عوامل همگرایی جهان اسلام
۱۳۹۱/۱۱/۱۹

همگرایی مشترک جهان اسلام به عامل‌های متعدد درونی و برونی وابسته است. اصل‌های همیشه مشترک مسلمانان از عامل‌های اصلی همگرایی جهان اسلام است؛ مانند اصل بنیادی توحید، نبوت و قرآن کریم. شاید بتوان گفت بیشتر عامل‌هایی که در همگرایی مذهب‌های اسلامی نقش دارد، مستقیم یا غیرمستقیم، در بعدهای گسترده و جهانی دین اسلام ریشه دارد. در وضعیت کنونی، وظیفه‌ی مهم متفکران اسلامی، عالمان و نخبگان مرکزهای مهم دینی و دانشگاهی شیعه و سنی و نیز حزب‌ها و تشکل‌های اسلامی آن است که با آسیب‌شناسی عامل‌های هم‌اندیشی بیش از هر چیز افکار عمومی ملت‌های اسلامی را به‌سمت عدالت‌طلبی، اسلام‌خواهی و وحدت امت اسلامی جهت‌دهی کنند. در این نوشتار، عامل‌های اساسی همگرایی را ذکر می‌کنیم و به چگونگی دلالت این عامل‌ها بر همگرایی می‌پردازیم؛ عامل‌هایی همچون یکتاانگاری، دین و شریعت اسلام ناب، اصل وجود کتاب مقدس، شخصیت جهانی پیامبراسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله). کوشیده‌ام، در ادامه‌ی شرح هر عامل راهکاریی، برای تقویت بیشتر همان عامل یا رفع موانعش، بیان شود. همچنین، در بخشی از این مقاله به ریشه‌های واگرایی و تفرقه‌های مسلمانان اشاره خواهیم کرد. درپایان نیز نگاهی بسیار کوتاه به نتیجه‌های همگرایی می‌کنیم که خود مقاله‌ای مستقل می‌طلبد. کلیدواژه‌ها: همگرایی، همبستگی، جهان اسلام، امت واحد، تقریب مذاهب اسلامی، برادری، الفت.

بسمه تعالی

عوامل همگرتیی جهان اسلام

علی اکبر گندمکار

اهمیت و ضرورت موضوع بررسی عامل‌های همگرایی امت اسلامی نقش سازنده و سرنوشت‌سازی دارد؛ بدان حد که جزو نیازهای حیاتی ماست و به استدلال نیاز ندارد. گذشته از آموزه‌های دینی، تکلیف‌های ملی و عقلانیت سیاسی، هیچ مسلمانی خواهان تخریب انسجام نیست. ما می‌توانیم با حفظ توان بالقوه‌ی اسلامی و نیز با جلوگیری از هدررفتن نیروهای انسانی، به‌سرعت به هدف‌های والای اسلامی دست بیابیم و پیروزی بزرگ جهان اسلام را نظاره کنیم. اگر امتی بخواهد زندگی سعادتمند و شرافتمندانه‌ای در عصر جهانی‌شدن داشته باشد و در عرصه‌های گوناگون تکنولوژی پیشرفت داشته باشد، باید روح همفکری و همگامی را در خود تقویت کند. غرض از انجمن و اجتماع جمع قواست چرا که قطره چون شد متصل به هم، دریاست ز قطره هیچ نیاید ولی چون دریا گشت هرآنچه نفع تصور کنی در او، آنجاست انسجام اسلامی دنیای اسلام محصول شناسایی و تقویت ریشه‌های همگرایی است؛ همان‌گونه‌که امیرمؤمنان (علیه‌السلام) مکرر در دوران حکومت علوی‌اش اعلام کرده است: نقد حکومت و حتی مخالفت با آن پذیرفتنی است؛ تاآنگاه‌که انسجام و وحدت مسلمانان شکسته نشود. «اتحاد ملی» و «انسجام اسلامی» دو اصل مهم از اصل‌های بنیادی جامعه‌های اسلامی است. این دو حلقه‌های اتصال زنجیره‌ی ثبات نظام اسلامی‌اند. متأسفانه، در جهان اسلام، این اصول کمرنگ شده‌اند و این کم‌رنگی آسیب‌های زیادی به نظام‌های اسلامی و جهان اسلام خواهد زد. «انسجام اسلامی» یعنی ملت‌های مسلمان، با تکیه بر اشتراک‌های دینی، متحد و همگام شوند. بنابراین، واژه‌ی «انسجام» بالاتر از مسئله‌ی وحدت است؛ زیرا اگر وحدت در اندیشه، فکر، نیت و قلب است، انسجام وحدت‌رویه‌ای در عمل و بیرون است. ازاین‌رو، انسجام اسلامی نه‌تنها در عرصه‌ی داخلی، بلکه در عرصه‌ی منطقه و بین‌المللی جهان اسلام مدنظر است. باتوجه‌به توطئه‌ی استکبار جهانی برای ایجاد تفرقه‌ی نژادی، مذهبی و ملی بین کشورهای اسلامی، انسجام اسلامی شعاری کلیدی است که ما امروز در منطقه‌ی خاورمیانه و در سطح بین‌المللی به‌شدت به آن نیازمندیم. اگر همه‌ی مذهب‌ها و فرقه‌های اسلامی ارتباط خود را برپایه‌ی دوراندیشی و اشتراکات همه‌جانبه تنظیم کنند، شاهد بلوغ سیاسی و رشد اخلاقی و معنوی کشورهای اسلامی خواهیم بود. جغرافیای سیاسی اسلام مجموعه‌ی مساحت جهان اسلام نزدیک به 23 میلیون کیلومتر مربع است که معادل یک‌چهارم کل خشکی موجود در جهان (149 کیلومتر مربع) است. بیش‌از یک‌چهارم جمعیّت بشر یعنی حدود یک میلیارد و سیصد میلیون نفر مسلمان هستند. کشورهای اسلامی بیش‌از دوسوم منبع‌های نفتی، یک‌چهارم منبع‌های گازی، یک‌دهم منبع‌های آهن و بسیاری از معدن‌های دیگر همچون طلا و مس جهان را در اختیار دارند. طبق گفته‌ی دانشمندان، موقعیت جغرافیایی جهان اسلام در کره‌ی زمین به‌مثابه‌ی قلب جهان است. این منبع‌ها جهان اسلام را به نیرویی تبدیل کرده است که توان رقابت با سازمان‌ها و اتحادیه‌های اقتصادی بزرگ جهانی را دارد. مرزهای فرهنگی دنیای اسلام نیز بخش وسیعی از جهان را در برگرفته است. ازسوی‌دیگر، سازمان کنفرانس اسلامی بعد از سازمان ملل و سازمان کشورهای غیرمتعهد، با عضویت 57 کشور اسلامی، بزرگ‌ترین سازمان بین‌المللی است. ازنظر استراتژیک نیز، جهان اسلام در حیاتی‌ترین نقطه‌ی کره‌ی زمین قرار گرفته است؛ یعنی مرکز خشکی‌های زمین و تلاقی راه‌های خشکی و دریایی. علاوه‌براین، کشورهای اسلامی، از تونس در شمال غربی آفریقا تا اندونزی در جنوب شرق آسیا و از قرقیزستان و قزاقستان در شمال آسیا تا زنگبار در جنوب شرق آفریقا، مجموعه‌ای به‌هم‌پیوسته است. دراین‌میان هیچ کشور غیراسلامی، جز کشور کوچک و ساختگی اسرائیل، وجود ندارد. ازنظر تاریخی نیز، در حدود 13 قرن، این مجموعه سرزمین‌ها و ملت‌ها برای غربی‌ها امتی واحده بوده‌اند. بنابراین، ازنظر جغرافیایی، تاریخی، سیاسی و دینی ضرورت همگرایی جهان اسلام