بسم الله الرحمن الرحیم
«وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً»[1]
مناسبت: دهم ماه مبارک رمضان مصادف با وفات حضرت خدیجه (س)
کیستم من بانوی اسلام، امالمؤمنینم مادر کوثر، امید رحمۀ للعالمینم
آسمان معرفت، بر روی دامان زمینم بانوی باغ جنان، محبوبۀ جانآفرینم
مثل زهرا دخترم آئینۀ حق الیقینم بـارها از حق سلام آورده جبریـل امینم
من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم پیشتر از روز بعثت مصطفا را همسرم من
از نزول وحی، تنها حامی پیغمبرم من همسرش نه، همدمش نه، بهترین همسنگرم من
مؤمنین را، بلکه ایمان را گرامی مادرم من بحر ایثار و وفا و معرفت را گوهرم من
در جلالت هـاجر و حـوا و مریم را قرینم من خدیجه همسر و همگام ختمالمرسلینم
ایجاد انگیزه[2]
عفیف کندی میگوید: من مرد تاجری بودم که برای حج به مکه آمدم و به نزد عباس بن عبدالمطلب که سابقه دوستی با او داشتم میرفتم و از وی مقداری وسایل تجارت خریداری میکردم، پس روزی همچنان که نزد عباس در مسجدالحرام بودم، ناگاه مردی را دیدم که از منزلش خارج شد و نگاهی به خورشید کرد و چون دید ظهر شده، وضویی کامل گرفت و سپس بهسوی کعبه به نماز ایستاد و پس از او پسری را که نزدیک به حد بلوغ بود، مشاهده کردم، او نیز آمد و وضو گرفت و در کنار وی ایستاد و پس از آن دو، زنی را دیدم بیرون آمد و پشت سر آن دو نفر ایستاد و به دنبال آن دیدم، آن مرد به رکوع رفت و آن پسرک و آن زن نیز از او پیروی کرده به رکوع رفتند، آن مرد به سجده افتاد، آن دو نیز به دنبال او سجده کردند.
من که آن منظره را دیدم به عباس (میزبان خود) گفتم: وای! این دیگر چه دینی است؟ پاسخ داد: این دین و آیین محمد بن عبدالله (ص) برادرزاده من است و عقیده دارد که خدا او را به پیامبری فرستاده و آن دیگر برادرزاده دیگرم، علی بن ابیطالب است (ع) و آن زن نیز همسرش خدیجه (س) میباشد.
عفیف کندی پس از آنکه مسلمان شده بود میگفت: ای کاش من چهارمین آنها بودم.[3]
متن و محتوا
مورخان از اهل سنت و شیعه به اجماع معتقدند، از میان زنان، اولین کسی که به پیامبر اسلام (ص) ایمان آورد، حضرت خدیجه (س) همسر باوفا و گرامی پیامبر است؛ اما از میان مردان، تمام عالمان شیعه و بسیاری از اهل سنت برآنند، امام علی (ع) اولین کسی بود که دعوت پیامبر اسلام را لبیک گفت.[4]
امام صادق (ع) میفرماید: آیه «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُون»[5] در حق علی و کسانی که از رسول خدا متابعت نمودند و مهاجرین و انصار... نازل شده و برای آنان بهشت با نهرهای جاری مهیا شده است که در آن ابدی و جاودانند، این همان فوز عظیم است.[6]
تجلیل از شخصیتی که حقّ بسیار زیادی بر اسلام، بلکه بر جهان بشریّت دارد و سهم بزرگی برای پیشرفت این دین آسمانی داشت، بر همه مسلمانان جهان، لازم است.
امتیازات ویژه حضرت خدیجه (س)
حضرت خدیجه از امتیازات ویژهای برخوردار بوده است. برخی از امتیازات آن بانوی نمونه عبارتاند از:
1. نسل پاک حضرت خدیجه (س)
حضرت خدیجه (س) بانویی آگاه و پاکسرشت و انسانی شیفته معنویت و حقگرایی، بود. او از همان روزگار جوانی یکی از دختران نامدار و بافضیلت اهل حجاز و عرب به شما میرفت. علاوه بر مقامات معنوی و روحی بلند، از نظر مادی و مالی نیز در اوج بوده و دارای اموال بسیاری بوده است. او با رد درخواست بزرگان و اشراف قریش که به خواستگاری او آمده بودند و انتخاب پیامبر (ص) بهعنوان همسر خود، نعمت برخورداری از ثروت مادی را با تضمین سعادتمندی آخرت و بهرهمندی از نعمتهای ابدی بهشت، کامل نمود و خردمندیاش را به رخ همگان کشید. او برای دستیابی به این نعمت، اولین مسلمان و اولین تصدیقکننده پیامبر (ص) شد.
