واقعه 19 دی از چند جهت حائز اهمیت است. اول این که سرآغاز یک حرکت فراگیر در جامعه بود که باعث ایجاد وحدت عجیبی بین نیروهای مختلف مردمی از روحانی و بازاری و دانشجو و دانش آموز و کارگر و .. شد. این اتحاد چشم گیر و قابل توجه، بعد از خرداد 42 بی سابقه بود. در این بستر، نیروهای غیرمذهبی نیز به صف مخالفین نظام حاکم پیوستند، چرا که برای همه روشن شده بود که ساختارهای سنتی، در جهت پیشبرد اهداف مخالفان، بیش از احزاب سیاسی و نهادهای مدرن مؤثر بوده اند.
«بسم الله الرحمن الرحیم»
در دوران اوج گیری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی که با کاهش سرکوب و بازشدن نسبی فضای سیاسی کشور از سال 1355 آغاز شده بود، چند حادثه مهم اتفاق افتاد که بستر را برای گسترش و تعمیق مبارزات فراهم کرد. یکی از این حوادث، رحلت مشکوک حاج آقا مصطفی خمینی در ابتدای آبان 1356 بود. پیروان امام خمینی، با توجه به موارد مشابهی نظیر رحلت مشکوک جهان پهلوان تختی و نیز دکتر شریعتی، حکومت را مسئول این اتفاق می دانستند. مجالس ترحیم حاج آقا مصطفی فرصت مناسبی برای محکوم کردن رژیم و اعلام مخالفت با آن بود و نیروهای انقلابی به خوبی از این فرصت استفاده کردند. این اتفاق باعث یکصدا شدن نیروهای مخالف حکومت شد و به همه ثابت کرد که از طریق راهکارها و کانون های سنتی، بهتر از احزاب سیاسی و قانونی می توان به اهداف خود نزدیک شد. (حسن زاده، 1377: 166)
به هر حال رحلت حاج آقا مصطفی نفوذ سیاسی و اجتماعی علما را خصوصاً در برخورد با حکومت به نمایش گذاشت. این موضوع از طرفی منجر به گرایش نیروهای روشنفکر و غیرمذهبی به سمت روحانیون برای مبارزة یکپارچه با رژیم شد که اتفاقی خوب به شمار می آمد. اما از سویی دیگر، شاه را مصمم به مقابله با آنها نمود تا راه برای اعتراضات بیشتر و جدی تر باز نماند. به گونه ای که مطابق نقل از یکی از مسئولان ساواک، شاه با شنیدن این کلام امام که فرموده بود درد و محنت من روزی پایان می یابد که ملت ایران از شر این آدم فارغ شود، گفت: «حالا دیگر باید جنگ را علنی کرد با روحانیون به خصوص آقای خمینی بروید یک مقاله تهیه کنید!» (تحریر تاریخ شفاهی انقلاب: 263) این چنین بود که مقالة توهین آمیز «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامة اطلاعات چاپ شد و موجی از اعتراض برانگیخت. این مقاله به قلم شخصی به نام رشیدی مطلق منتشر شد و در آن تلاش شده بود که روحانیون را به عنوان عوامل برهم زنندة ثبات کشور معرفی کند. البته نویسندة مقاله مرزی میان روحانیون مخالف نظام و روحانیون طرفدار نظام قائل شده بود و امام خمینی(ره) را به عنوان فرد وابسته به استعمار انگلیس، جزو معدود علمای مخالف اصلاحات کشور ذکر کرده بود. این مقاله درصدد آن بود که بتواند با انحراف افکار عمومی نسبت به وقایع جاری جامعه، شخصیت سیاسی و اجتماعی امام راتضعیف و از نفود و تاثیر او بر مردم بکاهد.
با انتشار این مقاله و توزیع بین مردم، خبر توهین به روحانیون و علی الخصوص امام خمینی، به سرعت در میان مردم و نیز حوزه های علمیه پیچید. نخستین واکنش به این موضوع، تجمع تعدادی از اساتید حوزه در خانة آیت الله نوری همدانی بود. در این جلسه تصمیمات مهمی گرفته شد از جمله اینکه قرار شد کلیه درس های حوزه علمیه قم، پس از هماهنگی با مراجع و موافقت ایشان، در روز 18 دی تعطیل شود. همچنین قرار شد که علما و مراجع با صدور اعلامیه، مردم را از ماجرای توهین حکومت به علما آگاه کنند. یکی از نکات بارز این مقطع زمانی، اتحاد نظر و وفاق حاکم بر حوزه های علمیه به ویژه مراجع تقلید بود که همین مسئله سبب شد که تا یک سال بعد، نقش برجستة روحانیون در اوج گیری حرکت انقلابی مخالفان حکومت، تثبیت شود.