حقیقتی و انکارناپذیر است؛ ولی درحال‌حاضر کشورهای اسلامی ازنظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و علمی آموزشی عقب‌مانده و گسسته شده‌اند. وابستگی کشورهای اسلامی به کشورهای استعماری و امپریالیستی بیش‌از همبستگی میان خودشان است. بسیار شگفت‌آور است که مسلمانان در صدر اسلام با دست خالی ولی با چنگ‌زدن به ریسمان الهی، اطاعت از قرآن و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و انسجام توانستند بر قوای دو امپراتور بزرگ، ایران و روم، غلبه کنند؛ ولی امروز با وجود این همه امکانات هر روز قطعه‌ای از پیکر کشورهای اسلامی، با یورش دژخیمی، از تن جدا می‌شود. مقام معظم رهبری دراین‌باره می‌گوید: «ما حرفمان این است، ای مسلمانان عالم! در هر کجای دنیا که هستید، اگر شما با هم دشمنی و مبارزه و جنگ نکنید و دشمنانتان و دوستانتان را بشناسید، وضع زندگی شما با آنچه که امروز هست، تفاوت خواهد کرد. امروز به‌علت دشمنی دشمنان اسلام و سیاست‌ه او قدرت‌های بزرگ جهان به‌وسیله‌ی دولت‌های دست‌نشانده،کشورهای اسلامی غالباً دچار فقر و وابستگی و تشتت هستند؛ درحالی‌که اگر شما باهم باشید و نیروهایتان را علیه یکدیگر و بهترکردن دینتان و دنیایتان استفاده کنید...». ازاین‌رو، ایجاب می‌کند یک بار دیگر سیر تاریخی وقایع جهان اسلام، از صدر تاکنون، را بازخوانی کنیم و عامل‌های واگرایی و همگرایی امت اسلامی را مطالعه کنیم تا ضعف و قوت را دریابیم و در تقویت عامل‌های همگرایی امت و دولت‌های اسلامی بکوشیم. عامل‌های همگرایی جهان اسلام دانشمندان و جامعه‌شناسان، برای ایجاد انسجام و همگرایی در جامعه، عامل‌هایی را مطرح کرده‌اند؛ مانند زبان، ملیت، جغرافیا، فرهنگ و... . اسلام، گرچه این عنصرها را نادیده نمی گیرید اما آن‌ها را عنصرهای اصلی نمی‌داند؛ بدین‌جهت که این عامل‌ها ظاهری و صوری‌اند. گواه آن نیز جنگ‌های داخلی و قومی جامعه‌هاست. شهید مطهری (رحمةالله) می‌فرماید: «... مسلمانان مایه‌ی وفاق‌های بسیاری دارند که می‌تواند مبنای یک اتحاد محکم گردد. مسلمانان همه خدای یگانه را می‌پرستند و همه به نبوت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ایمان و اذعان دارند. کتاب همه قرآن و قبله‌ی همه کعبه است. مسلمین همه از یک نوع جهان‌بینی برخوردارند و یک فرهنگ مشترک دارند و در یک تمدن عظیم و باشکوه و سابقه‌دار شرکت دارند. وحدت در جهان‌بینی، در فرهنگ، در سابقه‌ی تمدن، در بینش و منش، در معتقدات مذهبی، در پرستش‌ها و نیایش‌ها، در آداب و سنن اجتماعی به‌خوبی می‌توانداز آن‌ها ملت واحد بسازد و قدرتی عظیم به‌وجود آورد [که در تعامل با قدرت‌های جهانی از مؤلفه‌های تعامل و هم‌سنگی قدرت برخوردار باشند] خصوصاً اینکه در متن اسلام براین اصل تأکید شده است. مسلمانان به نص صریح قرآن برادر یکدیگرند و حقوق و تکالیف خاصی آن‌ها را به یکدیگر مربوط می‌کند... ». باتوجه‌به مطلب‌هایی که ذکر شد و تتبّع در قرآن و روایت‌ها، می‌توان عامل‌ها و محورهای اتحاد و همگرایی امت اسلامی را این‌گونه بیان کرد: 1 ـ نقش شریعت و دین‌مداری در همگرایی دین مبین اسلام و همه‌ی دین‌های توحیدی دیگر وحدت‌بخش هستند و زمینه‌ی اشتراک و همگرایی امت را فراهم می‌کنند. دین به انسان‌ها اجازه می‌دهد تا بر تمایل‌های خودخواهانه فائق آیند و به‌دلیل عشق به هموطنانشان فراتر عمل کنند. این (دین) همان شیرازه‌ی نیرومندی است که افراد جامعه را، با یک کیش و نظام عقیدتی مشترک، به همدیگر پیوند می‌دهد. ازآن‌رو که دین اسلام کامل‌ترین دین‌ها برای هدایت بشریت است، روشن است که بهترین معیارها و محورها را برای وفاق اجتماعی و همبستگی امتش پیشنهاد می‌دهد. پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همه‌ی دین‌های توحیدی را به وحدت و انسجام میان دین‌ها می‌خواند. قرآن برای‌آنکه اثر شگفت‌انگیز و معجزه‌آسای دین اسلام را در ایجاد انسجام و همگرایی میان مسلمانان بیان کند، مسلمانان را به یاد وضعی می‌اندازد که پیش از اسلام داشتند و می‌گوید: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا...»، و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید. مگر شما همان مردمی نبودید که با هم دشمن بودند و میان طوائف و قبایلتان همیشه جنگ‌های خونین برپا بود و به یکدیگر بر سر موضوعات پوچی مثل نژاد و جمعیت قبیله و ثروت و غیر این‌ها فخر می‌فروختید؟ این خدا بود که نعمت دین اسلام را به شما عطا فرمود و دل‌های همه‌ی شما را مثل براده‌های آهن به‌سوی آهن‌ربای پرقدرت الهی (اسلام ناب محمدی (صلی‌الله‌علیه‌وآله)) جذب کرد و میان شما الفت و محبت و برادری و برابری برقرار نمود و به‌سبب دین اسلام شما را یکپارچه کرد و با سلاح دین بر جهان کفر و استکبار فائق آمدید. علامه محمدتقی جعفری قدس‌سره منشأ حقیقی همگرایی امت اسلامی را «دین» می‌داند و می‌نویسد: «آنچه می‌تواند حیات انسانی را در این جهان هستی دارای فلسفه و هدف قابل قبول نماید، دین است. اصل‌ها و مبادی کلی که متن دین الهی را تشکیل می‌دهند، همواره در طول تاریخ متحد بوده‌اند؛ بنابراین‌ مبنای وحدت امت اسلامی همان دین فطری انسانی است». همبستگی و همگرایی عامل پیوند قلب‌های مسلمانان است و باوجود علاقه‌ها، سلیقه‌ها، زبان‌ها و نژادها جهان اسلام را به یکدیگر متصل می‌کند. در اسلام محور این همگرایی دین و ارزش‌های دینی است. بنابراین، مجموعه قوانین الهی که برای هدایت بشریت ازسوی خداوند بر پیامبر