هر انسانی ذاتاً تمایل به عدم فنا و جاودانگی دارد و به همین خاطر است که زمانی که مرگ را پایان هستی میپندارد، از آن میهراسد. این خصیصه که حتّی در میان ملحدان دیده میشود، گونههای مختلفی به خود میگیرد. جاودانگی از طریق ماندن نام و نشان و استمرار کارهای خیر، یکی از این گونههاست. در فرهنگ دینی، یکی از جلوههای این موضوع، باقیات الصّالحاتی است که مؤمنان از خود به جای میگذارند. اسلام مبدِع این سنّت حسنه (باقیات الصّالحات) نبوده و پیش از آن نیز این امر پسندیده به شکل بذل مال برای کمک به معابد و انسانها وجود داشته است. در همه جای دنیا شاهد مراکز و مؤسّسات گوناگونی در جهت حمایت از فقرا و نیازمندان و ترویج علم و مذهب و اخلاق و حلّ مشکلات جامعه و امور عامّالمنفعه هستیم.
هر انسانی ذاتاً تمایل به عدم فنا و جاودانگی دارد و به همین خاطر است که زمانی که مرگ را پایان هستی میپندارد، از آن میهراسد. این خصیصه که حتّی در میان ملحدان دیده میشود، گونههای مختلفی به خود میگیرد. جاودانگی از طریق ماندن نام و نشان و استمرار کارهای خیر، یکی از این گونههاست. در فرهنگ دینی، یکی از جلوههای این موضوع، باقیات الصّالحاتی است که مؤمنان از خود به جای میگذارند. اسلام مبدِع این سنّت حسنه (باقیات الصّالحات) نبوده و پیش از آن نیز این امر پسندیده به شکل بذل مال برای کمک به معابد و انسانها وجود داشته است. در همه جای دنیا شاهد مراکز و مؤسّسات گوناگونی در جهت حمایت از فقرا و نیازمندان و ترویج علم و مذهب و اخلاق و حلّ مشکلات جامعه و امور عامّالمنفعه هستیم.
با این حال، توجّه و عنایت ویژة اسلام به این عمل نیک، بارز و متمایز است. پیامبر اسلام و اهلبیت او علیهم السّلام ضمن تأکید بر سنّت وقف، آن را راهی برای تأمینِ بخشی از نیازهای مسلمانان قرار دادند. در غیاب ساختارهای دولتی نظاممند در زمان حیات ائمّة اطهار، مردم با عنایت به آموزههای دینی و با الگوگیری از پیشوایان خویش، به وقف اموال خویش مبادرت میورزیدند.
پیامبران و امامان معصوم همواره الگوی عملی برای وقف بودهاند. دربارة پیامبر اکرم، امیرمؤمنان و حضرت زهرا علیهم السّلام روایت شده که هر یک اموالی را به عنوان صدقة جاری وقف کردند (جهانیان، 1390: 94). در وقفنامههای حضرت علی آمده که ایشان این کار را به انگیزة رضای خدا و آخرتخواهی و رسیدن به سعادت اخروی و دفع شرّ ابدی انجام دادهاند (کلینی، 1407: 7، 49). همچنین اصحاب رسول الله و اهل بیت، در این زمینه به بزرگان دینی خویش اقتدا میکردند و از جابر روایت شده که هر صحابی متمکِّن، اقدام به وقف می کرد (احسائی، 1405: 3، 261).
وقف از صدقات جاری است و در طول تاریخ، خدمات رفاهی عمومی بسیاری، توسط واقفین مسلمان انجام شده است. مدارس، بیمارستانها، حمّامها، کاروانسراها، راهها و پلها، مساجد، اماکن زیارتی و .. از طریق وقف، ایجاد و مورد استفادة عمومی قرار گرفته است.
