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی مناسب دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند. ظهر مبتدا و خبر آن مخدوف و جمله یرکب عطف به جمله قبل است. فتنه: اختلاف مردم در دیدگاه به حیثی که باعث نزاع بین مردم گردد و حق قابل تمیز نباشد. ابن اللبون: بچه شتر دو ساله که وارد سال سوم عمر خود می شود. که نه قوت و قدرت چندانی دارد که بتوان بر پشت او سوار شد و نه پستان پر شیری (زیرا هم کم سن و سال و هم نر است و هیچ استفاده ای از آن نمی توان کرد.) ظهر: ظاهر بر خلاف باطن و در اینجا به مفهوم رکابی که وسایل را بر آن حمل و انسانها بر آن سوار می شوند. نکته ها: ۱- منظور امام در این حدیث در مورد شورش های اهل باطل و فتنه های ناشی از خصومت آنهاست که باید خود را انسان دور نگه دارد و با هیچ یک از دو طرف که هر دو باطل اند همکاری ننماید. ۲- در این فتنه ها معمولاً هر کدام از طرفین به سراغ افراد با نفوذ و شخصیت می آیند که از نفوذ و قدرت آن برای کوبیدن حریف استفاده کنند.نمونه این فتنه ها در صدراسلام در زمان اهل بیت بود که از آن اهل بیت (ع) کناره گیری می کردند مثلاً در داستان قیام ابومسلم بر ضد بنی امیه گرچه در ظاهر برای کوبیدن باطلی بود ولی در باطن برای تبدیل باطلی به باطل دیگر و حکومت بنی عباس به جای بنی امیه بود به همین خاطر زمانی که ابومسلم نامه ای به امام صادق نوشت و تقاضای خلافت برای امام کرد امام نپذیرفت زیرا می دانست در پشت پرده این قیام چه کسانی کمین کردهاند و در واقع این یک فتنه است که در گروه باطل به جان هم افتاده اند. ۳- روایاتی که در فضیلت گوشه گیری آماده غالباً ناظر به این گونه شرایط است مثل کلام مولا (ع): سلامة الدین فی اعتذال الناس «سلامت دین انسان در کناره گیری از مردم است.» والاذاتاً گوشه گیری و کناره گیری مورد نظر اسلام نیست.
|
|