15 بهمن؛«انقلاب اسلامی: ایمان، جهاد، شهادت»
۱۳۹۴/۱۱/۱۴

ملتی که شهادت برای او سعادت است، ترسی به خود راه نمی دهد، چرا که دلیلی برای ترس ندارد. ترس از کشته شدن برای چنین جامعه ای بی معناست، زیرا بهترین عاقبت برای یک فرد، شهادت است. (امام خمینی (ره)، 1378، 10: 13)


«به نام خدا»

ما انقلاب صورت گرفته در ایران سال 1357 را اساساً یک انقلاب اسلامی می دانیم و همواره بر عنصر تدین در شکل گیری و استمرار آن تأکید می کنیم. این به معنای عدم حضور نیروهای غیرمسلمان یا حتی نیروهای غیرمذهبی در فرایند انقلاب نیست، بلکه روح وگرایش حاکم بر کل نهضت و استوانة آن را اسلام و قوة درونی دیانت مسلمانان می دانیم.
اگر بخواهیم برداشت های مختلف از دیانت و اسلام را در کنار هم قرار دهیم و با یک بررسی مقایسه ای، تلاش کنیم که نزدیکترین دیدگاه ها به متون اصیل دینی را بیابیم، هرگز نمی توانیم از روحیة انقلابی موجود در اسلام چشم پوشی کنیم. علیرغم اینکه برخی رویکردهای انقلابی به تشیع با انحرافاتی همراه بوده است، اما نقش ایمان و جهاد در برقراری نظامی براساس عدالت و تقوا در جنبه های فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی انسان، مسئله ای قابل چشم پوشی نیست.
یکی از ارکان مهم ایدئولوژی اسلامی که مبنای حرکت انقلابی ایران قرار گرفت، دو ارزش «جهاد» و «شهادت» است. ابتدائاً باید بگوییم که این دو ارزش عالی در منظومة فکری (جهان بینی و ایدئولوژی) اسلام از جایگاه والایی برخوردار هستند. قرآن کریم به صراحت مسلمانان را به قیام دعوت می کند و فضیلت مجاهدان را بسیار بالاتر از کسانی می داند که می نشینند و دست روی دست می گذارند و قدمی در راه خدا برنمی دارند. «لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر أولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله بأموالهم و أنفسهم... و فضل الله المجاهدین علی القاعدین أجرا عظیما؛ مؤمنان خانه نشین که زیان دیده نیستند، با آن مجاهدانی که با جان و مال خود در راه خدا جهاد می کنند، یکسان نمی باشند... و مجاهدان را بر خانه نشینان به پاداشی بزرگ برتری بخشیده است.» (نساء، 95)
یک مسلمان در بینش اسلامی اگر در هریک از مراحل کوشش برای ایجاد جامعة اسلامی یا تلاش در جهت حفاظت از آرمان های اسلامی و برچیدن ظلم و بی عدالتی کشته شود، به فیض شهادت رسیده و خود را مشمول وعده های اعجاب انگیز خدای متعال کرده است. وعده هایی مانند اینکه: «فرحین بما اتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ألا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛ به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است، شادمان اند و برای کسانی که از پی ایشان اند و هنوز به آنان نپیوسته اند، شادی می کنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین می شوند» (آل عمران: 170)
میشل فوکو تئوریسین علوم اجتماعی در غرب که به واسطة حضور در جریان انقلاب، مقالات و مصاحبه هایی در این باره منتشر کرده است، می نویسد: «در برابر قدرت های مستقر، تشیع، پیروان خود را به نوعی بی قراری مدام مسلح می کند و در ایشان شوری می دمد که هم سیاسی و هم دینی است» (فوکو: 1389: 30. به نقل از: ذوالفقاری، 1393: 67) او هم چنین روح اسلامی موجود در انقلاب اسلامی را به یک انبار بزرگ باروت تشبیه کرده که به سرعت می تواند گسترش یافته و به کشورهای دیگر منتقل گردد. (همان: 64)
از جمله کارکردهای دو ارزش «جهاد» و «شهادت» در شکل گیری و بقای انقلاب اسلامی، می توان به زمینه سازی برای بسیج فراگیر توده ای و آماده کردن مردم جهت فداکاری و جانبازی برای انقلاب اشاره کرد. برای فداکاری در راه برچیدن نظم موجود و جایگزینی آن با نظامی جدید، اعتقاد به ارزش ها و اهدافی که از جان انسان بالاتر باشد، ضروری است. «بدون چنین باوری، انسان ها وضع موجود را تحمل می کنند و جان خود را به خطر نمی اندازند.» (پناهی: 1385: 64) اما از آن جایی که در ایدئولوژی اسلامی، جایگاه رضایت و فضل الهی به وسیلة رسیدن به مقام خلافت الله حائز اهمیت است، مسئلة از جان گذشتن به عنوان یک آرمان و یک ابزار مسلّم در نظر شیعیان جلوه گر بوده است.
