مسجد مأمن کودکان، نوجوانان و جوانان
۱۳۹۵/۰۲/۲۹

رتباط نزدیک و صمیمی متولیان مسجد با جوانان می توان نقش مهمی در شکل گیری رابطۀ مثبت مسجد و جوان داشته باشد. سجد نه تنها مختص به پسران جوان است بلکه بایست برای جذب دختران جوان به مسجد نیز چاره ای اندیشید.

                                                                                        «بسم الله الرحمن الرحیم»


مسجد اولین پایگاه منسجم رسول اکرم پس از شکل گیری حکومت در مدینه النبی بود، که مرکزی برای اعمال عبادی، سیاسی، نظامی، آموزشی، رسیدگی به امور مسلمین و... بود. از این رو کارهای مهم و سرنوشت ساز جامعۀ اسلامی در این مکان صورت می پذیرفت.
در سیرۀ تربیتی رسول مکرّم اسلام شاهدیم که ایشان، به کودکان و نوجوانان و جوانان اهمیت فراوانی داده، و با هر یک همچون سن و سال خود برخود می نمودند.
در برهه ای که کم سالان ارزش و قربی نزد بزرگسالان و با تجربگان نداشتند، پیامبر عزیز اسلام با بازی کردن با کودکان، و مشورت و اعتماد به شخصیت جوانان، آنان را به خویش و معارف ناب خود جذب می کرد.
پیامبر قصد داشت مسجد را به عنوان میدان مغناطیس معرفی کرده، و با مهارت های منحصر به فرد خویش کم سالان را به به این میدانگاه بندگی جذب نماید.

کودکان و نوجوانان در مسجد
برخوردهای زیبا و آموزندۀ معصومین خود نشانگر این نوع نگرش است، که بنا داشتند این قشر به جغرافیای مسجد نزدیک شوند، و مسجد مأمنی برای رشد و تعالی آنان باشد. در آن هنگام که کودکان را برای نام گذاری و تبرک خدمت رسول اکرم می آوردند، ایشان کودک را بر زانوان خود می نشاند و با عطوفت و مهربانی با او سخن می گفت، حتی روزی کودک لباس رسول اکرم را نجس کرد و حضرت مانع از بلند کردن او از روی پای ایشان و تندی با او شدند( طباطبائی، سنن النبی،ص38.)

روش های متفاوت جذب کودکان به مسجد نشان دهندۀ تفکّری عمیق و عظیم پشت این جریان فکری است. جریان فکری اسلامی که از بدو تولد بنا دارد کودک را الهی محور بار بیاورد و به والدین امر می کند تا او را به عبادت و بندگی و مسجد گرایش دهند. بازی کردن امام حسن و امام حسین با شوق و اشتیاق در مسجد و سوار شدن بر دوش پیامبر در هنگام نماز، و طولانی کردن سجده توسط پیامبر(نسائی ، السنن الکبری،ج 1، ص 171. ) این خود نوعی روش برای جذب کودکان است. که کودک در مسجد احساس امنیت و آرامش کرده و علاقمند است که با اشتیاق بیشتری دیگر بار در مسجد حضور پیدا کند. در سیرۀ پیامبر اکرم آمده است، که ایشان نوه های خود را برای بردن به مسجد روی دوش خویش می نشاند(صدوق، الامالی،ص 438) و گاهی اوقات در راه مسجد با کودکان بازی می کرد.(نیشابوری، داستان ها و حکایت های مسجد،ص 19) حضرت در مسجد حسنین را در کنار خود می نشاند و گاه گاه آنان را می بوسید.(مجلسی، بحارالانوار،ج 43، ص 314) و آنها را به سینه مى‏چسبانید و مى‏بویید.(فیروزآبادی، فضائل الخمسه من صحاح السته،ج 3، ص 195)

یکی دیگر از روش هایی که در مبانی و سیرۀ اهل بیت برای جذب کم سالان به مسجد به چشم می خورد، همراهی آنان به بهانه های مختلف است، تا نوعی آشنایی اجمالی با محیط مسجد و این مکان معنوی باشد، و همچنین برخوردهای زیبا و جذاب نمازگزاران با کودکان نیز تقویت کنندۀ این برنامه است. امام علی علیه السلام کودکان خود را برای نماز و حتی برای کارهای معمول خود نیز به مسجد می برد.( طبرسی،الاحتجاج، ج 1، ص 207 ) به تعبیر قرآن کریم فرزندان زینت آدمی اند، و خدای متعال امر به همراه کردن زینت ها هنگام رفتن به مسجد، می کند( قرائتی، تفسیر نور، ج3، ص 51.)