بعد از علنی شدن دعوت پیامبر اکرم (ص)، دشمنان برای خاموشکردن صدای توحید و بانگ روحبخش «اللهاکبر و لا اله الا الله» با هم همدست شدند و به هر طریقی با آن حضرت مبارزه نمودند. آن حضرت را بسیار اذیّت و آزار کردند؛ اما شخصیتی که آن حضرت را دلداری میداد و بر جراحتهای ایشان مرهم میگذاشت و با مهر و عطوفت و ایمان قوی، استقبال مینمود، حضرت خدیجه کبری (س) بود.
بانوی بزرگ مکّه که از نظر ثروت و مال در کمال ناز و نعمت و آسایش بود، از زندگی اشرافی و تجمّلات و اموال بسیار و عزّت ظاهری، چشم پوشید و همه را برای پیشبرد اهداف عالی شوهر عزیزش داد و در کنار همسرش در سختترین شرایط، زندگی نمود و او را یاری کرد.
خدیجه (س) نیز چون پیامبر(ص) از آزار مشرکان و بتپرستان بینصیب نماند؛ زنها از او کناره گرفته و رفتوآمد با او را قطع کردند؛ به او زخمزبان میزدند و سخنان درشت میگفتند، حتّی در هنگام زایمان به کمک او نمیآمدند و او را تنها میگذاشتند.[7]
خداوند متعال نیز در برابر اینهمه بزرگواری و بخشندگی، حضرت خدیجه (س) را بهعنوان مادر یازده امام برگزید و از او نسلی پاک و طاهر پدید آورد و نسل او را در میان همه نسلها برگزید.
خداوند حکیم نسل پیامبر آخرالزمان را از چنین بانویی قرار داد. پیامبر (ص) در عین نشاط جوانی، در سن بیست و پنج سالگی با خدیجه (س) که چهل سال از عمر خویش را پشتسر گذاشته بود، ازدواج کرد.[8] و حدود بیست و چهار سال، خدیجه (س) چراغ خانه پیامبر (ص) و انیس و غمخوار او بود و پیامبر (ص) تا خدیجه (س) زنده بود، یعنی تا سنّ پنجاه سالگی خودش و شصت و پنج سالگی خدیجه (س)، زن دیگری اختیار نکرد.
در تعداد فرزندان حضرت خدیجه (س)، میان مورخان اختلاف است. به گفته مشهور: ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه، شش فرزند بود.
1- هاشم. 2- عبدالله. (به این دو «طاهر» و «طیب» میگفتند.) 3- رقیه. 4- زینب 5- امکلثوم. 6- فاطمه.
پسران خدیجه پیش از بعثت پیامبر (ص)، بدرود زندگی گفتند. ولی دخترانش، نبوت پیامبر (ص) را درک کردند.
در روایات آمده به حضرت عیسی (ع) وحی شد که پیامبری در آخرالزمان خواهد آمد که «نَسْلُهُ مِنْ مُبَارَکَةٍ» که منظور از این زن مبارکه، حضرت خدیجه (س) است در ادامه آمده: این زن مبارک همنشین مادر تو در بهشت است.[9]
از امتیازات ویژه حضرت خدیجه (س) این است که خداوند متعال ایشان و دختر گرانقدرش و داماد و فرزندان معصومین ایشان (علیهم) را در آیه شریفه قرآن مایه چشمروشنی پیامبر اسلام (ص) معرفی کرده و مؤمنین را به دعا برای داشتن چنین خانوادهای و الگو گرفته از این خانواده راهنمایی کرده است: «وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً[10]؛ آنها کسانی هستند که میگویند: پروردگارا از همسران و فرزندان ما، مایه روشنی چشم ما قرار ده و ما را پیشوای پرهیزگاران بنما»
پیامبر گرامی در تفسیر این آیه فرمود: پس از نازل شدن این آیات از فرشته وحی پرسیدم: منظور از «ازواجنا» کیست؟
پاسخ داد: خدیجه (س) است؛ و «ذریاتنا» فاطمه (س) و دو نور دیدهاش حسن و حسین (عل) هستند و در جملهی «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً» منظور حضرت علی (ع) است.[11]
آری، خدیجه (س) در اسلام مقامی یافت که از میان بانوان، جز دخترش ـ که سیّده نساء عالمین استـ کسی به آن مقام و افتخار دست نیافت.
