فیش منبر روز هشتم ماه مبارک رمضان1437ه.ق/ شاهدان اعمال
۱۳۹۵/۰۳/۱۱

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَ قلِ اعْمَلُواْ فسَیَرَی‌ اللََّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إلَی عَـالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَـادَةِ فیُنَبِّئکُم بمَاکُنتُمْ تَعْمَلُونَ»[1]

مناسبت: نیمه اول ماه مبارک رمضان

ایجاد انگیزه[2]

مدتی است که پلیس راهنمایی و رانندگی برای جلوگیری از تخلفات و سوانح حادثه‌ساز در جاده‌ها و خیابان‌ها دوربین‌های مخفی کار گذاشته است. نصب این دوربین در کاهش تخلفات بسیار موثر بوده و معمولاً رانندگان هنگام عبور از این مسیرها در حرکاتشان بسیار دقت می‌کنند تا مبادا جریمه شوند.

امروزه بسیاری از فروشگاه‌ها و بانک‌ها و منازل این دوربین‌ها را برای امنیت و حفاظت در مکان‌های مناسب نصب می‌کنند. مراجعین نیز به هنگام عبور از مقابل این دوربین‌ها مواظب رفتار خود هستند تا مبادا عمل ناشایستی از ایشان سر بزند که بعداً موجب خجالت و سرافکندگی آن‌ها گردد.

اما این دوربین‌های مادی است که ما نام بردیم و خوب است بدانیم خداوند حکیم در این عالم، دوربین‌های مخفی قرار داده که این دوربین‌ها براى جلب توجّه نیکوکاران و بدکاران است.

ساختار این دوربین‌ها به گونه‌ای است که هر انسانى در تمام عمر خود در برابر این دوربین‌ها قرار گرفته و تمام کارهایش ضبط می‌شود.

اگر انسان بداند که این لنزها از همه لحظات زندگی او فیلمبرداری می‌کنند، به آسانی گرفتار فریب شیطان نخواهد شد.

ما در این عالم تا چه اندازه، مراقب دوربین‌های خداوند می‌باشیم؟ دوربین‌هایی که از همه اعمال و رفتار ظاهری و حتی نیت‌های باطنی ما فیلمبرداری می‌کنند؛ دوربین‌هایی که ممکن است فردای قیامت جریمه‌های سنگین برای ما صادر کنند.

به نظر شما چه دوربین‌هایی اعمال ما را ثبت و ضبط می‌کنند تا در پیشگاه الهی شهادت بدهند؟

متن و محتوا

به طور کلى از آیات قرآن و روایات، استفاده مى‏شود که شش نوع دوربین و شاهد براى دادگاه عدل الهی وجود دارد:

1. خداوند متعال

خداوند در آیه 105 سوره توبه ناظرین اعمال را بیان کرده است. این آیه اولین ناظر و شاهد اعمال را خداوند معرفی کرده: «وَ قلِ اعْمَلُواْ فسَیَرَی‌ اللََّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إلَی عَـالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَـادَةِ فیُنَبِّئکُم بمَاکُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ بگو ای‌ پیامبر: شما عمل‌ کنید پس‌ به طور حتم‌ خداوند عمل‌ شما را می‌بیند، و رسول‌ خدا و مؤمنین‌ می‌بینند، و به طور مسلّم‌ شما به سوی‌ خداوندی‌ که‌ به‌ پنهان‌ و آشکارا داناست‌، باز گردانیده‌ می‌شوید! و آن‌ خداوند شما را به‌ آنچه‌ عمل‌ نموده‌اید، آگاه‌ خواهد ساخت‌!»

