فیش منبر روز چهاردهم ماه مبارک رمضان1437ه.ق/ شاخصه‌های خانواده مطلوب از منظر اسلام
۱۳۹۵/۰۳/۱۱

بسم الله الرحمن الرحیم

«مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ بَیْنهَُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ فَبِأَىّ‏ِ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ یخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ»[1]

مناسبت: نیمه اول ماه مبارک رمضان

ایجاد انگیزه[2]

سخن از جایگاهی است که معمولاً همه انسان‌ها آن را درک کرده و در زندگی آنان اثرگذار است. حتی فکر و خیال نبودن این جایگاه در مسیر زندگی افراد، دردآور است. آنچنان همگان با آن درگیر هستند و نسبت به آن شناخت دارند که ضرورتی برای تعریف و تبیینش وجود ندارد.

این جایگاه نقش اساسی در تعیین سبک زندگی و خط‌مشی آینده، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد، ایفا می‌کند و اصل و بنیان زندگی انسان از این جایگاه شکل می‌گیرد.

روانشناسان، از تأثیرات روحی و روانی و نقش درمانی این جایگاه سخن می‌گویند و جامعه شناسان تأثیر اجتماعی آن را موردبررسی قرار می‌دهند و معتقدند اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت می‌کند، از این جایگاه می‌باشد.

آموزه‌های دینی همواره این جایگاه را مورد تأکید قرار داده و از نقش آن در سرنوشت افراد خبر می‌دهند و ریشه تمامی خوبی‌ها و بدی‌های افراد را در این جایگاه جستجو می‌کنند.

از منظر اسلام این جایگاه، می‌تواند با تحکیم خود جامعه‌ای مستحکم و سالم را بسازد و افراد سالمی را تحویل اجتماع دهد.

آری این جایگاه همان «خانواده» است. خانواده‌ای که مفهوم آن برای هرکسی قابل‌فهم و خاطره‌انگیز است؛ یا خاطره‌های شیرین و دل‌چسب و یا خاطره‌های تلخ و رنج‌آور!

به‌راستی چرا خانواده این اندازه اهمیت دارد؟ اگر خانواده‌ای در سر راه زندگی افراد وجود نداشته نباشد، چه اتفاقی می‌افتد؟ رابطه خانواده با جامعه چیست؟ یک خانواده مطلوب چه شاخصه‌هایی دارد؟

متن و محتوا

خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که در زندگی جمعی انسان شکل‌گرفته و مهم‌ترین نقش را در توسعه و رشد مراحل حیات بشر، در امتداد تاریخ انسان از خود نشان داده است و از ابتدا تا فرجام زندگی، نسبت به سایر نهادهای اجتماعی از اهمیت خاصی برخوردار است. پیامبر اسلام (ص) با اشاره به مقوله «ازدواج» به عنوان مقدمه تشکیل خانواده می‌فرمایند: «مَا بُنِیَ بِنَاءٌ فِی الْإِسْلَامِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ التَّزْوِیج[3]؛ در اسلام بنیادی نهاده نشده است که نزد خدا از ازدواج محبوب‌تر باشد.»

شاخصه‌های خانواده مطلوب از نظر اسلام

امام صادق (ع) در تفسیر آیه شریفه «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ ...»[4] برخی از شاخصه‌های خانواده مطلوب را چنین بیان فرموده است: «عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ بَحْرَانِ عَمِیقَانِ لَا یَبْغِی‏ أَحَدُهُمَا عَلَى‏ صَاحِبِهِ‏ یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ‏ قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (ع‏)؛ على و فاطمه دو دریاى عمیق هستند که هیچ‌یک بر دیگرى تجاوز نمى‏کند و از این دو دریا، لؤلؤ و مرجان یعنى حسن و حسین (ع) خارج شده‏اند.»[5]

1.  رعایت حدود الهی

یکی از مهمترین شاخصه‌های خانواده مطلوب، «رعایت حدود الهی» است. قرآن کریم درباره آثار رعایت حدود الهی می‌فرماید: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ[6]؛ این‌ها مرزهاى الهى است و هر کسی خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (و قوانین او را محترم بشمرد)، خداوند وى را در باغ‌هایی از بهشت وارد مى‏کند که همواره، آب از زیر درختانش جارى است، جاودانه در آن مى‏مانند و این پیروزى بزرگى است.»