شخص واقف با وقف بخشی از اموال خود برای امور خیریه و عامّالمنفعه، درآمد آن را به عموم مردم و خصوصاً نیازمندان اختصاص میدهد و مادامی که آن موقوفه باقی است، متولیان امر وقف، مسئول اجرا و نظارت خرج درآمد موقوفات در امور تعیینشده هستند.
انفاقهایی که در دین بر آنها تاکید شده، علاوه بر آن که با نیّت تقرّب به خدا و به عنوان یک عمل عبادی مورد توجّه قرار گرفته، راهی برای تأمین نیازهای جامعه و برطرف شدن معضلات روزمرّة افراد است و به همین دلیل اهمّیت دوچندان می یابد. یکی از حکمت های این احکام، آن است که بدانیم دستهای از عبادات برجسته، دقیقاً در ارتباط با تأمین مصالح اجتماع و در جهت رشد و توسعة اقتصادی جامعه است. در آیات متعدّدی از قرآن کریم، از انفاق مال، تعبیر به «جهاد فی سبیل الله» شده و در کنار جهاد با جان قرار گرفته است. جهاد فی سبیل الله در حوزة مال یکی از مفاهیم مربوط به وقف است که از طرفی جهتگیری رفتار مؤمنان را تبیین میکند که کار آنان باید در مسیر الاهی باشد و از طرف دیگر مصارف انفاقات مالی را مشخّص میکند که باید در جهت خدمت به خدا و دین خدا و بندگان خدا باشد.
انفاق در ادبیات قرآنی، مشمول دو فایدة عمده است: یکی به دست آوردن رضای خدا و دیگر نفعی که به خود فرد و به اجتماع مسلمانان میرسد. «و ما تنفقون إلّا ابتغاء وجهِ الله و ما تنفقوا من خیر یوفّ الیکم» (بقره، 272) (سجادی، 1390: 17). در مورد وقف نیز این مطلب به طور کامل صدق میکند، به این معنا که فرد واقف با کاری که انجام میدهد، علاوه بر آن که قدمی در راه کسب رضایت پروردگار برداشته و بدین وسیله به وعدههای بسیاری که در قرآن برای این امر در نظر گرفته شده، نزدیک شده است، اقدامی در راه جلب خیرات و منافع برای آحاد جامعة مسلمانان انجام داده و خدمتی به رشد و توسعة جامعه کرده است.
وقف در تاریخ امّت اسلامی، نقش مهمّی در حیات جوامع داشته و بسیاری از امور ضروری جامعه مانند وقف منابع آبی همچون چشمهها، مراکز درمانی، مراکز آموزشی مانند مدارس و مراکز مذهبی مانند حوزهها و حسینیهها و مساجد و بقاع متبرّکه، توسط واقفین انجام شده است.
وقف در اصطلاح فقه اسلامی به معنای نگهداری مال یا حقّ خاص و رهاکردن منفعت آن است. در این عقد اسلامی، بازداشتن و حبس اموال به گونهای است که حقّ تصرف به فروش و هبه و مانند آن، منتفی میشود. به همین دلیل، وقف تنها در اموالی جایز است که ماندگاری داشته باشد و بهرهگیری از آن، منجر به از بین رفتن آن نشود. (ایازی) وقف در اصل، صدقه است، اما صدقهای مستمر و باقی. به همین خاطر در فرهنگ اسلامی از وقف به عنوان صدقة جاری یاد شده است. یعنی صدقه ای که با یک بار استفاده، تمام نمیشود، بلکه پایدار میماند.
وقف در ادبیات دینی یکی از مصادیق ایثار و از خود گذشتگی است. این ویژگی اخلاقی (ایثار) به این معناست که شخص در زندگی خود از خرج های بیمورد و رفاه بیش از حد پرهیز میکند و اموالی را که با تلاش به دست آورده است، وقف میکند تا سود آن به دیگران برسد. «و یؤثرون علی أنفسهم و لو کان بهم خصاصه؛ هر چند در خودشان نیاز مبرم باشد، دیگران را بر خود مقدّم میدارند» (حشر، 9).