خاتم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل شده است، یکی از عامل‌های مهم همبستگی و همگرایی امت و جهان اسلام است. در اینجا پرسشی مطرح می‌شود: دراصل، دین اسلام چگونه مایه‌ی وحدت و همبستگی مسلمانان سراسر دنیا است؟! سه احتمال قابل بررسی است: الف) آنکه دین همه را به همگرایی فرامی‌خواند و بهره‌گیری از دستورهای دین عامل اتحاد کشورهای مسلمان است؛ ب) آنکه هرگاه دشمنان اسلام را نشانه گرفتند و مقدس‌های آن ‌را زیر سؤال بردند، مسلمانان سراسر جهان متحد می‌شوند و از مقدس‌های آن دفاع می‌کنند؛ ج) آنکه داشتن دین واحد عامل وحدت است. بنابر هر سه احتمال، دین محور وحدت و همگرایی است. بنا‌به گفته‌ی مفسران، «حبل اللّه» در آیه‌ی وحدت و همگرایی «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ...» به کامل‌ترین مصداق تفسیر شده است؛ یعنی «اسلام». 2 ـ توحید یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین عامل‌های همگرایی جامعه‌های اسلامی توحید است. اصل توحید همان ایمان به خداوند است که قلب‌های مؤمنان را با هم مهربان و هم‌سو می‌کند؛ گویا همه‌ی آن‌ها روحی واحد دارند. قرآن کریم مرزهای جغرافیایی، نژادی، قومی، ملیتی و... را لغو می‌کند و فقط ایمان به خداوند را مرز عقیدتی بیان می‌کند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»، درحقیقت مؤمنان با هم برادرند؛ پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید. امید که مورد رحمت قرار گیرید. امام خمینی (قدس‌سره) همواره همه‌ی قشرهای جامعه، چه شیعه، چه سنی و چه کرد، لر، ترک، بلوچ، فارس و عشایرف را به وحدت کلمه زیر پرچم توحید فرا می‌خواندند: «مسلمانان در مذاهب گوناگون، دشمنان مشترک دارند. آنان درعین آزادی عقیده و بیان و آزادی در انتخاب مذهب براساس عقل و منطق، همه در زیر پرچم توحید و رسالت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم‌عقیده‌اندو آیین مقدس اسلام در جهان دشمنان بسیار دارد. مسلمانان باید برای حفظ اسلام و دستاوردهای آن، دربرابر دشمنان، در یک صف باشند و با اتحاد ملی و انسجام مکتبی از کیان و عظمت خود نگهبانی کنند. پر واضع است که اگر آن‌ها در داخل جمعیت خود به صورت گروه‌های پراکنده درآیند، دشمن استعمارگر از تفرقه‌ی آن‌ها سوء‌استفاده کرده و به آن‌ها آسیب شدید می‌رساند؛ به‌عنوان مثال اگر مسلمانان دربرابر اسرائیل که دشمن شناخته‌شده‌ و خون‌خوار اسلام و مسلمین است، یکپارچه و متحد باشند، هرگز این مولود نامشروع آمریکا نمی‌تواند به غصب و تجاوز خود ادامه دهد». پس می‌توان نتیجه گرفت که یکتاپرستی به هم اندیشی منجر و باعا انسجام جامعه می‌شود. 3 ـ نبوت یکی از عامل‌های همگرایی و هم‌اندیشی امت اسلامی ایمان به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و یاد آن حضرت است. وجود نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بزرگ‌ترین مایه‌ی وحدت و انسجام اسلامی است؛ زیرا اعتقاد مستدل مسلمانان به ایشان به‌همراه عاطفه و عشق است. ازاین‌رو، ایشان مرکز عاطفه‌ها و عقیده‌های همه‌ی مسلمانان است و این امر یکی از موجب انس دل‌های مسلمانان می‌شود. در صدر اسلام، مسلمانان مانند پروانه دور شمع وجود حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گشتند و وجود ایشان مسلمانان را مانند دانه‌های تسبیح به هم پیوند می‌داد. مسلمانان صدر اسلام آن‌چنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را دوست داشتند که در جنگ‌ها برای حفظ جان آن حضرت از یکدیگر سبقت می‌گرفتند. دشمنان اسلام از وجود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وحشت داشتند؛ زیرا ایشان مهره‌ی اتحاد و عامل همبستگی مسلمانان بودند. در عصر حاضر نیز یکی از محورهای دشمن برای تهاجم و توطئه‌ی فرهنگی علیه اسلام، اهانت به این رکن است. اهانت سلمان رشدی مرتد، کشیدن کاریکاتور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روزنامه‌ی دانمارکی و اهانت‌هایی از این دست به ساحت مقدس پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیانگر همین واقعیت است؛ امّا خشم و موضع‌گیری یکپارچه‌ی جهان اسلام نشان داد که مسلمانان نمی‌توانند اهانت به ایشان را تحمل کنند. ازاین‌رو، این قطب محوری را باید بزرگ شمرد و روی آن تمرکز کرد. او کسی که همه مسلمانان گرد او عاشقانه می‌گردند و او نیز ایشان را دوست دارد. «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ»، مسلمانان او را پدر امت ، نبی رحمت و سراپا مهربانی می‌دانند. او دربرابر امت اسلام «حریص علیکم» است و در دوره‌ی رسالت خویش آن‌قدر برای تعالی جامعه‌ی اسلامی و جهانی‌سازی اسلام کوشیده است که خداوند فرمود: «طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَی»، قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتى. پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مکرر از زبان قرآن خطاب به جامعه‌ی اسلامی می‌فرمود: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ...» ، و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید... . چه خوب است بدانیم که برخی از مفسران در تفسیر مصداق این آیه گفته‌اند: مقصود از «حَبِْل اللّهِ» پیامبر (اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. این سخن کلامی حق است؛ زیرا خداوند دستور می‌دهد: «وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»، و از خدا و فرستاده‌ی او «در فرامین