در آیه دیگری از قرآن می‌فرماید: «فَاِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهیدٌ عَلى ما یَفْعَلُونَ»[3]

در سوره یونس آمده: «در هیچ حال (و اندیشه ‏اى) نیستى، و هیچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمى‏کنى، و هیچ عملى را انجام نمى‏دهید، مگر اینکه ما گواه بر شما هستیم، در آن هنگام که وارد آن مى‌شوید! و هیچ چیز در زمین و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمى‏ماند؛ حتّى به اندازه سنگینى ذرّه‏اى، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه (همه آن‌ها) در کتاب آشکار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است.»[4]

شخصی نزد امام حسین (ع) آمد و عرض کرد: من اراده ضعیفی دارم و اهل گناه هستم. شما به من نصیحتی بکنید. امام (ع) فرمودند: پنج کار را بکن و هر گناهی خواستی انجام بده. یکی از آن کارها این بود: «اطْلُبْ مَوْضِعاً لَا یَرَاکَ اللَّهُ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْت[5]؛ (برای گناه) جای خلوتی پیدا کن که خدا تو را نبیند.»

این آیات و روایات صراحتا اظهار می‌دارند که هرگز و در هیچ صورتی اعمال ما از دیدگان خداوند مخفی نبوده و همه ما در سیطره حکومت خداوند هستیم. اینجاست که امیرالمؤمنین (ع) در دعای کمیل می‌فرمایند: «وَ لَا یُمْکِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُکُومَتِکَ»

هنگامی که انسان در حال خطا و گناه، متوجه حضور بچه‌ای شود، شرمنده شده و بلافاصله خود را از آن باز می‌دارد، اما برخی در حضور خدای خود گناه می‌کنند! شاعر چه زیبا این صحنه را به تصویر می‌کشد:

در زمانی که کنی قصد گناه                           گر کند کودکی از دور نگاه

شرم داری زگنه در گذری                               پرده عفت خود را مدری

شرم بادت ز خداوند جهان                             که بود واقف اصرار نهان

شهید عبدالحمید دیالمه کسی است که قبل از شهادتش استاد دانشگاه بود. یکی از دوستان استاد می‌گوید: روزی چند خانم دانشجو جلو رفتند تا سؤال‌هایشان را از ایشان بپرسند. استاد نگاهش را به زمین دوخته بود و در تمام مدت سرش بالا نیامد.

خانم‌ها که رفتند، خودم را به عبدالحمید رساندم و به او گفتم: تو چرا به فردی که با تو حرف می‌زند، نگاه نمی‌کنی و آن‌قدر سرت را پایین می‌گیری که ممکن است آن‌ها فکر کنن تو خشک و متعصب هستی، در نتیجه اثر حرف‌های تو کم شود!

گفت: فلانی! من نگاه نمی‌کنم تا خدا مرا نگاه کند.

در دادگاه‌های دنیا زمانی که یک قاضی بخواهد حکمی صادر کند، به دنبال شاهد می‌گردد. حال اگر خود قاضی شاهد باشد، دیگر نیازی به شاهد بیرونی نیست. آن کسی که همواره ما را می‌بیند، خود هم قاضی و هم شاهد است: «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى‏[6]؛ مگر ندانسته‌اند که خدا می‌بیند؟»

شخصی بعد از انجام گناهی، توبه کرده بود و پیوسته می‌گریست به او گفتند:چرا اینقدر گریه می‌کنی؟ مگر نمی‌دانی که خداوند متعال غفور است؟ گفت: آری، ممکن است او عفو کند، ولی این خجلت و شرمساری که او مرا دیده، چگونه از خود دور کنم؟

2. فرشتگان

قرآن کریم می‌فرماید: «وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهیدٌ[7]؛ هر انسانى وارد محشر مى‏گردد، در حالى که همراه او حرکت دهنده و گواهی دهنده است.»

«سائق» و«شهید» دو فرشته‌ای هستند که هنگام حضور هر انسانی در رستاخیز او را همراهی می‌کنند؛ مانند حال مجرمی که در دنیا او را به سوی دادگاه می‌برند. یکی او را به سوی زندان می‌کشاند و دیگری در حال رسیدگی به پرونده او برای رهایی از زندان است.

