برافراشتن بنیانهاى مسجدالحرام توسط حضرت ابراهیم علیهالسلام و تأسیس مسجد در آغاز مهاجرت به مدینه توسط پیامبر گرامى اسلام، نماد همبستگى اجتماعى را به نمایش مىگذارد؛ براین اساس، احترام و حفظ مسجد براى پایدارى همبستگى یک ضرورت است و حضور در مسجد تمرینى براى همبستگى دینى محسوب مىگردد. نگارنده با اشاره به لزوم آراستگى ظاهر و پیراستگى باطن به هنگام حضور در مسجد، جهتدهى اعمال عبادى براى تداوم همبستگى را مورد توجه قرار داده، و براستفاده عمومى از مسجد و لزوم محافظت از آن تأکید ورزیده است و در پایان، ساختن آینده را از مساجد و با مساجد، راهحل تعالى امت اسلامى دانسته است.
بسمه تعالی
مسجد نماد همبستگى اسلامى
سید على سادات فخر
اشاره
ابراهیم علیهالسلام به همراه همسر و کودک خردسالش راه بیابان در پیش گرفت. او نه سوداى
سوداگرى داشت، نه دل گردشگرى؛ آن سه آرام آرام به سمت بیابانهاى بىآب و علف پیش
رفتند تا به سرزمین موعود رسیدند.
او کولهبار مهاجرت بر زمین بىآب و علف نهاد و بر پایههاى برجاى مانده از روزگار
انسانِ آسمانى، خانه خدا را باز ساخت.
«وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ».
او خانهاى نمادین براى نمایش همبستگى ادیان وحیانى در سطح جهانى ساخت
و چه زیباست که نام آن خانه، مسجدالحرام نهاده شد. در قرآن مجید به مسجدالحرام،
خانه خدا (بیت اللّه الحرام) نیز اطلاق شده است.
ابراهیم خلیل اللّه در کنار همسر و فرزند خردسالش دست به آسمان بلند کرد
و گفت:
«رَبَّنا إِنّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تهْوِی إِلَیِْمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الَّثَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ».
پس از بازسازى خانه خدا، ابراهیم خلیل علیهالسلام، تاریخىترین تصمیم خویش را گرفت؛ او تنها برگشت و همسر و فرزندش را در کنار مسجدالحرام برجاى نهاد. نه این بود که او به تنهایى یک امت بود و اکنون این اسماعیل است که باید چونان پدر خویش، ادامه دهنده و گسترش دهنده امت باشد.
روزها و ماهها و سالها گذشت و اندکاندک خانهاى که خلیل خداوند براى سپاسگزارى از خداوند ساخته بود، به مکانى براى ناسپاسى تبدیل شد. خداوند براى آخرین بار براى انسان، پیامى ویژه به وسیله حبیبش فرستاد. حبیب خدا، رسول گرامى اسلام آمد و پیام خداوند را با کلمات خداوند بر انسان گم کرده راه، قرائت کرد و مسجدالحرام را به جایگاه اصلى خویش براى عبادت و سپاس گزارى برگرداند. پیامبر عظیمالشأن اسلام درکنار خانه خدا سیزده سال مبارزه نمود، و تبلیغ کرد. و در برابر تخریب و تزویر و تطمیع کافران و مشرکان مقاومت نمود. زمانى که احساس کرد آنان توطئه کشتن او را در سر مىپروراند، تصمیمى تاریخساز گرفت و همچون ابراهیم مهاجرت نمود. او ناچار، از کنار نماد همبستگى جهانى دین اسلام مهاجرت کند، او نیز یک امت و تصمیمگیرى او همچون ابراهیم علیهالسلام سرنوشت ساز بود.
او در نخستین اقدام خویش پس از مهاجرت، نمادى جدید از همبستگى اسلامى به نام مسجد بنیان
نهاد، نمادى از همبستگى اسلامى در سطح ملى و خردتر.
او با تأسیس مسجد به عنوان نمادى از همبستگى اسلامى در سطح قومى و ملیتى و کشورى، در حقیقت نمایش نمادین همبستگى اسلامى را بومى ساخت و تمرینى براى نمایش بزرگ و بینالمللى از همبستگى اسلامى در موسم حج فراهم آورد.