آیه دیگری به عواقب عدم رعایت حدود الهی اشاره کرده و می‌فرماید: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیم[7]؛ این‌ها مرزهاى الهى است و کسانى که با آن مخالفت کنند، عذاب دردناکى دارند»

نگاهی به خانواده‌های نا اهل ذکرشده در قرآن بیانگر آن است که شکستن حدود الهی و همراهی خانواده در گناه نیز باعث خذلان و عذاب الهی می‌گردد؛ از جمله خانواده‌های که به علت شکستن حریم الهی در آتش دوزخ خواهند سوخت، ابولهب و همسرش است که به آزار و اذیت رسول خدا (ص) پرداختند و تا جایی این آزار پیش رفت که سوره «مسد» در مورد آن‌ها نازل شد به این زن و شوهر وعده آتش داده شده: «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ مَا أَغْنَی عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ سَیَصْلَی نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ[8]؛ بریده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد؛ دارایی او و آنچه اندوخت‏ سودش نکرد؛ به‌زودی در آتشی پر زبانه درآید؛ و زنش آن هیمه‏کش [آتش افروز]؛ بر گردنش طنابی از لیف خرماست.»

خانواده مطلوب در سبک زندگی‌شان، خود را ملتزم به انجام واجبات الهی و ترک محرمات الهی می‌داند. آن‌ها برای کسب رضایت یکدیگر حاضر به انجام حرام الهی نیستند و خشنودی همسر را در رضایت الهی می‌دانند آنان برای هوای نفس، دست به حرام الهی نمی‌زنند.

متأسفانه در سبک زندگی غربی که امروزه از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای در حال ترویج است، خیانت همسران به یکدیگر را عادی‌سازی کرده و در پی آن هستند تا با استفاده از هنرهای شیطانی و سریال‌های تلویزیونی مبتذل بنیان خانواده را سست کنند؛ اما خانواده مطلوب اسلامی هرگز اجازه ورود این برنامه‌ها به حریم خانواده‌گی خود نمی‌دهند. خداوند در قرآن کریم مؤمنان را از ورود به این پرتگاه نهی کرده است: «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُم[9]؛ به مؤمنان بگو چشم‌های خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند و عفاف خود را حفظ کنند.»

خانواده اسلامی، علاوه بر پرهیز از محرمات الهی، خود را ملزم به انجام واجبات می‌داند. یکی از واجبات الهی که در قرآن از آن به‌عنوان حدود الهی ذکرشده «روزه» است[10] که در هوای گرم، عمل بسیار مشکلی می‌باشد. خانواده مطلوب این حد الهی را در این هوای گرم در ماه رمضان به زیباترین وجه رعایت کرده و فرزندان خود را نیز به این عمل تشویق و ترغیب می‌کنند.

امام باقر (ع) می‌فرمایند: «ما کودکان خود را وقتى پنج‌ساله‌اند، به نماز امر می‌کنیم؛ ولى شما کودکانتان را وقتى هفت‌ساله شدند، به نماز امر کنید. ما کودکان خود را وقتى هفت‌ساله‌اند، به روزه وا می‌داریم؛ به‌اندازه‌ای که توان دارند، چه تا نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتى تشنگى و گرسنگى بر آنان چیره شد، افطار می‌کنند تا اینکه به روزه، عادت کنند و توان آن را بیابند.

آن حضرت در ادامه می‌فرمایند: «فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ إِذَا کَانُوا بَنِی تِسْعِ سِنِینَ بِالصَّوْمِ مَا اسْتَطَاعُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُو[11]؛ ولى شما کودکانتان را وقتى نُه ساله شدند، به‌اندازه‌ای که توان دارند، به روزه وا دارید و وقتى تشنگى بر آنان چیره شد، افطار کنند.»

