بسم الله الرحمن الرحیم
«أَنَا الصَّغِیرُ الَّذِی رَبَّیْتَهُ وَ أَنَا الْجَاهِلُ الَّذِی عَلَّمْتَهُ» (دعای ابوحمزه ثمالی)
مناسبت: نیمه دوم ماه رمضان
ایجاد انگیزه[1]
هنگامی که ادعیه مأثور شیعه را بررسی میکنیم، در فرازهایی از این دعاها با جملاتی روبرو میشویم که نهایت ذلت و مسکنت انسان را در برابر خداوند ابراز میکنند. امام سجاد (ع) در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی چنین به خواری و فقر خویش اقرار میکند: «أَنَا الصَّغِیرُ الَّذِی رَبَّیْتَهُ وَ أَنَا الْجَاهِلُ الَّذِی عَلَّمْتَهُ وَ أَنَا الضَّالُّ الَّذِی هَدَیَتْهَ وَ الْوَضِیعُ الَّذِی رَفَعْتَهُ وَ أَنَا الْخَائِفُ الَّذِی آمَنْتَهُ وَ الْجَائِعُ الَّذِی أَشْبَعْتَهُ وَ الْعَطْشَانُ الَّذِی أَرْوَیْتَهُ وَ الْعَارِی الَّذِی کَسَوْتَهُ وَ الْفَقِیرُ الَّذِی أَغْنَیْتَهُ وَ الضَّعِیفُ الَّذِی قَوَّیْتَهُ وَ الذَّلِیلُ الَّذِی أَعْزَزْتَه؛ آقاى من! منم کودکى که پروریدى، منم نادانى که دانا نمودى، منم گمراهى که هدایت کردى، منم افتادهای که بلندش نمودى، منم هراسانى که امانش دادى و گرسنهای که سیرش نمودى و تشنهای که سیرابش کردى و برهنهاى که لباسش پوشاندى و تهیدستى که توانگرش ساختى و ناتوانى که نیرومندش نمودى و خوارى که عزیزش فرمودى»
چرا معصومین (علیهم) در برابر خداوند اینچنین فروتنی میکنند؟ معنای این اظهار عجر و ناتوانی چیست؟ این همه ابراز عجز چه پیامی دارد؟ خضوع در برابر خداوند چه آثاری در پی دارد؟ ما بهعنوان محب و پیرو معصومان (علیهم) چگونه میتوانیم به چنين تواضعی برسیم؟
متن و محتوا
این افتادگیها و ذلیل شدنها نشانه «تواضع و فروتنی» انسان در برابر خداوند متعال است. تواضع همان هیچ دیدن خود در برابر خالقی است که از همهچیز و همهکس برتر و بهتر است: «هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً[2]؛ آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟!»
علت این تواضع را میتوان در نتایج رذیله مخالف آن، یعنی «تکبر» جستجو کرد. تکبر همان سبب سقوط ابلیس است. کبر و منبّت همان چیزی است که پیامبر اکرم (ص) در دعایش میخواهد حتی یک لحظه به خودش وانگذارد؛
این همه تأکید بر تواضع، خبر از حقیقت و واقعیتی میدهد مبنی بر اینکه انسان هیچ شأنی برای خود در برابر خداوند ندارد و او همچون افتادن قطرهای در اقیانوس، فنای در ذات مطلق الهی میشود و همواره باید خود را هیچ و صفر بداند.
سعدی چقدر زیبا سروده آنجا که میگوید:
یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم گر او هست حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان پرورید
بلندی از آن یافت که او پست شد در نیستی کوفت تا هست شد
همانطور که در این شعر هم اشاره شد، خضوع در برابر خداوند آثاری دارد که اگر ما نسبت به آن آثار شناخت پیدا کنیم، سبب تمایل ما به این فضیلت خواهد شد و به دنبال کسب آن خواهیم رفت. تواضع در برابر خداوند، عالیترین و مهمترین درجه تواضع است. برخی از مهمترین آثار تواضع و فروتنی در برابر خداوند عبارت است از:
آثار تواضع و فروتنی در برابر خداوند
1. بلند رفعتی و بزرگ شدن در چشم مردم
یکی از آثار تواضع در برابر خداوند بلند رفعتی و بزرگشدن در چشم مردم است. این مطلب از گفتار متعدد پیامبر (ص) و امامان (علیهم) گرفته شده، از جمله رسول اکرم (ص) میفرمایند: «مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ فَهُوَ فِی نَفْسِهِ ضَعِیفٌ وَ فِی اَعْیُنِ النَّاسِ عَظِیمٌ وَ مَنْ تَکَبَّرَ وَضَعَهُ اللَّهُ فَهُوَ فِی اَعْیُنِ النَّاسِ صَغِیرٌ وَ فِی نَفْسِهِ کَبِیرٌ[3]؛ کسی که برای خداوند فروتنی کند، خدا او را بالا میبرد. پس او در نزد خویش ناتوان و ناچیز است، ولی در دید مردم بزرگ جلوه میکند؛ و کسی که تکبر ورزد، خدا او را پایین میآورد. پس او در چشم مردم کوچک است و در نزد خود [به خیالش] بزرگ جلوه میکند.»
امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند: «التَّواضُعُ سُلَّمُ الشَّرَفِ[4]؛ تواضع و فروتنی نردبان بزرگی است.»
البته رفعت مقام متواضع به اندازه تواضع او نیست، بلکه همراه با عنایت و عظمت و بزرگی خداوند است. امام کاظم (ع) فرمود: «وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَرْفَعِ الْمُتَوَاضِعِینَ بِقَدْرِ تَوَاضُعِهِمْ وَ لَکِنْ رَفَعَهُمْ بِقَدْرِ عَظَمَتِهِ وَ مَجْدِهِ[5]؛ و بدان که خداوند متواضعین را به اندازه تواضعشان بالا نمیبرد، بلکه به اندازه عظمت و بزرگی خود، آنها را بالا میبرد.»
حضرت امام خمینی (ره) در برابر خداوند متواضع به معنای واقعی کلمه بودند. با آن همه مقام و عظمت و علم و دانش که جهانیان را خیره کرده است، خود را تنها، یک طلبه میدانست و با این همه خدمت به اسلام و زنده کردن تشیّع هیچگونه حریمی برای خویش قائل نبود و با کمال فروتنی، خطاب به جوانان رزمنده جبههها میگوید: «من دست و بازوی شما را که دست خدا بالای آن است میبوسم و بر این بوسه افتخار میکنم»[6]
امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند: «التَّوَاضُعُ یَکْسُوکَ الْمَهَابَةَ[7]؛ فروتنی بر تو هیبت و بزرگی میپوشاند.»
حجه الاسلام و المسلمین سید محمّد باقر حجّتی نقل کردند: «حضرت امام (ره) با اینکه در زمان آقای بروجردی یکی از استوانههای حوزه بودند، در مجلس روضهای که در ایّام فاطمیّه در بیت آقای بروجردی برقرار شده بود، ایشان متواضعانه از اول تا آخر مجلس دو زانو در بین مردم عادی دورتر از آقا نشسته و به سخنان مرحوم تربتی که منبر رفته بودند، گوش فرا میدادند.»[8]
ثمره این تواضع، هیبت و ابهت خاص و وقار در بین مردم بود، حتی امروزه نیز در کشورهای غربی از حضرت امام بهعنوان فردی بزرگ و قابل احترام یاد میکنند.
2. محبوب شدن در بین مردم
اثر دیگر فروتنی، محبوبیت مردمی پیدا کردن است؛ همان چیزی که بسیاری تلاش میکنند از راههای ناصحیح به دست آورند، ولی اسلام توصیه کرده که تحصیل محبوبیت و جایگاه اجتماعی در گرو فروتنی است. امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند: «ثَمَرَةُ التَّواضُعِ الْمَحَبَّةُ، ثَمَرَةُ الْکِبْرِ الْمَسَبَّةُ[9]؛ میوه فروتنی، محبوبیت در میان مردم است و میوه تکبر، بدگویی مردم.»