رسول خدا براى دین اسلام که دینى جهانى است، با صبغه اجتماعى ـ سیاسى، ساز و کارهایى تعبیه نمود تا همه افراد را در سراسر گیتى در هویت اسلامى، همبسته سازد و آنان را براى ساخت امت واحد به مشارکت فراخواند.
واقعیت این است که تا همبستگى برقرار نشود، نمىتوان به مشارکت رسید و راه
رسیدن به مشارکت فقط از طریق گذر از پل همبستگى میسر مىشود.
در این مقاله تلاش شده است که این نظریه اجتماعى با استفاده از آیات قرآن تبیین
شود؛ در حقیقت این نظریه قرآنى است و این قرآن است که خود را تفسیر مىکند.
احترام و حفظ مسجد و معبد براى پایدارى همبستگى
نخستین دستور خداوند به انسان، در فرهنگ ادیان وحیانى پس از اعتقاد به توحید، معاد و نبوت، حرمتبخشى به معابد و مساجد است و جلوگیرى از تخریب و نابودى آنها. چنین است که خداوند اراده نموده است که انسان به معابد و مساجد حرمت نهد و فقط پایگاه همبستگى خود را از دست ندهد و خداوند وعده داده است که چنین افرادى را یارى کند.
« وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعضُهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَع وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللّهِ کَثِراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللّه مَنْ یَنْصُرُهُ».
اکنون با پذیرش حرمت نهادن به مسجد و معبد، شما مىتوانید اندک اندک حرمت نهادن به هر مسلمان را یاد بگیرید و در نهایت به حرمت نهادن به امور انتزاعى و اعتبارى گردن نهید.
از این منظر به روایات نگاه کنید که حرمت نهادن به مؤمن را در کنار حرمت نهادن
به کعبه قرار داده است.
«عن اَبى عبداللّه قال اللّه عزّوجلّ فی بلاده خمس حرم حرمة رسول اللّه و حرمة آل رسول اللّه و حرمة کتاب اللّه عزّوجلّ و حرمة کعبة اللّه و حرمة المؤمن.»
البته در پارهاى از روایات، حرمت مؤمن بیشتر از حرمت کعبه معرفى شده است.
توجه به این نکته مهم است که معارف قرآن به صورتِ ساختارى به هم پیوسته است،
گرچه در شکل نزول و قرائت بر مردم توسط حضرت رسول آیات قرآن به صورت ناپیوسته نازل شده است.
حضور در مسجد، تمرین همبستگى دینى
در آموزههاى قرآنى، حضور در مسجد یا حفظ حرمت مسجد، منحصرا کافى نیست، زیرا شما در مسجد از پایگاه فردیت خود حضور پیدا نمىکنید، بلکه حضور شما از جایگاه اجتماعى شماست؛ بنابراین باید افزون بر حفظ حرمت مسجد، به عناصر تشکیل دهنده نماد همبستگى نیز حرمت نهید و به آنان بهگونهاى حرمت نهید که به مسجد حرمت مىنهید.
اکنون بنگریم که قرآن کریم چه هدیّه آسمانى در این زمینه براى ما به ارمغان آورده است:
1 . آراستگى ظاهر هنگام حضور در مسجد
قرآن درخصوص حضور مسلمانان، در مسجد حساسیت نشان داده و براى حضور آنان در مساجد، قانونى ویژه تشریع کرده است. در این قانون آمده است: اى فرزندان آدم باید هنگام حضور در هر مسجد آراسته باشید و خود را با زینتهایتان بیارایید:
« یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ».
ژرف نگرى در واژه واژه آیه، این حقیقت را آشکار مىکند که هر انسانى هنگام حضور در مسجد، باید از نظر وضع ظاهرى بهگونهاى باشد که موجب نفرت و تنفر دیگران از حضور در مسجد نشود. لزوم آراستگى ظاهرى براى حضور در مسجد، با نگاه اجتماعى لحاظ شده است و گرنه در نگاه فردى، هر کسى در فردیت خویش هرگونه که خواست مىتواند در معبد حاضر شود و به تنهایى با خداى خویش به نیایش بپردازد؛ ولى در اسلام،مسجد پایگاه اجتماعى مسلمانان است، از این رو با استفاده از امر در آیه، دستور به آراستگى داده و عمومیت آیه در شمول هر مسجد و در هر زمان ورود دارد، بهگونهاى
که هر انسانى در هر لحظهاى که بخواهد به مسجدى وارد شود، باید آراسته باشد.