2. سلام خاص خداوند بر ایشان
اعمال نیک و فداکاریهایی حضرت خدیجه (س) باعث شد که خداوند توسط جبرئیل (ع) چندین مرتبه بر وی سلام ویژهای بفرستد که برای هیچیک از زنان پیامبر (ص) اتفاق نیفتاده است.
از امام محمدباقر (ع) روایت شده: پیامبر اکرم (ص) هنگام بازگشت از معراج، به جبرئیل فرمود: آیا سفارش و پیامی و خواستهای داری؟
جبرئیل عرض کرد: خواستهام این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام برسانی!
آنگاه که رسول خدا (ص) به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه (س) ابلاغ کرد. خدیجه (س) در پاسخ گفت: «اِنّ الله هُوَ السَّلام و فیه السَّلام، الیه السلام و علی جبرئیل السلام؛ همانا ذات پاک خدا سلام است و سلام از اوست و درود بهسوی او بازگردد؛ و بر جبرئیل درود باد.»[12]
در روایتی دیگر میخوانیم: روزی حضرت خدیجه (س) به دنبال رسول خدا (ص) بیرون آمد. جبرئیل بهصورت مردی نا آشنا با وی روبه رو شد و از ایشان احوال رسول خدا (ص) را پرسید. ایشان نمیتوانست بگوید رسول خدا (ص) در کجا به سر میبرد. او میترسید این مرد از کسانی باشد که قصد کشتن رسول خدا (ص) را دارد. وقتی که خدمت آن حضرت رسید و قصه را باز گفت، رسول خدا (ص) فرمودند: آن مرد جبرئیل امین بود و امر کرد که سلام خدا را به تو برسانم.[13]
در روایتی نقل شده روزی جبرئیل امین به حضور پیامبر (ص) آمد و در مورد خدیجه (س) سؤال کرد. در آن هنگام، حضرت خدیجه (س) در خانه نبود، جبرئیل فرمود: چون خدیجه آمد به او خبر بده که خدایش بدو سلام میرساند.[14]
در این سلامها نکات بسیار مهمی وجود دارد: اولاً، باید بین سلام رسان و دریافتکننده سلام، نوعی سنخیت معنوی وجود داشته باشند؛ یعنی دریافتکننده باید به درجهای از قرب رسیده باشد تا مورد لطف سلام رسان واقع گردد و بهیقین حضرت خدیجه (س) به این مقام رسیده که خداوند جل و اعلی اینگونه به او سلام رسانده است. ثانیاً، دریافتکننده سلامِ باید نزد خداوند متعال از ارزش والایی برخوردار باشد که اینگونه بهصورت خصوصی و گاهی حتی خدا فرشته بزرگ وحی را میفرستد تا سلامی به محضر ایشان برساند. توجه به این دو نکته، راز عظمت و یزرگی حضرت خدیجه (س) را آشکار میسازد.
سلامتِ من دلخسته، در سلام تو باشد زهى سعادت اگر دولت سلام تو یابم
3.الگوی ایثار در اقتصادی مقاومتی
در صدر اسلام چندین نمونه از فشارها اقتصادی اتفاق افتاده که یکی از بارزترین آنها محاصره اقتصادی پیامبر اکرم (ص) و یاران ایشان در مکه و شعب ابیطالب است. سران قریش که از پیشرفت حیرتانگیز آیین یکتاپرستی سخت نگران بودند، به فکر چاره افتادند. آنها تصمیم گرفتند با محاصره اقتصادی و قطع کردن شریانهای حیاتی مسلمانان، از نفوذ و گسترش اسلام بکاهند و پیامبر (ص) و یارانش را در حصار فقر و تبعید نابود کنند یا به سازش و تسلیم وادارند.