امام سجاد (ع) چنین درخواستی از خداوند دارد: «اللَّهُمَّ یَسِّرْ عَلَى الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ مَئُونَتَنَا، وَ امْلَأْ لَنَا مِنْ حَسَنَاتِنَا صَحَائِفَنَا، وَ لَا تُخْزِنَا عِنْدَهُمْ بِسُوءِ أَعْمَالِنَا؛ بار خدایا! چنان کن که فرشتگانى که اعمال ما را مى‏نویسند از نوشتن اعمال بد ما در رنج نیفتند. نامه ‏هاى عمل ما را از حسنات پر ساز و ما را به اعمال ناپسندمان در نزد آنان خوار مگردان»‏[8]

شخصى از امام صادق (ع) پرسید: در حالى که مى‏دانیم خداوند از هر چیزی باخبر است و هیچ چیزی از او مخفی نیست، پس علت وجود فرشتگان مامور ثبت اعمال نیک و بد انسان‌ها چیست ؟

آن حضرت در پاسخ فرمودند: «خداوند این فرشتگان را به عبادت خود دعوت کرد و آن‌ها را شهود بر بندگانش قرار داد، تا بندگان به خاطر مراقبت آنان، بیشتر مراقب اطاعت الهى باشند، و از عصیان او بیشتر ناراحت شوند، و چه بسیار بنده‏اى که تصمیم به گناه مى‏ گیرد، پس به یاد این فرشته مى‏افتد و خوددارى مى‏ کند، مى‏ گوید:

پروردگارم مرا مى‏بیند، و فرشتگان حافظ اعمال نیز گواهى مى‏دهند، علاوه بر این، خداوند به رحمت و لطفش این‌ها را مأمور بندگان کرده، تا به فرمان خدا، شیاطین سرکش را از آن‌ها دور کند، و همچنین جانوران زمین و آفات بسیار را که آن‌ها نمى‏بینند، تا آن زمان که فرمان خدا و مرگ آن‌ها فرا رسد.»[9]

3.  اعضاء و جوارح

در قرآن کریم آمده: «یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُون[10]؛ در آن روز که زبان‌ها و دست‌ها و پاهایشان بر ضد آن‌ها به اعمالی که مرتکب می‌شدند گواهی می‌دهد.»

از برخی آیات و روایات بر مى‏ آید که همه اعضای بدن به نوبه خود اعمالى را که انجام داده‏اند گواهى مى‏ دهند حتى در برخی آیات اضافه مى‏ کند، گنهکاران که هرگز انتظار نداشتند پوست‏ هاى تن آن‌ها به صورت گواهانى بر ضد آنان در آیند، آن‌ها را مخاطب ساخته، مى‏ گویند: «چرا شما بر ضد ما گواهى دادید»؟ آن‌ها پاسخ مى‏ دهند: «خدایى که همه چیز را به نطق در آورده، ما را به سخن در آورده است.»[11]

روز محشر هر نهان پیدا شود                          هم زخود هر مجرمی رسوا شود

دست و پا بدهد گواهی با بیان                       بر فساد او به پیش مستعان

پس دروغ آمد زسر تا پای خویش                     چون گواهی می‌دهد اعضا زپیش

پس چنان کن فعل کان خود بی‌زبان                 باشد اشهد گفتن و عین بیان‌

4. زمین

خداوند متعال ‌فرماید: «یَومَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها[12]؛ در آن روز، زمین تمام خبرهایش را بازگو مى‏کند.»

در حدیثى از پیغمبر اکرم (ص) مى‏خوانیم که فرمود: آیا مى‏ دانید منظور از اخبار زمین در اینجا چیست؟

گفتند: خدا و پیغمبرش آگاه تر است. فرمودند: منظور از خبر دادن زمین این است که اعمال هر مرد و زنى را که بر روى زمین انجام داده‏ اند، خبر مى‏ دهد، مى‏ گوید: فلان شخص در فلان روز فلان کار را انجام داد، این است خبر دادن زمین!»[13]

اگر در گذشته، افرادی از شهادت زمین تعجب مى‏ کردند، امروز یک دستگاه ضبط که به صورت یک دکمه به لباس دوخته مى‏شود، مى ‏تواند مسائل بسیارى بازگو کند.

