انسان در هر حال که باشد برای بقای خود به غذا، لباس، مسکن و لوازم دیگر زندگی نیاز دارد و هر کس به تناسب رشد فکری و اجتماعی که یافته، سعی میکند نیازمندیهای خود را از راه هایی هر چه سهلتر با کمیت هر چه بیشتر و کیفیتی هر چه بهتر تأمین نماید. از این رو تا آنجا که میدانیم همه جا و همه وقت مسألهی تأمین معاش از مسائل مهم و ضروری زندگی بشر به حساب میآمده و هنوز هم به حساب میآید و این مسأله در تمام دورانهای زندگی آدمیان از مسائل اصلی مورد توجه افراد و ملت ها بوده است. یکی از مشخصات برجستهی عصر حاضر نیز توجه و عنایت خاصی است که به مسائل اقتصادی میشود.(حسینی بهشتی و دیگران،1386،ص.510) به همین دلیل نداشتن نگاه درست به اقتصاد باعث بروز عواملی میشود که جوانان را از مسجد دور میکند که در این نوشتار به آسیب شناسی این عوامل میپردازیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
انسان در هر حال که باشد برای بقای خود به غذا، لباس، مسکن و لوازم دیگر زندگی نیاز دارد و هر کس به تناسب رشد فکری و اجتماعی که یافته، سعی میکند نیازمندیهای خود را از راه هایی هر چه سهلتر با کمیت هر چه بیشتر و کیفیتی هر چه بهتر تأمین نماید. از این رو تا آنجا که میدانیم همه جا و همه وقت مسألهی تأمین معاش از مسائل مهم و ضروری زندگی بشر به حساب میآمده و هنوز هم به حساب میآید و این مسأله در تمام دورانهای زندگی آدمیان از مسائل اصلی مورد توجه افراد و ملت ها بوده است. یکی از مشخصات برجستهی عصر حاضر نیز توجه و عنایت خاصی است که به مسائل اقتصادی میشود.(حسینی بهشتی و دیگران،1386،ص.510) به همین دلیل نداشتن نگاه درست به اقتصاد باعث بروز عواملی میشود که جوانان را از مسجد دور میکند که در این نوشتار به آسیب شناسی این عوامل میپردازیم.
توهم ضدیت اسلام با اقتصاد:
همیشه تفسیر نادرست از گزارههای دینی، یا گزارههایی که با دین در ارتباط هستند عامل بسیاری از کج فهمیها میشود و عدم داشتن تبیین درست از این گزارهها باعث برخی مشکلات شده است در بحث بیش رو نیز همین امر اتفاق افتاده است. به عنوان مثال بسیاری از جوانان در این فکر هستند که اسلام با ثروت و رفاه مخالف و در تضاد است به همین دلیل اگر کسی بخواهد دنبال ثروت و رفاه برود یا به عبارت دیگر دنبال اقتصاد باشد نمیتواند با دین رابطهای داشته باشد استاد شهید مطهری در این باره مینویسد: « ممکن است کسى بپندارد که اسلام اساساً ثروت را مطرود و به عنوان یک امر پلید و دور انداختنى مىشناسد، چیزى که پلید و مطرود و دور انداختنى است دیگر مقرراتى نمىتواند داشته باشد؛ به عبارت دیگر مکتبى که نظرش درباره یک شىء معین این است که آن چیز دور افکندنى است آن مکتب نمىتواند مقرراتى درباره آن چیز داشته باشد، همه مقرراتش این خواهد بود که آن چیز را به وجود نیاورید، دست به آن نزنید، دست به دست نکنید، مصرف نکنید.»(مطهری،1368،ص.17) این نگاه یکی از عوامل دوری از مسجد است زیرا در نگاه او زهد به گونهای تعریف شده که منافی با هر نوع ثروت و دارایی و رفاه است به همین دلیل وقتی نیاز به این رفاه و دارایی را در خود میبیند؛ و از طرفی هم این را با دین و اسلام در تضاد میداند خودبهخود از مسجد دور میشود. روحانی محترم میتواند با تبیین دقیق زهد اسلامی و جایگاه رفیع اقتصاد در بینش اسلامی این تفکر را ریشه کن نماید. به عنوان نمونه مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: سوگند به خدا که من دنیا طلب شدهام و دوست دارم ثروتمند شوم (و از اینرو متأسفم) امام صادق علیهالسلام از او پرسید میخواهی با این ثروت چه کنی؟ گفت: میخواهم هزینه زندگیم را تأمین کنم.(محمدی اشتهاردی،1384،ص.164) امام فرمود: «لَیْسَ هَذَا طَلَبَ الدُّنْیَا- هَذَا طَلَبُ الْآخِرَةِ.»(عاملی،1409، ج17،ص.34).