بنابراین آراستگى ظاهر هنگام حضور در مسجد، نخستین گام براى همبستگى، بهمعناى تحمل یکدیگر و در کنار یکدیگر بودن و احساس قرابت و نزدیکى کردن از لحاظ ظاهرى است.
2 . پیراستگى باطن هنگام ورود به مسجد
اکنون وقت آن رسیده است که باطن خویش نیز چونان ظاهر خویش کنید و خود را به زینتهاى اخلاقى (= فضایل) بیارایید که «در محضر دوست، آن کس نیکوست که ظاهر
و باطنش همسوست»:
« وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ».
واژه واژه این آیه نیز به صراحت بیان مىکند؛ آن کس که به مسجد در آید، باید خدا را خالصانه در نظر بگیرد و فقط براى خدا بیندیشد و عبادت و عمل کند. واقعیت این است که تشخص انسان به تکثر اوست و تکثر او به سادگى مىتواند به مانعى براى همبستگى تبدیل شود. یگانه راه طى شده در طول تاریخ براى ایجاد همبستگى انسانهاى متکثر، همان راه پیشنهادى در این آیه شریفه است که همه تکثرها با یگانه کردن انگیزهها بر مبناى عبودیت و اخلاص، به همبستگى و وابستگى به یکدیگر مىرسند.
اکنون تصور کنید جمعى را که در مسجد حاضرند و آراسته ظاهر و پیراسته باطن،
آیا آنان مشکلى براى همبستگى با یکدیگر در ظاهر و باطن دارند؟ آیا تصور مىشود که آنان آماده مشارکت در کارها با یکدیگر نباشند؟ آیا تصور مىشود که آنان غمخوار یکدیگر نباشند؟ آیا تصور مىشود که آنان در برابر سرنوشت اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و... یکدیگر بىاعتنا باشند؟ و در نهایت آیا آنان مانعى براى تشکیل امت واحده دارند؟
حقیقت این است که در این ساختار، هنگام حضور در مسجد (آراسته ظاهر و پیراسته باطن)، من خود را در او مىبینم و او خود را در من مىبیند، هر چه را براى خود دوست داشته باشم، براى او دوست دارم و هرچه براى او نخواهم، براى خود نیز نمىخواهم؛
امام على علیهالسلام فرمود:
«یا کمیل المؤمن مرآة المؤمن لانّه یتأمّله و یسدّ ویجمّل حالته یا کمیل المؤمنون إخوةٌ و لاشىء آثر عند کلّ أخ من أخیه یا کمیل ان لم تجبّ أخاک فلست أخاه.»
از این رو هنگامى که مؤمن به دیگر مؤمن نگاه مىکند، گویا هر دو یکى هستند
و همبسته و وابسته؛ به تعبیر مولوى:
جان گرگان و سگان از هم جداست
متحد جانهاى شیران خداست
مسجد نماد همبستگى اسلامى
1 . مسجد سازى براى ایجاد همبستگى
در تاریخ اسلام، حوادث شگفتآورى رخ داده است که از منظر الهى، اهمیتى فراوان داشته
و در وحى خداوند به پیامبر گرامى اسلام بازتاب یافته است تا به ما بیاموزد که از این حوادث
تاریخى، باید عبرت آموخت و براى همیشه در قالب نخستین و گویاترین نمونه در حافظه
تاریخى مسلمانان به یادگار بماند. حادثه چنین رخ داده است:
مسجد، نهضت مسجدسازى به سرعت شگفت آورى در میان مردم مدینه آغاز گشت
و مسجدهاى فراوانى در زمانى کوتاه، پدید آمد و انگیزه مسلمانان از مسجدسازى در این
دوران در این آیه به روشنى بیان شده است:
«لَمسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجالٌ
یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ المُطَّهِّرِینَ».