مولوی آن‌ها» فرمان برید و باهم نزاع و ستیزه مکنید که سست و بیمناک می‌گردید و تسلّط و حکومتتان از بین می‌رود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روایتی جهان اسلام را هشدار می‌دهند و می‌گویند: «مَا اخْتُلِفَ‏ أُمَّةٌ بَعْدَ نَبِیِّهَا إِلَّا ظَهَرَ بَاطِلُهَا عَلَى حَقِّهَا». از منظر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که خود در همگرایی نقش مهمی دارند، هیچ عاملی نباید اتحاد و همبستگی امت اسلامی را خدشه‌دار کند و باید با عامل‌هایی که باعث تفرقه و سستی اعتقادها و دین می‌شود مبارزه کرد؛ حتی به قیمت تخریب مسجد ضرار که در پوشش دین و مسجد علیه دین و مسجد برخاسته باشد. این حرکت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نشان از اهتمام جدی آن حضرت دارد به وحدت امت اسلامی. بنابراین، وجود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و سیره و سیرت ایشان عامل پیوند اجتماعی و انسجام اسلامی است. با اختلاف فرقه‌ها چه کنیم؟ اینجا پرسشی اساسی مطرح می‌شود: ما نیز معتقدیم که همه‌ی مسلمانان وجود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را قبول دارند؛ امّا در رویکرد برون‌دینی، هر فرقه از فرقه‌های گوناگون مسلمانان (73 فرقه) برای اثبات عقیده و ایدئولوژی خویش به بخشی از سیره‌ی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تمسک می‌کند. دراین‌صورت، راه‌حل مشکل چیست؟ چگونه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌تواند یکی از عامل‌های اصلی همگرایی جهان اسلام باشد؟ در پاسخ سؤال به اجمال می‌گوییم که نخست ملاحظه می‌شود که باوجود متن مشترک و ریشه‌های مشترک دین‌های توحیدی، موردهایی از اختلاف بین دین‌ها به‌ظهور رسیده است؛ دیگر آنکه اختلاف نظر و برداشت‌های متفاوت پدیده‌ای ضروری در مسئله‌های نظری است که از آن به «اختلاف معقول» یاد می‌کنیم. بااین‌حال، صاحب‌نظران همواره بر تعدادی از اصل‌های کلی در علوم، فلسفه، اخلاق، حقوق، اقتصاد، سیاست، هنر، ادبیات و غیره توافق دارند. اگر اختلاف نظرها در تفسیر و تطبیق آن اصل‌های کلی دور از غرض‌ورزی‌ها و بازیگری‌های تصنعی باشد، نه‌تنها هیچ‌گونه ضرری به اتفاق نظر بر اصل‌های کلی مشترک وارد نمی‌آید، بلکه موجب دقت و گسترش بیشتر اصل‌های کلی می‌شود. 4 ـ کتاب مقدس قرآن کریم نور هدایت، مایه‌ی نجات و اصلاح جامعه‌ی بشری، معجزه‌ی جاوید پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و یکی از عامل‌های مهم همگرایی و اتحاد اسلامی است. گرچه برخی از اندیشمندان و مفسران در تفسیر جزئی برخی از آیه‌ها اختلاف نظر و برداشت‌های متفاوت، نه متضاد، دارند؛ امّا جهان اسلام و مسلمانان بر اصل وجود قرآن به‌مثابه‌ی کتابی واحد اتفاق نظر دارند که خود عامل هم‌اندیشی و همگرایی آنان است. در قرآن نیز این کتاب الهی عامل وحدت بیان شده است. چنان‌که در برخی از تفسیرها مقصود (یکی از مصداق‌های مهم و روشن) از «حَبْل اللّه» در آیه‌ی «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» به خود «قرآن» تفسیر شده است؛ مانند «المیزان» ، «تفسیر ابن‌کثیر» و «تفسیر الکبیر» . براین‌اساس، این آیه به‌صراحت چنگ‌زدن به معارف و دستورالعمل‌های قرآن را عامل اتحاد و انسجام مسلمانان می‌داند. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز قرآن و عترت را دو امانت گران‌بها می‌دانند. «ویلیام گلادستون»، نخست‌وزیر سابق انگلیس، در سال‌های میانی قرن نوزدهم در مجلس عوام انگلیس گفته بود: «تازمانی‌که مسلمانان از قرآن پیروی می‌کنند، سیاست خارجی ما پیروزی چشمگیری نخواهد داشت و باید کتاب قرآن را که وسیله‌ی وحدت مسلمانان است از آنان بگیریم». امام خمینی (قدس‌سره) فرمودند: «قدرت‌های شیطانی مطالعه کردند و دیدند قرآن کتابی است که اگر به آن عمل شود باید فاتحه‌ی غارتگری آنان خوانده شود». قرآن محور انسجام مسلمانان است و همواره آنان را به همگرایی در تحقق آرمان‌ها، توانمندی‌ها و شایستگی‌های قدرت جهان اسلام فراخوانده است. وحدت و یکپارچگی مسلمانان و لزوم اتحاد و اتفاق کلمه میان ایشان از اصل‌ها و تعلیم‌های فرهنگ قرآنی است. در آیه‌های بسیار متعددی ضرورت وحدت و همگرایی دنیای اسلام بیان شده است. در قرآن، با واژه‌های مختلفی بر همگرایی توصیه و تأکید شده است؛ همچنین با تعبیرهای متفاوتی عامل‌های اختلاف و تفرقه نهی شده است. قرآن با بیان علل اختلاف و جدایی، مسلمانان را به انسجام و یکپارچگی دعوت می‌کند که بیانگر اهتمام ویژه‌ی اسلام به این امر بسیار کلیدی در عرصه‌های جهانی و بین‌المللی است. برخی از این واژه‌ها عبارتند از: «و اعتصموا» ، «امة واحدة» ، «اخوة» ، «الّف بین قلوبکم» ، «امة وسطا» ، «رابطوا» ، «تعاونوا» ، «مودة و رحمة» و... و نیز درجهت نفی و نهی پراکندگی و تفرقه میان مسلمانان به تعبیرهایی برمی‌خوریم؛ مانند «لانفرق» ، «فرقوا» ، «لاتنازعوا» ، «اختلفوا» ، «تقطعوا» ، «لاتفسدوا» ، «احزاب» ، «شیعا» و امثال این‌ها. این در حالی است که قرآن جامعه‌های بشری را - نه‌تنها امت اسلامی - که اهل کتاب هستند نیز به اتحاد و همبستگی بر محور توحید فرا خوانده است و به آنان توصیه می‌کند که از تفرقه اجتناب کنند. قرآن کریم، درباب دعوت اهل‌کتاب به اتحاد، خطاب به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّه‌َ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئا...»