اقتصاد مسئلهی اصلی:
مساله مهم در زندگانى افراد و جامعه، مسالهی معیارهاى سنجش، و نظام ارزشى حاکم بر فرهنگ آن جامعه است. زیرا تمام حرکتها در زندگى فرد و جمع از همین نظام ارزشى سرچشمه مىگیرد. اشتباه یک قوم و ملت در این مساله، و روى آوردن به ارزشهاى خیالى و بىاساس، کافى است که تاریخ آنها را به تباهى بکشاند، و درک ارزشهاى واقعى و معیارهاى راستین محکمترین زیربناى کاخ سعادت آنها است. در این بین مخالفین انبیاء و صاحبان زر و زور همیشه به دنبال حاکم نمودن معیارهای خودشان بر افکار عمومی هستند تا مسئلهی زندگی انسان را خلاصه در زندگی خوب و در رفاه کنند. متأسفانه تا حدی این تفکر در ذهن جوانان ما ریشه دوانده است و شخص هر کار و فعالیتی را که در تضاد با او باشد و نفع دنیایی برای او نداشته باشد بی فایده و لغو میپندارد؛ از این رو در نگاه بسیاری از جوانان شرکت در فعالیت های مسجد چون منفعت دنیایی او را در پی ندارد به همین دلیل وقت برای او نگذاشته و به سمت او نمیرود. ولی در عوض برای به دست آوردن ثروت و خوشی دنیا حاضر است هزینه کرده و هر سختی را تحمل نماید به عنوان نمونه خلیفه دوم از عتبۀ بن انس از حال مسلمانان دشت میشان پرسید و او جواب داد که دنیا به آنان روی آورده است و طلا و نقره پارو میکنند. مردم مدینه با شنیدن این سخن، مشتاق بصره شدند و راه این منطقه را در پیش گرفتند.(عاملی،1387،ص.75) خیلی از همین افراد وقتی صحبت از جهاد میشد شانه خالی میکردند ولی بحث ثروت و پول که باشد حاضرند رنج سفر را هم تحمل کنند. برای از بین بردن این فکر و جذب جوانان به مسجد اول باید این فکر از ذهن او زدوده شود. زیرا او تا فایدهای در کاری نبیند به سمت آن نمیرود. روحانی محترم باید در برطرف نمودن این تفکر کوشش نماید و به تبیین زندگی خوب از دیدگاه اهل بیت بپردازد. به عنوان مثال از وجود نازنین پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند: « لَا تَکُونُ مُؤْمِناً حَتَّى تَعُدَّ الْبَلَاءَ نِعْمَةً وَ الرَّخَاءَ مِحْنَةً لِأَنَّ بَلَاءَ الدُّنْیَا نِعْمَةٌ فِی الْآخِرَةِ وَ رَخَاءَ الدُّنْیَا مِحْنَةٌ فِی الْآخِرَةِ.»(مجلسی،1403،ج64،ص.237) پس همهی خوشی در این دنیا خلاصه نشده و از دید اهل بیت علیهم السلام زندگی خوب فقط برخورداری از مواهب دنیایی نیست بلکه ملاک رساندن انسان به نعمات آخرت است. نکتهی دوم در این راستا این است که رفتار روحانی محترم نیز در این زمینه موثر است. جوان باید در روحیه روحانی محترم مسجد این را مشاهده نماید که در نظر او مانند سخنانش اقتصاد مسئلهی اصلی نیست. زیرا اگر این فکر در ذهن او شکل گیرد نمیتوان انتظار داشت که او به سمت مسجد بیاید زیرا او با خود میگوید روحانی مسجد هم به خاطر مسئلهی اقتصادی است که در مسجد حضور دارد شغل او این است که در مسجد باشد و شغل من در جای دیگر است. و هر چه در این زمینه حضور روحانی را در مسجد پررنگتر ببیند دوریش از مسجد بیشتر میشود. این همان مسئلهای است که حضرت امام بر آن تأکید فراوان داشتند: «یکى از امور مهم هم این است که روحانیون باید ساده زندگى کنند. آن چیزى که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است، این است که ساده زندگى کردند. آنهایى که منشأ آثار بزرگ بودند، در زندگى ساده زندگى کردند.»(آقانوری،1391،ص.64؛خمینی، 1378،ج19،ص.251)
