کتاب وکتابخوانی در روزگار ما
۱۳۹۵/۰۸/۲۳

قال امیر المومنین علی (علیه السلام): من تسلی بالکتب لم تفته سلوه :هرکس که با کتاب ها آرامش یابد، هرگز آسایش از او سلب نمی شود.[1]

 به نام خدا


قال  امیر المومنین علی (علیه السلام): من تسلی بالکتب لم تفته سلوه :هرکس که با کتاب ها آرامش یابد، هرگز آسایش از او سلب نمی شود.[1]     

تجربه جهانی نشان می دهد که رشد و توسعه تمدن ها، ریشه در رشد فکری و فرهنگی هر جامعه دارد و بدون رشد فرهنگ کتاب خوانی در جوامع، نمی توان به رشد هیچ تمدنی دل خوش کرد. باید تأکید کرد که علی رغم رشد رسانه های گوناگون جمعی تاکنون هیچ رسانه ای نتوانسته است نقشی را که کتاب در رشد تمدن ها داشته است، ایفا نماید. در متون دین اسلام درباره اهمیت و ارزش علم و دانش و کتابخوانی، آیات و روایات زیادی وجود دارد که حکایت از توجّه مسلمانان به چنین آموزه هایی است. مطالعه تاریخ کتابخانه ها و مساجد از آغاز تاکنون، بیانگر این است که مسجد و کتابخانه همواره همراه بوده اند. ایجاد کتابخانه ‌ها در مساجد به سال های آغازین رسالت پیامبر(ص) و نزول قرآن برمی ‌گردد که با نوشتن آیات و اهدای نسخه ‌های قرآن به مساجد شروع شد. چون مسلمانان، مساجد را محلّی أمن و مطمئن و از طرفی مهم ‌ترین مرکز آموزشی می ‌دانستند، ازاین ‌رو کتابخانه ‌هایی در مساجد فراهم کردند.  و این  امر در شکوفایی فرهنگ و تمدّن اسلامی نقش به سزایی داشته ‌است.   

دغدغه فرهنگ کتاب خوانی در بیانات مقام معظم رهبری:

مقام معظم رهبری که خود از اهالی اندیشه و از شیفتگان کتاب و کتاب خوانی هستند، دغدغه مبارک اهتمام به مطالعه و کتاب را در سخنان خویش این گونه ابراز کرده اند: « من هر زمانی که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان می افتم، قلباً غمگین و متاسف می شوم. این به خاطر آن است که در کشور ما به هر دلیل که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلا ده برابر این میزان رواج و توسعه و حضور داشته باشد.[2] براى یک ملت، خسارتى بزرگ است که افراد آن، با کتاب سر و کارى نداشته باشد. با تلخى باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیه‌ کتاب خوانى در میان ملت عزیز ما که خود یکى از مشعل ‌داران فرهنگ و کتاب و معرفت در طول تاریخ پس از ظهور اسلام بوده است، بسى کمتر از آن چیزى است که از چنین ملتى انتظار مى ‌رود.[3] کتابخوانى را باید جزو عادات خودمان قرار دهیم، به فرزندانمان هم از کودکى عادت بدهیم کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتى مى‌ خواهند بخوابند، کتاب بخوانند.[4] هر کس که در یک بخش یا گوشه ای مشغول تبلیغ و کار است، رابطه خودش را با کسب معلومات قطع نکند؛ نگوئیم کار داریم و نمی رسیم! الان من مطالعه هم می کنم و به کارم هم می رسم و می بینم که منافاتی با هم ندارند. مطالعه علمی- تاریخی هم دارم، مطالعه تفننی هم می کنم.[5]»

چرا کتاب نمی خوانیم؟

در شرح وضعیت ناامید کننده، عللی را بیان کرده اند. از آن جمله : گران بودن کتاب، فقدان وقت کافی برای مطالعه، سرگرم شدن به مسایل جانبی و یا نبود کتاب مناسب برای سلیقه های مختلف. اما مسئله، تنها متوجه این موارد نمی شود. بسیار جوانانی را در سطح جامعه می توان دید که وقت خود را بیشتر از هرچیز دیگر صرف فضای مجازی یا تماشای تلویزیون و... می کنند. حقیقتا دلایلی را که عموما برای وضع مطالعه در ایران برمی شمرند، نمی توان دلیل محسوب کرد بلکه بیشتر خرده گیری و بهانه جویی است. عوامل متعددی برای توصیف و تشریح وضعیت مطالعه در ایران می توان برشمرد، که در این جا به برخی از آنها اشاره کوتاه می شود:

نیازی به کتاب احساس نمی کنیم: مهم ترین علت این که چرا ما تشنه ی کتاب نیستیم  در این است که درون ما از پرسش و سئوال خالی است. مقدمه ی دانستن ،همانا وجود پرسش ها یی است که روح و جان را بی تاب می کند و تا پاسخ نیابد آرام نمی گیرد. آنان که ذهن خود را در برابر هر سئوالی بسته اند و شک و پرسش را شبهه و تردید در دینداری تصور می کنند، هیچ نیازی به جستجو و کاوش در خود احساس نمی کنند.