از این رو امیرالمؤمنین على (ع) مى ‏فرمایند: «در قسمت‌هاى مختلف مساجد نماز بخوانید، زیرا هر قطعه زمینى در قیامت براى کسى که روى آن نماز خوانده گواهى مى‏ دهد.»[14]

5. زمان

امام على (ع) می‌فرمایند: «ما مِنْ یَومٍ‏ یَمُرُّ عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلَّا قالَ لَهُ ذلِکَ الْیَوْمَ یَا ابْنَ آدَمَ! أَنَا یَوْمٌ جَدِیْدٌ، وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِیْدٌ، فَقُلْ فِىَّ خَیْراً وَ أعْمَلْ فِىَّ خَیْراً، أَشْهَدُ لَکَ بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ[15]؛ هیچ روزى بر فرزند آدم نمى‏گذرد، مگر اینکه به او مى‏ گوید: اى فرزند آدم! من روز تازه‏اى هستم و بر تو گواهم، در من سخن خوب بگو، و عمل نیک انجام ده، تا در قیامت به نفع تو گواهى دهم.»

6. پیامبر و امامان (ع)

در حدیثی از امام باقر (ع) مى‏خوانیم: «تمامى اعمال شما بر پیامبرتان هر عصر پنجشنبه عرضه مى‏شود، بنا بر این باید از اینکه عمل زشتى از شما بر پیامبر (ص) عرضه شود شرم کنید.»[16]

روزى امام صادق (ع) خطاب به اصحاب و افرادى که در مجلس آن حضرت حضور داشتند فرمودند: چرا رسول خدا (ص) را از خود مى‏رنجانید؟!

شخصى از حضرت سؤال کرد: ما چگونه رسول‏ خدا (ص) را ناراحت مى‏کنیم؟ حضرت صادق (ع) فرمودند: مگر نمى‏ دانید که همه اعمال شما بر رسول ‏خدا (ص) عرضه مى‏شود، پس اگر معصیتى در اعمال شما مشاهده نماید، باعث ناراحتى و رنجش خاطر او خواهد شد. پس با اعمال بدتان پیامبراکرم (ص) را ناراحت نکنید، بلکه سعى کنید با اعمال خوبتان او را خوشحال و مسرور سازید.»[17]

عبدالله بن ابان مى‏ گوید: به حضرت رضا (ع)، عرض کردم که براى من و خانواده‏ام دعایى کنید. حضرت فرمودند: مگر من دعا نمى‏کنم؟ به خدا سوگند، اعمال شما در هر روز و شبى بر من عرضه مى‏ شود، لذا در هر مورد که مناسب باشد دعا مى‏ کنم. عبدالله مى‏ گوید این حرف امام براى من تعجب‌آور بود که اعمال ما هر روز و شب بر امام عرضه شود.

ایشان وقتى متوجه تعجب من شدند، خطاب به من فرمودند: آیا کتاب خداوند عزوجل را نمى‏خوانى آنجا که مى‏فرماید: «وَ قلِ اعْمَلُواْ فسَیَرَی‌ اللََّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ.»[18]

ابو بصیر می‌گوید: «امام باقر (ع) از یکی از افریقائیان حال یکی از شیعیان خود به نام «راشد» را جویا شدند. پاسخ داد: خوب بود و سلام می‌رساند. امام (ع) فرمودند: خدا رحمتش کند. با تعجب گفت: مگر او مرده است؟ فرمودند: آری.

گفت: چه وقت در گذشت؟ فرمود: دو روز پس از خارج شدن تو. گفت: به خدا سوگند او بیمار نبود ...