خوب می دانیم که انقلاب ما از محرم سال 42 آغاز شد و با محرم به اوج خود رسید و هنوز که هنوز است این محرم است که مایة حفظ آن بوده است. نقش بسیار مهمی که نهضت امام حسین در شکل گیری و بقای انقلاب دارد، بر هیچ کس پوشیده نیست. ما ایستادگی و ایثارهای مثال زدنی مردم خود را مدیون خون امام حسین و ایام محرم هستیم. همه ساله با برپایی عزاداری امام حسین در ماه محرم، یاد مصائب کربلا، خون تازه ای در رگ های مسلمانان و خصوصاً شیعیان جاری می کند و آنها را همچون یاران حضرت فرا می خواند، اما یارانی که این بار، پس از سال های سال، صدای «هل من مغیث» او را شنیده اند و برای یاری او، هرچه دارند در کف دست گرفته تا تقدیم کنند. جوانان ما با الگو قرار دادن علی اکبر و قاسم و سایر جوانان از اصحاب حضرت، در راه بقای دین خدا و خاموش نشدن صدای حق و حقیقت از همه چیز خود گذشتند و با اشتیاق به سوی میدان های نبرد شتافتند. جنگ 8 سالة ما با دشمن بعثی عرصه تجلی این رشادت ها و دلیری ها و از خودگذشتگی هاست که نمونة کوچکی از ماجرای عاشورای سال 60 هجری بود و این راه تا قیام امام زمان ادامه خواهد داشت.
در تحقیقی که یکی از محققین راجع به شعارهای انقلاب اسلامی در نخستین سال های پیروزی آن داشته، چیزی در حدود 10 درصد از شعارهای انقلاب، به مضامین مربوط به جهاد و شهادت مربوط می شود که این آمار نشان از برجسته بودن جایگاه جهاد در انقلاب دارد. (ن ک به: دهقانی، 1385: 74)
امام خمینی دربارة جایگاه فرهنگ عاشورا در انقلاب اسلامی فرمودند: «یک دسته ای آمده اند می گویند که نه، دیگر روضه نخوانید. نمی فهمند اینها که روضه یعنی چه.. نمی دانند که این نهضت امام حسین آمده تا اینجا، تا این نهضت را درست کرده. این تابع، یک شعاعی است از آن نهضت. نمی دانند که گریه کردن بر عزای امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همین معنا که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد. دستور است. آن دستور، عمل امام حسین (سلام الله علیه) دستور است برای همه. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید. همان برنامه را.» (امام خمینی(ره)، 1378، 10: 315)
نهضت عاشورای حسینی، درسی برای مسلمانان است که اگر دین خدا تنها با خون، استقامت می یابد، آغوش ها برای شمشیرها باز است. آنچه در لحظات حساس انقلاب از اوج دوران راهپیمایی های خیابانی مردم تا زمان جنگ تحمیلی و امروز در میدان نبرد با تروریست های جهانی اتفاق افتاده، استقبال تمام عیار از مرگ است. مرگی که در راه خدا و برای خدا و ابزاری برای باقی ماندن نام خدا و مبارزه با ظلم و طاغوت است و آرزوی هر مسلمان انقلابی است.