نقش والدین در شکل گیری کودک و نوجوانی مسجدی بسیار با اهمیت است، البته که سلیقه، مهارت و ریزبینی خاصی را می طلبد. در سیرۀ حضرت فاطمه سلام الله علیها شاهدیم، هنگامیکه کودکان را به مسجد می فرستاد، پس از بازگشت آنان از مسجد، از آموخته های آن روزِ مسجد، از آنان می پرسید، و آنان نیز از سخنرانی های پدر بزرگِ خویش برای مادر می گفتند(قمی، سفینه البحار،ج 1، ص 254. )

حضور آزادانۀ کودکان در مسجد و جلوگیری نکردن از بازی آنان در مسجد، سبب می شود که عشق و محبت مسجد و مسجدی در دلهای آنان نقش بندد، در سیرۀ اهل بیت می بینیم، کودکان به راحتی در مسجد حضور پیدا می کردند. روزی امیر مومنان در مسجد نشسته بود ناگاه دو کودک خود را دید که وارد مسجد می شوند، در همین حال از جای خویش برخواست و به استقبال ایشان رفت و هر دو را در آغوش گرفت(حلی، کشف الیقین،ص 312.) و نیز پیامبر هنگام سخنرانی، حسنین را بر دوش خود می نشاند، به طوری که پاهای خود را روی سینه مبارک پدر بزرگ خویش می آویختند.(مجلسی، بحار الانوار،ج 3، ص 205) همچنین حضرت برای اینکه دوست نداشت خاطرۀ ناخوش در ذهن کودک از مسجد نقش بندد، هنگامیکه مشغول خطابه بر روی منبر بود، ناگهان مشاهده کرد حسنین با جامه‏هاى سرخ وارد مسجد شدند و در حالیکه مى‏دویدند به زمین افتادند. پیغمبر از منبر فرود آمد و آنها را در آغوش گرفت و دوباره به منبر رفت و آندو را بر روى پاى خود نشاند(ترمزی، الصحیح،ج 2، ص 306.)

جوانان در مسجد
نگرش دین و بزرگان دین به جوان این است، که می بایست جوان با مسجد خو بگیرد. جوانان به عنوان نسل مولّد جامعه اسلامی می بایست، با مسجد انس و الفت گیرند، تا به فرموده رسول اکرم (ص) حق تعالی با آنان الفت گیرد: «مَن ألّف المسجد ألّفه اللهُ تعالی»(إبن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج2، ص 32)، تا با آن جا خو گرفته و معتاد به آن شوند(همان، ص 33.)

خو گرفتن جوان با مسجد در صورتی محقق خواهد شد که متولیان مسجد بستری مناسب برای حضور جوانان در این بارگاه ملکوتی فراهم سازند. از این روی است که حضرت اولویت اول را در جذب جوانان اختصاص داد و به مبلّغ خویش فرمود: «عَلَیْکَ بِالشَّبَابِ و دَعْ عَنْکَ الشُّیُوخ»(کلینی، الکافی، ج2، ص 224)‏برتو باد جوانان و رها کن پیران را.

می بایست بستری فراهم شود تا جوانی که فطرتا میل به معنویت دارد، در مسجد به خوبی و با امنیت به عبادت پرداخته و اندوخته های معنوی خویش را افزایش دهد. و به این جلوه گاه عبودیت تعلّق پیدا کند. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: « سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ظِلِّهِ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ ... شَابٌّ نَشَأَ فِی عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَجُلٌ قَلْبُهُ مُتَعَلِّقٌ بِالْمَسْجِد إِذَا خَرَجَ مِنْهُ حَتَّى یَعُودَ إِلَیْه‏...»( إبن بابویه(صدوق)، الخصال، ج‏2، ص: 343): رسول خدا (ص) فرمود: خداى عز و جل هفت صنف را در سایه لطف خود جاى دهد روزى که سایه‏اى بجز سایه لطفش نیست:... جوانى که در عبادت و پرستش خداى عز و جل ببار آمده. و مردی که چون از مسجد بیرون رود دلش در بند آن است تا باز گردد.