، بگو ای اهل کتاب، بیایید به کمک کلمه‌ی مشترک میان ما و شما اتفاق داشته باشیم و آن این ‌است که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم... . 5 ـ مکّه‌ی معظمه و همگرایی مکّه‌ی مکرمه محل پیدایش دین مبین اسلام و مرکز تجلی حق و یقین است و همچنین بهترین مکان مقدس روی زمین برای تجمع مسلمانان. همه ساله مسلمانان در مراسم حج، از مشرق و مغرب، به آنجا می‌آیند. حج محل التقای مسلمانان جهان و بامعنویت‌ترین جایگاه برای برادری و همدلی میان آنان و مظهر ارتباط و الفت آن‌هاست. مکّه‌ی معظمه و فصل حج فرصتی طلایی برای موفقیت طرح همکاری و همبستگی میان مسلمانان است؛ زیرا در آنجا همه‌ی اختلاف‌های قومی، رنگی، نژادی، ملی، مالی، مذهبی و غیره رنگ می‌بازد و همه‌ی مؤمنان می‌توانند هرچه‌بیشتر در زمینه‌های روحی، عقیدتی، اجتماعی، سیاسی، فقهی و علمی به هم نزدیک شوند. شاید برای گردآوری این شمار از مسلمانان و با این تنوع در مکانی واحد به میلیاردها دلار پول نیاز باشد تا بتوانند در آن یکدیگر را ببینند و عمل‌های واحدی را بدون اختلاف زیاد انجام دهند. حج به‌تنهایی آن فصلی نیست که احساس عمیق به وحدت بزرگ اسلامی را ایجاد کند؛ بلکه «قبله» نیز چنین نقشی دارد. مسلمان هنگام اقامه‌ی نماز احساس می‌کند که یکی از میلیون‌ها نفری است که به‌سوی «بیت اللّه الحرام» ایستاده است. گذشتگان با جمله‌ای کوتاه وحدت مسلمانان را توصیف کرده‌اند و آنان را «اهل قبله» نامیدند؛ زیرا همگی به‌سوی یک قبله نماز می‌خوانند و این «قبله» فصل مشترک همگان است. 6 ـ اختلاف معقول آری؛ تکفیر و تفسیق نه مکتب اسلام، تأکید می‌کند که حتی به کافران هم نباید بی‌ادبی و بی‌احترامی کرد. خداوند متعال می‌فرماید: «وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ»، و آن‌هایى را که جز خدا مى‏خوانند دشنام مدهید که آنان از روى دشمنى [و] به نادانى خدا را دشنام خواهند داد. این‌گونه براى هر امتى کردارشان را آراستیم آنگاه بازگشت آنان به‌سوى پروردگارشان خواهد بود و ایشان را از آنچه انجام مى‏دادند آگاه خواهد ساخت. اختلاف نظر پدیده‌ای ضروری در مسئله‌های نظری است و پدیده‌ای طبیعی در مسئله‌های عقیدتی. اختلافات نظری بین صاحب‌نظران یکی از بدیهی‌ترین پدیده‌های معرفت پویاست. این پدیده به‌قدری شایع است که حتی نمی‌توان دو متفکر صاحب‌نظر در یک رشته پیدا کرد که در همه‌ی تعریف‌ها، استدلال‌ها و روش‌های همان رشته اتفاق‌نظر داشته باشند. این همان اختلاف معقولی است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده است: «اخْتِلَافُ‏ أُمَّتِی‏ رَحْمَةٌ» ، اختلاف‌نظر در میان امت اسلام مایه‌ی رحمت و پویایی است. در چنین اختلاف‌هایی باید با سعه‌ی صدر برخورد کرد و هیچ‌یک دیگری را تکفیر و خارج از اسلام تلقی نکنند. با چنین دیدگاه و رویکردی است که فضای علمی شکوفا می شود. بنابراین، در راه رسیدن به وحدت معقول، نخستین گام وسعت دیدگاه متفکران است و عامل اساسی این وسعت، رهایی از چارچوب تنگ و تاریک تعصب غیرمنطقی است. ازآنجاکه اختلاف عقیده در غیر اصل‌های دینی به ایمان آسیبی نمی‌رساند و شخص را از اسلام خارج نمی‌کند، فقها و دانشمندان طراز اول جهان اسلام، با تأکید بر اصل‌های دین و تکیه بر مشترک‌های موجود میان مذهب‌های اسلامی، به صراحت اعلام می‌کنند که اختلاف‌های فرعی و جزئی موجب کفر یا خروج از دین نمی‌شود. ازاین‌رو، با مطالعه و نگاه به آثار اندیشمندان مصلح مسلمان شیعه و سنی درمی‌یابیم که یکی از عامل‌های منع همگرایی و برداشتن اختلاف‌ها، همانا قصه‌ی تلخ تاریخی تکفیر و تفسیق مذهب یا مسلمانی دیگر است. استاد محمد السعدی در کتاب «التکفیر فی المیزان القرآن و السنة» می‌گوید: «تکفیر مردم، آن‌ها را اصلاح نخواهد کرد و مشکلاتشان را حل نمی‌کند وآن‌ها را به راه راست و درست بازنمی‌گرداند؛ بلکه برعکس، این تکفیر موجب تخریب چهره‌های دین و نفرت مسلمانان و همه‌ یمردم از آن شده و به شیطان کمک می‌کند تا آن‌ها را پس از ناامیدکردن فریب دهد». امام ابوالحسن اشعری به نقل از احمد بن زاهر سرخسی، از نزدیک‌ترین یاران وی، هنگام وفاتش یاران خود را جمع می‌کند و می‌گوید: «شاهد باشید بر اینکه من هیچ‌یک از اهل قبله را به‌خاطر گناهی تکفیر نمی‌کنم؛ زیرا همگی آنان به معبود واحد و یگانه‌ای توجه دارند و اسلام تمامی آن‌ها را در برمی‌گیرد». شیخ الاسلام مخزومی از امام شافعی نیز همین مضمون را نقل می‌کند. ابن عیینه نیز می‌گوید: «اگر درندگان گوشت مرا بخورند برایم گواراتر است از اینکه با عداوت کسی که به وحدانیت خداوند متعال و نبوت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اعتقاد دارد از بین بروم». برای رسیدن به همگرایی در سطح‌های خرد یا کلان نیازمند توجه به چهار مؤلفه یا شاخصه هستیم: 1 ـ تفاهم نمادی؛ 2 ـ تنظیم سیاسی؛ 3 ـ تنظیم اجتماعی؛ 4 ـ تعمیم ساختاری. پس، برای رسیدن به همگرایی، باید گام‌های چهارگانه در این حوزه‌ها برداشته شود. این احترام به هویت متقابل، در قالب گروه‌های مختلف مذهبی، شاخصه‌هایی دارد: ـ پرهیز از تکفیر، تفسیق و انتساب بدعت به یکدیگر؛ ـ پرهیز از مؤاخذه‌ی یکدیگر؛ ـ پذیرفتن عذر یکدیگر در موردهای مختلف. آرایه‌های محتوایی شامل چنین موضوع‌هایی است: ـ آزادی انتخاب مذهب؛ ـ آزادی پیروان مذهب‌ها در عمل‌های شخصی؛ ـ آزادی مذهب‌های مختلف در بیان نظام‌مند دیدگاه‌های خود؛ -آزادی تعامل‌های درون‌گروهی و میان‌گروهی مذهب‌ها در صحنه‌ی تعامل با شریعت‌های دیگر و... . عدم جواز تکفیر