تنها نسخهای که در آن وضعیت میتوانست، کارآمد باشد و البته همان هم اجرا شد، هزینه کردن تمام ثروت خدیجه (س) بود که آنها را از این گردنه سخت عبور داد. خدیجه (س) در این سه سال هیچگاه همسرش را تنها نگذاشت و مانند همیشه با مال خود به یاری او شتافت. خدیجه (س) تمام ثروت خود را خرج کرد تا جایی که گفته شده بعد از محاصره اقتصادی، دیگر ثروتی نداشت.
او علاوه بر اینکه ثروت خود را در این راه صرف کرد، از خویشان خود نیز خواست که در فرصت پیشآمده به مسلمانان کمک کنند. از جمله افرادی که مسلمانان را یاری کردند، میتوان حَکیمِ بْنِ حَزام، برادرزاده خدیجه (س) و اَبُوالْعاص، داماد خدیجه (س) و همسر رقیه را نام برد.
حکیم بن حَزام نیمههای شب مقداری گندم و خرما بر شتری میگذاشت و تا نزدیکی شعب میبرد. آنگاه افسار شتر را بر گردنش میآویخت و آن را رها میکرد تا به مسلمانان برسد.[15]
این ایثار بینهایت یکی از دلایل وجود جایگاه ویژه حضرت خدیجه (س) و خاندان وی نزد پیامبر بوده و خداوند هم وجود پربرکت حضرت زهرا (س) را به ثمره همین ایثار به ایشان عطا کرد.
4. نگاه ویژه پیامبر (ص) به ایشان
حضرت خدیجه (س) پشتیبان و نور چشم و موجب آرامش خاطر پیامبر اسلام (ص) بود و در فضای آکنده از تاریکاندیشی و تمسخر، همراز و همدل رسول اکرم (ص) و شریک غمهایش شد و همواره چون وزیری کارآمد و توانا و کوهی نستوه و استوار در کنار آن حضرت باقی ماند. بیشک حمایتهای روحی و معنوی او از پیامبر (ص) در گسترش و بقای اسلام در سرزمین مکه نقشی عمده داشت.
پیامبر اسلام (ص) نیز علاقه فراوانی به حضرت خدیجه (س) داشت. عایشه از همسران پیامبر (ص)، علاقه و محبت شدید پیامبر به خدیجه را اینگونه توصیف میکند: «من خدیجه را هرگز ندیده بودم؛ اما آن چنانکه بر خدیجه حسد ورزیدم، بر هیچ یک از همسران پیامبر، رشک نبردم؛ چرا که پیامبر او را بسیار یاد میکرد.»[16] پیامبر (ص) از خانه بیرون نمیآمد، مگر آنکه خدیجه را یاد میکرد و او را به نیکی ستایش مینمود.[17]
هرگاه رسول خدا (ص) گوسفندی را ذبح میکرد، میگفت: آن را به دوستان خدیجه (س) هم بدهید. سرانجام، روزی علت این کار را پرسیدم. فرمود: من دوست خدیجه را هم دوست دارم.[18]
رسول خدا (ص) میفرمایند: «أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَرْبَعٌ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ[19]؛ بهترین زنان عالم مریم بنتِ عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خُوَیْلِد و فاطمه بنت محمّد (ص) هستند»
از ابن عبّاس روایت شده: پیامبر (ص) چهار خط در زمین کشید و فرمود: «آیا میدانید این چیست؟» عرض کردند: خدا و رسول خدا داناتر هستند. آنگاه پیامبر(ص) فرمود: «فاضلترین زنان بهشت، خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمّد (ص) و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم ـ همسر فرعون ـ میباشند»[20]
دوری خدیجه (س) برای پیامبر (ص) تا حدی بود که پیامبر (ص) سال وفات ایشان را «عام الحزن» (سال اندوه) نامید زیرا با این اتفاق پشتیبان پیامبر اکرم (ص) کوچ کرد و بیانگر عظمت آن مصیبت غمبار بود.
