مسجد وجوان 32/بررسی انتظارات جوانان از محیط‌های مسجدی(قسمت۲)
۱۳۹۴/۱۲/۰۲

دراین شماره و شماره قبلی مقاله به انتظارات جوانان از محیط‌ های مسجدی با نگاه به مجموعه مسجد که تمام دست‌اندرکاران مسجد در آن سهیم هستند،پرداخته شده است که به اختصار به بعضی از مولفه‌های مورد انتظار جوانان اشاره می شود.

                                                                                                           به نام خدا

در شماره پیشین به انتظارات جوانان از محیط‌ های مسجدی با نگاه به مجموعة مسجد که تمام دست‌اندرکاران مسجد در آن سهیم بودند،پرداخته شد که به بعضی از مولفه‌های مورد انتظار جوانان اشاره شد و در این شماره به تعدادی دیگر از این موارد اشاره می‌نماییم:

قبل از پرداختن به مباحث، توجه به این نکته لازم است که روحانی محترم باید خود دارای روحیه‌ی جوانان بوده و تمام روحیه و حال و هوای فکری و روحی آنان را بشناسد تا بتواند محیطی را در مسجد فراهم آورد که مطابق میل و نیاز جوانان باشد؛ و این امر نیاز به کار و تلاش نماید زیرا برخی از این مولفه‌ها اکتسابی بوده و نیاز به کسب دارند. اعم از نحوة پوشش، رفتار و برخورد با جوانان، طرح مباحث نو و مورد نیاز و ...

3 . محبوبیت

یکى از نیازهایى که به موازات بلوغ جنسى، در جسم و روان انسان ظهور مى کند، محبت ورزیدن و محبوب واقع شدن است. به طور کلى، آدمى موجودى است نیازمند. نیازهاى جسمى او شامل: هوا، آب، غذا و نیازهاى روحى و روانى او شامل: ابراز وجود، دل بستگى و تعلق و مهرورزى مى شود. «مزلو»، روان شناس معروف، معتقد است در مسیر رشد و شکوفایى شخصیتِ آدمى، دو دسته نیاز وجود دارد:
الف: نیازهاى اساسى و اولیه

ب: نیازهاى غیر اساسى و ثانویه

وى نیازهاى اساسى و اولیه را در پنج دسته مشخص کرده است: 1 ـ نیازهاى فیزیولوژیک (طبیعى)، 2 ـ نیازهاى ایمنى، 3 ـ نیاز به عشق و دل بستگى، 4 ـ نیاز به احترام، 5 ـ نیاز به خود شکوفایى.
بر اساس نظر مزلو، یکى از نیازهاى اساسى براى هر کس، نیاز به محبت ورزى و دل بستگى است. به نظر ایشان، آدمى در این مرحله تشنه ارتباط عاطفى با دیگران است; یعنى در جست جوى یافتن پایگاه و تکیه گاهى براى تأمین نیاز دل بستگى خویشتن است.(سبحانی‌نیا،1387،ص.119) محبوبیت از دو جهت قابل بحث است، اول اینکه جوان نیاز به محبوب واقع شدن داشته و دوست دارد در کانون توجه باشد؛ و دوم این نکته که در دوران جوانی محبت ورزیدن نیز در جوان وجود دارد و دوست دارد که به دیگران نزدیک شده و برای خود الگو انتخاب نماید. ما باید به این دو نکته توجه داشته باشیم تا بتوانیم فضای مورد انتظار جوان را در مسجد فراهم آوریم.

در مورد نکتة اول که محبوب واقع شدن جوان است؛ بهترین راه برای این کار مسئولیت دادن و به کار گرفتن جوان در مسجد است زیرا در این صورت جوان با انجام درست مسئولیت خود در کانون توجه بوده و برایش خوشآیند است؛ و این فضا بهترین جایی است که جوان انگیره‌ی حضور در آن را دارد. در این زمینه مقاله‌ای مفصل نوشته شده که به آن ارجاع می‌دهیم. تا تحصیل حاصل نشود.