خانواده مطلوب جهت حفظ حریم‌های الهی، رضایت خداوند را بر رضایت اقوام، همسایگان و حتی اعضاء خانواده، مقدم ‌داشته و در مهمانی‌ها و جشن‌ها به دنبال کسب رضایت الهی هستند نه، خوشحالی چند روزه افراد!

2. رعایت حقوق همدیگر

در گزاره‌های اسلامی برای هر یک از اعضاء خانواده، حقوقی بیان‌شده است حقوق همسران بر یکدیگر، حقوق فرزندان بر والدین و برعکس:

الف) حقوق زنان

امام صادق (ع) فرمودند: «حق زن بر شوهر غذا دادن، لباس پوشاندن، با او خوش‌رفتاری کردن و رو ترش نکردن است. اگر مردی چنین رفتاری نماید، وظیفه شرعی خود را در ازای حقوق همسرش به انجام رسانده است.»[12]

ب) حقوق مردان

از امام باقر (ع) روایت شده که زنی به نزد رسول اکرم (ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! حق مرد بر زن چیست؟ حضرت فرمودند: «اینکه او را اطاعت کند و سرپیچی از اطاعت ننماید و از خانه چیزی را بی‌اجازه او صدقه ندهد و بی اجازه او، روزه مستحبی نگیرد و در هر حال در امر زناشویی او را ممانعت نکند و از منزل خارج نشود؛ مگر به اجازه او و اگر بدون اجازه او از خانه خارج شود، ملائکه آسمان و زمین و فرشته غضب و رحمت او را لعنت می‌کنند تا وقتی که به منزل باز گردد.»[13]

رسول خدا (ص) در روایتی فرمودند: «هر زنی که شوهرش را با زبان اذیت کند، از او هیچ توبه، فدیه و حسنه‌ای قبول نمی‌شود تا اینکه شوهر از حق او راضی شود، اگرچه روزها را روزه بدارد و شب‌ها را در عبادت باشد، بنده‌ها آزاد کند و اسب‌های نیکو در راه خدا برای جهاد بدهد، پس او اول کسی است که وارد آتش می‌شود و همچنین اگر مردی نسبت به زنش، ظالم و ناسازگار باشد و او را اذیت کند.»[14]

ج) حقوق فرزندان

پیامبر اسلام (ص) فرمودند:‏ «مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ ثَلَاثَةٌ یُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتَابَةَ وَ یُزَوِّجُهُ إِذَا بَلَغ؛ از حقوق فرزند بر پدر و مادرش سه مورد است: یکی آنکه اسم زیبایی برای او انتخاب کنند، دیگری آنکه خواندن و نوشتن به او بیاموزند و یکی دیگر اینکه وقتی بالغ شد مقدمات ازدواجش را فراهم کنند.»

همچنی از آن حضرت روایت شده: «حق فرزند بر پدر، در صورتی که پسر باشد، آن است که مادرش را مسرور گرداند و نام او را نیکو قرار دهد و کتاب خدا را به او بیاموزد و او را پاکیزه نگاه دارد و شنا کردن را به او تعلیم دهد و اگر دختر باشد، این است که مادرش را خشنود گرداند و نامش را نیکو نهد و سوره نور را به او تعلیم دهد.»[15]

د) حقوق والدین

ابراهیم بن مهزم می‌گوید: مادرم با من زندگی می‌کرد. شبی در خانه به خاطر موضوعی با مادرم مجادله کرده و سخن درشت و ناهنجاری به او گفتم. فردای آن روز بعد از ادای نماز صبح، به محضر امام صادق (ع) مشرف شدم. هنگام ورود بدون آنکه حرفی زده باشم، امام (ع) به من فرمودند: ای پسر مهزم! شب گذشته با مادرت تند و خشن صحبت کردی. آیا نمی‌دانی شکم او مدت‌ها منزل و آغوشش گهواره و سینه‌اش ظرف غذای تو بوده است. (او هستی‌اش را در اختیار تو نهاده بود.) چرا با او به‌تندی سخن گفتی، دیگر چنین مکن!»[16]