در مسئله‌ی خلافت و امامت یکی از موردهایی که همواره اختلاف‌برانگیز بوده است مسئله‌ی خلافت و جانشینی پس از رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است. برخی افراد یا گروه‌های افراطی شیعه و سنی، به‌صورت آگاهانه یا جاهلانه و از روی تعصب‌ها و احساس‌های غیرمعقول و غیرمنطقی، به این اختلاف دامن زده‌اند و با حرکت‌های ناشایست و ناشیانه‌ی خود به آسیاب دشمن آب ریخته‌اند و خسارت‌های جبران‌ناپذیری بر اتحاد ملی و انسجام مسلمانان وارد کرده‌اند. لازم است بدانیم که اگر بخواهیم دایره‌ی آموزه‌های دین مقدس اسلام را تعیین کنیم، ذیل دو عنوان کلی مسئله‌های اعتقادی و عملی می‌گنجد. مسئله‌های اعتقادی خود به دو بخش ضروری و غیرضروری تقسیم می‌شود. در مسئله‌های اعتقادی ضروری یا همان اصل‌های دین، جایی برای اختلاف نظر نیست. مرز اسلام و کفر باور به همین امور است؛ یعنی ایمان به خدا، معاد، نبوت عامه و خاصه. باتوجه‌به آیه‌های قرآن، خروج از دین اسلام وقتی است که فرد قرآن را قبول نکند: «وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنزَلَ اللّه‌ُ فَأُوْلَئِکَ هُمْ الْکَافِرُونَ»، لذا خروج از اسلام زمانی صورت می‌گیرد که مخالف ضروریت‌های دین باشد. در مسئله‌های غیرضروری و نظری مجال اختلاف‌نظر هست. دراین‌صورت، بر فرض اثبات نادرستی یک تفسیر یا برداشت که به صورت روشمند انجام گرفته است، راهی برای تکفیر وجود ندارد و نمی‌توان به‌دلیل بیان نظری که به‌نظر خطا می‌رسد، صاحب‌نظر را تکفیر کرد. یکی از مسئله‌هایی که به اجماع مسلمانان جزو اصل‌های دین نیست مسئله‌ی خلافت وامامت است. حتی شیعه که آن را جزو اصل‌ها می‌داند، اعتقاد دارد امامت مربوط به مذهب است، نه اصل‌های دین. برای نمونه علّامه شریف‌الدّین می‌نویسد: «قد اجمع اهل القبله علی آنهالیست من اصول الدین ...». عالمان سنی مانند امام غزالی (م 505 ق)، سیف‌الدّین آمدی و تفتازانی نیز این‌گونه اظهار کرده‌اند: «و اعلم ان الکلام فی الامامة لیس من اصول الدیانات ... و لاخفاء فی ان ذلک (مباحث الامامة) من الاحکام العملیة دونا لاعتقادیة». از میان فقها و اندیشمندان برجسته‌ی شیعه در قرن بیستم نیز شخصیت‌هایی به این مسئله پرداخته‌اند؛ نظیر امام خمینی (قدس‌سره) و شهید محمّدباقر صدر و انکار مسئله‌ی امامت را خروج از اسلام نمی‌دانند. امام خمینی (قدس‌سره) می‌گوید: «امامت به‌معنایی که نزد امامیه وجود دارد از ضرورت‌های دین نبوده؛ چون «ضرورت‌ها» عبارت از امور واضح و بدیهی از نظر همه‌ی طبقات مسلمین می‌باشند و شاید ضرورت از نظر بسیاری برخلاف آن باشد ... علاوه‌براین که جزو اصول مذهب‌اند و منکر آن از مذهب خروج کرده نه از اسلام». نظیر این سخن را در جمله‌های شهید صدر نیز می‌توان یافت. 7 ـ گفتگو سلاحی برای خلق گفتمان و همگرایی اسلامی یکی از دلیل‌های جدایی میان مسلمانان بی‌اطلاعی از آموزه‌های مذهبی یکدیگر و ناآگاهی از تعلیم‌ها و احکام فقهی همدیگر است. ازآنجاکه مسلمانان و گاه حتی بزرگان ایشان از نظر و عقیده‌ی دیگر مکاتب و مذاهب خبر ندارند، به‌سدگی فریب تفاوت ظاهری را می‌خورند و به هم بدگمان می‌شوند. رفتار سیاسی اجتماعی امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام) بهترین الگو برای مسلمانان است تا درصورت اختلاف‌نظر، مصلحت اسلام را مقدم بدارند و از حق خود درگذرند. ایشان می‌فرمایند: «وَ إِنَّمَا أَنْتُمْ‏ إِخْوَانٌ‏ عَلَى‏ دِینِ‏ اللَّهِ‏ مَا فَرَّقَ بَیْنَکُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ فَلَا تَوَازَرُونَ وَ لَا تَنَاصَحُونَ وَ لَا تَبَاذَلُونَ وَ لَا تَوَادُّونَ»، همانا شما برادران دینی یکدیگرید؛ چیزی جز درون پلید و نیت زشت شما را از هم جدا نساخته است. نه یکدیگر را یاری می‌دهید و نه خیرخواه یکدیگرید و نه چیزی به یکدیگر می‌دهید و نه به یکدیگر دوستی می‌کنید. نتیجه‌ی این‌ها تهمت‌هایی است که مسلمانان به یکدیگر می‌زنند و در مواردی حتی به یورش مسلحانه وکشتار بی‌رحمانه ختم می‌شود. این امر باعث پیدایش نفاق، چنددستگی، ضعف و زبونی مسلمانان شده است. به‌عبارتی، مسلمانان ضعیف‌اند؛ چون پراکنده‌اندو پراکنده‌اند؛ چون عقیده‌ها و فکرهای همدیگر را نمی‌دانند. امام خمینی (قدس‌سره) نیز فرموده است: «من می‌خواهم مصالحه و صلح بدهم بین این طوایف و بگویم همه‌ی این‌ها یک چیز می‌گویند... گاهی اختلافی که بین اهل‌نظر و اهل‌علم حاصل می‌شود به‌این‌جهت است که زبان‌های یکدیگر را درست نمی‌دانند [ توان برقراری ارتباط و مفاهمه‌ی زبانی یکدیگر را به دلایل مختلف ندارند]. هر طایفه‌ای یک زبان خاصی دارد. سه نفر بودند؛ یک فارسی، یک ترک و یک عرب. این‌ها راجع‌به ناهارشان بحث کردند که چه بخوریم. فارس گفت: انگور؛ عرب گفت: خیر، عنب؛ ترک گفت: ما این‌ها را نمی‌خواهیم، ما اوزوم می‌خواهیم. این‌ها اختلاف پیدا کردند، برای‌اینکه زبان یکدیگر را نمی‌دانستند. یک نفر دیگری که هر سه زبان را می‌دانست، گفت: من می‌دانم غذای شما چیست. رفت و انگور آورد و همه گفتند: بله، ما همین را می‌خواستیم». بنابراین یکی از عامل‌های همگرایی این است که مسلمانان با خردورزی و منطق درست همدیگر را بشناسند و البته نخستین کسانی که باید به این شناخت دست یابند، علما و اهل فکر و نظر هستند؛ از هر دسته‌ای از مسلمانان. سیّد جمال‌الدّین اسدآبادی نیز معتقد بود که نخست خود علما و رهبران جامعه‌ی اسلامی باید با هم مرتبط و متحد شوند. ایشان می‌گفتند: «علما، خطبا