به هر حال حوزه قم در روز هجدهم تعطیل شد و راهپیمایی تعدادی از طلاب از مدرسة خان تا بیت آیت الله گلپایگانی انجام شد. در این روز آیات عظام گلپایگانی، شریعتمداری و مرعشی نجفی هرکدام در سخنانی، توهین به روحانیت را محکوم و بر مجازات نویسندة مقاله تاکید کردند. همچنین از طلاب و مردم خواستند که اختلافات را کنار بگذارند و با اتحاد خود، اجازة سوء استفاده به رژیم ندهند.
بازاریان قم، حمایت خود را از حرکت اعتراضی علما اعلام کردند و در روز نوزدهم دی، با تعطیل کردن بازار، به سمت حوزه علمیه به راه افتادند. با ملحق شدن طلاب و نیز اقشار مختلف مردم به جمع بازاریان، دامنة تظاهرات گسترده تر شد. جمعیت تظاهر کنندگان به سمت بیوت برخی اساتید مانند علامه طباطبایی، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله وحید خراسانی رفتند و تا ظهر برنامه به همین منوال ادامه داشت. بعدازظهر، تجمع در منزل آیت الله نوری همدانی انجام شد. سخنرانی آیت الله نوری همدانی و افزوده شدن جمعیت، همزمان با سردادن شعارهایی نظیر «درود بر خمینی» «مرگ بر این حکومت یزیدی» «مرگ بر شاه»، فضای تظاهرات را به سمت دیگری برد. در این میان عده ای به بانک صادرات واقع در دفتر حزب رستاخیز حمله کردند و با این اتفاق، تظاهرات به خشونت کشیده شد. عده¬ای از مردم به دست نظامیان حاضر به شهادت رسیدند و عدة دیگری نیز مجروح شدند.
رژیم با سرکوب این تظاهرات، اوضاع شهر را به دست گرفت و مانع برگزاری اجتماعات مشابه در روز بیستم دی شد. هم چنین با دست گیری گردانندگان وقایع 19 دی و تبعید آنان به شهرهای مختلف، فضای امنیتی سنگینی بر قم حاکم شد. اما ماجرا به این جا ختم نشد. اتفاقات ناگوار قم، موجب شد دامنة اعتراض به نقاط دیگر کشور کشیده شود. حرکت های مشابهی در شهرهای تبریز، تهران، اصفهان، یزد، دزفول، مشهد، اهواز و .. شکل گرفت و علمای شهرهای مختلف با همراهی بازاریان و قشر دانشجو و تحصیل کرده و اقشار دیگر، با راه انداختن تظاهرات و صدور اعلامیه، اقدامات خشونت آمیز حکومت را محکوم کردند و ضمن هم دردی با مردم قم، یک صدا برعلیه نظام حاکم شعار سر دادند.
واقعه 19 دی از چند جهت حائز اهمیت است. اول این که سرآغاز یک حرکت فراگیر در جامعه بود که باعث ایجاد وحدت عجیبی بین نیروهای مختلف مردمی از روحانی و بازاری و دانشجو و دانش آموز و کارگر و .. شد. این اتحاد چشم گیر و قابل توجه، بعد از خرداد 42 بی سابقه بود. در این بستر، نیروهای غیرمذهبی نیز به صف مخالفین نظام حاکم پیوستند، چرا که برای همه روشن شده بود که ساختارهای سنتی، در جهت پیشبرد اهداف مخالفان، بیش از احزاب سیاسی و نهادهای مدرن مؤثر بوده اند. به عنوان مثال یکی از مواردی که تاثیر زیادی در تسریع حرکت انقلاب داشت، برگزاری مراسمات چهلم بود که به مناسبت درگذشت شهدای انقلاب برگزارمی شد. این مراسم ها موقعیتی برای ابراز مخالفت با رژیم حاکم بود که اقشار مختلف مردم در آن حضور پیدا می کردند. (شیرخانی، 1375: 56)
رهبر انقلاب در این زمینه می فرماید: «همه می دانند که نوزدهم دى مبدأ یک حرکت عمومى در میان ملّت ایران شد. این آتش، زیر خاکستر بود، روزبه روز هم گسترش پیدا می کرد، امّا بُروز آن و شعلهور شدن آن، از نوزدهم دى شد، بهدست قمى ها شد؛ بعد منتهى شد به حرکت هاى گوناگون؛ و ملّت ایران یکپارچه وارد میدان شدند، لبّیک گفتند به امام عزیز و شجاع و الهى و معنوىشان و گلاویز شدند با رژیم فاسد.» (خامنه ای، 1393)
یکی دیگر از ثمرات وقایع 19 دی، آن بود که بار دیگر رهبری امام خمینی، به شکل جدی مطرح شد و ایشان به عنوان هدایت کنندة حرکت های انقلابی و اعتراضی، ضمن تاکید بر پافشاری مردم بر حقوق خود، از اقدام به رفتارهای خشونت آمیز نهی می کردند و به همین خاطربود که قشر عظیمی از نیروهای غیرمذهبی نیز، ایشان را به عنوان پیشتاز نهضت پذیرفتند.