حضرت علی (ع) که مدتی طولانی را نزد پیامبر، در خانه حضرت خدیجه (س) سپری کرده بود، بعد از وفات حضرت خدیجه (س)، دائماً به مناسبتهایی که پیش میآمد، از این بانوی بزرگ یاد میکرد و نامش را گرامی میداشت. از جمله، یکبار به دفاع پیامبر از حضرت خدیجه (س) اشاره کرد و این قضیه را چنین نقل فرمود: یک روز که پیامبر خدا در میان همسران خویش حضور داشت، یادی از همسرش خدیجه نمود و به فراق او گریست. عایشه گفت: آیا بر پیرزن سرخ مویی از تیره بنی اسد میگریی؟!
رسول خدا (ص) فرمود: چه کسی جای خدیجه را میگیرد؟ روزی که شما مرا تکذیب کردید، او مرا تصدیق کرد. روزی که کفر ورزیدید، به من ایمان آورد و هنگامی که نازا بودید، برایم فرزند آورد.[21]
حضرت خدیجه (س) در لحظات آخر عمر گرانقدر خویش به دخترشان حضرت فاطمه (س) چنین گفتند:
«یا حَبیبَتی! وَ یا قُرَّهَ عَینی! قَولی لِأَبیکِ اِنَّ اُمِّی تَقُولُ اَنَا خائِفَهٌ مِنَ القَبرِ اُریدُ مِنکَ رِدائکَ الَّذی تَلبِسُهُ حِینَ نُزُولِ الوَحیِ تُکَفِّنُنِی فیه؛ هان ای محبوب دل مادر! نور دیدهام! به پدر گران قدرت بگو: مادرم میگوید: من از خانه قبر، شب اول قبر و تنهایی در قبر نگران و ترسانم، از شما تقاضا دارم که یکی از جامههای خویشتن را که به هنگام فرود فرشته وحی و دریافت پیام خدا و راز و نیازهای شبانه در بر میکردید به من هدیه کنید تا پس از مرگ، پیکرم با آن کفن گردد.
فاطمه (س) تقاضای مادر را با پدر در میان گذاشت و پیامبر نیز بیدرنگ ردای مورد نظر را به فاطمه (س) داد و او نیز با شادمانی آن را نزد مادر آورد.
هنگامیکه آن بانوی گرامی جهان را بدرود گفت، پیامبر (ص) به مراسم غسل او پرداخت و هنگامیکه خواست بر بدن ایشان جامه آخرت بپوشاند به ناگاه جبرئیل فرود آمد و پس از رساندن سلام خدا پیام خداوند را رساند که میفرمود: »جامه آخرت خدیجه (س) از سوی ما میباشد، چرا که او ثروت و امکانات خویش را در راه دین و آیین ما هزینه نمود» و آنگاه آن جامه بهشتی را به پیامبر داد و آن حضرت هم بدن مطهره خدیجه (س) را نخست با ردای خویش، آنگاه با آن جامه اهدایی کفن کرد و در آرامگاه «معلّی» در دامنه کوهی که بر فراز شهر مکه است به خاک سپرد.[22]
[3]. الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 57.
[4]. تفسیر نمونه، ج ۸، ص ۱۰۳.
[6]. البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۸۳۳.
[7]. بحارالانوار، ج 16، صص 80 و 81.
[8]. تاریخ اسلام در دوران پیامبر اکرم (ص)، ص 71.
[9]. الخراج و الجرایه، ج 2، ص 950.
[11]. علم الیقین فی اصول الدین، ج ۲، ص ۹۸۶ و تفسیر قمی ذیل ایه ۷۴ سوره فرقان.
[12]. بحارالانوار، ج 16، ص 7.
[13]. ریاحینالشریعه، ج 2، ص 206.
[14]. روضه الواعظین ترجمه دامغانی، ص 438.
[15]. برگرفته از فروغ ابدیت، ج 1، صص 271 - 286.
[16]. مستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 186.
[17]. الاستیعاب، ج 2، ص 721.
[18]. الاصابه، ج 4، ص 275.
[19]. الخصال، ج1، ص 206.
[20]. الاستیعاب، ج 4، ص 1822؛ اسدالغابه، ج6، ص 83.
[21]. کشف الغمه، ج 2، ص 131.
[22]. ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۴۱۲.