نقش آموزههای دینی در تشویق به وقف، پررنگ و بی بدیل است. با وجود اینکه مطابق آیة قرآن کریم «زیّن للنّاس حبّ الشّهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطره من الذّهب و الفضّه (آل عمران، 14)» مالدوستی از ویژگی های ذاتی انسان است، با این حال اعتقاد به حیات جاویدان و پاداش عمل صالح با تکیه بر ایمان به خدا و روز معاد، فرد مؤمن را بر آن میدارد که همزمان با تأمین نیازهای ضروری خود و خانوادة خود، گامی در جهت ذخیرة ثواب برای سرای جاودان با قدم برداشتن در جهت تأمین نیازهای همنوعان خود و حلّ معضلات آنان بردارد.
وقف دارای تقسیماتی است و شامل وقف برای نزدیکان و خویشان و وقف برای قشر خاص و نیز وقفهای عمومی میشود. اگر چه وقف برای فرزندان و بستگان نیز در دین ما مورد تأیید واقع شده و مطابق برخی آیات، هدف از آن، رفع نگرانی سرپرست خانواده در مورد آیندة بستگان نزدیکش، نسبت به ظلم و تعدی های احتمالی است که ممکن است در فقدان او موجب اذیت و آزار و از بین بردن حقّ نزدیکان شود. با این حال، محوریت انفاق و صدقه در قرآن کریم امور عمومی و عامّالمنفعه است و جهتگیری مهمّ آن، صدقه ای است که هم دائمی باشد و هم نیک و مفید باشد و هم ناظر به یکی از ضرورت های جامعه باشد. (ایازی)
در زمینة بُعد اجتماعی وقف باید توجه داشت که پدیدة وقف به گونهای است که اگر به درستی هدایت شود، میتواند پاسخگوی بسیاری از نیازهای جامعه باشد. از سوی دیگر در صورت عدم مدیریت و برنامهریزی و جهتدهی صحیح به آن، امکان سوءاستفاده از این عمل نیک وجود دارد. جوامع انسانی همواره با مشکلات و کمبودهای گوناگونی مواجه بوده و هستند و حتّی امروزه نیز با وجود تلاش دولتها در تأمین معاش مردم و ایجاد بسترهای لازم برای رشد و پیشرفت همهجانبه، باز هم بینیاز از حرکتهای فردی در جهت انفاقها و صدقههای جاری مانند وقف نیستند. حتّی در درون مرفّهترین اجتماعات انسانی نیز فقر و نیاز وجود دارد و همواره عدّهای مستکبر هستند که اجازة تقسیم عادلانة ثروت و امکانات میان اقشار مختلف مردم را نمیدهند. به همین منظور امر وقف یکی از با نفوذترین شیوهها برای برقراری عدالت اقتصادی و آموزشی و ... میباشد که میتواند تا حدّ زیادی راه را برای حضور مردم در برقراری عدالت و مساوات هموار کند. این البتّه به معنای کمرنگ بودن نقش دولتها در این زمینه نیست. دولتها باید با برنامهریزی صحیح، این مناسک دینی و اجتماعی را جهت دهی کنند و سمت و سوی آن را به اموری که بیشتر مورد نیاز جامعه است، سوق دهند. دولت وظیفة بسیار مهمّی در معرفی نیازهای جامعه بر اساس اولویتهای موجود دارد و همچنین مدیریت موقوفات از دیگر وظایف اساسی دولتهاست. کلنگ این کار بزرگ توسط فرد واقف زد میشود ولی در سالهای آینده و با عدم حیات واقف، امر خطیر ادارة مدبرانة موقوفات، بر عهدة سازمانهای مربوط دولتی است که باید به بهترین وجه انجام شود. احترام به وقف و شرایطی که واقف برای موقوفات