یکی از پدیدههایی که از سالهای پایانی دوران نوجوانی آغازشده و میتواند در سالهای جوانی نیز ادامه یابد، بحران هویت است.(سبحانی نیا،1387،ص.17) اگر هویت جوانان در طول زمان و با کسب تجربیات از برخورد با دیگران شکل گیرد و جوان بتواند خود را بشناسد و از دیگران متمایز گردد، تعادل روانی او حفظ میشود؛ ولی اگر سردرگمی پیش آید و جوان خود را نپذیرد و بهجای تماس با دیگران، کنارهگیری کند و بهجای تحرک و تلاش، به رکود گراید و بهجای خودآگاهی و تشکیل هویت مثبت، دچار ابهام در نقش شود، تعادل روانی او به هم میخورد.(فقیهی،1389،ص.173؛ سبحانی نیا،1387،ص.25) مسجد میتواند جوان را از این بحران هویت نجات داده و مسیری را فراهم کند تا جوان در آن مسیر به هویت فردی، اجتماعی، خانوادگی و دینی خود دست یابد و شخصی باشد که برای زندگی هدف داشته و در آرامش به سر میبرد. به همین دلیل در این نوشتار به عواملی که در برطرف نمودن بحران هویت جوانان مؤثر بوده و مسجد در آن نقش اصلی را ایفا میکند خواهیم پرداخت.
به نام خدا
یکی از پدیدههایی که از سالهای پایانی دوران نوجوانی آغازشده و میتواند در سالهای جوانی نیز ادامه یابد، بحران هویت است.(سبحانی نیا،1387،ص.17) اگر هویت جوانان در طول زمان و با کسب تجربیات از برخورد با دیگران شکل گیرد و جوان بتواند خود را بشناسد و از دیگران متمایز گردد، تعادل روانی او حفظ میشود؛ ولی اگر سردرگمی پیش آید و جوان خود را نپذیرد و بهجای تماس با دیگران، کنارهگیری کند و بهجای تحرک و تلاش، به رکود گراید و بهجای خودآگاهی و تشکیل هویت مثبت، دچار ابهام در نقش شود، تعادل روانی او به هم میخورد.(فقیهی،1389،ص.173؛ سبحانی نیا،1387،ص.25) مسجد میتواند جوان را از این بحران هویت نجات داده و مسیری را فراهم کند تا جوان در آن مسیر به هویت فردی، اجتماعی، خانوادگی و دینی خود دست یابد و شخصی باشد که برای زندگی هدف داشته و در آرامش به سر میبرد. به همین دلیل در این نوشتار به عواملی که در برطرف نمودن بحران هویت جوانان مؤثر بوده و مسجد در آن نقش اصلی را ایفا میکند خواهیم پرداخت.
انتخاب الگوی مناسب
همه ما نیاز داریم تصویر روشنی از خود داشته باشیم و بدانیم کیستیم و در زندگی چه هدفی داریم و چه باید بکنیم؟ هرگاه فرد در تلاش برای یافتن پاسخ این پرسش ها و یافتن هویت خود، دچار سردرگمی و ابهام و تردید شود، دچار بحران میشود.(فقیهی،1389،ص.179) در این زمان جوان تمام تلاش خود را برای پیدا کردن این تصویر روشن به کار میگیرد و مدام به این در و آن در میزند تا بتواند خود را بهگونهای دلخواه بسازد و دوست دارد که این هویت و شخصیتش خاص باشد. ازآنجاکه جوانان پندپذیر نیستند، حوصله شنیدن موعظه های طولانی بزرگسالان را ندارند، تن به پذیرش آنها هم نمیدهند؛ ولی آنچه بهسرعت میتواند بر آنها اثر بگذارد، رفتاری است که از بزرگسالان، الگوها و مدلهای موجود در محیط پیرامون خود میبینند.(فقیهی،1389،ص.202) اریک فروم جامعهشناس و روانکاو آلمانی میگوید: «هر فرد آدمی مایل است به اینکه هویت خاصی داشته باشد؛ ازاینرو میکوشد که خویشتن را دریابد و بشناسد. و درعینحال میخواهد فردی باشد ممتاز و برای رسیدن به این مقام، خود را به شخص یا گروهی از اشخاصِ نسبتاً مبرز و ممتاز، مرتبط میکند یا بهاصطلاح، خویشتن را با آنها همانند میسازد.