فرمود: مگر هر کس می‌میرد به جهت بیماری است؟ آنگاه ابو بصیر از امام در مورد آن درگذشته سئوال کرد.

حضرت فرمودند: او از دوستان و شیعیان ما بود، گمان می‌کنید که چشم‌های بینا و گوش‌های شنوایی برای ما همراه شما نیست! وه چه پندار نادرستی است! به خدا سوگند هیچ چیز از کردارتان بر ما پوشیده نیست، پس ما را نزد خودتان حاضر بدانید و خود را به کار نیک عادت دهید و از اهل خیر باشید تا به همین نشانه و علامت شناخته شوید. من فرزندان و شیعیانم را به این برنامه فرمان می‌دهم.»[19]

یکی از راویان می‌گوید: «در کوفه به زنی قرآن می‌آموختم. روزی با او شوخی کردم! سپس به دیدار امام باقر(ع)رفتم، حضرت فرمودند: آنکه (حتی) در پنهان مرتکب گناه شود، خداوند به او اعتنا و توجهی ندارد، به آن زن چه گفتی؟ از شرمساری چهره‌ام را پوشاندم و توبه کردم، امام فرمود: تکرار نکن»[20]

اگر ما واقعاً شاهد بودن پیامبر و امامان (ع) را باور کنیم، به طور حتم در اعمالمان اثر به سزائی خواهد داشت. اهمّیّت و ارزش این معرفت وقتی بر انسان آشکار می‌شود که فرصت عمل به پایان رسیده است و این شاهدان خدا برای آخرین بار هنگام مرگ پرونده انسان را مرور می‌فرمایند.

آخرین فرد در زمان ما، حضرت بقیه الله (عج) هستند. ایشان بیش از 1176سال است که بر همه کسانی که در زیر پرچم امامت ایشان هستند، نظارت دارند. خوب است کمی تأمل کنیم که ایشان در این مدّت طولانی، شاهد و ناظر چه اعمالی از امّت خود بوده‌اند؟! و امّت واقعاً چه مقدار به این مقام ایشان اعتقاد و توّجه داشته‌اند؟!

شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان در مورد امام زمان (عج) این‌گونه تفسیر می‌کند: ایشان چشم خدا در میان انسان‏ ها است: «السلام علیک یا عین الله فى خلقه» و او شاهد تمام اعمال ما از ظاهر و باطن نیت‌هاست.»[21]

امام زمان (عج) تک‌تک ما را به اسم می‌شناسد و به فکر ما است. ایشان می‌فرمایند: «إِنَّا غَیْرُ مُهْمَلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُم‏؛ ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم که اگر جز این بود گرفتاری‌ها، به شما روی می‌آورد و دشمنان، شما را ریشه کن می‌کردند»[22]

امان از لحظه غفلت که تو شاهدم باشی یا صاحب الزمان!

هر کس به طریقی دل ما می‌شکند                   بیگانه جدا دوست جدا می‌شکند

بیگانه اگر می‌شکند عیبی نیست                      از دوست بپرسید چرا می‌شکند[23]

همسر شهید آوینی می‌گوید: آقا سید مرتضی سیگار می‌کشید، یک وقت دیدم دیگر لب به سیگار نمی‌زند. پرسیدم: آقا مرتضی! چه شده چرا سیگار نمی‌کشید؟ گفت: پیش خودم فکر کردم و دیدم: لحظه‌ای که سیگار گوشه لبم می‌گذارم، آقا من را می‌بیند، خجالت کشیدم جلوی آقا سیگار بکشم.[24]

در اردوی راهیان نور، دختری نزد روحانی کاروان آمد و گفت: دوستم می‌گوید اگر بتوانید ضرورت پوشیدن چادر را برای من ثابت کنید، قول می‌دهم حتما چادری می‌شوم.