خود تعیین کرده، از موارد بسیار ضروری در این زمینه است. تعلیم عمومی دین آن است که نباید وقف را جابجا کرد، فروخت و یا تغییر کاربری داد، مگر آنکه ضرورتی بسیار جدّی اقتضا کند. (ایازی) دولت باید با اقدامات مؤثّر خود از آسیب دیدن فرهنگ وقف جلوگیری نماید و اذهان عمومی را به این مطلب نکشاند که وقف، آینده ای ندارد و امکان انواع سوءاستفاده از آن فراهم است. اگر متولّیان وقف به گونهای رفتار کنند که تلقّی شود اگر خودِ واقف زنده بود، هرگز اجازة چنین تصرّفاتی را نمیداد، نتیجة چنین اتّفاقی، کاهش انگیزه در واقفین و کاهش آمار موقوفات خواهد بود. در این صورت افراد جامعه خواهند گفت که به چه امیدی دست به این کار خیر بزنیم، وقتی که آیندة آن به جای انتفاع عموم مردم، بهره بردن عده ای خاص است؟ اینکه یک مسکن موقوفه به راحتی و در ازای مبلغ ناچیزی در اختیار افراد خاصّی قرار گیرد و افراد نیازمند نتوانند از خیرات آن بهره مند شوند، علاوه بر آن که یک حرام شرعی است، از چند جهت آسیب زاست: هم در کار خیر فرد واقف خلل وارد شده و جلوی باقیات صالحات او گرفته شده و هم نیازهای نیازمندان برطرف نشده (در حالی که بستر برای این امر فراهم بوده) و از همه بالاتر تخریب فرهنگ وقف است که توسط عدّهای سودجو اتّفاق افتاده است. بر مسئولان دولتی لازم است که با تدابیر لازم، عرصه را برای اینگونه سودجوییها مسدود کرده و در عوض، به مصرف عادلانة موقوفات اهتمام ورزند.
در اینجا ذکر نکته ای ضروری است. میدانیم که وقف اولاَ و بالذّات یک عمل عبادی است و باید با قصد قربت انجام شود. امّا این نیّت و قصد، منافاتی با انگیزه ندارد. در این زمینه باید برای همگانی شدن وقف، به طرق مختلف، انگیزه ایجاد کرد. ما برای توسعة فرهنگ وقف در میان آحاد جامعه میتوانیم برخی انگیزههای شخصی مانند جلب احترام و توجّه را مطرح کنیم و در این راه از شیوه هایی مانند تکریم واقفان، مطرح کردن و قرار دادن نام آنها بر سر اماکن و موقوفاتشان (البتّه در صورت رضایت آنها) و زنده نگهداشتن یاد آنها پس از مرگ استفاده کنیم، تا هم تشویقی برای واقف و نسلهای آیندة او باشد و هم به نوعی، ترویج این عمل شایسته به حساب آید. تکریم و بزرگداشت واقفان، چیزی جز تکریم وقف نیست و انگیزهسازی برای رواج وقف در جامعه به شمار میآید.
منابع:
قرآن کریم
1- سیّد محمّد علی ایازی، گستره مبانی وقف در قرآن کریم، http://rasekhoon.net (دسترسی در 16 آذر 1394).
2- ابن أبی جمهور، محمّد بن زین الدّین (1405)ق، عوالی اللّئالی العزیزیة فی الأحادیث الدّینیة، قم: دار سیّدالشّهداء للنّشر.
3- کلینى، محمّد بن یعقوب (1407)ق، الکافی، ج 7 (چاپ چهارم)، تهران: دارالکتب الإسلامیّه.
4- جهانیان، ناصر (1390)، مبانی، اهداف و جایگاه وقف در مکتب اقتصادی اسلام، مجلّة اقتصاد اسلامی، شماره 42.
5- سجّادی جزی، سیّد مجتبی(1390)، جایگاه وقف در جامعه و چالش های پیش رو، مجلّة وقف میراث جاویدان، شماره 76.