از شک کردن در پایه های نظری مان می ترسیم: ترس از شک وپرسش در ما ریشه دوانده است چنین می اندیشیم که شک می تواند ایمانمان را برُباید. استاد مطهری درمورد شک های مقدس می فرمایند: « تا انسان شک نکند به سوی یقین رانده نمی‌ شود. شک برای انسان ‌دالان و معبری خوب برای رسیدن به ایمان و یقین است. تا انسان از این دالان عبور نکند و از این معبر نگذرد، به آن سرمنزل بسیارعالی که یقین نام دارد نمی ‌رسد.[6]» ما نمی پرسیم و طلب درونی نداریم زیرا آموزش ندیده ایم باورهای مان را با رویکردهای انتقادی بررسی کنیم.

کتاب خواندن کار سختی است یا ما دچار تنبلی و بی حالی شده ایم: خواندن مستلزم صبر و شکیبایی در برابر جملاتی است که به راحتی فهمیده نمی شوند. تنبلی ذهنی و بی حوصله گی های ناشی از حجم کار و مشغله های که برای گذران زندگی روزمره، بدان مشغولیم، سبب می شود مطالعه را وقت گیر و حتی بیهوده تلقی کنیم.[7] می توان گفت برای مطالعه از کودکی تربیت نشده ایم زیرا کتاب خواندن نه تنها یک امر آموزشی است، بلکه یک فرهنگ است و نیاز به فرهنگ سازی دارد، یعنی خود بخود در فرد به وجود نمی آید. و علت های بیشمار دیگری که مجال گفتن آنها در این مقاله نیست.

البته سوای این ها، باید گفت که معضل نخواندن کتاب امروزه معضلی جهانی شده است، و یکی از علل اصلی آن رشد تکنولوژی به ویژه اینترنت وشبکه های اجتماعی است که در چند جهت به کتاب خوانی آسیب رسانده است: 1. ما را رفاه طلب ترو به تبع، تنبل تر کرده است؛ 2. کارهای جنبی و بی اهمیت بسیاری را برای ما واجد اهمیت کرده و به اصطلاح سرمان را شلوغ کرده است؛ 3. تمرکز و حوصله را از ما گرفته است؛ به گونه ای که هر متن طولانی ای (بیشتر از یک پاراگراف)، برای ما مساوی است با متن ملال آور![8]

نقش مساجد در فرهنگ کتابخانی :

نهاد های مختلفی مانند: خانواده، مدرسه، رسانه های گروهی و... در ترویج فرهنگ کتاب خوانی نقش ایفا می کنند ولی با توجه به قدمت تاریخی مساجد و نقش مهم این پایگاه در تقویت و تربیت نیروهای اصیل با فکر اسلامی و انقلابی به طور ویژه به اقداماتی که مساجد در فرهنگ صحیح کتاب خوانی و توسعه و ترویج کتابخانه ها دارد می پردازیم:

1. فرصت‌هایی که در مساجد وجود دارد، فرصت‌هایی بی ‌بدیل است به خصوص در مناسبت‌ها که حضورمردم در مساجد بیشتر می‌ شود و دراین ایام می ‌توان برای ترویج کتاب برنامه‌ ریزی کرد.

2. قرار گرفتن کتابخانه در مساجد فرصتی برای ارتباط با کتاب است و از این طریق می‌ توان نیاز افرادی که به دنبال مطالعه هستند و به هر دلیلی به کتاب دسترسی ندارند، برآورده کرد.

3. کتابخانه های مساجد بستر مناسبی برای فعالیت بیشتردر مساجد به شمار می آید و از آنجایی که بیشتر کتابخانه ها در کنار مساجد قرار دارند، می توانند زمینه ساز اقامه نماز و ارتباط با مسجد شود.

4. کتابخانه ‌های مساجد می تواند با نیروهای جوان داوطلب و با انگبزه مسجدی اداره شود که این امر باعث کاهش بعضی هزینه ها وایجاد فضایی با ایده های جدید شود و در نتیجه توسعه کتابخانه های مسجدی راحت ترانجام می شود.

5. با توجه به حرمت و قداست مساجد و نظارت امام مسجد ، امکان وجود کتاب های  گمراه کننده و انحرافی یا نامناسب درکتابخانه مسجد بسیارکم می شود ومی توان کتاب هایی مناسب با نیاز روز جوانان تهیه کرد.