روحانی خطاب به او گفت: اگر این جمعه، آقا ظهور کند و به تو هم وقت ملاقات بدهند که بتوانی پیش آقا بروید، با همین مانتو و وضع ظاهری پیش ایشان می‌روید؟ گفت: نه، خجالت می‌کشم. گفت: پس چطور می‌روی؟ گفت: چادری سرم می‌کنم.

آنگاه روحانی گفت: پس خودت هم حس می‌کنی، آقا از این وضع راضی نیست. همین الان هم آقا از ظاهر تو آگاه و ناراحت هستند. چرا به خاطر لذت خود حاضری امام زمانت را ناراحت کنی؟ به نظر تو یک لبخند روی لب‌های مهدی فاطمه (س) ارزش تحمل سختی چادر را ندارد؟

همین کلام عمیق سبب چادری شدن آن دختر جوان گردید.

خوب است بدانیم عرضه‌ اعمال بر امامان (ع) بشارت بزرگی برای شیعیان و دوستان ایشان است.

موسی بن سیّار می‌گوید: من همراه حضرت رضا (ع) بودم که به دیوارهای شهر طوس رسیدیم. صدای شیون و ناله‌ای را شنیدم. دنبال صدا رفتیم تا به جنازه‌ای رسیدیم. در همین حال دیدم، مولایم از اسب پیاده شدند و به سوی جنازه رفتند و آن را بلند کردند و چنانکه بره به مادر خود می‌چسبد، خود را به آن جنازه چسباندند و... (پس از تشییع) همین که جنازه را بر زمین نهادند، دیدم امام (ع) به طرف آن رفتند و مردم را کنار زدند تا خود را به جنازه رساندند، آنگاه دست مبارک خود را بر سینه‌ او نهادند و فرمودند: «ای فلانی پسر فلانی! تو را به بهشت مژده باد. بعد از این لحظه دیگر وحشت و ترسی بر تو نیست.»

عرض کردم: فدایت شوم، آیا شما این شخص را می‌شناسید؟ در حالی که قسم به خدا تاکنون قدم به این سرزمین نگذاشته بودید! امام فرمودند: «ای موسی بن سیّار! آیا نمی‌دانی که اعمال و رفتار شیعیان ما، در هر صبح و شام بر ما امامان عرضه می‌شود؟ آنگاه اگر تقصیری در رفتار آن‌ها باشد، از خدا می‌خواهیم از سر تقصیرشان درگذرد و اگر کار خوبی داشته باشند، از خدا می‌خواهیم که به آن‌ها جزای خیر دهد.»

بنابراین، شاهد بودن ائمّه (علیهم) بر اعمال و رفتار انسان، از طرفی ممکن است باعث خجالت و بی آبرویی او گردد و از طرف دیگر سبب امیدواری است؛ زیرا ایشان برای شیعیان دست به دعا بلند کرده و بر گناهانشان از خداوند طلب عفو و بخشش می‌نمایند.



[1]. توبه/ 105.

[2]. روش ابهام در موضوع.

[3]. یونس/46.

[4]. همان/۱۶.

[5]. بحارالانوار، ج75، ص126.

[6]. علق/14.

[7]. ق/21.

[8] . صحیفه سجادیه، نیایش ششم.

[9]. احتجاج، ج‏2، ص 348.

[10]. نور/۲۴.

[11]. فصلت/۲۱.

[12]. زلزال/ ۴.

[13]. تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 649.

[14]. لئالى الاخبار، ج 5، ص 79.

[15]. کافی، ج2، ص 523.

[16]. تفسیر برهان، ج 2، ص 158.

[17]. کافی، ج1، ص ‏219.

[18]. همان.

[19]. بحار الانوار، ج 46، صص 243 و 244.

[20]. همان، ج‏46، ص 258.

[21]. مفاتیح الجنان، ص99 و 102.

[22]. احتجاح، ج2، ص497.

[23]. ناهید یوسفی.

[24]. ماهنامه سپیده دانایی، ش. شماره ۱۲ (اردیبهشت ۱۳۸۷)، ص ۷۰.