فیش منبر روز پانزدهم ماه مبارک رمضان1437ه.ق/ آثار و برکات انفاق
۱۳۹۵/۰۳/۱۱

بسم الله الرحمن الرحیم

«مَثَلُ الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یضاعِفُ لِمَنْ یشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»[1]

مناسبت: میلاد امام حسن (ع)

ایجاد انگیزه[2]

عید است و یا نیمۀ ماه رمضان است؟                         از هر دو بگویم که هم این است و هم آن است
عیدی که به ماه رمضان داد تجلی                              ماهی که در آن روی خداوند، عیان است
ریزد دُر مدح حسن از درج دهان‌ها                               یا نام دل‌انگیز حسن، نقل دهان‌ است
این بضعۀ پیغمبر و این یوسف زهراست                       این جان جهان جان جهان جان جهان است
در بین امامان به کرامت شده مشهور                         یک گوشه ز بیت‌الکرمش باغ جنان است
با چشم خیالش منگر فوق خیال است                        در حق گمانش نشمر فوق گمان است
گر پایۀ قدرش نگری فوق گمان‌ها                               ور مدّت عمرش نگری کلّ زمان است

در خال و خطش هر چه بخوانید و ببینید                       از بوسـۀ پیغمبـر اسـلام نشــان است

با توجه به مناسبتی که در آن به سر می‌بریم، به جاست که از کرم و سخاوت کریم اهلبیت (ع) سخن گفته شود صفتی که بارزترین ویژگی امام مجتبی (ع) می‌باشد و بهترین سرمشق برای دوستداران اوست.

آن حضرت به بهانه‌های مختلف، همه را از خوان کرم خویش بهره‌مند می‌ساخته و آن‌قدر بخشش می‌کرد تا شخص نیازمند بی‌نیاز می‌شد، زیرا بر اساس تعالیم اسلام، بخشش باید به گونه‌ای باشد که فرهنگ ‌گدایی را ریشه‌کن سازد و در صورت امکان، شخص را از جرگه نیازمندان بیرون کند.

سخاوت و انفاق‌های امام حسن مجتبی (ع) زبانزد و دارای اشتهار تاریخی و نمونه‌های فراوانی از آن ضبط و ثبت شده است. بنابر مستندات تاریخی، آن حضرت دو مرتبه همه ثروت خود را در راه خداوند خرج کرد و سه مرتبه همه اموال خود را در راه خدا، به دو نیم تقسیم نموده؛ نیمی را برای فقرا و نیمی را برای خویش نگه داشتند.[3]

حال با توجه به شعار سال، آیا می‌توان گفت که انفاقات و صدقات اقدامی عملی در تحقق شعار اقتصاد مقاومتی است یا خیر؟ آیا دستگیری از محرومان و مستضعفان جامعه تاثیری در رونق اقتصادی کشور دارد؟ اگر مردم کشور ایران این سیره حضرت را الگو قرار دهند چه آثار و برکاتی در زندگی‌شان به دنبال خواهد داشت؟ در صورتی که شخصی از این سیره امام حسن مجتبی (ع) الگو نگیرد و انفاق نکند، چه پیامدهایی زندگی او را تهدید می‌کند؟

متن و محتوا

مقوله انفاق از جمله مفاهیم ارزشمندی است که در آموزه‌های دینی به خصوص آیات قرآن کریم، مورد توجه و عنایت ویژه‌ای قرار گرفته است. قرآن کریم با تعابیر گوناگونی انسان‌های مؤمن و پرهیزگار را به انفاق و رسیدگی به امور انسان‌های فقیر و مستضعف، توصیه و سفارش نموده است.[4]

البته انفاق اختصاص به امور مالی نیست، بلکه انفاق‌های غیر مالی نیز نوع دیگری از انفاق هستند. در روایات آمده: اگر راه عبور و مرور مردم را باز نگه داری و سد معبر را از بین ببری نوعی انفاق است، اگر کسی از تو آدرسی را بپرسد و تو او را به درستی راهنمائی کنی؛ انفاق است، عیادت از مریض، امر به معروف و نهی از منکر و حتی جواب سلام دادن نیز انفاق است.»[5]

 

آثار و برکات انفاق

این سبک ارزشمند اگر رعایت شده و به آن عمل شود، آثار و کارکردهای فراوانی در عرصه‌های فردی و اجتماعی، مادی و معنوی و ... در پی خواهد داشت که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:

الف) آثار دنیوی

1. افزایش رزق و روزی

 باتوجه به آیات و روایات، انفاق و کمک‌های مالی به نیازمندان اگر برای رضای خدا باشد، باعث خیر و برکت و گشایش رزق و روزی خواهد شد.