ثروت و رفاه زیاد:
در برخی جوانان که از ثروت و رفاه زیادی در زندگی برخوردار هستند، به خاطر ویژگیهای جوانی که در آنان هست از مسجد دوری میکنند و در حال و هوای معنویت نیستند و اینیکی از خصوصیات انسان است که در خوشی سرکشی میکند: «کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»(علق/6و7) ویل دورانت در این زمینه مینویسد: «ثروت مملکت ما در عصر حاضر، اصول اخلاقی محکم و خشن مهاجرین سابق آمریکا را بیشتر از هر انقلابی ادبی به بی بندوباری نفوس از قید جسته بدل کرد. روزهای آخر هفته که برای استراحت و عبادت بود، به عیش و لذایذ دنیوی نامحدود بدل گشت و این خود نشانهی بارزی بر تغییر اخلاق وزندگی دور از قید و بند ما تواند بود».(سهرابپور،1393،ص.92) انسان برخوردار از مواهب دنیایی فکر میکند که این همیشه باقی است و او همیشه در همین حال باقی خواهد ماند به همین دلیل دلبستهی آن شده است. علامه طباطبایی مینویسند: «فإن نفسه لا تتعلق بالشیء الفانی من جهة أنه متغیر یسرع إلیه الزوال، و إنما یتعلق القلب علیه بما یشاهد فیه من سمة البقاء»(طباطبایی،1417،ج13،ص.311) و این معنای این آیه است که خداوند میفرماید: «قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هذِهِ أَبَداً»(کهف/35) روحانی محترم برای مبارزه با این تفکر بهترین راه آگاهی دادن در مورد این دنیا و خصوصیات آن است که زوالپذیری و فنا از خصوصیات جدانشدنی این عالم است و اینکه چه مقدار انسانهایی که در یکلحظه تمام هستیشان از بین رفته و نابودشده است.
فهرست منابع:
1.اخلاق حرفهای و وظایف صنفی روحانیت از نگاه امام خمینی (رحمهالله)، آقانوری، حمید، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، اول، 1391، ص.64.
2.امام علی (ع) و خوارج، عاملی، سید جعفر مرتضی، مترجم: سپهری، محمد، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چهارم، 1387، ص75.
3.بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر، مجلسی، دوم، تهران، اسلامیة، 1363. ج64، ص.237.
4.جوانان در طوفان غرایز، سهرابپور، همت، قم، بوستان کتاب، هشتم، 1393، ص.92
5.سیری در سیرت پیشوایان، محمدی اشتهاردی، قم، موعود اسلام، اول،1384، ص.164.
6.شناخت اسلام، حسینی بهشتی، سید محمد، و باهنر، محمدجواد، وگلزاده غفوری، علی، تهران، بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید دکتر بهشتی، اول، 1386، ص.511.
7.صحیفه امام، خمینی، روحالله، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378. ج19، ص.251.
8.المیزان فى تفسیر القرآن، طباطبایى، سید محمدحسین، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، پنجم، 1417. ج13، ص.311.
9.نظری بهنظام اقتصادی اسلام، مطهری، مرتضی، تهران، صدرا، اول، 1368، ص.17.
10.وسائل الشیعه، عاملى، حرّ، محمد بن حسن، محقق/ مصحح: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، قم، مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، اول، 1409 ه ق. ج17، ص.34.