یکی از دلایل محبوبیت ملا احمد مقدس اردبیلی (ره) فروتنی ایشان است. در احوالات ایشان آمده است: «در سفری زیارتی، یکی از زوّار که او را نمیشناخت به او گفت: جامههای مرا ببر نزدیک آب و بشوی و چرک آنها را بگیر! ملا احمد قبول کرد و جامههای آن مرد را بُرد و شست و آورد تا به او بدهد؛ در این هنگام آن مرد او را شناخت و خجالت کشید. دیگران هم او را توبیخ کردند. مقدس اردبیلی فرمود: چرا او را ملامت میکنید؟ چیزی نشده! حقوق برادران مؤمن بر یکدیگر بیش از اینهاست»[10]
یکی از رزمندگان نقل میکند: «روزی تمام گردانها در نمازخانه انرژی اتمی «دارخویین» برای توجیه عملیات خیبر جمع شده بودند. بنده و دوستم هم در میان جمعیت درست در وسط ازدحام بودیم و داشتیم راجع به فرمانده لشکر و جایگاه فرماندهها و شخصیتها صحبت میکردیم که بلندگو از شهید زینالدین فرمانده لشکر درخواست کرد، برای سخنرانی و توجیه عملیات به جایگاه سخنرانی بیایند. همچنان که منتظر بودیم باکمال تعجب و حیرت مشاهده کردیم، فردی بالباس بسیجی ساده از کنار ما بلند شد و به جایگاه رفت.»[11]
آری اگر شهدا همواره محبوب دلها هستند و عاشقان فراوانی هر ساله، سال جدید خود را در محل شهادت این عزیزان آغاز میکنند، به خاطر تواضع و فروتنی آنها در برابر خدا و خلق او بوده است.
3. قبولی اعمال
یکی دیگر از آثار فروتنی در برابر خداوند این است که سبب قبولی اعمال انسان میشود. امام صادق (ع) میفرمایند: «وَ لَیْسَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَةٌ یَقْبَلُهَا وَ یَرْضَاهَا إِلَّا وَ بَابُهَا التَّوَاضُعُ[12]؛ و هیچ عبادتی برای خدا مورد رضا و قبول نخواهد بود، مگر اینکه باب آن تواضع است.»
در سیره علما و بزرگان دین نیز به مواردی برمیخوریم که حکایت از خضوع و فروتنی آنان در نماز میکرده و بسیار چشمگیر به نظر میرسیده است. برای نمونه مرحوم میرزا محمد تنکابنی مینویسد: «در اوایل ورودم به نجف اشرف برای نماز مغرب و عشا، به مسجد شیخ طوسی که صاحب جواهر در آنجا اقامه جماعت میکرد، میرفتم و پشت سر ایشان نماز مغرب و عشا را میخواندم، ولی نماز صبح را به مرحوم سید شفتی اقتدا میکردم و برای درک نماز صبح او هر روز نزدیکش میایستادم. ایشان زمانی که تکبیرة الاحرام میگفت کمی مد میداد. من از شاگردانش سؤال کردم که در کلمه «اللّه» جای مد نیست، چرا سید مدّ میدهد؟
در پاسخ گفتند: ما این امر را از ایشان سؤال کردیم. در جواب فرمود: زمانی که کلمه مبارک «اللهاکبر» را میگویم از حالت اختیار بیرون میروم و این مد دادن، اختیاری نیست.[13]
برخی از افراد معتقد بودند نماز متواضعانه سید مقبول است و به همین علت سختیهای زیادی را متحمل میشدند تا اینکه بتوانند پشت سر سید نماز بخوانند.
4. چشیدن لذت عبادت و مناجات
یکی دیگر از آثار تواضع در برابر خداوند، چشیدن لذت عبادت و مناجات است. بهطور کلی عبادت خدا که از ویژگیهای جدایی نشدنی هر بنده خداشناس است، وقتی کامل است که دارای طعم و شیرینی باشد و عبادتکننده از آن لذت ببرد، نه اینکه احساس خستگی کند، خصلت تواضع در برابر خدا، چنین امتیازی را به عبادتکننده خواهد داد.
روایت شده روزی رسول خدا (ص) به اصحاب فرمود: «مَا لِی لَا أَرَى عَلَیْکُمْ حَلَاوَةَ الْعِبَادَةِ؛ من چرا حلاوت و شیرینی عبادت را در شما نمیبینم؟» آنها عرض کردند: «وَ مَا حَلَاوَةُ الْعِبَادَةِ؛ شیرینی عبادت در چیست؟» پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: «التَّوَاضُع[14]؛ تواضع.» تواضع و فروتنی موجب کسب شیرینی و لذت عبادت خواهد شد.
اگر امام سجاد (ع) در برابر خداوند متواضع نبود، هرگز لذت مناجات و دعا را درک نمیکرد و این دعاهای پر مضمون را در اختیار ما قرار نمیداد.
