«بسم الله الرحمن الرحیم»
پس از شکل گیری مسجد توسط پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله، یکی از نقش های اساسی این جغرافیای مقدّس، آموزش قرآن و معارف دینی بود. حضرت عقیده داشت شالودۀ مسجد می بایست با معارف پاک شکل گیرد، تا مردانی پاک در آن رشد یابند. بدین سان قرآن کریم ویژگی مسجد نمونه را اینطور بیان فرمود: «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ»(توبه، 108) همانا مسجدى که از روز نخست بر اساس تقوا بنا شده، سزاوارتر است که در آن نماز برپادارى. (زیرا) در آن مسجد، مردانى هستند که دوست دارند خود را پاک سازند و خداوند پاکان را دوست میدارد.
در مبانی اسلامی تهذیب و تعلیم همراه یکدیگرند، به همین جهت است که مسجد هم پایگاه عبادت و بندگی است و هم آموزشگاهی برای کسب معارف قرآن و سنت. رسول مهربانی ها فرمود: هر کس برای تعلیم و تعلّم وارد مسجد شود همچون مجاهد راه خداست(احمد حنبل، بی تا، ج2،ص:91) و پاداش حاجی را خواهد داشت(شهید ثانی، 1409ق، ص:106.)
قبل از طلوع اسلام علم آموزی ارزشی نداشت و باسوادان در جزیره العرب اندک بودند. اما با تابش خورشید اسلام و اهمیت به آموزش و پرورش، مسلمانان به دستور رسول رحمت بر آن شدند تا به یادگیری بپردازند. در این میان مسجد، نخستین فضای آموزشی اسلام بود، که با شکل دادن محافل آموزشی؛ مسلمانان به آموختن علم دین و سواد و معارف دینی می پرداختند.
امام علی علیه السلام سه بهره از هشت بهرۀ اهل مسجد را رشد علمی و معرفتی نمازگزاران قلمداد می کند و می فرماید: « مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَان... أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً ...أَوْ کَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ یَسْمَعُ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى»(إبن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص: 237)؛ هر کس پیوسته یا در وقت هر نماز بطرف مساجد روان باشد یکى از این هشت چیز را بهره خواهد برد ...یا طرفه دانشى که از زبدههاى علم باشد، یا کلمه و سخنى که او را از بدى باز دارد، یا شنیدن جملهاى که او را براه خیر و نجات راهنمائى کند.
در مسجد النبی کلاس های درس برگزار می شد، و مردم با علاقه به کسب قرآن و معارف می پرداختند. در آن مکان حلقه های آموزش قرآن، تعالیم اسلامی، خواندن و نوشتن که پیش از آن در جزیره العرب جایگاهی نداشت، شکل گرفته بود(احمدی میانجی، 1419ق،ج1، ص:108.) و به طور مستمر مسلمانان برای آموزش در مسجد حاضر می شدند. و در آنجا کلاس های متعدد با موضوعات مختلف تشکیل می شد و همگی مورد تشویق رسول اکرم قرار می گرفت( إبن عبد البر، 1412ق، ج4، ص:1734.)
روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله مشاهده کرد که در مسجد، دو مجلس تشکیل شده است، یکى محفل علم که در آن از معارف اسلامی بحث مىشود و دیگرى مجلس دعا که در آن خدا را می خوانند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: این هر دو مجلس خوب و مورد علاقه من است. آن گروه دعا می کنند و این گروه درس میخوانند و درس میگویند، ولى گروه علمى برتر و بالاتر از گروه دعا هستند و من از طرف پروردگار براى تعلیم مردم، مبعوث شدهام. سپس رسول اکرم به گروه معلّمین و محصّلین پیوست و با آنان در مجلس علم نشست(النووی، بی تا، ج1،ص:20 و شهید ثانی، 1409ق، ص:106.)