شخصی می‌گوید مسیحى بودم و در مسیحیت متعصب، مسلمان شدم و با شادمانی به مکه رفتم، خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم، فرمودند: اگر پرسشی دارى، بپرس. عرض کردم: خانواده‌ام مسیحى هستند، تنها مسلمان آن خانواده من هستم، مادرم کور شده، من به‌ناچار با آنان زندگى می‌کنم، زیرا پدر و مادرم جز من کسى را ندارند، دوست دارند با آن‌ها هم‌غذا شوم و از ظرف آنان آب بخورم، فرمودند: پدر و مادرت گوشت خوک می‌خورند، گفتم نه. با خوک تماسى دارند؟ گفتم: نه. فرمودند: از آن خانه بیرون نرو. از پدر و مادرت جدا مشو، به مادرت خدمت کن، کارهایش را انجام بده، او را به حمام و دست‌شوئی ببر، لباس‌هایش را عوض کن، لقمه به دهانش بگذار!

وقتى به کوفه برگشتم تمام دستورات حضرت را نسبت به مادر عمل کردم، مادرم به من گفت: حقیقت را به من بگو، آیا مسلمان شده‌ای؟ گفتم: آرى و این‌همه خدمت و محبت به دستور امام زمانم فرزند رسول اللّه (ص) حضرت صادق (ع) است. مادرم گفت: او خود پیامبر است. گفتم: نه او امام ششم و زاده رسول حق است، گفت: نه! این کارهایی که در حق من انجام می‌دهی دستور انبیاء خداست، در هر صورت من کورم، در عین کورى می‌فهمم که دین تو از دین من بهتر است، من را هم به دین خودت راه نمائی کن، مادرم را به عرصه گاه مسلمانى آوردم. نماز ظهرش را با من خواند، وقت مغرب به من گفت باز نماز بخوان تا با تو بخوانم، زیرا من از برنامه ظهر لذت بردم، نماز مغرب را با من خواند و پس از نماز از دنیا رفت، یادم آمد که حضرت فرمود: اگر مادرت از دنیا برود خودت دفنش کن، شیعیان را اول صبح خبر کردم، گفتند به کشیش بگو، گفتم مسلمان شده بود، به من کمک کردند تا کارهایش انجام گرفت.»[17]

حضرت باقر (ع) می‌فرمایند: «جوانى در زمان زنده بودن پدر و مادرش به آنان زیاد خدمت می‌کند، پس از مرگ در وصیت پدر و مادر این جمله را می‌بیند، فرزندم مقدارى مدیون هستیم، از عهده پرداختش برنیامدیم، تو از جانب ما این دین را ادا کن، پسر می‌گوید: دیون شما هیچ ربطى به من ندارد، می‌خواستند خودشان در زمان حیات، بدهى خود را ادا کنند، او از حضرت حق حتى براى آنان طلب مغفرت هم نمی‌کند، خداوند دستور می‌دهد وى را از جمله عاق شده‌ها ثبت کنند! و فرزندى در حیات پدر و مادر عاق است؛ ولى پس از مرگ آن‌ها دینشان را ادا می‌کند و براى آنان طلب مغفرت می‌نماید، جزء نیکوکاران به پدر و مادر ثبت می‌شود.»[18]

در کتاب امالى از حضرت صادق (ع) روایت شده که موسى (ع) در سایه عرش چهره‌ای زیبا دید. عرضه داشت: «مَنْ هذَا الَّذى قَدْ اَظَلَّهُ عَرْشُکَ؛ اینکه عرش سایه بر سرش انداخته کیست؟»

خطاب رسید شخصى است که به پدر و مادرش زیاد نیکى کرده و پرونده‌اش از نمامی و دو به هم زنى پاک بوده است.»[19]

3.    تربیت نسل صالح

در روایتی که در ابتدای مطلب بیان شد، امام صادق (ع) در تطبیق آیه «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ» امام حسن و امام حسین (ع) را به عنوان لؤلؤ و مرجان معرفی می‌کند.