و پیشوایان و وعاظ هر یک از کشورهای اسلامی با یکدیگر ارتباط پیدا کنند و برای تجمع خویش در اطراف جهان مراکز ارتباط و مشاوره به‌وجود آوردند تا برای ایجاد وحدت میان مسلمین در این مکان‌ها جمع شوند و برای وحدت شئون اسلامی از احکام قرآن و مفاد احادیث صحیح کمک بگیرند تا به مقامی برسند که قرآن و دیانت اسلامی برای آنان تعیین کرده». ایشان همچنین اعتقاد دارند که درصورت تشکیل مجمع عمومی مسلمانان، یکی از کارهای این مجمع و مجتمع علما و صاحب‌نظران اسلامی این است که: «دعوت‌کنندگان و سخنرانانی به نقاط دوردست بفرستند و با کسانی که نزدیک‌تر هستند ملاقات و مذاکره کنند و از احوال بعضی از مسلمانان در مورد دین و ملیت آنان آگاه باشند و یا اینکه از عوامل پریشانی و ضررهایشان مطلع شوند». بنابراین، گفتگوی علمی و منطقی بین مذهب‌های اسلامی موجب تحقق نظام منسجم فکری و نظری روشمند و قوت اندیشه‌ی اسلامی می‌شود. منطق گفتگو برای تحقق گفتگو بین مذهب‌ها، شایسته است به مفهوم گفتگو، برخی لوازم فرهنگ گفتگو و اصل‌های آن اشاره‌ای کوتاه کنیم. برخلاف جدل که بار معنایی خوبی ندارد، گفتگو ابزاری نیرومند است برای ایجاد رابطه‌ها و پیوندهای اجتماعی. گفتگو زمینه‌های مشترک برای جنبش سیاسی، اجتماعی، اندیشه‌ای و اقتصادی راهم می‌آورد. گفتگوی منطقی روش و اصل‌هایی دارد و چنانچه رعایت نشود به جدال تبدیل خواهد شد. قرآن کریم بندگانی را مژده می‌دهد که گفته‌ها را می‌شنوند و از بهترین آن‌ها پیروی می‌کنند. «فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمْ اللّه‌ُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»، بشارت باد آن‌هایی را که سخنان را گوش فرا می‌دهند و از بهترین آن‌ها پیروی می‌کنند؛ آن‌ها هستند که خدا هدایتشان کرده و آن‌ها صاحبان خردند. براساس این آیه، باید به سه مرحله توجه کرد تا گفت‌وشنودها اثربخش باشد و کارکرد همگرایانه را به‌دنبال داشته باشد. این مراحل سه‌گانه عبارتند از: الف) تبلور فضای تبادل نظرها برای انسجام‌دادن به گفت‌وشنود و موردهای اختلاف؛ ب) شنیدن گفتارها با حسن نیت و آگاهی‌یافتن از نکته‌ها و نیکوترین گفتگوها بدون پیش‌داوری ارزش‌مدارانه؛ ج) پذیرش وتسلیم دربرابر سخن حق و پیروی از بهترین گفتارها. آداب گفتگو و مناظره عبارت است از: 1- هم‌ترازی و مساوی‌بودن طرف‌های مناظره (مساوی‌بودن جایگاه علمی و فهم زبان همدیگر)؛ 2 ـ شنیدن ادعا و تأمل در آن « ...فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ ...» ؛ 3 ـ حاکمیت فضای علمی و پرهیز از عاطفه، احساس، تعصب و نفی مطلق‌اندیشی؛ 4 ـ آغاز گفتگو با نکته‌های مثبت مشترک و استفاده از آن در مناظره؛ 5 ـ پرهیز از لعن، دشنام و تحقیر و نیز پرهیز از سیاسی‌کردن گفتگو و سیاست‌زدگی؛ 6 ـ شروع و پایان گفتگو با آرامش و نتیجه‌بخشی و ... . رعایت این اصل‌ها و آداب چنان شخصیت‌ها و اندیشمندان را اهل‌حق و انصاف بار می‌آورد که منادی و طلایه‌دار اتحاد و انسجام اسلامی، شیخ بزرگوار مرحوم شلتوت، می‌گوید: «من در دانشکده‌ی شریعت، به‌صورت تطبیقی تدریس می‌کردم و در یک مسئله آرا و دیدگاه‌های تمام مذاهب اسلامی را مطرح می‌نمودم و چه‌بسا در میان آن‌ها مذهب شیعه برجستگی بیشتری داشت و من در موارد زیادی رأی مذهب شیعه را به‌خاطر دلیل قانع‌کننده‌ی آن ترجیح می‌دادم و حتی در مسائل زیادی مطابق آن مذهب فتوا دادم؛ از جمله درمورد وقوع سه طلاق با یک لفظ که در مذهب سنی درست و در مذهب شیعه نادرست است و در قانون احوال شخصیه هم گنجانیده شده است». پس برای وصول به همگرایی جهان اسلام لازم نیست دستورهای یک مذهب خاص بر دیگران تحمیل شود یا همه‌ی مذهب‌ها در یکدیگر ادغام شوند. مسلمانان، رهبران فکری و اندیشمندان حوزه و دانشگاه به‌جای‌اینکه در اختلاف‌های فرعی به فکر و آرای هم بدبین باشند، باید ضمن احترام به دیدگاه‌های یکدیگر و ارزیابی خوش‌بینانه، مسئله‌ها را با نقد، تحلیل علمی و اقامه‌ی دلیل و برهان پیگیری کنند. در عصر جهانی‌شدن ارتباطات، گفتگو و مذاکره‌های پیاپی متفکران اسلامی در زمینه‌ی موضوع‌های متنوع عقیدتی، کلامی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می‌تواند کارآمدترین و بهترین راهکار برای تبدیل فرهنگ مشاجره و اختلاف به مصالحه و تفاهم باشد. نتیجه‌: از جمع‌بندی آنچه درباره‌ی «برخی از عامل‌های همگرایی جهان اسلام» ذکر کردیم نکته‌هایی چند به‌دست می‌آید که مهم‌ترین آن‌ها عبارت است از: 1 ـ تأکید بر اصل‌ها و اعتقادهای مشترک همان‌گونه‌که گفته شد، جهان اسلام اصل‌های مشترک و پذیرفته‌شده‌ای دارد که همه‌ی مسلمانان آن‌ها را قبول دارند و هیچ‌گونه اختلافی در اصل آن‌ها میان مسلمانان وجود ندارد. مهم‌ترین این اصل‌ها ـ که هریک می‌تواند یکی از عامل‌های اثر بخش در همگرایی جهان اسلام باشد ـ عبارت است از: 1 ـ ایمان به خداوند متعال؛ 2 ـ ایمان به حضرت محمد بن عبداللّه (صلی‌الله‌علیه‌وآله) درمقام خاتم‌النبیین و پیامبر الهی؛ 3 ـ ایمان به قرآن به‌مثابه‌ی کتاب مقدس آسمانی؛ 4 ـ ایمان به کعبه درجایگاه قبله‌ی مسلمانان؛ 5 ـ ایمان به شریعت اسلام درمقام کامل‌ترین و آخرین دین الهی؛ 6 ـ ایمان به ضروریت‌های دین؛ 7 ـ ارزش‌ها و شعارهای اسلامی مشترک؛ 8 ـ منفع‌های مشترک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی. 2 ـ حفظ وحدت و همگرایی با وجود اختلاف‌های معقول توجه به این نکته لازم است که اختلاف‌های جزئی در فروع را نباید آن‌قدر بااهمیت و