میهمانى الهى به چه معناست؟
۱۳۹۱/۱۲/۲۰
میهمانى الهى به چه معناست؟   
ویژگى برجسته‏‌ای که در فضاى ماه با فضیلت رمضان جلوه‏گر است، وجود زمینه‏ها و ظرفیت‏هایى است که براى میهمانى خداى سبحان فراهم آمده‏اند، آنگونه که پیامبر خدا در توصیف این ویژگى فرمود:ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت گشته‏اید و از اهل کرامت خدا قرار داده شده‏اید. 
در حقیقت، این ویژگى، سرچشمه همه ویژگى‏ها و برکات این ماه مبارک است. به عبارت دیگر، مى‏توان گفت که میهمانى الهى در این مقطع زمانى، و غذاهاى معنوى ویژه‏اى که خداوند براى پذیرایى از میهمانانش در چنین ضیافتى فراهم ساخته است، ریشه تحوّلات ژرف معنوى‏اى است که در این ماه با فضیلت، بر زندگى انسان سایه مى‏افکنند، و سفره‏اى است گسترده براى همگان که هر کس، مى‏تواند از برکات بى‏شمار آن برخوردار شود. 
انسان از نگاه اسلام، ترکیبى از جسم و جان است. همانگونه که جسم انسان براى تداوم وجود خویش نیازمند غذاهاى مادّى است، هویّت و حقیقت انسانىِ او نیز نیازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است.
معناى میهمانى خدا 
نخستین سؤالى که در اینجا مطرح می‌شود، معناى میهمانى خداى سبحان در این ماه و میزبانى او از دوستانش است. مگر همه مردم در همه اوقات، میهمانان خدا نیستند که بر سر سفره الهى فرود آمده‏اند؟
به علاوه، پایه میهمانى، همان خوردنى و آشامیدنى‏اى است که میزبان براى میهمان فراهم مى‏کند . پس، این چه ضیافتى است که پرهیز از خوردن و آشامیدن، نخستین شرط آن است؟ 
پاسخ این سؤال، از تحلیل واقع‏بینانه حقیقت انسان و شناخت بنیادهاى وجودى او به دست مى‏آید . انسان از نگاه اسلام، ترکیبى از جسم و جان است. همانگونه که جسم انسان براى تداوم وجود خویش نیازمند غذاهاى مادّى است، هویّت و حقیقت انسانىِ او نیز نیازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است.روشن است که خداوند سبحان، میهمانى رمضان را براى پذیرایى از جسم و وجود مادّىِ دوستانش فراهم نساخته است؛ چرا که بدن‏هاى آنان، مثل همگان، در ضیافت همیشگى خدایند، و به تعبیر سعدى شیرازى: 
ادیم زمین، سفره عام اوست چه دشمن بر این خوان یغما، چه دوست
این در حالى است که اغلب دشمنان خدا از این سفره گسترده، بیش از دیگران بهره مى‏برند. نتیجه، این که: ارزش پذیرایى از جسم و تأمین خواسته‏هاى مادّى، هرگز به پاى تأمین نیازهاى معنوى نمى‏رسد، به خصوص که قرآن کریم تصریح مى‏کند: اگر بیم آن نبود که همه مردم به کفر بگروند، کافر به بالاترین امکانات مادّى، نایل مى‏شد: 
«وَ لَوْ لاَ أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَـنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ * وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَ سُرُرًا عَلَیْهَا یَتَّکِـئونَ * وَ زُخْرُفًا وَ إِن کُلُّ ذَ لِکَ لَمَّا مَتَـعُ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ الْأَخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ»(۲)؛ اگر بیم آن نبود که مردم (در، گمراهى) امّتِ واحد شوند، براى خانه‏هاى کسانى که به خداوندْ کافر مى‏شوند، سقف‏هایى از نقره و نردبان‏هایى قرار مى‏دادیم که از آن بالا بروند* و براى خانه‏هایشان درها و تخت‏هایى که بر آن تکیه زنند، قرار مى‏دادیم * و [نیز] انواع زیورها را . همانا همه اینها کالاى زندگى دنیایى است و سراى آخرت نزد پروردگارت براى تقواپیشگان است. 
خداى متعال در میهمان‏سراى رمضان، جان‏ها و روح‏هاى دوستانش را به ضیافت فرا خوانده است، نه بدن‏ها و وجود مادّى آنان را، و این، ضیافتى است که جز او، کسى ارزش آن را نمى‏داند. از این رو خداى سبحان فرموده است: 
«الصَّومُ لى وَ أنَا أجزى بِهِ ؛ روزه، از آنِ من است و من خود، پاداش آن را مى‏دهم . 
در حدیثی از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نیز آمده است: 
اگر نبود این که دنیا در نزد خدا برابر با بال پشه‏اى هم نیست، هرگز در آن، یک جرعه آب نیز به کافر و فاجر نمى‏نوشاند! 
خداى متعال در میهمان‏سراى رمضان، جان‏ها و روح‏هاى دوستانش را به ضیافت فرا خوانده است، نه بدن‏ها و وجود مادّى آنان را، و این، ضیافتى است که جز او، کسى ارزش آن را نمى‏داند. از این رو خداى سبحان فرموده است: 
«الصَّومُ لى وَ أنَا أجزى بِهِ ؛ روزه، از آنِ من است و من خود، پاداش آن را مى‏دهم . 