6. اگر در کنارهرمسجدی یک کتابخانه به وجود بیاید باعث می شود با توجه به شمار زیاد مساجد، کتابخانه های مساجد نیزازفراوانی بیشتری برخوردارشوند؛ و این باعث در دسترس بودن همیشگی کتاب می شود.[9]

چگونه کتاب بخوانیم؟

اساس امر مطالعه و خواندن بدون فراموشی، یادگیری و حافظه است. روشی برای مطالعه به نام روش "پس خبا "معرفی شده که به نظر می رسد شیوه ی موثری برای بهتر فهمیدن و بهتر حفظ کردن مفاهیم و اطلاعات کلیدی است. نام این روش (PQRST) برگرفته از نخستین حرف نام هریک از مراحل پنج گانه در مطالعه ی متون است:

1.    مرحله‌ P؛ (Preview) یا مرور اجمالی: دراولین گام مطالعه، مروری اجمالی بر کل مطالب مورد مطالعه کنید تا از موضوع های اصلی آن تصوری پیدا کنید. این کار با خواندن رئوس مطالب و گفتارهای اصلی و تصاویر کتاب انجام می شود. دستاورد این مرحله، به دست آوردن دید کلی نسبت به عناوین فصل‌ها و نحوه سازماندهی آن هاست.

2.     مرحله Q؛ (Question) یا پرسش کردن: عناوین اصلی مطالب را به یک یا چند پرسش تبدیل کنید؛ پرسش هایی که با خواندن آن گفتارها، به پاسخ آنها دست می‌‌یابید. باید از خود بپرسید: " مطالب عمده ای که مولف می‌‌خواهد در این گفتار بیان کند، چیست؟"

3.    مرحله R؛ (Read) یا خواندن: در این مرحله، گفتار مورد نظر را با دقت بخوانید و بکوشید جواب پرسش هایی را که در مرحله Q مطرح کرده بودید بیابید، لذا باید در مورد آن تامل کنید و به مطالب دیگری که می‌‌ دانید ارتباط دهید. اصولا می‌‌بایست 10 الی 15 درصد متن را علامت زد زیرا در این مرحله، هدف این است که واژه‌ها یا مطالب اصلی متن مشخص شود تا بعد بتوانید آنها را مرور کنید. تا وقتی تمام گفتار و مطالب کلیدی آن را نخوانده اید یادداشت برندارید این کار کمک می‌‌ کند اهمیت نسبی هر نکته را دریابید.

4.     مرحله S؛ (Self-Recitation) یا به خود پس دادن: پس از به پایان رساندن مطالعه مطالب بکوشید تا نکات عمده آن را به یاد آورید و اطلاعاتی را که در آن مطرح شده است از حفظ بیان کنید، زیرا باعث تثبیت و سازمان دهی مطالب درحافظه می شود. پس از آنکه گفتار اولی به پایان رسید می‌‌توانید به گفتار بعدی بپردازید و باز هم مراحل S.R.Q را در مورد آن به کار بندید. همین روش را تا پایان گفتارهای یک فصل اعمال کنید.

5.     مرحله T؛ (Test) یا آزمون: پس از پایان مطالعه یک فصل، باید از خودتان امتحان بگیرید و کل مطالب فصل را مرور کنید. بنابراین یادداشت های خود را دوره کنید و ببینید که آیا نکات اصلی را به یاد می‌‌آورید یا نه؟  بهترین زمان برای اولین مرور هر فصل، بلافاصله پس از خواندن آن است.[10]

 



[1] غررالحکم ص233

[2] بیانات در دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب 03/05/1375

[3] پیام به مناسبت آغاز هفته‌ کتاب 04/10/1372

[4] مصاحبه پس از بازدید از سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب19/02/1369

[5] بیانات در دیدار با علما و روحانیون شهر قائن- ۳.۱.۱۳۶۶

[6] جست‌وجوی حقیقت، پانزده گفتار، تهران: صدرا.

[7]  سایت فرهنگی نیلوفر،مقاله چرا کتاب نمی خوانیم؟،علی زمانیان، www.neeloofar.org

[8] برای مطالعه بیشتر به مقالات نیکلاس کار، مقاله «آیا اینترنت ما را کودن تر کرده است؟وعمق های سطحی:‌ اینترنت چه اثری بر مغز ما دارد؟ مراجعه کنید.

[9] آئین نامه کتابخانه های مساجد، www.kanon-guilan.ir

[10] زمینه روان شناسی هیلگارد، ارنست هیلگارد، ترجمه:مهدی گنجی، ساوالان،ص34