فـرزنـدان خـانـواده بـرتـر اسلامی، نـمـونـه کـامـلی از تربیت‌شدگان مکتبی‌اند. فرزندان در چنین خانواده‌ای از اوان کـودکـی تـربـیت دینی و اخلاقی می‌شوند؛ راه و رسم خوب زیستن را می‌آموزند؛ باشخصیت و عزتمند بار می‌آیند و انسانی صالح می‌شوند و قدم به عرصه اجتماع می‌گذارند و منشا آثار و برکات فراوان می‌گردند.

تـربـیـت دو رکن دارد: نخست عشق و عاطفه و دیگری علم و آگاهی.

در خانواده اسلامی زن و شوهر از هـر دو رکـن تربیت برخوردارند؛ آن‌ها از جهت عشق و محبت به فرزند و علاقه‌مندی به سرنوشت او ثروتمند هستند و از لحاظ علم و دانش از بالاترین اطلاعات برخوردارند. می‌دانند کـه کـودک از نظر روانی چه خواسته‌هایی دارد و چگونه باید به خواسته‌هایش پـاسـخ داد. می‌دانند چگونه باید به کودک ابراز محبت کرد و چه مقدار باید به او محبت شـود. فرزند در این خـانـواده‌ها موردتکریم قرار می‌گیرد.

والدین در خانواده مطلوب اسلامی برای تربیت فرزندان خود، برنامه‌ریزی می‌کند زیرا آنان کودک را همچون مانند نهالی می‌دانند که می‌توان آن را به هر سویی تمایل داد.

در این راستا پدر و مادر موظف‌اند در زمینه شکوفایی استعدادهای خدادادی فرزندانشان، بسترهای مناسب را فراهم آورند.

شیخ جعفر شوشترى (ره) از نظر علم و عمل به مقامات عالیه رسید، نفوذ سخن و رفتار او در مردم نفوذى عجیب بود. از مادرش پرسیدند: آیا به داشتن چنین فرزندى دل‌خوش هستی؟ گفت: نه! گفتند: چرا؟ گفت: من براى یک‌بار در مدت دو سال او را بدون وضو و طهارت شیر ندادم و در آغوش نگرفتم، آرزویم این بود حضرت امام جعفر صادق (ع) شود، ولى جعفر شوشترى شد!

گویند شیخ مفید در عالم رؤیا دید که فاطمه زهرا (س) حسنین (ع) را پیش او آورده و می‌فرماید: «یا شَیخ عَلِّمهُما الفقه؛ ای شیخ! به ایشان فقه بیاموز»

فردا صبح همان شب، فاطمه مادر سید مرتضی و سید رضی، دو پسر خود را که در آن موقع خردسال بوده‌اند پیش شیخ می‌آورد و  همان عبارت مذکور در رؤیا را به زبان بیان می‌کند: «ای شیخ! ایشان پسران من‌اند، این‌ها را پیش تو آورده‌ام که فقه تعلیمشان دهی.»[20]

آری خانواده مطلوب اسلامی نه تنها به فکر رشد و هدایت خویش و فرزندانشان می‌باشند، بلکه دغدغه هدایت دیگران را نیز در سر دارند و درپی این هستند تا فرزندانی تربیت کنند که بتوانند خادم دیگران باشند و خود در زمره سربازان امام زمان (عج) قرار گیرند.

 



[1]. الرحمن/19 تا 22.

[2]. روش ابهام در موضوع و تعریف از موضوع.

[3]. من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص383.

[4]. الرحمن/19- 22.

[5]. تفسیر نور الثقلین، ج‏5، ص 191.

[6]. نساء/13.

[7]. مجادله/4.

[8]. مسد/ 1 - 5.

[9]. نور/30

[10]. بقره/187.

[11]. کافی، ج‏3، ص 409.

[12]. بحار الانوار، ج 104، ص 73.

[13]. مکارم الاخلاق ص 214.

[14]. همان.

[15]. کافی ، ج‏6، ص 49.

[16]. بحار الانوار، ج 71، ص 76.

[17]. وسائل الشیعه، ج 21، ص 491.

[18]. بحارالانوار، ج 74، ص 59.

[19]. وسائل الشیعه، ج12، ص 310.

[20]. ریحانة الادب، ج 4، ص 185.