اما در زمینه‌ی محبت ورزیدن جوان و نیاز به الگو گیری این نکته باید مورد توجه باشد که اگر ما بتوانیم پاسخی به نیاز جوان داشته باشیم؛ نیازی که از درون او برخواسته و برای یافتن اوست که دنبال مصادیق کاذب رفته و به انحراف کشیده شده است. الگویی ارائه کنیم او به آنچه که باید عشق بورزد خواهد رسید  و آرام می‌شود. استاد مطهری در این مورد می‌نویسند: «انسان به علم و فلسفه معتقد مى‏شود اما به انسانیت و فضیلت عشق مى‏ورزد. انسان به کسى که به بشریت عشق مى ‏ورزیده است عشق مى‏ ورزد و براى کسى که براى بشریت اشک ریخته، ناله کرده، فداکارى کرده، اشک مى‏ ریزد، ناله مى‏کند، فداکارى مى ‏نماید... در مشایخ عرفا یعنى در پیروى از مشایخ عرفا تسلیم هست اما عشق نیست. تاریخ عرفان نشان نمى‏دهد که مریدان پیش شمشیر غمش رقص کنان رفته باشند. اگر مشایخ صفویه توانستند از دراویش لشکرى جرار برانگیزانند، با نام على کردند نه با نام خودشان...»(مطهری،بی‌تا،ج9،ص.199) استفاده از نام مبارک اهل بیت(علیهم السلام) معجزه‌آساست و تاریخ نشان داده که آنچه که لیاقت عشق ورزیدن داشته همین ذوات مقدسه‌اند. این هنر روحانی محترم است که با بیان فضائل اهل بیت (علیهم السلام) به بیان جدید و در قالب نو برای جوانان این عشق‌ورزی را در آنان روشن نماید. جوانان ما عاشق قهرمانان پوشالی غربی می‌شوند، به این دلیل که قدرت و عزت را دوست دارند و کوتاه آمدن و فرار در مقابل دشمن، و شکست را دوست ندارند، ما باید فضایل اهل بیت را با تکیه بر این جهت بیان نماییم، به عنوان نمونه در روضه‌ها به جای تکیه بر مصائب وارده، به روحیه امام و یارانشان بپردازیم. با این همه مصیبت و سختی ذره‌ای ترس و دلهره نسبت به دشمن نداشته‌اند با این که به لحاظ تعداد اصلا قابل مقایسه نبودند.

4. معنویت

نیاز به معنویت و پرستش از نیازهای فطری انسان بوده به طوری که روانشناسان و روانکاوان بی دین نیز به این مسئله اذعان دارند و این حس را بعد چهارمی از روح انسان دانسته و آن را حس دینی یا عاطفه دینی می‌دانند.(مصباح یزدی، 1377،ص20؛ سبحانی،1389،ج2،ص.152) این نیاز در دوران جوانی به خاطر زلالی و پاکی روحشان بیشتر نمود دارد و به همین دلیل باید به نحو شایسته‌ای به آن پاسخ داده شود. جوان بهترین جایی که می‌تواند این گوهر گمشدة خود را در آن بیابد مسجد است؛ و الا در دام معنویت‌ها کاذب گرفتار می‌شود. روحانی محترم مسجد باید معنویت حقیقی و ایمان حقیقی را در مسجد پایه‌ریزی نماید تا بتواند انتظارات جوانان را به خود جلب نماید، زیرا در این امر انحرافاتی شکل گرفته و معنویت و ایمان خلاصه در بدن و ظاهر افراد شده است و این موجب نفرت و گریز جوانان از معنویت و ایمان شیعی شده است. در درجه‌ی اول باید ملاک و معیار ایمان مشخص شود، استاد مطهری در این مورد می‌نویسد: « عدّه‏اى از اعراب بادیه نشین آمدند خدمت پیغمبر اکرم (ص) و گفتند: «امنّا یا رسول اللّه» ما ایمان آوردیم. آیه قرآن نازل شد: «قالَتِ الاعْرابُ امَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنوا وَ لکِنْ قولوا اسْلَمْنا وَ لَمّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فى قُلوبِکُمْ»(حجرات/14) ...اسلام آوردن یعنى شهادتین را به زبان آوردن، ولى ایمان مربوط به دل و قلب است، مربوط به اعتقاد باطن است. هنوز ایمان در دل شما مردم نفوذ نکرده است.

از اینجا مى ‏فهمیم که ایمان، واقعیّت و حقیقتى است مربوط به روح انسان نه مربوط به بدن انسان، نه مربوط به پیشانى انسان که آثار سجده داشته باشد یا نداشته باشد و نه مربوط به زبان انسان که متذکّر خدا باشد یا نباشد؛ بلکه به ریشه این امور که عبارت است از یک حالت قلبى و فکرى و اعتقادى مربوط است.(مطهری،بی‌تا،ج3،ص.138) این ایمان و اعتقاد قلبی باید برای جوانان بیان شود، روحانی محترم می‌تواند در قدم اول به بیان حقیقت ایمان و ویژگی‌های آن بپردازد تا آن دیدگاه غلط از بین برود و بعد به فواید ایمان پرداخته و مقایسه‌ای بین مکاتب مختلف در این باره بپردازد تا معنویت و ایمان شیعی مشخص شود. در قدم دوم باید نحوه ارتباط با خدا برای جوانان تبیین شود و برای این کار راهی به جز ادعیه‌ای که از امامان معصوم رسیده نیست، دعاهایی که در صحیفه‌ی سجادیه است و دعاهای دیگری که وارد شده نحوه‌ی ارتباط و رسیدن به معنویت حقیقی را برای ما بیان می‌کند. استاد مطهری در مورد دعای کمیل می‌فرمایند: «از اول تا آخر این دعا را که بخوانید، نه دنیا در آن پیدا مى‏کنید و نه آخرت (مقصودم از آخرت همان بهشت و جهنم است)... روابط یک بنده خالص و پرستنده و واله و شیدا نسبت به ذات اقدس الهى، و عبادت حقیقى همین است.»(مطهری،بی‌تا،ج23،ص.159)