پیامبر گرامى اسلام از این روند رو به رشد مسجدسازى در میان مسلمانان استقبال
کردند، ولى در سال نهم هجرى در برابر مسجدسازى ابو عامر، پدر حنظله شهید
«غسیل الملائکه» در دهکده قبا، واکنش تندى از خود نشان دادند و دستور دادند این مسجد را
خراب کنند و تیرهاى آن را بسوزانند و براى مدتى، این مکان مرکز زباله باشد.
در قرآن چه بسیار زیبا و گویا به این واقعیت تاریخى به کارکردهاى مسجد ضرار
اشاره شده است:
« وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ المُؤمِنِنَ
وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الحُسْنى
وَ اللّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ».
در این آیه به صراحت بیان شده است که کارکرد مسجد «ضرار» در صدر اسلام
در راستاى تحقق همبستگى اسلامى نبوده است. این واقعیت تلخ تاریخى است که برخى افراد
فرصتطلب از طرح رسول خدا در مسجدسازى براى افزایش همبستگى، سوء استفاده کردند و همان طرح را براى کاهش همبستگى به کار گرفتند، ولى رسول گرامى اسلام به سرعت واکنش نشان داد و با تخریب مسجد ضرار، نهضت مسجدسازى را به راه و انگیزه اصلى خویش رهنمون ساخت.
بنابراین با توجه به تصریح قرآن، مهمترین کارکرد مسجد، باید ایجاد و افزایش همبستگى باشد و هر مسجدى که در راستاى همبستگى اسلامى عمل نکند، مسجد نیست؛ زباله دانى است که به اشتباه نام مسجد بر آن نهاده شده است.
از سوى دیگر، انسانهایى تاریخ ساز متولد می شوند، که به سرعت نماد یک قوم و ملت خواهند شد. بدیهى است شما در این زمینه به قرآن بنگریم که چگونه با استفاده از مسجدسازى بر قبور
اصحاب کهف، ضمن ماندگار کردن نام و کار آنها در حافظه تاریخ، نماد واحد همبستگى را
در ادیان وحیانى ارائه مىکند:
« قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِداً».
با این نگرش است که همیشه بناى یادبود بزرگان و تاریخ سازان در فرهنگ اسلامى
با مسجد شکل گرفته و با مسجد حفظ شده است و با آن تداوم خواهد یافت.
2 . جهت دهى عبادى اعمال در مسجد براى تداوم همبستگى
همبستگى به نقطه اتکایى نیاز دارد که در دراز مدت کارکرد خود را حفظ کند و تداوم یابد.
حقیقت این است که فقط نقطه اتکایى که براى تداوم همبستگى اسلامى در مسجد مىتوان
تصور کرد، جهت دهى عبادى به کارها در مسجد است. اگر می بینید که به تاریخ صدر اسلام نگاه کنید،
مسجد در آن زمان کارکردى چند منظوره داشته است و فقط براى نماز و اعمال عبادى خاص
مثل اعتکاف و غیره نبوده است. شما به احکام فقهى بنگرید؛ براى حضور و توقف در مسجد
فقط چند مورد استثنا شده است؛ در این صورت شما براى هر کارى (بجز موارد استثنا)
مىتوانید به مسجد وارد شوید و در آن جا حضور یابید، اما فقط یک شرط را باید رعایت کنید
و آن شرط، جهت دهى عبادى به کارهایتان است. اکنون به سخن قرآن بنگریم:
« قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ».
آوردن واژه «وجوه» و کنار هم چیده شدن واژههاى «بالقسط»، «وجوهکم»، «ادعوه» و «مخلصین»، خود گویاى این واقعیت است که روى و جهت هر کارى در مسجد، خداخواهى و عبودیت باید باشد. با این جهتگیرى، هر کارى در مسجد عبادت است و جز کار عبادى در مسجد رخ نخواهد داد.
بگذارید دوباره از قرآن استمداد جوییم تا معارف خویش را بر ما مکشوف سازد:
«وَ أَنَّ المَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ أَحَداً».
در این آیه نیز به وضوح جهتگیرى عبادى اعمال در مسجد بیان شده است. از این
منظر نیازى به اثبات چند منظوره بودن مسجد با استفاده از تاریخ نیست؛ گرچه تاریخ اسلام
و سیره رسول گرامى اسلام و امیرالمؤمنین على علیهالسلاممؤید این برداشت نیز خواهد بود.