5. کسب مقام عبودیت
یکی دیگر از آثار تواضع، کسب مقام عبودیت است. رسول مکرم اسلام (ص) در خطبهای میفرمایند: «اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ اَفْضَلَ النّاسِ عَبْدا مَنْ تَواضَعَ عَنْ رِفْعَةٍ[15]؛ ای مردم، همانا برترین مردم از جهت بندگی، کسی است که با وجود برتری مقام، تواضع کند.»
امیر مؤمنان علی (ع) در گفتاری، پیامبران را چنین تعریف میکند: «وَ لَکِنَّهُ سُبْحَانَهُ کَرَّهَ إِلَیْهِمُ التَّکَابُرَ وَ رَضِیَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ وَ عَفَّرُوا فِی التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِین[16]؛ خداوند تکبر ورزیدن را برای همه پیامبران منفور شمرده است و تواضع و فروتنی را برایشان پسندیده، آنها گونهها را بر زمین میگذاردند و صورتها را بر خاک میساییدند و پر و بال خویشتن را برای مؤمنان میگسترانیدند.»
پیامبر اسلام (ص) که بزرگترین و بینظیرترین انسانها و خلایق کل هستی است، آنچنان در برابر عظمت خدا متواضع بود که وقتی از سوی خدا به او خطاب شد تو را بین پادشاهی و رسالت یا بندگی و رسالت مخیر نمودم، کدام را برمیگزینی؟ آن حضرت بندگی و رسالت را برمیگزیند. «فَإِنْ شِئْتَ فَکُنْ نَبِیّاً عَبْداً وَ إِنْ شِئْتَ فَکُنْ نَبِیّاً مَلِکاً فَقَالَ بَلْ أَکُونُ نَبِیّاً عَبْدا[17]»
امام صادق (ع) در وصف پیامبر (ص) فرمود: «مَا أَکَلَ رَسُولُ اللَّهِ مُتَّکِئاً مُنْذُ بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِیّاً حَتَّى قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ مُتَوَاضِعاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَل[18]؛ از آن هنگام که پیامبر اسلام (ص) از طرف خدا مبعوث به رسالت شد تا هنگام رحلت برای رعایت تواضع در پیشگاه خدا هرگز در حال تکیه بر چیزی، غذا نخورد.»
روزی آن حضرت با گروهی از بردگان روی خاک نشسته بود، و همانند بردهای با آنان گفتگو میکرد، بانویی که از آنجا عبور میکرد، بهعنوان اعتراض گفت: ای محمد! چرا روی خاک نشستهای و با بردگان همنشین و همغذا شدهای؟ (تو پیغمبر هستی، باید با بزرگان بنشینی!) آن حضرت در پاسخ فرمودند: «وَیْحَکِ أَیُّ عَبْدٍ أَعْبَدُ مِنِّی[19]؛ وای بر تو، کدام بندهای، بندهتر از من است.»
6. رسیدن به قرب الهی
یکی از آثار تواضع در برابر حقتعالی، رسیدن به مقام قرب الهی است. بین تواضع و قرب، رابطه معناداری وجود دارد. اگر کسی از خداوند فاصله بگیرد، از مقام تواضع پایین میآید و برعکس اگر تواضع بنده بیشتر شود بر قرب بنده افزوده خواهد شد. امام سجاد (ع) در مناجات خویش میفرمایند: «سُبْحَانَکَ! أَخْشَى خَلْقِکَ لَکَ أَعْلَمُهُمْ بِکَ، وَ أَخْضَعُهُمْ لَکَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِک[20]؛ اى خداوند، منزهى تو. از آفریدگانت آنکه تو را بیشتر شناسد، بیشتر از تو ترسد و آنکه تو را بیشتر فرمان برد، خضوعش در برابر تو بیشتر باشد»
امام سجاد (ع) در پایان دعاى اظهار خشوع و خضوع به درگاه خداوند اینچنین قرب الهی را تقاضا میفرمایند: «وَ فِی جِوَارِکَ مَسْکَنِی، یَا رَبَّ الْعَالَمِین[21]؛ و مرا در جوار خود مسکن ده. یا ربالعالمین.»
امام صادق (ع) فرمودند: «أوحى اللَّه إلى داود: یا داود، کما أنّ أقرب الناس إلى الله المتواضعون کذلک أبعد الناس من اللَّه المتکبّرون[22]؛ خداوند به داود وحى کرد: همانطوری که نزدیکترین کسان به خداوند، افراد متواضع و فروتن هستند، دورترین مردم هم از خداوند اشخاص متکبر و خودخواه مىباشد.»