روحیه شهادت طلبی طبق بیان امام خمینی (ره) یک مرحمت الهی است که خدا شامل حال ملت ایران کرده است و امانتی است که باید در نگه داری آن کوشش کنیم. روحیة شهادت طلبی چیزی است که برای ما اطمینان می آورد و بر همة ابزارهای غلبه، مقدم است. ملتی که شهادت برای او سعادت است، ترسی به خود راه نمی دهد، چرا که دلیلی برای ترس ندارد. ترس از کشته شدن برای چنین جامعه ای بی معناست، زیرا بهترین عاقبت برای یک فرد، شهادت است. ترس از مغلوب شدن نیز معنایی ندارد، به دلیل اینکه به حقانیت راه خود ایمان داریم و چه غالب باشیم و چه مغلوب، می دانیم که حق هرگز از بین رفتنی نیست. (امام خمینی (ره)، 1378، 10: 13)
یکی از مهمترین تمایزات میان مفهوم از خودگذشتگی در فرهنگ اسلامی و فرهنگ های غیردینی آن است که جهاد مشروع در دین خدا، جهادی است که در راه خدا و مطابق با معیارهای الهی و برای تحقق کلمه الله است، آن هم به گونه ای که خدا اجازه داده باشد و مسلمانان اجازه ندارند به هر وسیله ای به هدف خود برسند. این در حالی است که در فرهنگ های غیردینی، از خود گذشتگی برای رسیدن به اهداف انقلابی و در جهت دستیابی به نقاط پیش بینی شده، انجام می گیرد و ممکن است راه هایی پیموده شود که خلاف اخلاقیات انسانی باشد. اما جهاد در ایدئولوژی اسلامی زیر نظر معصوم یا نائب او و با رعایت تمام اصول انسانی و اخلاقی شکل می گیرد. تاریخ نمونه های فراوانی را در این زمینه دارد. به طور مثال در جنگ صفین زمانی که یاران امیرالمؤمنین به ایشان پیشنهاد دادند که برای مقابله به مثل، آب را بر لشکر معاویه ببندیم و اجازة استفاده از آب را به آنها ندهیم. اما امام علی با این کار مخالفت کردند. (ابن مزاحم، 1404: 193) هم چنین برخوردهای بسیار دقیق و اصولی مسلمانان با اسرا در جنگ های صدر اسلام نمونة دیگری از این قضیه است. ما در علم فقه، ابوابی داریم راجع به این که در عرصة نبرد چه اصولی باید رعایت شود و چه برخوردی با زنان و کودکان و اسرا صورت گیرد. به عبارتی ما نمی جنگیم برای اینکه پیروز شویم. جنگ در بینش اسلامی، تنها برای خدا و در راه اوست و راه او همان است که توسط دین به ما رسیده است.
این که امروز در اوضاع نابسامان کشورهای جنگ زدة اسلامی به واسطة حضور تروریست ها، می بینیم که اصول بشری به راحتی زیر پا گذاشته می شود و در تجاوزات، به احدی رحم نمی شود و خانه ها و مراکز تأسیساتی تخریب می شود و مساجد و اماکن تاریخی با خاک یکسان می شود و انواع خشونت ها در شیوه به قتل رساندن انسان ها به کار گرفته می شود، همه نشان دهندة آن است که این حرکات، برای خدا و در راه او نبوده است. هر چند نام خدا و پیامبر خدا بر دهان مباشران و آمران به این جنایات جاری باشد. اگر خدایی و شریعتی در میان بود و اگر جهاد و شهادت به آن مفهومی که قرآن بر آن اصرار می ورزد در میان بود، این اقدامات وحشیانه چه توجیهی داشت؟ آیا سیرة پیامبر اسلام و تابعان او در مسئلة جهاد این چیزی است که امروز در جنایات امثال داعش می بینیم؟
خدای متعال ماجرای کربلا را برقرار کرد تا همچون آینه ای پیش روی مسلمانان باشد و بدانند که اگر در جنگی نابرابر، یکی از دوطرف، به کشتن اکتفا نکرد و دست به اقدامات بی رحمانه و ضد انسانی نظیر سربریدن و بی حرمتی به جناره ها و بی حرمتی به اسرا و زنان و کودکان زد، قطعا نمی توان آنها را در دعاوی خود، تابع دین حق دانست. تابعان یزید و عمر سعد و شمر تا آخرین روز هستی در کره خاکی باقی هستند و این نشانه ای برای ماست که بدانیم و راه را گم نکنیم.

منابع:
1- قرآن کریم. ترجمة فولادوند.
2- ابن مزاحم، نصر. ‏(1404)ق. وقعة صفین‏. قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی.
3- پناهی، محمدحسین (1385). ارزش های جهاد و شهادت در شعارهای انقلاب اسلامی. مجله مطالعات جامعه شناختی. شماره 29.
4- خمینی، سید روح الله (1378). صحیفه امام. ج 10. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
5- ذوالفقاری، ابوالفضل؛ محمدمیرزایی، حسن (1393). فوکو و انقلاب اسلامی ایران(1979): مدل سازی عوامل مؤثر بر شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر اساس دیدگاه های میشل فوکو. فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی. سال یازدهم. شماره 37.