عبدالرحمن بن غنم می گوید از ده نفر از صحابه رسول اکرم شنیدم: ما در مسجد قبا مشغول مباحثه و فراگیری علم بودیم که ناگاه پیامبر خدا وارد مسجد شد، و فرمود: از علوم آنچه را که می خواهید یاد بگیرید و به آن عمل کنید تا مشمول اجر و پاداش شوید(فیض کاشانی، 1376ش، ج1، ص:134.)
در این میان نه تنها این آموزش ها مختص به سن خاصی نبود، بلکه از کودک و جوان گرفته تا پیران را در گرد این میدان فرهنگی جمع کرده بود و به آموزش و پرورش آنان می پرداخت. و خودِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله مسلمانان(اعم از زن و مرد) را امر به علم آموزی می فرمود(امام صادق، 1400ق، ص:13.) در ماجرای پس از پیروزی جنگ بدر، پیامبر اکرم تصمیم گرفت اسیران را در ازای پرداخت فدیه مالی آزاد کند، عده ای را هم که تمکن مالی نداشتند، ولی با سواد بودند، دستور داد تا هر کدام ده پسر بچه از فرزندان انصار را به طور کامل خواندن و نوشتن بیاموزند و سپس آزاد شوند(واقدی، 1409،ج1، ص:124.) و این آموزش ها در جایی غیر از مسجد نبود، که پایگاه تولید نسلی سازنده برای آینده اسلام باشد.
متولیان بویژه امام جماعت، موظف اند تا با تشکیل محافل علمی و آموزشی بر تربیت نسل دیندار مسجدی همت گمارند. روزی امام حسن مجتبی سلام الله علیه فرزندان خودش و برادرش را جمع کرد و فرمود: ای فرزندان من و فرزندان برادرم! شما کم سالان این نسلید و امید است که بزرگانِ نسلی دیگر باشید. پس دانش بیاموزید(دارمی، 1349ق، ج1، ص:130.)
آموزش قرآن در مسجد
همانگونه که در صدر اسلام شاهد آموزش قرآن در مسجد بودیم، در دولت امام مهدی نیز طبق توصیف امام علی علیه السلام از آن دولت آرمانی؛ شاهد تشکیل کلاسهای قرآن در مسجد خواهیم بود(ابن أبی زینب، 1397ق، ص:318.)، چرا که رسول خدا فرمود: «خِیَارُکُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَ عَلَّمَهُ»(طوسی، 1414ق، ص:357)؛ بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و بیاموزاند.
حضرت على علیه السّلام فرمودند: خداوند اراده می کند مردمان روى زمین را عذاب کند، و همۀ کسانى را که معصیت و گناه میکنند هلاک سازد، ولى در آن هنگام مشاهده می کند گروهى از پیرمردان و کودکان براى نماز و یاد گرفتن قرآن حرکت میکنند در این جا ترحّم میکند و عذاب را به تاخیر میاندازد( إبن بابویه، 1406ق، ص:39.)
از دیرباز مسجد محور آموزش و نشر قرآن بوده است، و محافل و مسابقات قرآنی در مساجد برگزار می گردیده است. از این روی متولیان مسجد باید در نشر معارف قرآنی بکوشند. امام جماعت خود به عنوان خط مقدم تبلیغ دین در مسجد می بایست از صوت خوش برخوردار بوده. و در سخنرانی های خویش از معارف قرآن به خوبی بهره ببرد. اولین نمایندۀ پیامبر اکرم به مدینه، مصعب بن عمیر بود که علاوه بر مبلغ معارف دینی و امام جماعت، وی حافظ و قاری و معلم قرآن بود(طبرسی،1390ق، ص 57 .)