5. صداقت در رفتار

عمده انتظاری که جوانان از محافل مسجدی دارند این است که هر چه که مسئولان و در یک نگاه دین‌داران می‌گویند خودشان بدان عمل می‌کنند یا نه. خصوصا در دهه‌های اخیر با تبلیغات فراوانی که بر روی این مسئله شده جوانان بیشتر حساسیت نشان داده و رفتار و کردار مسجدی‌ها را رصد می‌کنند و دنبال بهانه برای دین‌گریزی خودشان هستند. به همین دلیل عمل به آن‌چه که مورد انتظار مردم و جوانان از محیط‌های مسجدی است به جذب آنان و برآورده شدن انتظاراتشان کمک بسیاری می‌کند.

بیشترین کسانی که جوانان آنان را زیر ذره‌بین قرار داده و به دنبال آن هستند تا ببینند که صداقت در رفتار دارد، روحانی است. روحانی باید طوری رفتار نماید که مردم حرف‌های او را در خود او ببینند. مقام معظم رهبریی در این‌باره می‌فرمایند: «یکى دیگر از چیزهایى که مردم امید و انتظار داشتند، این بوده که این‏ها خودشان به آن چیزهایى که مى‏دانند و به مردم یاد مى‏ دهند، عامل‏ ترین باشند؛ یعنى چیزى را که ما به مردم مى ‏گوییم، بایستى خود عمل کرده باشیم. این، انتظار مردم است... ما به مردم مى‏ گوییم که تقوا و ورع و زهد داشته باشید، دل‏بستگى به مال دنیا و مقام نداشته باشید، هدفتان در همه ‏ى امور خدا باشد. ما این را به مردم مى‏ گوییم. پیام دین که به وسیله‏ ى شما و همة روحانیون به مردم داده مى‏شود، این‏هاست دیگر. بنابراین، خود ما بایستى عامل‏ترین باشیم.»(اداره ارتباطات دبیرخانه شورای عالی حوزه‌های علمیه،1390،ص189) نکته دیگر این است که روحانی محترم باید به بقیه‌ی افرادی که در مسجد هستند نیز، این را گوشرد نماید تا به این نکته عمل نمایند؛ زیرا جایگاه آنان به عنوان دست‌اندر کار فرهنگی یا یک شخص مسجدی جایگاه خاصی است که رفتار خاص خودش را می‌طلبد. در این باره روایتی از امام صادق(علیه السلام)آمده است که به این مطلب اشاره دارد. معلی بن خنیس به حضرت عرض می‌کند که نعمت‌های بنی عباس به یادم آمد و گفتم اگر این نعمت‌ها برای شما بود ما هم با شما از این نعمات استفاده می‌کردیم؛ که حضرت با عتاب فرمودند: «هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ‏ یَا مُعَلّى‏، أَمَا و اللَّهِ أَنْ لَوْ کَانَ‏ ذَاکَ‏، مَا کَانَ‏ إِلَّا سِیَاسَةَ اللَّیْلِ، و سِیَاحَةَ النَّهَارِ، و لُبْسَ الْخَشِنِ، و أَکْلَ الْجَشِبِ‏.»(کلینی،1429،ج2،ص.357) این سخن حضرت نکتة بسیار حساسی را مطرح می‌کند که اگر ما در جایگاه حکمرانی بودیم رفتارمان عوض می‌شد و باید طور دیگری زندگی می‌کردیم.

منابعک

1.الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: دارالحدیث‏، قم، دارالحدیث، اول،1429.

2.حوزه و روحانیت در نگاه رهبری، گردآوری و تدوین: حمید آقانوری، دوم، قم، اداره ارتباطات دبیرخانه شورای عالی حوزه‌های علمیه، 1390، ص189.

3.بررسی مسائل جوانان، سبحانی‌نیا، محمد، قم، بوستان کتاب، اول، 1387. ص.203.

4.مجموعه آثار استاد شهید مطهری، مطهری، مرتضی، تهران، صدرا، بی‌تا، ج3، ص.138. ج23، ص.159.

5.مجموعه یادداشت‌های استاد شهید مطهری، مطهری، مرتضی، تهران، صدرا، بی‌تا، ج9، ص199.

6.آموزش عقاید، مصباح یزدی، محمدتقی، تهران، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل سازمان تبلیغات اسلامی، اول، 1377. ص20.

7.مدخل مسائل جدید در علم کلام، سبحانی، جعفر، قم. موسسه امام صادق (علیه‌السلام).سوم۱۳۸۹.