اما آنچه از نقل وقایع روز 19 دی و روزهای منتهی به انقلاب اسلامی سال 57 برای ما عبرت آموز است، این است که حضور مردم و اتحاد آنها و اعتماد به مرجعیت شیعی، سه عامل مهم در شکل گیری انقلاب بود و امروز نیز همین عوامل در پیشرفت نظام و ایستادگی در برابر قدرت های استکباری و پیروان بی چون و چرای آنان، موثر و حائز اهمیت است. امروز دشمنان نظام اسلامی، نه به صورت مستقیم، بلکه از طریق تقویت دولت های وابسته به خود و حمایت و پشتیبانی سیاسی و اقتصادی و نظامی از آنان، سعی دارند که دولت های مختلف را به جان هم بیاندازند و خود از آب گل آلود، ماهی بگیرند. وقوع جنگ های نیابتی که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند، از مهم ترین اهداف قدرت های بزرگ است که مترصد فرصت هستند تا آن را اجرایی کنند. وابستگی و عدم استقلال برخی دولت ها بستر را برای چنین نقشه ای آماده کرده و می تواند موجب اتفاقات ناگوار بسیاری شود.
آنچه در چنین شرایطی مهم است، آگاهی مردم و اتحاد و پیروی از رهبری است. اگر رهبر معظم انقلاب امسال را به نام همدلی و همزبانی دولت و ملت نام گذاری کردند و اگر ایشان در بیانات خود، مدام بر لزوم پرهیز از اختلاف افکنی و بیانات و رفتارهای منتهی به اختلاف تاکید کرده اند، قطعا یکی از مواضعی که به چنین راهبردی نیاز جدی داریم، مسئلة اوضاع و احوال منطقه ای و بین المللی کشور است. پیش افتادن از قوانین کشور و انجام کارهای خرابکارانه و مبتنی بر سلایق حزبی و گروهی، به همان میزان آسیب زاست که بی تفاوتی و خاموشی در برابر اتفاقات منطقه.
19 دی برای ما درسی است که نباید در برابر ظلم بی تفاوت بود. حتی کسانی که قصد ورود در سیاست را ندارند، نمی توانند از بی عدالتی و ظلم و ناحق را حق جلوه دادن بگذرند. فرقی نمی کند که در چه زمان و مکانی باشیم. امروز ظلمی که برخی کشورهای (به ظاهر) مسلمان در حق هم کیشان خود می کنند و در قتل و غارت ، فرقی میان مرد و زن، پیر و جوان، کودک و بزرگسال، نظامی و غیرنظامی نمی گذارند، چیزی نیست که بتوان در قبال آن ساکت ماند. ایستادن در برابر ظلم و برداشتن کمترین قدم در راه نشان دادن آن و در صورت امکان، مقابله با آن، وظیفة هر مسلمان آزاده ای است که دین را راهی برای برقراری عدل و داد می داند نه وسیله ای برای اعمال ظلم و زور «لیقوم الناس بالقسط» (حدید: 25). کسانی که دین را نه در جهت هدف متعالی آن، بلکه کاملا برعکس درجهت اعمال ظلم به کار می برند و بر فعل ناشایست خود نام فعل دینی می گذارند، باید بدانند که مطابق آموزه های قرآن کسانی که دین خدا را به ثمن قلیل می فروشند و حق را زیرپا می گذارند، باید منتظر عذاب سخت خدا باشند (بقره:174).
امروز در دورانی قرار داریم که هر روز اخباری در مورد حملات نظامی و آشوب و اختلافات دولت ها و کشته شدن انسان های بی گناه و اسارت و مهاجرت های اجباری و .. می شنویم. این ما هستیم که باید با نگاهی جامع بتوانیم مسائل را به درستی تحلیل کنیم و بدون دخالت منافع شخصی و گروهی، به مقابله با ظلم و احقاق حقوق انسان ها و گسترش عدالت بیندیشیم و اقدام کنیم. اگر امروز کشور ما منطقة ثبات و امنیت است به خاطر آن است که مردم ما با جانفشانی های خود از پیش از انقلاب تا کنون توانسته اند تحت رهبری مرجعیت شیعی، به اتحادی قابل قبول دست یابند و فرصت را از دشمنان بگیرند. حفظ و استمرار این اتحاد، لازمهی بقای انقلاب و ایستادگی در برابر حملات دشمنان است. دوری از افراط و تفریط و پیروی کامل از رهبری و تلاش برای پیشرفت کشور، عواملی هستند که ما را در رسیدن به نقطة آرمانی کشور موفق می کنند.
منابع:
1. قرآن کریم
2. خامنه ای، سید علی (1393)، بیانات در دیدار مردم قم، 17/10/93، http://www.khamenei.ir (دسترسی در 16/10/94).
3. شیرخانی، علی (1375)، قیام 19 دیماه سال 1356 قم: بررسی علل، زمینه ها، چگونگی، بازتابها و نتایج قیام، مجله 15 خرداد، شماره 24.
4. حسن زاده، اسماعیل (1377)، تحلیلی بر واقعه 19 دی 1356 قم، پژوهشنامه متین، شماره1.