آموزش معارف اهل بیت
انسانها برای نجات از انحراف نیازمند انتخاب راه صحیح هستند. راهی که خداوند و فرستادگانش به ما معرفی کرده اند. پیامبر اکرم بارها مردم را از گمراهی بیم داد و راه نجات از انحراف و گمراهی را چنگ زدن به ریسمان قرآن و عترت دانست. رسول مهربانی ها در واپسین روزهای عمر مبارکش در غدیر خم فرمود: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیْتِی عِتْرَتِی...»( کلینی، 1407ق، ج1، ص 294.) من در میان شما دو چیز به جا مىگذارم، که اگر بدانها بگروید هرگز گمراه نشوید: کتاب خدا عز و جل و خاندانم، عترتم، ... از آنها جلو نیفتید تا هلاک شوید، به آنها چیزى نیاموزید که آنها از شما داناترند.
از اینجا مشخص خواهد شد که در این ورطۀ خطرناک که هر راهزنی قصد دارد تا افکار آدمی را به خویش جذب کند، راهی جز رفتن به دامن معارف قرآن و اهل بیت نخواهیم داشت. لذا در این آشفته بازار لازم است تا مومنین به معارف و اعتقاداتی ناب چنگ زده و از این دریای خروشان معارف اهل بیت به خوبی بهره ببرند تا در آغوش لاابالیان گرفتار نیایند.
مسجد به عنوان پایگاه اصلی نشر معارف دینی، می بایست خط مقدم نشر معارف اهل بیت باشد، در این میان نقش امام جماعت و متولیان مسجد را نباید از نظر دور داشت.
امام جماعت موظف است تا بدنۀ مسجدیان را با معارف قرآن و اهل بیت آشنا سازد. در این بین رشد کم سالان با معارف ناب دینی از اهمیت بیشتری برخوردار است، چرا که در روایات تلاش برای آموزش کودکان به اعتقادات برای جلوگیری از نرفتن در دامن بی پروایان و لاابالیانِ فکری، توصیۀ اکید شده است( طوسی، 1407ق، ج8،ص:111.) و نیز اهل مسجد می بایست هنگامیکه کم سالانی را در مسجد مشاهده می کنند، آنان را گرد خود جمع کرده، قرآن و احکام دین را به آنان بیاموزند(کلینی، 1429ق، ج11،ص:442.)
پیامبر اکرم در وصیت خویش به اباذر فرمودند: یَا أَبَا ذَرٍّ کُلُّ جُلُوسٍ فِی الْمَسْجِدِ لَغْوٌ إِلا ثَلاثَةً قِرَاءَةُ مُصَلٍّ أَوْ ذَاکِرٌ لِلَّهِ تَعَالَی أَوْ مُسَائِلٌ عَنْ عِلْمٍ(طبرسی، 1412ق، ص:467.) یا ابا ذر: هر نشستنى در مسجد بیهوده است مگر براى سه چیز: نماز خواندن، ذکر خدا، فراگیرى دانش..
متولیان مسجد بخصوص امام جماعت موظف است تا جوانان مسجدی را با معارف و احکام دین آشنا سازد، و بستری برای رشد دینی آنان فراهم سازد. چرا که امام رضا (ع) فرمود: اگر جوانی از جوانان شیعه را بیابم که در پی کسب آگاهی دینی نیست، او را ادب می کنم(امام رضا (ع)، فقه الرضا، ص 337.)
یکی از راهکارهای امام جماعت برای بالا بردن سطح معارف دینی نمازگزاران در مسجد؛ بهره برداری از خطابه های کوتاه و جذاب و ایجاد حلقه های آموزش قرآن و معارف اهل بیت است. این کار جز از امام جماعت خوش ذوق و با حوصله و عالِم بر نخواهد آمد. همان گونه که وقتی رسول اکرم(ص) جوانی به نام «مُصعَب بن عُمیر» را برای تبلیغ و امامت جماعت به مدینه فرستاد(إبن أثیر، 1409ق، ج4، ص 405.)، پس از چندی در اثر فعالیت های مصعب؛ جمعیت مسلمانان در مدینه زیاد شد و حتی مصعب توانست با اجازۀ پیامبر (ص) در مدینه نماز جمعه برپا کند(ابن سعد، همان، ج3، ص 87.)