اعتماد کردن به جوانان و گذاردن مسئولیت های مسجد و مدیریت آن بر دوش جوانان می تواند نقطه ی عطف رابطۀ میان جوان و مسجد باشد. سیره و روش رسول گرامی اسلام (ص) اعتماد به جوانان بود. در تاریخ صدر اسلام بسیار شاهدیم که حضرت به جوانان اعتماد کرده و کارها را با تکیه بر جوانان به سرانجام می رساند. برای مثال در دو غزوۀ خیبر و بدر پیامبر(ص) به امام علی (ع) اعتماد نمود و او را برای رویارویی با بزرگان قریش و جنگجویان نامی جزیره العرب فرستاد( مفید، الارشاد، ج1، ص 73.)

خدای متعال، پیامبران خویش را از میان جوانان، برگزید. و مسئولیت هدایت مردم را در اوج جوانی به آنان داد. و انبیاء عظام (ص) حواریّون خود را نیز از بین جوانان برمی انگیختند. بدین سان خاتم پیامبران (ص) جوانان را در مسئولیت های کلیدی و حسّاس با وجود کهن سالان باتجربه تر؛ می گمارد. نخستین نمایندۀ فرهنگی سیاسی او، یعنی مُصعب بن عُمَیر، جوانی نورس بود، که مسئولیت آموزش احکام و قرآن را رسول رحمت (ص) به او سپرد.( إبن أثیر، اسدالغابه، ج4، ص 405) و مسئولیت مسلمانان مهاجر به حبشه را به جعفر بن ابی طالب که جوان بود، اعطا کرد.( إبن اثیر، پیشین، ج1، ص 342) که با سخنان زیبای خویش سبب ورود اسلام و حفظ جان مسلمانان در حبشه شد( ذهبی، تاریخ الاسلام، ج1، ص 183.)

همچنین نخستین فرماندار حضرت پس از فتح شهر استراتژیک مکّه، جوانی 21 ساله به نام عتّاب بن اُسَید بود.( طبری، تاریخ طبری، ج3، ص 94) و نیز آخرین کسی که به فرماندهی سپاه اسلام برای جنگ با روم توسط ایشان منصوب شد، جوانی هجده ساله، بنام اُسامه بن زید ، بود.( إبن سعد، طبقات الکبری، ج2، ص145) و مهم تر آن که ایشان، در سال پایانی عمر شریف خود، از طرف خداوند متعال، مأموریت یافت تا امام علی (ع) را، به عنوان رهبر آینده جهان اسلام، به امّت معرّفی کند.( ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج3، ص 1099)
بدین سان است که جوان هنگامیکه احساس کند مسجد مأمن امور معنوی و اجتماعی و سیاسی او است، هیچ گاه از این پایگاه جدا نخواهد شد و تبدیل به رکنی از ارکان این نهضت عظیم خواهد گشت. همۀ اینها در سایۀ تدابیر و مهارت های متولیان و نمازگزارن مسجد محقق خواهد شد.

احترام به نظرات جوانان و کرنش در مقابل نظرات آنان سبب شکوفایی آنان و حتی پیشرفت کارها خواهد شد. در سال سوم هجرت که قریش با سه هزار مرد جنگی با مسلمانان وارد جنگ شد و زمینه نبرد احد را فراهم کرد پیامبر اکرم(ص) پس از آگاهی از تصمیم قریش، زمینه مقابله با هجوم مشرکان را آماده دید. او خوش نداشت که جنگجویان مسلمان در بیرون شهر مدینه با دشمن روبرو شوند، بلکه برخورد با مشرکان قریش را در مدینه ترجیح می داد( یعقوبی،تاریخ یعقوبی، ج2، ص 47.) از این رو نظر خود را با اصحاب در میان گذاشت و آنان را به مشورت فراخواند. بزرگان مهاجر و انصار نیز دیدگاه پیامبر را پسندیده و با ایشان هم عقیده شدند، اما جوانان (فتیان احداث) با این رأی مخالفت کرده و عقیده داشتند که خارج از مدینه با قریش بجنگند. در نهایت پیامبر اکرم(ص) نظر آنان را قبول کرد( إبن سعد، طبقات الکبری، ج2، ص 29.)