(سبحانی نیا، 1387،ص.22) اگر جوان الگوی مناسب و مثبتی نداشته باشد، درزمینۀ همانندسازی با دشواری و آشفتگی مواجه خواهد شد. او بهآسانی دستخوش هرجومرج ذهنی شده و وقت خود را سر هدفهای پوچ هدر خواهد داد. و بهعکس اگر با الگوهای انسانی قوی، کارآمد و مستولی بزرگشده باشد و بتواند به آنها تکیه کند و احترام بگذارد و قواعد و چارچوب هایی کارآمد برای رفتار خویش پیداکرده باشد در زندگی احساس آرامش خاطر و احساس واقعیت خواهد داشت.(فقیهی،1389،ص.187و188) دراینبین نقش مسجد و روحانی محترم بسیار حیاتی است. بهنوعی که بتوانند الگوهای اسلامی و دینی را طوری که مناسب با سلایق جوانان است برای آنان تبیین نمایند. بهعنوان نمونه خیلی از جوانانی که بهنوعی عاشق مرام و منش لوطیگری و پهلوانی هستند چون شخصیت قمر بنیهاشم به پهلوانی و مرام شهره شده، بهشدت عاشق و شیفته حضرت هستند. اینیک جنبه از خصوصیات ایشان است که این عده آن را دوست دارند باید برای جوانان دیگر نیز اینگونه الگوها تبیین شود تا بتوانند با همانندسازی خود با آنان به شخصیت خودسامان دهند.
کار و فعالیت گروهی
یکی از آثار بحران هویت، احساس تنهایی و جدایی از دیگران است.(سبحانی نیا، 1387،ص.26) و ازآنجاکه انسان طبعش اجتماعی بوده و بدون اجتماع نمیتواند زندگی نماید. همانطور که در روایتی از امام صادق داریم که فرمودند: «إِنَّهُ لَابُدَّ لَکُمْ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ أَحَداً لَایَسْتَغْنِی عَنِ النَّاسِ حَیَاتَهُ، وَ النَّاسُ لَابُدَّ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ».(کلینی،1429،ج4،ص.679) در این حالت اگر شخص دچار بحران شود زندگی او در آینده دچار مشکل خواهد شد. چون نمیتواند با اطرافیانش ارتباط برقرار نماید. به همین دلیل شرکت دادن جوان در کار و فعالیت های گروهی بهترین راه برای مقابله با این بحران است. این راهکار پشتوانه علمی نیز دارد بهعنوان نمونه: « احمدی و دستغیب تأثیر مشاوره گروهی را بر بحران هویت نوجوانان را در شهر شیراز بررسی نمودند. دویست نفر از دانشآموزان شهر شیراز که بهصورت نمونهگیری خوشهای انتخابشده بودند، آزمون بحران وجودی را داشتند. که پنجاه نفر بهقیدقرعه در این قرعهکشی شرکت کرده بودند مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج این تحقیقات نشان داد که مشاوره و آموزش گروهی، تأثیر خوبی بر کاهش بحران و هویت وجودی داشته است. اصولاً گروه تجربه جدیدی برای اعضاست تا خود را توانا و ارزشمند ببینند. گروه به اعضا مسئولیتی را وامیگذارد و آنان را بهصورت ضمنی متعهد میسازد تا آنها مسئولیتی را انجام دهند. نتیجه پذیرش در گروه و ارتباط گرم و سازنده اعضا، باعث میشود تا اعضای گروه احساس تعلق به گروه بنمایند و احساس تنهایی آنان کاهش یابد.(فقیهی،11389،ص.176و177). بهترین گروهها و گرمترین رابطه بین افراد را میتوان در فعالیتهای مسجد و جوانان آن یافت. به همین علت مسجد بهترین فضا برای برطرف نمودن بحران هویت در جوانان است زیرا فضای کار گروهی در آنجا بسیار پررنگ است و روحانی محترم میتواند با شرکت دادن جوانان در فعالیتهای گروهی و دادن مسئولیت به آنان در شکلگیری هویت جوانان نقش سازندهای داشته باشند.