از سوى دیگر، شرایط و آداب این میهمانى، باید هماهنگ با ضیافت جان باشد و طعام و نوشیدنى آن، هماهنگ با ضیافت روح و هدف از آن نیز پدید آوردن تحوّل روحى و تجدید حیات معنوى انسان و تقویت بنیه روانى او . 
در این زمینه، عالم ربّانى مرحوم شیخ رضا (فرزند فقیه و فیلسوف و عارف بزرگوار، شیخ محمّدحسین اصفهانى) در الرسالة المجدیّة در شرح این سخن پیامبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏و‏آله) که: «در این ماه، به میهمانى الهى دعوت گشته‏اید و از اهل کرامت الهى قرار داده شده‏اید»، چه زیبا نوشته است که: 
بدان! این میهمانى، پذیرایى از جسم نیست و بدن تو به این میهمانى دعوت نشده است؛ چرا که تو در ماه رمضان، در همان خانه‏اى ساکن هستى که در ماه شعبان ساکن بودى و غذاى تو، همان نان و آب‏گوشتى است که در ماه‏هاى دیگر سال مى‏خوردى، [با این تفاوت که] در روزهاى این ماه، از خوردن آن منع شده‏اى؛ بلکه روح توست که میهمان این ضیافت است و به منزل و غذایى دیگر دعوت شده است که روحانى و هماهنگ با روح است . 
دعوت به ماه رمضان، دعوت به بهشت است و غذاهاى این میهمانى نیز از نوع غذاهاى بهشتى است. هر دو، میهمان خانه خدایند؛ لیکن نام میهمان‏سرا در این جا «ماه رمضان» است و نامش در آنجا «غرفه‏هاى بهشتى». اینجا غیب است و آنجا مشهود و عیان؛ اینجا تسبیح و تهلیل است و آنجا چشمه سلسبیل؛ اینجا نعمت‏هاى پوشیده و اندوخته هستند و آنجا «میوه‏اى از آنچه برمى‏گزینند * و گوشت بریان پرنده‏اى که میل دارند» 
بدان! این میهمانى، پذیرایى از جسم نیست و بدن تو به این میهمانى دعوت نشده است؛ چرا که تو در ماه رمضان، در همان خانه‏اى ساکن هستى که در ماه شعبان ساکن بودى و غذاى تو، همان نان و آب‏گوشتى است که در ماه‏هاى دیگر سال مى‏خوردى، [با این تفاوت که] در روزهاى این ماه، از خوردن آن منع شده‏اى؛ بلکه روح توست که میهمان این ضیافت است و به منزل و غذایى دیگر دعوت شده است که روحانى و هماهنگ با روح است .
پس نعمت‏ها در هر جهان با پوشش همان جهان، آشکار مى‏شوند و گاهى هم هست که نعمت‏ها در همین دنیا براى پیامبران و معصومان، به شکل آن جهانى، آشکار مى‏شوند. آنچه در روایات بسیارى آمده که: پیامبر خدا براى فاطمه زهرا (علیهاالسلام) یا امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) میوه‏اى از میوه‏هاى بهشت یا جامه‏اى از جامه‏هاى بهشت آورد، گواه این مطلب است . بلکه بالاتر از این، گاهى این امور براى شیعیان خاص نیز فراهم مى‏آید، البتّه به تناسب وسعت وجود و مرتبه‏اى از کمال که به آن رسیده‏اند. بارها و بارها از نزدیک‏ترین خویشانِ سببى و نسبى خود به نظر مى‏رسد که مقصود وى، پدر بزرگوارش شیخ محمّدحسین اصفهانى (کُمپانى) باشد. شنیده‏ام که مى‏گفت: 
«در یکى از روزهاى ماه رمضان، مشغول خواندن زیارت "امین الله‏" در مرقد امیرمؤمنان در نجف بودم . چون به این عبارتِ زیارت رسیدم که: «مائده‏هاى رحمت براى آنانى که از خوان نعمتت روزى مى‏طلبند، آماده است و سرچشمه‏هاى سیرابى براى تشنگان، پُر آب است»، در همان حال که در معناى آن تأمّل و اندیشه مى‏کردم، ناگهان سفره‏اى برایم آشکار شد که طعام‏ها و نوشیدنى‏هاى گوناگون بر آن چیده شده بود، آن چنان که تا آن زمان، تصوّرش را هم نکرده بودم. من مشغول خوردن از غذاى آن بودم و در همان حال به یک مسئله فقهى نیز مى‏اندیشیدم . حالتى شگفت و دهشت‏زا بود! در واقع، حقیقت غذا [ى روح]، همین است که روزه را باطل نمى‏کند ... .» 
شراب طهور در زندگى دنیا، محبّت خداست و بهترین زمانی که براى فراهم ساختن آن مغتنم است، همین ضیافتى است که ساقى‏اش، همان میزبانش است . 
هرگز مپندار که تعبیرات این بنده، خیالات و اوهام شاعران یا شطحیّات صوفیان افراطى است . هرگز مباد که از زبان قرآن و حدیث، فراتر روم یا در اعتقاداتم از آنچه خداوند و پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏و‏آله) گفته و به آن فرمان داده‏اند، پیش‏تر روم؛ بلکه مقصود، سخنِ همان خدایى است که در سوره «هل أتى» مى‏فرماید: «خداوند به آنان شراب طهور مى‏نوشاند.»
-------------------------------------