تقرب الهی همان غایت بندگی است که در ادعیه مکرراً درخواست شده و معصومان (ع) با اظهار فقر و عجز خویش به دنبال همان بودند: امیرالمؤمنین علی (ع) در مناجات خویش در ماه شعبان میفرمایند: «إِلَهِی هَبْ لِی قَلْباً یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً یرفع [یَرْفَعُهُ] إِلَیْکَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّه[23]؛ پروردگارا! مرا قلبی ده که مشتاق مقام قرب تو باشد و زبانی که سخن صدقش بهسوی تو بالا رود و نظر حقی که موجب تقرب تو گردد.»
اما چگونه تواضع خود را افزایش دهیم؟
انس بیشتر با ادعیه و مناجاتهای معصومان (ع) که پر از مفاهیم متواضعانه است و نمازهای خاشعانه و مخلصانه و سجدههای طولانی هر کدام کافی است که عالیترین درس تواضع را به ما بیاموزند، برای درک این معانی کافی است، صحیفه سجادیه را ورق بزنیم و با مطالعه فرازهای آن، حقیقت تواضع در برابر خدا را دریافت نماییم. یکی از دعاهای امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه دعاى اظهار خشوع و خضوع به درگاه خداوند است که حضرت در مضامین پر محتوایی اینگونه اظهار خضوع میکنند: «قَدْ تَرَى یَا إِلَهِی، فَیْضَ دَمْعِی مِنْ خِیفَتِکَ، وَ وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیَتِکَ، وَ انْتِقَاضَ جَوَارِحِی مِنْ هَیْبَتِکَ کُلُّ ذَلِکَ حَیَاءٌ مِنْکَ لِسُوءِ عَمَلِی، وَ لِذَاکَ خَمَدَ صَوْتِی عَنِ الْجَأْرِ إِلَیْکَ، وَ کَلَّ لِسَانِی عَنْ مُنَاجَاتِکَ؛ بار خدایا! مىبینى که چسان از خوف تو اشکم روان است. چسان از خشیت تو دلم لرزان است. چسان از هیبت تو اعضایم درهم شکسته است. چگونه چنین نباشم که از کردارهاى ناپسند خود شرمندهام و آوازم به تضرع بر نمىآید و زبانم نمىجنبد که آهستهآهسته راز و نیاز کنم.»
فرازهای مختلف دعای ابوحمزه گویای همین مطلب است.
یکی دیگر از اسبابی که موجب تواضع میشود، سجده نماز و گرسنگی روزه است. امیرالمؤمنین علی (ع) در اینباره میفرمایند: «وَ لِمَا فِی ذَلِکَ مِنْ تَعْفِیرِ عِتَاقِ الْوُجُوهِ بِالتُّرَابِ تَوَاضُعاً وَ الْتِصَاقِ کَرَائِمِ الْجَوَارِحِ بِالْأَرْضِ تَصَاغُراً وَ لُحُوقِ الْبُطُونِ بِالْمُتُون مِنَ الصِّیَامِ تَذَلُّلا[24]؛ وانگهی ساییدن پیشانی که بهترین جاهای صورت است بر خاک در سجده نماز، موجب تواضع است و نهادن اعضای پر ارزش بدن بر زمین دلیل و نشانه کوچکی و چسبیدن شکم به پشت بر اثر روزه باعث فروتنی است.»
گریز و روضه
شب قدر شب رحمت الهی است و ما نیز برای استجابت دعاها باید وجود مقدس پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) را واسطه قرار دهیم تا خداوند دعای ما را به اجابت برساند. آری! پس از نبی مکرم اسلام(ع) این امیرالمؤمنین(ع)بود که جایگاه نزول ملائکه الهی در شب قدر و واسطه بین مردم و خداوند متعال بودند، اما انسانهای جاهل، اولیاء خدا را که واسطه تمام خیرات هستند، به شهادت رسانده و با کمال وقاحت از این کار خویش دفاع میکنند.
شیخ مفید و دیگران روایت کردهاند:
چون ابن ملجم را به حبس بردند، امّ کلثوم گفت: اى دشمن خدا، امیر المؤمنین (ع) را کشتى؟
آن ملعون گفت: امیر المؤمنین را نکشتهام، پدر تو را کشتهام.
امّ کلثوم فرمود: امیدوارم که آن حضرت از این ضربت شفا یابد و حقّ تعالى تو را در دنیا و آخرت معذّب دارد.