اینها درسهایی است از سیره معصومین، تا روش و مهارت برخورد با جوانان در مسجد را بیاموزیم و مسجد را به جایگاهی امن برای حضور آنان مبدّل سازیم.


ارتباط نزدیک و صمیمی متولیان مسجد با جوانان می توان نقش مهمی در شکل گیری رابطۀ مثبت مسجد و جوان داشته باشد. کما اینکه امام رضا(ع) با جوانان ارتباط عاطفی و صمیمی داشتند و با آنان به گردش و تفریح میرفتند( کلینی،الکافی،،ج12، ص 473.)
و در آخر باید گفت مسجد نه تنها مختص به پسران جوان است بلکه بایست برای جذب دختران جوان به مسجد نیز چاره ای اندیشید. امّا با روش های خاص خود، چرا که شیوه های برخورد با دختران متفاوت با پسران است، فلذا است که پیامبر اکرم برخورد با دختران را لطیف تر و مهربانانه تر عنوان فرموده است( همان، ج11، ص: 337.)

کتابنامه
1. إبن ابی الجمهور، محمد بین زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیه فی الاحادیث الدینیه، قم، دار سید الشهداء للنشر، 1405ق.
2. إبن أثیر، عز الدین بن الأثیر أبو الحسن على بن محمد الجزرى، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
3. إبن بابویه(صدوق)، امالی، 1400ق، بیروت، اعلمی، پنجم.
4. ابن بابویه، محمد بن على، ‏الخصال‏، مصحح: غفارى، على اکبر، قم، جامعه مدرسین، 1362ش، اول.
‏ 5. إبن سعد، محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری، الطبقات الکبرى، تحقیق محمد عبد القادر عطا، چاپ اول، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1410ق
6. ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، تحقیق على محمد البجاوى، بیروت، دار الجیل، ط الأولى، 1412/1992.
7. ترمزی، محمد بن عیسی، صحیح سنن الترمزی، 1420ق، ریاض، مکتبه المعارف للنشر و التوزیع، چ اول.
8. ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد الذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، چاپ دوم، بیروت، دار الکتاب العربى، 1413ق.
9. حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمومنین، 1411ق، تهران، وزارت ارشاد اسلامی.
10. طباطبائی، سید محمد حسین، آداب و سنن و روش رفتاری پیامبر گرامی اسلام، ترجمه حسین استاد ولی، 1381ش، تهران، پیام آزادی، چ سوم.
11. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، 1403ق، مشهد، مرتضی، چ اول.
12. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ،چاپ دوم، بیروت، دار التراث ، 1387ق.
13. فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسه من صحاح السته، 1392 ق، تهران، اسلامیه، چ دوم.
14. قرائتی، محسن، تفسیر نور، 1389ش، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چ چهارم.
15. قمی، عباس، سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار، 1414ق، قم، اسوه، چ اول.
16. کلینی، الکافی، کافی( ط- دار الحدیث)، قم، دارالحدیث، 1429ق، اول.
17. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 1403ق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ دوم.
18. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، مصحح: موسسه آل البیت، کنگره شیخ مفید، 1413ق، چاپ اول.
19. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، 2001م، موسسه الرساله، بیروت.
20. نیشابوری، غلامرضا، داستانها و حکایتهای مسجد، 1376 ش،قم، سید جمال الدین اسدآبادی،چ دوم.
21. یعقوبی، احمد بن أبى یعقوب بن جعفر بن وهب واضح الکاتب العباسى المعروف بالیعقوبى (م بعد 292)، تاریخ الیعقوبى ، بیروت ، دار صادر، بى تا.