خداوند متعال می‌فرماید: «مَثَلُ الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یضاعِفُ لِمَنْ یشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ[6]؛ مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه، یکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کسی بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‌کند و خدا (از نظر قدرت و رحمت)، وسیع، و (به همه چیز) داناست.»  

در این آیه خداوند کسانی را که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند به دانه‌ای تشبیه کرده که در زمین حاصل‌خیزی رشد و نمو می‌کند، به هفت خوشه تبدیل شده و در هر خوشه صد دانه جای می‌گیرد. به تعبیری انفاق هفتصد برابر پاداش دارد و این ثواب‌ها از خزانه غیب الهی می‌آید که گستره‌اش را کسی درک نمی‌کند؛ البته آنچه در این آیه، مورد تشبیه واقع شده، اختلافی است، برخی آن را مال انفاق کننده گرفته‌اند و برخی دیگر همچون «آیت الله مکارم شیرازی»، آن را شخص انفاق کننده گرفته‌اند که کمال و شخصیت و ارزش‌های انسانی او چند برابر می‌شود.[7] اما هرچه انفاق خالصانه‌تر باشد علاوه بر داشتن نفع مادی برای نیازمند، سود معنوی و رشد پاک‌تر و بیشتری برای انفاق کننده دارد.

البته در آیه فوق می‌توان هر دو برداشت را داشت و رشد مال و افزایش در رزق و روزی صدقه دهنده را نیز مشبه گرفت. مؤید این نظر، روایت پیامبر (ص) است که فرمودند: «تَصَدَّقُوا فَإِنَّ الصَّدَقَةَ تَزِیدُ فِی الْمَالِ کثْرَةً وَ تَصَدَّ‌قُوا رَحِمَکمُ اللَّه[8]؛ صدقه بدهید، زیرا صدقه مال را افزایش می‌دهد. صدقه بدهید، خدا شما را رحمت کند.»

برای روشن شدن این مطلب می‌توان به این مثال نیز توجه کرد: آبخوری‌های مرغداری‌ها به گونه‌ای است که هر وقت آب آن مصرف شود، آب جاری می‌شود لذا هرچه جوجه‌های بیشتری به آن نوک بزنند، آب بیشتری در کاسه جمع می‌شود. در مورد انفاق هم وضع به همین منوال است، انسان به هر مقدار که نان خور دور او باشد، روزی بیشتری نصیبش می‌شود، اما اگر سفره‌اش را بست و جلوی مصرف را گرفت، روزی هم بند می‌آید.[9]

سه روز بود که در خانه حضرت علی (ع) غذایی پیدا نمی‌شد. حضرت فاطمه (س) پیراهن خود را به امام علی (ع) تقدیم کرد تا آن را بفروشند. آن حضرت پیراهن را به شش درهم فروختند. در میانه راه، فقیری درخواست کمک کرد. امیرالمؤمنان (ع) آن شش درهم را به او بخشیدند.

پس از این جریان، مردی ناشناس، سوار بر شتر در برابر حضرت ظاهر شد و عرض کرد: ای ابوالحسن! این شتر را از من خریداری کن. علی (ع) فرمود: من پول خرید شتر را ندارم؛ اما مرد ناشناس اصرار کرد که حاضر است آن شتر را به صد درهم و به نسیه بفروشد، امام (ع) قبول کرد و شتر را به نسیه خرید. در مسیر راه، با مرد عربی روبرو شد. از امام علی (ع) خواست تا شتر را به او بفروشد. علی (ع)  قبول کرد و آن مرد عرب شتر را به صد و شصت درهم خرید.