ابن ملجم گفت: آن شمشیر را به هزار درهم خریدهام، و هزار درهم دیگر دادهام که آن را به زهر آب دادهاند و ضربتى بر او زدهام که اگر میان اهل زمین قسمت کنند، هرآینه همه را هلاک کند.[25]
ابو الفرج نقل کرده که به جهت معالجه زخم امیر المؤمنین(ع) اطبّاء کوفه را جمع کردند، و عالمترینِ آنان در عمل جرّاحى شخصى بود که او را اثیر بن عمرو مىنامیدند؛ چون وی در جراحت امیر المؤمنین (علیه السّلام) نگریست، شُش گوسفندى طلبید که تازه و گرم باشد؛ چون آن شش را حاضر کردند. رگى از آن بیرون کشید آنگاه رگ را در شکاف زخم کرده و در آن دمید تا اطرافش به اقصاى جراحت رسید و لختى بگذاشت، سپس رگ را برداشته و در آن نظر کرد. بعضى از سفیدىِ مغز سر آن حضرت را در آن دید، آن وقت به امیر المؤمنین(ع) عرض کرد که وصیّت خود را بکن که ضربت این دشمنِ خدا کار خود را کرده و به مغز سر رسیده و دیگر کار از تدبیر بیرون شده.[26]
آری! اگرچه انسانهای ظالم و جاهل، قدر اولیاء خدا را ندانستند، ولی تمام اشیاء و موجودات در خدمت امام هر عصر و زمانی است، لذا پس از شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و هنگام تشییع پیکر آن امام مظلوم، محمّد حنفیّه فرزند آن حضرت نقل میکند:
به خدا سوگند من مىدیدم که جنازه آن حضرت را از کنار هر دیوار و عمارت و درختى که مىگذشت، آنها خم مىشدند و نزد جنازهی آن حضرت خشوع مىکردند. بعضى از مردم خواستند که همراه با جنازه از شهر بیرون آیند، امام حسن(ع) ایشان را برگردانید. امام حسین(ع) مىگریست و مىگفت: لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظیم، انّا للّه و انّا الیه راجعون، اى پدرِ بزرگوار، پشت ما را شکستى، و به سوى خدا شکایت مىکنیم مصیبت تو را.[27]
مسجد، خموش و شهر پر از اشک بیصداست ای چاه خون گرفتهی کوفه علی کجاست؟
ای نخلها که سر به گریبان کشیدهاید امشب شب غریبی و تنهایی شماست
دلها تمام، خیمه آتش گرفتهاند صحرای کوفه شام غریبان کربلاست
امشب علی به باغ جنان پیش فاطمه است اما دل شکستهی او در خرابههاست
سجاده بیامام و زمین لالهگون ز خون مسجد غریب مانده و محراب، بیدعاست
باید گلاب ریخت پس از دفن، روی قبر امشب گلاب قبر علی اشک مجتباست
تو از برای خلق جهان سوختی علی! اما هزار حیف که دنیا تو را نخواست
ای چاه کوفه اشک علی را چه میکنی دانی چقدر قیمت این درّ پربهاست؟
باید به گریه گفت: علی حامی بشر باید به خون نوشت: علی کشته خداست
[4]. عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص 43.
[6]. سیمای فرزانگان، ص 286.
[8]. جلوههای معلمی امام خمینی (ره)، ص 154.
[9]. عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص 209.
[10]. سیمای فرزانگان، ص 295.
[11]. پایگاه تحلیلی ـ خبری ایثار و شهادت.
[12]. مصباح الشریعة، ترجمه مصطفوى، ص 243.
[13]. قصص العلماء، ص 104.
[14]. مجموعة ورام، ج1، ص 201.
[15]. بحار الأنوار، ج74، ص 179.
[16]. نهج البلاغة، ص 290.
[17]. بحار الأنوار، ج18، ص 382.
[18]. مکارم الأخلاق، ص 27.
[19]. بحار الأنوار، ج16، ص 226.
[20]. صحیفه سجادیه، نیایش 52.
[22]. الوافی، ج4، ص 471.
[23] اقبال الأعمال، ج2، ص 686.
[24]. نهج البلاغة، ص 294.
[25] شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، ج1،ص:431
[26] شیخ عباس قمى، منتهى الآمال ،ج1،ص:432
[27] محمد باقر مجلسی، جلاء العیون، ص 363