پاسخ به پرسشهای بنیادین
انسان دائماً با مسائل اخلاقى و اجتماعى برخورد مىنماید و ناچار باید عکسالعمل خاصى در برابر اینگونه مسائل نشان بدهد. انسان اگر به مکتب و عقیده وایمانی پیوسته باشد تکلیفش روشن است؛ و اما اگر مکتب و آیینى تکلیفش را روشن نکرده باشد همواره مردّد بسر مىبرد؛ (مطهری،1392،ج2،ص.41) اگر مکتب و جهانبینیای که شخص انتخاب کرده نتواند به پرسشهای بنیادین او جواب بدهد، شخص دچار سردرگمی میشود بهعنوان نمونه چرا پا به این دنیا نهاده است؟ چرا باید در دنیایی باشد که خواهناخواه آکنده از ناملایمات است و در آخر از بین میرود و هر چه اندوخته باید برای دیگران گذاشته و خود برود. تمام اینها درد و رنج را برای شخص به دنبال داشته و جوان را دچار بحران هویت میکند. ساموئل هانتینگتون معتقد است:«دین برای کسانی که با پرسشهایی ازایندست ، روبرو هستند، من کیستم؟به کجا تعلق دارم؟ پاسخهای قانعکنندهای دارد»(سبحانی نیا،1387،ص.32). در مکاتب مادی نمیتوان برای این پرسشها پاسخ قانعکنندهای یافت به همین دلیل ازنظر روانشناسان، مسلّم و قطعى است که اکثر بیماریهای روانى که ناشى از ناراحتیهای روحى و تلخیهای زندگى است، در میان افراد غیرمذهبى دیده مىشود.(مطهری،1392،ج2،ص.51) ویلیام جیمز میگوید: «وقتیکه خدا را در همهچیز ببینیم، هنگامیکه همهچیز را از او بدانیم و در پستترین چیزها، عالیترین حقایق و معانی را خواهیم یافت. چیزهای معمولی دوروبر ما، بیرنگی و ابتذالی را که در اثر زیاد محشور بودن ما با آنها، آنها را فراگرفته ازدستداده و یکرنگ و جلای جدیدی به خود میگیرند. حقیقتاً دنیا دنیای دیگری جلوه میکند».(آذربایجانی،1390،ص.259)
با این توضیح روشن میشود که داشتن یک ایدئولوژی قوی و محکم در تعیین هویت جوان نقش اصلی را داشته و او را از بحران هویت نجات میدهد. بهترین جا برای تبیین این جهانبینی مسجد است که باید در این راستا واردشده و به تبیین حقیقت انسان، هدف از خلقت و کمال حقیقی او بپردازد تا جوان در این زندگی با امید و آرامش کافی به حیات خود ادامه دهد. شهید مطهری دراینباره میفرمایند: «حالت فرد باایمان در کشور هستى، مانند حالت فردى است که در کشورى زندگى مىکند که قوانین و تشکیلات و نظامات آن کشور را صحيح و عادلانه مىداند، به حسننیت گردانندگان اصلى کشور نیز ایمان دارد و قهراً زمینه ترقى و تعالى را براى خودش و همه افراد دیگر فراهم مىبیند و معتقد است که تنها چیزى که ممکن است موجب عقبماندگى او بشود تنبلى و بىتجربگى خود او و انسانهایی مانند اوست که مانند او مکلّف و مسئولاند. ازنظر چنین شخصى، مسئول عقبماندگى او خودش است نه تشکیلات و نظامات کشور، و هر نقصى وجود دارد ازآنجاست که او و امثال او وظیفه و مسئولیت خویش را انجام ندادهاند. این اندیشه طبعاً او را به غیرت مىآورد و با خوشبینی و امیدوارى به حرکت و جنبش وامىدارد.»(مطهری،1392،ج2،ص.47).
فهرست منابع:
1.جوان و آرامش روان، به کوشش: فقیهی، علینقی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ششم، 1389.
2.بررسی مسائل جوانان، سبحانی نیا، محمد، قم، بوستان کتاب، اول، 1387.
3.الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: دارالحدیث، قم، دار الحدیث،اول، 1429ق.
4.روانشناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز، آذربایجانی، مسعود، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، اول، 1390.
5.مجموعه آثار استاد شهید مطهری، مطهری، مرتضی، قم، صدرا، بیست و یکم، 1392.