امیر مومنان (ع) هنوز به خانه نرسیده بودند که مرد اولی را دوباره ملاقات کرد، صد درهم او را پرداخت و به خانه آمد. شصت درهم باقی مانده را به حضرت زهرا (س) تقدیم کرد و سپس فرمود: شش درهم را با خدا معامله کردم و در برابر آن، خداوند شصت درهم به من عطا کرد. پیامبر اسلام (ص) که شاهد جریان بودند تبسمی نموده و فرمودند: آن مرد ناشناس اول، حضرت جبرئیل امین و مرد ناشناس دوم حضرت میکائیل بود.[10]

خداوند متعال با اشاره به عواقب شوم بی‌توجهی به بندگانش، در سوره قلم داستانی را بیان می‌فرماید: «مردی هر سال هنگام برداشت میوه باغ خود، فقرا را بی‌نصیب نمی‌گذاشت. فرزندان او پس از مرگش راه دیگری پیش گرفتند و برای فرار از چشمان ملتمس فقرا بنا گذاشتند تا سحرگاه میوه‌ها را جمع‌آوری کنند. سحرگاه موعود که فرا رسید، با باغی مواجه شدند که صاعقه آن‌را به خاکستر تبدیل کرده بود و به فرموده قرآن: «فَأَصْبَحَتْ کالصَّرِیمِ[11]؛ پس آن باغ سرسبز، هم چون شب سیاه و ظلمانی شد.»

چون تیشه مباش و جمله برخود متراش                      چون رنده ز کار خویش بی بهره مباش

تعلیم ز اره گیر در کار معاش                                      چیزی سوی خود می‌کش و چیزی می‌پاش[12]   

با تضمینی که خداوند برای انفاق بیان فرموده، آیا جای شک و تردید برای ما باقی می‌ماند تا از معامله با خدا سرباز زنیم؟

2.  تعادل اقتصادی بین قشرهای مختلف

از جمله معضلات بزرگ اجتماعی در هر عصری، فقر، محرومیت و نظام‌های طبقاتی است که در سایه شوم تبعیض و بی عدالتی رشد و نمو می‌نماید و بر‌ روابط انسان‌ها سایه افکنده، مشکلات فراوانی را در سطح جامعه به وجود می‌آورد. انفاق به معنی عام آن، از جمله ابزاری است که می‌تواند تا حدود زیادی بر روابط اقتصادی انسان‌ها و اقشار مختلف جامعه، تأثیر داشته و تعدیل ایجاد نماید و فاصله‌های طبقاتی را کمتر نموده و یا به کلی نابود سازد.

با توجه به نقش انفاق و رسیدگی به امور نیازمندان، خدای سبحان خطاب به ثروتمندان جامعه می‌فرماید: «وَ لا یأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْکمْ وَ السَّعَةِ أَنْ یؤْتُوا أُولِی الْقُرْبی وَ الْمَساکینَ وَ الْمُهاجِرینَ فی سَبیلِ اللَّهِ[13]؛ آن‌ها که از میان شما دارای برتری [مالی] و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند.»

اگر ثروتمندان جامعه، بخشی از سرمایه خود را برای سر و سامان دادن به زندگی فقرا و نیازمندان اختصاص داده و صرف کنند، علاوه بر اجر و پاداش معنوی، به خود و حفظ ثروت خویش نیز کمک کرده و جلوی بخش عمده‌ای از ناامنی‌ها را که زائده و مولود فقر و تهی دستی است، خواهند گرفت. افراد خلاف‌کار اگر از لحاظ اقتصادی تأمین شوند، اکثرشان دست از خلاف کاری برداشته و سر در خط قانون خواهند نهاد و مثل بقیه به زندگی عادی و معمولی بازخواهند گشت.

بنابراین انفاق، قبل از آن که به حال محرومان، مفید باشد، به نفع ثروتمندان خواهد بود، زیرا تعدیل ثروت، حافظ ثروت است.