بزرگ جلوه داد تا به هم‌اندیشی و همگرایی آنان آسیب وارد نشود. تفاوت درک در مسئله‌های فرعی، با حفظ وحدت در اصل‌ها، باعث نمی‌شود اختلاف و دودستگی به‌وجود آید و راه فساد و بی‌عدالتی هموار شود؛ مگرآنکه با تعصب و نادانی همراه باشد. 3 ـ نتیجه‌های همگرایی اندیشه‌ی وحدت و همگرایی مسلمانان جهان نتیجه‌های گوارایی در عرصه‌های فردی، اجتماعی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی در خاورمیانه و حتی جهان به‌ارمغان آورده است و توجه بیش‌ازپیش به این نتیجه‌ها، در تقویت این مهم، نقش به‌سزایی خواهد داشت. 4 ـ سیره‌ی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) (ثقل اصغر) محور وحدت و همگرایی یکی ازمحورهایی که می‌تواند عامل همگرایی جهان اسلام باشد سیره، رفتار و سخنان اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) است؛ به تعبیر مولی الموحدین علی (علیه‌السلام): «هیچ‌کس در حفظ وحدت امت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و الفت آنان به یکدیگر دلسوزتر از من نیست». زیرا آنان مترجمان وحی و شارحان قرآن بودند و در امتداد خط رسالت و نبوت قرار داشتند. سؤالی که اینجا به ذهن می‌آید این است که بسیاری سنت و سیره‌ی ائمه اطهار (علیهم‌السلام) را مانع بزرگ نزدیکی و همگرایی مسلمانان می‌دانند؛ با این تصور که موضوع سنت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در واقع منبع دیگری است دربرابر سنت نبوی (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و بدیهی است که اختلاف منبع‌ها به اختلاف نتیجه می‌رسد. پاسخ این است که ایمان به سنت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) درواقع تحکیم سنت نبوی و پالایش آن از ناخالصی‌هایی است که ممکن است در مسیر نقل آن به‌وجود آید و مفاد آن درست برعکس جلوه دهد. همان‌گونه‌که از نبوت دین اسلام و توحید به «حبل اللّه» یاد شده است، از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز - حتی در سخنان عالمان و رهبران غیرشیعی - به «حبل اللّه» یاد شده است. امام شافعی می‌گوید: «آل‌النبی ذریعتی و هم الیه وسیلتی ارجوبهم اعطی غدا بیدیالیمین صحیفتی»، خاندان پیامبر دستگیر من هستند، آنان وسیله‌ی تقرب من به خدایند. امیددارم به‌خاطر آنان فردای قیامت نامه‌ی عملم را به دست راستم بدهند. در پایان بحث باید گفت دشمنان جرئت ندارند به جامعه‌ای نفوذ کنند که اتحاد و انسجام اسلامی دارد، با وحدت و همدلی به همنوعان خویش کمک می‌کند و همواره در صحنه‌های اجتماعی حضور فعال دارد؛ زیرا دراین‌صورت نه بایک حکومت و ملت، بلکه با امتی واحد رودررو هستند. بنابراین، ثبات سیاسی برآمده از اتحاد و انسجام اسلامی و همگرایی حربه‌ای است بسیار کارآمد در صحنه‌های بین‌المللی که دشمنان پیدا و پنهان جهان اسلام را از طمع‌ورزی‌ها بازمی‌دارد. امروزه بر رهبران دولت‌مردان و مجریان جهان اسلام است که علاوه‌بر تقویت سازمان کنفرانس اسلامی و مجمع‌های گفتگو و مذاکره‌های عالمانه‌ی و علمی، در پی تشکیل اتحادیه‌ی کشورهای اسلامی (ایالات متحد اسلامی) باشند. منبع‌ها 1 ـ قرآن کریم. 2 ـ نهج‌البلاغه، ترجمه‌ی محمّد دشتی، لاهیجی، چ دوم، 1380 . 3 ـ جغرافیای سیاسی جهان اسلام، عزّت‌اللّه عزیزی، سازمان حوزه‌ها و مدارس خارج از کشور، تهران، چ1، 1378. 4 ـ الیواقیت و الجواهر، عبدالوهّاب شعرانی، بی‌تا. 5 ـ صحیفه‌ی نور، امام خمینی قدس‌سره، تهران، مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی قدس‌سره. 6 ـ کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، متقی هندی، مؤسسه‌الرسالة، بیروت، 1409 ق. 7 ـ استراتژی وحدت در اندیشه‌ی سیاسی اسلام، احمد موثّقی، دفتر تبلیغات اسلامی، چ 2، پاییز 1375 . 8 ـ شش مقاله، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، چ 16، 1382 . 9 ـ الفصول المهمة فی تألیف الامة، عبدالحسین شرف الدّین الموسوی، دارالزهرا، بیروت. 10 ـ کتاب الطهارة، امام خمینی قدس‌سره، مؤسسه‌ی اسماعیلیان، قم، 1410 ق. 11 ـ بحوث فی شرح العروة الوثقی، محمدباقر صدر، مرکز الابحاث و الدراسات التخصیصة للشهید الصدر، قم، چ 1، 1381 ش . 12 ـ شرح المقاصد، تفتازانی، تحقیق و تعلیق، عبدالرحمن عمیره. 13 ـ المسند، امام احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر. 14 ـ المیزان فی تفسیر القرآن، سیدمحمدحسین طباطبائی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی. 15 ـ تفسیر ابن‌کثیر (تفسیرالقرآن الکریم)، اسماعیل بن کثیر، بیروت، دارالمعرفة ، 1412 ق. 16 ـ تفسیر الکبیر (تفسیر فخر الرازی)، محمّد بن عمر، مصر، قاهره، عبدالرحمان محمد، 1357 ق. 17 ـ الاقتصاد فی الاعتقاد، الامام الغزالی، تعلیق و مقدمه، د.علی بوملحم، دارالمکتبة الهلال، بیروت، لبنان، ط 2 ،1421 ق. 18 ـ غایة المرام فی علم الکلام، سیف‌الدین آمدی، تحقیق وتعلیق: حسن محمود عبداللطیف، قاهره، احیاء التراث الاسلامی. 19 ـ عروة الوثقی، سیدجمال‌الدین اسدآبادی، ترجمه‌ی زین‌العابدین کاظمی‌خلخالی، تهران ، بی‌تا. 20 ـ دعوة التقریب، جمعی از نویسندگان، مصر، المجلس الاعلی لشئون الاسلامیة، 1991 . 21 ـ استراتژی تقریب مذاهب اسلامی، جمعی از نویسندگان، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، چ 1 ، 1384 ش. 22 ـ مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، فضل بن حسن طبرسی، دارالمعرفة. منبع: دفتر مطالعات و پژوهشهای مرکز رسیدگی به امورمساجد