سخنرانی باید پرمحتوا و جذّاب باشد، تا نمازگزاران را با مغناطیسِ خاص، به خود نزدیک کند. معاویه که دشمنی سرسخت برای امام علی (ع) و فرزندانش بود، در توصیف حسین بن علی علیهما السلام می گوید: « إذا دخلتَ مسجد رسول الله فرأیتَ حلقةً فیها قومٌ کأن على رؤوسِهم الطیر فتلک حلقة أبی عبد الله»(ابن عساکر، 1415ق، ج14، ص 179.)؛ هنگامیکه به مسجد رسول الله(ص) وارد شدی، می بینی حلقه ای را که نشسته اند و همچنان به سخنرانی گوش می دهند، که گویا پرنده ای بر سرشان نشسته است، آن حلقه ی سخنرانی حسین بن علی(ع) است.
کتابنامه
1.إبن أبی زینب، محمد بن ابراهیم(360ق): الغیبه للنعمانی، تهران، صدوق، 1397ق، اول.
2.إبن أثیر، عز الدین بن الأثیر أبو الحسن على بن محمد الجزرى، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، 1409ق،
3.ابن بابویه، محمد بن على، کمال الدین و تمام النعمة، مصحح: غفارى، على اکبر، دوم، تهران، اسلامیه، 1395 ق.
4.إبن بابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1404ق، چاپ: دوم.
5.إبن بابویه، محمد بن علی(381ق): ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، شریف رضی، 1406ق، دوم.
6.إبن سعد، محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری، الطبقات الکبرى، تحقیق محمد عبد القادر عطا، چاپ اول، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1410ق
7.ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، تحقیق على محمد البجاوى، بیروت، دار الجیل، ط الأولى، 1412/1992.
8.ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، مصحح علی شیری، چاپ اول، بیروت، دارالفکر، 1415ق،.
9.احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، 1419، قم، دارالحدیث.
10.امام هشتم، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام، مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، مشهد، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1406 ق، چاپ اول.
11.امام صادق علیه السلام، جعفر بن محمد(147ق): مصباح الشریعه، بیروت، اعلمی، 1400ق، اول.
12.دارمی، عبدالله بن الرحمن(255ق): سنن الدارمی، دمشق، مطبعه الاعتدال، 1349ق.
13.حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، مصحح موسسه آل البیت، چاپ اول، قم، موسسه آل البیت، 1413ق.
14.حنبل، احمد بن محمد (241ق): مسند احمد حنبل، بیروت، دار صادر، بی تا.
15.شهید ثانی، زین الدین محمد بن علی(966ق): قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1409ق، اول.
16.طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، 1403ق، مشهد، مرتضی، چ اول.
17.طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، 1370ش، قم، شریف رضی، چ چهارم.
18.طبرسی، حسن بن فضل(588ق): مکارم الاخلاق، قم، رضی، 1412ق، چاپ: چهارم.
19.طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد،چاپ اول، بیروت، 1411 ق.
20.طوسی، محمد بن الحسن(460ق): الامالی، قم، دارالثقافه، 1414ق، اول.
21.طوسی، محمد بن الحسن(460ق): تهذیب الاحکام ،مصحح:خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق، چهارم.
22.فیض کاشانی، محمد محسن(1091ق): المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، انتشارات اسلامی، 1376ق.
23.کلینی، محمد بن یعقوب(329ق): الکافی، قم، اسلامیه، 1407ق، چاپ: اول.
24.کلینی، محمد بن یعقوب(329ق): الکافی، قم، دارالحدیث، 1427ق، چاپ: اول.
25.النووی، محی الدین(676ق): المجموع، بیروت، دارالفکر، بی تا.
26.واقدی، محمد بن عمر (م ٢٠٧): المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، موسسسه الاعلمی، ١٤٠٩ق/١٩٨٩م.