قرآن یکی از آثار مهم صدقه را ایجاد و گسترش امنیت در جامعه می‌داند. کسانی که در راه خدا انفاق می‌کنند، این فرصت را به دیگر اعضای جامعه می‌دهند تا از نظر مادی و معنوی به یکدیگر نزدیک شوند، چرا که گسترش تضادهای طبقاتی و افزایش آن، زمینه را برای ایجاد بحران داخلی فراهم می‌آورد و دشمن را برای هجوم ترغیب می‌کند.

خداوند می‌فرماید: «وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیدیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنینَ[14]؛ در راه خدا انفاق کنید و با دستان خویش، خود را به هلاکت نیاندازید و نیکی کنید به راستی که خدا نیکوکاران را دوست دارد.»

نقل شده امام حسن مجتبی (ع) به همراه امام حسین (ع) و عبدالله بن جعفر، به زیارت خانه خدا رفتند. در راه برای رفع تشنگی و گرسنگی به چادر صحرایی پیرزنی پناه بردند که شیر تنها گوسفندش را که تمام سرمایه زندگی‌اش بود، برای رفع تشنگی آن‌ها و گوشتش را بعد از سر بریدن برای سیر شدن به ایشان داد. بعد از سال‌ها که خشکسالی شد. این پیرزن به همراه همسرش به مدینه هجرت کردند و پیرزن مشغول گدایی شد. امام حسن (ع) او را دید و شناخت. آن حضرت دستور داد تا اموال فراوانی از جمله هزار مثقال طلا به او بدهند و امام حسین (ع) نیز همین مقدار به او کمک کرد.[15]

در این جریان زمانی‌که امام حسن و امام حسین (عل) نیازمند آشامیدنی برای رفع عطش بودند، پیرزن به آن‌ها کمک کرد و در زمان خشک‌سالی، این بزرگواران به پیرزن کمک کردند و این امر سبب تعادل واقع شدن بین این دو گروه شد.

فیض کاشانی هم در شعر زیبایی اشاره به این بحث دارد:

بیا تا مونس هم، یار هم، غمخوار هم، باشیم                              انیس جان غم، فرسوده بیمار هم، باشیم

شب آید، شمع هم، گردیم و بهر یکدیگر سوزیم                         شود چون روز، دست و پای هم، در کار هم باشیم

دوای هم، شفای هم، برای هم، فدای هم                                دل هم، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشیم

به هم، یک تن شویم و یک دل و یک رنگ و یک پیشه              سری در کار هم، آریم و دوش بار هم باشیم[16]

3. آرامش روحی و روانی

دغدغه اصلی انسان‌ها در طول تاریخ، رسیدن به آرامش بوده است، تلاش آنان از ابتدای خلقت تا حال، متوجه این اصل بوده که چه تدبیری بیندیشند تا بتوانند آرامش را برای خود و نزدیکان خویش فراهم سازند.

خدای سبحان می‌فرماید: «الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون[17]؛ آن‌ها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق می‌کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آن‌هاست و نه غمگین می‌شوند»

در آیه دیگری می‌خوانیم: «وَ مَثَلُ الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکلَها ضِعْفَینِ فَإِنْ لَمْ یصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ[18]؛ و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق می‌کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد و باران‌های درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید، بیناست.»

در این آیه نیز خداوند در مثالی زیبا انفاق کنندگان را همچون باغ خودشان خرم و زنده‌دل معرفی کرده و انفاقشان تا این اندازه پر ثمر است.

انگیزه این افراد از صدقه دادن، رشد کمالات نفسانی همچون ایثار، سخاوت، نوع‌دوستی و... است که به منظور تقویت هرچه بیشتر گام‌هایشان انجام می‌شود. برخی از مفسران جمله «وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» را به آرامش تفسیر کرده‌اند که پس از انفاق برای انفاق کننده و سپس برای انفاق شونده و به طور کلی برای جامعه حاصل می‌شود؛ بنابراین انفاق کنندگان واقعی کسانی هستند که تنها به خاطرخشنودی خدا و پرورش فضائل انسانی و تثبیت این صفات در درون جان خود و همچنین پایان دادن به اضطراب و ناراحتی‌هایی که بر اثر احساس مسئولیت در برابر محرومان در وجدان آن‌ها پیدا می‌شود اقدام به انفاق می‌کنند.[19] 