3 . استفاده عمومى از مسجد نه انحصارى در قالب نماد عام همبستگى
اصولاً هنگامى که مکانى به مسجد اختصاص داده شد، آن مکان از ملکیت انسان خارج شده و در ملک خداوندقرار مىگیرد:
«إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ».
البته ارزشمندى تخصیص ملک به مسجد به این است که براساس تقوا و قربةً الى اللّه باشد:
«لَمسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجالٌ
یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ المُطَّهِّرِینَ».
بر این مبنا استفاده از ملک خداوند در جهت خشنودى و تقرب به او براى همگان یکسان است و انحصارى در این زمینه امکانپذیر نیست و همگان آزادند از آن براى کارهاى عبادى خویش استفاده کنند. در این زمینه رهنمودهاى الهى در قرآن کریم راهگشاست. در قرآن کریم با کسانى که مردم را از استفاده عبادى از مسجد منع مىکنند به شدت برخورد مىشود و آنان را ستمکارترین انسانها بر مىشمارند:
« وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعى
فی خَرابِها».
بر مبناى طرح رسول گرامى اسلام در نهضت مسجدسازى، باید مسجد به صورت نماد همبستگى اسلامى از انحصار گروه یا طایفه و قوم و قبیلهاى خاص درآید. افزون براین، مسجد در قالب نماد همبستگى اسلامى باید از اختصاصى و انحصارى شدنش براى اداى چند عمل عبادى به معناى خاص درآید تا به کارکرد عام و اصلىاش برسد، همان کارکردى که مسجد در زمان رسول گرامى اسلام داشت.
4 . محافظت از مسجد و جلوگیرى از تخریب نماد همبستگى
پس از ایجاد نماد همبستگى و طراحى ساز و کار لازم براى تداوم همبستگى، اکنون لازم است
که از این نهاد محافظت نمود و در برابر هر اقدامى براى تخریب آن جلوگیرى کرد. در این
زمینه فقه اسلامى احکام فراوان و بسیار سخت گیرانهاى براى تعمیر و نوسازى مسجد دارد؛ افزون براین در فقه اسلامى، تغییر کاربرى مسجد منتفى است و مسجد براى همیشه باید مسجد باقى بماند. در این باره قرآن کریم تلاش در جهت تخریب مسجد را بزرگترین ظلم معرفى مىکند:
« وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فی
خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَـهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاّ خائِفِینَ لِهُمْ فی الدُّنْیا خِزْیٌ
وَ لِهُمْ فی الآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ».
بدیهى است وقتى نمادى براى همبستگى اسلامى توسط پیامبر معرفى شد، نمىتوان آن را تغییر داد و یا اقدام به تخریب آن کرد، بنابراین این حفاظت از نماد همبستگى
اسلامى و جلوگیرى از تخریب آن، وظیفهاى همگانى است.
آینده را از مسجد و با مسجد بسازیم
آینده را از نو نمىسازیم، ما کولهبارى از تجربه به همراه داریم با بیش از هزار و چهارصدسال
پشتوانه، اکنون باید دوباره بیندیشیم که چه داریم و چه کم داریم؟ باید بیندیشیم که چه مىکنیم
و چه باید بکنیم؟
واقعیت تاریخى این است که در طرح نبوى، مسجد هم معبد بوده است و هم مَدرس؛
هم محراب بوده است و هم مهمانخانه. از این رو باید آینده را از مسجد بسازیم و آینده خویش را با مسجد تضمین کنیم. همانگونه که از آیات و تاریخ صدر اسلام بر مىآید.
در پایان اگر مسجد، کارکردهاى تعریف شده خود (در آیات و سیره) را داشته باشد
و از انحصار گروه یا عمل خاصى درآید، بدون تردید دوباره همان کارکرد تربیتى گستردهاى را
که در صدر اسلام داشت، پیدا خواهد نمود و در قالب نماد همبستگى در سطح ملى مطرح
خواهد شد.
منبع: دفتر مطالعات و پژوهشهای مرکز رسیدگی به امورمساجد