روزی شخصی به خدمت امام حسن (ع) آمد و عرض کرد: ای فرزند امیرالمؤمنین (ع)! من دشمن بی‌رحم ستمکاری دارم که حرمت پیران را نگه نمی‌دارد و بر خردسالان رحم نمی‌کند. حضرت چون این سخن را شنید فرمودند: بگو دشمن تو کیست تا انتقام تو را از او بگیرم! گفت: دشمن من تهی‌دستی و پریشانی است. حضرت لحظه‌ای سر به زیر افکند، سپس خادم خود را طلبید و فرمودند: آنچه از مال نزد ما مانده است، حاضر کن. او پنج هزار درهم آورد، حضرت همه آن درهم‌ها را به او داد و او را سوگند داد که هر وقت که این دشمن بر تو ستم کرد، شکایت او را پیش من بیاور تا من دفع ستم او از تو بکنم.[20]

آثار اخروی انفاق

1. آمرزش گناهان

همه انسان‌ها به جز انبیاء و اولیای الهی، در زندگی خود، دچارخطا و لغزش شده و گناهان کوچک و بزرگی را مرتکب می‌شوند، از جمله ابزاری که باعث می‌شود انسان آثار گناه و خطاهایش را از بین ببرد، حتی آن را تبدیل به حسنات نماید، انفاق و بخشش در حق بندگان خدا و خدمت به مخلوقات الهی است.[21]

در سوره مائده می‌خوانیم: «أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُکفِّرَنَّ عَنْکمْ سَیئاتِکمْ وَ لَأُدْخِلَنَّکمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ کفَرَ بَعْدَ ذلِک مِنْکمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ[22]؛ به خدا قرض نیکو بدهید [در راه او، به نیازمندان کمک کنید]، گناهان شما را می‌پوشانم [می‌بخشم] و شما را در باغ‌هایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد می‌کنم؛ اما هر کسی از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف گردیده است.»

2.خیر و سعادت ابدی

عمده‌ترین اثر انفاق و رسیدگی به امور نیازمندان واقعی، خیر وسعادت ابدی و حسن عاقبت و فرجام نیکی است که نصیب انسان‌های خیّر و نیکوکارخواهد شد.

در قرآن آمده: «وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیةً وَ یدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ أُولئِک لَهُمْ عُقْبَی الدَّار[23]؛ کسانی که بهخاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبایی می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آن‌ها روزی داده‌ایم، در پنهان و آشکار، انفاق می‌کنند و با حسنات، سیئات را از میان می‌برند پایان نیک سرای دیگر، از آن آن‌هاست ... (همان) باغ‌های جاویدان بهشتی که وارد آن می‌شوند و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آن‌ها و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می‌گردند ... (و به آنان می‌گویند): سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجام آن سرا (ی جاویدان)!»

 



[1]. بقره /216.

[2]. روش ضرورت مطلب.

[3]. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 215.

[4]. سوره‌های ذاریات آیه 19؛ نحل آیه 96؛ نمل آیه 89؛ انعام آیه 160.

[5]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج 7، ص 242 و بحارالانوار، ج 93، ص 182.

[6]. بقره /216.

[7]. مثال‌های زیبای قرآن، ص 106.

[8]. کافی، ج 4، ص 9.

[9]. حائری شیرازی، تمثیلات، ج 2، ص 167.

[10]. بحارالانوار، ج 41، ص 47.

.[11] قلم / 20.

[12]. احمد جامی.

[13]. نور/ 22.

[14]. بقره/ 195.

[15]. بحار الأنوار، ج 43، ص.348

[16]. فیض کاشانی.

[17]. بقره/ 274.

[18]. بقره/ 265.

[19]. تفسیر نمونه، ج ۲، ص 326.

[20]. العدد القویة، ص 359.

[21]. فرهنگ قرآن، ج ۵، ص 255.

[22]. مائده/12.

[23]. رعد/ 22 ـ 24.